Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

راست میگه
این همه کرد و ترک و عرب و گروه های مختلف .... اعدام میشن به خاطر چیپس و پفک هستش
چیپس و پفک ندارند
میرن دزدی
در حین دزدی برای بدست آوردن چیپس و پفک صاحب مغازه را می کشند و اعدام می شند
گلوبال جو سازی نکن
حق با آقای ظریف هستش

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی نیست این شونیسم را برای ما و اقایان ترجمه کنه ماکه نفهمیدیم حکومت اسلامی شونیست هست یا حکومت رضاخان و یا نه اندیشه های ترک گرایی هست که بسیار خطر ناکتر از پان فارسها عمل میکنه

نیک میدانید که پان فارس در ایران وجود نداره (تشکیلاتی) اندیشه پان فارسی هم در جامعه امروز محلی از اعراب نداره

حکومت اسلامی هم هر برچسبی بهش میچسبه جز پان فارس

واتفاقا این حکومت یکی از ضد فارس ترین حکومتها بوده این حکومت به حمایت از اسلام شیعه و فرهنگ عربی -اسلامی میپردازه
والبته شیعه گری هم میراث ترکان اذربایجان بوده که در زمان صفویان در سایر نقاط ایران هم رسمیت پیدا میکنه

هیچ محدودیتی برای هیچ قومی وجود ندارد به شرطی که اعتقادات شیعه داشته باشند و به حکومت ولایت فقیه معتقد

البته به جز تدریس زبان مادری که به ناحق ممانعت میشه
ولی در اندیشه پانترکیسم چیزی که مهم است نژاد ترک است در اندیشه انان هیچ کس جز ترک نباید در محدوده انها زندگی کند
در اندیشه انها فارس و کرد و ارمنی و یونانی بلغاری و روسی چینی و... همه دشمن ترکها هستند
در اندیشه انان چیزی که مهم است سرزمین ترکهاست و دیگران هیچ حقی ندارند
اگر همه دریاچه ها و رودخانه های کشور خشک شوند ملالی نیست ولی ارومیه را باید با خون فارسها پر کرد
...............
نوشته شده توسط: Anonymous

علی آبادی عزیز در این جمله « محمود عباس توجه كند» مخاطب شما و یا قبل از ترجمه بفارسی محمود عباس است، من تصور نمی کنم که ایشان فارسی بلد باشند و یا اصلآ سایت ایران گلوال را بشناسند، قبل از ترجمه آن از انگلیسی یا عربی بفارسی شاید بتواند برای محمود گرامی مفید باشد، ولی در سایت ایرن گلوبال بزبانفارسی !؟

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا نمی نویسید؟ دولت ایران به التماس افتاده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

محضر گرامی جناب نیاوش، با سلام، گفتار کلی، و یا بهتر بگوئیم کلی گوئی، که نزدیک یک قرن در ایران رواج دارد، هیچ دردی را دوا نمی کند. همین که میفرمائید: " در ایران هم اگر انتخابات آزاد باشد حتما انسانهای فرهیخته داریم که بتوانند سیاست ورزی کنند." اجازه بفرمائید، بر روی همین جمله شما مکث بکنیم، " اگر انتخابات آزاد باشد..." عزیز جان، مفهوم این جمله، همانطور که میفرمائید، آزاد بودن انتخابات است؛ یعنی اول باید در جغرافیای ایران زمینه آزادی فراهم بشود، بعد انتخابات آزاد صورت بگیرد. آزادی سوغات نیست، که کسی آنرا بسته بندی کردی به ایران بفرستد. آزادی از شعور و وجدان انسان نشات میگیرد. اگر سیاست کاران، و یا دولتمردان شعور و وجدان بشر دوستی داشته باشند، با تصویب قوانین، حقوق و آزادی انسان را تضمین میکنند، در غیر ابنصورت صحبت از آزادی شعار و کلی گوئی خواهد بود. در جامعه چند ملیتی ایران، وقتی که هنوز

به حقوق سیاسی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی ملیتها به اندازه نک سوزن ارزش گذاشته نمیشود، صحبت کردن آزادی، جز مسخره خلقهای ایران چیزی دیگری معنا نمی دهد. ممکن است به حرفم معترض باشید، و مثل اغلب روشنفکران ایران بگوئید: " نه بابا! اگر آزادی بیاید، همه چیز درست میشود." حالا سئوال من از محضرتان این است؛ که آزادی چطور میخواهد بیاید، آیا آزادی کالاست؟؛ که بصورت سوغات از طرف رهبران حزب توده ، اکثریت، سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، جبهه ملی، و امثالهم بصورت کادوی بسته بندی شده به خلقهای ایران هدیه داده شود؟ و دم در خانه هرکس توزیع بشود؟ و یا هر خلقی با تشکیلات ملی خود، که منافع او را نمایندگی میکند، برای کسب آزادی باید در برابر دیکتاتور ها مبارزه بکند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خضری! باسلام، وقتی که به مطلبی جواب میدهی اول آن را درست بخوان بعد اظهار نظر بفرما. لطفا کلمه صلح و تمدن را بهانه کرده از موجودیت رژیم جمهوری اسلامی تلویحا مدافعه نفرما. خیلی ها بیش از سه دهه است افتاده اند دنبال قاتلان و جنایتکاران جمهوری اسلامی، و از آنها رفرم، اصلاحات، تمدن و گفتگو، و دیالوگ تقاضا میکنند، و به این بهانه، آتش اعتراضات، و خشم توده های مردم و ملیتهای بجان آمده را با وعده های قلابی و حرفهای خنده دار، فرو نشانده، به آرامش دعوت میکنند. در متن قبلی، صحبت از ترور نبود، بلکه صحبت از عصیان عمومی علیه سردمداران رژیم فاسد تهران است که بتدریج اما حتمی به آخر خط نزدیک میشود. شما لطفا با حرفهای توخالی مثل تمدن و فرهنگ،

منطق و گفتگو، نسبت به رژیم تهران، مردم را دنبال نخود سیاه نفرستید، در قبال جنایتکاران و قاتلان توده های مردم، صحبت کردن از صلح و دیالوگ، در واقع توهین به شعور مردم است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجانیها حق دارند برای تحقیق در مورد تیراندازی به خاکشون تحقیق بکنند و تا اتمام اون برز رو مسدود بکنند اما ایران چرا مرز بیله سوار و جلفا رو بسته واقعا جای تعحب داره؟ طولی نمیکشه با عذرخواهی و سرشکستگی دوباره مرز رو باز میکنن.

نوشته شده توسط: Anonymous

بی‌ نام گرامی،

در ایران هم اگر انتخابات آزاد باشد حتما انسانهای فرهیخته داریم که بتوانند سیاست ورزی کنند. مگر ما سیاستورزان ملی‌ کم داریم. اما در مورد ایرانیان کاندیدا در دانمارک فقط میتواند باعث افتخار باشد، اولا ایرانی‌ تبارند و فرهنگ دموکراسی را در کشور دانمارک یاد گرفتند، دوما، مگر قرار نیست دموکراسی تمرین شود تا نهادی شود پس چرا به همه شانس ندهیم. در خاتمه نگران نباشید، قوه هاضمه دموکراسی در دانمارک اینقدر قوی است که اگر کسی‌ غیر دمکرات نماینده شود، حتما پس زده میشود. با احترام نیاوش

نوشته شده توسط: Anonymous

حضور مکرم و مقتدر جناب رازی گرامی، با اهدا سلام و امتنان کفایت در محضر سعادتبار جنابعالی، برای ما تفهیم به یقین است که آن بزرگوار با پروژه های تدوین همچون، انترناسیونالیسم جهان وطنی، و مرزهای آزاد بین المللی، سرحدادت در حال فرو ریزی، وطن کره زمین، .. و آرم ستاره سرخ، و امثالهم مشغول فحص و بحث نظری و اشاعه مفکور جهان بینی خویش هستید، برای اینکه طریق عدالت از جانب محضر گرامی مقدم و علایق خوانندگان در باب مذکور عطف به جهاز گردد، بی صبرانه جهت تسمیع و تبصیر بیانات گوهربار، و تشعشع فکر منورتان، در صور تمثیل و تصویل عهد، و انبساط خاطر و تشویق خوانندگان ایران گلوبال، رجعت به مذکور و تثبیت بصواب است. با سپاس فائقه. اهبر.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی گرامی تناقضی که من می گویم دقیقا همینجاست. شما از یک طرف می نویسید که با اعدام انسان مخالفید. از طرف دیگر تنوع انسانی را به رسمیت نمی شیاسید. یعنی یک قاتل و جنایتکار را انسان نمی دانید. عوامل جمهوری اسلامی را بعنوان انسان به رسمیت نمی شناسید و از ترور آنها و یا به عبارتی دیگر از اعدام آنها در پوست خود نمی گنجید و هورا می کشید و فریاد بر می آورید که <آویزانشان کنید!!!>. من واقعا امیدوارم که شما به این نتیجه برسید که با نفس اعدام مخالف شوید حتا اعدام جنایتکاران. شما که حس ناسیونالیستیتان گل کرده می نویسید که در فرهنگ و منش ایرانی اعدام وجود نداشته است و تاریخ ایران را فراموش می کنید. فراموش می کنید کشتار هزاران انسان در زمان کوروش و داریوش را، فراموش می کنید اعدام مزدکیان را. فراموش می کنید هزاران اعدام و قتل عام و کشتار انسانها را در زمان حاکمیت های پیش از اسلام را. من در باره

کشتارهای پس از اسلام چیزی نمی گیوم تا احتمالا آنها را به انیرانیان نسبت ندهید و نگویید که اینها ایرانی نبوده اند. من حتا به اعدامهای زمان مشروطه و زمان پهلویها هم اشاره نمی کنم. اشاره من تنها و تنها به کشتارهای <ایرانیان ناب> است. من با گذشته ها کاری ندارم. بیایید واقعا در راه نهادینه کردن این فرهنگ بکوشیم که باید به کشتار انسانها پایان داده شود، چه با طناب دار، چه با جوخه اعدام تفنگ به دست، چه با ترور کلاشینکوفی و چه با هر وسیله دیگری.
نوشته شده توسط: Anonymous

محضر مکرم جناب آقای عباسی شریفی، با احترام برای ما لطفا وجه تسمیه انتخاب نکنید، ما به شما هیچوقت نمیگوئیم که شما ترکهای کوهی هستید. ما همیشه حتی در زمان زنده یاد پیشه وری شما را کرد خطاب کرده ایم. و اکنون همان احترام را نیز به شما قائلیم. پس لطفا شما برای ما رل کسروی را بازی نکنید، شخصی که مورد مذمت و نفرت قریب به اتفاق ملت ترک آذربایجان است. کسانیکه مثل پانفارسیسم، پان ایرانیسم، و امثالهم..، به ملت ترک آذربایجان، اسم جعلی آذری خطاب میکنند، نوعی دهن کجی و توهین به فرهنک و زبان و هویت ماست. زیرا هم ریشه اصالت ما ترکیست، و هم زبان ما زبان ترکیست، و این از نظر تاریخی حتا قبل از سومر ها نیز چنین بوده است. کسی که کوشش میکند، هویت ما را جعل کند، و ملت ما را آذری خطاب کند، دانسته بملت آذربایجان بی احترامی میکند. و در یک چنین حالتی ما نیز میگوئیم: که آذری خودش است. با تشکر دوستانه.

نوشته شده توسط: Anonymous

روحانی فقط یک نوع کلید دارد و مرسوم است به (کلید بهشت). و این کلید را به کسانی میدهد که کورد و بلوچ کشی کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانیکه آزادگی و دموکراسی را نیاموخته اند، عقلشان از سن شان کوچکتر است. تا زمانیکه برده ی چیزهای ناشناخته هستید، نمیتوانید جهان و موجوداتی خوشحال بسازید.

نوشته شده توسط: Anonymous

روز پدر که فرا میرسد این کودکان(فرزند خوانده) به چه کسی هدیه میدهند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی مینویسد ً در منش ایرانی اعدام نبوده استً. آقای اقبالی, در منشتان کشتن به چه صورتی بوده است؟ در کتیبه داریوش صحبت از تکه تکه بریدن اعضا ء بدن انسها میرود. به اعدام صد رحمت در مقابل منش کشتن شما

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

وحيد جان در اين باره با هم صحبت مي كنيم

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای خضری گرامی؛
من با اعدام انسان مخالفم!!! همانطور که در فرهنگ و منش ایرانی حتی "ضحاک ماربدوش" را هم اعدام نکردند و او را فقط به بند کشیدند؛ ولی از همه اشکال مبارزات "فریدونی" دفاع می کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

تاریخ غیر علمی بشر را سه چیز تشکیل میدهد، و همان سه چیز دشمن بشر و تاریخش است. ۱ـ اشغالگری. ۲ـ تحمیل زبان. ۳ـ تحمیل مذهب.
( از گفته های الس پهره ای )

نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

وحید فتحی گرامی ضمن تشکر از زحمات شما، این امر زمانی پیش می آید که شما خبری تکراری را در سایت منتشر می کنید. در این حالت ما مجبور می شویم که لینک آن را تغییر دهیم. اگر به هنگام انتشار اخبار به این موضوع توجه کنید، این اشکال پیش نمی آید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه من این همه جنایت را نادیده نمی گیرم. اگر نوشته های مرا دقیق بخوانید می توانید این را به راحتی ببینید. رژیم جمهوری اسلامی رژیمی ضدبشری است و سران آن از خمینی گرفته تا خامنه ای و رفسنجانی و لاجوردی و دیگران همه جنایتکار و ضد بشر هستند. شیوه عمل اینان در برخورد با مخالفان هم بدترین نوع جنایت و کل شیوه آن هم تروریسم دولتی ناب است و آنهم از بدترین نوع آن. آنچه که من می گویم این است که من با <چشم در مقابل چشم، دندان در مقابل دندان> مخالفم. من مخالف ترور در مقابل ترور هستم. اگر ترور بد است (که از نظر من بر است)، برای هر دو طرف بد است. اگر اعدام بد است (که از نظر من بد است) برای همه بد است. ما اعدام خوب و اعدام بد نداریم. ما اعدام غیر انسانی و اعدام انسانی نداریم. ترور یک فرد جنایتکار، یک قاتل، خود یک قتل است. اعدامی است که حکم آن حتا در یک دادگاه ظاهری هم تصویب نشده است و هیچ فرقی

با اعدامهای رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی ندارد. به امید برچیده شدن همه انوع اعدام.
نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال جدیدأ کارهای جالبی انجام می دهد.خبر را بنده گذاشته ام و به نام کسی دیگر در سایت دیده می شود.

و این بار اول نیست که در سایت ایران گلوبال یک چنین مسئله ای پیش می آید و واقعأ تأسف آور هست اینچنین مسائلی

در سایت ایران گلوبال.

خداوند نگهدار ایران باد

با مهر
وحید فتحی

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی ممنون و ارزوی موفقیت برای تمام هنرمندان اذربایجان
ساغ اولون و یولونوز آچیق اولسون

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خسرو خضری، اینکه شما جنایات 35 ساله بیشماری را که جمهوری اسلامی در حق ایرانیان مرتکب شده نادیده بگیرید و تنها به هنگام انتقام کشی ستمدیدگان از یکی از عوامل رژیم به میدان آمده، علیه " تروریسم" فریاد نمایید، شیوه منطقی و منصفانه ای نیست. این کار اعمال معیار دوگانه در داوری سیاسی و اخلاقی نسبت به رویداد های اجتماعی است. این شیوه داوری، جانبداری از ستمگر و لگد زدن بر پیکر رنجور ستمدیده است. شما روش برخورد روح الله خمینی با مخالفان سیاسیش را چگونه توصیف می کنید؟ شیوه عمل دادستانی انقلاب رژیم، وزارت اطلاعات و اعمال کسانی چون اسدالله لاجوردی، محمدی گیلانی، حسینعلی نیری و محمد مرزیه هیچگاه شما را برافروخته کرده است؟ آیا شیوه عمل اینان در برخورد با مخالفان رژیم را مصداق تروریسم دولتی می دانید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی من با کنه نظرات شما موافقم با وجود اینکه با لحن خشونت آمیز شما موافق نیستم. تنها مساله ای که برای من حل نشده این است که با جمله <طناب ها را از دستانشان بگیرید و اویزانشان کنید!!!> (تاکید هم از شماست) که در کامنتتان نوشته اید چه کنیم؟ این جمله شما یعنی اینکه چوبه های دار را برچینید تا ما دوباره آنها را برای به دار آویختن اسلامگرایان برپا کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

این گرایش ناسیونالیستی فقط مختص سازمان های چپ نیست در بین نیروهای ترقی خواه اسلامی ایرانی مثل سازمان مجاهدین خلق هم هست . بگذار صادق باشیم آقای حسن . در اعماق ذهن مترقی ترین فرد و جریان سیاسی و فکری ملت فارس این موضوع هست که نباید به ملیتهای دیگر راه داد زیرا این به معنای آگاه شدن و رسیدن به نقطه بی بازگشت حق تعیین سرنوشت خلقهای ایران است که در نظر این افراد و جریانها مترادف با کوچک شدن ایران و دور شدن از عظمت ! گذشته اش میباشد به شعارهای دهان پرکن این بظاهر چپ ها نگاه نکن . این خلقهای غیر فارس هستند که بایستی به کمک عناصر و نیروهای پیشتاز خودش صحنه را تغییر دهند و اکنون هم شرایط به نفع همین خلقهاست که دارد رقم میخورد.. تفکرات شووینیستی ... بیمقداری بیش نیستند که راههای زندگی بررویشان بسته شده . شما مانند هر روشنفکر دیگری باید بدنبال این باشید که خلقهای غیرفارس با هم کار کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

اعدام جنایتکارانەی جوانان کورد و بلوچ ، از طرف مردم و جوانان ملت کورد آنچنان جمهوری اسلامی ایران و اشغالگران سرزمین کوردستان جواب دندان شکنانە گرفتند کە اعتراض و مبارزەی ملت کورد دارد بە یک شورش همگانی تبدیل میشود 23 آبان عزای عمومی در کوردستان اعلام شدە روز یک شنبە سوئید استکهلم شاهد بزرگترین اعتراض مدنی کوردها خواهد بود در کوردستان تورکیە ، عراق اعتراضات و تظاهرات هر روز گستردە تر میشود در کوردستان ایران ملت کورد با تمام بربریت و میلتارزە کردن کوردستان بر علیە جنایات اشگالگران تچاهرات کردند و تمام سفارت خانەهای جمهوری اسلامی در اوروپا مورد حملەی جوانان کورد قرار گرفتە در زیر 2 لینک از حملەی جوانان بە سفارت خانەهای ایران در دانمارک و نوروژ را میتوانید ببینید

حملە بە سفارت خانەی ایران در نوروژ
https://www.youtube.com/watch?v=t9zzJp2O8Hc

حملە بە سفارت خانەی ایران در دانمارک

http://www.youtube.com/watch?v=B7yd2uBHYKM

جمهوری اسلامی و اشغالگران سرزمین کوردستان در هیچ کجای جهان در امان نیستند
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقا ظرف، با این ادا و اطوارش ، با چهره خندان و متمدن ، چه دل میده و قلوه میگیره. به این میگن تمدن! و این بسی مایه افتخار است که ایران با وجود اعدامهای روزانه اش، چنین سیاست بازان عشوه گری دارد. قر کمر و ادا و اطوارش غیر قابل توصیف است. یاد آقای تبریزی به خیر! ای کاش من نیز یک شاعر بودم. و مثل خانم هدایتی چند بیتی در وصف ادا و اطوار حضرت ایشان می سرودم . خداوند تبارک سایه چنین اشخاص والا و طناز را، از سر ایرانیان دریغ نفرماید. ترسم نه رسی به کعبه ای طنازی، این ره که تو میروی به پاکستان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای غیبی اگر بشود، مشفله دیگری برای خودتان پیدا بکنید. خانه از پای بست ویران است، خواجه در فکر نقش ایوان است. التماس دعا.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جداری، باسلام این مقاله باید پان ایرانیستهای خجالتی آذربایجان جنوبی را بخود آورد، کسانیکه به بهانه پنهان شدن پشت آرم ستاره سرخ استالینی، .... بدنبال شوونیستهای افراطی و آریا پرستان فارس روانند. این مطلب باید کسانی را بخود بیاورد که تحت نام سوسیالیسم و کمونیسم، و الفاظی مثل حهان وطنی دروغین، بر خواست ملیتهای جغرافیای ایران پشت پا میزنند. این مطلب باید کسانی را بخود بیاورد، که بجای دفاع از حق تعیین سرنوشت خلقها، به جای دفاع از حقوق ملی آنان، ملیتها را به ناسیونالیسم متهم میکنند. این دیکتاتورهای ریز، که تحت پوشش ائده لوژی چپ و خلقی، پانفارسیسم و پان ایرانیسم را تبلیغ میکنند، باید از این مطلب درس عبرتی بگیرند. چون در فرادی توفان عصیان توده ها دیگر کسی بگفتارشان وقعی نخواهد گذاشت. واز هم اکنون حرکات و سکنات و ماهیت این قبیل افراد، برای مردمان عصیانگرجغرافیای ایران فاش شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

روش‌هایی‌ که یکی‌ از دوستان پیشنهاد کرده بسیار ایدئالیستی و غیر قابل عمل است اگر بود حتمن دیگران انجام می‌دادند. چیزی که اتفاق نیفتاده نه‌ من میتوانم بگویم و نه‌ شما! با فرض و حدس و گمان نمیتوان مردم را وحشت زده کرد. در روز عاشورا مردم اسلحه نکشیدند ولی از خودشان دفاع کردند در این روز کمترین هزینه را دادند. شما جوری حرف می‌زنید انگار حکومت اسلامی رویین تان است. هیچ حکومتی نمیتواند در مقابل مردم دوام بیاورد. به خصوص این ظالمان اسیر کش که به صغیر و کبیر رحم نکرده اند. اگر همه گروه‌های فکری در حکومت دست داشته باشند برگشت استبداد بسیار مشکل میشود. چون نمی‌‌دانیم چه کسانی قدرت را در دست می‌گیرند پس بهتر است به حکومت دار و شکنجه راضی‌ شویم!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تفرشی، انگیزه اینجانب برای نوشتن این نظر نه تنها تقدیر و قدر دانی در موضع گیری بجایتان از رژیم ولایت فقیه، بلکه از شجاعت و شهامت امثال شما در جدا شدن از فرقه بسیار مخوف، خشونت بار و ضد میهنی رجوی است. بجز چند غلط املایی که در این مطلب داشتید، مقالات امثال شما میتواند نمونه خوب و راهگشای مناسبی برای بقیه جداشدگان باشد. خوشبختانه یکی از محسنات آقای کیانوش توکلی دادن فضا و اختیار کامل برای اظهار نظر اینطور افراد در ایران گلوبال است.
ضمن آرزوی موفقیت برای شما و دیگر دوستانتان امیدم این است که یزودی بقیه کسانی که در کمپ لیبرتی در تور خرافه و فرقه گرایی رجوی ها محبوس گردیده اند آزاد گردند و بمانند شما امکان دسترسی به جامعه و اظهار نظر را پیدا نمایند. با شناختی که هموطنانمان از فریبکاری ها، بیگانه پرستی ها و ایرانی ستیزی های مجاهدین به دست آورده اند رسیدن آنروز را در چشم انداز می بینم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ghatebeh مسلما منظور هزینه کمتر مردم است. حالا اگر در تظاهرات مسالمت آمیز مردم در 88 بیش از 100 نفر کشته دادند، اگر همین مردم به خشونت روی می آورددند این تلفات به هزاران نفر نمی رسید؟ نتیجه آن چه می شد؟ آیا واقعا با همین هزاران نفر هم جمهوری اسلامی سرنگون می شد؟ اگر هم سرنگون می شد، چه رژیمی جای آن را می گرفت؟ رژیم بعدی با مردم چه می کرد؟ آیا هواداران و عوامل جمهوری اسلامی و اسلامگرایان ساکت می نشتستند؟ آیا جنگ و کشت و کشتار همچنان ادامه پیدا نمی کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خضری منظورتان از هزینه کمتر حکومت اسلامی است یا مردم؟ اگر مردم است که در جریان حرکتهای سال ۸۸ مردم حتا در تظاهرات سکوت هم هزینه دادند. آیا بیش از صد کشته هزینه کمی است؟ در صورتی که خون از دماغ ادمکشان و قدره بندان نیامد. نتیجه‌اش چهار سال حکومت احمدی نژاد و صد‌ها شکنجه و زندانی بود. مردم خودشان راه را پیدا خوهند کرد و به حرف من و شما هم گوش نخوهند داد. حق دفاع مردم خشونت نیست پایین آوردن هزینه از طرف مردم است. اگر کسی‌ از عوامل حکومت اسلامی مخالف خشونت است میتواند استعفا دهد. آیا در این چند سال بجز منتظری کسی‌ به اسیر کشی اعتراض کرد؟ حسن روحانی که معدل تعدیلش به صفر رسیده چرا خفه خون گرفته؟ در خارج ظریف ناز و عشوه می‌کند و در داخل جوانان ایرانی بدون محاکمه علنی سلاخی میشوند. سایت ایران گلوبال سایت مخالفان حکومت اسلامی است اگر اشتباه نکنم! روش‌هایی‌ که یکی‌ از دوستان پیشنهاد کرده بسیار

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خضری منظورتان از هزینه کمتر حکومت اسلامی است یا مردم؟ اگر مردم است که در جریان حرکتهای سال ۸۸ مردم حتا در تظاهرات سکوت هم هزینه دادند. آیا بیش از صد کشته هزینه کمی است؟ در صورتی که خون از دماغ ادمکشان و قدره بندان نیامد. نتیجه‌اش چهار سال حکومت احمدی نژاد و صد‌ها شکنجه و زندانی بود. مردم خودشان راه را پیدا خوهند کرد و به حرف من و شما هم گوش نخوهند داد. حق دفاع مردم خشونت نیست پایین آوردن هزینه از طرف مردم است. اگر کسی‌ از عوامل حکومت اسلامی مخالف خشونت است میتواند استعفا دهد. آیا در این چند سال بجز منتظری کسی‌ به اسیر کشی اعتراض کرد؟ حسن روحانی که معدل تعدیلش به صفر رسیده چرا خفه خون گرفته؟ در خارج ظریف ناز و عشوه می‌کند و در داخل جوانان ایرانی بدون محاکمه علنی سلاخی میشوند. سایت ایران گلوبال سایت مخالفان حکومت اسلامی است اگر اشتباه نکنم!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی جواب خودشان را با یک سوال شروع می کنند و می پرسند که تناقض در کجاست؟
تناقض در اینجاست که شما از یکسو می نویسید که: <مبارزات سیاسی اجتماعی اساسن سیاسی و مسالمت آمیز است> و از سویی دیگر حکم می کنید که <طناب ها را از دستانشان بگیرید و اویزانشان کنید!!! > از سویی به دار کشیدن مبارزان را بربریت اسلامگرایان می نامید و از سوی دیگر آویزان کردن اسلامگرایان بربر را <فرهنگ و منش انسان محورانه و متمدنانه> می دانید. از سویی خواهان لغو مجازات اعدام هستید و از سوی دیگر اعدام به شیوه ترور را تایید می کنید. از سویی می نویسید که: <راه رهائی از استبداد و جباریت اسلامگرایان آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی برای برچیدن طناب های دار و برپائی جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال در ایران است> و از سوی دیگر از ترور دادستان جلاد زابل در پوست خود

در پوست خود نمی گنجید و به جوانان می گویید که بروید و بکشید و آنها را به رگبار کلاشینکف ببندید.
آقای اقبالی عزیز من هم مدافع مبارزات مردم بلاکشیده ایران و مدافع جوانان مبارز بلوچ هستم ولی هیچ احترامی به تاکتیک ترور قائل نیستم. شما تحت نام احترام به حق تعیین تاکتیک کشت و کشتار و خونریزی و قتل را تبلیغ می کنید و <خیزش های شهروندی در سراسر ایران و قیام ملی برای فرستان نظام به زباله دان تاریخ> با شیوه های مسالمت آمیز و مدنی را <تبلیغ و ترویج تسلیم طلبی و دعوت ملت به صبوری، بردباری و تحمل تجاوزکاران تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت> قلمداد می کنید. نگاهی به صحنه جهان بیاندازید. اگر مبارزات مسالمت آمیز مردم چکسلوکی <تحمل تجاوزکاران و تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت> است و کشت و کشتار در سوریه و لیبی و ترورها و بمبگذاریهای افغانستان مبارزه مشروع علیه بردگی است، بله من چکسلواکی را ترجیح می دهم.
آقای اقبالی من متاسفم که شما بعد از این همه سال فعالیت سیاسی هنوز یاد نگرفته اید که آن چیزی را نقد کنید که کسی نوشته است و نه اینکه چیزی را از خودتان به او نسبت دهید و بکوبید. در سرتاسر نوشته من اگر یک کلمه در مورد چانه زنی با بالایی ها پیدا کردید حق با شماست. آنچه که من مبلغ آن هستم مبارزه مسالمت آمیز است. تشکل است. اعتصابات سراسری است. فلج کردن رژیم است. قیام و انقلاب مسالمت آمیز است. آیا تا به حال چیزی از قیام و انقلاب مسالمت آمیز شنیده اید یا فکر می کنید که قیام و انقلاب همیشه باید با رگبار کلاشینکوف و کوکتل مولوتف باشد؟
طبیعتا راه من و شما جداست. شما به این می نازید که < "خشونت طلبان" شمالی و بختیاری در تهران (انقلاب مشروطه) پوزه قاجار و قراق ها را بخاک> مالیدند و فکر می کنید که اگر این کار را نمی کردند <هنوز مصلحین اجتماعی جلو پای خاندان قاجار لنگ پهن> می کردند. بله برای شما هیچ اهمیتی ندارد که لوله تفنگ مشروطه خواهان شمال و جنوب بالاخره یک دیکتاتوری دیگر، دیکتاتوری پهلوی زایید و نتیجه آن هم بالاخره همین رژیم ضدبشری و بربرمنش جمهوری اسلامی شد.
بله آقای اقبالی به فکر شما خطور نمی کند که اگر در همان زمان همان مصلحین اجتماعی مردم را بسوی تشکل و تحزب پیش می بردند و مردم با ره حقوق خود آگاه می کردند و... امروز بعد از صد و چندی سال ما شاهد این بربریت نبودیم زیرا تمام تفکر شما خشونت است و خشونت است و خشونت و اگرچه از <آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی> حرف می زنید ولی همین مدرنیت شما از تنها لوله کلاشینکوف بیرون می آید. شما با وجود اینکه در حرف برعلیه قومیت گرایی سخن می گویید، ولی متاسفانه در عمل از تفکر قبیله ای چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان جلوترتر نیامده اید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آالیار, من عادت ندارم زیاد عمومی پردازی کنم و همان کلمات را در قالبهای مختلف تکرار کنم . لذا حرفهایم را در یکی دو جمله میرسانم. شما نوشته اید که بلوچ ها فلان و بهمان کنند و سر انجام یک خیزش عمومی صورت گیرد. خیزش عمومی در مقابل این رژیم گل و شیرینی پخش کردن است؟ دوستم , از شر این رژیم تنها با انقلاب قهر آمیز سراسری میشود خلاص شد که بلوچ ها شروع کرده اند و درست هم است.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

تناقض کجاست؟
آقای خسرو خضری نوشتند: "مسولین ایرانگلوبال همیشه تاکید دارند که مخالف خشونت هستند و خشونت را تبلیغ نمی کنند ولی ما همیشه می بینیم که آقای اقبالی یکی از کارهایشان در سایت تبلیغ خشونت است*. و در ادامه"
"من هرگز مبلغ <خیزش های شهروندی در سراسر ایران و قیام ملی برای فرستان نظام به زباله دان تاریخ> با شیوه های خشونت آمیز نیستم".
آیا دفاع از مبارزات جوانان بلوچ (با احترام به حق تعیین تاکتیک) تبلیغ خشونت است ولی تبلیغ و ترویج تسلیم طلبی و دعوت ملت به صبوری، بردباری و تحمل تجاوزکاران تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت نیست؟ آیا مشروط کردن نجات ملت از زیر سلطه جنایتکاران به لطف و کرم حاکمان و محدود ساختن مبارزات به چانه زنی با بالائی ها نظاره گری منفعلانه و خلع سلاح فکری مردم برای برچیدن استبداد و جباریت و در کردار، تبلیغ برباری بی حرمتی به انسان و انسانیت و ماندگاری خشونت دولتی نیست؟

خلع سلاح نظری و تعیین چارچوب های کلیشه ای و خط قرمز سرنگونی نظام (به بهانه نفی خشونت)، فرمان ایست به جنبش براندازی جمهوری اسلامی و تبلیغ کنار آمدن با نظام است. جنبش خواهش و تمنا و التماس و دعا بر اساس سیاست "آهسته برو آهسته بیا گربه شاخت نزنه" ناظر بر استراتژی تغییرات نسل ها می باشد و نه پیکار برای برداشتن تیغ رژیم جنایت پیشه اسلامی از گلوی فرزندان ایران در زمان حال!
در تاریخ بشر قیام ها و انقلابات شکوهمندی وجود داشته است که محصول بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده است. انقلاب فرانسه، انقلاب مشروطه و ...
راستی اگر "خشونت طلبان" شمالی و بختیاری در تهران (انقلاب مشروطه) پوزه قاجار و قزاق ها را بخاک نمی مالیدند هنوز مصلحین اجتماعی جلو پای خاندان قاجار لنگ پهن نمی کردند؟
بنابراین نمی توان در مورد اشکال مبارزه مردم فرمان صادر کرد. انقلاب امری خودبخودی ست و مشروط به اراده روشنفکران نیست که بتوان برای آن نسخه تهیه کرد. ولی احزاب سیاسی و اقشار پیشتاز جامعه می توانند به ان سمت و سو دهند و فرهنگ و منش انسان محورانه و متمدنانه را جایگزین بربریت حاکمان کنند.
نظریه "خشونت به دنبال خود خشونت را دارد" به نادرست مشکل را به اشکال پیکار برای رهائی نسبت می دهد ونه این که خشونت ارتباط تنگاتنگی با عیار آگاهی و فرهنگ سیاسی، شعور اجتماعی و برسمیت شناختن حقوق مردم در جامعه دارد.
در خاتمه؛
راه رهائی از استبداد و جباریت اسلامگرایان آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی برای برچیدن طناب های دار و برپائی جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال در ایران است. مبارزات سیاسی اجتماعی اساسن سیاسی و مسالمت آمیز هستند و از انجا که هدف برچیدن کلیت نظام و قطع کردن دست جنایتکاران است، نباید ضرورت های عملی قیام ملی -سراسری در ایران را نادیده گرفت!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خبر ، تحلیل و موضع گیری اگر همراه هم باشند ، جایش دربخش« دیدگاه» است .اگر من جای اقبالی بودم؛ ابتدا خبر ترور و سپس یک تفسیر کوتاه در پای اصل خبر بشکل زیر می نوشتم :«شایان ذکر است که هفته ی گذشته به دنبال کشته شدن 17 نفر از مرزبانان، رژیم 16 نفر از زندانیان بلوچ را به طور انتقام جویانه ای به دار آوخت بنظر می رسد که این تروردر مقابل اعدام زندانیان بلوچ صورت گرفته باشد». بنابراین تنها خبر رزیم رله نشده است وبا تفسیر کوتاهی همراه شد .

نه تنها اعضای مدیریت بلکه هر یک از صاحبان اکانت سایت اختیار دارند که هر تحلیل و موضع گیری پیرامون ترور زابل ارائه نمایند و ان را در بخش دیدگاه قرار دهند .
جالب است که خبر گزاریهای رژیم بلافاصله تحلیل کردند که این دو موضوع (اعدام و ترور در زابل) ربطی بهم ندارند.

رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان درباه نحوه ترور اظهار کرد: خودروی پژویی با دوسرنشین در کنار ماشین دادستان زابل که در مسیر رفتن به محل کارش بوده، متوقف می‌شود و این دو نفر که مسلح بودند از داخل خودرو، موسی نوری و راننده‌ وی را به رگبار می‌بندند.

وی درباره‌ ارتباط ترور دادستان زابل با اعدام‌های اخیر در سیستان و بلوچستان گفت: این موضوع هیچ ارتباطی با اعدام‌های اخیر ندارد. این حادثه در منطقه سیستان و زابل توسط اشرار این منطقه اتفاق افتاده و ماهیتا با اشرار منطقه بلوچستان متفاوت است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانخواه آیا وقتی کسی بخواهد از شیوه ترور انتقاد کند و از در مخالفت با آن برآید باید قبل از آن رژیم جمهوری اسلامی را فحش باران بکند و یا اصلا زیر سوال بردن ترور مساوی است با بی توجهی به انسا های بیگناهی که در سیاهچال های مخوف این رژیم زیر شکنجه های جانکاه جان سپردند؟ آیا باید به مردمی که گلویشان توسط مشتی جنایتکار و فاسد دم بدم بیشتر و بیشتر فشرده می شود و امکان هیچکونه دادخواهی هم نداریند گفت که بروید ترور کنید و دامنه خشونت را از هر دو طرف بیشتر کنید و بیشتر از پیش خودتان را به کشتن بدهید و یا باید راههای مدنی مبارزه را در جامعه نهادینه کرد و به این ترتیب دامنه مبارزه را هم وسعت بخشید تا تعداد هرچه بیشتری از مردم و با هزینه های کمتر به میدان بیایند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در پاسخ این سئوال که اگر شما به جای بلوچها بودید چکار میکردید؟ راه درست: 1- کوشش در آگاهی جوانان- زنان- کارگران و دیگر زحمتکشان یدی و فکری. 2- سازماندهی آنان 3- تدارک اعتراضات جمعی و مردمی. 4- ایجاد پیوند و همبستگی با دیگر نقاط ایران. 5- سازماندهی حرکات جمعی و مردمی در پیوند با دیگر نقاط. 6- حرکات اعتراضی همزمان با دیگر مردمان تحت تبعیض و زخم خورده. 7-- تدارک خیزش سراسری . چنین است مسیر مبارزه - نه انتقام جویی. و تحسین آن. مسیر درست هزینه دارد- کند پیش میرود- ولی آینده ساز و رهایی بخش است. از این راه می توان در ایران و جهان دفاع کرد ولی ترور و انتقام جویی لحظه ای قابل دفاع نیست و با مبارزه ی اصولی بیگانه است.

در مریوان اعتراض عمومی ترتیب داده شد. در کردستان عزای عمومی میخواهند پیش ببرند. اینها همه بر پایه آگاهی و سازماندهی ممکن میگردد. آیا بهتر نبود بلوچها نیز در این مسیر آماده شده و با کردستان همراه میشدند؟ آیا بهتر نبود آذربایجان و دیگر جاها در همبستگی با این حرکات به حرکت در میامدند؟ آیا بهتر نیست تهران در آزادی زندانیان سیاسی و محکوم کردن اعدامها همراهی میکرد؟ بدیهی ست که پاسخ مثبت است. ولی از کدام راه باید چنین تدارکاتی پیش برده شود؟ از راه «خشونت و اننقام جویی یا از راه مدنی؟
نوشته شده توسط: Anonymous

کهنه دمکرات گرامی آقای اقبالی! در فقدان احزاب سیاسی دوراندیش سیاسی اجتماعی جایگاه شما در این کدام است؟ شما این روشهای خشونت آمیز ترور را تایید می کنید و جوانان را به این شیوه ها تشویق می کنید و یا راههای دیگر مبارزه را نشان آنها می دهید؟ به کشتن دادن جوانان در این سی و چند سال کافی نیست؟ خونهایی که ریخته شده اند بس نیستند و باید باز هم خونهای بیشتری ریخته شوند تا شما راضی شوید؟ جایگاه شما در فردای سرنگونی شما در کجا خواهد بود؟ آیا شما پا جای پای سرکوبگران نخواهید گذاشت؟ آیا شما مخالفین خودتان را با همین شیوه ها سرکوب نخواهید کرد و به دار نخواهید آویخت؟ اگر شما امروز مبلغ خشونت هستید در فردای به قدرت رسیدن دست از خشونت خواهید کشید؟ من که باور نمی کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خسرو خضری, اگر شما به جای بلوچها بودید, چکار میکردید؟ لطفا حاشیه پردازی نکنید , خیلی کوتاه جواب بدهید.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

فرستاده شده توسط اقبال اقبالی در چ., 11/06/2013 - 22:09
نظر:
با درود؛
ترور جلاد زابل در چارچوب مبارزه تدافعی قرزندان خلق بلوچ در برابر تهاجم ددمنشانه رژیم اسلامی قابل تبیین است. خواننده گرامی جایگاه متجاوز و قربانی را در بلوچستان، کردستان، تهران، و ... نادیده گرفته است. در جائی که خشونت سازمانیافته دولتی فیزیکی، سیاسی، فرهنگی و ائینی بیداد می کند، طبیعی ست که در فقدان احزاب سیاسی دوراندیش سیاسی اجتماعی، گروههائی از جوانان بطور خودبخودی به مقابله به مثل برخیزند. مشکل ملت ایران "جیش العدل" و ... نیستند!!!

مشکل و مانع هرگونه تغییرات آزادیخوانه و دمکراتیک در ایران، چند میلیون اوباش تا دندان مسلح رژیم اسلامی هستند که بایستی ملت ایران با انها تعیین تکلیف کند. هیچکس نمی تواند حکم صادر کند و نسخه بپیچد!!! نه برای اصلاحات در فاشیسم اسلامی و نه برای قیام قهرآمیز. کسانی که در میدان هستند خود اشکال مبارزه را تعیین می کنند و اساسن مردم خواهان گذار مسالمت آمیز هستند (و من نیز)، ولی قهر از بالا به جوانان تحمیل می شود و گذار قهرآمیز به ملت ایران!!! آنچه در ایرانگلوبال درج می شود، نویسنده خود پاسخگوست! امیدوارم "نودمکراتها" تحمل دگراندیشی را داشته باشند و ما بتوانیم تفاوت آنها را در کردار از مدافعان نظام تشخیص دهیم! من از مبارزات آزادیخواهانه، دمکراتیک و ایراندوستانه مردم دفاع کرده و به حق آنها در تعیین اشکال مبارزه شان احترام می گذارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

کاشکی آقای خسرو خضری که چنین از کشته شدن سرسپردگان جمهوری اسلامی برافروخته شده اند، ذره ای از دل " نازک" خود را نیز به انسان های بیگناهی که در سیاهچال های مخوف این رژیم ، زیر شکنجه های جانکاه، جان سپردند، در حالیکه هر لحظه آرزوی مرگ می کردند، متوجه می نمودند. از مردمی که گلویشان توسط مشتی جنایتکار و فاسد دم بدم بیشتر و بیشتر فشرده می شود و امکان هیچگونه دادخواهی هم ندارند، چه انتظاری جز رویارویی مستقیم می توان داشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خانم یا آقای قرنقوش متاسفانه وقتی از مبارزه مسالمت آمیز صحبت می شود فورا موجی از اتهام متوجه طرف می شود. من مخصوصا تاکید کردم که مخالف رژیم ضدبشری اسلامی هستم تا شاید کسانی مانند شما قبل از حمله هستریک به من کمی فکر کنند. متاسفانه هیستری ضد مبارزه مسالمت آمیز و مدنی (متا با خونخوارترین رژیمها) چنان شدید است که شما بلافاصله برای تبلیغ هرچه بیشتر خشونت، اتهام دفاع سینه چاکانه از رژیم را متوجه من کرده اید. حرف شما حرف تازه ای نیست. هر کس که مخالف ترور و خشونت است، مدافع سینه چاک رژیم است و احیانا عمل و مزدور او!!! وقتی منطق نباشد، دروازه اتهام باز است. آنچه که مورد توجه من است این است که خشونت به دنبال خود خشونت را دارد و این چرخه خشونت را هرگز پایانی نیست. رژیم با ددمنشی تمام به قتل و غارت و کشتار مردم بیگناه مشغول است و شما در مقابل ترور را تصیه می کنید. نتیجه چه می شود؟نتیجه این است

که رژیم همچنان که در سیستان و بلوچستان نشان داد، به اعدامها و ترورهای بیشتر روی می آورد و شما هم به کار خودتان ادامه می دهید. فرض را بر این بگیریم که شما با این ترورها موفق شدید که رژیم را سرنگون کنید (این یک فرض محال است. ترور با خیزش میلیونی مردم - چه مسلحانه و چه مسالمت آمیز- متفاوت است. سازمان مجاهدین خلق و بعضی سازمانهای دیگر بیش از 30 سال است که این راه را در ایران تجربه کرده و موفق نشده اند)، نتیجه چه می شود؟ نتیجه این است که بقایای رژیم همراه با بقیه مخالفان شما، به ترور شما و افراد رژیم شما می پردازند و شما هم در مقابل آنها را می کشید. وقتی صدای مهیب تفنگ و مسلسل بلند شود، همچنان ادامه می یابد. آنها هم به تلافی، باز هم شما را می کشند و شما هم آنها را و این داستان تا ابد ادامه پیدا می کند. همیشه و در سراسر تاریخ و در همه جای جهان اینطور بوده که هر جا صدای تفنگ بلند شده و هرجا که اعدام و شکنجه و کشتار بوده، دمکراسی خفه شده است. خشونت در مقابل خشونت و باز هم خشونت در مقابل خشونت. این استدلال شما می تواند هزاران سال ادامه پیدا کند. آیا موقع آن نرسیده که به این روشهای غیرانسانی خاتمه داده شود؟ آیا واقعا راهی بجز کشتن وجود ندارد؟ آیا تا به حال در تمامطول تاریخ در جایی از این دنیا کشوری و ملتی به دمکراسی رسیده اند؟ آیا در کشوری در این دنیا رفاه و آسایش از لوله تفنگ بیرون آمده است؟ آنچه که همیشه از لوله تفنگ بیرون آمده قتل و کشتار و غارت و بی خانمانی و ویرانی و دیکتاتوری بوده و خواهد بود.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

با درود؛
ترور جلاد زابل در چارچوب مبارزه تدافعی قرزندان خلق بلوچ در برابر تهاجم ددمنشانه رژیم اسلامی قابل تبیین است. خواننده گرامی جایگاه متجاوز و قربانی را در بلوچستان، کردستان، تهران، و ... نادیده گرفته است. در جائی که خشونت سازمانیافته دولتی فیزیکی، سیاسی، فرهنگی و ائینی بیداد می کند، طبیعی ست که در فقدان احزاب سیاسی دوراندیش سیاسی اجتماعی، گروههائی از جوانان بطور خودبخودی به مقابله به مثل برخیزند.
مشکل ملت ایران "جیش العدل" و ... نیستند!!!

مشکل و مانع هرگونه تغییرات آزادیخوانه و دمکراتیک در ایران، چند میلیون اوباش تا دندان مسلح رژیم اسلامی هستند که بایستی ملت ایران با انها تعیین تکلیف کند. هیچکس نمی تواند حکم صادر کند و نسخه بپیچد!!!
نه برای اصلاحات در فاشیسم اسلامی و نه برای قیام قهرآمیز. کسانی که در میدان هستند خود اشکال مبارزه را تعیین می کنند و اساسن مردم خواهان گذار مسالمت آمیز هستند (و من نیز)، ولی قهر از بالا به جوانان تحمیل می شود و گذار قهرآمیز به ملت ایران!!!
آنچه در ایرانگلوبال درج می شود، نویسنده خود پاسخگوست! امیدوارم "نودمکراتها" تحمل دگراندیشی را داشته باشند و ما بتوانیم تفاوت آنها را در کردار از مدافعان نظام تشخیص دهیم! من از مبارزات آزادیخواهانه، دمکراتیک و ایراندوستانه مردم دفاع کرده و به حق آنها در تعیین اشکال مبارزه شان احترام می گذارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

یک انسان دد منش سفاک کشته شده یعنی‌ به سزای اعمالش رسیده. خشونت را همین جلاد با اسیر کشی سنت کرد نه‌‌ آقای اقبالی. ما هم اینجا وکیل مدافع حکومت خون خوار اسلامی نیستیم. دعوا بین مرتجعین ربطی به ما ندارد. حلق آویز کردن ناجونمردانه، و شکنجه، و تجاوز نتیجه ش همینه! دوستان فکر می‌کنند سیستان بلوچستان کپنهاک و ژنوه. با رژیم آدم خوار که نمیشه بحث سیاسی کرد!

نوشته شده توسط: Anonymous

چند سالیست که غرب با تمام فشار و نیروی ممکن مسئله بد بودن (تروریست) را در میدیای پر وسعتش آنگونه می دمد تا اجحافات و سیاستهای خشن و فریبکارانه خود و دست نشاندگانش را به مدلی پیشرو و فراگیر تبدیل کند. از سوی دیگر منظور غرب آن است که مردم به تنگ آمده ی ملل آسیای میانه و خاورمیانه وجود گرسنگی، کشتار و اعدامها را با مبارزه آرام، شیرین، طنازی، دلقک وار و (مسالمت آمیز) پاسخ بدهند. از نظر غرب اگر قرار باشد گروهی مسلحانه به مبارزه ادامه بدهد، باید آن گروه را غرب و یا دست نشاندگانش از قبیل سعودی، پاکستان، ایران و غیره به مصاف بفرستند. نیز این گروه های مسلح باید از بیخ و بن با دموکراسی مخالف بوده و فوندامنتالیسم ترین، مرتجع ترین و احمق ترین در میان آدمها باشند. غرب تجربه، شکست و طعم تلخ مبارزات مسلحانه ی دموکراسی خواهان و آزادیخواهان را در اقصی نقاط جهان از جمله ویتنام، کوبا و غیره بخوبی چشیده ــ

است. لذا کوشش سخت غرب بر آن است تا دموکراسی خواهان را در گله هایی چون گوسفندان آرام، شیک و آراسته و فوقش با چند پلاکارد بـبـیـنـد و بیش از این برداشت نمیکند. غرب از حکومتهای دست نشانده اش دو عمل می طلبد، تبلیغ برای مذهب و تبلیغ علیه آزادی و دموکراسی. چنانچه سران این رژیمها نتوانستند مردم را در بیخبری از آگاهی و دموکراسی نگهدارند، رئوس را فورا به دستنشانده ای دیگر میسپارد. مردمی که از آگاهی ها بدور نگهداشته شده اند چنانچه بخواهند با اجحافات رژیم دیکتاتور مقابله کنند، از آنجائیکه پشتوانه ای از آگاهی ندارند، فوقش از عصبانیت چند ناسزا فریاد میکشند و شیشه های چند ساختمان در خیابان را میشکنند. سپس رژیم که از قبل آشنا به فریادهای بی سر و ته این جماعت است، چند نفر را در خیابان میکشد، تعدادی از دستگیر شدگان را اعدام و مابقی را در زندان نگهمیدارد. اکثر اوقات قائله جماعت بی پشتوانه اینگونه ختم میشود. چاره چیست؟ چگونه مردم را به حقوقشان آگاه باید کرد؟ کدام نوع مبارزه را باید انتخاب نمود؟ انسجام ملی را کجا میتوان یافت؟ و سئوالهای بسیار و تکراری ديگر. به نظر من قبل از هر اقدامی میبایست به حقوق ملیتها احترام گذاشت و با روحی انساندوستانه مبارزه ای متحد و منسجم را پیش برد. تظاهراتهایی که فقط در تهران شده و میشود کافی نیست. توان مردم برای جواب دادن باید قویتر از این رژیمهای پوشالی اما خون آشام باشد. لطفا کمی بیشتر اما عاقلانه تر بیندیشیم. اگر نه، جنگ شیعه و سنی برای آنست که مردم صدای مبلغین دموکراسی را نشنوند. هدف دیکتاتوران از اینگونه شرارتها و اعدامها آن استکه میدان میدیا را در دست خود داشته باشند. نفع غرب و بقای رژیمهای دیکتاتور تهران و سعودی در اینگونه جنگهاست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خسرو خضری گرامی، سردبیر دوره ای سایت و اقبالی گرامی -به عنوان تهیه کننده ی مطلب- در برابر خوانندگان و سایت - که اساس سیاست اش« ضد اعدام و ضد خشونت است» - پاسخگو هستند. امیدوارم مسئله را روشن کنند. همانطور که در مقالاتم نوشته ام شیوه های «خشونت و ترور» را که حالت « کشت و کشتار» و « مقابله به مثل» پیداکرده نادرست میدانم. و مخالف سیاست سایت ارزیابی میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی شما که به جای ق میگید گ درست تلفظ میکنید؟
جالب بود
مورد جالب تر اینه که شما کامنت را فارسی گذاشتید و شمایی که با یادگیری زبان فارسی مخالفید اگر فارسی یاد نمیگرفتید الان چطور میتونستید با افراد دیگه توی ایران ارتباط برقرار کنید ؟