نویسندگان صدای وجدان بشری اند. آنها اگر نباشند جامعۀ کوران و کران و ذوب شدگان شکل خواهد گرفت. فرقی هم ندارد در چه مملکتی و با چه زبانی این کار را می کنند . من صدای وجدان بشری را دوست دارم. این شعر را برای نویسندگان و آزاد اندیشان تقدیم کرده ام و امیدوارم درخت صدا و کلام و تفکرشان همیشه سرسبز باشد. نویسندگان مخالف و موافق ما که جز قلم و بیان کار دیگری ندارند همیشه برایم محترم اند. آنچه سبب شد که این مختصر را با شما درد دل کنم این بود که بگویم شاید بتوان انسانها را از شنیدن صدای وجدان انسانی دور نگهداشت اما آن صدا مردنی نیست.
یک سحر صدایم را دار خواهند زد
ترانه ها خون خواهد شد
سپس یک رهگذر صدایم را برداشته و با خود به خانه خواهد برد
سپس صدایم را در باغچه خواهد کاشت
بعدها از همۀ درختان، مرا خواهی شنید محبوم
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید