
البته که من موافق سیاستهای این شبکه نیستم بخصوص که خیلی جانبدارانه ، علنی از مواضعی دفاع می کند که گاهی اغراق آمیز است ، اما در مورد خیلی از موارد با شما هم عقیده هستم ، بخصوص سریالهای خوبی که در این شبکه دیدم و البته بعضی مستندهای بسیار خوب،من به شخصه از تعطیلی هیچ صدایی خوشحال نمی شوم حتی اگر مخالف عقایدم باشد .
به بهانه ی خبر بسته شدن کانال منو وتو
پس از طی طریق فراوان، به آلمان که رسیدیم و کمی از نگرانیهامان برای اوضاع اقامت، گرفتن پاس پناهندگی، کار و مدرسهی بچه کم شد، تازه کمبود زبان فارسی را در زندگیمان احساس کردیم. بعضی از دوستان در اطراف ما از همان اول سعی کردند تلویزیون آلمانی نگاه کنند، با بچه هاشان آلمانی حرف بزنند. با همسایگان آلمانی ارتباط برقرار کنند. شب کریسمس را جشن بگیرند و یک جورهایی ایرانی بودن خود را حالا نه کتمان ولی نادیده بگیرند. من خیلی سریع فهمیدم از آن دسته آدمها نیستم. به آب وآتش میزدم که فیلم و سریال ایرانی پیدا کنم، نوروز را جشن بگیرم و با بچهها فقط فارسی حرف بزنم. در شهر اسن چهل سال پیش اصلاً کار سادهای نبود. اینطور شد که ما نوار برنامههای نوروزی کانالهای طپش و طنین و … را معمولاً اواسط اردیبهشت از مغازه ی ایرانی بهار میخریدیم و یک هفتهای با آن مشغول بودیم. دلتنگی که دیوانهمان میکرد، میافتادیم به جان فیلمهای پیش از انقلاب و من به جرأت میتوانم بگویم نود در صد این فیلمها را در آن سالهای دور دیدم. تا یک روز خبر رسید که کانال NITV شروع به کار کرده، اولین کانالی که ما هم اگر ماهواره می داشتیم، می توانستیم تماشا کنیم. دست به کار شدیم. اول دیش و رسیور تهیه کردیم و بعد که دیدیم کار ما نیست، دنبال یکی از دوستان که میگفتند فنی است رفتیم و او را از دورتموند کشان کشان آوردیم و یک شام هم بهش دادیم تا بعد از چند ساعتی سروکله زدن با دیش که جلوی چشم همسایگان کنجکاو هوا رفت، تصویر ضیا آتابای بر تلویزیون ظاهر شد و ما را پای دستگاه گیرنده مان میخکوب کرد. از آن روز تا حال کانالهای فارسی مهمان خانهی ما هستند. برنامهی یاران را دنبال میکردیم و پسرم هم با در عالم بچگی با ما میخواند «ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش» کم کم مجریان و برنامه گذاران مورد علاقه ی خود را پیدا کردیم. به جرأت میگویم که برای اولین بار در همین کانال فهمیدم آن دلتنگی و بیچارگی که گاهی احساس میکنم نه فقط برای دوری از دوستان و خانواده بلکه برای نداشتن وطن است و این وطن چه تأثیری میتواند در زندگی ما داشته باشد و اصلاً چه چیزی هست. البته با زیاد شدن کانالهای فارسی زبان که میشد از طریق ماهواره به آنها دسترسی پیدا کرد، ما با اختلافات میان ایرانیان به طور عمده مقیم آمریکا آشنا شدیم و گاهی هم از همهشان بیزار و دل زده، اما ماهواره را جمع نکردیم و دل از برنامههایی که دوست داشتیم نکندیم. با اضافه شدن بی بی سی و صدای آمریکا، بسیاری از کانالهای دیگر را از یاد بردیم. همراه با تغییرات سیگنال این دو کانال ما هم دیش مان را به این سو و آن سو متمایل کردیم . از دست مجریان و برنامه ریزان این دو کانال عصبانی شدیم و همچنان دنبال کردیم تا چهارده سال پیش که منوتو به میدان آمد. برای او هم یک بار سر دیش را گرداندیم و دیگر همان جا که منو تو بود، ماند. نمیگویم که تمام ساعات فراغتم با منو تو گذشت. در این فاصله دیگر زبان آلمانی، برنامهها و فیلمهایی به این زبان جای خود را در زندگی ما باز کرده بود. دیگر آنقدر تشنهی زبان فارسی نبودم، اما منوتو فقط نیاز به شنیدن این زبان در خانه را پر نمیکرد. راهی شده بود برای ایجاد ارتباط من با خانواده. با هم بفرمایید شام و شعر یادت نره گوش میکردیم. کاندیدای مورد علاقه مان در استیج یا آکادمی گوگوش را انتخاب میکردیم. منوتو در شبهای یلدا و نوروز همراه ما بود. باقی کانالها هر قدر هم که برنامههای خوبی داشتند باید صبر میکردند تا اگر فرصتی شد تکرارشان را ببینم. نوروز در هر صورت با منوتو میگذشت که یادآور هزار خاطره ی خوب بود. یادآوری های بینظیر منوتو را با بچهها میدیدم تا بدانند میهن مان چگونه جایی بوده. نام این کانال را مخالفانش گذاشتهاند کودکستان منوتو. متأسفم که به اندازه ی کافی از آنها دفاع نکردم. همان تصور که اینها پشت شان محکم است و نیازی به حمایت ما ندارند، موجب شد که سالهای در سکوت تماشا کنم و فقط وقتی مخالف چیزی بودم در صفحه شان بنویسم. ولی از آن هزار خاطرهی خوب که برایم ساختند، چیزی نگویم. از آن مجریان که هنوز با نام کوچک از آنها یاد میکنم، از رها اعتمادی ، ترانه سرای جوان که مستندهایش بخشی از حافظهی جمعی ما شده،از پوریا زراعتی که آن وقتها در منوتو داشت تبدیل به یک مجری درجه یک میشد و هنوز هم برای من جزو تیم همین کانال است، از پانتهآ مدیری جذاب با لبخندهای بینظیرش، از سالومه که بیش از همه مورد طعن و لعن مخالفان قرار گرفت ولی توانست جایش را در خانه ی خیلی از ایرانیها باز کند، از شرکت کنندگان در برنامه ی روبه رو که من هیچ شمارهاش را از دست ندادم وبا اینکه گاهی گفتم این دفعه شرکت کنندگان را دوست ندارم ولی تلویزیون همچنان روشن ماند و من گاهی با دندان قروچه به حرفهای شان گوش کردم. از انتخاب سریالها هم نباید بگذریم؛مرداک، دانتون ابی، نظم و قانون،دوست نابغه ی من … حتماً بر سلیقه ی خیلی از ما در انتخاب فیلم و سریال تأثیر گذاشتند. نمیدانم به راستی تا چند هفته ی دیگر این صدای خاموش خواهد شد یا راهی برای ادامه پیدا خواهند کرد. امیدوارم راهی پیدا شود و ایکاش ما ایرانیان خارج از کشور که این کانال را میبینیم هم در ادامه ی آن سهم داشته باشیم ولی اگر نشد، ایکاش بدانند که در این سالها جزئی از خانوادهی ما شدهاند و این تعطیل بردار نیست
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
آفرین و درود بر شما . من هیچ…
آفرین و درود بر شما

. من هیچ وقت به آقای همایون اعتماد نکردم و نخواهم کرد . من و تو ما ایرانیان رو با رضا شاه و محمد رضا شاه آشنا کرد و متوجه شدیم کی دوست و کی دشمن بوده درود بر شاهزاده رضا پهلوی جاوید شاه
درود بیکران بر شما هموطن…
درود بیکران بر شما هموطن صادق و باشرف. لذت بردم از گفته های منطقی شما. توانتان روز افزون باد. خواهش میکنم ادامه دهید پاینده_باد_ایران
آخه این چه منطقیه که چند…
آخه این چه منطقیه که چند روزه خیلی ها دارن مرتب تکرار میکنند ؟!!!
استاد بزرگوار اینکه میفرمائید از تعطیلی هیچ رسانه ایی خوشحال نمیشوید نه منطقیه و نه درست !! من عذرخواهی میکنم از اینکه فکر میکنید با اینگونه اظهار نظرات از جایگاه خاصی در نزد همگان قرار خواهید گرفت !!! هموطن عزیزم این همون تلویزیونی ایست که تا قبل از اعلام تعطیل شدنش صدها حرفو حدیث بدنبال خودش یدک میکشید اما در این مدت کوتاه با شنیدن تعطیلی این رسانه میکروفن بدستان همیشه در صحنه با ۷۶۰ درجه تغییر موضع به یکباره شدند حامی رسانه ایی که حتی خود مالکش جناب آقای کیوان عباسی هم حاضر نیست در باره اش کوچکترین حرفی بزند !!!! اینکه این رسانه مستندهای بسیاری ساخته و به نمایش گذاشته درست اما چرا نمیگویید و یا نمیگویند که این رسانه زمانی که شروع به فعالیت کرد هدفش فقط و فقط سرگرم کردن مردمی بود که تمام فکرشان دیدن سریال ها و یا همان مستند ها و آکادمی گوگوش ها وووو باشد تا مبادا بفکر بلایی که رژیم بر سرشان آورده و میخواهد بیاورد نباشند و در این هدف مقدس موفق هم بودند در نتیجه وقتی این رسانه در این شرایطی که اکثریت مردم خواهان سرنگونی این جنایتکاران هستند و دیگر نمیتواند مثل قبل اذهان عمومی مردم را بجز به ناکجاآباد بکشاند دیگر برای آنهایی که سالی ۲۵۰ میلیون پوند یعنی ۳۰۰ میلیون دلار ناقابل هزینه این رسانه را بر عهده داشته وپرداخت میکردند ادامه اش بر هدف اشان دیگر از جایگاهی برخوردار نیست در نتیجه باید بسته بشود و اتفاقا اینجاست که میشه فهمید هزینه این رسانه از چه منبعی تامین میشده که کاملا هم مشخصه حال شما میخواهید از بسته شدن این رسانه خوشحال نباشید بسیار خوب ولی من به شخصه از بسته شدن این رسانه حتی رسانه مسخره شهرام همایون بسیار بسیار خوشحال خواهم شد و به امید روزیکه یکی پس از دیگری بسته شود 👍
در پایان هم اشاره ایی خواهم کرد به سوالی که از زنده نام استاد مانوک خدابخشیان پرسیده شد : از او سوال شد بنظر شما بهترین راه برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی چیست ؟ ایشون فرمودند بسته شدن تمام رسانه ها حتی شبکه های مجازی چون اینها مردم را سر درگم و گیج کرده اند بطوریکه اکثریت جوانان که از آینده سازان فردای این سرزمین هستند اصلا نمیخواهند به حرفهای اینها گوش بدهند که براستی همینطور هم بوده و هست برای مثال تلویزیون شهرام همایون که واقعا داره به ایران و ایرانی خیانت میکنه !!!!!! با سپاس
کانال یک همایون یه زمانی گل…
کانال یک همایون یه زمانی گل سرسبد بود. وقتی منوتو و اینترنشنال اومد محبوبیتش محو شد. خیلی ساده حسودی میکرد. بقیه در ادامه نظر
کارنامه چند ساله اخیر شهرام همایون نشان میدهد که او شاید بصورت ناخودآگاه تبدیل به فردی به دنبال جنجال شده است تا یک فعال سیاسی که واقعا به دنبال پیدا کردن راه حلی باشد. شرکت گاه تا هشت نفر از نحله های فکری گوناگون در برنامه هایش را که در آخر بیننده تنها دقایقی از نظرات شرکت کننده را می شنود و در آخر نیز هیچ چیزی بجز جنجال عایدش نمی شود را بگذارید کنار برنامه پرگار بی بی سی که وقتی برنامه تمام میشود میتواند گاه تا چند روزی فکر شما را به خود مشغول دارد. و من تعجب میکنم از شرکت کنندگان در این جنجال های هفت هشت نفره یا حتا 4 نفره که اصلا برای چه شرکت می کنند و خود را مضحکه و بازیچه دست شهرام همایون می کنند که خود آگاه نیست چه میکند. حمایت شهرام همایون از «هخا» و آن جنجال فضاحت آمیز نشان از این دارد که شهرام همایون براحتی خود را به دست افکار عوام میدهد و هرچه عوام پسندید او نیز به خیال «صدای مردم» و افکار عمومی آنها را دنبال کرده است.
از منظر روانی میشه گفت قضیه خیلی ساده این است که شهرام همایون مثل یک دختربچه به سایر رسانه ها حسادت می کند. دورانی بود که تلویزیون کانال یک شهرام همایون یکه تاز مخالفان رژیم اشغال گر بود و شهرام همایون خود را یک پاتریوت میدانست. امروز اما با تند تر شدن مواضع تلویزیون های بی بی سی و ایران اینترنشنال و صدای آمریکا بخش بزرگی از بینندگان تلویزیون کانال یک دیگر سراغ شهرام همایون را نمی گیرد و او از این بابت دلخور است. میگویم دلخوری کودکانه مثل دختربچه ها برای این که شهرام همایون آدم وطن پرستی هست اما حسادت انچنان در وی رسوخ کرده که منافع ملی را تمیز نمیدهد و نمیتواند بدهد چون بینش و سواد سیاسی این کار را ندارد! در تلویزیونهای یاد شده روزنامه نگاراان حرفه ای و با دانش کار میکنند. صدها نفر هستند و شهرام همایون یک نفر مجری بیش نیست و آنچه را هم که از سیاست میگوید را پای منبر علی جوادی و خزعلی و دیگران و بحث های مابین آنها یاد گرفته نه از مطالعه شخصی. او کتابی در مورد تاریخ و جامعه شناسی نخوانده است و به همین دلیل نمیتواند حرفه ای کار کند. سال گذشته که اینترنشنال با فرخ نژاد مصاحبه کرد حسودی شهرام همایون گل کرد. اگر فرخ نژاد تلویزیون شهرام همایون را برای مصاحبه انتخاب کرده بود کلا نظر شهرام همایون چیز دیگری بود. شهرام همایون آخوندهای لجنی مانند فومنی که از کلابهاوس با او آشنا شده و شخص بسیار بیش پرنسیپی است که عامل سپاه است و تا همین سال گذشته مرید خامنه ای و امسال شد برانداز و در کلابهاوس مدافعان خامنه ای را تهدید به اعدام میکرد به تلویزیون خود آورده به او تریبون میدهد! اینجا بی پرسنیپی شهرام همایون را بخوبی ملاحظه می کنیم. نامش را هم میگذارد آزادی بیان! بازیچه دست سپاه شده است و خبر ندارد.
اسماعيل زرگريان:تو صفحه…
اسماعيل زرگريان:
تو صفحه فیسبوکی خودم نوشتم" تعطیلی منو تو" ویا هر رسانه دیگری از سیمای آزادی مجاهدین تا ایران اینتر ناشنال و.. بسود حکومت اسلامی خواهد بود.
شبکه منو تو در دوران چند سال نخست بخصوص دورانی که گوگوش فعال بود رکورد چند میلیونی را ثبت کرده بود. در تاجیکستان هم همینطور پر بیننده بود.
نقدت نسبت به همایون شارلاتان…
نقدت نسبت به همایون ....... درست است، اما نمی دانم چرا من و تو را یکجورایی سفید شویی کردی! خود عباسی ها در بیانیه تعطیلی منکر کمک دولتی شده اند. چرا؟ چون دفاع از آن راحت نیست و تو از این کار دفاع کرده ای. به نظرم باید خیلی محکم پرسید که چرا هرگز منابع مالی من و تو مشخص نشد و حالا هم به دروغ از درآمد تبلیغات و کمک ایرانیان حرف می زنند.
بی بی سی، و او ا ، رادیو فردا، زمانه و تا حدودی هم ایران اینتر نشنال منابع مالی روشن و اعلام شده ای دارند و اصولا اگر رسانه ای منابع مالی خود را پنهان کند، یعنی پالانش کج است .
دلیل تاسیس یک رسانه.
از قدیم گفتن گربه برای رضای خدا موش نمیگیره.
ما که بالاخره ندانستیم که پول تاسیس این کانال تلویزیونی از کجا آمد و کیوان عباسی و خواهرش محض رضای خدا تلویزیون راه انداختن یا هدف دیگری داشتن. که ظاهرا انجام شده چون یهویی بودجه شان ته کشید. و آن سلطان یهودی رابرت مورداک چکاره حسن بود که میگفتن سلطان رسانه های دنیا است. اوایل گفته میشد بخش اعظم هزینه ها را او بمیان گذاشته. حالا یهودی که ایرانی هم نیست چطور یکهو هوس کرده محض رضای خدا برای ایرانیان تلویزیون جهانی راه بیندازه ما سردر نیاوردیم ولی اینها همه سواله .حالا درست مثل بی بی سی که دوغ و دوشاب را باهم مخلوط میکنه تا بخورد مردم جهان بده کلکی استکه ننه جون منهم بلد بود. بچه که بودیم وقتی گلودرد میگرفتیم یک دوایی داشت که مثل زهر مار تلخ بود ولی ننه جون با یک چیزهایی قاطی میکرد تا بچه بخوره و تف نکنه. صد البته که تلویزیون مورد بحث بمراتب شیرین تر از سیمای زشت جمهوری اسلامی بود. ویک چیزهایی هم یاد میداد درست مثل بی بی سی که واقعا مستند های عالی داره. ولی آیا واقعا گمان میکنید بی بی سی عاشق مردم ایرانه؟ ما باید بیاموزیم که چطور از رسانه ها حتی آنهاییکه دوغ و دوشاب را قاطی میکنند استفاده کنیم بدون اینکه بگذاریم روی تصمیماتمان اثر بگذارند.
اینکه یکهو توان مالی عباسی ها ته کشید شک برانگیز است و بیشتر باین میماند که بده بستانی در سطح بالا صورت گرفته تا ایرانیان را بهتر کانالیزه بکنند.
Simin Oskoueiبه شبکه های…
Simin Oskouei
به شبکه های خبری حتما که انتقاد وارد است ولی بسته شدن هیچ رسانه ای در خارج از ایران به نفع جنبش مبارزات مردم ایران علیه جمهوری آدمخوار اسلامی نیست
Said Kharaziبا سلام کیانوش…
Said Kharazi
با سلام کیانوش جان .. این شهرام همایون کلا رد داده ... حالش خوب نیست دیگه نمی فهمه چی میگه و مردم کاملا متوجه حال بهم ریخته ایشون هستند....متاسفیم براشون با اینکه خود ایشون زحمت رسانه ای زیادی کشیده و این چند دهه و خیلی بالا و پایین داشته ولی بعضی ها خراب این داستان میشند و نتیجه میشه اقای همایون ... ممنونم
شهرام همایون بدلیل تعصب شاه…
شهرام همایون بدلیل تعصب شاه الهی اش، مخالف تمام رسانه های اپوزیسون است. مخصوصا از رسانه هایی که مانند او برای گردآوری دلار، التماس نمی کنند و سکه و پرچم و قالی و عتیقه بفروشند.
یکی از دلایل فاصله گرفتن رضا پهلوی و فرح دیبا با او، همین کوشش تخریب آمیزش علیه سایر نیروهای اپوزیسیون است.
شاید به دلیل شارلاتانیسم اش، دول غربی امریکا و اعراب از کمک های مالی ضد آخوندی، او را محروم نموده اند.
وی هر رقیب سیاسیی رضا پهلوی را با روش ضد اخلاقی مورد حمله قرار میدهد .رفتار وی در مورد مسیح علی نژاد و حامد اسمائیلی و غیره را شاهد بودیم. تهمت و افترا و دروغ و حسادت و کینه و انتقام از جمله ابزار ژورنالیسم سلطنتی و کیهانی وی هستند.
پاشایی مشروطه خواه او را متهم نمود که از سپاه کمک مالی میگیرد و از او جدا شد.
کشف راستگویی در دروغگوییها و کشف دروغ در راستگوییها
درووود بر کیانوش عزیز!
توضیحی برای اندیشیدن و پرسیدن و همچنان شکّاک بودن.
«ولتر» بر این اندیشه بود که «من با عقیده تو مخالفم، امّا برای آنکه تو بتوانی سخنانت را بگویی، حاضرم جانم را فدا کنم». من اگر امروز، «ولتر» در مقابلم ظاهر شود و همین جمله را تکرار کند، بلافاصله یک سیلی آبدار بیخ گوشش میخوابانم!. و اگر اعتراض کرد که «موسیو، پوق کووا؟ اِ ته وو!؟ [= حضرت آقا! برای چی منا میزنی؟ دیوونه شده ای!؟]» به او توضیح خواهم داد که من نه تنها جانم را فدای تو نخواهم کرد، بلکه سفت و سخت مراقب جانم خواهم بود تا بتوانم تمام عقاید و ایدئولوزیها و مذاهب و مسلکهایی را که جانستانی را تبلیغ و تشویق و توجیه میکنند، سنجشگری کنم و عزّت و کرامت بشری را نگاهبانی.
من بعد از فاجعه هولناک 1357 با خودم عهد کردم که تا زنده ام، راه خودم را بروم و هیچگاه از پرسشگری و کنجکاوی و کند و کاو و اندیشیدن و پوست اندازی غفلت نکنم و برای اینکه بتوانم در نقطه ای که ایستاده ام و لحظه به لحظه در مجهولات زندگی جابجا میشوم، دوام بیاورم و پایم نلغزد به دو ستون کلیدی تکیه کردم:
- یکی اینکه همه آدمها دروغ میگویند.
- دیگه اینکه همه آدمها، راست میگویند.
هیچ مغازه داری نمیگوید که ماست من، تُرش است. هر انسان با شعوری میداند که شرکت تشکیل دادن، مغازه باز کردن، تیم درست کردن، موسسه به راه انداختن و غیره و ذالک برای اهداف مشخّصی است. بالطّبع هیچکس چشم دیدن رقیب را ندارد؛ ولو برادر آدم باشد (داستان شرکتهای ورزشی آدیداس و پوما). هر کسی طالب آنست که مشتریهایش زیاد و زیادتر بشوند و برای وفاداریماندن مشتریها از بهر خریدن اجناس به انواع و اقسام تریکها و روشها و متدها و غیره و ذالک همّت میکند. این مسئله را هر فردی در زندگی روزانه اش در هر نقطه ای از جهان که زندگی کند به طور بیواسطه میتواند تجربه کند.
مسئله کلیدی که تمام اینگونه شبکه ها و تلویزیونها و رادیوها و غیره و ذالک سفت و سخت بر آن تاکید دارند، اینست که آهای مردم! فقط ماییم که به شما «حقیقت» را میگوییم، گول دیگران را مبادا بخوریدا!. اگر مردم ایران را «دختر خوشگل محله» در نظر گیریم و تمام شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و صوتی را به حیث «بچّه محلهای خاطر خواه» در نظر گیریم – مگر سوای اینست که تمام مدّعیون عاشق بیقرار ایران و مردمش هستند و بیش از چهل ساله که البته ترجیح داده اند در گفتار و رفتار، حال که ایران خانوم خوشگل با ما راه نمیاد، صد بهتر که آخوندای شپشو در آغوشش گیرد- آنگاه پیداست که هر رقیبی از حذف و ناپدید شدن و کنار رفتن رقبای دیگر، خوشحال شود؛ اگر نخواهم بگویم که مراتب سیستماتیک از میدان به در کردنش را در خفا برنامه ریزی و دنبال کند!.
نکته ای که گردانندگان شبکه های اینترنتی و ماهواره ای هنوز متوجه اش نیستند، اینست که مردم در معنای عام، همواره پراکتیکر هستند و چیزهایی را با خود همراه میکنند و به کار میبرند که در زندگی عملی به دردشون بخورد. چیزی که گرهی از مسائلشون را بازنگشاید، حتا اگر پارچه کعبه باشد، آن را داخل سطل آشغال می اندازند. مگر غیر از این است که مردم ایران تمام شبکه های تلویزیونی حکومت فقاهتی را به زباله دانی انداخته اند؟.
در دنیای امروز که روز به روز به دیجیتالی شدن گرایش دارد، فقط کسانی قدرت نفوذ دارند که در شکلگیری و دوام و تکمیل شدن سیستم دیجیتالی سهیم بوده اند از روز اول و صاحب امتیاز هستند. یعنی به اندازه میزان درصد بهره ای را که میبرند در چند و چون مراتب استفاده از سیستم نقش دارند. من در خواندن بیوگرافی «راکفلر»، متوجّه مطلب جالبی شدم و آن اینکه «راکفلکر» از رقیب داشتن به شدّت متنفر بود. ولی حاضر نبود که هیچکدام از رقیبانش را از میدان به در کند و در صدد حذف فیزیکی آنها بر آید؛ بلکه تلاش میکرد که شرکت یا زمین یا ناحیه یا کلّا امتیاز رقیب را بخرد و از این طریق، رقیب خودش را به همکار و همرسته و پارتنر تجاری خودش تبدیل کند.
تراژدی جامعه رسانه های برونمرزی در این است که در حذف و نابودی و بدنامی رقیبان، احساس سلطان صاحبقرانی و منادیگر «حقیقت محض» میکنند! به همین دلیل نیز هست که فلاکتهای جامعه ایرانیان درونمرزی و برونمرزی بسان گرداب، ما را در چنگال خود بگیرند و باعث شوند که حماقتها و بلاهتها و بدجنسیها و حسادتها و نفهمیهای خودمان را در حقّ همدیگر دوره کنیم. بیچاره نسلهای امروز و فردای ایران!
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
به شبکه های خبری حتما که…
به شبکه های خبری حتما که انتقاد وارد است ولی بسته شدن هیچ رسانه ای در خارج از ایران به نفع جنبش مبارزات مردم ایران علیه جمهوری آدمخوار اسلامی نیست.
شهرام قهرماني: کیانوش جان…
شهرام قهرماني: کیانوش جان خودتون بهتر از من میدونید، اگر بخواهیم ارزشگذاری و کیفیت يک رسانه بهش بپردازیم...مهمترین
بخش بنظر چه نوع مخاطبی داشتن فاکتور بسیار مهمی هست....امتال شهرام همایون حتي زمانی مناظره و مهمانهايي رو که دعوت میکنه بيشتر هدفش جنجال آفرینی هست تا روشنگری....واین نوع تولید محتوی شوربختانه مخاطب هم کم نداره........
و... این یک معضل بزرگ اجتماعی در سطوح مختلف جامعه ماست.....
نمونه رادیکال تر رو بخوام متال بزنم امین فردين ها..امید داناهااا....و الی آخر....
کسانی که از بسته شدن این…
کسانی که از بسته شدن این تلویزیون مردمی خوشحال هستند ۳ گروهند، پس مانده های عقده ای سهیم در فاجعه ۵۷، مزدوران درونمرز و صادراتی و کمونیستها و چپهای افراطی منجمد شده در قرن بیستم
مزدك ليما كشي:
مزدك ليما كشي:
من کاری به شهرام ندارم که دیده یا ندیده است. من می گویم صرف بود و نبود این کانال ها نمی تواند ارزش باشد. از سورلین که نام بردم یکی از بزرگ ترین نویسندگان سوئد است و اتفاقا رسانه ها را مسئول می شناسد که به پوپولیسم دامن می زنند و با دروغ و نیمه دروغ، حقیقت شبه حقیقت افکار سازی می کنند و یک نمونه بر جسته آن را فاکس نیوز و ترامپ می داند. ما نمی توانیم صرف وجود برخی از این رسانه ها را خوب بدانیم. شما اگر من و تو را می بینید می توانید یک برنامه برای نقد آن بگذارید و افرادی را که با این رسانه آشنا هستند دعوت کنید و روشنگری کنید.
سيروس ملكوتي:
سيروس ملكوتي:
افزودن دیدگاه جدید