چند سالي هست كه منازعات قومي در بحث ( خوشبختانه هنوز به مرحله مواجه ي نظامي نرسيده ) بالا گرفته و تضاد عمده جامعه,  يعني حكومت سركوبگر ديني ولايت فقها, را به حاشيه رانده است. رژيم مرتجع آخوندها نيز همچون مستبدين سابق سلطنتي از فرصت طلائي استفاده كرده و به بهانه ي جلوگيري از تجزيه ي كشور, بر شدت سركوب و خفقان افزوده . آتش افروزان اين مناقشات, با يدك كشي عناويني چون دكتر جامعه شناس, تا به حال تعريف مشخصي از قوم, مليت, نژاد و هر آنچه  " پان " ناميده ميشود, ارائه نداده اند. لازم مي آيد دست اندر كاران اين معركه, به سوالاتي چند پاسخگو باشند.
 

1  آيا تكلم به زبان واحد, به معني ملت واحد نيز هست ؟ نژاد واحد ؟ 
2,  پس از حمله اعراب, اكثر نخبگان ايراني, نظير ابن سينا, شروع به نوشتن متون عربي نمودند و اگر مناطق صعب العبور و كوهستاني, كه مانع تسلط كامل نظامي و فرهنگي اعراب شد, نبودند و زبان ايرانيان, نظير مصريان, منسوخ شده و زبان عربي رواج يافته بود, آيا ما جزو ملت و يا قوم عرب محسوب ميشديم ؟

3,  آيا كردها و ساكنان برخي نقاط ديگر ايران كه به گويش هاي مختلف ولي داراي ريشه ي فارسي تكلم ميكنند, جزو ملت فارس قرار نمي گيرند ؟

4,   آيا ساكنان آذربايجان از مناطق آسياي مركزي به همراه زبان و فرهنگ خود به ايران كوچ كرده و سكني گزيده اند, يعني نژادي غير فارسي دارند,  و يا به علت تهاجمات مداوم اقوام آسياي مركزي در طول تاريخ, زبان فارسي به تدريج منسوخ شده و گويش تركي جايگزين گشته ؟

5,  آيا معياري  از نظر تعداد جمعيت هم زبان براي رسميت دادن آن زبان در كشوري با گويش هاي گوناگون, وجود دارد ؟ چه در صدي و به چه دلايلي ؟

6,  قبل از توسعه ي صنعتي جهان, اكثريت متولدين منطقه اي در هر كشوري, دوران زندگي خود را در همان محل سپري ميكردند, ولي در شرايط كنوني و تنوع بازار كار, انتقال جمعيت جزو ضروريات براي پيشرفت جامعه هست.  آيا بدون داشتن زباني مشترك, امكان پذير است ؟

7,  آيا بهتر آن نيست كه براي حل اين معضل اجتماعي, تمامي اقوام ايراني, آزاد به تدريس و تحصيل زبان مادري خود بوده  و  همزمان فراگيري زبان مشترك نيز اجباري شود ؟

8, رژيم مرتجع آخوندها در صدد ايجاد امپراطوري اسلامي از نوع شيعي هست. آيا براي رسيدن سريعتر به هدف, در بسط و گسترش زبان عربي تلاش دارد و يا براي حفظ زبان فارسي به بزرگداشت فردوسي پرداخته هست ؟

9,  و آياهاي ديگر . . .