رفتن به محتوای اصلی

گره گاه ِ بحث ِ شما در اینجاست که طرحی برای ِ جامعه های ِ در حال ِ گذار ندارد و آنان را نمی تواند توضیح دهد. همبودهای ِ باز، نیمه باز، و بسته را، همانگونه که پیشتر گفته ایم، بر پایه ی ِ طرح ِ Merkel-Puhle می توان اندازه گیری کرد. دمکراسی نیز یک رویداد ِ یک شبه نیست که برای ِ جلوگیری از شکسته شدن ِ تمدن، آنگونه که شما از آن سخن می گوئید، به یکباره پدیدار شود و همه ی ِ نیروهای ِ تا آنزمان سرکوب شده ی ِ همبود ِ بسته را به جای ِ سوق دادن به سوی ِ فاشیسم به سوی ِ آزادی هدایت کند.
اخیرا ستاد اتئلاف اصلاح طلبان "از یک ماه قبل به شکل هفتگی با حضور آقای خاتمی" تشکیل می شود و "انگیزه و پیگیری خاتمی در این انتخابات به همه نیروها برای فعالیت و انشاءالله پیروزی در انتخابات، انگیزه داده است سئوال کلیدی این است که :
ایا درصورت انتخاب اصلاح طلبان در دولت و مجلس اینده موجب کاهش بحران هسته ای خواهد شد؟ و یا اساسا تاثیر چندانی در رویارویی جمهوری اسلامی با غرب نداشته است و کلید حل بحران دردست امریکاست؟!
دریافتن حتمیت مرگ، دروازه
ای که نمی
دانیم آن سویش چیست، زخم بی
درمانی
ست که تنها در حضور و با حضور دوست است که اندکی آرام می
گیرد. ـ و اینجا دوست را در عام
ترین مفهوم به کار می
برم: کسی که دوستت دارد. ـ روانشناسِ نویسنده
ای در مقاله
ای نوشته بود عشق تمایل به دوست داشتن نیست؛ تمایل به دوست داشته شدن است. به او نوشتم حرفش را قبول دارم. اما، به این صورت تکمیلش می
کنم: عشق خواهش دوست داشته شدن است از آن کس که دوستش داری.
نکته مهم دیگری که در این موضع گیری ها، به ویژه از سوی گروههای کرد ایرانی از جمله حزب دموکرات کردستان یا جبهه متحد کرد در داخل ایران دیده می شود، غیر واقعی نشان دادن عمدی وضعیت کردها در ترکیه در جهت سرپوش گذاشتن بر کارنامه خونین اعمال تروریستی پ ک ک در طی این بیست سال است.
اما سئوال اینجاست که آیا در ایران، کردها حق تدریس به زبان مادری خود را دارند؟ آیا در ایران نمایندگان کردها می توانند علنا خواستار نظام فدرالی شوند و با این شعار وارد مجلس شوند؟
وجود آقاي احمدي نژاد اما گر چه برخي از مشکلات را در برخي حوزه ها تعميق کرده، اما در مجموع فرصتي از امکان يک تحول ‏درون جوش حکومتي براي ايجاد تغييرات بنيادي را هم فراهم کرده است. شايد اين فرصت نيز مانند ساير فرصتها ار بين برود، اما به هر ‏حال، از موقعيتي که هيچ فرصتي را در اختيار نمي گذاشت بهتر است.‏
اخیراً سیامک ایرانی (در مقالة در حاشیة بحث با نویدی) بر من خرده گرفته است که قانون را که برآمده از خرد ناب است، به داوری خرد افراد (اکنونیان) وا می
گذارم و نوشته است که دو عرصه از شمول دخالت اکنونیان (حتی با رفراندوم) باید خارج باشند. طبیعت و بوم آنچه
هائی که یک سرشان به میراث گذشتگان بر می
گردد و سر دیگرشان مرتبط است با آیندگان. سیامک ایرانی به صراحت نمی
نویسد که به دموکراسی اعتقاد ندارد. اما، چنین است و خواهم گفت چرا؟ دارد در این بحث،به ویژه، از کانت آغاز می
کند تا به ضد کانت برسد.
گزینش ِ رفقا، یکراست در سرنوشت ِ ما نیز اثر گذار است. اینکه حزب ِ دمکرات نمی خواهد و یا نمی تواند دست از ایلگرایی و خشونت و جنگ برکشد، امری ست به همان اندازه ناخوشایند که مرزکشی ِ ناروشن ِ سازمان ِ اکثریت با آنان هنگامی که پایه را بر جدائی بگذاریم، حتا اگر فرض گیریم که همه با آن همرای اند و هیچ کس سد ِ راه ِ جدائی ِ دیگری نمی شود و نمی کوشد سهم ِ بیشتری از هنبازه ها و اشتراکات ِ پیشین را برای ِ خود فراچنگ آورد، باز نیز نمی توانیم به یک پایانه و برایند ِ منطقی برسیم، دیگر چه رسد به...
نظامیان ترکیه از سال های نخست تا به امروز قوانین اساسی را تنظیم و دولت سایه را پیش برده است، از آن رو رگه هایی از ناسیونالیسم افراطی در آنها به چشم می خورد و هیجان ملی گرایی تازه و زنده نگه داشته می شود که در موقع ضروری مورد بهره برداری قرار گیرد. قانون اساسی بار ها تغییر کرده ولی برخی از اصول آن همواره ثابت مانده است. از آن جمله انکار اقوام، ملل و گروه های قومی و مذهبی است. زیرا در آن آمده است، مردمی که در داخل جغرافیای ترکیه زندگی می کنند ترک اند، یعنی وجود کرد ها و دیگران انکار شده است.
نه تنها ایرادی به دموکرات شدن خدمه استبداد نیست که هیچ بلکه حتی خوشحال کننده هم هست مشروط بر اینکه این تغیر جبهه از اردوی استبداد به دمکراسی با تلاش برای خذف و حاشیه راندگی آن نیروهای دموکراتی نشود که خود قربانی این نو دموکرات شدگان و قربای استبداد ی بوده اند که به همت همین اقایان استحکام یافته است .
مباحث در باب قوم و ملیت، به داغترین و جنجال برانگیزترین مباحث در میان ایرانیان و از جمله در سایت ایران گلوبال تبدیل شده است. دلایل این اهمیت و نیز دلایل این درگیری و بحث همه جانبه نیز مختلف، عقلانی و غیرعقلانی، آگاهانه و یا ناآگاهانه هستند. موضوع بحث ذیل، ترسیم علل روانی، فرهنگی و عمیق این معضل و راه عبور از آن، ترسیم ساختارهای درون این مباحث و ترسیم راه‌های دگردیسی هر چه بیشتر آن به یک جدل خلاق و سازنده و به یک کثرت در وحدت نو و مدرن و دیالوگ مدرن است.