رفتن به محتوای اصلی

مسئله کلیسای کاتولیک و کشیشهای هوسباز!
27.03.2010 - 16:12

اینکه همه جانداران، بطور کلی، نر و ماده (متفکر و غیر متفکر) ازجمله آنها اکثر انسانها که متفکر اند، بنا به طبیعت و ژنیتیکشان دارای غریزه جنسی هستند، هیچ کسی شکی در آن ندارد. در میان جانداران غیر متفکر، چیزی بنام شرم و حیا و مسئولیت پذیری و غیره بی معنی و مفهوم است. اما در میان جانداران متفکر که همان انسانها باشند، بنا به شیوه تعلیم و تربیت و نرم پذیرفته شده اجتماعی و آگاهی به رعایت حقوق دیگران درامور مسایل جنسی و غیره و قید و بندهای بوجود آورده شده، موضوع کمی متفاوت باید باشد. یعنی شرم و حیا که بخشی از نرم انسانی است تا اندازه ای باید مورد توجه قرار گیرد. البته این بدان معنا نباید باشد که انسان در باره مسائل جنسی حرف نزند، بلکه باید به طور عادی همانند شام و ناهار خوردن، در صورت طرح بدون شرم و حیا کردن، مورد بحث قرار گیرد. در واقع اگر کسی هم زیاده از حد به این مسائل جنسی اهمیت دهد و حتا چشم چران و هوس باز هم باشد، این یک امر بسیار عادی است و هیچ کسی را نباید به خاطر این کار طبیعی و غریزی، اگر در چار چوب نظم و قوانین انسانی بماند، سر زنش کرد. چون اکثر جانداران نرمال (عادی) و دارای خون وگوشت و درجاندار متفکر با احساس (چه زن و چه مرد) که احتمالا قادر نیستند از نیاز جنسی خود چشم بپوشند، این را نیز امری بسیار طبیعی باید دانست. اگر اغراق نگفته باشیم و از جنبه مادی آن بگذریم، یکی از دلایلی که بعضی زنان خود فروش می شوند و یا شوهر دارند اما بقول آلمانیها سایتن اشپرونگ (دست به دیگر مردی رساندن) می کنند، به دلیل قدرت بیش از حد مسایل جنسی است و در مورد برخی مردان حشری هم که باداشتن زن مورد علاقه و دوست داشتنی خود به دنبال زنان دیگر می روند، باید همین نکته را دخیل دانست. اگر چه انسان دانا و عاقل باید تعهد و نرم اجتماعی را رعایت کند، ولی اگر قادر به کنترل خویش نیست، هیچ کارش را نمی توان کرد و سر زنشی شامل حالش نمی شود. پس بطور کلی درباره مسائل جنسی صحبت کردن، نه عیبی دارد و نه انسان باید شرمش بیاید که درباره این نکات طبیعی حرف بزند. در اینجا باید فرقی دید، بین جانداران متفکر با غیر متفکر. این فرق در آنست که اگر جاندار متفکر آزادانه و بدون اجبار تعهدی می کند، باید از نظر انسانی به آن تعهد پای بند بماند. حالا این تعهد یا با ایمان و اعتقاد سر و کار دارد که جاندار متفکر اگر باور داشته باشد، باید در چار چوب آن باور عمل کند و یا این نوع تعهد اخلاقی است، که این نیز از جانب متعهد باید به آن توجه شده و خدشه ای وارد نیاید. حالا برخی از این جانداران که نام انسان به دنبال خود می کشند، به عنوان نمونه، کشیشهای کاتولیک و آخوندهای اسلامی و دیگر روحانیون واطرافیانشان که درکمال آزادای مطلق تعهدی اعتقادی به خدای خود داده اند، بنا به روال عادی و درستش نبایستی آن تعهد را بشکنند. اگر به آن توجهی نکنند، بنابر این نشان داده می شود که یک پای اعتقاداتشان به دین می لنگد و انسان از خودش می پرسد، چرا؟ مگر اینها کتب مقدس آئین خودرا با دقت نخوانده اند؟! در یکی از پاسخها می توان گفت: شاید در اثر خواندن و تحقیق به آن نتیجه رسیده اند که اصلا خدائی وجود ندارد تا به آن معتقد باشند! در هر حال آخوند یا کشیش شدن، مانند دیگر مشاغل نیست که فقط برای نان درآوردن باشد، بلکه یک امر "روحانی" هم هست. یعنی یک آخوند یا کشیش، اگر بوجود خدای اش اعتقاد داشته باشد، باید ازخیلی مسایل و اوامر شخصی درگذرد و تمایلات درونی و خواستهایش را فدای راهی بکند که آزادانه انتخاب کرده است. در حقیقت غیر از این عاقلانه نخواهد بود. مثلی است که گویند: انسان نمی تواند "هم خدا را بخواهد و هم خرما را". یعنی هم به ظاهر روحانی باشد و او را پدر مقدس خطاب کنند و هم آدم خوشگذران و لاقید و بی بند و باری باشد و حتا اعمال غیر قانونی و غیر اخلاقی نیز انجام دهد! که این خود با تعریف از روحانی بودن همخوان نیست. به طوری که ملاحظه می شود، متأسفانه امروزه همه ی کارها بر عکس شده اند، برخی از "روحانیون" ادیان مختلف، هردورا می خواهند: هم می خواهند، مورد احترام مردم باشند ودست آنها، بوسیده شود و هم بعنوان یک انسان عادی دارای غریزه جنسی از لذات زندگی حتا غیر عادی آن بهره ور شوند. مسلما، آن گونه که ذکر شد، این دو در تناقض باروحانیت قرار می گیرد. بنا بر این افرادی که شغل روحانی گری را با هدف فوق انتخاب می کنند، ازدوحالت نمیتواند خارج باشد: ازطرفی یا آدمهای از نظر روحی مریضی هستند و قادر به کنترل خود نیستند، حشریت و احساس آنها برعقلشان غلبه می کند، پس شغل روحانی بودن نیز برای چنین آدمهائی مناسب نیست. به علاوه اگر به فرض، نخست چنین شغلی را انتخاب کرده و بعدها متوجه این قضیه شده اند، پس حد اقل باید این شهامت را نیز داشته باشند که اعتراف به کار ناشایستی که انجام داده اند، بکنند و شغلشان را عوض نمایند. از طرف دیگر، یا اینکه آنها آدم های نرمال و معتقدی هستند، اما در اثر مطالعه زیاد کتب مقدس ازجمله انجیل و قرآن مجید و غیره، به آن حد از آگاهی رسیده و متوجه شده اند که انسان خدا را آفریده، نه بر عکس اش، بنا بر این برخی از آنها فکر می کنند که اگر کار خلاف قانون یا عمل غیر اخلاقی هم انجام دهند، کسی نیست آنهارا به جرم گناهانی که در این کتب مقدس مکرر به آن اشاره شده، مجازات کند. بنا براین آنها اخلاق و انسانیت را نیز دور می زنند وبرای خود هیچ کاری را گناه نمی دانند، حتا آزار جنسی به کودکان را که چنین عملی فقط ازافراد ازنظر روحی مریض، سر می زند. این افراد "زرنگ"، گناهکاری را، فقط برای مردم ساده لوح موعظه می کنند، نه برای خودشان. متأسفانه این نوع جانداران متفکر که خودرا بظاهر مؤمن هم نشان می دهند، آدمهای ضعیف النفسی هستند و با وصف آگاهی دقیق، توانائی و جربزه آن را ندارند که با خودشان رو راست باشند. مثلا اگر به آن درجه از دانائی دست یافته اند که به قول برخی ازمتفکران ایرانی"دین را دکان می دانند"، حداقل به این ادعا اعتراف کنند و نظرات خودرا علنا بیان دارند و بخود جرأت دهند در باره خواستهای درونی خویش بطور طبیعی صحبت کنند. اگر این شهامت می بود، دست همه ریاکاران و ظاهرسازان به خودی خود رو می شد ودیگر کسی نمی توانست بنا به قول آلمانی ها "دوپل مورال"، یعنی به ظاهر به حد اعلا اخلاقی و فرشته وار و در خفا ملعون صفتانه، رفتار کند و به دیگر سخن این گونه اعمال جنسی با خوردسالان دختر و پسر را انجام دهد. در اصل آنطور که اشاره شد، این نوع افراد یا مریض و ضعیف النفس هستند و یا کمی بیش از حد از اخلاق انسانی به دور. مثال دوپل مورال آلمانی مرا به یاد شعری انداخت، از شاعر و فیلسوف بلند پایه ایران، خیام نیشابوری که قبلا هم در جای دیگر بهمین شعر استناد کرده ام. اگرچه تکرار مکرر آن هیچ زیانی ندارد، اما از آن عزیزانی که قبلا آن را خوانده اند پوزش می طلبم. او در رابطه با ظاهر سازان و ریا کاران می گوید:

شيخي به زني فاحشه گفتا: مستي. هر لحظه بدام دگري پا بستي.

گفتا؛ شيخا، هر آنچه گوئي هستم، آيا تو چنانكه مي نمائي هستي؟

بله دوستان، این حضرات "روحانیون" از هر آئینی، آیا آنگونه که تظاهر می کنند، هستند؟! به نظر من همه نه! این است آن دوپل مورالی که دراین مقاله برخی از کشیشان مسیحیت، یا ملاههای اسلام و روحانیون دیگر ادیان، بکار می برند. همین چند سال پیش، یعنی در ایام جنگ ایران و عراق، بود که پیش نمازی در مسجدی در یکی از شهرهای ایران، مرتب موعظه می کرده که "شهیدان" در راه اسلام هرگز نمی میرند و زندگی جاودانه خواهند داشت و بر خواهند گشت (یک نوع تبلیغ برای سوق دادن جوانان به جبهه). این پیشنماز با این حقه بازی و تزویر زن جوان و زیبائی را که شوهرش در جبهه کشته شده بود و به دلیل عشق به شوهر جوان و شهیدش، چنین آرزوئی را می کرد و به حرف این آقا باور داشت، به دام می اندازد و در شبهای مناسبی با چهره پوشیده (زیرابقول خودش صورت او در جبهه ترکش خورده و شهید شده و زشت روست و بهمین دلیل او چهره را باید بپوشاند!) بنام شوهر شهیدش که باز گشته، سری به او می زده و خود را بجای او قالب می کرده. چون این زن جوان ساده لوح زبانش بند نمی آمده و از معجزه حرفهای آقای پیش نماز، در گوشی با دوستان بسیار نزدیک و محرمش صحبت می کرده، لذا غیرمستقیم این حرفهای درگوشی به صمع رندان و آگاهان رسیده بوده و آنها متوجه این به اصطلاح معجزه آقا می شوند! آنها عاقبت بعد از تحقیق و زیر نظر گرفتن طرف، کاری می کنند که دست این ریاکار و تزویرگر رو شود و حرفهای دروغ او توسط آن رندان "بی ایمان" افشاء گردد! اگ چه به این مرد حقه باز جز خلع لباس آخوندی و تبعید به شهر دیگری، هیچ کاری نکردند، اما حداقل یک دختر جوان و ساده لوح از خواب بیدار شد و متوجه "معجزات" این آقایان گردید. البته مسئله آخوندها و عمل لوات از قرون وسطا به این طرف وجود داشته، ولی بنا به فرهنگ و تربیت اسلامی طرح آن عیب بوده و برای جلو گیری از آبرو ریزی کسی جرأت نمی کرده آن را بیان کند. در این باره خیلی از شعرا و طنز نویسان به آن با کنایه اشاره کرده اند. ازجمله نظام الدین مولانا عبید زاکانی در مجموعه لطایف خود، صفحه 48، چاپ تهران 1340 خورشیدی، اشاره ای دارد به زاهدی که مسافر حج بوده، بدین شرح: "زاهدی به حجاز می رفت، در راه بدیری رسید، شب در دیر بماند. در آن دیر ترسا بچه (مسیحی) خدمت کار بود، گفتارش چون دم مسیحا مرده زنده می کرد، و رخسارش چون معجز کلیم در دلبری ید بیضا می نمود. بیک نظر بدان پسر دل و دین درباخت".

"دلبر ترسای من کعبه روحانی است کعبه و دیر ازکجا این چه مسلمانی است"

این بوده و هست اعتقاد روحانیون به دین و آئینشان. یک مثال تاریخی درباره ی انگیزه تجاوز یک جاندار حریص که خود موعظه گر است ولی در عین حال متجاوز، داریم که شاید به ما کمی کمک کند و بفهمیم که چرا کشیشان کاتولیک بی زن حتا از بچه های خورد سال هم نمی گذرند. باز هم این مثال را درمقاله دیگری در رابطه با قتلهای ناموسی آورده ام و فکر می کنم تکرارش در اینجا بد نباشد. من آرزو دارم حد اقل بتوانیم از این پندها، بیشتر بیاموزیم. "رفتار کریم خان زند با مجتهد و فقیه شهر. کریمخان زند که پادشاهی حکیم منش و فیلسوف روش بود، قبل ازمسافرت آذربایجان، باخود گفت، لشگریان من عزب ومست شهوت اند ممکن است بهر سرزمینی که وارد شوند، مزاحم زن و فرزند و اهل و عیال مردم شوند. برای جلوگیری ازاین امر، یکی از مجتهدان نامدار را به حضور خود فرا خواند وبه او گفت، برای جلوگیری ازتجاوز سربازان به نوامیس مردم، می خواهم فوجی از فواحش با سپاهیان خود ببرم، آن فقیه گفت ..... نعوذ باالله از چنین معصیتی، استغفرالله. هرگز این فعل زشت را از قوه بفعل میآور که در جهنم مخلد خواهی بود. آن والاجاه به وی فرمود: سمعنا و اطعنا. اما از شما خواهش آن داریم که چهل روز و شب مهمان ما باشی و ازسرای ما بیرون نروی .... روز و شب اطعمه و اشربه سازگار و خوشگوار بسیار از برایش می آوردند. چنان شهوت برآن عالی جناب غلبه و استیلا یافت که آب و آتش را از هم فرق نمی نمود. در شب پنجم، دیوانه وار مانند مستان بی اختیار از جامه خواب بیرون آمد، به جانب طویله روان شد و عمود لحمی خودرا بر سپر شحمی ماده استری فرو کوفت. ناگاه سگی که در آن طویله بود، عف عف کنان دوید و پای آن جناب را بر گرفت و بر کند. آن جناب بیهوش برزمین افتاد. قاطرچی از خواب بیدار شد، پنداشت که آن جناب دزد است، با پارو اورا بسیار زد و های و هوئی بلند شد وچراغ آوردند، ونیک ملاحظه نمودند و آن جناب را شناختند و از کرده خود پشیمان شدند، و از آن جناب بسیار عدر خواستند. چون این خبر علی الصباح به والاجاه کریمخان هوش مند رسید، بسیار خندید و آن جناب را با کمال عزت و احترام احضار نمود و بسیار تعظیم و تکریم نمود و از وی پرسید: بر شما چه عارضه ای روی داده؟ آن جناب از خجالت از جواب فروماند. والاجاه کریمخان به آن جناب فرمود، ای پیشوای اهل اسلام، از آنچه بر تو رو داده، مافعل مباش که قاطبه بنی آدم در دست شهوت اسیر می باشند. ما خود درحالت اضطرار با حیوانات نزدیکی نموده ایم، و الان با وجود آنکه حوری وشان بسیار درحریم ما می باشند، باز طالب خوبتر و بهتر می باشیم .... در احادیث وارد شده، که حضرت داود با وجود نبوت و نفس قدسی نود و نه زن داشت وعاشق زن برادر خود شد و بحیلت، برادر خودرا به هلاکت رسانید و زنش را ضبط و تصرف نمود". (فکر می کنم این خود برای بی هوده بودن قید و بندهای مذهبی کافی باشد. نگارنده)

"آن جناب از سخنان والاجاه کریمخان هوشمند خوشحال شد به خدمتش عرض نمود که بر من عل الیقین حاصل شد که تو پادشاه و ظل اللهی و نیز حکیم و فیلسوفی هستی، و در این زمان، عقل کل می باشی و در امور پادشاهی صاحب فکر بکر ورای صواب و اجتهاد می باشی. هرکار که می کنی درست و راست و بی عیب است ... عقل ما در امور سلطنت، ناقص و قاصر است... غرض آن که والاجاه کریمخان جم اقتدار وکیل الدوله در حضر و سفر با موکب خود بر سبیل ضرورت افواج فیوج، فواحش بسیار بجهت لشگریان می داشت، و مولیان شهرآشوب و دلربا و ارباب طرب، با اردوی خود در همه جا می برد". از کتاب تاریخ اجتماعی ایران نوشته مرتضی راوندی، جلد سوم صفحات 714 و 715 چاپ سوم سال 1357. قابل ذکر است که راوندی خودش به اختصار از رستم الحکما، رستم التواریخ صفحات 329 و 330 نقل قول نموده است.

پس خوبست انسان زاهد ریائی نباشد. آخوندی که حتا نمی توانست پنج شب بدون زن طاقت بیاورد، از سربازان جوان و عزب انتظار داشت شش ماه و گاهی یک سال بدون زن طاقت بیاورند و برای آقائی و آرامش او در جبهه بمانند. خوب اکنون دررسانه هامی بینیم ومی خوانیم که بعداز ده ها سال این تابو شکسته می شود و کشیشان کلیسای کاتولیک نیز بنام پدر مقدس، چنین عمل جنسی حتا بابچه های خورد سال مدارس شبانه روزی انجام می داده اند. متأسفانه بعضی از آنها اکنون دیگر درحیات نیستند و چه بسا هنگام موعظه برمزار آنها می گفتند که آنها، بنا به نوشته انجیل مقدس، به جوار عیسی مسیح خواهند رفت! آنها دیگر نیستند که ببینند، چگونه بچه های آن روزی که اکنون سی و چهل و پنجاه سال دارند، دهان بازکرده و کثافتکاریهای این"پدران مقدس" را افشاء می کنند! و یکی از کاردینالهای حواریون پاپ در رسانه ها اعلام کند: این مسائل از نظر قانونی تحت تابع زمان قرار گرفته و قابل پیگیری نیستند!! آدم از این کاردینال و پاپ بزرگوار اش می پرسد: آخر در برابر خدای تان چه پاسخی دارید؟ چرا سر مردم شیره می مالید؟! به هرحال اگر به تاریخ با دقت نگاه کنیم که در اینجا دو مثال کوچک ازآن آورده ایم، خواهیم دید که قرنها است، در اکثر ادیان مسئله ی روابط جنسی انسانها، بویژه در میان بیشتر روحانیون که معمولا مورد اعتماد صد در صد مردم می بایستی باشند، حل نشده است و این برای خود آنان به یک مسئله بغرنج اجتماعی تبدیل شده است. گرچه سران دین کوشیده اند آن را تا حد امکان در مساجد و کلیساها و صومعه ها و کنیست ها پنهان نگهدارند، اما بدلیل آنکه این همه مذاهب را پدران ریاکارخود آنها، درگذشته بوجود آورده اند، مجبور اند به آن پای بند بمانند و سر مردم را باموعظه واهی و بی پایه گرم کنند. در حقیقت این تشکلهای مذهبی چیزی نیستند جز مؤسساتی که مشاغل بی درد و سر و راحتی ایجاد کرده تازمینه رابرای حکومتهای مطلق گرا فراهم نمایند. اکثر روحانیون که سوادی درحد سروش و مصباح یزدی و پاپ اعظم و امثال دارند، هیچ اعتقادی به کتب مقدس نوشته پیامبران خود ندارند و دستورات و مقررات خشک وخشن آنها که طبق گفته پیامبران، ازطرف خداوند قادرمطلق، باید باشد، فقط برای توده های پاک دل است، نه خود آنها! لذا در جامعه جوی را ایجاد کرده اند که کسی در این باره به خودش جرأت ندهد، پرسشی در بود و نبود خداوند، مطرح کند و یا رهبران این مذاهب را زیر سئوال ببرد. آن طور که گفته و تبلیغ می شود، رهبران دینی در همه ادیان و بویژه در مذهب کاتولیک بایستی مبرا از هر عیب و اشتباه و نقص باشند و بهمین دلیل به پاپ در دین مسیحیت "هایلیگر فاتر" ("پدر مقدس") یا "هولی فادر" می گویند. خوب، من نوعی و معتقد ساده دل، فکر نمی کنم، این پدران مقدس خود ندانند که چکار می کنند! در حالی که مهم ترین مقررات دینی را در کتب مقدس، آنگونه که اشاره شد، خود زیر پا می گذارند! گویا مقررات این کتب مقدس فقط برای مردم عادی وضع شده و آنها برای همین مردم موعظه می کنند، نه برای خود. در هر حال آن مقررات سختی که در قرآن مجید و در تورات و انجیل برای جزای گناهان آمده است، حداقل براین آقایان پوشیده نیست و آنها خوب هم می دانند که روحانیون بیش از مردم عادی برای مرتکب شدن به گناهان مجازات خواهند شد. پس اگر بدون ترس از این مجازات و آتش دوزخ مرتکب این گناه می شوند، احتمالا به پوچی محتوای این کتب مقدس پی برده اند. و گرنه هیچ کسی آزادانه مجازات آتش دوزخ را برای خود نمی خرد. این حضرات به این شعر خیام و نظیر اورا که گفته است:

با چرخ كن حواله كاندر ره عقل، چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است!

کاملا واقف اند و می دانند چکار می کنند. خوب می دانند که چرخ یعنی همان خالق، هزاربار از انسان بیچاره تر است و هیچ کاری از دستش ساخته نیست و نمی تواند آنها را مجازات کند. پس کشیشهای کاتولیک بهمین دلیل ازخواستهای درونی خود (بگو ازلاقیدی ها) چشم نمی پوشند. آنگونه که روزنامه های آلمانی نوشته اند این فاجعه دهها سال در مدارس شبانه روزی کلیسای کاتو لیک ادامه داشته است. سوید دویچه ثایتونگ، یکی ازپر تیراژترین روزنامه های آلمانی دراین باره می نویسد (خلاصه ای از ترجمه یک موضوع این روزنامه):

"در سال 1980 که پاپ بنیدیک 16 امروزی در واتیکان، اسقف بزرگ مونیخ بوده یک کشیش کاتولیک که بدلیل سابقه بد به ایالت بایرن منتقل شده بود، توسط او (راتثینگر پاپ امروزی) هزینه نقل مکانش به بایرن مورد تأیید قرار گرفته است و طبق نوشته همین روزنامه (سوید دویچه ثایتونگ=روزنامه جنوب آلمان) این آقای کشیش بد کاره از 1982 تا سال 1985 در یکی از کلیساهای ایالت بایرن مشغول به کار بوده و تازه بعد از حدود سه سال، طبق نامه 29 ژانویه 1985 به دلیل سوء استفاده جنسی او از نو جوانان و بچه ها از خدمت اخراج شده و در ژوئن سال 1986 به جرم ادامه تجاوز بخورد سالان، از طرف دادگاه، محکوم به 18 ماه زندان شده است. البته این روز نامه اضافه می کند که شورای اسقفهای اعظم گزارش سوید دویچه ثایتونگ را تأیید می کند و اعتراف دارد که نادیده گرفتن این عمل را یک اشتباه سنگین می داند. در هر صورت مرکز اسقفهای مونیخ و مدیر مسئول سابق این دایره، گرهارد گروبه، مسئولیت همه نا بسامانیهای بوجود آمده را بعهده گرفته و سخنگوی واتیکان، فرانسیسکو لومباردی ضمن تأیید بر گزارش کثافتکاری این کشیش ذکر شده در زمان مسئولیت راتثینگر یعنی پاپ امروزی، صحه می گذارد، اما می گوید "که پاپ هیچ دخالتی در ادامه کاری این کشیش ندارد". خلاصه ای از ترجمه گزارش روزنامه آلمانی زبان درمونیخ. البته این گزارش فقط درباره یکی از کشیشان است. نظیر اعمال ازنظر قانونی و اخلاقی جرم آمیز در کلیسای کاتولیک زیاد داشته ایم که برای جلو گیری از طول کلام فقط به این یکی بسنده شده است. نگارنده باورهای آئینی را بخشی مهم از فرهنگ هر جامعه می داند و معتقد است باید به این بخش مهم از فرهنگ توجه جدی داشت و اگر پرسشی در این زمینه باشد درحد توانائی در خدمت علاقمندان و خوانندگان گرامی است. موفق و مؤید باشید.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 26 مارس 2010 دکتر گلمراد مرادی

g-morad@t-online.de

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.