Skip to main content

● ادبیات

منوچهر برومند (م. ب. سها)
زبیده جهانگیری متخلّص به شبنم سال ۱۳۲۰ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود و یکم امر داد ماه ۱۳۹۸ در همان شهر دیده از دیدار جهانیان فرو بست. خانواده او از اهالی ایل چهار لنگ بختیاری بودند که در محلهء جلیل آباد تهران می زیستند. پدرش از خان های زمیندار روستاهای فریدن بود .
تقی گیلانی
گربه‌های زیادی در زندگی من بوده‌اند؛ چه در ایران که بهرحال امکانات کمتری داشتم برای نگهداری از آنها؛ چه در بیرون از ایران و در کشورهای مختلف. رفتار بعضی از آنان آنچنان منحصربفرد و تأثیرگذار بود که بقول یکی از متخصصان مغز و رابطه زبان با آن: گربه ها در برابر تو ساعتها می نشینند و به تو خیره میشوند و یا به جائی و چیزی. در چنان وضعی،
هادی خرسندی
سفینه دیگری داشت به سیاره نزدیک می‌شد. خوب متوجه نشدم به مریخ یا به اورانوس. دوباره که طرف با همان هیجان گفت، فهمیدم آقای جلیلی دارد به وزارت کشور نزدیک می‌شود!

آ. ائلیار
مجموعه داستان( دیوار، کابوس ، دختر سومری )
ضیاء مصباح
ویکتور ماری هوگو (فرانسوی: - زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشته ۲۲ مه ۱۸۸۵) شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج، در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است.
از برجسته‌ترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که می‌خندد است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش می‌شناسند
ابوالفضل محققی
باور می کنید که دیگر فراموشش کرده بودم . تا این که دیروز باز اورا در حالی که اسباب معرکه گشود و در کنار مسجد بزرگ شهر تعزیه خوانی می کرد دیدم.
سال ها قبل از انقلاب اورا دیدم بودم با همین شکل وشمایل. چهره غریبی داشت! موهای بلند وسفید با دوچشم درشت و ترسناک ، ریشی بلند با دو پرده نقاشی شده ودو چوب
کتایون آذرلی
تاکنون هیچ منتقد و پژوهشگری در بررسی خاطرات زندان از این دریچه به آثاری که تاکنون به چاپ رسیده، نپرداخته‌است. این نگاهی تازه است. نگاهی که از عدم یک‌سو‌نگری حکایت می‌کند. در زندان، زندانی به گذشته‌اش نیز بازمی‌گردد. کودکی‌هایش را مرور می‌کند. دلتنگ عزیزانش می‌شود. به رؤیا می‌پردازد. خواب می‌بیند. می‌خندد. می‌گرید و به‌عبارتی از تمام قوای تخیل، احساس، اندیشه هم‌چون دیگر انسان‌ها بهره‌مند است. اما بسیار کم از آن نوشته‌اند و گاهاً به خودسانسوری خویش دست ساییده‌اند.
رضا مقصدی
یک کوچه ی خلوت.
یک کوچه ی بی انتها، با اندکی باران.
یک کوچه ی با حوصله، ما را فراخوانده ست.
کتایون آذرلی
شب خاکستری بود و خانه ها از غوغای روز خالی شده و ظاهر فقیرشان را نشان می دادند. من در کوچهی تنگ و باریکی زندگی می کنم که اگر چه حاشیه ی درختکاری دارد و عصرها بوی عطر اقاقیای بنفشش غوغا بر پا می کند. با این حال عبور از آن همیشه مرا می گریاند.انگار این کوچه را فقط برای اشک ریختن ساخته اند.
ابوالفضل محققی

نسیم به آرامی شاخه های نرم بید مجنون خم شده بربرکه زیبای پارک "پیل دامن" رادر هوا می رقصاند.اندکی دورترچنارهای کهنسال به تنبلی خمیازه می کشند.دو سنجاب کوچک بابازی گوشی تمام از شاخه ای به شاخه می پرند ودر چشم زدنی داخل سوراخی کوچک از نظرم پنهان می شوند.
زنان برای آزادی و برابری پایدار
معرفی هنرمند: رامش صفوی، ساکن سوئد
نویسنده و نمایشنامه_ فیلمنامه نویس
تحصیلات در رشته‌های زبان انگلیسی‌ و کارگردانی سینما
آثار: ۴ اثر بلند و چند داستان کوتاه
فیلمنامه های دگردیسی و انبه: انتشار توسط نشر اچ اند اس مدیا در انگلستان
سمت سیاه زمستان: نشر باران در سوئد
آ. ائلیار
در این مجموعه 15 قصه (یا داستان کوتاه و داستانک ) و یک نمایشنامه ( قونچا) را میتوان مطالعه کرد. متن فارسی مخصوص کسانی ست که با زبان ترکی آشنایی ندارند.
هادی خرسندی
نه، این سروده ربطی به قرارداد اخیر رژیم با چین ندارد. این دلنوشته سال‌هاست که با من است و هربار که می‌روم سراغش، غم‌بیتی دیگر از چشمم بر آن می‌چکد. اولین‌بار غم‌نامه‌ای چند بیتی بود که در فیس‌بوک گم‌وگور شد. دو هفته‌ای هم هست که خود فیس‌بوکم گم‌وگور شد. چنان درش را به روی من بسته‌اند که دیگران می‌توانند در کامپیوترشان، سراغی از آن مرحوم بگیرند اما من با کامپیوترهای خودم سر قبرش هم نمی‌توانم بروم!
دیروز در اینستا گرام مطلبی خواندم که تا حال دست از سرم بر نداشته است. نویسنده با خشم وحرص از دوستی «خارج نشین» نوشته بود که عکسش را با با کارت واکسن که چون مدال افتخاری به سینه زده بود برایش فرستاده و او فکر کرده دارد به او که از واکسن محروم است پز می دهد. یادش آمده که همان دوست چند سال قبل با دیدن یک سس هزار جزیره در میان سوقاتی ها به گریه افتاده و مدت ها اشک ریخته. رفته توی یخچال همان سس را برداشته و چندین عکس هنری از زوایای مختلف آن گرفته و برای دوست فرستاده تا دلش بسوزد.
هادی خرسندی
کلاب‌هاوس امکان گفتگوی خصوصی یا عمومی می‌دهد. ایرانی‌ها از داخل و خارج هجوم آورده‌اند. تب تندی است که دارد به عرق می‌نشیند. رژیم می‌خواهد تا زمان انتخابات داغش نگه دارد. روزنامه‌نگاران بی‌بی‌سی و رادیو فردا و ایران اینترنشنال و غیره در این یکی دوهفته حضوری دشمن‌شکن داشتند. دو نفر هم این وسط سلبریتی شدند. جمشید برزگر در خارج و فرید مدرسی در داخل!
لویی چیلتون
این فیلم درباره زنی است (با ایفای نقش مک‌دورمند) که پس از بحران مالی سابق در خودروی ون خود در غرب آمریکا زندگی می‌کند. جایزه بهترین کارگردانی، ژائو او را به دومین زنی تبدیل می‌کند که طی ۵۳ سال برنده این جایزه شده است.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
سروده منوچهر برومند
منوچهر برومند (م. ب. سها)
سروده منوچهر برومند سها
احمد رضا بهار لو
هادی خرسندی این بار حکایت بستر جهلی را که جمهوری آخوندی درآن جاریست با فریاد بلند طنز بگوش هر انسان هنوز انسان مانده، هر آدم شنوا، و حتی کرهای مصلحتی نیز میرساند.
در خواندن این تفریح المسائل چشمان خواننده مدام سرشار از اشک است . یک چشم از شدت خنده که مشخصه طنز نایاب هادیست و چشم دیگر مالامال اشک حسرت از تماشای مخافت جهلی که این ملت خودرا بان گرفتار ساخته.
هادی خرسندی
حوصله داریا! ول کن پدر این حرفارو. یارو هرچی زودتر خوب بشه، به نفع شماست. عجالتاَ که باید خرج معالجاتشو بدین. البته اونم حد و حدودی داره. این نمیتونه بره پیش گرونترین روان‌پزشکان و خرج بیخود برات بتراشه. موازین داریم. جوانب انصاف رعایت میشه. حالا موضوع پرده‌ی گوش را من یک‌جوری ماست‌مالی می‌کنم برات، چون این موضوع و سرش که خورده به دیوار و فحشی که بهش دادی و لطمه‌ی روانی و شوک عصبی، اگه همه با هم جمع بشه، دیه‌ی پسرت هم ازش کم بشه،
هادی خرسندی
از آنجا که توهین به رهبری و حتی انتقاد از رهبری ممکن است جوابش گلوله در کوچه و پسکوچه باشد، دو سروده بهداشتی فوری، برای انتقاد از رهبر چین دارم که به‌راحتی می‌توان در خیابان‌های وطن خواند بدون اینکه هیچ مسئولیتی برای خواننده‌ها داشته باشد.
شادی سابُجی
این شعر به مناسبت امضای قرار داد هولناک جامع همکاری ایران و چین در تاریخ 7 فروردین ماه 1400 به امضای منحوس وزیر امور خارجه ی وقت محمد جواد ظریف و وزیر امور خارجه ی چین، وانگ ایی در فراسوی سرزمین ایران در کشور فرانسه نوشته شده است.
نیما کریمی
قریب به یک دهه است که مجموعه تلویزیونی "پایتخت" در صدر سریال‌های پرمخاطب تلویزیون دولتی ایران "رسانه ملی" است. سریالی که با کم‌ترین تغییر در عوامل اجرایی از ابتدای دهه نود خورشیدی در شش فصل تولید ودر مناسبت‌های مختلف مثل عید نوروز یا ماه رمضان از شبکه اول تلویزیون ایران پخش شده است.
ابوالفضل محققی
من رویا می بافم نه! پیش از آن که رویا ببافم ندافی میکنم با کمانم ومشته ام. در کوچه های خاطره می گردم به محله های آشنا به خانه ها به کوچه هائی که هنوز خاطرات کودکی ،نو جوانی و جوانیم را در خود حفط کرده اند سر می زنم .نه زمان ونه مکان قادر به زودن این خاطره ها نیستند. قادر به کمرنگ کردن چهره هائی که دوستشان داشتم .
تقی گیلانی
من حتی از تصور آن سایه های گریزانی که با بستن چشمم به من نزدیک میشدند و دیواری که رویم آوار میشد، حالت تهوع میگرفتم و خیلی سریع چشمم رو باز کردم و لبخندی زده و گفتم میخوام بیام خونه خودمان!
مجید محمدی
بعد از جامعه‌ مدرسین که رئیس‌جمهور فرانسه را برای مخالفت با قبیله‌گرایی و جدایی‌طلبی بخشی از مسلمانان فرانسوی، نژادپرست خوانده بود، حالا نوبت به شهرداری تهران رسیده است که حاجی‌فیروز را دارای مضامین نژادپرستانه بداند و از
بهنام چنگائی
پیشاپیش، نوروز و بهاران را به همگان، دوستان و رفقایم شادباش گفته و برایتان آرزوی تندرستی و شادمانی دارم.
آ. ائلیار
si11-me-in ki-ki-in zu-ür-zu-ür-ru-un
ha-la-a[t] mu-ru-it [ba]-at-ba-at-[t]ü-ut

هوای آسمان را تنفس میکنیم.
وبر گردو خاک زمین پا می نهیم .
بهنام چنگائی
بپاخیزیم و آماده باشیم که" نوروزمان در راه است"او شایسته ی پیشوازمان بوده، هست و خواهدبود آتش چهارشنبه سوری را می باید با پایکوبی و شور و شادی به جان و جام شکننده ی کاخ نشینان ولائی بیندازیم و خود نیز در کام شادی، دمی بیاسائیم.
هادی خرسندی
ارباب خودم سلامو علیکم
ارباب خودم دمبتو بالا کن

امسال تو شدی اربابِ ارباب
اربابِ خودم عالیجناب گاب!

ارباب خودم سال سال گاوه
بده ماچو که سال عشق و لاوه


ابوالفضل محققی
دروازه باغ شب را می گشایم .
ماه درون باغ می گردد
چونان پادشاهی در گردشی شبانه
درحلقه هزاران ستاره با تن پوشی از نقره .
هنوز تن به افیون خواب نسپرده ام
نظاره می کنم بر این گردش با شکوه پادشاه شب.
شاخه های بید مجنون تن به هم می سایند در هم می پیچند چونان پیچیدن دو تن در شب.
ماه قدم سست می کند.
کتایون آذرلی
شعر سرگشته از مجموعه شعر رِد پا با صدا و دکلمه شاعر: کتایون آذرلی





یوسف عزیزی بنی طرف
رستم حلق آویز/ رودابه بی رمق/ وسهراب خون شفق
/ تو خلقی صبور/ سینه چاک/ زیر قِمه قَجر/ تکه تکه ات کردند
برنا ایزدپناه
در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونی‌های آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالش‌های پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته می‌شود. صاحب‌نظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویه‌های مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداخته‌اند که بمرور در وبسایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر می‌شوند.
رضا علامه زاده
کاش این رسم زیبا در فرهنگ ما جا بیافتد که به جای یاد کردن از عزیزان‌مان در سال‌روز ازدست‌رفتن‌شان، در سال‌گرد زادروزشان از آنان یاد کنیم. مگر بر سنگ گورشان دو تاریخ نمی‌نویسیم؟ کدامش ارزش یادآوردیِ بیش‌تری دارد؟