بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
زبان از شرحِ مصائبی که بر خانواده سلطانی عزیز رفته، الکن است.
بر کسی پوشیده نیست که دختر چنین والدینی بودن بسی دشوار است و این را عزرائیل نیز شاید میدانست که "هما" زیبای خفته خانواده سلطانی را در خواب ربود.
فرزند ِ دو مبارز ِ شرافتمند بودن یعنی اینکه بهترین روزهای عمر را به عشق ملاقات در ورای ِ میله های اهریمنان سپری نمودن، یعنی آرزوهایِ جوانی و نوجوانی را مدفون نمودن، یعنی ابری بودن ِ دیدگان ِ بی پناه و شاید در انتها حبسِ نفس در قفس و دیگر سکوت ت ت ت...
و اما کلامی با عبدالفتاح سلطانی و معصومه دهقان
فرزند، میوه شیرین باغ زندگی است و چشم بستن بر سرو ِ قامت او که "همایِ سعادت" بود، کاری است بس دشوار. اما از آنجا که مردان و زنانِ حق، همواره در برابر مشیت پروردگار سر تسلیم میسایند، رجای واثق دارم که سینه جنابعالی که از عشق حضرت دوست پر است، از شهد تسلیم لبالب خواهد شد.
از اینکه گوهر ارزشمند شما از گلگشت خاک میل افلاک نمود، بسیار اندوهگین هستیم و قلباً مغموم. درست است که دیگر جسم پاک او در مرعی و منظر شما نیست، لیکن صبوری کنید که عروج گلهای پاک همیشه میل تمکین بهشت میکنند و والدین خویش، این باغبانهای پرتحمل را به دنبال میکشند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید