• برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش دفترى است معرفت كردگار

• هر ورقش دفترى است معرفت كردگار

مادرون را بنگريم و حال را نى برون را بنگريم و قال را. نى برون را بنگريم و قال را نى برون را بنگريم و قال را

براستی سرنوشت سی سال نبردجامعه سکولار ایران باحکومت اسلامی به کجا خواهد انجامید؟کم کاری نیروهای سیاسی سکولار و لائیک در 30 ساله گذشته باعث شده است که اشخاصی مانند خانم مهناز افخمی را از دست یابی به جامعه سکولار بازدارد .خانم مهناز افخمی با افتخاری بی نظیر به رهبری اسلامی جنبش سبز لبیک می گوید تا شاید خود را به رهبران کنونی سبز نزدیک سازد! همه نیروهای سیاسی پس از سه دهه ظلم حکومت اسلامی به جامعه ایران در این موضع هم آوازند که اگر ما در ایران در30ساله گذشته از نیروهای راستین سیاسی و رهبری سکولاربرخوردار نبوده ایم اما به همان اندازه ـ متقابلا جامعه ائی سکولار که دائما با حکومت اسلامی در تضاد بود در برابر چشمان خود با پوست و گوشت خود لمس کرده و در برابر خویش داشته ایم.اگر طالبان توانسته است ،نظر بخش وسیعی از مردم افغانستان را بخود جلب نماید اما حکومت اسلامی در ایران تا به امروز هیچگاه نتوانسته است اسلامیت را برای همیشه در نهاد حکومت ایران تثبیت نماید.اگر چه بخش وسیعی از نیروهای سکولار در ایران چه درلباس لیبرالها ،جبهه ملی ،کمونیستها از همان آغاز از جمهوری اسلامی پشتیبانی نموده اند اما بخش وسیعی از جامعه ایرانی وبخصوص زنان بیدار و پر دانش ما ـ همواره بطور آگاهانه و ناخود آگاه تا به امروز همچنان وهنوز بر سنت های سکولار وحفظ زندگی شخصی پافشاری نموده اند.در حالیکه حکومت اسلامی از مبارزات مردم و نیروهای سیاسی سکولار ایران به وحشت در آمده است،اما روشنفکرانی مانند خانم مهناز افخمی به گونه ائی دیگر می اندیشند ودائما مبارزات مردم را خوار وذلیل می شمارند تا آنجائیکه در آخرین فضائل خمود خود اینچنین افاضه نموده اند««در حالی که اپوزیسیون سکولار در یک بحران چندین ساله تنها در خارج از کشور نفس می کشند و هنوز نفوذی در ایران ندارند. مستشار ادعا می کند این رهبری تغییر یافته است و مردم به آن پشت کرده اند این دروغی بیش نیست که دستگاههای اطلاعاتی کودتاچیان با استفاده از رادیکالهای خام در اپوزیسیون بر اه انداخته اند.««

اما از طرف دیگر جامعه ایران از زنان مبارزی همچون خانم سیمین بهبهانی ها ودیگرانی برخوردار است که در دفاع از جامعه آزاد وسکولار مانند نگینی بر انگشتری بنام ایران در حال درخشش هستند!

در حالیکه آقای گنجی بعنوان یک نیروهای سیاسی مسلمان که در یک دوره ائی با نظام نیز همکاری داشته است ـ هم اکنون به نتیجه ائی بسیار روشن دست یافته است که با واقعیات جامعه ایران انطباق داشته و آن را اینچنین توصیف کرده است(23 اردیبهشت » اکبر گنجی در واکنش به سخنان عطاالله مهاجرانی: اصلاً چنين تصوری ندارم که مردم ايران ولايت فقيه را می خواهند، راديو فردا) «« که ساختار جمعيتی ما يک ساختار جمعيتی جوان است. پنجاه ميليون نفر زير سی و پنج سال داريم و من اصلاً برايم قابل قبول نيست که اين نسل جوان چيزی به نام ولايت فقيه را قبول داشته باشد. اصلاً رفتار اين نسل رفتاری است که اين رژيم دائماً دارد سرکوب می کند. از سبک زندگی اينها، از لباس پوشيدن اينها، از خوردن اينها... از چه چيزی، شما در کجا در نسل جوان ايرانی يک چيزی می بينيد که با ارزش های اين نظام تناسبی داشته باشد. لذا من اصلاً چنين تصوری ندارم که مردم ايران ولايت فقيه را می خواهند.««

اما خانم مهناز افخمی که از مقام مشاورت در حکومت شاه بر خوردار بوده است به جامعه ونیروهای سکولار ایران اعتقادی ندارد و رهبری جنبش سبز را در چهارچوب اسلامی با کمال میل پذیرفته اند! در همینجا باید تشخیص داد که چرا حکومت شاه نتوانست با مشاورت های اشخاصی مانند خانم مهناز افخمی به نیروهای سیاسی سکولار میدان بدهد وبالعکس آنها را روانه زندانها کرده و متقابلا هرچه بیشتر به نیروهای اسلامی موقعیت ویژه داده شد تا اینکه فاجعه انقلاب اسلامی در سال 57 به وقوع بپیوندد!بخش کوچکی از روشنفکران ایرانی فقط آماده صرف غذائی هستند که بر سر سفره آورده می شود.تنبلی و بی حرکتی ودنباله روی مفرط ـ صفت دائمی آنهاست!آنها به انحلال طلبی جنبش و نازل نشان دادن مبارزات و جانفشانی های مردم و حفظ نظام عدت کرده اند اما اینرا همگان نیک می دانند که حکومت اسلامی هم اکنون در بن بست سیاسی در حال کندن قبر خویش بدست خود است وهیچ راه نجاتی برایش نمانده است!