رفتن به محتوای اصلی

لحاف سبز جنبش و دعوای قانون اساسی جدید!
16.11.2009 - 15:18

چندیست اینجا و آنجا، پس از اینکه شعار جمهوری ایرانی به نتیجه مورد نظر طراحان آن، چه آرمان خوان سیاسی خسته از نظام دینی و چه طراحان و یا برنامه ریزان برادران در اطاقهای فکر امنیتی و اطلاعاتی و جنگ روانی به نتیجه نرسید، یکباره از گوشه و کنار سرو صدای قانون اساسی پیشنهادی جدید مثل یک نخود سیاه تازه به میدان معرکه افتاد تا مردم بدنبال آن بدوند.

ضرب المثل دعوا سر لحاف ملا را همه شنیده ایم ولی شاید نه اصل داستان را.

شبی سرد ملا در کنار زنش خوابیده بود که سرو صدای بزن بزن دعوای جمعی در پشت پنجره شنیده شد و آرامش شبانه آنها راگرفت. زنش گفت ملا! برو ببین چه خبر است. چون زمستان بود، ملا لحاف گرم روی سرشان برخود پیچیده و رفت بیرون تا به غائله پایان دهد. بیرون هرچه داد زد و نصیحت به متارکه کرد کسی گوش نداد. او لحاف را از شانه اش برداشت و به نزدیکترین نفر بخود داده به میدان افتاد تا غائله آرام کند . با پا درمیانی ملا در یک چشم بهم زدن دعوا خاتمه یافت و همه طرفین متارکه در یک چشم بهمزدن پراکنده و حتی غیب شدند و ازآن جمله آن که لحاف ملا را نگاه داشته بود. ملا لرزان لرزان از سرما به خانه برگشت در حالی که لحافش ملا خور یا دزدیده شده بود. مشابه چنین داستانی موضوع فیلم بیاد ماندنی قمار بزرگ است که به یک رفرنس برای صحنه سازی های دیس اینفرماتیو تبدیل شده است. در این فیم پل نیومن و روبرت فورد بازی میکنند.

نتیجه ائی که میتوان گرفت اینست که، طبق مثل معروف، دروغگو طمع کار را بازی میدهد (که من طمع کار را به ساده اندیش که متناسب وضعیت ماست تغیر میدهم). جنبش سبز بسیاری از ساده گیران سیاسی را که نمیخواهند نگاهی عمقی و واقع بینانه به موازنه نیروی سیاسی در عرصه پیکار داشته باشند به طُعمه دیس اینفرماسیون و مواد جنگ روانی و تفرقه افکنی دستگاه های اطلاعاتی دولت کودتا تبدیل کرده است. هرچه دلسوزان این جنبش توضیح میدهند که: این جنبش، جنبشی در پیامد تقلب و کودتای انتخاباتی است و زرادخانه سیاسی آن با مهماتی که از تقلب بزرگ ، دروغ پردازی و کودتای انتخاباتی و سرانجام تخلفات منجر به جرح،حبس ،تجاوز، شکنجه و قتل گرفته شده است، تجهیز میشود، برخی توجه نمیکنند و یا خود را به بی توجهی میزنند. روی سخن من البته با آنانی که اجرای وظیفه میکنند نیست. این مردم جنبش نکردند تا نظام راتغیر داده و یا آنرا براندازند، این مردم برای قانون اساساسی جدیدی که مستلزم برانداختن این رژیم است بپا بر نخواسته اند، زیرا از رهبری سیاسی ای پیروی میکنند که خود را متعهد به نظام میداند و این تنها اراده خود خواسته این رهبران نیست بلکه حکم منطقی موازنه استراتژیک در این پیکار نیز هست. بخشهای وسیعی از خود پیکره نظام، از این جنبش مردمی حمایت میکنند و در آن بخش نیز که با نگاه و یا امید فرا رفتن از این جنبش به آن پیوسته اند کمترین اجماعی روی نحوه ادامه این جنبش نیست و تجربه این چند ده ساله برای این حکم بیشتر از کافی است. آنان که امروزه نسخه ی پیش نویس قانون اساسی سبز را تنظیم کرده اند چه میگویند اگر رفقای سرخ ، نیمه سرخ، طرفداران مشروطه پادشاهی هم، توپ تفرقه قانون اساسی خود را بمیدان این جنبش یک دست سبز بیندازند؟ این حقوق دانان جنبش سبز ـ که من متأسفانه آنها را بیشتر از نوع سبز علوی میبینم تا سبز میر حسین ی و کروبی ای، چقدر حاضرند خود در یک سالن پشت میز بنشنینند وبا حقوق دانان فدرالیست، دینداران سیاسیِ برانداز ولی جمهوریخواه، و بقیه گروهبندیهای مدعی قدرت پشت یک میز بنشینند و به یک بحث کارشناسانه حقوقی پیرامون قانون اساسی نوین بپردازند؟ این آقایان و خانمهای حقوقدان چه خواهند گفت اگر پیش نویسهای جدیدی بیرون بیاید که هیچ یک کمترین شانسی برای قرار گرفتن در یک بحث علنی وسیع و رسانه ائی ندارند؟ و صحبت از وجود یک مجلس مؤ سسان جدید هم، در شرایط فعلی به شوخی بیشتر شبیه است تا حرفی جدی.

پرتاب کردن این توپ تفرقه قانون اساسی و برادر خوانده ی آن جمهوری ایرانی، به لحاظ رویکردی سیاسی ـ تاکتیکی چه انگیزی بیشتری از این همه تقلب، جنایت و تخلف به مردم میدهد تا انرژی و انگیزه بیشتری یافته، آماده بیشتر هزینه دادن شده و بیشتر به خیابانها بیایند؟

من فکر نمیکنم که اگر پای ساده اندیشی رمانتیک سیاسی در بین نباشد، تعقل زیادی لازم است تا بدانیم که این قبیل طرحها فقط طرح هائی برای تجزیه این جنبش هستند و نه تمرکز نیرو برای افزایش قدرت ضربتی آن در راستای اهدف مشخصش و در چهار چوب همین نظام، آنچنانکه در بیانیه های چهارده گانه موسوی و سخنرانی ها و اطلاعیه های سایر پیشگامان سیاسی این جنبش آمده است.

امروز هیچ شعاری بیشتر از محو آثار تقلب انتخاباتی، هم در عرصه سیاسی و هم حقوق و قضائی برای احقاق حق قربانیان و آسیب دیدگان این کودتا، مردم را در صحنه نگاه نمیدارد و هیچ شعاری خارج از این چهار چوب، اردوی کودتا را، بیشتر از این که هست دوچار ریزش و بی آبروئی نمیکند. لذا: تا سحرگاه پیروزی جنبش سبز اهداف این جنبش همان اهداف مندرج در بیانیه های موسوی است که خلاصه آن میشود: ابطال انتخابات، تجدید انتخابات و رسیگی به تخلفات و جنایات و تجاوزات و سپردن مجرمین به هیت قضائی مستقل. هر شعاری خارج از این چهار چوب چیزی جز جنگ زرگری راه انداختن، با نیت ربودن و یا به دزد دادن لحاف جنبش سبز نیست.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.