رفتن به محتوای اصلی

نگاهی دیگر به مسأله بکارت زنان: با نقدی بر "بهداشت و بکارت"
08.04.2012 - 11:39

 خردورزی و علم گرایی از ارزش ها و هنجارهای جوامع بشری معاصر است، به طوری که در زمانه ما علم، تنها عیار مقبول و تقریبا فراگیرِ درستی یا نادرستی فرهنگ،سنت، آموزه های مذهبی و مقوله هایی از این دست شده است. امروزه در بسیاری از زمینه ها، توجیه علمی، مهمترین و قابل قبول ترین سلاح برای به کرسی نشاندن نظرات و عقاید در میان خاص و عام جامعه است. این علم گرایی روزافزون و متکی بودن به یافته های علمی و دانش بشری، اگرچه دستاوردی قابل ستایش و انکار ناپذیر است که می تواند بشر را در راه رسیدن به زندگی انسانی تر و آسان تر و رهایی از قیدوبند خرافات یاری نماید اما گاه مورد سوء استفاده هم قرار می گیرد. ژست علم گرایی و استفاده از توجیه علمی برای مرعوب نمودن و یا به عبارت خوش بینانه تر به قصد مجاب نمودن مخاطب، پدیده ای است که این روزها به وفور در تولیدات نوشتاری از نوع ژورنالیستی که ارائه مرجع و مأخذ چندان ضروری به نظر نمی رسد دیده می شود.

 

این ها که گفتم مقدمه ای بود برای پرداختن به مقاله ای که زیر نام "بهداشت و بکارت"[1] در «مدرسه فمینیستی» منتشر شده است. در این مقاله که با پنهان شدن زیر نام بهداشت و بکارت سعی در علمی جلوه کردن دارد، مطالبی دیده می شود که کوچکترین قرابتی با علم به ویژه دانش پزشکی نداشته و نویسنده بدون ذکر مأخذ و منبع علمی، ادعاهایی را مطرح می کند که خواننده ناآشنا را به گمراهی می کشاند.

 

نویسنده مقاله با ارائه تز ضرورت ازاله بکارت دختران در بدو تولد، می خواهد آن را ضرورتی بهداشتی و پزشکی معرفی کند. مشخص نیست این « ضرورت های مرجح» که نویسنده بر آن پای می فشارد چه هستند و چرا آنها را به مخاطب معرفی نمی کند و حتی از آوردن یک مثال از این ضرورت های مرحج، عاجز است!

 

ناگفته پیداست که صدورِ احکامی مانند ازاله بکارت در بدو تولد، بیش از آنکه خدمتی مشفقانه به حقوق زنان و یا راهگشای مشکلات و معضلات اجتماعی آنها باشد، به مضحکه شدن و نامعقول انگاشته شدن مطالبات زنان در جامعه مردسالار و فرهنگ زن ستیز خواهد انجامید. پرداختن به مسأله زنان در ایران، یک ضرورت انکار ناپذیر است و طرح موضوعات ممنوعه ای مثل اهمیت بکارت، بدون تردید به حل این مسائل کمک خواهد کرد، اما بیان مسأله و نوع استدلال و ارائه راهکار نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. مسأله ای مثل بکارت که زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار داده را نمی توان بدون توجه به شرایط و بسترهای پدید آورنده ی آن و عوامل فرودستی زنان و تنها به عنوان یک نقص یا ویژگی آناتومیک مورد بررسی قرار داد و چاره آن را به تیغ جراحی سپرد. نویسنده مقاله در حالیکه مرتب خواننده را به کشورهای غربی ارجاع می دهد و به مقایسه وضعیت بی بکارت آنها با جامعه بکارت خواه ایران می پردازد، به آسانی از یاد می برد که راهکار به اصطلاح علمی "ازاله بکارت در بدو تولد" در همین جوامع پیشرفته و آزاد هم محلی از اعراب نداشته و ندارد. تابویی اگر در غرب شکسته شده و رهایی اگر حاصل شده، حاصل تحولات اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و مبارزات کنشگران اجتماعی در آن جوامع است و نه کندن و دورانداختن غشاء چندمیلیمتری دردسرآور! نویسنده مقاله یاد شده در این اندیشه است که با تیغ جراحی به مقابله با یک تابوی فرهنگی برود و برای رسیدن به این آرزوی دست نیافتنی می خواهد از قانون هم مدد بگیرد و اصرار دارد که راهکارش را علمی جا بزند. تنها با یک ذهنیت استبداد زده و خشونت زده است که می شود تیغ جراحی و امحاء پرده بکارت را به عنوان راهکار این پدیده فرهنگی و اجتماعی معرفی کرد. این راهکار خشونت بارِ به ظاهر آسان، نه توجهی به حق مالکیت بر بدن دارد و نه اختیاری برای انسان - چه مردی که توسط سنن و مذاهب مجبور به ختنه می شود و چه زنی که قرار است برای رهایی از تابوی بکارت به تیغ سپرده شود و این عضو زاید را به دور افکند- قائل است.

 

واقعیت آن است که مداخله جراحی برای برداشتن پرده بکارت، تنها در یک مورد، ضرورت می یابد که آن هم پرده بکارت سوراخ نشده است[2] که علائم آن در هنگام بلوغ و شروع قاعدگی ظاهر می شود و بهترین زمان این مداخله هم از زمان شروع بلوغ و تحریک استروژنی مجرا تا قبل از بروز نشانه های انسدادی است.[3] غیر از این هیچ توصیه پزشکی و توجیه علمی برای رفع بکارت آن هم در دوره نوزادی در منابع علمی ذکر نشده است. [4] در مقابل، ختنه نوزادی در پسران (که در مقاله مذکور، ازاله بکارت در دختران مابه ازای آن در نظر گرفته شده) دارای نتایج و مزایای متعددی از قبیل کاهش میزان عفونت ادراری، جلوگیری از سرطان آلت و کاهش میزان بروز بیماری های مقاربتی و ایدز است.[5] بدیهی است با توجه به حقایق پزشکی یاد شده، نمی توان با اتکا به ضرورت ختنه در پسران، و مثلا برای برابری جنسیتی در بریده شدن جزیی از بدن، ازاله بکارت دختران را به صورت روتین توصیه کرد!

 

بر کسی پوشیده نیست که بکارت ـ و بکارت خواهی ـ یکی از مشکلات اجتماعی زنان در جامعه ماست که با گسترده شدن روابط و تعاملات اجتماعی همچنان قدرت نمایی می کند و زندگی زنان و دختران را تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه برخی نشانه ها و قرائن حکایت از عقب نشینی سنت در زندگی کنونی دارد و با ورود مدرنیسم به جامعه ما، برخی مظاهر سنت محو شده اند، اما واقعیت آن است که هنوز هم این سنت است که بر خصوصی ترین روابط انسانی سایه افکنده و زنان را تا رسیدن به بزنگاهی مثل ازدواج در اضطراب و استرس نگه می دارد. زنان در جدال با سنت و فرهنگ مردسالار مجبور هستند تناقض پیش آمده را با روش هایی حل کنند که برایشان متضمن زحمت و دردسر و حتی به خطر انداختن سلامت جسمی است. در جوامعی مثل جامعه ما زنی که مایل به رابطه جنسی آزادانه و پیش از اعلام رسمی (ازدواج) باشد، باید به فکر پرداختن هزینه هایش هم باشد. رابطه جنسی پیش از ازدواج، خوردن خربزه ای است که پای لرزش نشستن به آسانی میسر نمی شود، لرز آن به لرزه افتادن پایه های زندگی و تهدید آینده زنان، رسوایی و داغ ننگ ابدی است. این گونه است که برای فرار از این اضطراب کهن، زنان باید به راههای گوناگون بیندیشند و راهکاری برای غلبه بر این موقعیت جدید خلق کنند. این یک واقعیت اغلب پنهان شده است که زنان برای تطبیق با شرایط جدید اجتماعی و روابط و مراوده با جنس مخالف، به راههایی متوسل می شوند که ضمن آنکه برای خودشان همراه با هزینه و خطر و گرفتاری و دردسر است، حامیان ریاکار اخلاق و تقدیس کنندگان عفت های وابسته به پرده بکارت را به فریاد و فغان آورده است. در موقعیت دشوار جدید، زنان که از سویی می خواهند برای برآورده ساختن نیازهای طبیعی جنسی و عاطفی شان، هم با زندگی مدرن کنار آمده، هم در ظاهر به سنت پشت پا نزنند، برای فائق آمدن بر این تناقض، تن به خطراتی می دهند که شاید آثار آن در حال حاضر به دلیل ممنوعیت و تابو بودن چنین مسائلی قابل بررسی و اندازه گیری نباشد. چنین راههایی اگرچه به دلایل و ملاحظات گوناگون، نایده گرفته شده و به سکوت برگزار می شود اما ناخواسته به بخشی از رفتار جنسی گروهی از زنان تبدیل شده است که خویشتنداری توصیه شده تا زمان ازدواج برایشان قابل تحمل نمی باشد. در دوران ما، دور زدن بکارت خواهی مردسالارانه از چند طریق ممکن شده است: یکی رابطه جنسی غیرواژینال و عمدتاَ مقعدی است با همه عوارض و خطراتش[6] (از جمله تسهیل انتقال ویروس ایدز و هپاتیت بی و سی، و نیز آسیب موضعی و پارگی اسفنگتر)، که پرده بکارت آسیب نمی بیند و زن باکره می ماند تا سالم و دست نخورده آن را تسلیم همسر رسمی اش نماید. دیگری، ترمیم پرده بکارت است که با تن سپردن به تیغ و سوزن جراح (و پرداخت هزینه جراحی که به دلیل غیرقانونی بودن و مخفیانه بودنش اغلب هزینه ای گزاف است) و دردسر یافتن پزشکی که حاضر به چنین جراحی ای شود و شرم و خجالت بازگو کردن خصوصی ترین بخش زندگی همراه است حاصل می شود. غیر از اینها، سوداگران و سودجویان، مصیبت فرهنگی و اجتماعی زندگی زنان و مسأله بکارت را کالایی قابل فروش و تجارتی سودآور تشخیص داده و با بشارتِ باز یافتن بکارت، حقه ای بی دردسر را به زنان معرفی می کنند تا در طی چند دقیقه، پاکدامنی ساختگی را به همسر خود ارائه کنند. غیراز این اگر باشد، نقصان باکرگی، زن را به سراشیب سقوط و رسوایی فرو می افکند و تباهی و سیاهی را برای آینده او رقم می زند. زنی که برای مقابله با الزامهای جامعه مردسالار، دست به فریب و ریاکاری می زند، اگر چه ممکن است از موفقیت و آب زیرکاه بودن خود خشنود و خرسند باشد و توی دلش قند آب شود که توانسته است سر مرد سرسپردۀ سنت و سرمست از قدرت جنسیت مذکر را شیره بمالد، بازهم یک قربانی است. قربانی خاموشی که برای برآورده ساختن توقعات مرد، چه در موقعیت شریک جنسی غیررسمی و چه در موقعیت همسر رسمی، هم در نقش زن آزاد از قید سنت ظاهر می شود و هم در نقش همسر پاکدامنی که سنت از او طلب می کند.

 

جامعۀ بکارت خواه، ساده دلانه و با بلاهتی رقت آور، پاکدامنی (به معنای نداشتن سابقه رابطه جنسی) را به عنوان مهمترین ویژگی اخلاقی از زن طلب می کند و خیره سرانه بر خواسته اش که حفظ این غشاء چندمیلیمتری است آن چنان پافشاری می کند که گاه با سبعیت و توحش، بهای آن را جان زن می داند. در چنین جامعه ای البته که دور از انتظار نیست که صداقت قربانی گردد و تنها، زن به عنوان متهم اصلی مورد مؤاخذه قرار گیرد.

 

موضوع مهم دیگری که در رابطه با مسأله بکارت زنان باید به آن توجه شود، نقش نهاد پزشکی و کارکردهای متناقض و دوگانه این نهاد است که در خدمت سنت و فرهنگ مردسالار قرار گرفته و از یک سو با ارائه خدماتی مثل ترمیم پرده بکارت و از سوی دیگر با صدور گواهی عکس دار سلامت پرده بکارت پیش از ازدواج، به ابزار بازتولید مناسبات و فرهنگ مردسالار و تداوم فرودستی زنان تبدیل شده است. پزشکان، به ویژه پزشکان زن که بیشترین مراجعات در این خصوص به آنها صورت می گیرد، با رویکرد صرفاَ علمی (و نه لزوما انسانی) که حول محور سود، شکل گرفته با مسأله زنان برخورد نموده، گاه در نقش منجی زنان ظاهر می شوند و گاه در نقش مأموران مدرن و تحصیلکرده فرهنگ مردسالار. از نگاه «نهاد پزشکی»، زنان صرفاً ابژه هایی هستند که می توان به سلامت و پاکی شان گواهی داد یا سلامت و پاکدامنی را به آنها بازگرداند. نقش نهاد پزشکی و کارکردهای آن در این خصوص نیز تحت تأثیرِ همان شرایط اجتماعی است که زنان را به چنین وضعیتی درافکنده است. علاوه براین، پزشکیِ ما این واقعیت را به فراموشی سپرده یا ناتوان از بررسی مسأله پرده بکارت به عنوان یک معضل بهداشتی است که به دلیل عواقب و عوارضش (همچون افزایش رابطه جنسی مقعدی و خطرات مرتبط با آن) و ایجاد نیاز کاذب و غیر ضروری و غیرعلمی مثل جراحی ترمیمی، هزینه هایی به سیستم بهداشتی درمانی تحمیل می کند و بخشی از وقت و انرژی پزشکی را مصروف خود می سازد.

 

و سخن آخر اینکه، از منظر فمینیسم، حل مسأله بکارت نه با ازاله آن در بدو تولد صورت می گیرد و نه با راههای مخفیانه و پنهانی مثل ترمیم و پرده بکارت مصنوعی. مسأله بکارت وقتی رنگ می بازد و اهمیت کنونی خود را از دست می دهد که زنان از موقعیت فرودست کنونی به جایگاه برابر و انسانی برکشیده شوند و مفاهیم اخلاقی، در فضایی که به دلیل موقعیت برابر و مساوات جنسیتی نیازی به تظاهر و ریاکاری ندارد، بازآفرینی شوند. در آن صورت، آنچه اهمیت و ارزش خواهد داشت نه محک اخلاقیات و تعهد با چند قطره خون بر روی دستمالی سفید، که اعتماد متقابل و مبتنی بر اخلاق درونی شده و وجدان های آگاه و بیدار هر دو طرف روابط انسانی، فارغ از جنسیت، خواهد بود.

 

پانوشت ها:

[1] بکارت و بهداشت / مریم رفیعی

 

http://www.facebook.com/note.php?note_id=10150713…

 

 

 

[2] ناهنجاری پرده بکارت در کمتر از یک درصد نوزادان دختر ایجاد می گردد.

 

 

[3] مامایی و بیماریهای زنان (دنفورث)، دکتر علی یزدی نژاد و گروه مترجمان، موسسه فرهنگی انتشاراتی کتاب میر

 

 

[4] لازم به توضیح است که اگر چه غشاء هایمن بدون کارکرد و غیرضروری خوانده می شود، اما شواهدی هم به نفع عملکرد آن در پیشگیری از عفونت وجود دارد:

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/9278930

 

 

[5] ارولوژی عمومی، ناصر سیم فروش، اکبر نورعلیزاده و همکاران، انتشارات تیمورزاده

 

 

[6] خطر انتقال ویروس ایدز از طریق رابطه مقعدی بیش از رابطه جنسی واژینال است. رجوع کنید به:

 

http://www.cdc.gov/hiv/topics/basic/

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
مدرسه فمینیستی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.