رفتن به محتوای اصلی

تراختور و تاکتیک های مبارزاتی اجتناب از درگیری
04.08.2010 - 11:25

 

:در این مقاله به بررسی تاکتیک های مبارزاتی مردم آذربایجان در قالب مسابقات فوتبال و سناریوهای حاکمیت برای مقابله با آن در فصل جدید پرداخته شده و تاکتیک های مناسب برای مقابله با سناریوهای حکومت بررسی شده است.

روشهای مبارزاتی مسالمت آمیز و بدور از خشونت کاملا در دنیا شناخته شده اند ولی جمهوری اسلامی برخلاف نص صریح قانون اساسی اش، هرگونه اعتراض مسالمت آمیز و بدور خشونت را با شدت و خشونت شدید سرکوب می کند به گونه ای که عملا راه برای مبارزه کلاسیک بدون خشونت تقریبا بسته شده است. سرکوب شدید اعتراضات مسالمت آمیز آذربایجان در خرداد ماه 1385 و سپس سرکوب اعتراضات پس انتخابات ریاست جمهوری سال پیش عملا ادامه روشهای مبارزاتی به دور از خشونت کلاسیک را بسیار سخت کرده است. اما تاکتیکهای مبارزاتی را که مردم آذربایجان در سالهای اخیر بویژه در قلعه بابک و اخیرا در مسابقات فوتبال بکار برده اند، به خوبی نشان داده است که با استفاده از روشهای بسیار مسالمت آمیزی که می توان آنها را تاکتیک های مبارزاتی «اجتناب از درگیری» نامید، می توان فضای بسته اختناقی را که حکومت به دنبال حاکم کردن آن است را شکافت و فریاد اعتراض خود را بلند کرد و در عین حال از درگیری با نیروهای سرکوبگر حکومت اجتناب کرد. این تاکتیک مبارزاتی، شیوه ای مسالمت آمیزتر از مبارزات بدون خشونت کلاسیک است. با توجه به تلاش حکومت برای برقراری فضای اختناق، بهره گیری از این شیوه بسیار ضروری و حیاتی است.

روشهای کلاسیک مبارزات به دور از خشونت

براساس نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزاری اجتماعات و اعتراضات مسالمت آمیز و بدون حمل سلاح آزاد است اما حکومت در این سی سال با هرگونه اعتراض مسالمت آمیز غیر دولتی به شدت برخورد کرده و اعتراضات مسالمت آمیزی مانند راهپیمایی های خرداد ماه 1385 را با شکلیک مستقیم گلوله به سوی تظاهرکنندگان غیرمسلح به شدت سرکوب کرده و حتی به نزدیکترین و وفادارترین نیروهای خودش یعنی نخست وزیر، رئیس مجلس و رئیس جمهور سابق خودش هم اجازه حتی یک تجمع اعتراضی ساده را نداده است! تجمعاتی که حتی به شکل راهپیمایی سکوت و بدون هیچ شعاری برگزار می شد هم تحمل نشد و غیرقانونی اعلام گردید و نیروهای سرکوبگر حکومت به شدت با آنها برخورد کردند و در جریان آن دهها نفر کشته و صدها نفر دستگیر و زندانی شدند. حکومت توانست پس از یکسال با سرکوب شدید و دستگیری های بسیار، جنگی فرسایشی را به پیش ببرد و در نهایت نیروهای معترض را خسته، مایوس و ناامید کرده و اعتراضات را متوقف کند. در حال حاضر حکومت که از بزرگترین بحران عمرش به سلامت عبور کرده است، احساس قدرت بسیاری می کند.

اما در این میان مبارزات در آذربایجان برخلاف جنبش سبز سیر صعودی به خود گرفته و با کشاندن بیش از صدهزار نفر به ورزشگاهها و سردادن شعارهایی مانند مدرسه به زبان مادری که به صورت متحد توسط اکثریت تماشاگران تکرار می شود، نشان داده است که تاکتیک های مبارزاتی انتخاب شده از سوی مردم آذربایجان توانسته است که فضای اختناق را بشکند و خواسته های ملی آذربایجان امروز بلندتر از همیشه فریاد می شود! البته جنبش سبز هم بارها تلاش کرد تا از فضای ورزشگاهها برای اعتراضاتش استفاده کند ولی برخلاف مردم آذربایجان توفیق چندانی نیافت. اما جالب اینجاست که امروزه همان کسانی که سعی در استفاده از فضای ورزشگاهها برای بیان خواسته های جنبش سبز داشتند، مردم آذربایجان را متهم به سوء استفاده از ورزش متهم می کنند!؟ در مورد اینکه شیوه مبارزاتی مردم آذربایجان چه ویژگی خاصی دارد که برخلاف روند جاری در سایر نقاط کشور به جای سیر نزولی، سیر صعودی داشته است، باید مفهوم تاکتیک های مبارزاتی «اجتناب از درگیری» با دقت بیشتری بررسی شود.

تاکتیک های مبارزاتی «اجتناب از درگیری»

حکومت برای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز بدون خشونت کلاسیک، از شیوه درگیری و برخورد مداوم و فرسایشی استفاده می کند. به گونه ای از جمعیت میلیونی معترض در روزهای بعد از انتخابات، به تدریج به دلیل فرسایش نیروهای مردمی به دلیل درگیری و برخورد مداوم با نیروهای سرکوبگر، در سالگرد انتخابات تقریبا هیچ کس باقی نمانده بود تا به خیابان بیاید! اما مبارزه مردم آذربایجان مبتنی بر اجتناب از درگیری با نیروهای سرکوبگر حکومت بود و مردم شعارهایشان را در جایی سر می دادند که نیروهای حکومت توان برخورد با مردم را نداشتند و یا ترجیح می دادند که برخورد نکنند. کشاندن مبارزه به میادین ورزشی بویژه ورزش پرطرفدار فوتبال، عملا نیروهای رژیم را آچمز کرده است. با توجه به حضور به طور متوسط بالای 50 هزار نفر در هر مسابقه خانگی، حکومت توان برخورد با چنین اجتماع بزرگ و منسجمی را ندارد بویژه آنکه در یک محاسبه سود و زیان حکومت به این نتیجه رسیده است که ضرر سرکوب در ورزشگاهها بسیار بیشتر از منفعت آن است! باتوجه به اینکه مسابقات فوتبال زنده از تلویزیون پخش می شود، هرگونه درگیری باعث آبروریزی بزرگ برای حکومت خواهد شد و با توجه به بالا بودن جمعیت، رژیم به نیروی بسیار زیادی برای سرکوب نیاز دارد، سرکوبی که مطمئنا می تواند بسیار هم خونین باشد و باعث کشته شدن تعداد زیادی از تماشاگران شود و همین مساله می تواند مثل بمب در دنیا صدا کند و مشکلات بسیاری برای فدراسیون فوتبال ایران و حکومت ایران ایجاد کند. در مقابل حکومت حساب می کند که به جای چنین برخورد پر هزینه ای بهتر است اجازه دهد تا این افراد شعارهایشان را بدهند و او هم با بستن یا کم کردن صدای تماشاگران مانع از شنیده شدن آنها شود و سپس این افراد بدون ایجاد هیچ مزاحمتی جدی برای حکومت به خانه هایشان برگردند! همراهی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور با حکومت در بایکوت شعارهای داده شده در ورزشگاهها هم بیشتر خیال حکومت را راحت کرده است که این صدا به جایی نخواهد رسید و ضررش بسیار کمتر از یک درگیری شدید و احیانا کشته شدن چند نفر و پخش شدن خبر آن در دنیاست!

یعنی شما در شیوه مبارزه «اجتناب از درگیری» زمان، مکان و نوع مبارزه را طوری انتخاب می کنید که حکومت یا توان برخورد نداشته باشد یا با حساب سود و زیان، ترجیح دهد از روشهایی غیر از درگیری مستقیم و سرکوب خشن برای پایان دادن به این مبارزه استفاده کند. صعود همگانی به قلعه بابک هم نمونه ای از همین شیوه مبارزاتی بود. چون کوهنوردی نه عملی ضد اسلامی است و نه ضد حکومتی اما وقتی این اجتماع بزرگ شکل می گرفت، شعارها، سرودها و سخنرانی هایی حاوی خواسته های ملی آذربایجان سر داده می شد و حکومت توان برخورد با آن جمعیت بزرگ را نداشت و یا آن را به صلاح نمی دید. لذا تصمیم گرفت تا به جای برخورد و درگیری با اجتماع شکل گرفته، مانع از شکل گیری اجتماع در سالهای بعد، با اجرای مانور نظامی در اطراف قلعه بابک در زمان مقرر گردد. اما مسابقات فوتبال دارای خاصیتی است که ممنوع کردن حضور تماشاگران در زمین فوتبال از لحاظ وجهه بین المللی برای حکومت بسیار گران تمام می شود. لذا حکومت مجبور است بهانه ای موجه برای این کار بتراشد.

البته حکومت آنقدرها هم ساده لوح نیست و می داند که شعارهای داده شده در استادیومها هرچند دیر و با تاخیر زیاد از طریق مجاری دیگر به نوعی به گوش جهانیان می رسد، لذا برای مقابله با این حرکت، روش تدریجی تضعیف تیم، محروم کردنش از تماشاگران و در نهایت حذف به ظاهر طبیعی تیم از لیگ برتر را انتخاب کرده است. فصل پیش به دلیل درگیر بودن حکومت با جنبش سبز، ترجیح می داد که دست به عصا حرکت کند و با حذف زود هنگام تراختور از لیگ برتر باعث ایجاد اعتراضات خیابانی نشود ولی پس از خاموش شدن نسبی اعتراضات میدانی جنبش سبز، حکومت فصل جدید را کاملا طوفانی آغاز کرده است. مجبور کردن ناصر شفق مدیرعامل محبوب تیم به استعفا و کارشکنی در جذب اسپانسر و بازیکن در فصل نقل و انتقالات، نشان داد که سناریوی حذف تیم از لیگ برتر در فصل جدید با جدیت دنبال می شود. قرعه کشی عجیب و قراردادن دو تیم آذربایجانی تراختور و شهرداری در برابر دو تیم تهرانی پیروزی و استقلال در هفته اول و سپس اجرای سناریوی دادن ساندیس گرم و بدمزه آنهم فقط به تماشاگران تراختور در یک روز گرم تابستانی (جالب است که به تماشاگران پیروزی ساندیس داده نشده بود تا از پرتاب ساندیس توسط آنها پیش گیری شود و فقط هواداران تراختور محکوم شوند!) و تحریک تماشاگران با توهین هایی سخیف و نژادپرستانه، همه سناریوهای از قبل برنامه ریزی شده ای بود که با دو جلسه محرومیت تراختور همراه شد.

در برابر سناریوهای رژیم چه باید کرد؟

برای پاسخ به این سوال باید به اهمیت ادامه شیوه مبارزاتی «اجتناب از درگیری» و عدم ورود زودهنگام به مبارزه کلاسیک عدم خشونت در خیابانها و در نتیجه ایجاد فرصت برای حکومت جهت برخورد فرسایشی با نیروهای ما و خسته کردن، مایوس کردن و در نهایت خاموش کردن این حرکت همانند حرکتهای پیشین مثل خردادماه 1385 بسیار دقت کرد. با توجه به شیوه ای که حکومت برای خاموشی اعتراضات در پیش گرفته، ما باید همچنان دنبال راههای جدیدی باشیم که از درگیری با نیروهای حکومت اجتناب کنیم ولی در عین حال در صحنه حاضر باشیم. در واقع ما باید از شیوه فرسایش توان نیروهای حکومت استفاده کنیم. یعنی طراحی آکسیونها و حرکتهای اجتماعی که هم حکومت را مجبور می کند که نیروهایش را همیشه در حالت آماده باش نگهدارد و هم اجتناب از درگیری و برخورد با آنها تا نیروهای خودمان آسیب نبینند. درست است که ما هیچ وقت آغاز کننده درگیری نبوده ایم ولی باید یک مرحله فراتر از آن رفته و حرکتهایمان را طوری طراحی کنیم که حکومت توان و یا بهانه و انگیزه درگیری را هم بدست نیاورد!

برای روشنتر شدن بحث چند مثال عملی می زنم. ما باید راههایی پیدا کنیم که شیوه مبارزه «اجتناب از درگیری» را به خارج از ورزشگاهها هم بکشانیم تا رژیم بداند که با بستن ورزشگاهها موفق به خاموش کردن این حرکت نخواهد شد. فراخوان نجات دریاچه اورمیه در روز 13 فروردین یک آکسیون هوشمندانه برای گسترش مبارزه اجتناب از درگیری به خارج از ورزشگاهها بود. استفاده از مناسبت قانونی سیزده بدر برای حضور در طبیعت و فراخواندن مردم برای گذراندن سیزده بدر در کنار عروس تشنه آذربایجان، آکسیونی مناسب برای این هدف بود. ولی متاسفانه یک اشتباه بزرگ در تعیین محل تجمع باعث شد تا این حرکت آنگونه که انتظار می رفت به حضور میلیونی مردم منجر نشود. متاسفانه ما صدها کیلومتر ساحل آزاد دریاچه اورمیه را که با هیچ نیرویی قابل کنترل و بستن نبود، گذاشتیم و بدترین نقطه ممکن را برای تجمع انتخاب کردیم یعنی پل میانگذر دریاچه که حکومت به سادگی توانست با گذاشتن چند مامور در دوسوی جاده ورودی مانع شکل گیری اجتماع دلخواه ما شود. هرچند در چند نقطه دیگر اطراف دریاچه صدها نفر تجمع کردند ولی به دلیل همین کم تعداد بودن تجمع کنندگان فرصت کافی برای حکومت ایجاد شد تا با این تجمع برخورد کند و ما نتوانستیم اصل اجتناب از درگیری و برخورد را که لازمه اش حضور پرتعداد است، حفظ کنیم.

متاسفانه ما فقط به این فکر می کردیم که خودمان چه کار باید بکنیم و اصلا به این دقت نکردیم که حکومت برای مقابله با ما چه کاری می تواند بکند! و همین باعث شد تا خیال کنیم حکومت اجازه خواهد داد تا صدهاهزارنفر از دو ورودی تنگ و باریک میان گذر دریاچه عبور کنند و بعد نتواند این تجمع بزرگ را سرکوب کند!؟ در حالیکه اگر خودمان را جای حکومت قرار می دادیم به راحتی می توانستیم حدس بزنیم که حکومت با کنترل و بستن راههای منتهی به پل میانگذر مانع از شکل گیری تجمع خواهد شد لذا باید محل یا محلهایی را برای تجمع تعیین می کردیم که امکان کنترل آسان آن وجود نداشته باشد. ما باید در برنامه های آینده با دقت بسیار بیشتری عمل کرده و با در نظر گرفتن تمام حرکتها و امکانات حکومت، بهترین زمان و مکان ممکن را برای تجمعات خود برگزینیم. مبارزه سیاسی یک بازی شطرنج است و شما اگر بهترین مهره ها را هم داشته باشید و از نظر وضعیت بازی دست بالا را هم داشته باشید و در موقعیت بهتری باشید، با چند حرکت نامناسب و دقت نکردن به گزینه ها و حرکتهای ممکن برای رقیب، ممکن است بهترین مهره هایتان را از دست بدهید و بازی برده را به راحتی ببازید!

اگر ما به جای تعیین پل میان گذر دریاچه که براحتی توسط حکومت قابل کنترل بود، مثلا ده محل مختلف در ساحل دریاچه را که هر کدام به یک یا چند شهر نزدیک است را انتخاب کرده و بعد هم تاکید می کردیم که در صورت ممانعت نیروهای انتظامی، بدون درگیری به سرعت محل مورد نظر را ترک و چند کیلومتر آنطرفتر دوباره تجمع را تشکیل دهید، آن موقع حکومت نیروی کافی برای کنترل صدها کیلومتر ساحل را نداشت و یک تجمع صدها هزارنفری ولی پراکنده در دورتادور دریاچه با موفقیت تشکیل می شد و سپس ویدیوهای گرفته شده از این تجمع های پراکنده را به هم وصل می کردیم و عظمت حرکت مردم را به جهانیان نشان می دادیم.

اعتراضات به محرومیت تراختور و پخش توهینهای نژادی از تلویزیون سراسری

فرصت دیگر برای تجمعات پرتعداد با اجتناب از درگیری می توانست روز یکشنبه 10 مرداد همزمان با بازی محروم از تماشاگر تراختور و راه آهن باشد. اما متاسفانه این بار نیز عدم هماهنگی و عدم پیش بینی حرکتهای بعدی حکومت برای مقابله با حرکتهای ما، باعث شد تا نتوانیم آنگونه که انتظار می رفت موفق عمل کنیم و رژیم اعتراض کلاسیک همراه با برخورد را به ما تحمیل کرد و بنا به اخبار رسیده دهها نفر را هم بازداشت نمود. این بار نیز اشتباه ما در این بود که فقط به این فکر کرده بودیم که خودمان چه کارخواهیم کرد ولی فکر نکرده بودیم که حکومت برای مقابله با ما چه کار خواهد کرد!؟ این بار ما هم در تعیین زمان تجمع و هم مکان تجمع و هم شکل و نوع تجمع دچار اشتباه شدیم. پیش از هرچیز باید از قبل می دانستیم که حکومت راههای منتهی به ورزشگاه را مسدود خواهد کرد و دست روی دست نخواهد گذاشت تا 150 هزار نفر بیرون استادیوم جمع شوند و بعد نتواند جلوی ورود آنها به ورزشگاه را بگیرد! اگر این مساله را پیش بینی نکرده بودیم بسیار ساده انگارانه به مساله نگاه کرده بودیم و اگر با وجود پیش بینی بسته شدن راهها باز هم چنین پیشنهادی توسط برخی داده شده بود، یک اشتباه تاکتیکی بزرگ بود. چون وارد نشدن در یک آکسیون بسیار بهتر از اعلام یک آکسیون ناموفق است چون باعث ایجاد یاس و ناامیدی در میان مردم می شود.

زمان تجمع هم نامناسب بود، با توجه به اینکه با اعلام رسمی نیروی انتظامی برای غیرقانونی بودن حضور در ورزشگاه و تهدید برای برخورد شدید با متخلفین عملا این برنامه حتی توسط خود اعلام کنندگان منتفی شده بود، شروع تجمع پیش از پایان مسابقه در ساعت 4 بعد از ظهر عملا نامناسب بود. ما باید دقت کنیم که هواداران تراختور دو دسته هستند، یکی طرفدارانی که در درجه اول فوتبالی هستند و در کنار فوتبال شعارهای ملی هم سر می دهند و دومی طرفدارانی که بیشتر فعال سیاسی ملی هستند و در مرحله بعد طرفدار تیم هستند. با انتخاب زمان پیش از پایان مسابقه عملا بین این دو گروه از طرفداران جدایی افتاد و طرفداران فوتبالی تیم باتوجه به منتفی شدن رفتن به استادیوم تصمیم داشتند که فوتبال را حتما از تلویزیون تماشا کنند بنابراین باید زمان تجمع به پس از پایان مسابقه منتقل می شد تا آنها هم پس از دیدن مسابقه در تجمع شرکت کنند. اما اتفاقی که افتاد این بود که هواداران فوتبالی در خانه ماندند تا فوتبال را از تلویزیون تماشا کنند و فعالین ملی به دلیل انتخاب زمان نامناسب در خیابانها تنها ماندند و حکومت هم این فرصت را پیدا کرد تا تعداد زیادی از فعالین را بازداشت کند و فضای شهر را امنیتی کند. انتشار اخبار درگیری در شهر و سرکوب تظاهر کنندگان، مانع از عملی شدن برنامه بعدی شادی هواداران پس از بازی که خبر آن هم بسیار دیر منتشر شده بود، گردید.

چون برای عملی شدن برنامه شادی هواداران پس از بازی دو شرط اساسی لازم بود، یکی خبررسانی وسیع و به موقع از روزها قبل تا عده زیادی از این برنامه مطلع می شدند و خود را برای حضور در خیابانها آماده می کردند و دوم نبود فضای امنیتی پیش از آن و احساس امنیت نسبی خانواده ها برای حضور در خیابان بود. ولی متاسفانه هم اطلاع رسانی بسیار ضعیف و دیر بود بطوری که خیلیها از این برنامه خبر نداشتند هم اینکه درگیری های اولیه و پیش از مسابقه باعث امنیتی شدن شدید فضا گردید و امکان شکل گرفتن یک اجتماع برای شادی پس از پیروزی را از بین برد.

حضور بیش از صدهزار نفری در بازی نه چندان حساس تراختور و مقاومت در فصل قبل نمونه موفق یک آکسیون مبتنی بر اجتناب از درگیری بود. مردم با حضور پرتعداد و غیرعادی خود و بدون آنکه کوچکترین صدمه ای ببینند و کسی هم دستگیر شود، پیام خود را به حکومت رساندند و شاید یکی از دلایل تعلل حکومت در برخورد با تراختور در فصل قبل هم همین حضور حماسی بود که ترسید همین مردم با همین تعداد این بار در شهرها به خیابان بیایند. دستاوردهای تبلیغاتی آن حرکت حتی بسیار بیشتر از حرکت روز یکشنبه پیش بود که دهها بازداشتی به همراه داشت. پس ما نباید به هیچ وجه به استقبال برخورد و درگیری با حکومت برویم و یا شرایطی را ایجاد کنیم که حکومت موفق به برخورد و سرکوب شود. با توجه به همراهی کامل رسانه های فارس زبان خارج از کشور با حکومت در بایکوت اخبار سرکوب در آذربایجان، چنین حوادثی حتی کارکرد تبلیغاتی هم برای ما ندارد، لذا درگیری و برخورد با حکومت آخرین چیزی است که ما نیاز داریم! در حال حاضر ما باید با طراحی آکسیونهای پر تعداد و کم خطری که حضور حداکثری مردم را بتواند با خود داشته باشد، هم پیام خود را به درون توده های جامعه ببریم و هم بدون درگیری به حکومت هشدار بدهیم که اگر در ورزشگاهها را ببندد، شهرها صحنه طرفداران تراختور خواهد شد. برای این کار باید یک آکسیون موفق و پرتعداد و کم خطری را درون شهرها سازماندهی و عملیاتی کنیم.

روز دربی تراختور و شهرداری، فرصتی برای قدرت نمایی آذربایجان

در خبرها آمده بود که هم بازی دربی تراختور و شهرداری (بلدیه) و هم بازی بعدی خانگی تراختور بدون تماشاگر خواهد بود!؟ بدین ترتیب محرومیت عملا به سه بازی افزایش یافته است! محرومیت پی در پی تماشاگران از حضور در ورزشگاه، ستمی بزرگ در حق ورزش آذربایجان است. از یک طرف عدم حضور تماشاگران در ورزشگاه باعث کاهش روحیه بازیکنان می شود و در کیفیت بازی تیم تاثیر منفی می گذارد و هم باشگاهها را از درآمد ناشی از فروش بلیط محروم می کند و آنها را با مشکلات مالی بیشتری روبرو می کند. ما باید برای روز پنجشنبه 14 مرداد همزمان با بازی دربی از همین امروز برنامه ریزی کنیم تا یکبار دیگر همانند روز بازی تراختور و مقاومت، حماسه حضور پرتعداد و بدون درگیری مردم را به رخ بکشیم. البته هنوز احتمال تغییر این مساله و رفع محدودیت وجود دارد. لذا ما باید برای هر دو حالت محرومیت یا رفع محرومیت برنامه داشته باشیم.

در صورتی که محرومیت رفع نشده باشد، اینبار باید برای جشن در خیابانها بلافاصله پس از پایان مسابقه برنامه ریزی منسجم انجام دهیم. باتوجه به اینکه هر دو تیم آذربایجانی هستند، باید مستقل از نتیجه، هر دو تیم را تشویق کنیم و شعارهایی مثل آذربایجان تمیلری، فرقی یوخدور رنگلری، آذربایجان وار اولسون ایسته مه ین کور اولسون و... داده شود. باتوجه به درگیری رخ داده در روز یکشنبه گذشته باید با تاکید بسیار به مردم گفته شود، که هدف از این حرکت فقط و فقط تشویق دو تیم و نشان دادن حمایت گسترده از تیم و اعتراض سمبلیک به محرومیت تماشاگران است. باید تاکید شود که هیچ شعار سیاسی داده نخواهد شد، نباید هیچ اعتراضی پیش از شروع مسابقه یا همزمان با مسابقه انجام شود تا فضای شهر را امنیتی ننماید. مردم کاملا با نیروی انتظامی همکاری خواهند کرد و از هر گونه برخورد و درگیری اجتناب خواهند کرد.

پیام حرکت مدنی و مسالمت آمیز همراه با اجتناب از درگیری ما به حکومت این خواهد بود که «اگر در ورزشگاهها را ببندید، شهرها به تسخیر هواداران تراختور درخواهند آمد و محلی برای ابراز احساسات آنها خواهند شد!» آنگاه اگر احیانا اتفاقی در حین بازی رخ دهد، اعتراض ها در ورزشگاه محدود نخواهد شد و می تواند به داخل شهر سرایت کند، لذا به نفع حکومت است که در ورزشگاهها را باز نگهدارد تا برای خودش مشکل امنیتی درون شهرها ایجاد نکند! تبلیغات و فراخوان باید از همین امروز شروع شود و چند نقطه از شهر به عنوان مرکز تجمعات تعیین شود ولی باید به مردم تاکید شود که هر جایی که بسته بود بدون کوچکترین اصرار یا درگیری راه خود را به نقطه دیگری از شهر تغییر دهند و فقط با در دست داشتن پرچمهای دو تیم شادی و حمایت سمبلیک خود را از دو تیم به نمایش بگذارند و لزومی به دادن هیچ شعار سیاسی نیست.

در صورتی که رفع محرومیت شود و تماشاگران اجازه حضور در ورزشگاه را داشته باشند، این بار هم حماسه حضور 150 هزارنفری در بازی مقاومت را باشکوهتر از قبل تکرار خواهیم کرد. البته این طرح را باید به هر حال در اولین بازی خانگی تراختور که رفع محرومیت شده است، انجام دهیم چه در بازی دربی باشد چه در بازی دیگری با تیمی دیگر.

برخی از فعالان می گویند که باید یک حرکت اعتراضی مشابه روز یکشنبه را دوباره راه بیاندازیم و اینبار با هماهنگی بیشتر عمل کنیم ولی من می خواهم بگویم که اصولا حرکت روز یکشنبه هم یک اشتباه تاکتیکی بود و تکرار آن می تواند اشتباه بزرگتری باشد. ما در مرحله فعلی و با توجه به احساس قدرت رژیم پس از سرکوب بزرگترین بحران عمرش نباید وارد مبارزه کلاسیک اعتراضی همراه با برخورد و درگیری با حکومت شویم. این نشانه ترس نیست بلکه نشانه درایت ماست که در بازی شطرنج با رژیم زمان و مکان مناسب برای حمله و دفاع را با در نظر گرفتن همه جوانب انتخاب می کنیم. ما باید واقع نگر باشیم، همیشه حضور اعتراضی در خیابانها به نفع ما نیست. گاهی شادی ساده و سمبلیک ما کاراتر و اثرگذارتر از یک اعتراض پربرخورد و پرهزینه است که دهها نفر از بهترین جوانان ما را روانه زندان می کند. البته ما از زندان رفتن و شکنجه شدن نمی ترسیم، بلکه می خواهیم نیروی مان را برای بیداری مردم مان و اشاعه پیام مان در میان توده های مردم صرف کنیم و نه برای پوسیدن در کنج زندانها.خودمان را فریب ندهیم، زمینه برای ایجاد یک حرکت اعتراضی گسترده و وسیع آماده نیست و نباید خیال کنیم که اگر در تعیین زمان و مکان برنامه اعتراضی تضاد پیش نمی آمد، مثلا صدها هزارنفر شرکت می کردند، این به دلیل ترس نیست بلکه به دلیل خرد جمعی جامعه است که معتقد است، در حال حاضر حکومت پس از سرکوب بزرگترین بحران عمرش احساس اقتدار بسیاری می کند لذا حرکتهای اعتراضی در آینده نزدیک به نتیجه نخواهند رسید و هزینه آنها بیشتر از مفعتش می باشد. برای به وجود آمدن یک حرکت اعتراضی بزرگ دو شرط اساسی لازم است، اول اینکه مردم نسبت به نتیجه بخش بودن آن حرکت امیدوار باشند تا بدانند که خطری که می کنند و هزینه ای که می پردازند عبث و بیهوده نیست و دوم اینکه مطمئن باشند که همه خواهند آمد و او تنها نخواهد ماند. شرط اول در شرایط فعلی به هیچ وجه وجود ندارد، هیچ فرد خوش بینی هم در حال حاضر فکر نمی کند که درصورت اعتراض مثلا صدها هزار نفری در تبریز، حکومت سرنگون خواهد شد و یا حداقل رفتارش تغییر خواهد کرد و مدارس به زبان مادری را ایجاد خواهد کرد. در مورد شرط دوم هم تجربه روز یکشنبه گذشته خواسته یا ناخواسته عاملی مایوس کننده است. ما حق نداریم به مردم خودمان دروغ بگوییم و ادعا کنیم که اینبار فرق خواهد داشت و صدها هزار نفر خواهند آمد، کاری که جنبش سبز بارها و بارها تکرار کرد تا جاییکه چنان اعتماد مردم را از دست داد که حتی نتوانست در سالگرد اعتراضات یک حرکت کوچک را هم سامان دهد! این در حالیست که آذربایجان درست در اولین سالگرد اعتراضات خردادماه یک حرکت اعتراضی قابل توجه در تبریز انجام داد. این در واقع به خاطر صداقت فعالین سیاسی آذربایجانی با مردم خودشان و عدم تلاش برای دروغ گفتن به آنها برای کشاندن مردم به خیابان بوده است.

ما باید به همین شیوه ادامه دهیم و در مرحله اول و در فضای خفقان پس از حودث انتخابات، به دنبال ایجاد اتحاد بین مردم در آکسیون های ساده و کم خطری مثل جشن شادی پس از فوتبال به عنوان اعتراضی سمبلیک و یک تاکتیک مبارزاتی اجتناب از درگیری باشیم. هرگاه بتوانیم سنت جشن های خیابانی پس از فوتبال در بازی های محروم از تماشاگر را در جامعه جا بیاندازیم، هم به تدریج اتحاد مردم در آکسیونهای داخل شهر را تمرین خواهیم کرد و هم برای روز حادثه آماده خواهیم شد تا درصورتی که حکومت بخواهد تراختور را از لیگ برتر حذف کند، همان تجمعی که همیشه برای شادی در خیابانها انجام می شد، تمرینی باشد برای اعتراضی صدها هزار نفری در سطح شهرها. لذا در این مرحله ما باید از هرگونه اعتراض کلاسیک منجر به درگیری با نیروهای رژیم اجتناب کنیم و با تمرین اتحاد مردم در حرکتهای ساده ولی پر جمعیت سمبلیک و غیرسیاسی در درون شهرها، زمینه را برای حرکتهای اعتراضی بزرگ در آینده مهیا کنیم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
azartabriz.blogspot.com

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.