رفتن به محتوای اصلی

پروژه اعترافات تلویزیونی و هدف از آن
12.10.2009 - 15:19

از روزیکه دولت کودتا پرژه نمایش اعتراف گیری سران جنبش اصلاحات و فعالین جنبش سبز را به اجرا گذاشته است تا امروز کوشیده ام تا منطق حکومت کودتا را در پروژه تواب سازی و اعتراف گیری از فرهیختگان این جنبش را درک کنم ولی تا امروز درک منطق اعتراف گیران و سناریو نویسان این نمایشات تهوع آور برایم بیشتر شبیه یک معمای لاینحل بوده است. هنگامیکه فکر میکنم که این اعتراف گیری ها هیچ چیزی جز نفرت بیشتر از رژیم ولائی و کودتائی در جامعه ما، و بیشتر از آن در جامعه جهانی نیافریده است از این بی خردی رژیم به حیرت می افتم ولی از طرفی این درجه بی خردی برایم قابل فهم نیست زیرا این رژیم در بسیاری موارد در جهت منافع خود چنان عمل میکند که آدم باید احسنت بگوید. چگونه است که برغم این همه نفرت آفرینی، رژیم به این پروژه رسوا ادامه میدهد؟ درک این امر قابل فهم نیست. اگر این امر از بی خبری پروژه سازان است، باید خوشحال بود که طرفهای مقابل از اصل قضیه و روح زمانه کاملاً بی خبرند و این خود جای خوشحالی دارد زیرا نشان میدهد که مردم با کسانی طرفند که خود گور خود را میکنند و زحمت ما نمیدارند ولی با کمی تعمق بنظر میرسد که قضیه به این سادگی نبوده و رژیم هدف بسیار حساب شده تری را از این سناریو تعقیب میکند. هدفی که از دولت کنونی کودتائی فعلی فراتر رفته و کل تاریخ سی دو ساله رژیم را در برمیگیرد منتها برخورد امروزه با فعالین جنبش سبز، در شرایط جدیدی و دامن گیر نیروهایی شده است که تا چند ماه پیش خود بخشی از حاکمیت و یا در حاشیه آن بوده اند. سیاست رژیم در برخورد با مخالفان طی عمر سی و دو ساله خود چیزی جز حذف هر جریان وهر عنصری که میتوانسته یا ممکن بوده است که بتواند به محوری برای ابراز نارضایتی مردم تبدیل شود نبوده است، حذف! بهر قیمت و بهر شکل ممکن. در این زمینه سابقه رژیم سرشار از ترور فیزیکی، حیثیتی و شخصیتی مخالفین و یا حتی منتقدین خویش است. ابزار هائی که در این زمینه رژیم بکار میگرفته و میگیرد بسیار متنوع است. کسی را مثل بختیار و قاسملو و شرفکندی را ترور میکند برخی را مثل مرحوم آیت الله شریتمداری تواب کرده بی اعتبار میکندو بعضی را هم مثل سید احمد خمینی جوری دیگر.

ولی امروزه جنبش ده ها میلیونی سبزبا وجود صدها چهره شاخص و معتبر سیاسی در پیشاپیش آن ترور کردنی نیست لذا ترور حیثیتی و شخصیتی بیشتر ازپیش در دستور کار قرار گرفته است تا رهبران میان پایه و اگر ممکن شود بلند پایه آن موسوی و کروبی را هم منفعل کنند.

باید دانست،هنگامیکه انسانها در میدان طوفان حوادث اجتماعی، سیاسی، هنری و ورزشی و.. می افتند و در اطرافشان شهرت آفرینی شده، به چهره کاریسماتیک و یا نیمچه کاریسماتیک تبدیل میشوند، گفتگو در اطراف آنان ابعاد غیر طبیعی میگیرد و نگاه ها روی وجاهت اجتماعی، سیاسی آنان چنان متمرکز میشود که مردم و یا هواداران آنان از یاد میبرند که آنها هم انسانند و در بسیاری موارد حامل همان خصوصیات، نیازها، دلبستگیها، لغزشها، کاستیها و ضعفها که دیگران. آنها هم از دیدن چوبه اعدام و مشاهده عفریت مرگ بخود میلرزند و یا در زیر شکنجه جسمی و روحی در یک مرحله ائی خُرد می شوند.

نگاه غیر طبیعی و مافوق انسانی به این افراد، این آسیب شناسی را در خود دارد که با تغیر زاویه دوربین تلویزیونی و یا میکروفن رادیوئی از وجه برجسته شده شهرت عمومی و اجتماعی این افراد به زندگی خصوصی و فردی آنان، یعنی به حوضه ائی که مستقیماً ربطی به جایگاه و نقش اجتماعی وعمومی آنان ندارد، در نگاه بخشی از مردم، آنان بسادگی از آن سریر برجستگی خود سقوط کرده و از پوشش فرهیختگی خود برهنه میشوند. آنها آن انسان های متعارفی میشوند که هستند و لذا برای آن مردم و یا توده ائی که عادت کرده اند از منظر عینک اسطوره سازانه و قهرمان پرستانه و... به آنها بنگرند درک ماهیت قضایا و دیدن چهره طبیعی چنین افرادی دشوار میشود. و دقیقاً این عادت قهرمان سازو قهرمان پرست مردم است که به رژیم امکان میدهد با قهرمان زدائی از هر فرهیخته سیاسی اورا ترور حیثیتی و شخصیتی کند. این رژیم ده ها بار بیش از آنکه انسان کش باشد شخصیت کش است. زیرا وجود شخصیت بهر معنائی چه فردی چه جمعی، چه مدنی و چه سیاسی، بنیاداین نظام شخصیت کش را متزلزل میکند.

آنچه که امروز رژیم کودتائی با زندانیان و اسیران بعد از انتخابات میکند اینست که با پائین کشیدن این فعالین جنبش اعتراضی سبز از برج هویت و یا اشتهار سیاسی اشان به سطح انسانهای عادی و متعارف و حتی خُرد شده، از این افراد وجاهت زدائی کرده تا از این راه جنبش را از پیشگامان آن محروم کند، تا خفه کردن بعدی آن میسر گردد. این برماست که برای خنثی کردن این سیاست به همه بگوئیم، تفهیم کرده و انتظار زدائی کنیم که گویا پیشگامی و پیشفکری در یک جنبش سیاسی و اجتماعی از سوی یک فرد مستلزم اینست که آن فرد باید کمتر از من نوعی از مرگ بترسد و یا شکنجه های بیشتری را تا دم خُرد شدن خود تحمل کند و یا بی خیال از تهدیداتی که متوجه نزدیکانش می باشد بگذرد.

وقتی در جامعه ائی قهرمانپرستی وافسانه سازی با زندگی واقعی درهم آمیخته میشوند، این آسیب شناسی را از خود بجا میگذارند که انسان طبیعی، در برابر انسان مقید و موظفی قرار میگیرد که سنت ها، رسم و رسومات و قالبهای ارثی جامعه آنرا آفریده و از آن برای همگان الگو ساخته و در اطراف آن الگو تقدس آفرینی کرده است. اخلاق و رفتار اجتماعی سنتی شده الگوئی را برای رفتار انسانها مقرر میکند که در ذات و سرشت انسانی آنها نیست و تبعاً به دوگانگی رفتاری و اخلاقی آنها منجر میشود، دوگانگی ائی که بیشتر از هر جای دنیا در این جامعه شرقی تابو زده ما، با منزه نمائی میان تهی اش، رواج دارد و به بخشی از هویت ما تبدیل شده است

اگر امروزه رژیم به خرد کردن و اعتراف گیری و اجرای نمایشات تلویزیونی مهوع از اعتراف کنندگان میپردازد، نقطه اتکای او همین دو گانگی رفتاری، داوری اخلاقی و فکری ماست. ما باید بپذیریم که شلاق توان از انسانها میگیرد و اراده آنها را میشکند، در مواردی فقط دو تای آن و در مواردی تکرار روزمره آن، هیچ مانومتر یا ترازوئی هم نیست که عقربه های آن میزان درد را نشان دهد و از آن بد ترهیچ وسیله ائی نیست و ساخته نخواهد شد تا فضای روانی حاکم بر تهدید، فشار و شکنجه را، مورد به مورد، نشان دهد. هیچ تضمینی نیست که مثلاً نشان دادن یک عکسی یا یک نوار صوتی از شخص قربانی در حین یک لغزش ساده ائی که ممکن است از هر کس دیگری هم در شرایط مشابه سر زند، منجر به خُرد شدن وی نگردد. لذا این انتظار که رهبران و فعالین جنبش اعتراضی ضد کودتا باید مرزهای طبیعی انسانی را شکسته و از خود رکورد افسانه سازانه بجا بگذارند هم غیر عقلانی و هم به لحاظی غیر انسانی است. خوشبختانه امروز اکثر مردم ما، مکانیسمهای اعمال فشار رژیم را شناخته اند و انتظار قهرمانی فوق انتظار از بازداشت شدگان جنبش سبز ندارند. ولی ازاین گفته این نتیجه را هم به هیچ وجه نباید گرفت که هرگونه مقاومت بی ثمراست ومجاز است تا تسلیم طلبی کامل را موعظه و توجیه کنیم. در اینجاست که در رابطه با مقوله و مسئله مقاومت، در چنان شرایطی که فعالین جنبش اعتراضی سبز با آن روبرویند و یا ممکن است ربرو شوند، باید منطق فایده مندی مقاومت مبنا قرار گیرد و نه منطق ارزشی آن و تا آنجا که ممکن است از نگاه ارزشی اجتناب شود. نباید به رژیم امکان داد تا برای ما با روشهای گمراه ساز خود قهرمان و غیر قهرمان بسازد، اجازه ندهیم احساس تحسین و ستایش ما از این و یا آن فرد به ابزاری در دست دشمن برای خرد کردن دگری تبدیل شود.

تردیدی نیست که نباید با ترویج و توصیه تسلیم شدگی انگیزه هر گونی مقاومتی را در برابر نیروی ستمگر ازبین ببریم و از مفهوم مقاومت نیز «مطلقاً» ارزش زدائی کنیم. چنین جو تسلیمی هزینه درهم شکستن مخالفان را برای رژیم به صفر میرساند و از طرفی انتظار آفرینی برای مقاومت های غیر منطقی هم کار رژیم را برای بازی باقربانیانش و هواداران آنها ساده میکند زیرا این خود رژیم است که پیدا و ناپیدا سرنخ خبرها و اطلاعات و ماشین شکنجه و فشار وتهدید را در اختیار دارد و نه قربانیان آن.

نظر من نوعی ـ منباب مثال ـ نسبت به زندانیانی از قبیل بهزاد نبوی و زید آبادی ها تغیری نخواهد کرد اگر آنها را هم مثل ابطحی و حجاریان ها پشت صفحه تلویزیون ببینم که یا به ماکس وبر لعنت میفرستند و یا به نیوتن و کپلر و کوپرنیک بد و بیراه میگویند و یا تقلب انتخاباتی را انکار میکنند. نمی خواهم در دام تله ی انتظار آفرینی های غیر منطقی ای بیفتم که ممکنست نه دوستان و شیفتگان آنان بلکه رژیم آفریده است، تا با برآورده نشدنشان برای خود امتیاز مجانی کسب کند بیفتم.

فراموش نکنیم جنبش ما باید از پیشگامان خود دفاع کند و یک نوع دفاع درک وضعیت آنهاست. جنبش بزرگ سبز خانواده ایست ده ها میلیونی که دردرون خود پیوند ملی و خونی یافته است و رژیم کودتا نمیتواند با این طرفندهای کثیف نخ نما شده بین پیشگامان آن با نیروی عظیم میلیونی اش بذر تردید بکارد.

www.sabzdarswed.persianblog.ir

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.