تجدید قوای ایران در عراق
ترور آقای سلیمانی در زمانی رخ داد که ایران بدترین وضعیت خود در عراق را تجربه میکرد. شهرهای شیعی عراق همگی علیه نفوذ ایران شوریده و هزاران معترض خیابانی خواهان خروج ایران از عراق بودند. مرجعیت دینی نجف نیز به نوعی در کنار معترضان ایستاده و خواسته های آنان را تایید میکردند. معترضان با حمایت مرجعیت موفق شده بودند که نخست وزیر نزدیک به ایران را از کار برکنار کرده و برخی قوانین انتخاباتی را تغییر دهند. تغییرات بزرگ دیگری نیز پیش بینی میشد که در عراق صورت گیرد که در نهایت به زیان ایران بوده و به تقلیل نفوذ آن در عراق بینجامد.
کشته شدن قاسم سلیمانی به ایران فرصت داد که خون تازه ای در رگهای نیروهایش در عراق جاری کند و موضع مخالفان ایران را تضعیف کند. هر چند شهر بغداد تشییع جنازه گسترده ای را شاهد نبود و تنها چند هزار نفر در آن شرکت کردند٬ اما حضور وسیع مسؤولان سیاسی شیعی در بلندپایه ترین حد آن بسیار معنادار بود. نخست وزیر عادل عبدالمهدی٬ نخست وزیر سابق نوری مالکی٬ رهبر گروه پارلمانی بناء و رییس سازمان بدر هادی عامری و دهها نماینده مجلس و مسؤولان سیاسی بلندپایه دیگر در تشییع جنازه حاضر بودند. به علاوه٬ بیشتر رهبران گروههای شبه نظامی وفادار به ایران که پس از قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس٬ هدفهای بعدی آمریکا ممکن است به شمار آیند٬ در تشییع جنازه به شکل رسمی حاضر شده و همگی یک صدا فریاد انتقام سر دادند.
تشییع جنازه در دو شهر کربلا و نجف با بسیج نیرومندتری برگزار شد٬ به نحوی که سران بلندپایه روحانی در دو شهر به همراه جمعیت انبوهی از مردم دو شهر در تشییع جنازه شرکت کردند. نماینده رسمی آیت الله سیستانی در کربلا٬ احمد صافی بر جنازه ها نماز میت اقامه کرد. در نجف نیز فرزند آیت الله سیستانی٬ محمدرضا سیستانی به استقبال جنازه ها رفت. آیت الله محمد سعید حکیم یکی از چهار مرجع برجسته نجف نیز فرزندش را برای شرکت در تشییع فرستاد. آیت الله بشیر نجفی از مراجع چهارگانه نیز خود نماز میت را اقامه کرد.
این بسیج عمومی و نیرومند در شهرهایی برگزار شد که پیش از این شاهد حمله و آتش سوزی مکرر معترضان به کنسولگریهای ایران در آن دو شهر بودند. در واقع٬ پیام این مراسم ها آن بود که اعتراضات ضد ایرانی امری گذرا و کم اهمیت بوده و ایران هم چنان نفوذ وسیع اجتماعی و دینی و سیاسی خود را در عراق را حفظ کرده است.
نیروهای سیاسی نزدیک به ایران نیز سعی کردند که احساسات مردمی ایجاد شده را به نحوی علیه معترضان ضد نفوذ ایران در عراق بسیج کنند. آنان در اظهار نظرهای متعددی به معترضان که همچنان برخی از آنها در میدانهای شهرهای بزرگ جنوب عراق حضور دارند٬ حمله کرده و آنان را متهم به هم سو بودن با آمریکا و مزدوری برای آن نموده٬ سخن از انتقام از آنها را به میان آوردند. اکنون نگرانی جدی نسبت به قلع و قمع باقیمانده معترضان توسط گروههای شبه نظامی وجود دارد که این بار به جهت کاهش تعداد آنها و فضای رعب حاکم بر عراق ممکن است با موفقیت انجام شود.
از این جهت به نظر میرسد که ایران عملا موفق به تجدید قوای خود در عراق گشته٬ و موازنه قوا را در مناطق شیعی به نفع خود تغییر داده است. هر چند٬ نتیجه گیری نهایی در وضعیت کنونی که احساسات در حال غلیان است٬ امکانپذیر نیست و سیر حوادث آینده نشان خواهد داد که آیا ایران موفق به ماندگار کردن نتایج مثبت سیاسی در عراق خواهد بود یا آن که پس از مدتی که احساسات ناشی از کشته شدن قاسم سلیمانی فرو بنشیند٬ جبهه مخالف نفوذ ایران در بین شیعیان دوباره سر بلند کند.
حق نشر عکسREUTERSImage captionاز رهبران سیاسی سنی و کرد٬ مانند رییس جمهور برهم صالح و رییس پارلمان محمد حلبوسی٬ هیچ کس در مراسم حاضر نبود
حضور پرنگ شیعیان و کمرنگ سنی ها
هر چند حضور شیعیان در سطح سران سیاسی و مقامات دینی در تشییع جنازه قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس بسیار گسترده بود٬ حضور سنی ها و کردی ها تقریبا به شکل کامل مفقود بود. تشییع جنازه در هیچ یک از شهرهای عراق شاهد حضور سنی ها و کردها نبود. تقریبا هیچ شخصیت کرد و سنی در تشییع جنازه ها حاضر نشدند. تنها شخصیتهای غیر شیعی٬ چند نفر معدود از روحانیان سنی نزدیک به حشد شعبی٬ به طور مشخص خالد الملا و مهدی صمیدعی و یک فرمانده مسیحی در حشد شعبی٬ ریان کلدانی بودند. از رهبران سیاسی سنی و کرد٬ مانند رییس جمهور برهم صالح و رییس پارلمان محمد حلبوسی٬ هیچ کس در مراسم حاضر نبود. معنای سیاسی این عدم حضور فراگیر آن است که جامعه سنی و کرد عراق خود را طرفی در ماجرای کشته شدن قاسم سلیمانی نمی داند و این حادثه تغییری در مواضع سیاسیشان ایجاد نکرده است.
نیروهای شیعی وفادار به ایران تمام تلاش خود را در برگزاری تشییع جنازه انجام دادند تا بسیج سیاسی عمومی را در راستای اخراج نیروهای آمریکایی در عراق به عمل آورند. آنان خواهان تشکیل جلسه ویژه پارلمان در این باره شده اند. همچنین حملات رسانه ای وسیعی نسبت به گروههای سیاسی که ممکن است از تصویب لایحه قانون خروج نیروهای آمریکایی حمایت نکنند٬ به عمل آورده اند.
با این همه٬ موضع کردها نسبت به این امر بسیار مشخص است. آنان به هیچ وجه حاضر به از دست دادن همپیمانیشان با آمریکاییها نیستند. پیش از این نیز در واکنش به حمله به سفارت آمریکا٬ کردها این عمل را محکوم کرده و رابطه خود با آمریکا را استراتژیک خوانده بودند. غالب سنیان نیز خود را نیازمند آمریکاییها برای حمایت از گسترش نفوذ سیاسی ایران و نیروهای نظامی و سیاسی اش در عراق می بینند. علیرغم٬ تلاش گسترده نیروهای سیاسی وفادار به ایران٬ برخی گروههای شیعی مانند گروه صدر و حکیم هم چنان موضع خود را نسبت به اخراج نیروهای آمریکایی ابراز نکرده اند. اما امکان موافقت آنها تحت فشارهای ایران بسیار قوی است. اقلیتی از نیروهای سنی نزدیک به ایران نیز ممکن است ناگزیر به موافقت با این طرح شوند.
در صورت موفقیت این گروهها در تصویب چنین لایحه ای که تنها نیم به اضافه یک آرای پارلمان یعنی ۱۶۵ رای را نیاز دارد٬ عراق وارد مرحله بحران زای سختی خواهد شد. نخستین چالش پس از تصویب چنین طرحی٬ واکنش آمریکاییها است که حضور نیروهایشان در قالب توافقنامه امنیتی بلندمدتی با عراق صورت پذیرفته٬ و الغای آن امری ساده و قابل تحقق در کوتاه مدت نیست.
اگر موانع قانونی و سیاسی الغای توافقنامه امنیتی با آمریکا هم برداشته شود و مسیر به طرف خروج نیروهای آمریکایی از عراق برود٬ کردستان عراق با شتاب بسیار به سمت اعلام استقلال از عراق پیش رفته و خواهان میزبانی این نیروها خواهد شد. در چنین فضایی٬ این بار کردستان خواهد توانست پشتیبانی سیاسی آمریکاییها و جامع بین المللی را از چنین اقدامی به دست آورد. مناطق سنی نشین نیز ممکن است به سمت سناریوی مشابهی پیش روند.
پیامدهای کشته شدن قاسم سلیمانی در هر حال بسیار شدید و درازمدت خواهد بود. چه ایران موفق به بهره برداری سیاسی از آن بشود و اهدافی چون اخراج نیروهای آمریکایی از عراق را محقق کند و تنش بین ایران و آمریکا در خاک عراق افزایش یافته و کشور به سمت جنگ داخلی برود و یا مقاومت سیاسی و اجتماعی در برابر نفوذ ایران استمرار یافته و عملا نیروهای نزدیک به ایران ناگزیر به عقب نشینی شده و در نتیجه هیمنه سیاسی آنها در عراق پایان یابد. عراق روزهای سختی در پیش رو دارد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید