غرض ورزی و حسادت
یا دلسوزیِ های ملّی گرایانه؟
دیشب تاریخ ۲۴ اکتبر، انترویویی ازجناب جواد خادم چهره ای سیاسی که در دولت زنده یاد دکتر بختیاربزرگ، پست وزارت نیز داشت، با جناب فرهودی دیدم که از زوایایی، بسیار پراهمیت بود.
ارزشمند بودن آن در این است که ایشان شخصیتی دولتمرد و سیاسی کشور بوده است، کسی که
همواره آرمانهای ملّی داشته و یکی ازیارانِ وفادار و صادق زنده یاد دکترشاپوربختتیاربوده و هست.
همچنین باید یادآورشدکه او پس از حاکمیت خونخوار ملّایان، از جملهی کسانی است که سنگر مبارزه با این رژیم را رها نکرده و ازدرِ روزگار،همراه یاران شورای گذارنیز بوده است و دارای دست آوردها و آزموده های بسیاری است و من نیز یکی از دوست داران ایشان می باشم.
آنچه مرا وادار به پرداختن این انترویو نمود، امیدی است که دریاری رسانیِ ایشان به شورای مدیریت گذار دارم. زیرا می دانم که سود رسانی ملّی مردم و میهنش را بیشتراز مسائل فردی، شخصیتی و خُرده حساب های آنچنانی با همکاران و رقبای سیاسی اش ترجیح می دهد.
در این انترویو، جناب جواد خادم، ضمن بازگویی تلاشهای خود با نیروهای سیاسی از جمله با گروهی که هم اکنون شورای گذار را آلترناتیو اعلام کرده اند به تفصیل بازگو نمودند.
همهی سخن ایشان، در دو بخش، قابل بررسی و نگاه دقیق است:
الف ـ چگونگی تضادهای سیاسی و نگاه شان در بارهی تحریم های همه جانبه، با دیدگاه های گروه کنونی شورا، و نیز تضاد دیدگاهی شان در بارهی برخورد با نیروهای حاکمیت سیاهِ ملّایان.
ب: ویژگیهای فردی مهندس حسن شریعتمداری در رهبری، بر پایهی نگاهی که خود دارند.
تا آ نجا که در پیوندِ با تضادهای سیاسی و اتخاذ سیاست های خارجی است، می توان مقاله ها نوشت وکاغذ ها سیاه کرد.
امّا در بخش دوم آنجایی که سخن ایشان در بارهی مهندس شریعتمداری بود، به روشنی می توان برخوردهای شخصی و حسادتهای فردی را تا حدودی دید. برای نمونه، آنجایی که اگرشنونده احتمالا نقدی را نسبتا می پذیرفت، ایشان با همهی تلاشی که داشت تا آنرا مغرضانه جلوه ندهد، از نام سادهی ایشان، یعنی "حسن آقا" بهره می گرفت و در جاهایی که نمی شد از شخصیت و کردار تاثیر گذار وی چشم پوشد، وی را آقای مهندس شریعتمداری می نامید.
دیگر اینکه گاه در داوری هایش. جاهایی پیش می آمد که روحیهی انصاف و دموکرات بودن را از دست می داد، تاجاییکه مهندس شریعتمداری را درچالهی قوم گرایی آزربایجانی و فدرالیسم قومی ببند می کشید و بدتراز آن، غیرمنصفانه می گوید که:
"می ترسم اگر شورا پیروزمند نشود، ایشان با تجزیه طلبان نیز همکاری کند."
گفتنِ این سخن، از زبانِ شخصیتی چون جناب دکتر خادم، آن هم در بارهی شخصی چون
۲
مهندسشریعتمداری، سخت دور از ذهن بود.
چرا که آقای شریعتمداری، در انترویوها و گفتگوهای بسیارآشکار و همگانی و خود، بارها و بارها خطاب به نیروهای جدایی خواه و فدرالیستهای آزربایجانی، مستقیم و با صدایی بلند و رسا گفته آست: "خط قرمزهمیشگی من دراین راه، ایران است".
مهندس حسن شریعتمداری، برای یکپارچگی ایران و درکی درست از دموکراسی و دموکراتیزه کردن ایران فردا و حلّ مسئلهی اقوام، با مطالعاتی علمی و مستدل و تشریح آنچه از انواع فدرالیسم ساتراپی کورشی گرفته، تا فدرالیسم های نوع ، آمریکا، هند و انگلیس و آلمان، تا فدرالیسم قومی، جغرافیایی و فدرالیسم مدرن، همه و همه را بیان کرده، ضمن تایید فدرالیسم، بعنوان یکی از بهترین نمونه های دموکراتیزه کردن حکومت در جوامع امروزین، موکدا بر "عدم تمرکز" در شرایط ایران پای فشرده است و بر پایهی همین درک، با تلاشی پیگیرانه و سیاستی هنرمندانه، با شکیبایی، توانست نمایندگان سیاسی اقوام در خارج از کشور را به یک توافق ملی در منشور شورای گذار برساند.
در جایی دیگر دراین انترویو، جناب خادم گرامی که بسیار دوستش دارم و او را امیدی درجنبش سیاسی میهن مان می دانم، آنجایی که از دید خود به ویژگیهای منفی مهندس شریعتمداری در رهبری می پردازد می گوید:
آقای شریعتمداری، در برخوردهای سیاسی، انسانی ناشکیبا،عصبی و تا حدودی خودمحوَرمی باشد. در حالیکه عملا می بینم اگر چنین می بود، ایشان قادر به گردآوری آن همه نیروهای سیاسی سراسری بویژه نمایندگان اقوام با آن همه پیچیدگیها نمی گردید. البته در پهنهی رهبری، آنجا که دیسیپلین، جدّیت و تامین اتوریتهی رهبریست، سخنِ دیگریست و شاید کَسی آنچنان که دلخواه همگان باشد رفتار نکند، که این مورد گفت و شنود و درک سلیقه ها و برداشت هاست.
در جایی دیگر، جناب خادم گرامی، برای اینکه مهندس شریعتمداری را انسانی قدرت طلب بخوانند، می گویند که ایشان تلاش ورزیده تا در شورای انقلاب ملّا خمینی، هموندی در آن شورا شود، امّا آنان نپذیرفتند.
بگمان من، این سخن در آن هنگام، کمی دور از راستی است. زیرا در آن جاورکه تبریز در برابر ملّا خمینی، ملیونی شوریده بود و می رفت تا همه چیز را بهم زند، آرزوی ملّایان این بوده است تا برومندترین فرزند آیت الله شریعتمداری را که از پایهی تحصیلات خوبی در حوزه و هم دانشگاه برخوردار بوده است، همراه گردانند و آن قائله را به پایان برسانند.
به گمان من، راست و درست، این سخن بوده است که آنان چنین پیشنهادی کرده اند و ایشان نپذیرفته است.
درپایان، با توجّه به همهی سخنان این شخصیت دردمندِملّی کشورم که سالها دراین راه تلاش ورزیده و می ورزد، ضمن داشتن اختلافاتی سیاسی و جزئیاتی قابل پرداخت، مواردِ مثبتی را دیده و می بینم که امید بخشِ ما برای شورای گذار و رهبری آن می باشند.
ازجملهی آن موارد:
۱ ـ شادمانی جدّی ایشان از به ثمر رسیدن اعلام موجودیت شورای گذار و نام آن.
۳
۲ ـ همراه بودن و تلاش بی درنگ ایشان در گذشته برای چنین خواسته ای
۳ ـ تایید جانانهی ایشان از برخی ازهموندان شایستهی در رهبری شورای گذار، مانند جناب براتی و دیگران.
۴ ـ تایید ایشان در کارایی مردمی و "چهره ای" آقای شریعتمداری در میان مردم آزربایجان و آزریها.
۵ ـ گفتنِ آشکار و روشن ایشان دراین باره که، هرگز در مقابل شورا قرار نگرفته ونخواهند ایستاد.
همهی این موارد می رسانند که ایشان خود دراین راه یکی از تلاشگران بوده و تلویحا شورایی است و دور یا نزدیک با آن همراه وهمدل خواهد شد تا این قطارِ راه افتاده را با سرعتی هرچه بیشتر به سرمنزل مقصود برسانند.
۲۵/ ۲۰۱۹ با مهر، ازیز دادیار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید