تحریمها؛ تبدیل «جنبش دمکراسی خواه» به «جنبش گرسنگان» چه تاثیری در آینده ایران دارد؟!
همزمان با روی کار آمدن دولت راستگرای ترامپ در آمریکا، نامه نگاریهای برخی از گروههای اپوزیسیونی که از براندازی جمهوری اسلامی ناامید شده بودند، آغاز شد. پاشنه آشیل اکثر این نامهها، جلسات و گردهمایی ها نیز، تاکید آنها بر فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی از طریق تحریمهای بانکی، نفتی و ... بود. این گروهها در رسانهها نیز هدف خود از تحریمها را، فشار اقتصادی بر مردم و کشاندن آنها به سطح خیابانها بر قیام علیه نظام حاکم معرفی کردند. به همین دلیل میتوان اعتراضات بنزینی اخیر در سراسر کشور را سرآغاز حرکتی دانست که توسط طبقه ضعیف و بخشی از طبقه متوسط کم برخوردار توصیف کرد و آن را «جنبش گرسنگان» نامید.
اما آیا «جنبش گرسنگان» میتواند مطالبات 40 ساله مردم از جمهوری اسلامی را نمایندگی کند و منجر به براندازی شود؟!
نویسنده معتقد است، هدف آمریکا از تحریمهای اقتصادی، چیزی جز تغییر ذائقه مردم و مخالفان آن در هدف از براندازی نظام نیست. اگر قبل از تحریمهای سنگین اقتصادی، هدف مخالفان نظام از براندازی «رسیدن به دمکراسی و سکولاریسم برمبنای منشور حقوق بشر سازمان ملل» بود، اینک پس از اثرگذاری تحریمها هدف از براندازی به «سیر کردن شکم و کسب رفاه نسبی» تغییر یافته، مردم همانند گذشته به شعارهایی چون «سکولاریسم» و «دمکراسی» اهمیت نداده و برای رسیدن به هدف خود، حتی به اقدامات خشونت آمیز نیز متوسل میشوند، گویی چیزی برای از دست دادن ندارند.
اگرچه کنترل «جنبش گرسنگان» با ابزارهای «یارانهای» یا «بستههای ارزاق» توسط حکومت کار سخت و پیچیدهای نیست (چون این طبقه صرفا کوتاه مدت میاندیشد) اما حتی اگر این دست از اعتراضات آنها، منجر به براندازی جمهوری اسلامی شود، مطالبه خود از مجلس موسسان بعدی را، حول موضوعات معیشتی و رفاهی تنظیم میکند نه معیارهایی چون «دمکراسی»، «لیبرالیسم» و «حقوق بشر». حاضر است دیکتاتوری چون بن زاید آل نهیان (حاکم امارات) بر ایران حکومت کند، اما پاسپورت معتبری در دنیا داشته باشد، ماشینهای روز دنیا در خیابانهای شهر تردد کنند و پول ملی، ارزش خود را سال به سال از دست ندهد.
بنابراین اثر بلندمدتی که تحریمهای اقتصادی بر طبقه محروم و متوسط میگذارد، تغییر آرمانهایی است که آنها در غایت خود، آنرا دنبال میکردند. اما چرا آمریکا برروی این تغییر ذائقه مردم و تشکیل «جنبش گرسنگان» حساب باز کرده است؟!
حضور سلطه جویانه آمریکا در خاورمیانه در سال های گذشته نشان می دهد، این کشور با دیکتاتورهایی چون آل سعود، آل خلیفه، آل ثانی و ... بهتر توانسته تعاملات سیاسی داشته باشد و سیاستهای استعماری خود را برای آنان دیکته کند (گاو شیرده!) تا کشورهایی که بخواهند در برابر خواستههای وی در منطقه اندکی مقاومت کنند (مانند ترکیه). بنابراین تغییر ذائقه مردم و بدنبال آن تغییر ذائقه نوع حکمرانی در کشور، میتواند ایران پس از براندازی را به کشوری همانند دیگر کشورهای دیکتاتور خلیج فارس تبدیل کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید