رفتن به محتوای اصلی

فیلم نامه ی ایران
05.06.2011 - 12:44

فیلم‌نامه ای به نام ایران

طبق اصول فیلم نامه نویسی كه سید فیلد تدریس می كند فیلم نامه از سه بخش عمده تشكیل می شود:

شروع(پرده اول)--------میان(پرده دوم)----------پایان(پرده سوم)

اگر فیلمی 120 دقیقه باشد و نگارش فیلم‌نامه طبق اصول استاندارد شكل گرفته باشد هر یك صفحه یك دقیقه از فیلم را تشكیل می‌دهد.

در پرده اول كه 30 دقیقه یا صفحه است شخصیت‌ها معرفی می‌شوند و موضوع اصلی داستان تا حدی مشخص می‌شود. در انتهای پرده اول نقطه‌ای به اسم نقطه عطف اول وجود دارد كه بین صفحه یا دقیقه 25 تا 30 رخ می‌دهد. این نقطه عطف باعث می‌شود كه موضوع اصلی فیلم بسط پیدا كند در واقع مانند دروازه‌ای می‌ماند كه از آن نقطه وارد تنه‌ی اصلی فیلم می ‌شویم.

اتفاق، حادثه یا رویدادی اتفاق می‌افتد و داستان به سمت دیگری پرتاب می‌شود. در تنه‌ی اصلی فیلم‌نامه یا همان بخش میانی كش مكش‌ها بین شخصیت‌ها و عوامل داستان رخ می‌دهد و گره‌هایی به وجود می‌آید و تعلیق‌هایی شكل می‌گیرد تا بیننده یا خواننده تشویق به دنبال كردن آن بشود. این قسمت 60 صفحه یا دقیقه طول می‌كشد بین دقیقه 85 تا 90 نقطه عطف دوم اتفاق می‌افتد كه همانا پرتاب شدن داستان فیلم به سمت گره گشایی و یا قسمت پایانی فیلم است. نقطه‌ی عطف دوم اتفاق یا رویدادی است كه باعث می‌شود بیننده خود را برای نتیجه فیلم آماده كند كه گاهی نتیجه نهایی به عهده خود بیننده خواهد بود و در واقع پایان فیلم باز است. قسمت پایانی فیلم هم 30 دقیقه یا صفحه می‌باشد و به این ترتیب فیلم 120 دقیقه‌ای ما شكل می‌گیرد. در بسیاری از فیلم‌نامه های موفق یك نقطه میانی و یا اوج هم در نظر گرفته می شود كه تقریبا اواسط فیلم اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود كه بیننده به نوعی میخ‌كوب شود.

مقدمه‌ی مختصری را كه آوردم نه به جهت توضیح كامل خصوصیات فیلم‌نامه نویسی كه به جهت كلی گویی از باب آن بود كه بتوانم به اصل نوشته بپردازم.

اگر بخواهیم فیلم‌نامه‌ای برای قسمتی از تاریخ كشورمان بنویسیم و در نظر آوریم كه نویسنده شروع انقلاب را آغاز فیلم خود در نظر بگیرد، ببینیم طبق اصول سید فیلد فیلم‌نامه 120 دقیقه‌ای ما كه به نظر من قسمت اعظم آن به فیلم هم تبدیل شده چگونه شكل می‌گیرد. فیلم‌نامه‌ای كه همه مردم ایران چه آنها كه دیگر نیستند و چه ما كه حداقل حضور فیزیكی داریم در آن گنجانده شده‌ایم.(البته به طور اختصار به این مهم می‌پردازیم چرا كه هر سال تاریخ اخیر ایران چندین فیلم‌نامه می‌طلبد)

شروع فیلم‌نامه انقلاب ایران است و شخصیت‌ها معرفی می‌شوند، هر گروه و دسته‌ای برای پیروزی انقلاب زحمت كشیده و خود را در این پیروزی سهیم می داند(انقلابی كه اكثر مردم و روشنفكران وقوع آن را لازم می‌دانستند). اما كسانی از آب گل الود ماهی می‌گیرند و سهم بیشتری می‌خواهند. مردم كه شاید بار اصلی پیروزی بر دوششان بوده به سیاهی لشكر تبدیل می‌شوند و چون دچار هیجانات آنی شده‌اند و از آن طرف عده‌ای با تكیه بر اعتقادات مذهبی‌ مردم می‌خواهند حكومتی دین‌مدار برپا كنند و از آن جا كه ملتی مستِ پیروزی تنها می‌داند كه چه نمی‌خواهد،‌حكومتی را كه پیشنهاد می‌شود دربست می‌پذیرد. اشتباه است اگر جنگ 8 ساله را نقطه عطف اول بدانیم چون به اعتقاد فیلم‌نامه نویس در زمان حال هنوز فیلم‌نامه ادامه دارد پس جنگ ایران و عراق را یكی از نقاط اوج می گیریم كه در آن شخصیت‌ها بیشتر خود را نمایان می‌سازند و ماهیت واقعی برخی نیز رخ می‌نماید به خصوص بعد از آزادسازی خرمشهر. بگذریم اگر بخواهیم به تمامی نكات فیم نامه بپردازیم از حوصله این مقاله به در می‌رود ضمن اینكه شاهد این فیلم بوده‌ایم:‌عده‌ای با نام سیاهی لشكر، عده‌ای شخصیت مكمل و برخی معدود نیز به عنوان شخصیت‌های اصلی.

باری آغاز نقطه‌ی عطف اول به نظر می‌آید زمانی است كه اصلی‌ترین شخصیت‌ها به این نتیجه می‌رسند كه باید به الك كردن مهره‌ها بیش از پیش بپردازند. از یك طرف شروع به دستگیری‌های گسترده می‌كنند، از طرف دیگر دایره خودی‌های را تنگ‌تر می كنند و از سویی بقای خود را در بحران سازی می بینند و از جهتی برای پیشگیری از انقلابی دیگر سران گروه‌هایی را كه روزی با هم‌یاری آنها به پیروزی رسیدند در فشار قرار می‌دهند.از سال 60 و 61 بعد از اعدام های سال 58 بار دیگر آنان كه اعتقادی جز باور سران دارند در فاشر قرار می‌گیرند، اوج این فشارها و دستگیری‌ها و اعدام ها سال 67 است كه نقطه عطف اول به اتمام می رسد و وارد تنه‌ی اصلی فیلم‌نامه می شویم. شروع فیلم سال 57 بود و پایان نقطه عطف اول سال 67 از این تاریخ كسانی كه هنوز چشم امید به روند رو به رشد انقلاب و ایران بسته بودند نیز نا امید و سرخورده می‌شوند، گره‌های داستان هرچند در خفا اما شكل می‌گیرد. از آن سو مهره‌های اصلی خود را تنها می‌بینند و نیاز دارند كه دایره خودی‌ها را بدون آن كه از اصول اصلی خود بگذرند بزرگتر كنند، پس دست به اقداماتی می‌زنند و اگر عده‌ای روشنفكر و دلسوز و ... را از دست می‌دهند به جای آنها رو به تئوری پردازها و افرادی می‌آورند كه یا برای بقای خود و یا برای لقمه‌ای بیشتر و یا از روی اعتقادی عمیق به سران اصلی، و عده‌ای نیز با نیت ایرانی بهتر، باورهای‌شان به هم گره می خورد. عده‌ای ازسیاهی لشكرها هم كه سختی انقلاب و جنگی 8 ساله را پشت سر گذاشته‌اند رمقی برای‌شان نمانده تا اعتراضی كنند و نتیجه اعتراض را نیز در سال 67 دیده‌اند و خیل عظیمی از آنها نیز با اعتقاد به یك حكومت دینی به این نتیجه رسیده اند كه هر آنچه خیر و صلاحشان است اجرا می‌شود و دست از كوشش شسته‌اند و كمتر كسی به فكر عدالت‌خواهی و همیاری با دیگری است.ذكر این نكته لازم است كه عده ای نیز فارغ از دسته‌بندی‌های سیاسی و تعصبات مذهبی و قومی در تلاشند.

در ایرانی كه به ظاهر آرام است و هر از گاهی برای قدرت‌نمایی عده‌ای كه باورشان بر این است می‌توان ایرانی آبادتر،‌آزادتر و زیباتر داشت به زندان می‌افتند، در طبقات بالای حكومتی نزاع بر سر قدرت و این كه چه كسی سهم بیشتر دارد كم كم بالا می‌گیرد. پیرِ انقلاب نیز دیگر در بین‌شان نیست و نتیجه‌ای كه پیش از این گرفته شده بود و دایره خودی‌ها را با روشنفكران و تا حدی دگراندیشان بازتر كرده بودند حال نتیجه عكس داده و به جایی رسیده بود كه دیگر نمی‌شد كاری كرد. كسانی كه خود را در معرض خطر حذف می‌دیدند و از آن می‌ترسیدند كه مانند اوایل انقلاب به زندان افتند و سر خود بالای دار می‌دیدند از یك‌سو شروع به رایزنی با حكومت كردند و از سوی دیگر به سوی مردم كه دیگر نمی‌خواستند سیاهی لشكر بمانند رو آوردند. عده ای ازمردم به هر سختی خود را با سلاح علم و هنر و فرهنگ آراسته بودند. و نقطه اوج میانی فیلم شكل گرفت سال 76 و انتخاباتی كه در آن اصلاح طلبان با تكیه به نیروی مردمی و رایزنی‌ها در حد بالا به پیروزی رسیدند و از همان قدم نخست دست به اصلاحات زدند. مردم هم كه فضا را بازتر از گذشته دیدند شروع به اقداماتی نمودند و هر كه ایرانی بهتر می خواست دست به كار شد و این تغییرات داشت به نفع ایران و ایرانی پیش می‌رفت. از نظر فرهنگی و هنری و علمی پیشرفت‌هایی حاصل شد و دگراندیشان و متفكران و منتقدان شروع به اصلاحات اساسی نمودند و انتقاداتی شدید نسبت به نوع اداره مملكت كردند. و اما از آن سو كه شخصیت‌های اصلی داستان نشسته‌اند نیز خبری بگیریم : نخبه‌های اصلاحات را پیدا كردند، كسانی كه فرصت را برای تغییرات مناسب دیده بودند و از كنج خلوت خود به بیرون آمده بودند شناسایی شدند.سران اصلی اصلاحات نیز كه فرصتی بی نظیر داشتند بنا به دلایلی كه برخی از آن هنوز نامشخص است و پاره‌ای از آن نیز قابل ذكر نه و مقدار ناچیزی از آن را كه می‌توان گفت همه می‌دانیم فرصت سوزی كردند و پشت ملت بار دیگر خالی شد. متفكران و اندیشمندان یا به صورت ظاهر ترور شدند و قتل‌های زنجیره‌ای و شكستن قلم رخ داد و یا ترور شخصیتی شدند و به گونه‌ای معرفی شدند كه پیروان راستین آنها نیز در باورشان به شك افتادند. این‌بار مهره‌های اصلی داستان نه تنها دایره خودی‌ها بار دیگر باز نكردند كه روز به روز تنگ‌تر و تنگ‌تر نمودند و تا آنجایی پیش رفتند كه اصلاح‌طلبان رایزن را نیز از خود راندند و حلقه را كوچتر نمودند تا بتواند ایران را آن گونه كه می‌خواهند اداره كنند.

اگر اصول فیلم‌نامه را بار دیگر مرور كنیم و اگر روند این فیلم‌نامه را باور داشته باشیم چون نقطه عطف اول 10 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رخ و نقطه عطف اول از نظر زمانی نیمی از تنه‌ی اصلی است پس تنه‌ی اصلی باید حدود 20 سال باشد كه با 10 سال اول به سال سی‌ام از شروع انقلاب می‌رسیم كه می‌شود سال 87 و می‌توان این سال را آغاز نقطه‌ی عطف دوم محسوب كرد. مردم سرخورده از دولت اصلاحات به دولتی رسیده بودند كه به نظر می‌آمد هیچ تشابهی با اصلاحات كه در آن به حداقل آزادی‌ها دلخوش بودند ندارد. موجی به راه افتاد كه هم به نفع دولتمردان بود و هم جانی تازه برای مردمی كه ناامید از اتفاقات ایران زمین كه مهد فرهنگ و علم و هنر بود محسوب می‌شد. رقابتی انتخاباتی و بازگشت دوباره كسانی كه مدعی بودند این‌بار با درس گرفتن از مشكلات و نواقص دولت‌های پیش از این می‌توانند ایران را به دوران اوج خود بازگردانند. مناظره‌ها و جو حاكم بر جامعه كه بیش از حد انتظار آزاد بود و همین سبب سوءظن برای عده‌ای بود، مردم را به انتخابات جدید علاقه‌مند كرده بود و گوششان به این نظریه كه تحریم انتخابات بهتر است بدهكار نبود. شاید هم حق داشتند جان‌شان به لب رسیده بود منتظر فرصتی بودند كه حداقل به شادی بپردازند سال 88 سالی فراموش نشدنی برای ایران شد و اوج نقطه عطف دوم با برگزاری انتخابات به وقوع پیوست.

دو سال از قسمت پایانی فیلم می گذرد دو سالی كه شاهد اتفاقاتی بودیم كه باورنكردنی به نظر می‌آید. عده‌ای از مردم خود را به شخصیت‌های تأثیرگذار تبدیل كردند و دیگر نمی‌توان نام سیاهی لشكر برآنها نهاد بلكه تبدیل به قهرمانان ملی گشتند و اگر بخواهیم فیلم‌نامه را به طور كامل بنویسیم اتفاقات این دو سال اصول فیلم‌نامه‌نویسی را به هم می‌زند. و اما پایان فیلم‌نامه كه هنوز مشخص نیست.

من و تو در این فیلم‌نامه قرار است چه نقشی ایفا نماییم؟ آیا باز هم در گوشه‌ای نشسته‌ و نظاره‌گر خواهیم بود؟ آیا نمی‌توان به هم‌كوشی بر جهت تقدیری فایق شد؟ آیا شرافت انسانی‌مان اجازه دست روی دست گذاشتن را می‌دهد؟ و آیا راه نجات، باز هم انقلابی دیگر با هیجانات كاذب است كه نتیجه معكوس آن را دیدیم؟

كافی است باور كنیم كه فیلم‌نامه نویسِ اصلی اختیار داده كه هر كدام از ما نقشی اساسی در روند ایرانی بهتر ایفا كنیم. كافی است باور كنیم كه می‌توانیم به همیاری هم دیگر شاهد كشتار و شكنجه و توهین به مقام آدمی نباشیم. كافی است آن كه این گونه به ساحت شریف آدمی می‌تازد باور كند كه می‌توان زیبا دید. كافی است از موقعیت‌مان برای فردایی بهتر بهره گیریم. هركس در هر جایی كه ایستاده.

می‌توان آن گونه فیلم را به پایان برد كه جز ویرانی بر جا نماند و فیلمی سیاه و تلخ برای نسل آینده به یادگار گذاشت و می‌توان آن چنان روشنایی به پایان فیلم بخشید كه آغازی بی نظیر برای فیلم‌نامه بعدی باشد.

این كه چه كسی در پایان فیلم به انتخاب مردم اداره مملكت را بر عهده می گیرد مهم نیست، این كه چگونه ایرانِ عزیز به سوی فردایی بی ظلم و ستم در حركت است مهم است. مهم این است كه برای سربلندی ایران هر كس سهم خود را ایفا نماید.

یادمان باشد طبق اصول فیلم‌نامه نویسی چند سالی بیشتر فرصت نداریم و اگر باز فرصت سوزی نماییم، فیلم‌نامه بعدی بسیار تلخ‌تر نوشته خواهد شد.

به راستی تا پایان این فیلم‌نامه چند سال فرصت مانده؟ و آیا ما كماكان سیاهی لشكر خواهیم بود؟

د.ج

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.