رفتن به محتوای اصلی

نسرین ستوده تحت شکنجه: فریادهای او در نیمه های شب در تمامی بند شنیده می شود

نسرین ستوده تحت شکنجه: فریادهای او در نیمه های شب در تمامی بند شنیده می شود

گزارشاتی از بند مخوف 209 شکنجه گاه بازجویان وزارت اطلاعات حاکی از آن است که وکیل زندانی خانم نسرین ستوده در حالی که در اعتصاب غذا بسر می برد تحت شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد. شکنجه ها به حدی شدید است که فریادهای او در نیمه های شب در تمامی بند شنیده می شود.شنیدن فریادهای او که در اثر شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات می باشد باعث رنج و ناراحتی شدید سایر زنان زندانیان سیاسی شده است.فریادهای خانم ستوده تقریبا هر شب در بند شنیده می شود.

بنابه گزارشات رسیده به"فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"وکیل زندانی خانم نسرین ستوده در اعتصاب غذا و تحت شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد.

لازم به یاد آوری است که خانم نسرین ستوده به دلیل دفاع حقوقی و قانونی از موکلینش در کادر قوانین موجود و اعتراض به اعمال غیر قانونی بازجویان و وزارت اطلاعات و افرادی که تحت عنوان قاضی منویات بازجویان را برآورده می کنند، در روز 13 شهریور با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل گردید.

خانم ستوده در اعتراض به دستگیری غیر قانونی و فشارهای طاقت فرسا در 3 مهر ماه ناچار به اعتصاب غذا شد و گفته می شود از آن تاریخ تاکنون در اعتصاب غذا بسر می برد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطری که جان این وکیل شریف و انسان دوست که در اعتصاب غذا و تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارد هشدار می دهد و خواستار تشدید اعتراضات داخلی و بین المللی برای آزادی فوری و بی قید و شرط او است و همچنین از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات فوری برای آزادی بی قید و شرط و فوری این وکیل انسان دوست است.

عبدالرضا قنبری، زمانی که در ۲۴ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و روانه زندان شد، معلم دبیرستانی در پاکدشت ورامین بود . کوتاه مدتی پس از بازداشت، زمانی که هنوز بسیاری از ادارات، تعطیلات نوروزی را می‌گذراندند، در روز دهم فروردین اعلام شد که قاضی صلواتی به اتهام ارتباط با گروه‌های معاند برای این معلم حکم اعدام صادر کرده است.

چهل روز بعد در ۲۱ اردیبهشت، دادگاه تجدیدنظر نیز این حکم را تایید کرد و پرونده این معلم زندانی برای اجرا به دایره اجرای احکام فرستاده شد.

از آن تاریخ تاکنون همسر وی، سکینه حبیبی، تمام تلاش خود را به کار گرفته تا بتواند جلوی اجرای این حکم را بگیرد. وی در آخرین تلاشش نامه‌ای خطاب به یونسکو، صندوق فرهنگی سازمان ملل و کانون‌های بین‌المللی معلمان نوشته و از آنان تقاضای کمک کرده است.

زندانیان سیاسی: حکم اعدام، حبس طولانی و اعتصاب غذا

در بخشی از این نامه چنین آمده است: «امسال دو مناسبت جهانی (روز مبارزه با اعدام و روز جهانی معلم) در حالی فرا می‌رسد که عبدالرضا قنبری معلم گمنامی که به دلیل عدم عضویت در هیچ سازمان و حزب سیاسی، سرنوشتش برای هیچ‌کس مهم نیست در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می‌برد و هیچ فرد یا نهاد سیاسی و فرهنگی پیگیر وضعیت وی نبوده و هیچ اقدامی برای توقف این حکم صورت نمی‌پذیرد.»

محمدعلی دادخواه، مشاور حقوقی خانم حبیبی در پرونده همسرش، به دویچه‌وله گفت که نامه‌های زیادی به توصیه او توسط خانم حبیبی نوشته شده و به مقامات مسئول فرستاده شده است. او می‌گوید: «من نامه‌هایی به همسرشان دادم که به برخی از سران نظام بدهد و به آن افراد اعلام کرده بودیم که او یک دبیر ارزشمندی است و آنها هم قول‌های شفاهی داده بودند که حکم اعدام اجرا نشود. باز هم من امیدوارم با توجه به این که راه‌حل‌های متعددی برای مجازات افراد وجود دارد و این هم دستش به خون هیچ کس آلوده نیست، جز یک گفتاری و مسائلی که نوشته هیچ اقدام دیگری نکرده، من امیدوارم از نظر نگرش عطوفت اسلامی، نگرش انسانی و این که جان در هر صورت بالاترین مرتبه‌ای است که هر نظامی در جهت حفظ افرادش به آن اقدام می‌کند، با نگرش دیگری با ایشان برخورد کنند.»

نخبه‌ای که باید ۱۵ سال در حبس بماند

حسین رونقی ملکی، نویسنده وبلاگ بابک خرمدین، از ۲ آذر ماه سال گذشته در بند ۲ الف سپاه پاسداران زندانی است. وی به اتهام عضویت در گروه اینترنتی "ایران پروکسی"، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر و رئیس‌جمهور به ۱۵ سال حبس محکوم شده است.

محمدعلی دادخواه، وکیل حسین رونقی ملکی، در مورد شخصیت موکلش چنین می‌گوید: «من فکر می‌کنم در طول تاریخ جمهوری اسلامی و کلاً در طول تاریخ پس از مشروطه، ما زندانی‌ای همانند حسین رونقی بسیار اندک داشتیم. چون بنا به اعلام بازجوهای این جوان، او یکی از نخبگان است که علی‌رغم سن اندکش توانایی‌های بسیار وافری دارد. به نظر من حق این بود که در موضع آینده‌نگری و نگرش به فردای این سرزمین، بهترین تسهیلات را برای این جوان دانشمند تهیه می‌کردند تا از خلاقیت، استعداد، هنر و توانایی‌ها و فناوری او برای این سرزمین استفاده می‌شد. البته همه ‌این‌ها را من به رئیس دادگاه گفتم. متأسفانه علی‌رغم این همه مواردی که اعلام کردم، او را به پانزده‌سال زندان محکوم کردند.»

این حکم اوایل هفته جاری صادر شده و قابل تجدیدنظرخواهی است. آقای دادخواه می‌گوید، قطعا نسبت به این حکم اعتراض خواهد کرد.

طبق گزارش سایت جرس، مهدی خزعلی، پزشک و وبلاگ‌نویس منتقد دولت نیز روز چهارشنبه ۲۱ مهرماه در حالی که به دادگاه احضار شده بود، بازداشت شد. وی فرزند آیت‌الله خزعلی از روحانیون اصول‌گراست و در جریان حوادث پس از انتخابات نیز مدتی را در زندان به سر برده بود.

وکیلی در اعتصاب غذا و وکیلی در راه دادگاه

نسرین ستوده، وکیلی که از ۱۳ شهریورماه در زندان به سر می‌برد، به گفته‌ی همسرش همچنان در اعتصاب غذاست. خانم ستوده روز ۱۴ مهر در یک تماس کوتاه تلفنی با همسرش به وی اطلاع داده که از سوم مهرماه در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

رضا خندان، همسر این وکیل زندانی، به دویچه‌وله گفت که هیچ خبر جدیدی از همسرش نداشته و آخرین خبر مربوط به شنبه‌ی گذشته است که وکلایش به دادگاه مراجعه کرده و با بازپرس او ملاقات داشته‌اند.

آقای خندان در مورد این ملاقات چنین می‌گوید: «وکلایش روز شنبه پیش بازپرس رفتند. تنها شخصی که مستقیما وکلا با او برخورد داشتند همین بازپرس پرونده بوده و او هم گفته بوده چند روز پیش خانم ستوده اینجا بوده و من متوجه نشده‌ام که اعتصاب غذا کرده باشد.»

در این ملاقات همچنین بازپرس پرونده گفته که پرونده را برای بررسی نهایی به دادگاه فرستاده است.

محمدعلی دادخواه، وکیل چندین پرونده حقوق بشری و سیاسی نیز روز ۲۵ مهرماه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شده است. پرونده‌ی وی مربوط به ۱۷ تیرماه ۱۳۸۸ است که ماموران امنیتی به دفتر او مراجعه و اعلام کردند که در دفتر وی اسلحه‌ی کلت، مواد مخدر و نیز مشروبات الکلی پیدا شده که به گفته‌ی آقای دادخواه شربت شاتوت را به جای نوشیدنی الکلی اشتباه گرفته بودند. بر همین اساس پرونده‌ای برای این وکیل دادگستری تشکیل شد و سعید مرتضوی نیز در رسانه‌ها اعلام کرد که تعداد پرشماری فشنگ جنگی در دفتر وی پیدا شده است.

آقای دادخواه می‌گوید: «من امیدوارم به این موارد توجه کنند. چون اصولاً اینها از نظر عقلی امکان‌پذیر نیست. یا کسی معتاد و تریاکی است، یا اهل جنگ و گریز و چریک است که اسلحه دارد. چه طوری امکان دارد که یک آدم هم اهل بزم باشد و هم اهل رزم. من فکر می‌کنم آن کسانی که مبادرت به این کار کردند، نگرش بدوی و خردمندانه به مسائل نداشتند.»

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید