نقدی بر مقاله آقای اکبر گنجی: ( شکاف اصلی: دموکراسی و دیکتاتوری یا فارس و غیر فارس)
جناب آقای گنجی عزیز ؛جای بسی خوشبختی و نوید است که جنابعالی در خصوص همگرائی و تعالی روابط ما بین اقوام ساکن در ایران قلم می زنید و بنده به سهم خودم از این حرکت نوظهور میان  دگراندیشان ایران از شما تشکر می کنم. و در ادامه ملاحظاتم را بشرح ذیل مرقوم می نمایم.
در این راستا که شما سعی نموید قوم فارس را به شکلی تعریف کنید که گوئی ما بقی اقوام ایشان را گناهکارمی دانند و شما درصدد تبریر و توجیه بی گناهی ایشان هستید.صحبت اساسی و مشکل اصلی مردم فارس یا اینکه چرا اینان در چنین فضای فرهنگی و اجتماعی زندگی می کنند نیست ، بلکه صحبت بر سر حقوق ومطالبات قومی و شهروندی است صحبت بر سر اعتراف به موجودیت اقوام بومی در سرزمین ایران است . اگر یک هموطن فارس در خصوص یک مسئله سیاسی اظهار نظر نماید که به مذاق حکومت خوش نیاید آیا متهم به جدائی طلبی و تجزیه کشور می شود ، یا فقط در بدبینانه ترین شکل به نیروی مخالف نظام متهم می شود . این قانون نانوشته سرمنشاش در کجاست .چرا باقی اقوام با وجود اینکه در چاچوب قانون اساسی و ملیت ایرانی مطالبات قومی دارند به جدائی طلبی متهم می شوند. به نظر بنده خارج از این دو قاعده نمی تواند باشد. الف) یا اینکه نظام بالفطره بر تفاوت های موجود اذعان دارد و اختلاف نظر را با باقی اقوام در این خانه می ریزد چه در فضای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی اصرار به تمامیت خواهی قوم فارس دارد و بواسطه خلق یک تصویر خیالی و موهوم بنام جدائی طلبی سعی بر اضمحلال این قومیت ها و دادخواهان این امر را تجزیه طلب می نامد . ب): یا یک منش تاریخی به امتداد قرن گذشته دارد که از اواخر حکومت قاجاریه و به واسطه متجددینی همچون احمد کسروی و ذبیح الله منصوری و امثالهم که جاده صاف کن فرهنگی اوامر رضاخانی و آن نگاه شوفینیسم ایشان بودند.قابل توجه است که ما حصل اینگونه ساسیت ها محو و فرسایش قومیت ها و لهجه های مختلف دارد که برای اثباتش کافیست وجدانی بیدار داشته باشیم.
اما ادامه بحث : هویت یعنی آنچه موجب تشخیص فرد می شود . پیداست که واژه هویت، حقیقت، چیستی و هستی را می رساند . اصل این واژه عربی است و از کلمه هو به معنی او، ضمیر غایب اخذ شده و از این ضمیر لفظ مرکب «هو، هو» ساخته شده است که اسم مرکب الف و لام دار است و به معنی اتحاد بالذات یا با انطباق بالذات است . بنابراین، هویت هر پدیده ای بیانگر هیئت و ماهیت وجودی آن ذات است . (1)
هویت در اصطلاح واژگان لاتین به معنی  Identity:

دارای دو معنی است

1 - بیانگر مفهوم تشابه مطلق است

2- به معنی تمایز است که به مرور زمان سازگاری و انطباق می یابد
بنابراین هویت از یک سو بیانگر تشابه و از سوی دیگر بیانگر تفاوت می باشد . 
اجمالا هویت را در دو بعد فردی و اجتماعی می توان تعریف کرد
 1 - هویت اجتماعی: به واسطه هویت اجتماعی، افراد و گروه ها در روابط اجتماعی خود از افراد و گروه های دیگر متمایز می شوند . و نیز هویت اجتماعی به برقراری و متمایز ساختن نظامند نسبت های شباهت و تفاوت میان افراد و گروه ها اشاره دارد ،
اولا هویت اجتماعی و گروهی را می توان چنین تعریف کرد: هویت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات اجتماعی، فرهنگی، روانی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان است که بر یگانگی یا همانندی اعضای آن دلالت می کند و آن را در یک ظرف زمانی و مکانی معین به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروه ها و افراد متعلق به آن ها متمایز می سازد .
2 - هویت فردی: هویت فردی و اجتماعی از نظر کیفی و نوعی متفاوتند، به این معنا که هویت فردی ناظر به افراد، و هویت جمعی ناظر به جامعه است . هویت اجتماعی نسبت به هویت شخصی واقعی تر بوده و دارای استحکام و دوام بیشتر است. 
همان طور، هویت اجتماعی به هویت فردی یقین می بخشد . بارزترین فرق میان هویت فردی و جمعی در این است که هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تاکید دارد . انسان ها آنچه را از جامعه می گیرند، در درون پردازش کرده و درونی می کنند، آنگاه آن را می پذیرند و همین مساله هویت فردی آنان را تشکیل می دهد
من خواهان تجزیه نیستم و همیشه دلم خواسته خودم را ایرانی معرفی کنم اما واکنش امثال شما مرا به شک می اندازد. انگار ایرانی یعنی فارس و بقیه بیگانه اند. خود بنده این حساسیت تجزیه طلبی را از فارس هایی یاد گرفتم که برای تمامیت ارضی ایران حاضرند آدم بکشند. وگرنه آنهایی هم که طی این سالها در پشت مرزها اسلحه به دست داشته اند برای جدا کردن مثلاً کردستان ایران به جایی در ایران حمله نکرده اند. شما به عنوان روشنفکر فارس بهتر است راهی بیابید برای اینکه روشنفکرانی چون شما در ابتدا این را بپذیرند که سخن از حقوق و مطالبات قومی ، فرهنگی و هویتی برای قومیت ها جرم نیست، حق است. تا زمانی که این را نپذیرید همیشه درگیر این هراس خواهید بود که اگر ایران تجزیه شود فارس ها از همه چیز محروم خواهند شد. برای من عرب اگر به حقوق انسانیم تجاوز نشود چه فرقی می کند در کدام جغرافیا و با چه اسمی به عنوان کشور زندگی کنم،. شما هم بهتر است مثل قیم ها حرف نزنید. انگار که کرد و ترک و غیره انسانهایی ضعیف و دست و پا چلفتی هستند که باید قیومیتشان را بدست گرفت و به راه راست هدایتشان کرد. نگرش سیاسی فارس مشکلش این است که همیشه از موضع بالا می خواهد وارد بحث شود و برایش سخت است از موضع برابر گفتگو را با غیر فارسها شروع کند
آقای گنجی، یادمان باشد که همین آقایانی که شاره کردید در قالب هویت فارس قدرت به دست گرفته ، تنها بر هویت فارس تأکید دارند و هیچگاه دیده نشده که از حقوق ترک ها به عنوان یک هویت یا زبان مستقل دفاع کنند. هر وقت هم همین آقای خامنه ای به شهر های ترک تبار سفر داشته برای تحریک احساسات مردم ترک زبان به نفع قدرت خود چند جمله ای ترکی حرف زده اند. باور ایشان و امثالهم به هویت ترکی به همان اندازه ای است که در پیامشان به زبان عربی برای مردم عرب در زمان تظاهرات عربها در چند سال گذشته فرستادند. کدام ترکی با باور به هویت و زبان ترکی توانسته است در راس نظام جای گیرد. در همین دولت فعلی آقای رحیمی هم مثلاً کرد هستند، اما نه کردی حرف می زنند و نه باوری به حقوق کردها دارند و زمانی هم که استاندار کردستان بودند کم حق مردم کرد را نخوردند. ایشان هویت فارس را پذیرفته و در این چارچوب توانسته اند صاحب قدرت شوند و البته مسئله مذهب هم پارامتر دیگری است که نقش بسزایی را ایفا کرده است یا همین بنده خدا آقای علی شمخانی وزیر دفاع دولت وقت  آقای خاتمی تفلکی بخودش فشار بیاورد و یک هفته تمرین و ممارست کند 4 کلمه عربی هم نمی تواند صحبت کند  و غیر از هزینه هیچ چیز دیگری  برای ما ندارد.واقعیت این است که بازیگران یاد شده منتسب به اقوام مختلف ، که از نظر هویتی و فرهنگی مسخ شده اند در قالب فرهنگ سیاسی مسلط که دو رکن بنیادی آن قوم فارس و مذهب شیعه است فعالیت می کنند و هیچگاه نماینده هویت قومی و فرهنگ خود نبوده اند.
آقای گنجی اولا اگر بنا بود هویت نابی  به نام فارس وجود ندارد پس نظام فعلی به نام هویت اسلامی می بایست زبان و فرهنگ عربی در ایران اجرا و اجباری می شد. ثانیاً زمامداران از هویت فارس مستقیماً اسمی به میان نمی آورند برای اینکه این امر یعنی اقرار به وجود هویتهای دیگر در ایران. پس بهتر است حرفی از هویت فارس زده نشود تا بهانه ای دست ترکها و کردها و عرب و غیره داده

رونوشت :

1 و 2 = علی طائی:  بحران هویت قومی در ایران