رفتن به محتوای اصلی

نگاه بی تعصب به واقعیت ها
29.01.2022 - 09:13
 
خوبست بپذیریم که به مسائل اطرافمان به دور از تعصب نگاه کنیم و آنها را بدون جهت گیری ارزیابی نموده و یا به گفتمان بگذاریم. اگر انتقادی از دوران پیش و پس از انقلاب داریم نشانه بد و یا خوب بودن مطلق آن شرایط و آن سیستم نیست بلکه صرفا پرداختن به مسائل با نگاه واقع بینانه است.
نگاه متعصبانه همیشه ما را به بیراهه میبرد و از واقعیت ها دور میکند. اگر یک سیستم سیاسی و یا حکومتی بد است و یا خوب است, همه جوانب آن بد و یا خوب نیست, و اگر از آن متنفریم نباید چشممان را بروی کلیه محتوی آن ببندیم و حکم به ابطال آن دهیم. بقول مارکس میبایست هر مسئله ای را بطور دیالکتیک بررسی کرد یعنی تمام زوایا, جوانب, خوب و بد و تضادهای آنرا در نظر گرفت و سپس آنرا تجزیه و تحلیل نمود. اگر به فلسفه مارکس اشاره میکنیم دلیل بر مارکسیست بودن ما نیست و یا اگر به گفته هر فیلسوف و دانشمندی اشاره میکنیم دلیل بر تبعیت از فلسفه آنها نیست بلکه هر نکته و دیدگاهی را که در آن محتوایی میبینیم به دور از تعصب باید آنرا در گفتمان و بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی بکار گیریم. و اگر به یک سیستم سیاسی و حکومتی میپردازیم و نکات بد و خوبش را میبینم صرفا توجه به واقعیت وجودی آن است و دلیل بر طرفداری و یا ضدیت با آن نمیباشد.
پس از مقدمه ای که اشاره شد, نگاهی بیطرفانه میاندازیم به نکات مثبت و منفی رژیم شاه و رژیم اسلامی بدون آنکه منظوری در بین باشد, بلکه هدف نگاه واقع بینانه به این دو مقوله است.
هر ملتی پرورش یافته تاریخ خود است و از آنجائیکه شیوه تفکر هر کس بر گرفته از شرایط زمانی و مکانی او میباشد لذا ایرانیان در پنج دهه پیش از انقلاب که وارد دوران مدرنیته شدند بمیزان زیادی با شیوه تمدن غربی آشنا گردیدند و در کنار آن سنتهای ملی و بومی خود را نیز به گونه ای حفظ کردند اما از آنجائیکه در طول تمام این دوران در یک خفقان سیاسی مطلق قرار داشتند هرگز از نظر تفکر سیاسی رشد ننمودند و بطور کلی نسبت به فاز سیاسی بیگانه شدند و هیچ تصوری از دموکراسی و پدیده شرکت در سرنوشت خویش را نیاموختند چون آموزگاری نبود که به آنها بیاموزد و بجهت خطرات ناشی از ورود به عرصه سیاسی بکلی سیاست را از زندگی خود بیرون راندند و تنها معددی از دانشجویان در شرایط تاریک و روشن اندکی به آن حوزه وارد شدند و گروهی از آنها که فعال تر بودند هزینه های آنرا نیز پرداختند. بهمین جهت وقتی زمزمه های انقلاب در اجتماع پیچید مردم بمانند کودکی که وارد سال اول دبستان شده گیج و مبهوت با آن روبرو شدند و چون آموخته بودند که نباید وارد عرصه سیاست شد لذا بینش لازم را برای تجزیه و تحلیل شرایط پیش آمده جدید نداشتند و در جایگاه تماشاچیان نشستند. در نتیجه نیروی عظیمی که میانه ای با حکومت ملایان نداشت عملا کاره ای نبود و اقلیت فعال در انقلاب که بسیاری از آنها مذهبی و مرید خمینی بودند هرچند که چندان با چهره او آشنا نبودند به ساز او رقصیدند و ابزار پیروزی او شدند. در این بین گروهی از فعالان سیاسی سنتی که در قالب ملی گری و چپگرائی یا در حاشیه بودند و یا فعالیت زیرزمینی داشتند فرصت را مناسب یافته و به دور خمینی جمع شدند, به این امید که با بولدوزر او راه را برای تسلط خود باز کنند ولی غافل بودند که راننده بولدوزر از آنها هشیارتر و ترفند بازتر است و به سلاح خدعه که توجیه مذهبی نیز دارد مجهز میباشد و آنها را عمله هموار کردن راه خود قرار داد. در واقع دست پرورده های دوران پهلوی با ظاهری مدرن و بدنی بزرگ ولی با سری کوچک فقط تماشا کردن را بلد بودند و همگی نیز خود قربانی انقلاب و سپس استبداد شدند ولی همواره از سوی نسل امروز متهمند که انقلاب کردند و استبداد مذهبی را بر تخت نشاندند.
و اما پیامدهای مثبت خود بخودی رزیم اسلامی در کنار گستره عظیمی از پیامدهای منفی اش چیست. از عمق فاشیسم مذهبی چند پیامد مثبت برون آمده درست همانند گلهائی که در مرداب میرویند. هجوم وسیع و طاقت فرسای رژیم اسلامی به حریم خصوصی و آزادیهای فردی مردم که در پیش از انقلاب بشکل گسترده ای از آن بهره مند بودند و حرمتی داشت عملا موجب گردید که مردم بسبب چالش پیوسته با آزار و مزاحمتهای رژیم ناخواسته به عرصه سیاسی وارد شوند و نه تنها در مبارزه با استبداد ورزیده گردند بلکه آموخته های سیاسی خود را نیز گسترش دادند و به یک رشد و شور سیاسی با ارزشی دست یافتند. درگیریهای روزانه مردم با فاشیزم مذهبی و پرداخت هزینه های مبارزه با آن, آنها را بمانند پولاد آبدیده کرده است, خصوصا زنان شجاع و توانای ما که بیش از مردان مورد هجوم رژیم قرار گرفته اند در صحنه مبارزه فعالانه در به چالش کشیدن رژیم حضور دارند در حالیکه پیش از انقلاب زنان ورود به عرصه سیاسی را حتی برای مردان بر نمیتابیدند و آنرا مورد تمسخر قرار میدادند و بجز معدودی از آنها سایرین حوصله ایجاد رابطه با مردانی که دارای گرایشی به سیاست بودند را نداشتند و در نتیجه بیش از مردان با بینش سیاسی بیگانه بودند.
در مجموع ایرانیان امروز بجهت اجبار در درگیری با رژیم و دفاع از ابتدایی ترین حقوق فردی و آزادیهای اجتماعی خود عملا در عرصه سیاسی نیز فعال شده اند که این خود یک سرمایه با ارزش برای رقم زدن آینده کشور میباشد. البته شرایط زمانی و پیشرفت تکنولوژی و وجود اینترنت و حضور شبکه های اجتماعی دامنه فراگیری و تشکل جمعی را به میزان نجومی افزایش داده است که خود موهبتی برای مبارزه با فاشیسم است و خاریست در چشم فاشیزم مذهبی.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.