چه شد که ایران با آن بزرگی و شکوهش به این روز افتاده ؟! شاید دلایل سیاسی زیادی در این زمینه باشد که هست، اما خیلی از مسائل ما ریشه فرهنگی هم دارد. من فکر میکنم که قبل از خیلی از دگرگونیها ، یک انقلاب فرهنگی بیشترین کمک را به ایران مصیبت زده خواهد کرد.
من این روزها خیلی با خودم اندیشیدم که مشکل چیست ؟ درد ما ریشه در کجا دارد ؟خیلی فکر کردم ، تا زمانهای حمله تازیان به میهن نیز پیش رفتم. باز عمق مشکلات من را به قبل از حمله اعراب به ایران در ۱۴۰۰ سال پیش، به پیش برد . چرا ایرانی با آن همه شکوه، توسط تازیان اینگونه شکست خورد ؟ دلایل سیاسی زیادی است که سیاستمدارن باید به آن بپردازند ! مثل همکاری رومیها با مسیحیان ، یهودیان و مسلمانها برای بزیر کشیدن فرهنگ و شکوه ایرانی. که جای بحث فراوان دارد.
اما بیشتر مشکلهای ما نیز دلیل فرهنگی دارند. من به چند نمونه اشاره میکنم که امیدوارم تئوری پردازان فرهنگی کشور به این زمینها توجه نشان داده و دلیل آن را و راه حل مشکلات را نیز بیان کنند . خودم نیز تلاش میکنم که دیدگاهای شخصی خودم را به مرور زمان بیان کنم. من فکر میکنم که اگر تا این مشکلهای فرهنگی حل نشده و به ریشه آنها و شیوه رفع آنها بررسی نشود ، خیلی از مشکلات ریشه دار ما باقی خواهند ماند .
１. کشور ما در یک بحران فرهنگی ، شخصیتی فرو رفته است. در یک دنیای آزاد خیلی از ایرانیها دین خویش را تغییر میدهند. خیلی ها در درون کشور از دین گریزان میباشند. آیا این نشان دهنده این نیست که دین به گونه ای اجباری به ما خورانده شده است .؟!
２. جایگاه دین و نقش آن در اینده ایران چیست؟ آیا ایرانیها آن کاری را که اسپانیا یها با نمادهای دین اسلام کردند با بقایای فرهنگ عربی‌در ایران خواهند کرد؟. آیا اصلا این امکان وجود دارد ؟
３. چرا این احساس به ملت ما دست داده که هویت کنونی پاسخگوی مطالبات فرهنگی مردم ما نیست.؟
４. آیا این که مردم ما این روزها به نمادهای فرهنگی ایرانی علاقه خاصی پیدا کرده ا‌ند این میتواند نشانی از برون رفت از خرد شدن فرهنگ ایرانی به دست تازیان باشد؟!
５. آیا ما هویت واقعی خویش را پس از ۱۴۰۰ سال پیدا خواهیم کرد ؟!
６. آیا آموزه های ابراهیمی قرابتی با فرهنگ ایرانشهری دارند؟!
７. چرا نوعی حس بی اعتمادی در جامعه ما شکل گرفته است ؟ به عنوان نمونه در جامعه ایرانیهای خارج از کشور ایرانی گریزی رویه ای ثابت شده و ایرانیها خود را در دسته های کوچکی تقسیم کرده و به قول عامیانه سآیه همدیگر را با تیر میزنند؟ آیا این ریشه فرهنگی ندارد ؟
８. چرا اقوام گوناگون دارای گروهای واحدی میباشند اما ایرانییها این قدر از هم گریزان شده ا‌ند ؟
９. چرا در فرهنگ ما رسم شده که ما لهجه های گوناگون و دیگر اقوام و شهرهای ایرانی را مسخره می‌کنیم ؟! مسخره کردن تا طنز خیلی تفاوت دارد.
１０. چرا در کشور ما این قدر تجملگری، رسمیگری، و یا به اصطلاح عامینه پز دادن رسم شده و راوج دارد؟ .
１１. چرا بد هم را گفتن این قدر رواج پیدا کرده است ؟
１２. چرا ما با اندیشه های گوناگون وبا سابقه صد سال مبارزه آزادی خواهانه هنوز نتوانسته ایم به مردم سالاری برسیم؟
１３. چرا احزاب و گروه های ما نتوانسته ا‌ند یک جبهه واحد آزادی خواهی تشکیل دهند ؟ چرا ما این همه با هم مشکل داریم ؟
１４. چرا ما این قدر قدرت تحمل اجتماعی مآن پآیین است ؟ .
همه دوستان را به نظردهی دعوت میکنم. پایدار باشید.
Mohsen.sirjani@gmail.
محسن عباسلو ، بیست و هفتم ژانویه ۲۰۱۱
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید