نیروهای ملی ایران، و رضا به قضا!
حمید آصفی
تاریخ : ۹ مهر ۹۸
مقاله شماره ۱۴۴
جریانهای ملی ایران چند صباحی است که فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی خود را در فرم تشکیلاتی در شرایط موجود جامعه ایران به حالت تعلیق در آوردهاند. این امر بیانگر آن است که، جریان ملی تحلیل مشخصی از شرایط مشخصِ جامعه ایران ندارد. بر این اساس، این جریانات در شرایط فعلی ترجیح دادهاند که استراتژی پاسیفیستی (انفعالی) را در دستور کار خود قرار دهند، یا به تعبیر دیگر، رضا به قضا دادهاند!
این اصطلاح یک تعبیر دینی است، یعنی ( به آنچه هست رضا بده، چرا می خواهی آنچه که هست را مطابق با میل خودت کنی؟ میل خودت را مطابق با آنچه که هست بکن)، یعنی در این شرایط آدمی باید به آنچه هست رضایت بدهد، این استراتژی، زمینی را به وجود میآورد، که پذیرش وضع موجود ریشه در آن دارد.
از طرف دیگر، جریانات ملی چون نمیخواهند این استراتژی را علنی کنند، و پرستیژ اپوزیسیونی خود را زیر سوال ببرند، هر چند گاهی، از سر خیرخواهی و دلسوزی برای ایران، سعی مینمایند با پند و اندرز از حاکمان بخواهند که دست از ستم و ظلم بردارند، و به نوعی سر عقل بیایند، و رویه موجود خود را تغییر دهند.
این موضوع ما را به یاد سوسیالسیتهای تخیلی میاندازد. این سوسیالیستها، جامعه سرمایهداری را نقد مینمودند، ملامت میکردند، بر آن لعنت میفرستادند، و آرزوی فنای آن را مینمودند، و رژیم بهتری را در خیال میپرورانند، و میکوشیدند ثروتمندان را متقاعد نمایند که استثمار دور از اخلاق است، بدون این که هیچ برنامهای برای رفع استثمار داشته باشند!
میلیون تخیلی ما هم، همین رویهی سوسیالیستهای تخیلی را در پیش گرفتهاند، و هیچ برنامهی مشخصی، برای خروج از این وضعیت، ندارند. حال سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که، کنشگران ملی، در مقابل این استراتژی پاسیفیستی، یا رضا به قضا دادن، چه اقدامی باید انجام دهند؟ اگر بخواهیم به صورت اجمالی به این پرسش پاسخ دهیم، باید بگوییم: اعضای کنشگر ملی، در مقابل این استراتژی، سه راهکار پیشِ روی خود دارند، که عبارتاند از:
راهکار اول : این است که، کنشگران ملی این استراتژی پاسیفیستی (انفعالی) یا رضا به قضا دادن را بپذیرند، و منتظر بمانند و ببیند چه پیش میاید!
راهکار دوم : کنشگران ملی این استراتژی پاسیفیستی (انفعالی) یا رضا به قضا دادن را به چالش بگیرند، و استراتژی جدیدی را جایگزین استراتژی موجود کنند، تا بتوانند وزن اجتماعی این جریان تا حدودی بهبود ببخشند.
راهکارسوم : باید کنشگران ملی از مجموعههای کلاسیک_تاریخی خود جدا شوند، تا بتوانند بعد با آن مجموعهها متحد شوند!، یعنی کنشگران ملی تشکل جدیدی را از دل این جریانات به وجود آورند. البته این امر منوط به این است که از تعلیق استراتژیک خارج شوند، و طرح نوینی را در دستور کار قرار دهند، که استراتژی آن جریانِ جدید، نه یک استراتژیِ پاسیفیستیِ نصیحت الملوکی، بلکه، یک استراتژیِ بنبست شکنانه باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید