رفتن به محتوای اصلی

چرامردم به جنبش سبزطرفدارحفظ نظام پشت کردند؟
28.04.2010 - 16:19

حفظ نظام وبه گفته میرحسین موسوی برگشت به قانون اساسی ولایت فقیه ،دیگر برای مردم ایران محمل است.چراکه قانون اساسی جمهوری اسلامی در سی سال گذشته تاکنون توانسته است تا با قرائت های گوناگون همه قانون شکنی ها و سرکوب های سیستماتیک را در پناه تفاسیر مختلف از اسلام ـ علیه زنان و مردم ایران و اقوام ساکن ایران را به «قانون« تبدیل نمایدآشکارا باید اذاعان کرد که ریاست جمهوری میرحسین موسوی زیر نظارت ولی فقیه و ارگان های سرکوب گری مانند سپاه پاسداران و وزرات اطلاعات با ریاست جمهوری احمدی نژاد تحت شرائط یاده شده هیچ تفاوتی نخواهند داشت.شاید بعضی مهره های منفور تغیر مسئولیت بدهند. اما چه میرحسین موسوی و احمدی نژاد حافظان نظام و پیروان واقعی خمینی باقی خواهند خواهند.اگر خمینیسم مساوی با نابودی و سیاه بختی مردم ایران هست ،چه موسوی و چه احمدی نژاد مرید خط خمینی هستند. تفاوت تاریخی درمیان رجال سیاسی ایران وجود دارد.برای مثال شادروان مهندس بازرگان ـ نخست وزیر برگزیده دولت موقت دوره انقلاب بدست خمینی بود اما ایشان هرگز به مرید چشم و گوش بسته خمینی تبدیل نگردید وهمواره بر استقلال فکری و انتقاد های اساسی خود نسبت به خمینی تاکید ورزیده بود اما آقای موسوی آنچنان خود را مرید خمینی می داند که برای هر انسان عاقلی به صدقت وی جای شک وتردید ایجاد می کند که شاید وی می خواهد تا دوره سیاه وخونین خمینی را باردیگر در ایران تکرار نماید!شاید بازگشت به دوره خمینی برای جریانات شناخته شده سیاسی مانند حزب توده و فدائیان اکثریت که در یک دوره ائی از خط ضد امپریالیستی امام خمینی حمایت کرده اند یک نوستالژی شیرین باشد اما نسلی که آن دوره را با گوشت و پوست خود لمس کرده است ـ هرگز اجازه نخواهد داد تا دوره فترت خمینی در ایران کنونی تکرار گردد!

اینکه جنبش سبزطرفدار حفظ نظام به خاموشی گرائیده است ، به لحاظ تاریخی یک مسرت وپیروزی سرنوشت ساز برای مردم ایران محسوب می گردد!مردم ایران از آن جهت در جنبش سبز پس از کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری اسلامی 22خرداد سال گذشته شرکت فعالی از خود نشان دادند تا ریشه نظام منحوس اسلامی حاکم بر ایران را براندازند.مردم ایران وقتی متوجه این حقیقت گردیدند که رهبران غبله یافته بر جنبش سبز فقط برریاست جمهوری خود تاکید می ورزند و به شدت برحفظ نظام و قانون اساسی و ولایت فقیه فقیه تاکید می ورزند ،از آن جنبش دلسرد گردیدند!اگر رهبران غلبه یافته بر جنبش سبز مانند مهندس میرحسین موسوی ،تنها به برگشت دوران امام راحل و اجرای صحیح قانون اساسی ولایت فقیه دل خوش کرده اند ،بسیار طبیعی می نماید که مردم از چنین جنبشی دیگر حمایت بعمل نیاورند وبه انتظار حرکت دیگر اما سازمان یافته برای نابودی نظام اسلامی به انتظار بنشینند!پیروزی انقلاب سال57 درصورتی می توانست قابل تقدیر قرار گیرد که حاکمیت ملی مردم ایران ودمکراسی و آزادی را در جامعه مستقر کرده باشد.اگرانقلاب 57 که اسلامی شدن نهاد حکومت در ایران را به آماج نهائی خود تبدیل نموده بود ، می توانست به علل گوناگون به شکست بیانجامد ـ به یک پیروزی تاریخی برای مردم ایران محسوب می گردید. اما نیروهای مذهبی و سازمان یافته مولده انقلاب اسلامی 57 با انگیزه های گوناگون و عقب ماندگی مردم و فقر سیاست در میان رجال سیاسی و خواست سیاست های امپریالیستی سیاه و سرخ ـ بسرعت به پیروزی رسید وباعث عقب ماندگی و قهقرای کشور ایران گردید.انقلاب اسلامی فقط شاه را سرنگون نکرد بلکه جامعه نیمه مدنی هفتاد ساله باز مانده از انقلاب مشروطیت را نیز به ویرانی کشانید.جامعه زنان ایران را به عصر تعدد شتر و تعدد زوجات و حجاب وصیغه انتقال داده است. بدین لحاظ هیچ مولفه پیروزمندی را در انقلاب اسلامی نمی توان یافت.گذار به قهقرائی در ایران اسلامی سرعت یافته است.همه مناسبات عقب مانده از دوران حیات خمینی بعنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی و نخست وزیری هشت ساله میرحسین موسوی آغاز گریده است.آقای موسوی یکبار با درستی عنوان نمود که دعواهای پس از انتخابات ریاست جمهوری فقط دعوای خانوادگی است و به اپوزیسیون خارج کشور و برانداز هیچ ربطی ندارد.آری آقای موسوی تنها برای به قدرت رسیدن خود و همفکرانش تلاش می نماید تا دوران نخست وزیری دوره سیاه خمینی باردیگر تکرار گردد.یکی از افتخارات آقای موسوی در این هست که کشور در دوره جنگ با در آمد نفتی هفت میلیارد دلاری توانسته است اداره نماید اما ایشان نمی گوید که مردم چه بهائی برای آن دوره پرمشقت پرداخت نموده اند.همه اطرافیان دولتی در آن دوره از همه مزایا های گوناگون بر خوردار بودند و مردم فقط تماشاگر غارت آنها شده بودند.اگر سازشی اینک در پشت پرده بین احمدی نژاد و امریکا وجود دارد ،قبلا نیز در دوره نخست وزیری مهندس موسوی بین خمینی و ریگان ـ توسط فرستاده اش مک فارلین به وقوع پیوسته بود.در آن دوره به خاطر افشاگری های مهدی هاشمی داماد منتظری ـ همه مسائل افشاء گردید و کشتار اطرافیان منتظری منتهی شد.پس از پیروزی خمینی بعنوان رهبر انقلاب اسلامی و آشکار شدن چهره واقعی وی ـ همه پشیمانی های سیاسی در میان نیروها و شخصیت های گوناگون سیاسی آغاز گردید که شوربختانه هیچ حاصلی نداشت چراکه خمینی همه نیروهای حاشیه شهری را پیرامون سازمان داده و مسلح کرده بود تا از حکومت برگزیده خویش ـ یا تا پای جای ، خود را به کشتن دهند یا مخالفین حکومت اسلامی را از پای در آورند.بیشتر نمایندگان سیاسی خمینی از میان جمعیت های پائین شهری و سنتی بر آمده اند تا انتقام تاریخی خود را از بالا شهری های دوره خویش باز پس بگیرند.باهمه تفاسیری که در بالا رفت ،مردم ایران نشان داده اند که دیگر رژیم اسلامی را نمی خواهند و با شرکت خود در هر انتخاباتی در جمهوری اسلامی به دعواهای درون حاکمیتی حکومت اسلامی دامن زده اند .مردم ایران همواره به جنبش سبز مردمی که سرنگونی نظام اسلامی را آماج نهائی خود بداند احترام می گذارد و از آن پشتبانی می نماید اما از جنبش سبزی که به خمینی راحل و حفظ نظام اسلامی منتهی گردد هیچ اعتنائی نخواهند گذاشت. مردم ایران به جنبش سبز مردمی آری می گویند! اما جنبش سبز الهی نه می گویند!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.