رفتن به محتوای اصلی

جنگی بزرگ در راه است
25.05.2012 - 07:31

اینکه در بسیاری از محافل تحلیلی،شرایط دشوار اقتصادی در آمریکا و اورپا ،مانعي بر سر راه جنگ با جمهوری اسلامی ایران عنوان ميشود ،ساده انگاری بيش نيست.چرا که آمریکا و متحدین اورپایی اش  دو جنگ مشابه به بهانه مبارزه با تروریزم و تامین امنیت و صلح جهانی‌ در خاور میانه داشته اند که علیرغم هشدار تحلیلگران اقتصادی نسبت به عواقب وخیم جنگ بر اقتصاد آمریکا و اورپا ،جنگهای افغانستان و عراق شکل گرفت .

هیچکدام از تحلیلهای اقتصادی با آنکه تحلیلهای درستی‌ هم بودند نتوانستند اورپا و آمریکا را از آغاز جنگ منصرف نماید .

این به معنای بی توجهی‌ سیاستمداران آمریکا و اورپا به موضوعات اقتصادی و تحلیل‌های کارشناسان اقتصادی نیست بلکه با توجه به سیاست‌های بلند مدت آن کشورها خصوصاً آمریکا در راستای ایجاد امنیت جانی برای  شهروندان خود در مقابل خطر تروریزم ،تحمل فشار‌های اقتصادی در راه مبارزه با خطرات احتمالی‌ بر تحمل حملات تروریستی ترجيح داده ميشود.

در شرایط کنونی نیز اگر چه تقريباهمه اقتصاد دانان متفق القول اند که آغاز جنگ با جمهوري اسلامي ایران  شرایطي به مراتب دشوارترازامروز  بر اقتصاد آمریکا و اورپا تحمیل خواهد کرد اما از منظر علوم سیاسی‌ و ارتباط سیاست با اقتصاد ،برای رسیدن به یک شرایط ایده آل و پایدار  اقتصادی ،صلح و امنیت ذهني (روانی‌) و عینی از ضروریات امرمی‌باشد  و وجود پدیده ای‌ به نام خطر تروریسم بسیار بیشتر از هر جنگی، تاثیر منفی‌ بر شرایط اقتصادی کشورهای هدف خواهد داشت  . 

همزیستی‌ با تروریسم و تروریست ،امري محال است و بقای دولتهای تروریست پرور نظیر عراق و افغانستان در گذشته و جمهوری اسلامی در حال حاضر به بهانه اینکه جنگ با آنها سبب وخامت شرایط اقتصادی میشود، خود نقض غرض است چرا که نه جنگ با تروريزم وتلاش براي ايجاد امنيت بلکه خود تروریزم و ناامني، مانع اصلی‌ شکوفایی و پایداری اقتصاد جهانی‌ بشمارمیرود.

تحمل شرایط بد اقتصادی دوران جنگ و ریاضت اقتصادی که مدت معینی‌ را شامل میشود بسیار منطقی‌ تر از تحمل دائمی شبح تروریسم و تاثیر ویرانگر دائمی آن بر اقتصاد جهانی‌ ميباشد .

بنابر این  اگر چه اولویت اول آمریکا و متحدین اش در دفع خطر تروریزم ،خصوصاً تروریسم دولتی و رادیکالیسم مذهبی‌ مبتني است اما از دید آنها، جنگ‌ با تروريزم و پذیرش عواقب اقتصادی چنين جنگي ،راه را برای اقتصادی شکوفا و پایدار در آینده میگشاید .

از اینرو سیاستمدران آمریکایی و متحدین اش برای رسیدن به امنیت دائمی  در عرصه سیاست و اقتصاد ناگزیر به پذیرش ریاضت‌های اقتصادی ناشی‌ از جنگ هستند و در این میان حتا شهروندان آن کشور‌ها نیز به چنین  باوری رسیده اند تا جایی‌ که طبق نظر سنجی" موسسه‌ی نگرش‌های جهانی پيو"  پنجاه درصد پاسخ دهندگان اورپایی وبیش از ۶۳ درصد  پاسخ دهندگان آمریکایی طرفدار گزینه نظامی علیه  ایران هستند.

 جمهوری اسلامی نیز اجتناب ناپذیر بودن جنگ رادرک کرده  و به خوبی‌ دریافته است که حتا اگر تمام شرایط غرب را بپذیرد باز هم چنین جنگی به وقوع خواهد پیوست نظیر آنچه که در عراق اتفاق افتاد و با وجود باز شدن تمامی درها  و پذیرش تمامی خواسته‌های آمریکا و متحدین اش از سوي صدام باز هم جنگ بوقوع پيوست  که دلیل آن بر میگردد به همان اصل عدم امکان همزیستی‌ با تروریست‌ها و تهدید کنندگان صلح جهانی‌  .

حال این سوال پیش میاید که چرا با وجود آنکه هر دو طرف به وقوع جنگی اجتناب ناپذیر واقف هستند اما کماکان به مذاکره با همدیگر ادامه میدهند ؟

دوباره  عراق رامثال می‌زنیم مگر تا آخرین لحظات آغاز جنگ دوم عراق ،مذاکرات جریان نداشت ؟تداوم مذاکره هرگز به معنای‌ رفع خطر جنگ نیست خطر جنگ زمانی‌ رفع میشود که عامل تهدید از میان رفته باشد .

اما پاسخ  اصلی‌ در جواب  چرایی تداوم مذاکرات تا پای جنگ ،دراینجانهفته است که اولا آمریکا و متحدین اش میخواهند تا حد ممکن و پیش از آغاز جنگ از سرعت فعالیت‌های هسته ای‌ رژیم بکاهند و یا حتا آنرا متوقف نمایندوتا زمان آغاز جنگ که پیش بینی‌ میشود  بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد،غرب و آمریکا با استفاده از اهرم مذاکره و  تحریم بر تلاش‌های خود در جهت کم کردن سرعت فعالیت‌های هسته ای‌ رژیم خواهندافزود  .

در ثاني ،ایران نیز به این مذاکرات احتیاج دارد زیرا امیدوار است در طی‌ این مذاکرات، تضمینی عملی‌ برای عدم حمله نظامی به ایران دریافت کند تا دست از فعالیت‌های هسته ای‌ خود بردارد ويا اينکه،ر اين مدت به بمب هسته اي دست يابد  .

ایران آماده است تا در صورتی‌ که از عدم حمله نظامی به خود مطمئن شود فعالیت‌های هسته ا ی‌ خود را کاملا تعطیل نماید اما، نه غرب آماده دادن چنین تضمینی به ایران است و نه ایران به قول‌های غرب اطمينان دارد .

شرايط به گونه ای‌ است که جمهوری اسلامی در یک حالت بیم و امید، نه راه پیش دارد و نه راه پس لذا پیش بینی‌ میشودکه جمهوري اسلامي همزمان با تلاش  در جهت کسب تضمین و زمان، طي  مذاکرات جاري، بر میزان فعالیت‌های هسته ای‌ خود نيزبیافزاید .

در واقع جمهوری اسلامي، همانند یک محکوم به مرگ  فقط ستون را عوض می‌کند که شاید از این ستون به آن ستون فرجی حاصل شود  .

 بن بست کنوني جمهوری اسلامی نتيجه  اشتباهات غير قابل جبران گذشته خود اوست ،حمایت بی محابا از گروه‌های تروریستی ،تهدید مداوم اسرائیل و غرب ،عملیاتهای تروریستی  در خارج کشور، و خصوصاً بر ملا شدن فعالیت‌های غیر صلح آمیز هسته ای‌ آن رژيم ،همه و همه سبب شده که غرب و جهان آزاد، همزیستی‌ با چنین حاکمیتی را غیر ممکن دانسته و جهانی‌ بهتر بدون جمهوری اسلامی راآرزو کنند.

 سخن جرج بوش در مورد صدام راهمه بيادداريم که گفت:"چه کسی‌ میتواند ادعا کند که  جهان بدون صدام جهان امنتری نیست؟" و نظیر این سخن را اوباما بعد از مرگ بن لادن ابراز کرد که" جهان بدون بن لادن امن تر و بهتر است "

جنگی بزرگ در راه است  چه با مذاکره و چه بدون مذاکره ،چه ایران فعالیت‌های هسته ای‌ خود را متوقف کند و چه متوقف  نکند،چون در جهانی‌ بهتر و امن ،جایی‌ برای جمهوری اسلامی پیش بینی‌ نشده است 

جنگی بزرگ در راه است و به قول کیسینجر :آنها که صدای طبل جنگ را نمی‌شنوند  ناشنوا هستند 

 

انتشار از: امین موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.