من قبل از هر چیز مخالف هر چه جهان ما را متشنج می‌کند هستم. استفاده از هر انرژی که علیه صلح جهانی باشد، خواه قدرتهای بزرگ باشند یا کوچک. از نظام اسلامی جنگ طلب. دخالتهای نظامی آمریکا و روسیه یا دولت اسرائیل متجاوز هم خاطره خوبی ندارم. ولی نگران سیاست جان هموطن مجاهد هستم که جانشان وثیقه سیاستمداری رهبری سازمانی است که برای رسیدن به قدرت به عمله سازمان "سیا" در می‌آیند. ملت ایران با نظام اسلامی درگیرند ولی حاضر نمیشوند با صدام، سعودی و آمریکا برای جنگ با نظام جمهوری اسلامی همکاری کنند. فقط میتوانم بنویسم، برای قربانیان هموطن این سازمان دردمند و متاسفم.
ذکر تاریخچه بیش از ۲ دهه سوئد و تحلیل جامعه ایشان از زندگی مشترک در سوئد ٔبر اساس مدرنیته ربط زیادی با ایران و به خصوص تهران ندارد .. احتمالا ایشان در نیاوران و بطور کلی شمال شهر تهران زندگی کرده اند .. بیش از ۸۰% مردم شهر تهران در خانه‌های بسیار کوچک و چسبیده به هم زندگی میکنند و به قول معروف همسایه‌ها از جیک و بوک همدیگه اطلاع دارن و با توجه به فضولی در زندگی یکدیگر و زمینه مذهبی..امکان( سامبو ) برایشان میسر نیست . و مقایسه فرهنگ جامعه سوئد با سنت گرائی مردم مذهبی ایران یا هر کشور مسلمان دیگر بیهوده است ، مشکل بزرگ زندگی مشترک خارج از ازدواج در ایران مسئله حاملگی و ثبت نام نوزاد در دفاتر صدور شناسنامه و در نتیجه کورتاژ غیر قانونی و معضلات عدیده دیگر ...اصولاً چه نیازی به این مقایسه هست؟
معضل ازدواج سفید برای ایران و ازدواج سفید برای مردم سوئد،
دوست گرامی جناب تبریزی، ما هنوز هم منتظر فرمایشات جنابعالی در مورد نشر و بسط و توضحات مبسوطی در باره سئوال فوق از محضر گرانقدر تان هستیم. شما که به عنوان یک روشنفکر افتخار ایران هستید، لطفا نظر شریف و مستدل خویش را در این مورد ابراز بفرمائید. با تشکر از زحمات ارزنده تان.
سلام فکر کنم ایشون استعفا نمیدند چون به یقین میدوند خود ملت هم میدونست اون وعده ها عملی نمیشه اما به ایشون رای دادند چون تو مشکلات که احمدی نژاد ساخت و پرونده هسته ای حلش بدون جنگ تا جایی که امکان داره محدود تر شدن نیروهای تند رو مردم یکبار دیگه به رفسنجانی وتدبیر اون ویا اعمال نفوذ دوبارش تو تصمیمات سیاسی واقتصادی امید بستند مردم بیش از هر چیز الان تکیلف پرونده هسته ای براشون مهمه چون به امنیت وضعیت اقتصادی وابستگی حاد داره یک دوره ای شبیه پایان جنگ درست یا غلط به باور اکثریت مردم حداقل تو کوچه بازار اگه فسنجانی نبود جنگ تموم نمیشد الانم تا زمان حل این قضیه مردم ترجیح میدند تا حد امکان اختلافات رو به بعد موکول کنند وگرنه کدوم ادم عاقلی انتظار داشته تو صد روز قوانین عوض بشه یا یک نیروهای تندرو کنار زده بشند یا بیکاری صفر بشه یا فقر وبی عدالتی از بین بره ایشون به خاطر پرونده هسته ای ویکسره
کردن اون رای اورد که دست جلیلی و...نیافته فرض کنید استعفا بدند چه اتفاقی می افته اعدام کم میشه قوانین عوض میشه تحریم برداشته میشه فقر فساد از بین میره نه فقط تندروها و دیونه هایی چون مشایی وشریعتمداری و...راحت تر کشوررو به سممت جنگ و نابودی میکشند
ببخشید وسط این بحث ها اما برام جالب که یکی از افرادی که خاوران میگه بگه زمانی که هواپیما عراق مدارس رو بمباران کردند خرمشهر ویران شد که هنوز بازسازی نشده مردم عروسی رو بی سروصدا برگزار میکردند چون تو هر محله بودند خانواده ای که پسر جوانش برای دفاع از خاک ایران شهید شده بود اقای رجوی و پیروانش در کنار صدام چیکار میکردند اگه 57به هر دلیل قدرت به ایشون نرسید... با کشوری که به ایران حمله نظامی متحد شد که انتقام شکست خودش رو بگیره اگه خمینی جنایتکارترین ادم هم باشه هیچ چیز توجیه همراهی با صدام رو نمیکنه خیلی از مردم مخالف حکومتند اما دلیل نشد که به خاطر اختلافات در مقابل هم با دشمن ایران متحد بشند خاوران از ذهن شما نمیره ورودتون با اسلحه به خاک ایران و همراهی تون با صدام هم از یاد ملت ایران
مگه خلی حاجی ؟...مگه از ما آخوندها نیستی؟..مگه از اقتصاد آخوندی چیزی سرت نمیشه که اونجا نشستی و میزاری که ایرانی ها گاز مفتی بسوزونن ؟...گازی که میشه صادر کرد و با دلار و یورو عوضش کرد میدی ایرانی ها که اسکناس جمهوری همون اسکناس "کاغذ رنگی"بی ارزش آخوند نشان بهت بدن ؟...یالله برو بهش بگو شرکت گازورشکست شده و اگه گاز می خوان به قیمت صادراتی همون قیمتی که خارجی بهش دلار و یورو میدن باید از آخوندها بخرن ...!! جلل اخالق ..گازی که مفت از سوراخ چاه بیرون میزنه شرکتش ورشکست شد !!
اگه اعتراضی صورت نمیگیره به خاطر اینه که در تمام موارد حکومت یا اونا رو به عنوان سنی های حامی تفکرات عربستان که سعی در تبدیل کردن اون استان به صورت افغانستان وپاکستان بکنند معرفی میکنه یا به عنوان قاچاقیان مواد برای همین این کشتن که ازش یاد میکنید یا اصلا تو ایران بازتاب پیدا نمیکنه یا به صورتی جلوه داده میشه که در راستای حفظ تمامیت ارضی وامنیت ملی بوده نه به صورت کشتار به خاطر مذهب درمود تاریخ هم انصاف داشته باشید در قبال 500 سال تقریبا از اموی تا الان هرجا شیعه تو اقلیت بوده وامکانش فراهم مورد تبعیض قرار گرفته اما به نظر من دلیل نداره تو صفحات تاریخ به دنبال درگیری ها باشیم وقتی امکان این رو داریم که روی یک ملیت واحد تاکید کنیم چرا باید با تاکید به نوع اقوام مختلف یا تفاوت ها بهونه به دست تجزیه طلب ها یا حکومت برای سرکوب بدیم ویک چیز دیگه همه ایرانی ها رو به قبول داشتن تبعیض متهم کردند
انصاف نیست حکومت عادل نیست قبول در مورد مخالفان خارج از کشور شما شاید حق داشته باشید چون اونا رو بهتر میشناسید اما اینده ایران نه در دست این حکومت با این روش می مونه ونه به دست گروه هایی که الان در خارج از کشور فعالیت میکنند خیلی از جوانان ایران به صورت منطقی تر وفارغ از تمام این تعصبات قومی برای بهتر شدن شرایط تلاش میکنند توشهرهای تهران یا حتی مشهد خانواده های سنی هم حضور دارند بدون هیچ مشکلی با مردم عادل نبودن حکومت در مورد فارس ها وشیعیان هم صدق میکنند در ضمن خودشون یا دیگران معنی نداره وقتی همه متعلق به یک ملت هستیم من قبول ندارم که اکثر مردم ایران دنبال تبعیض باشند اما شاید چیزی که به حکومت تو این کار کمک کرده این بوده که مردم این استانها خصوصا سیستان نخواسته یک ارتباط با جامعه براساس مشترکات داشته باشه برای همین حکومت می تونه جدایی طلبی یا طرفداری از عربستان رو بهشون نسبت بده جدی برای من سوال اگه نرخ بیکاری اینقدر وحشتناک تو سیستان چرا امار مهاجرت جوانانشون به استان های دیگه کم درواقع شهرهای بزرگ ایران الان صحنه حضور صدها مهاجر از شهرهای مختلف اند اما تو اونا کمتر تقریبا هیچ بلوچی پیدا نمیشه اگه این کار رو شروع میکردند حداقل درهمون حجمی که نیروی کار از استان های دیگه به اونجا وارد میشه راحت تر فرهنگها در هم ادغام میشد وحتی راحت تر می تونستند به بقیه درمورد تبعیض ها اطلاع رسانی بکنند ازاون گذشته تبادل نیرو تو استانها این باور روبهمه میداد که بومی هیچ استانی نیستند دلیلی برای تبعیض باقی نمیذاشت ونه بهانه ای برای سرکوب یا نا امنی این در نهایت به توسعه همه استانها کمک میکنه ماباید کاری کنیم که هیچ حکومتی بهانه ای برای تداوم خودش یا هر دلیل دیگه نتونه بهونه برای ایجاد تفرقه بین مردم پیدا کنه حکومت امکانات نمیده اما اونا با مهاجرت نکردن به استان های دیگه خودشون رو از امکانات اموزشی یا کار که تو جاهای دیگه هست هم محروم میکنند و در واقع تن میدند به همون انزوا و محرومیتی که حکومت میخواد اونا داشته باشند در صورتی که می تونند تو جامعه ادغام بشند 500 سال یا 1000 سال قبل تموم شده نه از عزت هخامنشی مونده نه از ذلت حکومت اموی الان نسل الان چرا نباید سعی کنه این باور غلط رو که مثلا اذربایجان باید اکثریت ترک باشه یا خوزستان عرب باشه یا بلوچ ها یک جا باشند یا فارس و اصفهان فقط مال فاس هاست بذار کنارچرا نباید فکر کنیم با پخش شدن راحت تر تعصبات از بین میره و جا برای سرمایه گذاری های منطقی تو هر منطقه اماده میشه این تعصب رو استان های ضررهای فوق العاده به کشور زده شاید ساخت فولاد تو اصفهان به جای جنوب انتقال های بی مورد ابها که حاصلش در خطر بودن دو رود کارون وزاینده رود و اینکه خشک شدن هر کدوم به کل کشور اسیب میزنه نمونه کوچکی از اسیب تفکر بومی گرایی به جای ملی گرایی تو سطح فکر مسولان اگه حریف حکومت نیستیم خودمون که می تونیم به این تفکر دامن نزنیم وبارواج مهاجرت های بین استانی جلوی تبعیض یا مهاجرت به خارج رو بگیریم کاش صدساله دیگه هیچکس تو هیچ استانی نتونه بگه این منطقه فارس ترک بلوچ و...یا فرهنگ دو شهر ایران فرق میکنه کاش همه ما رو تو دنیا یک کشور متحد بافرهنگ ایرانی نشات گرفته از تجمیع این خرده فرهنگهای حاضر بشناسند
بلوچ ها و سنی ها ۵۰۰ سال توسط شیعیان و حکومت های شیعه قتل عام شدند و بخاطر ایران صبر و تحمل کردند. اگر در تشیع ظرفیتی برای برابری و انصاف بود، حد اقل در مورد خود شیعه ها تجلی پیدا میکرد. و از آنجا که تشیع ایرانی بر اساس دشمنی با اهل تسنن پدید آمده، تبعیض گرایی در ماهیت آن نهادینه شده است؛ بهمین دلیل شما هیچ اعتراضی بر علیه سنی کشی و بلوچ کشی در میان شیعیان نمیبیند. انهایی که بخود رحم نمیکنند چگونه به دیگران رحم میکنند؟
تمامیت ارضی ایران به هر قیمتی حفظ میکنیم این استان ها اگه روی ملیت خودشون تمرکز کنند و اشتراک های فرهنگی با بقیه به جای تاکید رو تفاوت ها راحت تر و سریعتر تبعیض ها از بین میرود در ضمن مشکلات اقتصادی مال همه ایران است اما تو استان های مرزی ودور از پایتخت بیشتر چون مدت زیادتری تو کانون توجه نبودند صرفا به خاطر اختلاف قومی نیست اما مذهب خرمشهر اهواز و...عربهای ایرانی شیعه هستند وقتی ایران از اقلیت شیعه وعلوی سوریه با تمام توان دفاع میکنه یا عراقی های شیعه نمیشه هرگز اجازه نخواهد داد پاره تنش خوزستان جدا بشه اذربایجان و ارادت خاص وویژه شون به ابولفضل زبانزد همه شیعیان ایران پس اگه تبعیضی باشه هم به خاطر مذهب نیست اگه خطر تجزیه طلب ها برطرف بشه یقینا با سرعت بالاتری این تبعیض رفع میشه چرا به جای تاکید روی ملیت ایران این همه به تفاوت قومی اصرار میکنید
طبق اعترافات قاتل سعید امامی در وئدیوهای پخش شده هر دو نفر قبل از قتل بیهوش شده بودند. به نظر بنده طرز قتل ابعاد فاجعه را اصلا تغییر نمیدهد لذا لزومی در به غلط تصویر کشیدن صحنه قتل وجود ندارد
یکی از دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی یا به قول شما «سامبو» موضوع فرار از مالیات و دیگر مزایای دولت رفاه است. در کشورهای اسکاندیناوی به دلیل کمک های اجتماعی وبیمه بیکاری و..... ازدواج رسمی درد سر ساز می شودبطور مثال اگر زن و شوهری بدون ازدواج رسمی ؛ یکی کارش را از دست دهد ؛ حقوق بیکاری ویا سوسیال به او تعلق خواهد گرفت ومشکلی پیش نخواهد امد در حالی که اگر ازدواج رسمی بین این دو باشد؛ حق بیکاری و یا سوسیال نخواهد گرفت و تابع حقوق همسرش قرار می گیرد. این مسئله کمی نیست.
سلام من یک جوان ایرانی ام که یک ماه دارم نظرات مخالفان حکومت رو می خونم برام جالب بود چون احساس میکنم یک عده خیلی از فضای ایران دور هستند بیشتر از همه مجاهدین بذارین یک چیزی رو بگم تا دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد من و هیچکدوم از اطرافیانم از برنامه اتمی خبر نداشتیم اون سال حکومت با مطرح کردن تعلیق و دست گذاشتن روی غرور ملی باعث شد بین رفسنجانی و احمدی نژاد به احمدی نژاد رای بدیم من و دوستانم رای اولی بودیم اما 4 سال بعد با چرندیاتی که احمدی نژاد میگفت ومدیرت افتضاحش باعث شد برای رفتنش روزشماری کنیم به موسوی رای دادیم تا از شر اون دیونه خلاص بشیم به خیابون ریختیم چون برای اولین با ر احساس کردم ازادی و انتخابم رو نادیده گرفته دولت تا زمان بودن اونا تو خیابون ما هم بودیم بعدش منتظر خاتمی بودیم که اقدام نکرد به روحانی رای دادیم چون قبل از اینکه بخوام فکر کنم حکومت عوض بشه یا نه میخوام
خطر جنگ از کشورم دور بشه شاید برای مجاهدین که تو جنگ تو عراق بودند یا شما که خارج از کشورید جنگ فقط تو تلویزیون باشه اما برای ما مفهومش دیدن کشته شدن عزیزان و ویران شدن شهرهایی که عاشقش هستیم اما تحمل مون هم در قبال تحریم ها و گرانی سر اومده پس از ته دل دعا میکنیم توافق بکنند اما غنی سازی تو خاک ایران برامون یک چیزی در حد حفظ تمامیت ارضی ایران مخصوصا با حساسیتی که عربستان نشون میده ترجیح میدیم تو جنگ بمیریم اما زیر بار این تحقیر که ایران نتونه تو خاک خودش از دانشی که بهش دست یافته نریم اگه توافق بکنند تحریم برداشته بشه اقتصاد حتی به زمان رفسنجانی برگرده نود درصد مشکلات مردم با حکومت حل شده چون اساسا برای ما مهم نیست که ولایت فقیه یا شاه فقط اون رجوی ... که کنار صدام بود نباشه الانم خاتمی اشاره کنه برای رفع حصر دوباره میلونی میام تو خیابون بعد از خامنه ای هم فقط مهم اینه که حکومت دست پسرش یا مصباح و..نیفته که نمی افته چون نمیذاریم خیلی از مسایلی که شماها مطالبه میکنید از حکومت برای ما جالب اینا نه فقط برای غرب مهم نییست که برای خود اکثریت مردم هم مهم نیست اعدام های مجاهدین فقط واسه خودشون مهم برای ما بین اونا وسربازهای عراق فرقی نبود یا پهلوی خوب یا بد جز گذشته است هیچ حکومتی دوباره برنمیگرده اره تغییر میکنه اولویتهای حکومت اما به مرور با تغییر ریاست جمهورها ونماینده ها وتغییری که تو متن جامعه باشه ازادی های اجتماعی که میگید دقت کردید خیلی از اونا قبل از حکومت تو خود خانواده های ایرانی به عنوان ازادی حساب نمیشه تهران قادر نیست برای کل ایران تصمیم بگیره هیات ها تو محرم نشون از کسانی که به اسلام تو درجات مختلف باور دارند پس تمایل چندانی به حذفش ندارند مهم نیست خوب یا بد اما تنها کسانی که تو این سی سال تونستند مردم رو بیارند تو خیابون موسوی وکروبی بودند اومدنی هماهنگ تو اکثر شهرها نه فقط تهران یا شهرهای بزرگ پس باور کنید ما هنوزم جرات بیرون اومدن انقلاب کردن داریم اما با رهبری که باما تو ایران و تو خیابون باشه
اقای آدم گرامی؛
چند نکته در باره فرمایش شما ذکر می کنم:
- تناقضات اشکار در چند سطری که نوشته اید بچشم می خورد. اظهار کردید: "اینجانب هم خواهان سرنگونی تمام و کمال رزیم اسلامی هستم به این دلیل که در قرن 21 اسلام دیگر جواب نمی دهد .روحانیون و فعالان سیاسی خاورمیانه می باید بتدریج از این مرحله گذر نمایند". از یکسو خواهان سرنگونی رژیم هستید و از سوی دیگر در آرزوی گذار داوطلبانه روحانیون از این مرحله نشسته اید. پرسش اینست که خواهش و تمناها و لنگ انداختن های اصلاح طلبان کدام دستاوردهای گهرباری را برای ایران و ایرانیان در پی داشته است؟ نگاهی به چهره جامعه ایران بیاندازید و آمار فقر، تنفروشی، اعتیاد، فساد حکومتی، اعدام، خشونت و ... را ملاحظه کنید و سپس کلاه تان را بالاتر بگذارید و سپس بطور مشخص (ونه کلی و شعاری) از "نقش موثر اصلاح طلبان در تحولات سیاسی ایران سخن بگوئید!
شما چگونه سرنگون طلبی هستید که ظرفیت (چشم انداز) گذار تدریجی را در نظام می بینید و خواهان سرنگونی آن هستید؟!!! اگر من 35 سال است از سیاست براندازی نظام دفاع می کنم؛ بخاطر تحلیل از حاکمیت سیاسی و شناخت از داشته ها و نداشته هایش بوده است. ولی شما که پتانسیل تغییر تدریجی و "عقلائی شدن نظام" را می بینید چرا از سرنگونی آن دفاع می کنید؟
مدافعان سیاست "عقلائی کردن نظام" در 35 سال گذشته تنها مردم را فریب داده اند، در چشمان مردم خاک پاشیده اند و بر سر ایجاد جبهه ای بزرگ در برابر جباریت اسلامگرایان در ایران سنگ اندازی کرده و نقش اسب تروا را در اپوزیسیون برانداز بر عهده داشته اند. ای کاش از 35 سال دستاوردهای خدمتگذاری اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی بیشتر می نوشتید.
- از آغاز قدرتگیری اسلامگرایان درایران بخشی از اپوزیسیون به تحلیل سیاسی طبقاتی حاکمیت پرداختند و بر اساس شناخت از اسلام، روحانیت و قانون اساسی نظام؛ راه آزادی و زندگی بهتر را در چارچوب رژیم اسلامی سراب معرفی کردند (آیا غیر از این بود؟؟؟) و به کار آگاهگرانه رو آوردند. 35 سال علیه توهم و فریب امکان اصلاحات آزادیخواهانه و دمکراتیک در نظام و بزک کنندگان چهره فاشیستی حکومت مبارزه نظری صورت گرفته است. به آرشیو اسناد جنبش نگاه کنید و نادانسته حکم صادر نفرمائید که: "یکی از ویژه گی های رادیکال های سرنگون طلب ؛بی منطقی آنان است".
راستی چرا از ترجمان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی "منطق اصلاح طلبان" بطور مشخص نمی نویسید؟؟؟
"منطق" "موثر اصلاح طلبان" در حفظ و تداوم جباریت و بیدادگری در ایران پیشکش تان؛ تنها بی منطقی خود را به دیگران نسبت ندهید!
- در مورد نوشته آقای فرخ نگهدار خدمتتان عرض کنم که کوشش ایشان ناظر بر رفع "شکاف میان دولت-ملت است". دولتی که ابزار نظامی پیشاقرون وسطائی، تبعیض بنیاد، استبدادی و انسان ستیز است! از سوی دیگر میان دولت ملت نه شکاف، بلکه دره عمیقی قرار دارد که 35 سال است خونهای فرزندان ایران در ان جاری ست و این در حافظه تاریخی - ملی ایرانیان ثبت شده است که ادمکشان حاکم با آراء اصلاح طلبان بقدرت رسیده اند و در نتیجه توهم پراکنی آنها در صفوف مردم، نظام تداوم یافته است!!!
من نمی‌دانم که نویسنده این مقاله در مقطع انقلاب ضد فرهنگی دانشجو بوده است یانه. اگر بوده است، باید به یاد داشته باشد‌که بنی صدر بعد از شروع درگیری‌ها در دانشگاهها بعنوان رییس جمهور تصمیم شورای انقلاب را مبنی بر تعطیل دانشگاهها در نیمه خرداد ۵٩ اعلام کرد. او همچنین به تمام گروههای دانشجویی غیر حکومتی مهلت داد که تا اول اردیبهشت ۵٩ دفاتر خود را تخلیه و تعطیل کنند و در غیر اینصورت او در روز اول اردیبهشت از مردم خواهد خواست که اقدام به اخراج گروههای دانشجویی از دانشگاه کنند. فاجعه فرهنگی توسط باند مشکوک آیت و نوچه‌های افراطی‌اش مثل احمدی نژاد، دیالمه،… صرفا به منظور اخراج اساتید و دانشجویان مخالف استبداد مذهبی از دانشگاهها کلید خورد و بنی‌صدر سوار موج شد. در بهار ۵٩ بنی‌صدر فقط با باند حزب جمهوری اختلاف داشت و با سیاستهای عمومی نظام مشکلی نداشت. در ضمن تحریف تاریخ هم نوعی از سانسور است.
زناشوئی سپید یا سامبو که سرکار خانم نسرین اسفندیاری در آن باره سخن گفته اند در سرزمین هائی می توانند سودمند باشند که دارای فرهنگی والا باشند و رژیم هائی مردمسالار با خردورزی در آنها بر سر کار باشند، برای نمونه در کشورهائی که برابری حقوقی زن و مرد در آنها پدیده ای نهادینه شده است و زنان پادشاه و رئیس جمهور و نخست وزیر می شوند و یا به پست های بالا می رسند سامبو زیانی برای زنان نخواهد داشت اما در دوزخی به نام ایران آخوندی که ارزش زن بر پایه فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی برابر با ارزش جانوری است که می توان آن را خرید و فروخت سامبو همان ازدواج موقت یا صیغه کردن رژیم آخوندی و بردگی جنسی زنان از آب درخواهد آمد! پس آن چه که ایرانیان باید برای آن بکوشند برابری حقوقی زن و مرد است و برابری حقوقی زن و مرد نیز تنها با درهم کوبیدن و نابودی رژیم دوزخی ولایت فقیه شدنی است!
kheili bi rabt bod!
karkard e hokomat j e i che rabti ba naragi dasht?
zemnan ketabhaye ishon panj salie mamno shode
shoma dar est khabar nadari
ba tashakor
دوست گرامی جناب تبریزی، باسلامهای دوستانه به شرف حضورتان، آیا از نظر جنابعالی چگونه میشود، مفاهیمی مثل ( نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و .......... در هر چهره ای چه ترک پرستی و چه فارس پرستی "آریاپرستی")، را از سرتاسر جهان ریشه کن کرد؟ استدعا دارم اگر ممکن است، راه کار های آن را برای خوانندگان ایران گلوبال با راهنمائی های مدبرانه خویش، روشن بفرمائید. آیا از نظر جنابعالی میتوان چنان افکاری را ریشه کن کرد؟ لطفا اگر ممکن است با بیانات گوهر بارتان مردم را از طریق مقاله و یا نطق خود در این مورد راهنمائی بفرمائید. تا خوانندگان از راهنمائی های جنابعالی بهره مند شوند. ضما اگر در این مورد، جلسه سخن رانی و یا مصاحبه تلویزیون ترتیبی اتخاذ بفرمائید، لطفا دوستان و علاقه مندان را از محل سخن رانی خود مطلع بفرمائید. با آرزوی موفقیت.
با خواندن این کمنت در باره سفر مسعود بارزانی به شمال کشور خود ، فهمیدم چرا پروپاگاندیست های شاه و شیغ و چپ و نازی نیز اغزاق های تبلیغاتی خود را شیرین و حقیقت میدانستند . اینها هستند که چون خود کور احساساتشان هستند به چشم مردم عام نیز خاک می پاشند .
jenabe BEHZAD KARIMIye gerami, dardo soge shoma dar qame az dast dadane baradare azizetan, dardo soge mast.
paydari va behroziyetan ra dar in ayame dardbar arezomandim.
سفری مهم و تاریخی یکی از بزرگترین رهبران کورد جنوب کوردستان مسعود بارزانی بە شمال کوردستان بزرگترین شهر کورد نشین و بە عبارتی دیگر پایتخت کوردستان دیاربکر ،،، در مورد این سفر تاریخی صحبتهای بسیار ضد و نقیضی از طرف خبرگزاریهای جهان و بخصوص سازمانهای امنیتی کشورهای منطقە شنیدە شدە و خواهید شنید ولی این سفر از خیلی جهت بی نهایت پر اهمیت بود
شهر دیاربکر یک شهر چند میلونی کورد نشیت و بسیار تاریخی میباشد کە بزرگتیرن قلعەی تاریخی جهان در این شهر واقع شدە شهری است کە مستقیمأ بر تمام کوردستان ایران ، عراق، تورکیە، سوریە تأثیر دارد شهری کە بە مدت نزدیک بە 90 سال حتی صحبت کردن بە زبان کوردی نیزممنوع بود ولی امروز پرچمهای کوردستان در گوشە گوشەی این شهر بزرگ در اهتزاز بود بر خلاف بسیاری از نظرات سازمانهایامنیتی کشورهای منطقە استقبال بزرگی از مسعود بارزانی شدە شوان پرور و ابراهیم تا تلاس در یک کنسرت بزرگ بە افتخار ورود بارزانی آهنگ اجرا میکنند وهمان طور کە گفتم تورکیەای کە اسم کلمەی کوردستان در آنجا مننوع بود امروز از پرچمهای کوردستان موج میزند ،،، آیا کشور ایران جرئت و توانائی آن را دارد بدون خشونت و زور گوئی اجازە دهد مسعود بارزانی از مهاباد در کوردستان ایران دیدن کند ؟؟؟ در ضمن لیلا زانا و تمام رهبران احزاب کورد تورکیە از بارزانی پیشوازی کردند در دیاربکر
به نام یک ترک تبریزی آذربایجانی ایرانی بشردوست که خود را از باشندگان کشوری یکتا در جهان به نام کره زمین می دانم بر همگان می گویم که تا زمانی که پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم به همراه اندام های گوناگون آن مانند: نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و .......... در هر چهره ای چه ترک پرستی و چه آریاپرستی از سرتاسر جهان ریشه کن نشود انسان ها دچار رنج های فراوان خواهند بود و به نام یک ترک تبریزی آذربایجانی ایرانی بیدین بر همگان می گویم که تا زمانی که خرافه ای به نام دین که نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است از سرتاسر جهان ریشه کن نشود انسان ها دچار رنج های فراوان خواهند بود، دین زرتشتی خرافه است، دین یهودی خرافه است، دین مسیحی خرافه است، دین اسلام خرافه است و دین های دیگر نیز همگی خرافه های ناسازگار با خرد هستند.
«درد از دست دادن عزيران، آنهم در غربت و در فاصله زمانی کوتاه، درد سنگينی است» . همه ما به نوعی این درد را در دل حمل میکنیم. آقای کریمی عزیز، خود را در غمهایت شریک میدانم.
جناب آقای کریمی داغدار و گرامی
بنده را نیز در غم خویش شریک بدانید و مراتب تسلیت صمیمانه مرا بپذیرید. برای شما و خانواده محترم آرزوی صبر و بردباری و سلامتی می کنم.
دوشوکی
بعنوا نه یک ا یرا نی آ ذ ربا یجا نی وطن دوست سخن را با قدا ست جا ن آ غا زمیکنم چرا که جان درفرهنگ اصیل پسا زر تشت ا یران مقد س بوده جا ن او لویت د ا شته حتی خدا هم حق گر فتن جان را ندا شته خدا با ا نسان خدا میشد ه این ا نسا ن است که خدا را بو جود میا ورده وا اولین جلوه جان خرد بوده که ان هم مقد س ا ست ا ین آ ن فر هنگی است که کو رو ش و منشوراو مشتق از این فرهنگ است.ازان جا لبتر ا ین است که همین جان مقدس در میا ن عرفا در عر فا ن وحدت وجود نام گرفته یعنی ا نسا ن ذ ره ی از کل ا ست دارای همان اعنا صر کل است جا ن آ زاری یعنی خد ا آ زاری جا ن ستا نی یعنی خد ا آ زاری .ا لبته ا گرعر فا ن را ا سلا م ز د ا ی کنیم به فرهنگ ا صیل ا یرا ن میر سیم. این جان مقد س بر ای همه است بدور از رنگ پو ست ، ز با ن ، قو میت ،جنسیت همه جا نها مقد س هستند. این گونه تفکر مقبو له همه آ زا ده
ز نا ن و مردان است .
این ایرا ن است نه یک زبا ن فا رسی دری یا جغرا فیا ی سیا سی این ا قنوس است که ازخا کستر ش بلند خواهد شد.تمدن بشری ازان نقطه به خطا رفته است که این ا صل را نا دیده گر فته است و قربانی خونی را جا ی گزین کرده است و با ریختن خون بر زمین به زمین بر کت داده است نه با کا شت دا نه درز مین.دا نه ،دانش ، دا نا ی، و جان تازه جوا نه.این است نتا یج این خطا است که همد یگر را نا بود میکنیم همین اصل قد ا ست جا ن وخرد یعنی سکولاریته یعنی سوسیا لیسم .فکرنمی کنم هو یت ایران به این سا دگی از بین بر ود فاکتو های ذ کر شده در نو شتا رشما تا حدودی درسطحیا ت درست است.آما ایران یا بهتر گفته شد ا یریا نه یک فرهنگ است.گستره فرهنگ ایران را ببینید از مرز چین تا اروپا ازان سوی خلیج همیشه فارس تا قفقا ز مرز ها ی فرهنگی واست با کمی غبا ر ز دا ی به فرهنگ ا یران میر سیم .حتی مسیحیت مشر و عیت ا ش را از فر هنگ ایران میگیرد ا یرا ن د را ی اصالت تاریخی بسی طولانی است .فیلپین نیست که نام شا ه زا ده اینگلیسی بران نها ده اند ترکیه بی اصا لت یا همانند آ ن پا کستان نیست.ا یران از زما نه سا سا نیا ن و با ا لحیا ت ذ ر تشتی و راه د ا دن ترکان در ارتش ایران رو به ضعف نها د با آمدن سبُكتَكين ازسران طوايف معروف به «تُركان غُز = اَغوزها» كابل را تصرف كرد سلجوقیان دومین آنها و حکومت تُرک ومغول (آلتائیک ها) برایران تا دوران صفویان که آنان هم به نوشته برخي از مورخان (که تبار شاه اسماعيل يکم را بررسي کرده اند) تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجار واز نسل قاجارنویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها.ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد وعباسيان و پيش ازآنان حتي امويان به استفاده از مردان اين طوايف درارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند واز اين طريق قدرت يافتند. قدرت گرفتن سبكتكين هم ازهمين راه بود.وي عميق تراز پيشينيان خود درايران خاوري پيشروي كرده بود.رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود وبه علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني.سلطان محمود غزنوي مهمترين حكمران غزنويان (منسوب به شهر غزنه، مقّر حکومت آنان) بود.محمود چندباربه هند شرقي حمله نظامي برد ومردم اين دياررابه مسلمان شدن ترغيب كرد كه نتيجه اش (9 قرن بعد) ايجاد كشور پاكستان بوده است. اینکه برخی ازراه اشتباه و یا تعمد،غزنویان راموسس افغانستان می دانند درست نیست.ایران پس ازغزنویان قرنها یکپارچه بود.افغانستان نامی است که انگلیسیها در قرن نوزدهم (و پس از تکمیل تصرف هندوستان) بر ایران خاوری گذاردند تا حائلی میان متصرفات روسیه در «فرارود» با هندوستان شان باشد و قبلا چنان واژه ای به این صورت بکار نمی رفت. در نیمه دوم قرن هجدهم در زمانی که احمدخان درّانی (ابدالی) افسر سابق ارتش ایران در قندهار ادعای استقلال (استقلال منطقه مسکونی طایفه خود) کرد و به هندوستان لشکر کشید واژه ای به نام افغانستان وجود نداشت.پس از افتادن ایران به دست عرب ها، گروهی از خراسانیان ـ امروزه معروف به تاجیکان ـ بودند که از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري و محافظت کردند و سیستانیان (افغانهای امروز) بر ضد عرب مسلحانه بپاخاستند و استقلال و حاکمیت ایران تامین شد.سقوط ایران مهاجرت عرب ها وسپس اقوام آلتائیک به این کشوررا به دنبال داشت.حکومت این اقوام که فرهنگ و تمدنی دیگر داشتند بر ایرانیان تغییراتی درمنش و روانشناسی ایرانیان و حتی مدنیّت آنان بوجود آورد.
پیمان گرامی , شناسنامه سیاسی ولایت مداران بر همگان روشن هست وعده های سر خرمن بیانگر ناتوانی مانور هاشون هست , ٣٥ سال زمان کمی نیست برای شناخت
این قوم به حج رفته حنا شون دیگه رنگی نداره
یک سال و نیم پیش راجع به جنگ سرد خاورمیانه نوشتم. جنگ سرد ایران با ترکیه و عربستان. و در آن موقع نوشتم که غرب عملا مهار ایران اتمی را به کشورهای اسلامی سپرده (مهار آتش توسط آتش). هر قدر که پیشتر میرویم این جنگ سرد شبیه جنگ سرد آمریکا و شوروی میشود.
مذاکرات هسته یی بسیار شبیه مذاکرات سالت ۱ و سالت ۲ میباشد.
پروکسی سوریه بسیار شبیه پروکسی افغانستان میباشد. بهار عربی مردم سوریه با ورود جهادیست‌ها با پشتیبانی مالی و نظامی ترکیه و عربستان از یک سؤ و حزب الله و پکک با پشتیبانی مالی و نظامی ایران از سوی دیگر کاملا دارد شبیه افغانستان میشود.
قرنها پیش سون تسه در کتاب هنر جنگ نوشت "هیچ کشوری از ادامه بی وقفه جنگ بهره مند نمی‌شود". دلیلش نیز اقتصادی است. همانگونه که در جنگ سرد آمریکا و شوروی از لحاظ اقتصادی شوروی را از پای در آورد، جنگ سرد خاور میانه نیز یکی از طرفین را از پا در خواهد
آقای عباسی، بجای جواب دادن به محتوای مقاله من همان سنت شریف اتهام زنی رژیم متوسل شدید. جواب ۵۰۰ سال سنی کشی را چگونه میدهید؟ جواب ۵ میلیون آواره ایرانی را چگونه میدهید؟ جواب قتل ندا ها و سهراب ها را چگونه میدهید؟ چرا اکنون به التماس افتاده و از ممالک خارجی تقاضای کمک میکنید؟
نوشته جالبي است. اولين "علائم ظهور" از خيزش جديد جنبش ملي آذربايجان سفرنامه كوتاهي از يك سفر كرده به ايران بود. حدود بيست و چند سال پيش كه نشره اي بنام "راه اراني" چاپ شده بود كه دقيقا حال و هوااي منعكس در اين مقاله را منتقل ميكرد. من خود قبل از شروع مجاهد كشي و كمونيست كشي 1360، با باري از كاستهاي موسيقي كلاسيك (از موسورسكي و پروكوفيف تا قارا قارايف و فكرت اميروف) راهي آزربايجان بودم كه در يك ايست بازرسي از اتوبوس پياده ام كردند. بعدا من بارها گفتگوي بي نتيجه خودم با مأموران براي نجات گنجينه كوچكم را پيش خود مرور كرده ام. خلاصه ماجرا اين بود كه من سعي در تفهيم اين نكته به مخاطبين خود داشتم كه اين كاستها شامل تعريف شما و رهبرانتان از موسيقي جلف و لهو و لعب نيست. برخورد طرف مقابل حاكي از تعجب از بي استعدادي من در درك موقعيت دشوار فوق و پررويي من در مقابل آنها بود. آنها از اينكه من بجاي
نجات جان خود بفكر ماديات هستم، در تعجب بوددند و من از تحجر فكري آنها در نشناختن معنويات! ماجراهايي كه بعدها شاهد بودم و از زبان قربانيان خشونت دولتي شنيدم و خواندم اين احساس را در من تقوويت كرد كه ممكن است كه آن مأموران امنيت چندان هم شوت نبودند و شايد از نيروي نهفته در موسيقي و انرژي مثبتي كه در شنونده ايجاد ميكند، باخبر بودند؟
زبانم و آزربایجانم و آزربایجانیم هویت من است, نه قابل تغییر است و نه قابل معامله. هزاران سال سلسله هائی در این منطقه آمدندو رفتند و هر کدام نامی با خود آوردند که آخرش هم نام ایران از رضا پهلوی باشد.فردا هم ممکن است با نام دیگری.
شما هر نامیکه دوست دارید انتخاب کنید. من آزربیجانی خواهم ماند
نوشته ی شور موسیقی، بدون توجه به نظریات نویسنده در مورد موضوعات مختلف - که میتواند خیلی اما و اگر هایی هم داشته باشد- نشان دهنده ی یکی از علتهایی ست که جوانان بعد از 57 به مسایل ملی در آذربایجان علاقمند شدند. و این در حقیقت « شور موسیقی» در آنها بود. میتوان به آن علاقه به زبان مادری را نیز افزود. برای آشنایی با وضعیت این جوانان - که چه ها بر آنان گذشته است- نوشته را انتشار میدهیم.
منظور از تعصب مجاهدین در اول انقلاب چیست؟ کار سیاسی و جلو گیری از درگیری با چمقداران تا سال ۶۰ تعصب است؟ بّر عکس بعضی از نیروهای چپ ابتدا چپ روی و بعد با راست روی و بی توجه به آزادی‌های سیاسی پشتیبانی بی چون و چرا از مواضع امام خمینی!! در تثبیت نظام کوشیدند. از ابتدای سال ۶۰همه گروه‌ها از جمله جبهه ملی، اقلیت، پیکار... تلاش کردند که با تظاهرات مسالمت آمیز خواسته‌هایشان را مطرح کنند. متاسفانه به علت خفقان مطلق هیچکدام موفق نشدند فقط مجاهدین توانستند با تعصب؟ دو تظاهرات بزرگ را سازماندهی کنند ۷ اردیبهشت و ۳۰ خرداد که هردو اینها هم با مقابله پاسداران و حکومت اسلامی مواجه شد.
. در تظاهرات ۳۰ خرداد دهها نفر کشته شدند. فرقه خواندن یک گروه سیاسی که شما با آنها مخالفید بسیار بچگانه و دور از پرنسیب سیاسی است. کار سیاسی میدانی و جمعی با ژورنالیسم بسیار متفاوت است همانطور که در دههٔ ۶۰ اینرا تجربه کردیم. این خصیصه فقط مربوط به اکبر گنجی نیست که نمیتواند از گذشته آاش دست بردارد، بسیاری از ما نیز به آن مبتلا هستیم.
سخنگویی جیش العدل و تجزیه طلبان یا بقول شما جدایی خواهان بر شما مبارک باد. شما حکومت شیعه و روحانیت در پانصد سال گذشته را محکوم کرده اید در حالیکه خودتان بعنوان دبیر حزب رستاخیز بخشی از حکومت گذشته بوده اید؟ چه گلی به سر مردم کاشتید؟ بعدن هم برای 25 سال عضو حزب مشروطه بودید. بعدن به ناگاه جمهوریخواه و فدرالیست خواه شدید. تا چند ماه پیش سخنگوی شبکه شورای سکولارهای سبز بودید. حالا هم سخنگوی یک جریان مذهبی ارتجاعی تروریستی ضد
سخنگویی جیش العدل و تجزیه طلبان یا بقول شما جدایی خواهان بر شما مبارک باد. شما حکومت شیعه و روحانیت در پانصد سال گذشته را محکوم کرده اید در حالیکه خودتان بعنوان دبیر حزب رستاخیز بخشی از حکومت گذشته بوده اید؟ چه گلی به سر مردم کاشتید؟ بعدن هم برای 25 سال عضو حزب مشروطه بودید. بعدن به ناگاه جمهوریخواه و فدرالیست خواه شدید. تا چند ماه پیش سخنگوی شبکه شورای سکولارهای سبز بودید.
حالا هم سخنگوی یک جریان مذهبی ارتجاعی تروریستی ضد شیعه هستید. آفرین بر این همه دگرگونی و وراریختی سریع و یا یه عبارتی سیر تکاملی "پیشرفته". چی شده؟ شما که خودتان بخشی از این اپوزیسیون بوده اید؟ چرا حالا مخالفان و یا اپوزیسیون را خمینی های آینده و فاشیست های بیرحم می خوانید؟ اگر در انتخابات اخیر (اگوست 2013) کنگره شبکه سکولارهای سبز (جنبش سکولار دمکراسی) در واشنگتن رای می آوردید و عضو شورای مرکزی می شدید آیا باز هم همکاران خود را اینگونه متهم می کردید؟ البته خوب است که شما بر خلاف جیش العدل بجای روافض کافر و واجب القتل، واژه شیعیان فاشیست و بیرحم را به کار می برید. باز هم جای تشکر دارد. بلی همه اپوزیسیون طرفدار رژیم جمهوری اسلامی هستند. مبارز واقعی فقط شما و جیش العدل هستید که شیعیان را رافضی و مهدورالدم می دانید.
با شنیدن اشعار فارسی این جناب واهی باید کسانیکه سالهاست در اینجا ضد شعر و زبان فارسی سم پاشی میکنند عذر خواهی کنند . درود بر نسل جوان شاعر سیاسی و روشنگر ایرانی مانند این عزیز در این فیلم !
دوست گرامی جناب بابک خرمدین، با سلام و درود های دوستانه، شما میفرمائید: (آقای جداری، هنوز فر ق ملت و اقوام را نمیداند، حتی فرق حکومت و دولت را هم نمیداند.) پایان نقل قول. ما از خواندن صحبتهایتان نسبت به آقای جداری، ذوق زده شدیم که چنین افراد با استعداد و تحصیل کرده ای داریم. دوست گرامی، شما که در این کار وارد، و احتمالا متخصص در علوم سیاسی هستید، لطفا فرق ملت و اقوام ، و همچنین فرق حکومت و دولت را بطور علمی برای ما خواننده گان توضیح بفرمائید، تا از تنوریرات مشعشع ، توضیحات دیالکتیک، و تشریح مستدل شما بهره ببریم. در انتظار نشر و بسط و توضیح مفاهیم یاد شده، مصدق ات، جم.
عمله‌های کارگزاران سیاست خارجی آمریکا
من قبل از هر چیز مخالف هر چه جهان ما را متشنج می‌کند هستم. استفاده از هر انرژی که علیه صلح جهانی باشد، خواه قدرتهای بزرگ باشند یا کوچک. از نظام اسلامی جنگ طلب. دخالتهای نظامی آمریکا و روسیه یا دولت اسرائیل متجاوز هم خاطره خوبی ندارم. ولی نگران سیاست جان هموطن مجاهد هستم که جانشان وثیقه سیاستمداری رهبری سازمانی است که برای رسیدن به قدرت به عمله سازمان "سیا" در می‌آیند. ملت ایران با نظام اسلامی درگیرند ولی حاضر نمیشوند با صدام، سعودی و آمریکا برای جنگ با نظام جمهوری اسلامی همکاری کنند. فقط میتوانم بنویسم، برای قربانیان هموطن این سازمان دردمند و متاسفم.
ذکر تاریخچه بیش از ۲ دهه سوئد و تحلیل جامعه ایشان از زندگی مشترک در سوئد ٔبر اساس مدرنیته ربط زیادی با ایران و به خصوص تهران ندارد .. احتمالا ایشان در نیاوران و بطور کلی شمال شهر تهران زندگی کرده اند .. بیش از ۸۰% مردم شهر تهران در خانه‌های بسیار کوچک و چسبیده به هم زندگی میکنند و به قول معروف همسایه‌ها از جیک و بوک همدیگه اطلاع دارن و با توجه به فضولی در زندگی یکدیگر و زمینه مذهبی..امکان( سامبو ) برایشان میسر نیست . و مقایسه فرهنگ جامعه سوئد با سنت گرائی مردم مذهبی ایران یا هر کشور مسلمان دیگر بیهوده است ، مشکل بزرگ زندگی مشترک خارج از ازدواج در ایران مسئله حاملگی و ثبت نام نوزاد در دفاتر صدور شناسنامه و در نتیجه کورتاژ غیر قانونی و معضلات عدیده دیگر ...اصولاً چه نیازی به این مقایسه هست؟
معضل ازدواج سفید برای ایران و ازدواج سفید برای مردم سوئد،
دوست گرامی جناب تبریزی، ما هنوز هم منتظر فرمایشات جنابعالی در مورد نشر و بسط و توضحات مبسوطی در باره سئوال فوق از محضر گرانقدر تان هستیم. شما که به عنوان یک روشنفکر افتخار ایران هستید، لطفا نظر شریف و مستدل خویش را در این مورد ابراز بفرمائید. با تشکر از زحمات ارزنده تان.
سلام فکر کنم ایشون استعفا نمیدند چون به یقین میدوند خود ملت هم میدونست اون وعده ها عملی نمیشه اما به ایشون رای دادند چون تو مشکلات که احمدی نژاد ساخت و پرونده هسته ای حلش بدون جنگ تا جایی که امکان داره محدود تر شدن نیروهای تند رو مردم یکبار دیگه به رفسنجانی وتدبیر اون ویا اعمال نفوذ دوبارش تو تصمیمات سیاسی واقتصادی امید بستند مردم بیش از هر چیز الان تکیلف پرونده هسته ای براشون مهمه چون به امنیت وضعیت اقتصادی وابستگی حاد داره یک دوره ای شبیه پایان جنگ درست یا غلط به باور اکثریت مردم حداقل تو کوچه بازار اگه فسنجانی نبود جنگ تموم نمیشد الانم تا زمان حل این قضیه مردم ترجیح میدند تا حد امکان اختلافات رو به بعد موکول کنند وگرنه کدوم ادم عاقلی انتظار داشته تو صد روز قوانین عوض بشه یا یک نیروهای تندرو کنار زده بشند یا بیکاری صفر بشه یا فقر وبی عدالتی از بین بره ایشون به خاطر پرونده هسته ای ویکسره
کردن اون رای اورد که دست جلیلی و...نیافته فرض کنید استعفا بدند چه اتفاقی می افته اعدام کم میشه قوانین عوض میشه تحریم برداشته میشه فقر فساد از بین میره نه فقط تندروها و دیونه هایی چون مشایی وشریعتمداری و...راحت تر کشوررو به سممت جنگ و نابودی میکشندببخشید وسط این بحث ها اما برام جالب که یکی از افرادی که خاوران میگه بگه زمانی که هواپیما عراق مدارس رو بمباران کردند خرمشهر ویران شد که هنوز بازسازی نشده مردم عروسی رو بی سروصدا برگزار میکردند چون تو هر محله بودند خانواده ای که پسر جوانش برای دفاع از خاک ایران شهید شده بود اقای رجوی و پیروانش در کنار صدام چیکار میکردند اگه 57به هر دلیل قدرت به ایشون نرسید... با کشوری که به ایران حمله نظامی متحد شد که انتقام شکست خودش رو بگیره اگه خمینی جنایتکارترین ادم هم باشه هیچ چیز توجیه همراهی با صدام رو نمیکنه خیلی از مردم مخالف حکومتند اما دلیل نشد که به خاطر اختلافات در مقابل هم با دشمن ایران متحد بشند خاوران از ذهن شما نمیره ورودتون با اسلحه به خاک ایران و همراهی تون با صدام هم از یاد ملت ایران
مگه خلی حاجی ؟...مگه از ما آخوندها نیستی؟..مگه از اقتصاد آخوندی چیزی سرت نمیشه که اونجا نشستی و میزاری که ایرانی ها گاز مفتی بسوزونن ؟...گازی که میشه صادر کرد و با دلار و یورو عوضش کرد میدی ایرانی ها که اسکناس جمهوری همون اسکناس "کاغذ رنگی"بی ارزش آخوند نشان بهت بدن ؟...یالله برو بهش بگو شرکت گازورشکست شده و اگه گاز می خوان به قیمت صادراتی همون قیمتی که خارجی بهش دلار و یورو میدن باید از آخوندها بخرن ...!! جلل اخالق ..گازی که مفت از سوراخ چاه بیرون میزنه شرکتش ورشکست شد !!
اگه اعتراضی صورت نمیگیره به خاطر اینه که در تمام موارد حکومت یا اونا رو به عنوان سنی های حامی تفکرات عربستان که سعی در تبدیل کردن اون استان به صورت افغانستان وپاکستان بکنند معرفی میکنه یا به عنوان قاچاقیان مواد برای همین این کشتن که ازش یاد میکنید یا اصلا تو ایران بازتاب پیدا نمیکنه یا به صورتی جلوه داده میشه که در راستای حفظ تمامیت ارضی وامنیت ملی بوده نه به صورت کشتار به خاطر مذهب درمود تاریخ هم انصاف داشته باشید در قبال 500 سال تقریبا از اموی تا الان هرجا شیعه تو اقلیت بوده وامکانش فراهم مورد تبعیض قرار گرفته اما به نظر من دلیل نداره تو صفحات تاریخ به دنبال درگیری ها باشیم وقتی امکان این رو داریم که روی یک ملیت واحد تاکید کنیم چرا باید با تاکید به نوع اقوام مختلف یا تفاوت ها بهونه به دست تجزیه طلب ها یا حکومت برای سرکوب بدیم ویک چیز دیگه همه ایرانی ها رو به قبول داشتن تبعیض متهم کردند
انصاف نیست حکومت عادل نیست قبول در مورد مخالفان خارج از کشور شما شاید حق داشته باشید چون اونا رو بهتر میشناسید اما اینده ایران نه در دست این حکومت با این روش می مونه ونه به دست گروه هایی که الان در خارج از کشور فعالیت میکنند خیلی از جوانان ایران به صورت منطقی تر وفارغ از تمام این تعصبات قومی برای بهتر شدن شرایط تلاش میکنند توشهرهای تهران یا حتی مشهد خانواده های سنی هم حضور دارند بدون هیچ مشکلی با مردم عادل نبودن حکومت در مورد فارس ها وشیعیان هم صدق میکنند در ضمن خودشون یا دیگران معنی نداره وقتی همه متعلق به یک ملت هستیم من قبول ندارم که اکثر مردم ایران دنبال تبعیض باشند اما شاید چیزی که به حکومت تو این کار کمک کرده این بوده که مردم این استانها خصوصا سیستان نخواسته یک ارتباط با جامعه براساس مشترکات داشته باشه برای همین حکومت می تونه جدایی طلبی یا طرفداری از عربستان رو بهشون نسبت بده جدی برای من سوال اگه نرخ بیکاری اینقدر وحشتناک تو سیستان چرا امار مهاجرت جوانانشون به استان های دیگه کم درواقع شهرهای بزرگ ایران الان صحنه حضور صدها مهاجر از شهرهای مختلف اند اما تو اونا کمتر تقریبا هیچ بلوچی پیدا نمیشه اگه این کار رو شروع میکردند حداقل درهمون حجمی که نیروی کار از استان های دیگه به اونجا وارد میشه راحت تر فرهنگها در هم ادغام میشد وحتی راحت تر می تونستند به بقیه درمورد تبعیض ها اطلاع رسانی بکنند ازاون گذشته تبادل نیرو تو استانها این باور روبهمه میداد که بومی هیچ استانی نیستند دلیلی برای تبعیض باقی نمیذاشت ونه بهانه ای برای سرکوب یا نا امنی این در نهایت به توسعه همه استانها کمک میکنه ماباید کاری کنیم که هیچ حکومتی بهانه ای برای تداوم خودش یا هر دلیل دیگه نتونه بهونه برای ایجاد تفرقه بین مردم پیدا کنه حکومت امکانات نمیده اما اونا با مهاجرت نکردن به استان های دیگه خودشون رو از امکانات اموزشی یا کار که تو جاهای دیگه هست هم محروم میکنند و در واقع تن میدند به همون انزوا و محرومیتی که حکومت میخواد اونا داشته باشند در صورتی که می تونند تو جامعه ادغام بشند 500 سال یا 1000 سال قبل تموم شده نه از عزت هخامنشی مونده نه از ذلت حکومت اموی الان نسل الان چرا نباید سعی کنه این باور غلط رو که مثلا اذربایجان باید اکثریت ترک باشه یا خوزستان عرب باشه یا بلوچ ها یک جا باشند یا فارس و اصفهان فقط مال فاس هاست بذار کنارچرا نباید فکر کنیم با پخش شدن راحت تر تعصبات از بین میره و جا برای سرمایه گذاری های منطقی تو هر منطقه اماده میشه این تعصب رو استان های ضررهای فوق العاده به کشور زده شاید ساخت فولاد تو اصفهان به جای جنوب انتقال های بی مورد ابها که حاصلش در خطر بودن دو رود کارون وزاینده رود و اینکه خشک شدن هر کدوم به کل کشور اسیب میزنه نمونه کوچکی از اسیب تفکر بومی گرایی به جای ملی گرایی تو سطح فکر مسولان اگه حریف حکومت نیستیم خودمون که می تونیم به این تفکر دامن نزنیم وبارواج مهاجرت های بین استانی جلوی تبعیض یا مهاجرت به خارج رو بگیریم کاش صدساله دیگه هیچکس تو هیچ استانی نتونه بگه این منطقه فارس ترک بلوچ و...یا فرهنگ دو شهر ایران فرق میکنه کاش همه ما رو تو دنیا یک کشور متحد بافرهنگ ایرانی نشات گرفته از تجمیع این خرده فرهنگهای حاضر بشناسندلطفا با این خانواده تماس بگیرید و ببینید چطور میشه به اونها کمک مالی کرد. اگر راه مطمینی رو معرفی کنید ممنون میشویم.
بلوچ ها و سنی ها ۵۰۰ سال توسط شیعیان و حکومت های شیعه قتل عام شدند و بخاطر ایران صبر و تحمل کردند. اگر در تشیع ظرفیتی برای برابری و انصاف بود، حد اقل در مورد خود شیعه ها تجلی پیدا میکرد. و از آنجا که تشیع ایرانی بر اساس دشمنی با اهل تسنن پدید آمده، تبعیض گرایی در ماهیت آن نهادینه شده است؛ بهمین دلیل شما هیچ اعتراضی بر علیه سنی کشی و بلوچ کشی در میان شیعیان نمیبیند. انهایی که بخود رحم نمیکنند چگونه به دیگران رحم میکنند؟
دوست عزيز و همكلاسي دبيرستان فردوسي تبريز,
فرزاد كريمي
فقدان برادر گراميتان را به شما و خانواده عزيز از صميم قلب تسليت ميگويم. منوچهر
خانم دوریس لسینگ برنده جایزه نوبل امروز در سن 94 سالگی در لندن درگذشت . او متولد کرمانشاه بود . پدرش افسر نیروهای انگلیس بود .CAXrBb
تمامیت ارضی ایران به هر قیمتی حفظ میکنیم این استان ها اگه روی ملیت خودشون تمرکز کنند و اشتراک های فرهنگی با بقیه به جای تاکید رو تفاوت ها راحت تر و سریعتر تبعیض ها از بین میرود در ضمن مشکلات اقتصادی مال همه ایران است اما تو استان های مرزی ودور از پایتخت بیشتر چون مدت زیادتری تو کانون توجه نبودند صرفا به خاطر اختلاف قومی نیست اما مذهب خرمشهر اهواز و...عربهای ایرانی شیعه هستند وقتی ایران از اقلیت شیعه وعلوی سوریه با تمام توان دفاع میکنه یا عراقی های شیعه نمیشه هرگز اجازه نخواهد داد پاره تنش خوزستان جدا بشه اذربایجان و ارادت خاص وویژه شون به ابولفضل زبانزد همه شیعیان ایران پس اگه تبعیضی باشه هم به خاطر مذهب نیست اگه خطر تجزیه طلب ها برطرف بشه یقینا با سرعت بالاتری این تبعیض رفع میشه چرا به جای تاکید روی ملیت ایران این همه به تفاوت قومی اصرار میکنید
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این اسمان غمزده غرق ستاره هاست
خورشید را بشارتی است به ما که در پی شب سیاه طلوعی دوباره در راه است.رحیم یلعبی برای دوستداران وی همیشه زنده است.
طبق اعترافات قاتل سعید امامی در وئدیوهای پخش شده هر دو نفر قبل از قتل بیهوش شده بودند. به نظر بنده طرز قتل ابعاد فاجعه را اصلا تغییر نمیدهد لذا لزومی در به غلط تصویر کشیدن صحنه قتل وجود ندارد
یکی از دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی یا به قول شما «سامبو» موضوع فرار از مالیات و دیگر مزایای دولت رفاه است. در کشورهای اسکاندیناوی به دلیل کمک های اجتماعی وبیمه بیکاری و..... ازدواج رسمی درد سر ساز می شودبطور مثال اگر زن و شوهری بدون ازدواج رسمی ؛ یکی کارش را از دست دهد ؛ حقوق بیکاری ویا سوسیال به او تعلق خواهد گرفت ومشکلی پیش نخواهد امد در حالی که اگر ازدواج رسمی بین این دو باشد؛ حق بیکاری و یا سوسیال نخواهد گرفت و تابع حقوق همسرش قرار می گیرد. این مسئله کمی نیست.
سلام من یک جوان ایرانی ام که یک ماه دارم نظرات مخالفان حکومت رو می خونم برام جالب بود چون احساس میکنم یک عده خیلی از فضای ایران دور هستند بیشتر از همه مجاهدین بذارین یک چیزی رو بگم تا دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد من و هیچکدوم از اطرافیانم از برنامه اتمی خبر نداشتیم اون سال حکومت با مطرح کردن تعلیق و دست گذاشتن روی غرور ملی باعث شد بین رفسنجانی و احمدی نژاد به احمدی نژاد رای بدیم من و دوستانم رای اولی بودیم اما 4 سال بعد با چرندیاتی که احمدی نژاد میگفت ومدیرت افتضاحش باعث شد برای رفتنش روزشماری کنیم به موسوی رای دادیم تا از شر اون دیونه خلاص بشیم به خیابون ریختیم چون برای اولین با ر احساس کردم ازادی و انتخابم رو نادیده گرفته دولت تا زمان بودن اونا تو خیابون ما هم بودیم بعدش منتظر خاتمی بودیم که اقدام نکرد به روحانی رای دادیم چون قبل از اینکه بخوام فکر کنم حکومت عوض بشه یا نه میخوام
خطر جنگ از کشورم دور بشه شاید برای مجاهدین که تو جنگ تو عراق بودند یا شما که خارج از کشورید جنگ فقط تو تلویزیون باشه اما برای ما مفهومش دیدن کشته شدن عزیزان و ویران شدن شهرهایی که عاشقش هستیم اما تحمل مون هم در قبال تحریم ها و گرانی سر اومده پس از ته دل دعا میکنیم توافق بکنند اما غنی سازی تو خاک ایران برامون یک چیزی در حد حفظ تمامیت ارضی ایران مخصوصا با حساسیتی که عربستان نشون میده ترجیح میدیم تو جنگ بمیریم اما زیر بار این تحقیر که ایران نتونه تو خاک خودش از دانشی که بهش دست یافته نریم اگه توافق بکنند تحریم برداشته بشه اقتصاد حتی به زمان رفسنجانی برگرده نود درصد مشکلات مردم با حکومت حل شده چون اساسا برای ما مهم نیست که ولایت فقیه یا شاه فقط اون رجوی ... که کنار صدام بود نباشه الانم خاتمی اشاره کنه برای رفع حصر دوباره میلونی میام تو خیابون بعد از خامنه ای هم فقط مهم اینه که حکومت دست پسرش یا مصباح و..نیفته که نمی افته چون نمیذاریم خیلی از مسایلی که شماها مطالبه میکنید از حکومت برای ما جالب اینا نه فقط برای غرب مهم نییست که برای خود اکثریت مردم هم مهم نیست اعدام های مجاهدین فقط واسه خودشون مهم برای ما بین اونا وسربازهای عراق فرقی نبود یا پهلوی خوب یا بد جز گذشته است هیچ حکومتی دوباره برنمیگرده اره تغییر میکنه اولویتهای حکومت اما به مرور با تغییر ریاست جمهورها ونماینده ها وتغییری که تو متن جامعه باشه ازادی های اجتماعی که میگید دقت کردید خیلی از اونا قبل از حکومت تو خود خانواده های ایرانی به عنوان ازادی حساب نمیشه تهران قادر نیست برای کل ایران تصمیم بگیره هیات ها تو محرم نشون از کسانی که به اسلام تو درجات مختلف باور دارند پس تمایل چندانی به حذفش ندارند مهم نیست خوب یا بد اما تنها کسانی که تو این سی سال تونستند مردم رو بیارند تو خیابون موسوی وکروبی بودند اومدنی هماهنگ تو اکثر شهرها نه فقط تهران یا شهرهای بزرگ پس باور کنید ما هنوزم جرات بیرون اومدن انقلاب کردن داریم اما با رهبری که باما تو ایران و تو خیابون باشهدهها غلط است . هزاران نفر کشته شدند . حدود 5000 نفر .
اقای آدم گرامی؛
شما چگونه سرنگون طلبی هستید که ظرفیت (چشم انداز) گذار تدریجی را در نظام می بینید و خواهان سرنگونی آن هستید؟!!! اگر من 35 سال است از سیاست براندازی نظام دفاع می کنم؛ بخاطر تحلیل از حاکمیت سیاسی و شناخت از داشته ها و نداشته هایش بوده است. ولی شما که پتانسیل تغییر تدریجی و "عقلائی شدن نظام" را می بینید چرا از سرنگونی آن دفاع می کنید؟چند نکته در باره فرمایش شما ذکر می کنم:
- تناقضات اشکار در چند سطری که نوشته اید بچشم می خورد. اظهار کردید: "اینجانب هم خواهان سرنگونی تمام و کمال رزیم اسلامی هستم به این دلیل که در قرن 21 اسلام دیگر جواب نمی دهد .روحانیون و فعالان سیاسی خاورمیانه می باید بتدریج از این مرحله گذر نمایند". از یکسو خواهان سرنگونی رژیم هستید و از سوی دیگر در آرزوی گذار داوطلبانه روحانیون از این مرحله نشسته اید. پرسش اینست که خواهش و تمناها و لنگ انداختن های اصلاح طلبان کدام دستاوردهای گهرباری را برای ایران و ایرانیان در پی داشته است؟ نگاهی به چهره جامعه ایران بیاندازید و آمار فقر، تنفروشی، اعتیاد، فساد حکومتی، اعدام، خشونت و ... را ملاحظه کنید و سپس کلاه تان را بالاتر بگذارید و سپس بطور مشخص (ونه کلی و شعاری) از "نقش موثر اصلاح طلبان در تحولات سیاسی ایران سخن بگوئید!
مدافعان سیاست "عقلائی کردن نظام" در 35 سال گذشته تنها مردم را فریب داده اند، در چشمان مردم خاک پاشیده اند و بر سر ایجاد جبهه ای بزرگ در برابر جباریت اسلامگرایان در ایران سنگ اندازی کرده و نقش اسب تروا را در اپوزیسیون برانداز بر عهده داشته اند. ای کاش از 35 سال دستاوردهای خدمتگذاری اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی بیشتر می نوشتید.
- از آغاز قدرتگیری اسلامگرایان درایران بخشی از اپوزیسیون به تحلیل سیاسی طبقاتی حاکمیت پرداختند و بر اساس شناخت از اسلام، روحانیت و قانون اساسی نظام؛ راه آزادی و زندگی بهتر را در چارچوب رژیم اسلامی سراب معرفی کردند (آیا غیر از این بود؟؟؟) و به کار آگاهگرانه رو آوردند. 35 سال علیه توهم و فریب امکان اصلاحات آزادیخواهانه و دمکراتیک در نظام و بزک کنندگان چهره فاشیستی حکومت مبارزه نظری صورت گرفته است. به آرشیو اسناد جنبش نگاه کنید و نادانسته حکم صادر نفرمائید که: "یکی از ویژه گی های رادیکال های سرنگون طلب ؛بی منطقی آنان است".
راستی چرا از ترجمان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی "منطق اصلاح طلبان" بطور مشخص نمی نویسید؟؟؟
"منطق" "موثر اصلاح طلبان" در حفظ و تداوم جباریت و بیدادگری در ایران پیشکش تان؛ تنها بی منطقی خود را به دیگران نسبت ندهید!
- در مورد نوشته آقای فرخ نگهدار خدمتتان عرض کنم که کوشش ایشان ناظر بر رفع "شکاف میان دولت-ملت است". دولتی که ابزار نظامی پیشاقرون وسطائی، تبعیض بنیاد، استبدادی و انسان ستیز است! از سوی دیگر میان دولت ملت نه شکاف، بلکه دره عمیقی قرار دارد که 35 سال است خونهای فرزندان ایران در ان جاری ست و این در حافظه تاریخی - ملی ایرانیان ثبت شده است که ادمکشان حاکم با آراء اصلاح طلبان بقدرت رسیده اند و در نتیجه توهم پراکنی آنها در صفوف مردم، نظام تداوم یافته است!!!
من نمی‌دانم که نویسنده این مقاله در مقطع انقلاب ضد فرهنگی دانشجو بوده است یانه. اگر بوده است، باید به یاد داشته باشد‌که بنی صدر بعد از شروع درگیری‌ها در دانشگاهها بعنوان رییس جمهور تصمیم شورای انقلاب را مبنی بر تعطیل دانشگاهها در نیمه خرداد ۵٩ اعلام کرد. او همچنین به تمام گروههای دانشجویی غیر حکومتی مهلت داد که تا اول اردیبهشت ۵٩ دفاتر خود را تخلیه و تعطیل کنند و در غیر اینصورت او در روز اول اردیبهشت از مردم خواهد خواست که اقدام به اخراج گروههای دانشجویی از دانشگاه کنند. فاجعه فرهنگی توسط باند مشکوک آیت و نوچه‌های افراطی‌اش مثل احمدی نژاد، دیالمه،… صرفا به منظور اخراج اساتید و دانشجویان مخالف استبداد مذهبی از دانشگاهها کلید خورد و بنی‌صدر سوار موج شد. در بهار ۵٩ بنی‌صدر فقط با باند حزب جمهوری اختلاف داشت و با سیاستهای عمومی نظام مشکلی نداشت. در ضمن تحریف تاریخ هم نوعی از سانسور است.
زناشوئی سپید یا سامبو که سرکار خانم نسرین اسفندیاری در آن باره سخن گفته اند در سرزمین هائی می توانند سودمند باشند که دارای فرهنگی والا باشند و رژیم هائی مردمسالار با خردورزی در آنها بر سر کار باشند، برای نمونه در کشورهائی که برابری حقوقی زن و مرد در آنها پدیده ای نهادینه شده است و زنان پادشاه و رئیس جمهور و نخست وزیر می شوند و یا به پست های بالا می رسند سامبو زیانی برای زنان نخواهد داشت اما در دوزخی به نام ایران آخوندی که ارزش زن بر پایه فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی برابر با ارزش جانوری است که می توان آن را خرید و فروخت سامبو همان ازدواج موقت یا صیغه کردن رژیم آخوندی و بردگی جنسی زنان از آب درخواهد آمد! پس آن چه که ایرانیان باید برای آن بکوشند برابری حقوقی زن و مرد است و برابری حقوقی زن و مرد نیز تنها با درهم کوبیدن و نابودی رژیم دوزخی ولایت فقیه شدنی است!
kheili bi rabt bod!
karkard e hokomat j e i che rabti ba naragi dasht?
zemnan ketabhaye ishon panj salie mamno shode
shoma dar est khabar nadari
ba tashakor
دوست گرامی جناب تبریزی، باسلامهای دوستانه به شرف حضورتان، آیا از نظر جنابعالی چگونه میشود، مفاهیمی مثل ( نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و .......... در هر چهره ای چه ترک پرستی و چه فارس پرستی "آریاپرستی")، را از سرتاسر جهان ریشه کن کرد؟ استدعا دارم اگر ممکن است، راه کار های آن را برای خوانندگان ایران گلوبال با راهنمائی های مدبرانه خویش، روشن بفرمائید. آیا از نظر جنابعالی میتوان چنان افکاری را ریشه کن کرد؟ لطفا اگر ممکن است با بیانات گوهر بارتان مردم را از طریق مقاله و یا نطق خود در این مورد راهنمائی بفرمائید. تا خوانندگان از راهنمائی های جنابعالی بهره مند شوند. ضما اگر در این مورد، جلسه سخن رانی و یا مصاحبه تلویزیون ترتیبی اتخاذ بفرمائید، لطفا دوستان و علاقه مندان را از محل سخن رانی خود مطلع بفرمائید. با آرزوی موفقیت.
حورماتلی بهزاد کریمی
من سیزه و تمام اهل خانواده نگیزه تویس یوره کده ن تسلیت ایدیارین.
مرحومینگ یاته ن یه ری پاغتی پولسین.
با خواندن این کمنت در باره سفر مسعود بارزانی به شمال کشور خود ، فهمیدم چرا پروپاگاندیست های شاه و شیغ و چپ و نازی نیز اغزاق های تبلیغاتی خود را شیرین و حقیقت میدانستند . اینها هستند که چون خود کور احساساتشان هستند به چشم مردم عام نیز خاک می پاشند .
بهزاد جان آرزو اله مزدیم هچکیمه بیرآیریلغ و بیرده عزیز اولومی غربتده. تأسفله هر ایکی سیده بیزیم حیاتیمیزلا اجین اولوب. اوزوموسنین غمینده شریک بولوب وتمام اقربالارینا صبرآرزولاییرام
صمد کوچه باغلی
jenabe BEHZAD KARIMIye gerami, dardo soge shoma dar qame az dast dadane baradare azizetan, dardo soge mast.
paydari va behroziyetan ra dar in ayame dardbar arezomandim.
سفری مهم و تاریخی یکی از بزرگترین رهبران کورد جنوب کوردستان مسعود بارزانی بە شمال کوردستان بزرگترین شهر کورد نشین و بە عبارتی دیگر پایتخت کوردستان دیاربکر ،،، در مورد این سفر تاریخی صحبتهای بسیار ضد و نقیضی از طرف خبرگزاریهای جهان و بخصوص سازمانهای امنیتی کشورهای منطقە شنیدە شدە و خواهید شنید ولی این سفر از خیلی جهت بی نهایت پر اهمیت بود
شهر دیاربکر یک شهر چند میلونی کورد نشیت و بسیار تاریخی میباشد کە بزرگتیرن قلعەی تاریخی جهان در این شهر واقع شدە شهری است کە مستقیمأ بر تمام کوردستان ایران ، عراق، تورکیە، سوریە تأثیر دارد شهری کە بە مدت نزدیک بە 90 سال حتی صحبت کردن بە زبان کوردی نیزممنوع بود ولی امروز پرچمهای کوردستان در گوشە گوشەی این شهر بزرگ در اهتزاز بود بر خلاف بسیاری از نظرات سازمانهایامنیتی کشورهای منطقە استقبال بزرگی از مسعود بارزانی شدە شوان پرور و ابراهیم تا تلاس در یک کنسرت بزرگ بە افتخار ورود بارزانی آهنگ اجرا میکنند وهمان طور کە گفتم تورکیەای کە اسم کلمەی کوردستان در آنجا مننوع بود امروز از پرچمهای کوردستان موج میزند ،،، آیا کشور ایران جرئت و توانائی آن را دارد بدون خشونت و زور گوئی اجازە دهد مسعود بارزانی از مهاباد در کوردستان ایران دیدن کند ؟؟؟ در ضمن لیلا زانا و تمام رهبران احزاب کورد تورکیە از بارزانی پیشوازی کردند در دیاربکرنظر جالبي است، بهتر بود، بيشتر در اين مورد مي نوشتيد
به نام یک ترک تبریزی آذربایجانی ایرانی بشردوست که خود را از باشندگان کشوری یکتا در جهان به نام کره زمین می دانم بر همگان می گویم که تا زمانی که پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم به همراه اندام های گوناگون آن مانند: نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و .......... در هر چهره ای چه ترک پرستی و چه آریاپرستی از سرتاسر جهان ریشه کن نشود انسان ها دچار رنج های فراوان خواهند بود و به نام یک ترک تبریزی آذربایجانی ایرانی بیدین بر همگان می گویم که تا زمانی که خرافه ای به نام دین که نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است از سرتاسر جهان ریشه کن نشود انسان ها دچار رنج های فراوان خواهند بود، دین زرتشتی خرافه است، دین یهودی خرافه است، دین مسیحی خرافه است، دین اسلام خرافه است و دین های دیگر نیز همگی خرافه های ناسازگار با خرد هستند.
خداوند به شما صبر دهد.
با مهر
وحید فتحی
«درد از دست دادن عزيران، آنهم در غربت و در فاصله زمانی کوتاه، درد سنگينی است» . همه ما به نوعی این درد را در دل حمل میکنیم. آقای کریمی عزیز، خود را در غمهایت شریک میدانم.
جناب آقای کریمی داغدار و گرامی
بنده را نیز در غم خویش شریک بدانید و مراتب تسلیت صمیمانه مرا بپذیرید. برای شما و خانواده محترم آرزوی صبر و بردباری و سلامتی می کنم.
دوشوکی
بعنوا نه یک ا یرا نی آ ذ ربا یجا نی وطن دوست سخن را با قدا ست جا ن آ غا زمیکنم چرا که جان درفرهنگ اصیل پسا زر تشت ا یران مقد س بوده جا ن او لویت د ا شته حتی خدا هم حق گر فتن جان را ندا شته خدا با ا نسان خدا میشد ه این ا نسا ن است که خدا را بو جود میا ورده وا اولین جلوه جان خرد بوده که ان هم مقد س ا ست ا ین آ ن فر هنگی است که کو رو ش و منشوراو مشتق از این فرهنگ است.ازان جا لبتر ا ین است که همین جان مقدس در میا ن عرفا در عر فا ن وحدت وجود نام گرفته یعنی ا نسا ن ذ ره ی از کل ا ست دارای همان اعنا صر کل است جا ن آ زاری یعنی خد ا آ زاری جا ن ستا نی یعنی خد ا آ زاری .ا لبته ا گرعر فا ن را ا سلا م ز د ا ی کنیم به فرهنگ ا صیل ا یرا ن میر سیم. این جان مقد س بر ای همه است بدور از رنگ پو ست ، ز با ن ، قو میت ،جنسیت همه جا نها مقد س هستند. این گونه تفکر مقبو له همه آ زا ده
این ایرا ن است نه یک زبا ن فا رسی دری یا جغرا فیا ی سیا سی این ا قنوس است که ازخا کستر ش بلند خواهد شد.تمدن بشری ازان نقطه به خطا رفته است که این ا صل را نا دیده گر فته است و قربانی خونی را جا ی گزین کرده است و با ریختن خون بر زمین به زمین بر کت داده است نه با کا شت دا نه درز مین.دا نه ،دانش ، دا نا ی، و جان تازه جوا نه.این است نتا یج این خطا است که همد یگر را نا بود میکنیم همین اصل قد ا ست جا ن وخرد یعنی سکولاریته یعنی سوسیا لیسم .فکرنمی کنم هو یت ایران به این سا دگی از بین بر ود فاکتو های ذ کر شده در نو شتا رشما تا حدودی درسطحیا ت درست است.آما ایران یا بهتر گفته شد ا یریا نه یک فرهنگ است.گستره فرهنگ ایران را ببینید از مرز چین تا اروپا ازان سوی خلیج همیشه فارس تا قفقا ز مرز ها ی فرهنگی واست با کمی غبا ر ز دا ی به فرهنگ ا یران میر سیم .حتی مسیحیت مشر و عیت ا ش را از فر هنگ ایران میگیرد ا یرا ن د را ی اصالت تاریخی بسی طولانی است .فیلپین نیست که نام شا ه زا ده اینگلیسی بران نها ده اند ترکیه بی اصا لت یا همانند آ ن پا کستان نیست.ا یران از زما نه سا سا نیا ن و با ا لحیا ت ذ ر تشتی و راه د ا دن ترکان در ارتش ایران رو به ضعف نها د با آمدن سبُكتَكين ازسران طوايف معروف به «تُركان غُز = اَغوزها» كابل را تصرف كرد سلجوقیان دومین آنها و حکومت تُرک ومغول (آلتائیک ها) برایران تا دوران صفویان که آنان هم به نوشته برخي از مورخان (که تبار شاه اسماعيل يکم را بررسي کرده اند) تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجار واز نسل قاجارنویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها.ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد وعباسيان و پيش ازآنان حتي امويان به استفاده از مردان اين طوايف درارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند واز اين طريق قدرت يافتند. قدرت گرفتن سبكتكين هم ازهمين راه بود.وي عميق تراز پيشينيان خود درايران خاوري پيشروي كرده بود.رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود وبه علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني.سلطان محمود غزنوي مهمترين حكمران غزنويان (منسوب به شهر غزنه، مقّر حکومت آنان) بود.محمود چندباربه هند شرقي حمله نظامي برد ومردم اين دياررابه مسلمان شدن ترغيب كرد كه نتيجه اش (9 قرن بعد) ايجاد كشور پاكستان بوده است. اینکه برخی ازراه اشتباه و یا تعمد،غزنویان راموسس افغانستان می دانند درست نیست.ایران پس ازغزنویان قرنها یکپارچه بود.افغانستان نامی است که انگلیسیها در قرن نوزدهم (و پس از تکمیل تصرف هندوستان) بر ایران خاوری گذاردند تا حائلی میان متصرفات روسیه در «فرارود» با هندوستان شان باشد و قبلا چنان واژه ای به این صورت بکار نمی رفت. در نیمه دوم قرن هجدهم در زمانی که احمدخان درّانی (ابدالی) افسر سابق ارتش ایران در قندهار ادعای استقلال (استقلال منطقه مسکونی طایفه خود) کرد و به هندوستان لشکر کشید واژه ای به نام افغانستان وجود نداشت.پس از افتادن ایران به دست عرب ها، گروهی از خراسانیان ـ امروزه معروف به تاجیکان ـ بودند که از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري و محافظت کردند و سیستانیان (افغانهای امروز) بر ضد عرب مسلحانه بپاخاستند و استقلال و حاکمیت ایران تامین شد.سقوط ایران مهاجرت عرب ها وسپس اقوام آلتائیک به این کشوررا به دنبال داشت.حکومت این اقوام که فرهنگ و تمدنی دیگر داشتند بر ایرانیان تغییراتی درمنش و روانشناسی ایرانیان و حتی مدنیّت آنان بوجود آورد.ز نا ن و مردان است .
پیمان گرامی , شناسنامه سیاسی ولایت مداران بر همگان روشن هست وعده های سر خرمن بیانگر ناتوانی مانور هاشون هست , ٣٥ سال زمان کمی نیست برای شناخت
این قوم به حج رفته حنا شون دیگه رنگی نداره
یک سال و نیم پیش راجع به جنگ سرد خاورمیانه نوشتم. جنگ سرد ایران با ترکیه و عربستان. و در آن موقع نوشتم که غرب عملا مهار ایران اتمی را به کشورهای اسلامی سپرده (مهار آتش توسط آتش). هر قدر که پیشتر میرویم این جنگ سرد شبیه جنگ سرد آمریکا و شوروی میشود.
مذاکرات هسته یی بسیار شبیه مذاکرات سالت ۱ و سالت ۲ میباشد.
پروکسی سوریه بسیار شبیه پروکسی افغانستان میباشد. بهار عربی مردم سوریه با ورود جهادیست‌ها با پشتیبانی مالی و نظامی ترکیه و عربستان از یک سؤ و حزب الله و پکک با پشتیبانی مالی و نظامی ایران از سوی دیگر کاملا دارد شبیه افغانستان میشود.
قرنها پیش سون تسه در کتاب هنر جنگ نوشت "هیچ کشوری از ادامه بی وقفه جنگ بهره مند نمی‌شود". دلیلش نیز اقتصادی است. همانگونه که در جنگ سرد آمریکا و شوروی از لحاظ اقتصادی شوروی را از پای در آورد، جنگ سرد خاور میانه نیز یکی از طرفین را از پا در خواهدبه طور کلی هیچ اتفاقی نه افتاده.
آقای عباسی، بجای جواب دادن به محتوای مقاله من همان سنت شریف اتهام زنی رژیم متوسل شدید. جواب ۵۰۰ سال سنی کشی را چگونه میدهید؟ جواب ۵ میلیون آواره ایرانی را چگونه میدهید؟ جواب قتل ندا ها و سهراب ها را چگونه میدهید؟ چرا اکنون به التماس افتاده و از ممالک خارجی تقاضای کمک میکنید؟
نوشته جالبي است. اولين "علائم ظهور" از خيزش جديد جنبش ملي آذربايجان سفرنامه كوتاهي از يك سفر كرده به ايران بود. حدود بيست و چند سال پيش كه نشره اي بنام "راه اراني" چاپ شده بود كه دقيقا حال و هوااي منعكس در اين مقاله را منتقل ميكرد. من خود قبل از شروع مجاهد كشي و كمونيست كشي 1360، با باري از كاستهاي موسيقي كلاسيك (از موسورسكي و پروكوفيف تا قارا قارايف و فكرت اميروف) راهي آزربايجان بودم كه در يك ايست بازرسي از اتوبوس پياده ام كردند. بعدا من بارها گفتگوي بي نتيجه خودم با مأموران براي نجات گنجينه كوچكم را پيش خود مرور كرده ام. خلاصه ماجرا اين بود كه من سعي در تفهيم اين نكته به مخاطبين خود داشتم كه اين كاستها شامل تعريف شما و رهبرانتان از موسيقي جلف و لهو و لعب نيست. برخورد طرف مقابل حاكي از تعجب از بي استعدادي من در درك موقعيت دشوار فوق و پررويي من در مقابل آنها بود. آنها از اينكه من بجاي
نجات جان خود بفكر ماديات هستم، در تعجب بوددند و من از تحجر فكري آنها در نشناختن معنويات! ماجراهايي كه بعدها شاهد بودم و از زبان قربانيان خشونت دولتي شنيدم و خواندم اين احساس را در من تقوويت كرد كه ممكن است كه آن مأموران امنيت چندان هم شوت نبودند و شايد از نيروي نهفته در موسيقي و انرژي مثبتي كه در شنونده ايجاد ميكند، باخبر بودند؟زبانم و آزربایجانم و آزربایجانیم هویت من است, نه قابل تغییر است و نه قابل معامله. هزاران سال سلسله هائی در این منطقه آمدندو رفتند و هر کدام نامی با خود آوردند که آخرش هم نام ایران از رضا پهلوی باشد.فردا هم ممکن است با نام دیگری.
شما هر نامیکه دوست دارید انتخاب کنید. من آزربیجانی خواهم ماند
آیات شیطانی در منابع اسلامی
https://www.tribunezamaneh.com/archives/36077
نوشته ی شور موسیقی، بدون توجه به نظریات نویسنده در مورد موضوعات مختلف - که میتواند خیلی اما و اگر هایی هم داشته باشد- نشان دهنده ی یکی از علتهایی ست که جوانان بعد از 57 به مسایل ملی در آذربایجان علاقمند شدند. و این در حقیقت « شور موسیقی» در آنها بود. میتوان به آن علاقه به زبان مادری را نیز افزود. برای آشنایی با وضعیت این جوانان - که چه ها بر آنان گذشته است- نوشته را انتشار میدهیم.
گرامی، ممنون از توجه شما.
غالبا گروههای فشار حرب اللهی و مردم بیسواد و متعصب کوچه و بازار بودند نه ارگانهای رسمی دولت که جو را تروریستی میکردند .
چرا کسانی در جهان خواهان جدائی بخشی از خاک یک کشور می شوند؟ http://iranglobal.info/node/16550
http://8pic.ir/images/28648692885272474728.jpg
فایل بالا را برای همه ارسال کنید مهم است
منظور از تعصب مجاهدین در اول انقلاب چیست؟ کار سیاسی و جلو گیری از درگیری با چمقداران تا سال ۶۰ تعصب است؟ بّر عکس بعضی از نیروهای چپ ابتدا چپ روی و بعد با راست روی و بی توجه به آزادی‌های سیاسی پشتیبانی بی چون و چرا از مواضع امام خمینی!! در تثبیت نظام کوشیدند. از ابتدای سال ۶۰همه گروه‌ها از جمله جبهه ملی، اقلیت، پیکار... تلاش کردند که با تظاهرات مسالمت آمیز خواسته‌هایشان را مطرح کنند. متاسفانه به علت خفقان مطلق هیچکدام موفق نشدند فقط مجاهدین توانستند با تعصب؟ دو تظاهرات بزرگ را سازماندهی کنند ۷ اردیبهشت و ۳۰ خرداد که هردو اینها هم با مقابله پاسداران و حکومت اسلامی مواجه شد.
. در تظاهرات ۳۰ خرداد دهها نفر کشته شدند. فرقه خواندن یک گروه سیاسی که شما با آنها مخالفید بسیار بچگانه و دور از پرنسیب سیاسی است. کار سیاسی میدانی و جمعی با ژورنالیسم بسیار متفاوت است همانطور که در دههٔ ۶۰ اینرا تجربه کردیم. این خصیصه فقط مربوط به اکبر گنجی نیست که نمیتواند از گذشته آاش دست بردارد، بسیاری از ما نیز به آن مبتلا هستیم.باز آذربایجان را فراموش کردید
آذربایجان در فقر و محرومیت
سخنگویی جیش العدل و تجزیه طلبان یا بقول شما جدایی خواهان بر شما مبارک باد. شما حکومت شیعه و روحانیت در پانصد سال گذشته را محکوم کرده اید در حالیکه خودتان بعنوان دبیر حزب رستاخیز بخشی از حکومت گذشته بوده اید؟ چه گلی به سر مردم کاشتید؟ بعدن هم برای 25 سال عضو حزب مشروطه بودید. بعدن به ناگاه جمهوریخواه و فدرالیست خواه شدید. تا چند ماه پیش سخنگوی شبکه شورای سکولارهای سبز بودید. حالا هم سخنگوی یک جریان مذهبی ارتجاعی تروریستی ضد
سخنگویی جیش العدل و تجزیه طلبان یا بقول شما جدایی خواهان بر شما مبارک باد. شما حکومت شیعه و روحانیت در پانصد سال گذشته را محکوم کرده اید در حالیکه خودتان بعنوان دبیر حزب رستاخیز بخشی از حکومت گذشته بوده اید؟ چه گلی به سر مردم کاشتید؟ بعدن هم برای 25 سال عضو حزب مشروطه بودید. بعدن به ناگاه جمهوریخواه و فدرالیست خواه شدید. تا چند ماه پیش سخنگوی شبکه شورای سکولارهای سبز بودید.حالا هم سخنگوی یک جریان مذهبی ارتجاعی تروریستی ضد شیعه هستید. آفرین بر این همه دگرگونی و وراریختی سریع و یا یه عبارتی سیر تکاملی "پیشرفته". چی شده؟ شما که خودتان بخشی از این اپوزیسیون بوده اید؟ چرا حالا مخالفان و یا اپوزیسیون را خمینی های آینده و فاشیست های بیرحم می خوانید؟ اگر در انتخابات اخیر (اگوست 2013) کنگره شبکه سکولارهای سبز (جنبش سکولار دمکراسی) در واشنگتن رای می آوردید و عضو شورای مرکزی می شدید آیا باز هم همکاران خود را اینگونه متهم می کردید؟ البته خوب است که شما بر خلاف جیش العدل بجای روافض کافر و واجب القتل، واژه شیعیان فاشیست و بیرحم را به کار می برید. باز هم جای تشکر دارد. بلی همه اپوزیسیون طرفدار رژیم جمهوری اسلامی هستند. مبارز واقعی فقط شما و جیش العدل هستید که شیعیان را رافضی و مهدورالدم می دانید.
با شنیدن اشعار فارسی این جناب واهی باید کسانیکه سالهاست در اینجا ضد شعر و زبان فارسی سم پاشی میکنند عذر خواهی کنند . درود بر نسل جوان شاعر سیاسی و روشنگر ایرانی مانند این عزیز در این فیلم !
مقاله بسیار ارزشمندی بود. از زحمتی که در تهیه آن کشیده اید، ممنونم.
دوست گرامی جناب بابک خرمدین، با سلام و درود های دوستانه، شما میفرمائید: (آقای جداری، هنوز فر ق ملت و اقوام را نمیداند، حتی فرق حکومت و دولت را هم نمیداند.) پایان نقل قول. ما از خواندن صحبتهایتان نسبت به آقای جداری، ذوق زده شدیم که چنین افراد با استعداد و تحصیل کرده ای داریم. دوست گرامی، شما که در این کار وارد، و احتمالا متخصص در علوم سیاسی هستید، لطفا فرق ملت و اقوام ، و همچنین فرق حکومت و دولت را بطور علمی برای ما خواننده گان توضیح بفرمائید، تا از تنوریرات مشعشع ، توضیحات دیالکتیک، و تشریح مستدل شما بهره ببریم. در انتظار نشر و بسط و توضیح مفاهیم یاد شده، مصدق ات، جم.