کوتاه مدتی پس از پیروزی انقلاب با یکی از همسایگانم که بالای هشتاد سال سن داشت گفتگو میکردم, شهرتش و یا همان اسم فامیلش عزیزالسلطانی بود, میگفت نوه عزیز السلطان است و همیشه از پدر بزرگش به نیکی یاد میکرد, اینکه او مقرب دربار ناصرالدین شاه بود و سلطان او را بسیار دوست میداشت و از این نوع تعریف و تمجیدها. او نمیدانست که من میدانم که پدر بزرگش همان ملیجک بوده و بسیار نزدیک به ناصرالدین شاه و بقیه ماجراها. پیش از انقلاب یک سریال تلویزیونی بود بنام "سلطان صاحبقران" به هنرمندی جمشید مشایخی در نقش ناصرالدین شاه و زنده یاد پرویز فنی زاده نیز نقش ملیجک را بازی میکرد. داستان از این قرار بود که روزی ناصرالدین شاه که علاقه بسیاری به زیارت شاه عبدالعظیم داشت با کالسکه رهسپار شهر ری بود, در راه بازگشت به پایتخت پسرک نوجوانی را دید که قفسه ای از گنجشک در دست دارد و فریاد میزند "ملیجک, ملیجک" تا توجه خریداران گنجشک را جلب کند و گنجشکهایش را به آنها بفروشد, در روستایی که او زندگی میکرد به گنجشک ملیجک میگفتند. شاه دستور توقف داد و گفت پسرک را به حضور او آورند, او را آوردند و شاه مشغول پرس و جو از او شد و مجذوب او گردید, او را سوار کرد و با خود به دربار برد و همیشه او را به نام ملیجک میخواند. ملیجک سالها و در تمام طول روز تا ترور شاه با او بود و درباریان که او را از عوام میدانستند از او خوششان نمیامد اما جرأت در افتادن با او را نداشتند. ملیجک نهایتا از سوی شاه به لقب عزیزالسلطان مفتخر شد.

همسایگان من نام این همسایه سالمندمان را ملیجک گذاشته بودند اما او خودش هرگز پی نبرد که همه واقفند که او نوه ملیجک است. روزی با ملیجک در مورد رژیم آخوندها صحبت میکردم و به او میگفتم که اینها دوام نمیآورند چون چنین و چنان, ولی او گفت اینها تا پنجاه سال دیگر بیخ ریش ما هستند و در جواب استدلالهای من میگفت تو این قشر سخیف رانمیشناسی, اینها صدها سال در جوار حکومتها بر مردم حکومت میکردند ولی به آن هم راضی نبودند, چون اینها همیشه تمام مملکت را میخواستند و حالا که بر خر مراد سوار هستند برای ماندنشان به هرکاری دست میزنند.

امروز که در آستانه چهل و چهارمین سال تسلط ملایان هستیم به یاد ملیجک افتادم, حق با او بود, این من بودم که با ژست روشنفکری اسیر تصورات خام تئوریک خودم بودم و گفتارش را ابلهانه میدانستم, ولی او عمیقا این قشر را میشناخت. یادش گرامی, ملیجک درست میگفت.