شاید بسیاری از شما دوستان در مورد دنیای موازی خوانده باشید. جهانی كه به موازات این دنیا در حركت است و درست مطابق الگوی همین دنیا به پیش می رود با این تفاوت كه من ِ نوعی در آن دنیا با همین شكل ظاهری می توانم به كارهای دیگری بپردازم كه گاهی تا 180 درجه با این دنیا متفاوت است. البته گفته می شود آن دنیا مجازی است و این دنیا واقعیت دارد. آیا مجازی و واقعیت این دو به همین شكل است كه می گویند؟ كاری نداریم. در سریال فرینچ به این نكته زیاد پرداخته شده اما این فرضیه زمانی جالب تر می شود كه این دو دنیای موازی آن چنان در هم تنیده شود كه من ِ نوعی همزمان هر دو را می ببینم و از نظر زمانی و مكانی به هم می ریزم. فیلم نامه نویسان و فیلم سازان با بال خیال و تحقیقات علمی و ... تلاش می كنند تا از این دو و به خصوص دنیای موازی تصاویری خلق كنند و به ما نشان دهند حال آن كه اگر به كشور عزیز ما بیایند به وضوح این دو را در كنار هم می بینند. اگر فكر می كنید در این زمینه اندكی راه را به خطا رفته ام به ادامه نوشته نظری بیاندازید:

در ایران ده روز با نام دهه مبارك فجر وجود دارد و مناسبت این ده روز، ورود رهبر انقلاب اسلامی به ایران تا پیروزی انقلاب است و در این ده روز دولت اقدام به تهیه و اجرای برنامه هایی در جهت یادآوری آن دوران می كند تا روح عدالت خواهی مردم ایران را یادآوری كند و پشتیبانی ایرانیان را از وضعیت موجود به هر شكل ممكن و ناممكن نشان دهد. در این روزها بهترین سخنرانی ها انجام می شود و از این تریبون ها می توان عدالت و عشق و معرفت و آزادی و تمامی فضائل انسانی را شنید و گاهی آن چنان به شكل تصویری داد سخن می رود كه می توان مشاهده هم نمود و از همین جاست كه انسان دچار دوگانگی می شود. اگر بخواهیم در مورد یك سال سخن بگوییم مثنوی هفتاد من كاغذ می شود فقط و فقط به اخباری در مورد نقض حقوق بشر در ایران طی همین ده روز كه بیش از هر زمانی در آن به مفاهیم انسانی پرداخته می شود توجه كنید:

12 بهمن

* بازداشت دو شهروند بهایی در مشهد

روز سه شنبه ۱۲ بهمن ماه ۸۹، نیروهای امنیتی شهرستان مشهد به منزل خانواده شعاعی از شهروندان بهایی این شهرستان یورش بردند. این مامورین پس از تفتیش منزل، اقدام به ضبط اوراق و کتب مربوط به آیین بهایی وکامپیوتر منزل نمودند. در پی این اتفاق مادر خانواده ضیاییه اسحاقی (شعاعی) و نیز داماد خانواده به نام فرهاد امری توسط این نیروها دستگیر شدند.

* شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی جزایی کیش دو وکیل دادگستری به نام‌های «ی» و «الف» را به اتهام «نشر اکاذیب» به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد.

منتظری وکیل مدافع این دو وکیل دادگستری اظهار کرد: پس از بسته شدن حسینیه دراویش گنابادی در سال ۸۷ در جزیره کیش و بازداشت چند نفر، آقایان «ی» و «الف» وکالت این افراد را بر عهده گرفتند.

وی در گفتگو با ایسنا افزود: اتهام دراویش دستگیر شده در پرونده مذکور «اقدام علیه امنیت ملی» مطرح شد که آنان از این اتهام تبرئه شده و دستور فک پلمپ حسینیه نیز صادر شد. وکیل مدافع این دو وکیل دادگستری تصریح کرد: پس از آن، برای این دو وکیل پرونده‌ای به اتهام «نشر اکاذیب» تشکیل شد و شعبه رسیدگی کننده هر کدام را به شش ماه حبس تعزیری محکوم کرد.

13 بهمن

* بازداشت دو شهروند بهایی در ارومیه

فرهود اقدسی شهروند بهایی ساکن توسط ماموران امنیتی در شهر ارومیه بازداشت شده است همچنین چنگیز درگاهی یکی دیگر از شهروندان بهایی ساکن ارومیه، روز سه‌شنبه ۱۲ بهمن بازداشت شده است.

* خلیل بهرامیان، وکیل پایه یک دادگستری، به خانه حقوق بشر ایران گفت: شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب وی را به تحمل یک سال و نیم زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم کرده است.

14 بهمن

* صدور حکم ۵ سال حبس برای نیما حقار

نیما حقار شهروند بهایی ساکن تهران که در ۱۳ بهمن۸۷ بازداشت شده بود، به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

16 بهمن

* برگزاری دادگاه بهروز صادق خانجانی در ۱۶ بهمن

برادر ِ بهروز صادق خانجانی، ناظر کلیسای ایران بامداد، در گفتگو با رهانا ضمن شرح آخرین وضعیت برادرش، خبر از برگزاری دادگاه وی در شانزدهم بهمن ماه و در یکی از شعبه های دیوان عالی کشور در شهرستان قم داده است.

17 بهمن

* روز هفدم بهمن ماه مهندس رضا کرمانی، از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی کرج به یک سال زندان محکوم شد.

آصف الحسینی ریاست شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی کرج با استناد به مصاحبه‌های صورت گرفته توسط مهندس کرمانی با رسانه های خارج از کشور این موضوع را اقدام علیه امنیت کشور تشخیص داده و حکم به یک سال حبس تعزیری صادر کرده است.

18 بهمن

* در ادامه برخوردها با فعالین دانشگاه قزوین، ۴ فعال دانشجویی و ۲ استاد، در مجموع به ۱۸ سال حبس تعلیقی و جزای نقدی بدل از شلاق محکوم شدند.

19 بهمن

* جابر بانشی، دادستان شیراز از صدور حکم حبس برای چند نفر به اتهام «همکاری با بنیاد تولد برای آزادی» خبر داد.

* دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت اصفهان، حکم خلع لباس جهانگیر محمودی و محرومیت دائمی او از وکالت را تایید کرد.

20 بهمن ماه

* سینا مختاری، دانشجوی دانشگاه شریف و از بازداشت شدگان عاشورای ۸۸ به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

21 بهمن

* افشین حیرتیان، شهروند بهایی و فعال حقوق کودکان کار و خیابان که پیشتر دستگیر شده بود، پس از محاکمه در دادگاه انقلاب به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.

22 بهمن

* در ادامه بازداشت فعالین مطبوعاتی و مدنی طی روزهای اخیر، نزهت امیرآبادیان، از روزنامه نگاران اصلاح طلب بازداشت شده است.

* در تداوم موج جدید بازداشت‌ها در کشور از روز چهارشنبه20 بهمن تا کنون دست کم ۱۴ فعال سیاسی، مدنی و مطبوعاتی بازداشت و به زندان منتقل شده‌اند.

این در حالی است كه ما فقط همین ده روز را در نظر گرفته ایم و اخباری را كه منتشر شده بررسی كرده ایم. حال با توجه به تصاویری كه دولتمردان از ایران و آنچه آزادی و عدالت و رفاه اجتماعی و احترام به حقوق شهروندی به ما نشان می دهند، یا باید گفت سخنان ایشان خلاف واقع است كه همین می شود پیراهن عثمان، یا باید گفت دنیایی موازی با دنیای این روزهای ایران وجود دارد كه در آن تمامی موازین حقوق بشر رعایت می شود و به خاطر آن كه نمی خواهیم پیراهن عثمانی الم شود و ما هم به سرنوشت كسانی كه گفتیم گرفتار شویم، می گوییم دنیایی كه حضرات می گویند دنیایی واقعی است و ایرانی كه در آن نقض حقوق بشر به این شدت رخ می دهد كه حتی یك روز را نمی توان یافت كه دستگیری، اعدام، آتش سوزی عمدی و ... وجود نداشته باشد همان دیار مجازی است كه وجود خارجی ندارد. اگر به همین شكل هم بود باز هم شاید می شد قبول كرد و یا راهی برای رفتن به آن یكی پیدا كرد و از بودن در دنیای مجازی راحت شد ، قضیه زمانی بغرنج می شود كه این دو دنیا در هم می آمیزد. در فرضیه دانشمندان و هنرمندان یكی از این دو دنیا می تواند به حیات خود ادامه دهد و مردمان هر دو دنیا در تلاشند كه جهان خودشان در ادامه وجود داشته باشد، اینان خبر ندارند كه در ایران این دو دنیا چنان در هم بافته و تنیده شده كه انسان دچار سرگیجه می شود یعنی به جای آنكه من ِ نوعی در هر دودنیا وجودی جداگانه داشته باشم، یك نفر هستم و در هر دو دارم زندگی می كنم و آنچنان این دو با هم یكی شده اند كه چون سر می چرخانم دنیای ناقض حقوق بشر را می بینم و چون گوش فرا می دهم دنیایی مملو از صفا و عدالت و خوشبختی را می شنوم و این است آنچه كه ایرانیان را به حیرت وا داشته است و این گونه دچار سردر گمی شده ایم. از هنرمندان برای فیلم سازی و از دانشمندان برای تحقیق تقاضا می كنم كه به ایران سفری داشته باشند تا با چشم خود نه تنها تحقق فرضیه های شان را ببینند بلكه به این مهم نیز برسند كه می توان دو دنیا را نه تنها به موازات هم كه آمیخته در هم داشت. البته پیشنهاد می كنم اگر می خواهند بتوانند به تحقیق و هنرشان برسند، چشم های شان را- آن گونه كه تعدادی از ایرانیان رفتار می كنند- ببندند و سعی كنند با گوش های شان آن چه دولتمردان می گویند بشنوند و نود و نه درصد تحقیق شان را در دنیایی بكنند كه آنها می گویند، تا هم هنر و تحقیق شان در امان بماند و هم خودشان در جهانی دیگر كه همان دنیای مجازی است (پیراهن عثمان كه یادتان نرفته) در كند و زنجیر گرفتار نشوند و بتوانند در آینده به جامعه بشریت خدمت كنند.

آخرین درخواستم از كمیته های حقوق بشر و سازمان ملل است اگرچه ایران ِ مجازی پر از ظلم و شكنجه و بی عدالتی و زندان و اعدام است و در دنیای واقعی جز خوبی و صفا نیست اما اگر قدم رنجه نمایید به این دیار مجازی سفر كنید و از نزدیك با مقادیری از نقض حقوق بشر آشنا شوید برای خودتان بهتر است، چرا كه ممكن است در آینده از این دنیاهای مجازی در جهان واقعی نیز مصادیقی دیده شود.

البته می دانم كه برای شما نیز باید دو دنیا در نظر گرفت یكی ن است كه مردمان دنیا به آن چشم دوخته اند و انتظار دارند كه مطابق آنچه در تعهدنامه ها و سخنرانی ها و اهداف تشكیل این گونه مجمع هاست عمل شود كه البته دنیای مجازی تعدادی از شما را شكل می دهد و دیگری دنیای واقعی كه در آن بده بستان ها با دولتمردان و گردانندگان كشورها و قاره ها در آن جاری است و آن گونه عمل می شود كه مبادا خدای ناكرده منافع آنها در خطر افتد. البته شما نیز دو دنیای تان دارد در هم تنیده می شود و خدا كند دنیای مجازی شما جایگزین دنیای منفعت طلب واقعی تان شود.

جانتان خوش

دنیای واقعی تان آباد و آزاد