رفتن به محتوای اصلی

قيامي جهاني كه از ايران آغاز شد-انقلابي از پاي اينترنت!
10.06.2012 - 14:29

قيام هايي ضد استبدادي كه اينك با القاب مختلفي چون بهار عربي، بيداري انساني يا اسلامي، جنبش هاي مدني جهاني يا رستاخيز آخرزمان بيان شد، بي شك از ايران آغاز گشت و نخستين آوردگاه فوران آن در خرداد 88 و در پي كودتاي انتخاباتي شكل گرفت. براي تشخيص هر انقلاب و تحول اجتماعي نياز نيست تا آسمان و ريسمان بافت يا همچون برخي از مقامات ايران به قسم حضرت عباس متوسل شد (اين كه براي برخي اين آخرعمري وقايعي در منطقه رخ داده كه به بدترين لحظات زندگي شان بدل شده و مي خواهند وقايع را به گونه اي و از جايي ببينند كه يك پايان خوش را برايشان رقم زند، مشكل ديگران نيست و اين رويه "از جاي ديگربيني" و معكوس عنوان كردن واقعيات هم توسط مقامات ايراني تازگي ندارد!)، چون همواره دم خروس كافي براي تشخيص و ارزيابي شان وجود دارد.

 قيام هاي اخير در سراسر جهان نمي تواند برچسب تنها اسلامي داشته باشد، چون اولاً حتي در خاورميانه نيز انقلابيون تنها اسلامي نيستند و مهمتر آن كه آغاز قيام نيز با اسلام گرايان نبود و بعضي اسلام گرايان بعداً بدان پيوستند و ثانياً پيشروان انقلاب در خاورميانه، جواناني بودند كه از پاي فيس بوك قيام كردند –يعني همان نهادي كه مقامات بي سواد ايراني، ابزار دشمن در جنگ نرم مي شمارند- و جنبش هاي ديگر جهان كه هيچ ربطي به اسلام – با تعريفي كه امروزه از اسلام مي شناسند- نداشتند و اعتراض عليه فقر، نابرابري و تبعيض و بي عدالتي بودند. انقلاب 88 ايران، در زمره آن هاست، چون دقيقاً از پاي اينترنت و رسانه هاي مجازي شكل گرفت، سازماندهي و برنامه ريزي و حتي رهبري شد و ساختار آن شبكه اي است، به همين دليل، توسط مديران شبكه هاي مجازي، نخستين انقلاب اينترنتي دنيا لقب گرفت. در زمره قيام هاي عربي است، چون انقلابي عليه استبداد داخلي بود و نه استعمار خارجي؛ امري كه در انقلاب 57 نقش ضد استعماري اش لااقل در شعارها مبرهن است و از اين سبب انقلاب 57 در گستره انقلاب هاي قرن بيستم و آخرين آن طبقه بندي مي شود. در رسته بهار عربي است، چون به مانند تمامي شان فراتر از مرزها رفت، و ويژگي جهاني اش سريع هويت و گسترش يافت و از ايرانيان خارج از كشور تا شهروندان ساير كشورها با آن اعتراضات و مبارزات مدني شان را پيوند زدند، همان گونه كه بهار عربي از تونس و مصر به سرعت به ديگر كشورهاي عربي گسترش يافت. جملگي شان ضد استبدادي اند، چون مردم شان مهندسي جامعه توسط عده اي قليل را ديگر بر نمي تابند، گرچه روش هاي مبارزه شان متنوع و چه بسا متفاوت است. بيداري انساني است، زيرا بزرگترين برنده شان انسان ها و مردم اين جوامع هستند، نه كشورها و گرچه بعضي از كشورها به سبب الگو گرفتن و نقش مسئولانه و مثبت مقامات شان، بيش از سايرين در انقلاب هاي منطقه تأثيرگذار بودند –همچون تركيه، ليبي (در سوريه) و تونس- و برخي مثل ايران به خاطر ايستادن در كنار متحدان مصابق مستبدشان، مثل قذافي و اسد، بزرگترين بازندگان اش هستند، ولي بزرگترين پيروز آن، مردم آزاد شده از يوغ استبدادهاي مطلق يا نسبي حاكم اند. جنبش ها عمدتاً مدني بوده و با روش هاي مسالمت آميز قدرت را جابجا كردند و در دو كشور ليبي و سوريه چون كشتار بي رويه مردم توسط مستبدان صورت گرفت، مردم ناگزير به دست گرفتن سلاح براي دفاع از خود و سرنگوني رژيم شدند، نه اين كه مروج پيروزي با زور اسلحه و عمليات تروريستي باشند و به همين خاطر مشخصاً ضد اسلام طالباني، اسلام تروريستي، و اسلام رياكارانه (مدل ايران) اند و اسلام گرايان تونس، مراكش، الجزاير، و حزب عدالت و آزادي مصر، اسلام انساني مدل تركيه را الگوي خود اعلام كرده و بر اساس آن دگرگوني هاي جامعه شان را پي مي گيرند.

اما چرا رستاخيز است؟ زيرا دگرگوني هاي لازم حتي در پيشروترين شان هنوز پايان نيافته و قيام كنندگان به زودي خواهند فهميد – همچنان كه برخي اخيراً درك كرده اند- كه آنان يكبار براي هميشه به صحنه نيامدند تا با تعويض حاكمان همه مشكلات حل شود، بلكه جامعه تنها با حضور زنده و مداوم آنان است كه در مسيري درست حركت مي كند و اين به معناي دقيق كلمه يعني رستاخيز. رستاخيز است، چون مردگان بيدار نمي شوند و اگر نبش قبرشان كنيم، بوي متعفن آن، حال همه را به هم مي زند و همه را از هوش مي برد؛ درست مثل اخوان المسلمين مصر كه اسلام فاشيستي را بيدار كردند (كه بنيان گذاران شان به چنين اسلامي اعتقاد داشتند) و هنوز هيچ چيز نشده، همه نگران شده و پشيمان گشته اند و اساساً مردگان بيدار نمي شوند، بلكه تنها در يك رستاخيز است كه دوباره زنده مي شوند و گرنه همان بهتر كه خواب رفته و حتي مرده باشند تا آزارشان كمتر به انسان ها و انسانيت برسد. رستاخيز است، چون هيچ چيز مقدّسي وراي انسان نيست –حتي كتب اصطلاحاً مقدّس- و انسان به صرف انسانيت انسان، داراي همان وديعه الهي است كه خداوند تنها و تنها به انسان عطا كرد و هنگام خلقت اش، از روح خدايي اش بر او دميد و او در وجدان تك تك ما نهفته است و با رستاخيز آن است كه انسان و جهان دوباره متولد مي شوند.

دكتر كاوه احمدي علي آبادي

عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.