رفتن به محتوای اصلی

● ادبیات

ابراهیم فرشی
در این سرزمین بندرت با فرهیختگانی روبرو هستیم که تفکرات و فرهنگ غالب را به‌ نقد کشیده‌ باشند. اگر کسانی چون جمال زاده‌، هدایت، شاملو، دوستدار ناقد گوشه‌های از فرهنگ، باور و تاریخ این مملکت و مردم بوده‌‌ باشند، چوب تکفیر بر سرشان فرود آمده‌ و اگر غیرفارسها دادشان از بیعدالتی حاکمان و فرزانگان و اندیشمندان درآمده باشد‌، با جذمگرایی، اتهام زدن روبرو شدهاند. فرهنگی که‌ هنوز هم حاکم است.
رضا بی شتاب
من که کاتبِ تاریکی ام، به هق هقِ اشک های نریخته، به نهیبِ بغضِ فرو خورده؛ به لهیبِ اندوهِ بیهوده می مانم؛ من؛ دربانِ بارگاهِ جنت مکان ها و قبله ی عالم ها بوده ام، پرده دارِ امیران و سلطان ها و صاحب منصبان بوده ام؛
«داش آکل» هدایت در واقع تبلوری از «معضل مرد ایرانی» است و رابطه ی «او و مرجان» بیانگر «گفتمان جنسیتی بحران زا و سنتی» زن و مرد ایرانی است. یک نکته جالب که تا حالا کسی به آن توجه نکرده است، نوع رابطه ی داش آکل/مرجان و سن واقعی آن دو بر اساس این رابطه ی عشقی است.
شهلا و. ی. صفایی
تن شلاق خورده موج هایت/
در بیداری ماه می خندد/
و می چکد از چشم هایت/
مروارید نور
بر جان جهان، ایرانم
پرویز داورپناه
ای غریبان سفر کرده کدامین غربت
بد تر از غربت مردان وطن در وطن است.
(حسین منزوی)
در یکصد و سی امین سالروز تولد دکتر محمّد مصدّق می رویم سراغ شاعران مشهوری که برای مصدق و احمد آباد، شعر سروده اند.
رضا بی شتاب
آسوده آن دلی که تواَش آشیان شوی
خوشا کبوتری که تواَش آسمان شوی
پرواز اگرچه نامبارک ست در این دیار
خوشا نشاط در پَری که تواَش نشان شوی
جوامعی که حکومت‌های خودکامه دارند از نظر شاکری با آرشیو میانه‌ی خوبی ندارند: "همانگونه که ساسانیان خودکامه بودند و اسناد پارتیان را از میان بردند تا تاریخ خودشان را بنویسند؛ یعنی چیز دیگری را نمی‌توانستند تحمل کنند. این را در حکومت شاه هم می‌بینیم که به آرشیو دوره‌ی قاجار کسی دسترسی نداشت.
رضا بی شتاب
پرنده شو؛ به سانِ برگ های هر بهار
به روز وُ شب برین مدار
که جانِ جاودانگی ست
پرنده را به آسمان سپار
چو مِهر وُ مَه چو اختران
برقص بر چکادِ این فَلَک
برقص وُ چامه ای بخوان
ی.ک. شالی
خیابان را همه به اسم می­شناسند و گرنه به نام و نشان بنایی که آنجاست. اما او آن را تنها در چهره­ی تکیده­ ی تنهاترین آدمهای شهر، وقتیکه دلهاشان از شادمانیهای زندگی آنقدر می­گیرد که مواد مخدر به رگان خود تزریق می­ کنند تا که اندکی تزویر، نه، این کارشان نیست، ااااه... تا اندکی خوشبینی، آری خوشبینی... به فضای حساس شهر بیافزایند، باشد که تنها شهردار نه، بلکه خود مقام معظم ریاست جمهوری عرق شرم را هرگز از پیشانی خود پاک نکنند. آنجاست که او خیابانیست، حتی وقتی که خیابان نیست.
ع. اروند
نگارش عبارات نویسنده که از طرف ما بر آنها تاًکید شده ناشی از دو چیز است
1 ـ عدم توجه به تفاوت بنیادی که میان دو مقوله ی هنر و علم وجود دارد
2 ـ احتمال بی اطلاعی کامل از تاریخ تئوری های موسیقی در ایران؛ تاریخی که دست کم و فقط برای دوران بعد از اسلام در زمینه ی آن بزرگترین آثار قرون میانی تاًلیف شده است.
رضا بی شتاب
چنانت دوست می دارم
که ماهی رود وُ دریا
آ. ائلیار
او
به چاه بی انتهایی
فرو میرفت!
و نیستی
تا کیف خسته ام از شانه برداری
بگویی «قهوه بریزم یا چایی»
که آبی از آب تکان نخورده
تنها خانه است که درش در رفته
پنجره است که پُر از چای شده
شهر است که بی تو من را وتو کرده
و کتری قرمزی
که اعصابش به هم ریخته بر سروکله ی خود می زند
محمد جلالی چیمه (م. سحر)
حفظ خزر نیرزد آری
کز آن به دینِ ما رسد آزار
دین، یعنی آن کُلاهِ ریاست
بر فرق ِ زُهدِ بوذر و عمّار
دین ، یعنی آن بساط ِ چپاول
دین ، یعنی آن خزانۀ دینار
هایده ترابی
این را در سال 2006 نوشتم؛ با الهام از متن "چه کنیم که سوسکها سوسک‌مان نکنند؟"
و کاریکاتور همراه آن در"روزنامهٔ ایران" نشریۀ دولتی جمهوری اسلامی!
نيوشا مزيدآبادي
صبا به‌خوبي دريافت كه ويلن در همه جاي دنيا به‌عنوان ساز اصلي در اركستر استفاده مي‌شود و شيوه بهره‌گيري ازآن در ايران (كه مثل كمانچه آن را مي‌نواختند) صحيح نيست. او به عظمت تكنيك‌هاي ويلن پي برد و توانست برخي از آنها را وارد موسيقي ايراني كند بنابراين صبا را مي‌توان مرز تاريخي ويلن‌نوازي ايراني با گذشتگان دانست. او نشان داد هنر، تركيب پيچيده‌اي از عوامل متعدد تاريخي است نه آفريده سرآمد‌ها و فراتر از جامعه و زمان.
دو سالی می شود که کتابخانه ملی بریتانیا( بریتیش لایبراری) بخش وسیعی از آرشیو صدای خود را در قالب پروژه ای با عنوان« بین دو جهان» به شاعران بین المللی اختصاص داده است. تاکنون سی و چهار شاعر از زبان ها و کشورهای مختلف دنیا انتخاب شده اند و نامهایی چون مونیز الوی، آمارجیت چندان ، دارکارامتیاز، فان کیت، موریس فرهی ، گریگوریا لیدیا، چومن هاردی، کازابوا کاپکا، دیوید مورلی و سعد یوسف از زمره شاعرانی هستند که در این پروژه شعرخوانی کرده اند.
رضا بی شتاب
تا حالا به نوکِ کوهِ کبوتر رفتین؟ من هم نرفتم ولی میگن اونجا جنگلی از کبوتره، اونقدر کبوتر هست که از دور به کبودیِ دریا میزنه؛ و جنگل مثه یه ساحل، یا یه صخره اونا رو محافظت می کُنه، یه روز با هم بریم اونجا... این تکه از کتاب رو گوش کنین:« تصمیم؛ سرگردانی بود و سرگردانی تسلیمِ تنهایی شدن و بی آن که بدانی کِی، شب در شریانِ نگاه نشت می کند و چشم اندازها از یادِ لحظه می روند. وسوسه ی دانستن و دست ساییدن بر اشیا آنی رهایت نمی کند.
این نوازنده برجسته تار و آهنگساز قطعه ماندگار "نینوا" در ادامه صحبت های خود با اشاره به تغییراتی در اجرای قطعات به شکل بداهه نوازی در اجراهای خود گفت : بداهه نوازی در موسیقی ایران به معنای موسیقی لحظه است به همین دلیل کم و کیف برگزاری کنسرت های بداهه نوازی به حال و هوای لحظه نوازنده روی صحنه برمی گردد . از همین رو مطمئن باشید نوع بداهه نوازی در اجراهای تازه تغییر خواهد کرد چراکه نه من آدم سال گذشته هستم و نه مخاطب.
مهناز هدایتی
آه من محکوم شده ی این اندیشه ی دگماتیسم اجتماعی سیاسی مذهبی درعصر خویشم
و من هضم شده ی عریان آن تن اشتها ناپذیرازبلعیده شدن روح و جسمی هستم که آذوقه ی مدفون شده ی تفکری شده است که سال ها ست درذره های وجودش انباشته شده است
این مقاله تلاشی برای پاسخگویی به این سوال است که علل جذابیت، ماندگاری و بازگشت مداوم و با خوانشی جدید فیگورهایی چون «دراکولا یا وامپیر» چیست و در واقع تلاش برای بازکردن عرصه ای جدید از نقد نوین روانکاوی فیلم در میان ایرانیان علاقه مند به نقد فیلم و یا زمینه ای برای لذت و لمس و درک جدید این فیگورها برای عاشقان سینما است.
رضا بی شتاب
در چشمه ی دل یادِ تو جوشید
موّاج وُ فریبا
خون در بُنِ اندیشه خروشید
چون شورشِ دریا
نامت چه بزرگ ست وُ زلال ست
ای شاهدِ شادی
شب روشنِ شولایِ تو پوشید
آ. ائلیار
آن زمان که / ابر سیاه /ربود از چشم من /دریا را
.....Dənizi gözümdən/çalarkən / qara buludlar
... شور شفاف‌ترين عاطفه‌ی "ديلم" و "گيل"! / تا گُهر از صدف حرف تو برگيرم / همچنان شيفته‌ی دريايم. / آی... ای حنجره آبی! / اين ‌چنين‌ست "غزل‌خوان و صراحی در دست" / سوی آواز تو می‌آيم
ترکان اورمولو- آ. ائلیار
آخ اورمو!...
بر بستر آرزوهای جوانیم
شعور در شعرم
تاول زده است
نگاه کن!

شهلا بهار دوست
هنوز تازه ، هنوز خوشبو، هنوز دل گرفته دست تکان می دهد
پشتِ برهنگی پوستی سوزان، سوز می زند زیرِ این برفها.
کاوس حسن‌لی
غبار روبی از چهره‌ی واقعی اندیشمندان گذشته و شناخت راستین آنان، جز با آگاهی از رویدادهای زمانه‌ی آنان و آشنایی با وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگارشان به شایستگی صورت نمی‌پذیرد. حكیم عمر خیام نیشابوری که به احتمال زیاد در سال ٤۳٩ ق. به دنیا آمده و در ۵١۷ درگذشته است نیز از دایره‌ی این باور بیرون نیست.
احمد پورمندی
دکتر ابراهیم محجوبی که با بیمارانش به پنج زبان روسی، فارسی، آذری، آلمانی و انگلیسی، حرف می زند در شهر کلن آلمان مطبی دارد که محل رجوع مردمانی بسیار متفاوت و گوناگون است. ابراهیم به همان اندازه که طبیب است، مردم شناس و روان شناس هم هست و من می خواهم – بر خلاف میل و برنامه اش - آرزو کنم که بازنشستگی اش را جلو بیندازد و همه وقتش را صرف نوشتن کند! کتاب "به یاد مانده ها" همه سر گذست نسل ما نیست، اما زیبا ترین و گویا ترین " کارت ویزیتی" است که می توانیم به نسل جوان کشورمان بدهیم .
جهانگیر هدایت
۶۱ سال قبل، روز ۱۹ فروردين ۱۳۳۰ صادق هدايت نويسنده معروف ايران در آشپزخانه آپارتماني در خانه شماره ۳۷ خيابان شامپيونه پاريس با پناه بردن به گاز به زندگي خود پايان بخشيد. فردايش پيكر بي‌جان او را يافتند و خبر خودكشي او در ايران و فرانسه همه را بهت زده كرد.
محمدرضا شفیعی کدکنی
شفیعی کدکنی پس از پرداختن به مجموعه‌ي عوامل مؤثر اجتماعي ـ سياسي در انقلاب مشروطه و پيش از آن بر شعر فارسي، به تبيين زمينه‌ها و چگونگي تأثير ترجمه بر شعر معاصر ايران مي‌پردازد و معتقد است، «تحولات شعر مدرن فارسي در قرن اخير، تابعي است از متغير ترجمه‌ي ادبيات و شعر اروپايي در قلمرو زبان پارسي.»
الهه رهرونیا
آینه های کوچک بید های وسط خیابان برق می زند
از پشت هوا
دامن خورشید را می زنم بالا
می گویم سلام
حسین علیزاده
براي من جلال ذوالفنون هميشه زنده است. اين اتفاق باور نكردني است ولي اتفاقي است كه براي همه مي‌افتد و مهم آن نامي است كه از ايشان در تاريخ موسيقي ما مي‌ماند كه ابدي است.
رضا بی شتاب
تردید رها کردم وُ دل، یک دله کردم
بر در زدم آن حلقه ی حائل
پژواکِ غریب اش به تنم لرزه درافکند
از خلوتِ آن خانه صدایی به تَحکُّم
برخاست که: اینجا چه کُنی؟
قُربِ که جویی وُ کِه باشی؟
ی.ک. شالی
طرحی برای نمایش
احمد صدری
گفته میشود که اینترنت موش دارد و موش هم گوش ــ واز همان مآخذ منقول است که «کار از محکم کاری عیب نمیکند.» صرف نوشتن تحت نام مستعار مشکلی ندارد. اسامی مستعارهمیشه وجود داشته اند و آثار ادبی بسیاری ابتدا تحت این نامهای غیر واقعی منتشر شده اند.