رفتن به محتوای اصلی

ژیناهای ایران نبايد تنها بمانند؛ آیا ما فریب خوردیم؟ پاسخ به پیام شاهزاده و موفقیت دستگاه اطلاعاتی در پخش اخبار فیک
11.09.2023 - 17:50

- یک هودا سابق منشور مهسا : کسی که فریب دوباره وچندباره سخنان رضا پهلوی را بخورد معتاد به فریب خوری است

- چنگیز وندچالی : هر چند میان حرف تا عمل آقای رضا پهلوی خیلی فاصله است انتظار زیادی از او ندارم. ولی فقط برای اتحاد و همبستگی ایرانیان دمکراسی خواه و حمایت وسیع از اعتراضات پیش رو ۲۵ شهریور، امضا مرا هم بگذارید

 

- داریوش مرادی : اتهام نیست کیانوش جان ، شکی ندارم که در نظرات خود نگاه خیرخواهانه ای دارید ، اما ..... ، مصاحبه اخیر آقای شریعتمداری با اکبر کرمی تاییدی است بر یک تجربه تلخ ، شکست خورده و ذهنی ، این مصاحبه پایانی است بر اتئلاف حول دمکراسی با مشروطه خواهان ، چرا که به واقع نیروی مشروطه خواه باورمند به دموکراسی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد ، کمی فکر کنید که به نردبان یک نیروی افراطی با پوشش مشروطه خواهی ( دموکراسی خواه ) ولی در عمل استبدادی برای

رسیدن به قدرت تبدیل نشوید ، پاینده باشی

_ یک هودار پادشاهی :   کیانوش موضع خودت را مشخص کن، یا جبهه پادشاهی ویا جبهه جمهوری ؟!

########

 

ژیناهای ایران نبايد تنها بمانند

اجازه بدهید مسقیما وارد موضوع شویم . ما جمعی هستیم، در خطوط عمده همفکر.
ما کنشگران فعال مستقل ، نویسنده ، هنرمند و....با تجربیات طولانی سیاسی و اجتماعی بدون وابستگی به جریانات خاص سیاسی ، سالها از طریق رسانه ها چه شخصی و چه عمومی حضور فکری و سیاسی داشته و داریم . ما اولويت درجه يك خود را، انعكاس صداي جنبشها در داخل ایران دانسته و خود را بدهکار انقلاب زن زندگی آزادی می دانیم .
ما با شروع کار شوراي همبستگی مهسا برای حمايت از آن تلاش کردیم و به آن امید بستيم و بديهي است كه از فروپاشی آن متاسف و متاثر شديم.
ما عقب نشيني شاهزاده را تحت فشار كسانيكه خواهان شكست شوراي همبستگي بودند عامل مهمی در جهت از هم پاشيدن شورای همبستگی مهسا ميدانيم. اما با وجود اين تخریب شاهزاده رضا پهلوي را بسود رژیم اسلامی و علیه جنبش براندازی ميدانيم ، لذا در انتقاد از عملکرد و رفتار سیاسی شاهزاده به عنوان یک شخصیت لیبرال دموکرات ،میهندوست و مطرح ترین شخصیت جنبش براندازی توجه ویژه ای داریم .
ما معتقدیم که ماندن در گذشته کاری از پیش نخواهد برد . ما حق نداریم خود را در چرخ دنده های تجربه های شکست خورده اسیر سازیم. ما باید از همه تجربه ها چه موفق و چه ناموفق بیآموزیم . ما مجبور هستیم که دوباره و چند باره بسازیم و دستان همدیگر را گرفته و به پیش برویم زیرا ایرانمان در حال نابودیست .
ما به ژینا ها ،نیکا ها ، ستارها ، نداها و توماج های ایران بدهکاریم .
ما سخنراني جدید شاهزاده رضا پهلوی را به فال نیک گرفته و بر اين نظريم که بايد همگان بخود و دیگران این شانس را بدهیم که شروع دوباره ای را در جهت همیاری و همبستگی آغاز كنيم .

اين شروع جديد طبعا در عمده ترین خطوط خود بسته به ابتكار خود ايشان می تواند آغاز شود. برداشت ما از سخنرانی آخر او در رابطه با سالگرد انقلاب ژینا چنین امیدی را می دهد.
در پیشبرد همبستگی می بایست با ابتكار همه جانبه بویژه از طرف آقای پهلوی در ایحاد کارسازهای دموکراتیک بگونه ای عمل شود که نيروهاي افراطي از هر سو چه مدافعین افراطی سلطنت و یا جریانات سکتاریستی -تمامیت خواه که موجب شکست شوراي همبستگي شده اند ، دوباره فرصت تخریب نیابند تا جبهه مردمي متشكل از همه نیروهای سیاسی دموكراسي خواه بتوانند در مسير مقابله ملي با رژيم تبهكار جمهوري اسلامي همدیگر را بیابند، وبر علیه آن در يك گسترده و بعد ملي متحدتر عمل كنند.

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

دیدگاه‌ها

فرامرز حیدریان

درود بر کیانوش عزیز!

پل ساختن به تنهایی کفایت نمیکند. نه اینکه به نفس خودش، کار خطا یا بیهوده ایست. خیر!. مهم اینست که کسانی که نمیخواهند از روی پل رد شوند، حدّاقل شعور آن را داشته باشند که پُل را خراب نکنند شاید عده ای دیگر بخواهند که از روی پل گذر کنند. دیگر اینکه، واقعا باشند کسانی که مایلند از پلها گذر کنند برای پیوستن به دیگران. در تاریخ ایران، پل سازان زیادی در دامنه کشورداری و اجتماعی بودند که نه تنها پلهایشان را حاکمین وقت و حاسدان و رقیبان و منفعت طلبان و غیره و ذالک خراب و ویران کردند؛ بلکه فکر و خیال هر گونه پل سازی را خشت بر آب زدن قلمداد کردند.

حقیقت اینست که کنشگران و کوشندگان آزادی باید در این خصوص بیندیشند که چگونه میتوان بر نفرتها و کینه های خاراسنگی چیره شد، شاید بتوان از پلی یا پلهایی عبور کرد برای رسیدن به همدیگر و راهی و زندگی نویی را با همدیگر آغاز کردن. یا شاید آنقدر به همدیگر نزدیک بشوند که نیازی به پل و پل سازی نباشد. شاید!!.

شاد زی و دیر زی!

فرامرز حیدریان

س., 12.09.2023 - 14:56 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

فرامرز عزيز؛ با تشكر از اظهار نظربنيادي ات در باره اپوزيسيون ، سياست و قدرت در ايران. اوضاع سياسي  اپوزيسيون اصلن مساعد نيست . به قول شما همه چيز دو قطبي شده است . يكي از دوستان نويسنده سايت از دستم. دلخور بود و مي گفت : وسط بازي نكن و جبهه ات را مشخص كن و من بهش پاسخ دادم : من تلاش مي كنم " پل " باشم تا عليه بخش ديگر اپوزيسيون ، موضع خصمانه اي اتخاذنكنم  

د., 11.09.2023 - 21:29 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

دروود بر کیانوش عزیز!

از وقتی که بینش تنویّتی بر ذهنیّت ایرانی مسلّط شد، فاجعه به دنیال فاجعه، سرنوشت این ملّت را تا امروز رقم زده است. ایرانی جماعت – فرق نمیکنه چه اعتقاداتی داشته باشد – همه چیز را در تمام دامنه ها بر صفحه شطرنجی میبینه. سیاه و سفید. خوب و بد. خیر و شر. مهربون و ظالم. دانا و جاهل. و الی آخر.  به همین دلیلم هست که مثلا در عرصه سیاست از «شکست و پیروزی» سخن گفته میشه مدام. چنین تفسیری از رویدادهای اجتماعی و کشوری، تفسیر عوضی و برداشت خطآ آلودیست که منشا آن – همانطور که گفتم – به ذهنیّت ثنویّتی ایرانی برمیگردد که ناخوادآگاه در تمام دامنه های زندگی، آن را به کار میبندند همچون شابلون حاضر و آماده. مسئله تحوّلات اجتماعی و مهندسی دولتها و حکومتهای حاکم بر اجتماع، پرنسیپا حرکتهایی تصحیحی و ترمیمی و تبدیلی هستند که نم نم به بهسازی و بهبودی و دگرگشت رضایتمند میانجامند.

حرکتهای انقلابی همیشه، حرکتهای گیوتینی هستند که عده ای را عزل میکنند و عده ای دیگر را حاکم بدون محاسبه عواقبش. اما تحوّلاتی که ناشی از اعتراضات و مقاومتها و سرکشیها و کشمکشهای اجتماعی و مقابله با سیستم حاکم، وقوع پیدا میکنند زمینه را برای دگرگشتهای استخواندار، هم در جلوه های اجتماعی، هم در کندوی مناسبات حکومتگران و ارگانهای تابع و وابسته به آنها مهیّا میکنن که کفه های سبک و سنگین نتایج آنها به کنشها و واکنشهای حاکمین و مردم، بازبسته است. بحث زلزله مهسا، بحث شکست و پیروزی نبود و نیست؛ بلکه رویدادی بسیار ریشه ای بود که از اعماق تاریخ و بُنمایه های فرهنگ ایران سر برآورد و در خیابانهای کشور پدیدار شد. اینکه گرایشها و سازمانها و احزاب و گروهها و فرقه ها و غیره و ذالک، یک دفعه از این خیزش سراسری، شگفت زده شدند و ناباورانه با دستپاچگی سعی کردند که آن را به نفع فرقه خود سر و سامانی بدهند، بحثیست که سالهای سال میتوان در باره آن نوشت و نوشت.
همانطور که من بارها و بارها از زوایای مختلف، علّت ناکامیابی «باهمآیی و همعزمی و باهماندیشی و همبستگی» گرایشهای گوناگون را متّقن و مستدل در پاره اندیشه هایم بازشکافی کرده و توضیح داده ام، باز همچنان تاکید میکنم که کشمکش گرایشها و احزاب و قدرتها بر سر «تسخیر قدرت مطلق» است؛ نه مشارکت در دولت انتخابی از بهر رایزنی برای پرداختن به مسائل اجتماع و میهن.همه این گرایشها در فکر ححومت مطلق نوع خودشان هستند. گور بابای مردم!
اگر همین مثال زلزله مهسا را در نظر بگیریم. بالطّبع، مدّعیان شرکت و همپایی با خیزش از محبوبیتهای متفاوتی برخوردار بودند که همین تفاوت محبوبیّت باعث «حسادت و نفاق افکنی و تخریب و هوچیگری و بلبشو و امثالهم» از طرف گروهها و سازمانها و فرقه های رقیب شد و همچنان میشود. برای تفهیم اصل مسئله، «منشور مهسا» را مثال میزنم که دم دست و به روز همچنان. مشارکین منشور در رده های محبوبیتی متفاوتی بودند. مثلا محبوبیّت شاهزاده رضا پهلوی و مسیح علینژاد و مهتدی و اسماعیلیون و دیگران طوری بود که وزرنه را به نفع شاهزاده پهلوی، سنگینتر میکرد. خب معلومه که واکنشها نسبت به محبوبیّت شاهزاده رضا پهلوی در نظر آنانی که خود را و فرقه و سازمان و حزب و غیره و ذالکشان را ارجح میدانند چگونه بود و چگونه خواهد بود. مشکل کلیدی و همچنان لاینحل تمام گرایشهای سیاسی بدون هیچ استثنائی در این است که «پرنسیپهای باهمآیی و همعزمی و همبستگی و باهماندیشی» را اصلا و ابدا نمیدانند و اگر هم بدانند برای حفظ و تضمین بقا و اجرای آنها در رفتار و گفتار نسبت به همدیگر، تلاش نمیکنند. این یعنی، ناکامیاب شدن پی در پی اقدامها و خیزشها در پروسه اقدامهای بایسته و شایسته که از یک طرف به دوام بی لیاقترینها بر سرنوشت ایران، تداوم میدهد و از طرف دیگر بر گسست و تفرقه آنانی که برآنند کاری کارستان را پیش ببرند.
مشکل اساسی در عرصه سیاست ایران، مشکلیست که قدمت فرهنگی و تاریخی غلیظ و خانمانسوز دارد؛ آنهم «مسئله حسادت» است. فرض کنیم شرایطی به وجود آمده که مردم بتوانند آزادانه بدون هیچ خدعه و نیرنگ و خرابکاری، انتخاب کنند. این فقط یک مثال است برای تفهیم اصل مسئله. من میگویم که مثلا سیاست عبارت است از برگزاری کنسرت موسیقی. حواست هست کیانوش جان چی میگم. من میآیم و فرض کنیم بیست خواننده را که سبکهای متفاوت خوانندگی دارند دعوت میکنم؛ ولی نه در یک سالن مشترک؛ بلکه در سالنهای علیحده مخصوص هر خواننده با تمام تجهیزات ممکن. بعد کیانوش عزیز را میگذارم آنجا که بلیطهای کنسرت را بفروشد. از مردم نیز دعوت میکنیم که برای شنیدن صدای خواننده مورد علاقه شان تشریف بیاورند. کیانوش جان!. خیال میکنی در میان اینهمه تنوّع خوانندگانی که من دعوت کرده ام، برای هر خواننده، چند نفر در سالن مخصوص همان خواننده حضور خواهند داشت؟. از فروش بلیطها میتوانی به راحتی، درصدها را برآورد کنی. حالا ورق را برمیگردانم و میآورمش در دامنه سیاست: فرض کن همان خواننده های محبوبی که میگم، سیاستمداران یا به عبارت دیگر، سازمانها و احزاب و گروهها و گرایشهای ذیل باشند: 1- مشروطه خواهان 2- جمهوری خواهان 3- لیبرالها 4- دمکراتها 5- سوسیال دمکراتها 6- حزب چپ ایران 7- حزب مسلمانان مترقی 8- حزب مدافعان طبقه زحمتکش 9 سازمان نبرد برای عدالت 10- حزب الله حوزه علمیه قم و غیره و ذالک یا هر گرایشی دیگر با نام پر طمطراقش که دوست داری.
اگر در این مشارکت آزاد که حتّا نامها پیشاپیش میگویند که چه کسانی، بیشترین رای را به خود اختصاص خواهند داد، فردی/گرایشی/حزبی/سازمانی انتخاب شود که رقبا میخواهند سر به تنش نباشد، خیال میکنی ای کیانوش عزیز، صبر میکنند که رقیب، رای بیاره و بیشترین فراکسیون را به خودش اختصاص بده. نه عزیزم!. ساده نباش. تمام نیرو و هزینه و مال و منال خودشان را صرف خواهند کرد که شخص محبوب به هیچ وجه، به مقصود نرسد حتّا اگر در این فاصله، «مردم و میهن» برای همیشه و ابد، از صحنه تاریخ و جهان، محو و نابود شوند. بله کیانوش عزیز. مشکل این حضرات، «حسادت» است و سائقه شدید قدرتپرستی و جاه طلبی و عقده های هرگز درمان ناپذیرشان. انصافا به من بگو کیانوش عزیز: مابین، شاهزاده رضا پهلوی و علی خامنه ای و فرخ نگهدار و دیگر مدّعیون، کدام فرد را انتخاب میکنی؟. از انتخاب خودت قیاس بگیر و برو تا آخر قضیه. دستگیرت شد که چی میخوام بگم. جانا؟.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

د., 11.09.2023 - 21:01 پیوند ثابت
نظرات رسیده

ناصر مستشار : برای حفظ نظام - رژيم مکار، کاباره ها را هم باز می گشايد!
 

در طول ۴۵ ساله گذشته همواره حفظ حکومت اسلامی برای ملايان به هرقيمت به پاشنه آشيل نظام تيديل شده است.اين سياست از دوران خمينی آغاز شده است. فراموش نمی شود که خمينی چگونه گروگان های امريکائی را با تهديد های سخت رونالد ريگان تحويل امريکا داد جام زهرآتش بس جنگ ايران وعراق نوشيده شد!

برای روحانيون در مصدر حکومت ـ پاسداری از نظام که پس از چند سده ، ملاها بارديگر پس از انقراض صفويه دوباره به قدرت سياسی خيزدن يک تکليف تاريخی و اسلامی هست!

بعضی از نيروهای سياسی که قبلا جمهوری اسلامی را ترغيب می کردند تا به مبارزه ضد امپرياليستی روی آورد اينک رژيم اسلامی را تشويق می کنند تا با غرب و اسرائيل آشتی نمايند تا نظام حفظ گردد تا شيرازه مملکت از هم  پاشیده نگردد.

نه بيت المقدس آزاد شد و نه تنگه هرمز بسته شدو مطمئنا غنی سازی اورانيوم نيز پيش کش خواهد شد تا حکومت اسلامی حفظ گردد!
 

د., 11.09.2023 - 19:49 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.