تقریبا همه ما روزنامه نگارانی که پای مان به بازداشتگاه های ایران افتاد سوالی مشخص را به بازجویان جواب داده ایم. سوالی که در آن از ما پرسیده می شود “از فعالیت جاسوسی خود بگویید” یا ، ” با کدام سرویس جاسوسی همکاری داری” یا “برای جاسوسی ، چقدر حقوق می گیری؟”.

باور کنید سوال ها به همین صراحت است. و در مقابل تو ی روزنامه نگار ، که از خبرنگاری شروع کرده ای و مطمئنی جاسوس نیستی ، باید سعی کنی اثبات کنی جاسوس نیستی.

خاطره ای دارم. بازجو ، صمدی اصرار داشت من جاسوس هستم. مطمئن بود. می گفت حتی ما رد حساب هایت را داریم که پول گرفتی. با اصرار من ، گفت ، ۲ میلیون گرفته ای.

برایش توضیح دادم که درآمد من هرچند دو میلیون نیست اما آنقدر هست که اگر بخواهم خودم را بفروشم ، بیشتر از اینها بگیرم. البته خودش هم با این استدلال من موافق بود بخصوص که در تجسس زندگی اقتصادی من فهمیده بود ، به واسطه یک شرکت اقتصادی کنار کار رسانه ای ام ، وضع ام بد نیست.

کلافه ، از من پرسید ، پس این دو میلیون از کجا به دست ات آمده. آدرس بانک را به او دادم که دومیلیون وام گرفته بودم. بعد از روزی ، آمد و گفت آره درسته ، وام گرفته بودی اما بگو اولا با این وضع خوب چرا وام گرفتی و ثانیه چرا سریع برداشتی.

دیگر ، می توانستم ناتوانی اش را با این سوال مسخره اش بفهمم. گفتم اولا برای خودم نبود. ثانیا چون در بانک اعتباری داشتم ، این وام را برای کسی گرفتم که ضامن نداشت . طبیعی بود بعد از واریز به حسابم ، از حساب کشیدم بیرون و به او دادم.

فکر می کنم دیگر از این توضیحات قانع شد ، چون هر چند باز بحث جاسوسی را دنبال می کرد ، اما تاکید داشت بی جیره و مزد جاسوسی می کنم. این را در دادگاه سه نفره با حضور من ، فاضی اسکندری و خودش بارها گفت. آخر کار هم در حکم اول که ۱۴ سال زندان گرفتم ، ده سال اش به خاطر همکاری و جاسوسی برای دولت متخاصم آمریکا بود.

می دانید مصداق دادگاه برای این حکم چه بود ؟ مصاحبه با رادیو فردا ! جاسوس و جاسوس خواهی دستگاه امنیتی همچنان ادامه دارد و برخی از دوستان اخیرا در بازجویی باز با این اتهام مواجه شده اند.

بگذریم. این مطلب را نوشتم تا به پناهندگی شهرام امیری ، دانشمند هسته ای ایران به آمریکا اشاره کنم. همانطور که این گزارش تلویزیون (ABC) تاکید دارد ، او بعد از پناهنده شدن با سازمان سیا (CIA) همکاری دارد.

جمهوری اسلامی این همه سال در میان روزنامه نگاران بیچاره دنبال جاسوس گشت ، آخر یکی از کسانی که نظام بهش امید و اعتماد داشت ، جاسوس در آمد.