در دمکراسی و ابراز عقیده و آزادی بیان ممکن است که نتایج برخلاف میل و ایده و آرمان ما باشد ولی مهم اینست بپذیریم که ممکن است فردی و یا کسانی و یا حتی ملتی اشتباه کنند و خطا روند. اما در مورد آقای خاتمی : فراموش نکنیم که آقای خاتمی به عنوان یکی از چهرههای اصلاحطلبان (داخل دایره قدرت حاکمه) شناخته شده است. . آقای خاتمی برای شرکت در انتخابات شرایطی را مطرح کرده بود و در حالی در انتخابات شرکت کرد که آن شرایط برآورده نشده بود. اگر ایشان این شرایط را مطرح نکرده بود و رای میداد، حرفی نبود. مثلا چرا کسی به رفسنجانی حمله نمی کند که چرا رای داده؟ ولی در اینجا وضعیت دیگری وجود دارد. البته من شخصا این امید را نداشتم که آقای خاتمی پا برجا و استوار، حرفهای خود را زیر پا نگذارد زیرا برای ایشان "مصلحت نظام" مهمتر از مصلحت مردمان سرزمین ایران است. در کشورهای دمکراتیک سرتاسر جهان، شخصیتهای سیاسی در مقابل حرفهایی که میزنند و مواضعی که اتخاذ میکنند، مسؤلند و اگر برخلاف آنها عمل کنند، به راحتی از سوی مردم مورد بازخواست قرار میگیرند و کنار رانده میشوند. در مورد آقای خاتمی هم چنین است. ایشان حرفهایی زدهاند و مواضعی اتخاذ کردهاند و حالا باید پاسخگو باشند. ایشان به راحتی به دمکراسیخواهان پشت کردند. آیا باید از کنار این مساله به راحتی گذشت؟ آیا این آن چیزیست که تحت عنوان آزادی بیان و عقیده و دمکراسی فهمیده میشود؟ آیا نباید فکر کرد اگر نظر ایشان عوض شده بود، باید با مردم روراست می بود و به موقع اعلام موضع میکرد و توضیحات لازم را به مردم میداد؟ کاری که ایشان کردند در فرهنگ دمکراسی نام مشخصی دارد: شارلاتانیسم سیاسی.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید