پس از تجربه ویرانگر 1357 ملت ایران اینبار خواهند توانست آلترناتیو خود را بدرستی و بدون تحت تاثیر قرار کرفتن این و آن ، در آزادی با مراجعه به آراء عمومی تعین نمایند.
امیدورام خانم رجوی هم بتواند تائیدیه آلترناتیوی خود را در خارج با مراجعه به آراء آنهائیکه در درازای 34 سال برای رهائی ایران مبارزه کرده اند و بدنبال بوجود آوردن یک آلترناتیوی که دیگر اشتباهات کذشته را تکرار ننماید ، هستند بدست بیآورند و در کنار سایر کنشگران برای ساختن ایرانی آزاد و سکولار دموکرات قرار بگیرند و پیش بروند.
آقای زمانی حتما شوخی میفرمایید. لطفا به مقاله علی شاملو مراجعه کنید و آن را با مقاله خودتان مقایسه کنید. اقلا بعضی لغتها را عوض میکردید و یا با نشای دیگری مینوشتید که کار خراب نشود. خیلی راحت انکار میکنید و به کتاب قاضی مراجعه میدهید. اینجا که صحبت کتاب قاضی نیست. صحبت بر سر مقاله شاملوست. اگر آدرسش را نمیدانید من آنرا برایتان مینویسم.
magiran.com/npview.asp?ID=1539817
باور کنید که هر دو یکی هستند. مگر اینکه شما قبلا آنرا نخوانده باشید و خوابنما شده باشید. از فضول هم خواهش میکنم کمی بیشتر فضولی کند و آن دو مقاله ای را هم که ادعا میکند شما کپی برداری کرده اید به ما معرفی کند. از مسولین ایرانگلوبال هم تعجب میکنم که با اینکه حتما تا حالا فهمیده اند که شما تقلب کرده اید به شما اجازه میدهند در سایتشان مطلب بنویسید. آخر چه احتیاجی به تقلب است مگر خودتان سواد خواندن و نوشتن ندارید؟
آقای زمانی این مقاله اخیر شما باعث شد تا مقالات دیگر شما را هم زیر ذرّه بین قرار بدم و متاسفانه تا حالا ۶ مقالتون را کشف کردم که در معنای واقعی کلنمه کپی پیست یا به عباراتی روشنتر سرقت ادبی شده اند من پیشنهاد میکنم هر چه زودتر قبل از اینکه دیگر مقالتتون هم بررسی شود شهامت به خرج بدید ....
و خودتون پیشقدم بشوید و از خوانندگان ایرنگلوبال عذر خواهی کنید و قال قضیه را بکنید.وگرنه ممکن است قضیه مثل موهیدها کش پیدا کند و مجبور بشی مثل اونها از ایران گلوبل فرار کنی...آقای زمانی میدونم امشب تا صبح خوابت نخواهد برد و مراتب صفحه ایرنگلوبال را با نگرانی رفرش میکنی و به اصطلاح زیر مقالات داری سنه میزانی و به سرنوشت شومی(رسوائی) که در انتظارت هست می‌‌اندیشی، آقای زمانی عذرخواهی کن من هم قول میدم همینجا سرو ته قضیه را هم بیارم و کشش ندم ولی اگر به کارات ادامه بدهی مجبورم که کشش بدم ..
من به احترام خوانندگان ایران گلوبال پاسخ شما را میدهم ..در تمام مقالات من منبع اورده شده است ..و در این مقاله هم فقط چند سطر از تعریف انتخابات از اقای قاضی است ..در اصل این ایراد حقوقی وجود دارد که افراد بی نام نشان بیایند و حرفهای بی ربط بزنند ..به اعتقاد من مسولین ایران گلوبال نباید اجازه دهند افرادی مثل همین نام فضول که اسمی است که نه در شان پاسخگویی است و نه در شان ایران گلوبال وارد این مباحث شوند..البته من خوشحالم که این مقالات مورد توجه قرار میگیرد و چون هدف مشخصی دارد و ان نه به حکومت ولایت فقیه است این اقایان را نارحت مینماید ...ولی اگر جسارت دارید و اهل مناظره هستی با اسم واقعی خودت مطلب را بنویس ....ومن هم از این حملات هیچ ابایی ندارم ....
آقای زمانی انصافاً شما کتاب قاضی را دیده یا خوانده یید؟ اگر به من بگی کتاب آقای قاضی چند صفحه هست ممنون میشم.اقاکسیمجبورت نکرده که مقاله بنویسی؟اگر نمیتونی همون بهتر که ننیویسی...به نظر می‌رسه که آقای زمانی شما هم ورژن خفیف شده موهدیها هستی، من پیشنهاد میکنم نام نویسنده اصلی(علی شاملو) را بجای نام خودت در مقاله بنویس و از علی شاملو و خواننده گان ایران گلوبال نیز عذرخواهی کن...هنوز دیر نشده...خوب جوونی حالا یک اشتباه کردی... راستی شنیدم ۳ مقاله دیگرت هم مثل این مقاله کپی پیست بوده...
طرح انتخابات ازاد یعنی چه؟ این اقایان یا خسته شده اند و یا اصلا جامعه ایران را نمی شناسند، ترس این اقایان... فقط از تقسیم ایران است، بدون اینکه بدانند که ایران از پیش تقسیم شده است و باید راهی برای وصل کردن ان پیدا کرد و مطوئنا این اقایان که به عمد اقوام و ملیتها را فراموش میکنند، در خواب حرکت میکنند.
لطفا بیخودی شلوغ نکنید. من مقاله آقای زمانی را با مقاله علی شاملو مقایسه کردم. گپی برابر اصل نیست. آقای زمانی همه آنرا کپی نکرده است. بعضی قسمتها را جا انداخته ولی بقیه کلمه به کلمه همان است که علی شاملو نوشته است. تنها تفاوت این است که علی شاملو مطلب را شماره بندی کرده و آقای زمانی اینکار را نکرده است. از حق نگذریم که آقای زمانی چند سطری هم خودشان اضافه کرده اند.
سوخته هجران و نگران غیبت یار. دوستان عزیز من گویی چیزی گم کرده ام. این یازدهمین بار است که به اینجا سر می زنم ولی از او خبری نیست. خداوندا نکند اتفاقی برایش افتاده باشد. نه نه من طاقت جهان بی او را ندارم. کجاست آراز ما؟ چه شد؟ آیا اتفاقی افناده؟ چرا کامنت نمی نویسد و امضا کنندگان این بیانیه را به فحش نمی کشد؟ آراز جان تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
مسئول کامنت ها تو را به جان قمه زنان اردبیل قسم می دهم. این کامنت را پاک نکن. بگذار درد هجران من قصه هر کامنت خوانی باشد
هر کس هم که این چند سطر اول را نوشته باشد منبع ان دکتر ابولفضل قاضی است و من هم از تحقیق ایشان در مورد انتخابات اورده ام .و هم اسم ایشان .چرا در مورد اصل مقاله صحبت نمیکنید که حکومت اسلامی را نشانه گرفته است ...
اقای فضول منبع گفته شده و در مورد این متن در مورد تعربف انتخابات هست نمیدانم چرا این اسم را برای خودتان انتخاب نموده اید ..مهم پیامد این مقاله است که فکر کنم برخی از ان در شرایط امروز ناراحت هستند ..معتقد هستم شما اگر نارحتی از این موضوع دارید ..سعی کنید با اسم واقعی خودتان بنویسید ..و پاسخ خودتان را بگیرید....هر کسی می تواند کتاب اقای قاضی را خوانده باشد ...من فکر میکنم نگرانی شما منبع نیست که اورده شده است ..نگرانی شما از چنین مقالاتی هست که حکومت ولایت فقیه را نشانه گرفته است..شما سعی کنید با اسم واقعی خودتان کامنت بگذارید و کار سربازان گمنام امام زمان را در نیاورید...
نه عزیز نوشتهٔ شما عوامانه، سطحی و فاقد عمق است. شما به نسلی تعلق دارید که جرات پرواز نداشته، برای همین دست به عصا راه می‌روید، هنرمند نیز در دنیای شما چیزی شبیه پرستار است. همین خصلت باعث میشود افرادی مثل شما در کتگوری "" فعال خجالتی "" قرار بگیرند. هم به نعل و هم به میخ کوبیدن شما نیز از این ریشه میگیرد. دنیای تسکین آلام سپری شده، کسی به لالائی نیازی ندارد. مخصوصا ملت آزربایجان توسری خور نیست و هیچوقت نبوده، ادبیات "" تبلیغ زبونی "" در آذربایجان جائی ندارد.
آقای امین کرمی کوردها و تورکها بە خاطڕ شما هم کە شدە از حقوق ملی خودشان صرف نظر میکنند و بە ایران یکپارچە و ملتی بە نام ملت ایران رضایت میدهند میگویم بە خاطر شما البتە بە خاطر مادر بزرگان شما کە یکی از مادر بزرگانتان کورد است و مادر بزرگ دیگرتان تورک قربان جناب امین کرمی این داستان کهنە شآدە حد اقل اگر سینە چاک کردید از تمامیت ارضی دفاع کنید با استدلالهای تازە و معتبر بە میدان بیاید انگار داستان رستم و اسفندیار است کە هر موقع از حقوق ضایع شدەی ملتها در ایران صحبت میشود رنگین کمان با رزنگهای زیبا یادشان می آید موزائیک زیبا یادشان می آید و سر آخر نیز همە 2 رگە میشوند مادر کورد پدر فارس، یا خواهر زادە تورک و عموزادە عرب و بهتر است این رنگین کمان زیبا و قالی همە رنگ زیبا را دست نزنیم
زناب امین کرمی مهم نیست مادر بزرگ شما کورد بودە یا تورک و ملت کورد هم بە خاطر مادر بزرگ کورد شما از حق خود از آزادی سرزمین کوردستان نمیگذرد مادر بزرگ شما در فردای آزادی کوردستان اگر دوست داشتند شهروند کوردستان خواهند بود و در کوردستان زندگی میکنند اگر هم از کوردستان خوششان نیامد و خواستند در نجف آباد شما زندگی کنند راه باز و جادە دراز هیچ کسی هیچ کوردی مجبور نخواهد شد کە با زور در چهار چوب ارضی کوردستان آزاد زندگی کند و بلعکس هیچ کوردی را نمیتوان از شهروندی کوردستان آزاد محروم کرد ولی لطفأ از این داستانهای کم مایە قالی همە رنگ و موزائیک و در هم آمیختگی کە قابل جدا شدن نیست دست بردارید چون حداقل در کوردستان خریدار ندارد کوردستان یک سرزمین است و یک دست اکثریت قاطع کوردزبانان در سرزمین کوردستان زندگی میکنند و این ملت حق دارد هر جور کە بە صلاح میدانند زندگی کنند با شما یا بدون شما با ایران یا بدون ایران
من با تمام نظرات شما موافقم و طنزی هم که نقل قول کردید جالب یافتم. اما به بی بی سی حق می دهم که در انتشار مقاله شما تردید داشته است چون شیوه نگارش و مستند نگاری آنان مانند خبرگزاری های حرفه ای جهانی است. برای مثال به این مقاله نگاه کنید که همان حرف های شما را می زند و نگاهش حتی نیز رادیکال تر است اما شیوه نگارش آن بسیار رسمی و مستند است. این لینک مقاله: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/02/130217_l10_mp_khamenei_ahmadi…
آقای زمانی این مقاله شما در فروردین ماه ۱۳۹۱ در روزنامه اعتماد ملی تحت عنوان"مفهوم انتخابات چیست" منتشر شده است، به نظر می‌رسه که روزنامه عتماد ملی مقاله شما را قبل از انتشار در ایران گلوبال سرقت کرده و شخصی به نام علی شاملو نویسنده مقاله عنوان شده است. من فکر میکنم شما باید از روزنامه عتماد ملی و آقای شاملو به خاطر سرقت ادبی مقاله شکایت کنیدhttp://www.magiran.com/npview.asp?ID=1539817
درود آقای محمد زمانی مقاله بسیار خوبی نوشتید، اگر امکان دارد منابع یا کتاب‌هایی را که برای نوشتن این مقاله مورد مطالعه قرار دید را نیز ذکر کنید،امیدوارم همه پژوهشگران و محققان اجتماعی کشورمون مثل شما اینگونه مقالات پژوهشی بنویسند، من که واقعا لذت بردم ، معلوم است که آقای زمانی خیلی اهلا مطالعه هستید و به اصطلاح دود چراغ خورده یید، در هر حال با توجه به سنّ کمتان(جوانی) این مقاله یکی از معدود شاهکار‌های شماست که مرا شدیدأ تحت تاثیر قرار داد
پاینده ایران
من موندم یعنی چه ملت های ساکن در ایران. ایران اول پدید اومده یا این بقول شما ملتها. بیش از 3000 ساله این اقوام در کنار هم زندگی کرده اند و هر بار هم که جنگی رد و بدل شده تنها برای کسب قدرت بوده نه جدا کردن یک قوم از سرزمین اصلی.
در ضمن فارس رو از کجا میارید. این زبانی هم که الان داریم صحبت میکنیم در طی سالهای بسیار و از هم امیختگی تمامی زبانها و گویشهای رایج در ایران و صد البته هجوم اعراب بیابان گرد به ایران حاصل شده.
در ادامه اگر همه مثل شما پانترکها فکر میکردن که الان ما باید زیر سلطه اعراق زندگی میکردیم. اونموقع خیلیها از تمام قاط ایران به این اندیشه که مال این آب و خاک هستند و به خاکشون تجاوز شده رفتن برای دفاع از کشورشون. اونموقع کسی نگفت من ترکم یا کردم به من ربطی نداره خوزستان داره تو آتیش میسوزه.
با درود بر همه ی دوستان.
نخست اینکه من خود بختیاری می باشم و زبان مادری من فارسی نمی باشد و به تعبیر جالب یکی از دوستان از اسلاوهای سفید پوست هم ریشه نگرفته ام آسیمیله هم نشده ام و به بختیاری بودنم افتخار می کنم و فرهنگ بومی خویش را بسیار دوست می دارم.. البته که مادربزرگانم ترک و کرد بوده اند و خود را از کردها و ترک ها جدا نمی دانم. اصولا امیختگی و به هم پیوستگی اقوام ایرانی و پراکندگی نشستگاه آنها در کل ایران به گونه ای است که امکان جدا سازی و مرزبندی میان آنها وجود ندارد.
هومن گرامی من نمی دانم شما که درباره ی عیلام صحبت می کنید از اعراب ایران هستید و یا از بختیاریها. بدین سبب اینگونه می گویم که برخی زمان ها عیلامیان را سامی نژاد معرفی کرده و آنها را پدران اعراب امروزین در ایران دانسته و از این حبث ادعای بخش هایی از ایران را دارند و آن بخش ها را از ازل عربی می دانند. دیگر اینکه برخی گمانه زنی ها بختیاری ها را بازماندگان عیلامی ها به شمار آورده اند. که همه در حد فرضیه هم رد شده اند. سرزمین باستانی عیلام اگر دارای هستی بوده باشد به دست آریائی ها تجزیه و غارت نشد بلکه آشور بانیپال اشوری این کار را به انجام رسانید و جز کشتار ویرانی چیزی بر جای نگذاشت. درباره ی سرزمین امروزین عیلام با مرزهای مشخص که خود کشوری است و اما اثری از عیلامیان در ان نیست و از قوم های لر و کرد و بختیاری و کرد و ... در آن می زیند و شما ادعای آن را دارید چیزی برای گفتن ندارم. چون امری ذهنی و احساسی و تهی می باشد .......بررسی های جدید باستانشناسی فرضیه ی کوچ آریائیان از سیبری روسیه را مردود دانسته اند و هم از دید اسطوره شناسی و هم زمین شناسی و هم باستان شناسی، منطقی در این ادعای برخی باستان شناسان پیشین وارد ندانسته اند. جهان در گذر است و کنکاش ها نو و تازه می شوند و حقایق بیش از پیش اشکار می گردند. با نگاه به شهر سوخته و همچنین تمدن جیرفت و تچه ی مارلیک و .... دیدن این حقیقت که ایرانیان در جای جای فلات ایران دارای فرهنگ و آیین های نزدیک به هم بوده اند را روشن می سازد . بررسی ها نشان داده اند که اگر کوچی بوده باشد این کوچ از ایران ویچ به دیگر سرزمین ها بوده است. البته هنوز جستجوها ادامه دارد و حقایق بیشتری آشکار خواهد شد.
چە شذ براتون گران آمد اسم کامل ایشان را بنویسید ؟؟ ایشان محسن فخری زادە مهابادی است .... ایشان یک کورد مهابادی هستند کە قرار برای ایران بمب اتم بسازە و بە عبدول قدیر خان ایران مشهور است
""" خودکشی دسته جمعی به مثابهٔ استراتژی بقای ملی """ آیا آخوند یک هنرمند است؟ """ طبق گفته ناشناسی، وظیفه و رسالت هنرمند، تسکین آلام است، آخوند نیز بالای منبر می‌‌رفت تا مرهمی بر درد خلایق بگذارد، آخرین باری که یک اثر هنری دیدم بدن نصفه شده جسدی با ارّه لیزری توسط یک هنرمند آلمانی بود، دوستی تعریف میکرد در چهار راهی در آلمان که به چهار راه مرگ مشهور بود "" شب‌های آخر هفته جوانان مست با سرعت بسیار بالا در تصادف رانندگی در این چهار راه کشته می‌‌شدند "" دولت فرستنده‌های بسیار قوی در این چهار راه نصب کرده بود که در این چهار راه، همه کانال‌های رادیو کور می‌‌شدند و "" روح جوانان کشته شده "" از طریق امواج رادیوی با جوانان مست حرف میزد که چگونه و چرا در این چهار کشته شدند، این نیز در نوع خود یک شاهکار هنری است. مفاهیم چه زود در روزگار ما عوض میشوند.
حسین شریعتمداری در مقاله‌ای در تاریخ ۵ دی ۱۳۷۸ روزنامه کیهان که خود مدیر مسئول آن بود نوشت:
دعوت از اینجانب برای بحث و گفت و گو با زندانیان گروهکی از جانب حجت الاسلام مجید انصاری صورت گرفته بود... آن هنگام را اینجانب جزو پربرکت ترین ایام عمر خود می‌دانم که بر اثر آن تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند.
..... شرکت این جناب چه ربطی به حضور صدها کارشناس اتمی امریکایی در اسرائیل ندارد ! مغزشویی رسانه های غربی گویا کارخودشان را کرده اند که اپوزیسیون ما حرفهای اینان را طوطی وار بلغور کند .
جناب استقلاچی گرامی، نویسنده در انتخاب موضوع خود آزاد است . هر چیز را خواست میتواند موضوع اثر خود قرار بدهد. نمیشود آزادی او را در انتخاب چهار چوبه اثر هنری سلب کرد. ایلیس لی گفته چرا و چگونه رمانش را خلق کرده است. اگر او از فلاکت انسانهای بیگناه نمینوشت پس چکسی باید این موضوع را مطرح میکرد؟ کشته شدن و فلاکت بیگناه فرق نمیکند ارمنی باشد یا آذربایجانی و یا از دیگر مردمان. نویسنده آدمهای مطرح شده در رمان را شهرومند آذربایجان میداند نه شهروند کشور ارمنستان. تازه شهروند ارمنستان هم باشند باز مسئله هیچ فرق نمیکند. بیگناه بیگناه است - و انسان انسان. جنایتهای داشناکها را نویسندگان مردمی خود ارمنستان «تعهد انسانی و ادبی» دارند که مطرح کنند. ایلیس لی ادبیات مردمی ارمنستان را سخت در مخمصه قرار داده است که هرگز نمیتوانند در مقابل جنایات داشناکها سکوت کنند.
کار ادبیات هنر است و شیوه های برخوردش به مسایل نیز هنری ست. و با طرق سیاسی تفاوت اساسی دارد. گیرم اثر ادبی نویسنده چیز نادرستی ست. پاسخش تظاهرات فالانژمابانه در مقابل خانه اوست یا گوش بریدن - یا محروم کردن از انواع حقوق و حتی شهروندی؟ و یا مثل نازیستها آزمایش ژنتیک او؟ پاسخ کار بی ارزش ادبی - خلق اثر ارجدار است. اگر این هوچیگران فالانژیست چیزی سرشان میشود « رمان قره باغ» را بنویسند و مسایل را دوطرفه و ریشه ای و همه جانبه مطرح کنند. و جواب نویسنده را با خلق اثر بهتری بدهند. آیا همچو جربزه ای دارند یا فقط میتوانند گوش ببرند و آزمایش ژنتیک انجام دهند- مثل نازیستها و فاشیستها. اعمال خشونت به انسان محکوم است. حتی این انسان دشمن باشد- خائن و جنایتکار باشد- باز هم هیچ فرق نمیکند. عمل ضد بشری محکوم است. چرا اعمال خشونت آمیز و فلاکتبار و ضد بشری را محکوم نمیکنید. حقوق بشر « خطی و خودی و غیر خودی» نمیشاسد. خشونت کرده ایم محکوم است. دیگران هم کرده اند- باز هم محکوم است. چرا تعصب کور از خود نشان میدهید. دنیای امروز دنیای تعصبات و فالانژ بازیها نیست. یکمقدار روی مسئله عمیق بیندیشید. تا این مسایل فردا در این سوی ارس تکرار نشود. که براستی آبروریزی ست.
ضمن سپاس فراوان از علاقه مندی شما و احترام فراوان به نظرات تان. تمدن عیلامی از غنی‌ترین تمدن‌های تاریخ است که سهم عمده‌ای در شکل گیری مدنیّت و فرهنگ در خاورمیانه داشته است. شوربختانه تا کنون به دلایل مختلف نتوانسته جایگاه شایسته خود را بیابد. اما در حال حاضر چنانچه عقلانیت را جایگزین احساسات نکنید، همین باقیمانده آثار تاریخی آن دوران طلایی به وسیله اشغالگران ایران که در حال نابود کردن تاریخ قبل از اسلام هستند محو خواهد شد و هویت شما هم توسط حقوق بگیران دول عربی که تاریخی بیش از صد سال در تاریخ دولتهای مدرن ندارند، مصادره خواهد شد. چنانچه می‌بینید که در نوشتارهایشان هویت شما را (عیلامی- سامی) تعریف میکنند. پس آگاه باشید و ببینید دوست و دشمن در کجا ایستاده اند.
رمان مورد نظر در قبال دریافت حق الزحمه برای ذائقه روسها به زبان روسی وسفارش یک مجله پریودیک مسکو نوشته شده است. انسانی که قلمش با دردهای جانکاه یک ملیون آواره جنگی آزربایجانی از جنس خودش وجنایات بیشمار و قتل عامهای وحشیانه ارامنه از جنس دشمن بیگانه است طبیعتا حق سخن گفتن از اومانیزم را ندارد. براستی چرا قلم او از افشای جنایات حیوان صفتهائی همچون زوری بالایان ارمنی که در خاطرات خود از دریدن شکم کودکان ترک و هتک حرمت زنان آزربایجانی با افتخار یاد میکند قاصر است؟ علت این است که اینگونه ادبیاتهای عدالت محور مغایر با باور عمومی جامعه روسیه است و قابل درج در مطبوعات روسیه نیست. بعبارتی بقالی آقای الیسلی ناگزیر به ارائه متاع مطلوب بازار است. میتوان گفت عمل زشت آقای الیسلی برای لقمه ای چرب توفیری با عمل ناپسند آنهائی که میخواهند گوشش را برای نان و آبی چربتر ببرند ندارد.
نگاهی به موضوع اکرم ایلیسلی از "" بعدی دیگر ""، """ تغذیه خوراکی ذهن ملتی که معتاد به "" حس قربانی "" شده، هنری برتر از جنگ است. با انتخابات ارمنستان،نباید اجازه داد دیاسپورای ارمنستان از "" فقر ذهنی حس قربانی "" به دامن واقعیت پناه ببرد، ارمنستان باید با مغز‌های منجمد شده در قرن ۱۷ امور خود را اداره کند، کتاب اکرم ایلیسلی دیاسپورای میلیونی ارامنه را جانی تازه داد. لطفا دقت کنید که واقعیت عوض نشده، طبق ۴ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، ارمنستان باید اراضی اشغالی آذربایجان را تخلیه کند.
حضرت دکتر! بهتر است ابتدا تکلیفتان با پوریم و انبوه جعلیات صورت گرفته در تاریخ ایران و سپس تمامی مجعولاتی که به نام تاریخ ترکان به آن باور دارید را هم مشخص کنید و بعد دست به کپی از دست آقای پورپیرار بزنید. عمق مطالب بنیان اندیشی را با نوشته های سطحب و ضعیف تان تنزل ندهید. اگر از خود حرفی برای زدن دارید "بسم الله" وگرنه کپی کردن از دیگران و نظر آنان را به نام خود ترویج دادن کار صحیحی نیست و حتی بسیار ... و زننده است! مؤید باشید
به نظر من خوزستان از طرف ایران اشغال شده است عربهای خوزستان حقدارند که کشوری مستقیل داشته‌باشند منتها فارسها چونکه در فارستان نفت ندارند از راهای تقلبی فلان پادشا هخامنیشی ساسانی سفوی قاجاری پهلوی از این پادشاهای ستمکار که ملتهای خیره فارس تحته ستم قراردادند خوزستان کردستان بلوچستان ترکمنستان اذربایجان را تحته اشغال در اوردند زلمو زور از اینها شده است در فقرو محرومیت قرار دادند فقر فرهنگی کلتوری سیاسی اقتصادی قرار دادند حالا که مردم اگا شدند حقوقی خودیشان میخواهند این ملتها حقدارند که خودشان مستقیل باشند مردم خوزستان مصلی کشتی که در دریا است اینطوری روی نفت هستند منتها فقیرترین مردم سر زمین ایران هستند چڕا باید اینطور باشند تاکه در فقر باشند ملتهای تحت ستم حقدارند حق تعین سرنوشت خودان در دست خودشان باشد
جناب سلیمانی ایکاش این جسارت را داشتید که از همان اول منبع مطلب را وبلاگ حق وصبر اعلام می کردید و منابع اصلی عکس را کتاب هرتسفلد . و در این رابطه به فارس زبانها گیر نمی دادید که بهرصورت آنها خودشان هم مانند دیگر اقوام ساکن کشور ایران بازی خورده اند و هنوز نمی توانند قبول کنند که مانند ترک و لر و بلوچ وعرب و ... به این خطه کوچ کرده اند و حمله اسکندر و جنگ قادسیه و هجوم مغول داستانی بیش نیست.واقعا وقتی کامنت افراد پان زبانهای مختلف را میخوانی انگار که چند نفر با عکس خود در آینه مجادله می کنند.همگی عین هم حرف می زنند با یک اختلاف در بیان قوم خودشان! بهرحال وقتی 40 میلیون نفر از یک کشور 75 میلیون نفری مدرک تحصیلی زیر خواندن و نوشتن دارند واغلب بقیه هم که ظاهرا مدرک دیپلم و بالاتر دارند سواد و حوصله تحقیق و حرف گوش کردن ندارند وضع ایران باید بسیار بدتر از این می بود.
وقتی در جمهوری آذربایجان روزنامه نگاری کتک زده میشود و یا زندانی میشود و یا افراطگرایان اسلامی مورد آذر و اذیت پلیس آذربایجان قرار میگیرند، دموکراتهای دو آتشه پان فارس در خارج و حکومت مردان جمهوری اسلامی در داخل خونشان به جوش میاید و با تمام قوا به طرفداری از آنان میشتابند. فریادشان به آسمان میرود وامصیبتا... حکومت سلطان علیف به مردم بیچاره آذربایجان ظلم میکند. انسان دوستی این حصر و حدی ندارد!! اینان (اسلامگراهای داخل و پانفرسیستهای خارج نشین ) هر دو از وجود یک کشوری بنام جمهوری آذربایجان مستقل شدیدا عصبانی هستند و میخواهند که سر به تن ان نباشد. حس شوونیستی این عده، اجازه تفکرعاقلانه به آنها را نمیدهد. نمیخواهند بفهمند که این جمهوری از بطن یک دیکتاتوری مطلق کمونیستی زاده شده و احتیاج به زمان دارد، که دموکراسی را تمرین کند و آرام آرام پیشرفت بکند.
وقتی در جمهوری آذربایجان روزنامه نگاری کتک زده میشود و یا زندانی میشود و یا افراطگرایان اسلامی مورد آذر و اذیت پلیس آذربایجان قرار میگیرند، دموکراتهای دو آتشه پان فارس در خارج و حکومت مردان جمهوری اسلامی در داخل خونشان به جوش میاید و با تمام قوا به طرفداری از آنان میشتابند. فریادشان به آسمان میرود وامصیبتا... حکومت سلطان علیف به مردم بیچاره آذربایجان ظلم میکند. انسان دوستی این حصر و حدی ندارد!! اینان (اسلامگراهای داخل و پانفرسیستهای خارج نشین ) هر دو از وجود یک کشوری بنام جمهوری آذربایجان مستقل شدیدا عصبانی هستند و میخواهند که سر به تن ان نباشد. حس شوونیستی این عده، اجازه تفکرعاقلانه به آنها را نمیدهد. نمیخواهند بفهمند که این جمهوری از بطن یک دیکتاتوری مطلق کمونیستی زاده شده و احتیاج به زمان دارد، که دموکراسی را تمرین کند و آرام آرام پیشرفت بکند. نمیخواهند قبول بکنند که آذربایجان تحت حکومت سلطان علیف صد مرتبه از کشور ایران شان دموکرات تراست. [ اشاره : پان فارسیستها الهام علیف را به مسخره سلطان مینامند].
دنیا دهکده ای جهانی شده و دائم آمار و ارقام و رنکینک های مختلف از طریق موسسه های بین المللی منتشر میشود. بروید وضعیت ایران ۲۵۰۰ ساله تان را با آذربایجان ۲۰ ساله مقایسه بکنید. سالانه چند نفر در آذربایجان و ایران اعدام میشوند. چند نفر در این دو کشور به خاطر عقاید سیاسیشان مورد شکنجه و تجاوز قرار میگیرند. چند نفر روزنامه نگار در این دو کشور زندانی ، شکنجه، و اعدام میگردند. چند حزب سیاسی در این دو مملکت آزادانه فعالییت آزادانه دارند. چند رسانه مستقل در داخل این دو کشور فعالییت دارند که میتوانند حکومت فعلی کشورشان را انتقاد بکنند. و شما صدها مقایسه دیگر میتوانید بین این دو کشور ۲۰ و ۲۵۰۰ ساله بکنید. شما لازم نیست که نگران اکرم ایلیسلی نویسنده آذربایجانی بشوید، بروید و فکری به حال نویسندگان، وکیلان، اصلاح طلبان ، سیاسیون زندانی و هزاران هزار زندانی عادی دیگر خودتانرا بکنید که همین الان تحت شکنجه و تجاوز پاسداران اسلامی میباشند. این عشق شما به آذربایجان واقعا زیادی است و خنده آور.
نوشته شما بیش از انکه یک تحلیل ژورنالیستی باشد دیدگاههای یک فعال سیاسی با نگاه خاص به مسائل است. مملو از حکم ها و پیش بینی هایی که برای انها شاهد و دلیلی ارائه نشده است. اگر انچه نوشته اید را در یک جمع دوستانه بیان میکردید و یا در وب سایت خود طرح میکردید جایگاه مناسبی داشت اما به عنوان یک مقاله در سایت رسمی یک خبرگزاری نامناسب است. ضمنا یاداور کنم من با بیشتر نظرات شما موافق هستم.
دوست عزیز. آقای دکتر. این مطلب را آقای پورپیرار در تاریخ 19 دی 91 در مقاله ی تحت عنوان "کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 38" عنوان کرده اند. بهتر است به جای سند زدن نظر افراد به نام خود، کمی هم به شعور مخاطبهایتان احترام بگذارید. http://naryna.blogsky.com/1391/10/19/post-118/
دوست عزیز. آقای دکتر. این مطلب را آقای پورپیرار در تاریخ 19 دی 91 در مقاله ی تحت عنوان "کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 38" عنوان کرده اند. بهتر است به جای سند زدن نظر افراد به نام خود، کمی هم به شعور مخاطبهایتان احترام بگذارید. http://naryna.blogsky.com/1391/10/19/post-118/
ادم قبل از اظهار فضل میره میخونه!
فرخی یزدی سالها قبل از رضا شاه توسط حاکم منصوب قاجار در یزد دهان دوخته شد!( ۱۳۲۷ هجری قمری معادل تقریبی ۱۲۸۷ شمسی).............!
جمال گرامی ، لطفاً با « فاکت» نظر بدهید. نوشته اید «تمام نوشتەها و کامنتهای شما در راستای دفاع از سوسیالیزم و مارکسیسم است » قربان ، کار شما دو اشکال دارد: 1- بدون فاکت حرف میزنید 2-از تئوریهای مارکسیسم آگاهی ندارید. چرا؟ مارکسیسم به 1- دیکتاتوری پرولتاریا معتقد است. 2- ایجاد سوسیالیسم و کمونیسم را کار پرولتاریا میداند. 3- عموما تک حزبی ست. 4-در شرایط ایران برپایی سوسیالیسم را امکان پذیر میداند و دهها مسئله دیگر. خدمتتان عرض کردم که اینها اندیشه های من نیستند. و هیچ فاکتی هم در رابطه با آنها وجود ندارد.برعکس من چیزهای بیرون از این دایره را مطرح کرده ام.* در مورد کسب حقوق کامل و رفع تبعیض یا میهن دوستی- دفاع از کشور و وطن-و مبارزه علیه استعمار در دوره کلاسیک و جنگ سرد یا اکنون مسئله با ناسیونالیسم میتواند فرق و تضاد داشته باشد- و همینطور میتواند نداشته باشد.
بستگی به « ایده لوژی» یا عدم «ایده لوژی» شخص و حزب و حریان سیاسی دارد. که ناسیونالیستی باشد یا نباشد. برای بکنار بودن از بیراهه ناسیونالیسم داشتن آگاهی کافی از نازیسم و فاشیسم و دموکراتیسم ضروری ست. در باره آذربایجان غربی به دومقاله من در آرشیو نویسندگان مراجعه کنید. در مورد قره باغ هم موضع من اینست که :« مسئله قره باغ راه حل مناسب و عاقلانه « ناسیونالیستی» ندارد. راه حل کلی و عمومی آن از میان « انساندوستی و تأمین حقوق کامل همه مردمان گوناگون منطقه میگذرد.»
جناب آراز سلیمانی من هم یک سوال از شما دارم. شما نوشته ای <در کشور چین دست وپای اویغورهارا زنده زنده قطع مکنند, در روسبه 80 در صد مردان گروزنی را کشتند,ماهی نیست در روسیه یک ژورنالیست منفقد پوتین را نکشند.سئوال ما از این حضرات انسان دوست ها , ببخشید انسان دوستهای کاذب, دقیقا همین است,چطور میشود در مورد آزربایجان همه شان انسان دوست شده اند؟> حالا سوال: شما که اینقدر اخبار حقوق بشری داری چرا یک نمونه ندیده ایم که شما از یکی از این قربانیان حمایت کنید و علیه جانیان اعتراض کنید؟ حالا شما بیایید چین و روسیه را ولش کنید و به نقض حقوق بشر و آزادی بیان در کشور همسایه و مزبان خودتان اعتراش کنید. اینهمه حرف میزنید لااقل یکبار هم که شده عمل کنید تا ببینیم.
پس از تجربه ویرانگر 1357 ملت ایران اینبار خواهند توانست آلترناتیو خود را بدرستی و بدون تحت تاثیر قرار کرفتن این و آن ، در آزادی با مراجعه به آراء عمومی تعین نمایند.
امیدورام خانم رجوی هم بتواند تائیدیه آلترناتیوی خود را در خارج با مراجعه به آراء آنهائیکه در درازای 34 سال برای رهائی ایران مبارزه کرده اند و بدنبال بوجود آوردن یک آلترناتیوی که دیگر اشتباهات کذشته را تکرار ننماید ، هستند بدست بیآورند و در کنار سایر کنشگران برای ساختن ایرانی آزاد و سکولار دموکرات قرار بگیرند و پیش بروند.
آقای زمانی حتما شوخی میفرمایید. لطفا به مقاله علی شاملو مراجعه کنید و آن را با مقاله خودتان مقایسه کنید. اقلا بعضی لغتها را عوض میکردید و یا با نشای دیگری مینوشتید که کار خراب نشود. خیلی راحت انکار میکنید و به کتاب قاضی مراجعه میدهید. اینجا که صحبت کتاب قاضی نیست. صحبت بر سر مقاله شاملوست. اگر آدرسش را نمیدانید من آنرا برایتان مینویسم.
magiran.com/npview.asp?ID=1539817
باور کنید که هر دو یکی هستند. مگر اینکه شما قبلا آنرا نخوانده باشید و خوابنما شده باشید. از فضول هم خواهش میکنم کمی بیشتر فضولی کند و آن دو مقاله ای را هم که ادعا میکند شما کپی برداری کرده اید به ما معرفی کند. از مسولین ایرانگلوبال هم تعجب میکنم که با اینکه حتما تا حالا فهمیده اند که شما تقلب کرده اید به شما اجازه میدهند در سایتشان مطلب بنویسید. آخر چه احتیاجی به تقلب است مگر خودتان سواد خواندن و نوشتن ندارید؟
آقای زمانی این مقاله اخیر شما باعث شد تا مقالات دیگر شما را هم زیر ذرّه بین قرار بدم و متاسفانه تا حالا ۶ مقالتون را کشف کردم که در معنای واقعی کلنمه کپی پیست یا به عباراتی روشنتر سرقت ادبی شده اند من پیشنهاد میکنم هر چه زودتر قبل از اینکه دیگر مقالتتون هم بررسی شود شهامت به خرج بدید ....
و خودتون پیشقدم بشوید و از خوانندگان ایرنگلوبال عذر خواهی کنید و قال قضیه را بکنید.وگرنه ممکن است قضیه مثل موهیدها کش پیدا کند و مجبور بشی مثل اونها از ایران گلوبل فرار کنی...آقای زمانی میدونم امشب تا صبح خوابت نخواهد برد و مراتب صفحه ایرنگلوبال را با نگرانی رفرش میکنی و به اصطلاح زیر مقالات داری سنه میزانی و به سرنوشت شومی(رسوائی) که در انتظارت هست می‌‌اندیشی، آقای زمانی عذرخواهی کن من هم قول میدم همینجا سرو ته قضیه را هم بیارم و کشش ندم ولی اگر به کارات ادامه بدهی مجبورم که کشش بدم ..من به احترام خوانندگان ایران گلوبال پاسخ شما را میدهم ..در تمام مقالات من منبع اورده شده است ..و در این مقاله هم فقط چند سطر از تعریف انتخابات از اقای قاضی است ..در اصل این ایراد حقوقی وجود دارد که افراد بی نام نشان بیایند و حرفهای بی ربط بزنند ..به اعتقاد من مسولین ایران گلوبال نباید اجازه دهند افرادی مثل همین نام فضول که اسمی است که نه در شان پاسخگویی است و نه در شان ایران گلوبال وارد این مباحث شوند..البته من خوشحالم که این مقالات مورد توجه قرار میگیرد و چون هدف مشخصی دارد و ان نه به حکومت ولایت فقیه است این اقایان را نارحت مینماید ...ولی اگر جسارت دارید و اهل مناظره هستی با اسم واقعی خودت مطلب را بنویس ....ومن هم از این حملات هیچ ابایی ندارم ....
آقای زمانی انصافاً شما کتاب قاضی را دیده یا خوانده یید؟ اگر به من بگی کتاب آقای قاضی چند صفحه هست ممنون میشم.اقاکسیمجبورت نکرده که مقاله بنویسی؟اگر نمیتونی همون بهتر که ننیویسی...به نظر می‌رسه که آقای زمانی شما هم ورژن خفیف شده موهدیها هستی، من پیشنهاد میکنم نام نویسنده اصلی(علی شاملو) را بجای نام خودت در مقاله بنویس و از علی شاملو و خواننده گان ایران گلوبال نیز عذرخواهی کن...هنوز دیر نشده...خوب جوونی حالا یک اشتباه کردی... راستی شنیدم ۳ مقاله دیگرت هم مثل این مقاله کپی پیست بوده...
طرح انتخابات ازاد یعنی چه؟ این اقایان یا خسته شده اند و یا اصلا جامعه ایران را نمی شناسند، ترس این اقایان... فقط از تقسیم ایران است، بدون اینکه بدانند که ایران از پیش تقسیم شده است و باید راهی برای وصل کردن ان پیدا کرد و مطوئنا این اقایان که به عمد اقوام و ملیتها را فراموش میکنند، در خواب حرکت میکنند.
لطفا بیخودی شلوغ نکنید. من مقاله آقای زمانی را با مقاله علی شاملو مقایسه کردم. گپی برابر اصل نیست. آقای زمانی همه آنرا کپی نکرده است. بعضی قسمتها را جا انداخته ولی بقیه کلمه به کلمه همان است که علی شاملو نوشته است. تنها تفاوت این است که علی شاملو مطلب را شماره بندی کرده و آقای زمانی اینکار را نکرده است. از حق نگذریم که آقای زمانی چند سطری هم خودشان اضافه کرده اند.
سوخته هجران و نگران غیبت یار. دوستان عزیز من گویی چیزی گم کرده ام. این یازدهمین بار است که به اینجا سر می زنم ولی از او خبری نیست. خداوندا نکند اتفاقی برایش افتاده باشد. نه نه من طاقت جهان بی او را ندارم. کجاست آراز ما؟ چه شد؟ آیا اتفاقی افناده؟ چرا کامنت نمی نویسد و امضا کنندگان این بیانیه را به فحش نمی کشد؟ آراز جان تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
مسئول کامنت ها تو را به جان قمه زنان اردبیل قسم می دهم. این کامنت را پاک نکن. بگذار درد هجران من قصه هر کامنت خوانی باشد
هر کس هم که این چند سطر اول را نوشته باشد منبع ان دکتر ابولفضل قاضی است و من هم از تحقیق ایشان در مورد انتخابات اورده ام .و هم اسم ایشان .چرا در مورد اصل مقاله صحبت نمیکنید که حکومت اسلامی را نشانه گرفته است ...
اقای فضول منبع گفته شده و در مورد این متن در مورد تعربف انتخابات هست نمیدانم چرا این اسم را برای خودتان انتخاب نموده اید ..مهم پیامد این مقاله است که فکر کنم برخی از ان در شرایط امروز ناراحت هستند ..معتقد هستم شما اگر نارحتی از این موضوع دارید ..سعی کنید با اسم واقعی خودتان بنویسید ..و پاسخ خودتان را بگیرید....هر کسی می تواند کتاب اقای قاضی را خوانده باشد ...من فکر میکنم نگرانی شما منبع نیست که اورده شده است ..نگرانی شما از چنین مقالاتی هست که حکومت ولایت فقیه را نشانه گرفته است..شما سعی کنید با اسم واقعی خودتان کامنت بگذارید و کار سربازان گمنام امام زمان را در نیاورید...
حداقل سه پاراگراف اول از مقاله علي شاملو کپی شده است
نه عزیز نوشتهٔ شما عوامانه، سطحی و فاقد عمق است. شما به نسلی تعلق دارید که جرات پرواز نداشته، برای همین دست به عصا راه می‌روید، هنرمند نیز در دنیای شما چیزی شبیه پرستار است. همین خصلت باعث میشود افرادی مثل شما در کتگوری "" فعال خجالتی "" قرار بگیرند. هم به نعل و هم به میخ کوبیدن شما نیز از این ریشه میگیرد. دنیای تسکین آلام سپری شده، کسی به لالائی نیازی ندارد. مخصوصا ملت آزربایجان توسری خور نیست و هیچوقت نبوده، ادبیات "" تبلیغ زبونی "" در آذربایجان جائی ندارد.
با هجوم این قبیله خودسر و ظالم صفت ایران من
یک سره ویرانه شد ترسم ز این بیگانگی تا کی سکوت
شیر مادر حلالت مهنار جان الحق که شیرزن ایران هستی الخق شجاعی
در مورد سطر اول ...منابع : ، دکتر ابوالفضل قاضی در مورد تعریف انتخابات در سطر اول و تعریف انتخابات
آقای امین کرمی کوردها و تورکها بە خاطڕ شما هم کە شدە از حقوق ملی خودشان صرف نظر میکنند و بە ایران یکپارچە و ملتی بە نام ملت ایران رضایت میدهند میگویم بە خاطر شما البتە بە خاطر مادر بزرگان شما کە یکی از مادر بزرگانتان کورد است و مادر بزرگ دیگرتان تورک قربان جناب امین کرمی این داستان کهنە شآدە حد اقل اگر سینە چاک کردید از تمامیت ارضی دفاع کنید با استدلالهای تازە و معتبر بە میدان بیاید انگار داستان رستم و اسفندیار است کە هر موقع از حقوق ضایع شدەی ملتها در ایران صحبت میشود رنگین کمان با رزنگهای زیبا یادشان می آید موزائیک زیبا یادشان می آید و سر آخر نیز همە 2 رگە میشوند مادر کورد پدر فارس، یا خواهر زادە تورک و عموزادە عرب و بهتر است این رنگین کمان زیبا و قالی همە رنگ زیبا را دست نزنیم
زناب امین کرمی مهم نیست مادر بزرگ شما کورد بودە یا تورک و ملت کورد هم بە خاطر مادر بزرگ کورد شما از حق خود از آزادی سرزمین کوردستان نمیگذرد مادر بزرگ شما در فردای آزادی کوردستان اگر دوست داشتند شهروند کوردستان خواهند بود و در کوردستان زندگی میکنند اگر هم از کوردستان خوششان نیامد و خواستند در نجف آباد شما زندگی کنند راه باز و جادە دراز هیچ کسی هیچ کوردی مجبور نخواهد شد کە با زور در چهار چوب ارضی کوردستان آزاد زندگی کند و بلعکس هیچ کوردی را نمیتوان از شهروندی کوردستان آزاد محروم کرد ولی لطفأ از این داستانهای کم مایە قالی همە رنگ و موزائیک و در هم آمیختگی کە قابل جدا شدن نیست دست بردارید چون حداقل در کوردستان خریدار ندارد کوردستان یک سرزمین است و یک دست اکثریت قاطع کوردزبانان در سرزمین کوردستان زندگی میکنند و این ملت حق دارد هر جور کە بە صلاح میدانند زندگی کنند با شما یا بدون شما با ایران یا بدون ایرانینیلیک گرامی، کامنت شما نشان میدهد که متن مقاله برایتان غیرقابل درک است. بیز دییریک دامنان داما- سن دییرسن جیریغمی یاما!
من با تمام نظرات شما موافقم و طنزی هم که نقل قول کردید جالب یافتم. اما به بی بی سی حق می دهم که در انتشار مقاله شما تردید داشته است چون شیوه نگارش و مستند نگاری آنان مانند خبرگزاری های حرفه ای جهانی است. برای مثال به این مقاله نگاه کنید که همان حرف های شما را می زند و نگاهش حتی نیز رادیکال تر است اما شیوه نگارش آن بسیار رسمی و مستند است. این لینک مقاله:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/02/130217_l10_mp_khamenei_ahmadi…
آقای زمانی این مقاله شما در فروردین ماه ۱۳۹۱ در روزنامه اعتماد ملی تحت عنوان"مفهوم انتخابات چیست" منتشر شده است، به نظر می‌رسه که روزنامه عتماد ملی مقاله شما را قبل از انتشار در ایران گلوبال سرقت کرده و شخصی به نام علی شاملو نویسنده مقاله عنوان شده است. من فکر میکنم شما باید از روزنامه عتماد ملی و آقای شاملو به خاطر سرقت ادبی مقاله شکایت کنیدhttp://www.magiran.com/npview.asp?ID=1539817
یکی از دوستان فضول می گفت که این مقاله از سایت اعتماد برداشت شده است.
درود آقای محمد زمانی مقاله بسیار خوبی نوشتید، اگر امکان دارد منابع یا کتاب‌هایی را که برای نوشتن این مقاله مورد مطالعه قرار دید را نیز ذکر کنید،امیدوارم همه پژوهشگران و محققان اجتماعی کشورمون مثل شما اینگونه مقالات پژوهشی بنویسند، من که واقعا لذت بردم ، معلوم است که آقای زمانی خیلی اهلا مطالعه هستید و به اصطلاح دود چراغ خورده یید، در هر حال با توجه به سنّ کمتان(جوانی) این مقاله یکی از معدود شاهکار‌های شماست که مرا شدیدأ تحت تاثیر قرار داد
پاینده ایران
در ضمن فارس رو از کجا میارید. این زبانی هم که الان داریم صحبت میکنیم در طی سالهای بسیار و از هم امیختگی تمامی زبانها و گویشهای رایج در ایران و صد البته هجوم اعراب بیابان گرد به ایران حاصل شده.من موندم یعنی چه ملت های ساکن در ایران. ایران اول پدید اومده یا این بقول شما ملتها. بیش از 3000 ساله این اقوام در کنار هم زندگی کرده اند و هر بار هم که جنگی رد و بدل شده تنها برای کسب قدرت بوده نه جدا کردن یک قوم از سرزمین اصلی.
در ادامه اگر همه مثل شما پانترکها فکر میکردن که الان ما باید زیر سلطه اعراق زندگی میکردیم. اونموقع خیلیها از تمام قاط ایران به این اندیشه که مال این آب و خاک هستند و به خاکشون تجاوز شده رفتن برای دفاع از کشورشون. اونموقع کسی نگفت من ترکم یا کردم به من ربطی نداره خوزستان داره تو آتیش میسوزه.
با درود بر همه ی دوستان.
هومن گرامی من نمی دانم شما که درباره ی عیلام صحبت می کنید از اعراب ایران هستید و یا از بختیاریها. بدین سبب اینگونه می گویم که برخی زمان ها عیلامیان را سامی نژاد معرفی کرده و آنها را پدران اعراب امروزین در ایران دانسته و از این حبث ادعای بخش هایی از ایران را دارند و آن بخش ها را از ازل عربی می دانند. دیگر اینکه برخی گمانه زنی ها بختیاری ها را بازماندگان عیلامی ها به شمار آورده اند. که همه در حد فرضیه هم رد شده اند. سرزمین باستانی عیلام اگر دارای هستی بوده باشد به دست آریائی ها تجزیه و غارت نشد بلکه آشور بانیپال اشوری این کار را به انجام رسانید و جز کشتار ویرانی چیزی بر جای نگذاشت. درباره ی سرزمین امروزین عیلام با مرزهای مشخص که خود کشوری است و اما اثری از عیلامیان در ان نیست و از قوم های لر و کرد و بختیاری و کرد و ... در آن می زیند و شما ادعای آن را دارید چیزی برای گفتن ندارم. چون امری ذهنی و احساسی و تهی می باشد .......بررسی های جدید باستانشناسی فرضیه ی کوچ آریائیان از سیبری روسیه را مردود دانسته اند و هم از دید اسطوره شناسی و هم زمین شناسی و هم باستان شناسی، منطقی در این ادعای برخی باستان شناسان پیشین وارد ندانسته اند. جهان در گذر است و کنکاش ها نو و تازه می شوند و حقایق بیش از پیش اشکار می گردند. با نگاه به شهر سوخته و همچنین تمدن جیرفت و تچه ی مارلیک و .... دیدن این حقیقت که ایرانیان در جای جای فلات ایران دارای فرهنگ و آیین های نزدیک به هم بوده اند را روشن می سازد . بررسی ها نشان داده اند که اگر کوچی بوده باشد این کوچ از ایران ویچ به دیگر سرزمین ها بوده است. البته هنوز جستجوها ادامه دارد و حقایق بیشتری آشکار خواهد شد.نخست اینکه من خود بختیاری می باشم و زبان مادری من فارسی نمی باشد و به تعبیر جالب یکی از دوستان از اسلاوهای سفید پوست هم ریشه نگرفته ام آسیمیله هم نشده ام و به بختیاری بودنم افتخار می کنم و فرهنگ بومی خویش را بسیار دوست می دارم.. البته که مادربزرگانم ترک و کرد بوده اند و خود را از کردها و ترک ها جدا نمی دانم. اصولا امیختگی و به هم پیوستگی اقوام ایرانی و پراکندگی نشستگاه آنها در کل ایران به گونه ای است که امکان جدا سازی و مرزبندی میان آنها وجود ندارد.
چە شذ براتون گران آمد اسم کامل ایشان را بنویسید ؟؟ ایشان محسن فخری زادە مهابادی است .... ایشان یک کورد مهابادی هستند کە قرار برای ایران بمب اتم بسازە و بە عبدول قدیر خان ایران مشهور است
""" خودکشی دسته جمعی به مثابهٔ استراتژی بقای ملی """ آیا آخوند یک هنرمند است؟ """ طبق گفته ناشناسی، وظیفه و رسالت هنرمند، تسکین آلام است، آخوند نیز بالای منبر می‌‌رفت تا مرهمی بر درد خلایق بگذارد، آخرین باری که یک اثر هنری دیدم بدن نصفه شده جسدی با ارّه لیزری توسط یک هنرمند آلمانی بود، دوستی تعریف میکرد در چهار راهی در آلمان که به چهار راه مرگ مشهور بود "" شب‌های آخر هفته جوانان مست با سرعت بسیار بالا در تصادف رانندگی در این چهار راه کشته می‌‌شدند "" دولت فرستنده‌های بسیار قوی در این چهار راه نصب کرده بود که در این چهار راه، همه کانال‌های رادیو کور می‌‌شدند و "" روح جوانان کشته شده "" از طریق امواج رادیوی با جوانان مست حرف میزد که چگونه و چرا در این چهار کشته شدند، این نیز در نوع خود یک شاهکار هنری است. مفاهیم چه زود در روزگار ما عوض میشوند.
حسین شریعتمداری در مقاله‌ای در تاریخ ۵ دی ۱۳۷۸ روزنامه کیهان که خود مدیر مسئول آن بود نوشت:
دعوت از اینجانب برای بحث و گفت و گو با زندانیان گروهکی از جانب حجت الاسلام مجید انصاری صورت گرفته بود... آن هنگام را اینجانب جزو پربرکت ترین ایام عمر خود می‌دانم که بر اثر آن تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند.
با درود و هزاران سپاس به عنوان کارشناس ارشد باستان شناسی میگویم هزاران درود بر شما اقای کرمی سخن تاریخ را بیان کردید
..... شرکت این جناب چه ربطی به حضور صدها کارشناس اتمی امریکایی در اسرائیل ندارد ! مغزشویی رسانه های غربی گویا کارخودشان را کرده اند که اپوزیسیون ما حرفهای اینان را طوطی وار بلغور کند .
جناب استقلاچی گرامی، نویسنده در انتخاب موضوع خود آزاد است . هر چیز را خواست میتواند موضوع اثر خود قرار بدهد. نمیشود آزادی او را در انتخاب چهار چوبه اثر هنری سلب کرد. ایلیس لی گفته چرا و چگونه رمانش را خلق کرده است. اگر او از فلاکت انسانهای بیگناه نمینوشت پس چکسی باید این موضوع را مطرح میکرد؟ کشته شدن و فلاکت بیگناه فرق نمیکند ارمنی باشد یا آذربایجانی و یا از دیگر مردمان. نویسنده آدمهای مطرح شده در رمان را شهرومند آذربایجان میداند نه شهروند کشور ارمنستان. تازه شهروند ارمنستان هم باشند باز مسئله هیچ فرق نمیکند. بیگناه بیگناه است - و انسان انسان. جنایتهای داشناکها را نویسندگان مردمی خود ارمنستان «تعهد انسانی و ادبی» دارند که مطرح کنند. ایلیس لی ادبیات مردمی ارمنستان را سخت در مخمصه قرار داده است که هرگز نمیتوانند در مقابل جنایات داشناکها سکوت کنند.
کار ادبیات هنر است و شیوه های برخوردش به مسایل نیز هنری ست. و با طرق سیاسی تفاوت اساسی دارد. گیرم اثر ادبی نویسنده چیز نادرستی ست. پاسخش تظاهرات فالانژمابانه در مقابل خانه اوست یا گوش بریدن - یا محروم کردن از انواع حقوق و حتی شهروندی؟ و یا مثل نازیستها آزمایش ژنتیک او؟ پاسخ کار بی ارزش ادبی - خلق اثر ارجدار است. اگر این هوچیگران فالانژیست چیزی سرشان میشود « رمان قره باغ» را بنویسند و مسایل را دوطرفه و ریشه ای و همه جانبه مطرح کنند. و جواب نویسنده را با خلق اثر بهتری بدهند. آیا همچو جربزه ای دارند یا فقط میتوانند گوش ببرند و آزمایش ژنتیک انجام دهند- مثل نازیستها و فاشیستها. اعمال خشونت به انسان محکوم است. حتی این انسان دشمن باشد- خائن و جنایتکار باشد- باز هم هیچ فرق نمیکند. عمل ضد بشری محکوم است. چرا اعمال خشونت آمیز و فلاکتبار و ضد بشری را محکوم نمیکنید. حقوق بشر « خطی و خودی و غیر خودی» نمیشاسد. خشونت کرده ایم محکوم است. دیگران هم کرده اند- باز هم محکوم است. چرا تعصب کور از خود نشان میدهید. دنیای امروز دنیای تعصبات و فالانژ بازیها نیست. یکمقدار روی مسئله عمیق بیندیشید. تا این مسایل فردا در این سوی ارس تکرار نشود. که براستی آبروریزی ست.خواهش می کنیم از ما حمایت کنید این حق هر انسانی است که در محلی امن زندگی نماید
دیپورت پناهجویان ایرانی و تحویل آنها به عوامل جنایتکار جمهوری اسلامی ایران را متوقف کنید !
دوست و هموطن گرامی،
ضمن سپاس فراوان از علاقه مندی شما و احترام فراوان به نظرات تان. تمدن عیلامی از غنی‌ترین تمدن‌های تاریخ است که سهم عمده‌ای در شکل گیری مدنیّت و فرهنگ در خاورمیانه داشته است. شوربختانه تا کنون به دلایل مختلف نتوانسته جایگاه شایسته خود را بیابد. اما در حال حاضر چنانچه عقلانیت را جایگزین احساسات نکنید، همین باقیمانده آثار تاریخی آن دوران طلایی به وسیله اشغالگران ایران که در حال نابود کردن تاریخ قبل از اسلام هستند محو خواهد شد و هویت شما هم توسط حقوق بگیران دول عربی که تاریخی بیش از صد سال در تاریخ دولتهای مدرن ندارند، مصادره خواهد شد. چنانچه می‌بینید که در نوشتارهایشان هویت شما را (عیلامی- سامی) تعریف میکنند. پس آگاه باشید و ببینید دوست و دشمن در کجا ایستاده اند.
درود فراوان بر "امين كريمي"- براستي پيامد فدارليسم قومي، جز خونريزي‌ها و كشمكش‌هاي خونين دامنه‌دار و برپايي فاشيسم نژادي چيزي نيست.
رمان مورد نظر در قبال دریافت حق الزحمه برای ذائقه روسها به زبان روسی وسفارش یک مجله پریودیک مسکو نوشته شده است. انسانی که قلمش با دردهای جانکاه یک ملیون آواره جنگی آزربایجانی از جنس خودش وجنایات بیشمار و قتل عامهای وحشیانه ارامنه از جنس دشمن بیگانه است طبیعتا حق سخن گفتن از اومانیزم را ندارد. براستی چرا قلم او از افشای جنایات حیوان صفتهائی همچون زوری بالایان ارمنی که در خاطرات خود از دریدن شکم کودکان ترک و هتک حرمت زنان آزربایجانی با افتخار یاد میکند قاصر است؟ علت این است که اینگونه ادبیاتهای عدالت محور مغایر با باور عمومی جامعه روسیه است و قابل درج در مطبوعات روسیه نیست. بعبارتی بقالی آقای الیسلی ناگزیر به ارائه متاع مطلوب بازار است. میتوان گفت عمل زشت آقای الیسلی برای لقمه ای چرب توفیری با عمل ناپسند آنهائی که میخواهند گوشش را برای نان و آبی چربتر ببرند ندارد.
نگاهی به موضوع اکرم ایلیسلی از "" بعدی دیگر ""، """ تغذیه خوراکی ذهن ملتی که معتاد به "" حس قربانی "" شده، هنری برتر از جنگ است. با انتخابات ارمنستان،نباید اجازه داد دیاسپورای ارمنستان از "" فقر ذهنی حس قربانی "" به دامن واقعیت پناه ببرد، ارمنستان باید با مغز‌های منجمد شده در قرن ۱۷ امور خود را اداره کند، کتاب اکرم ایلیسلی دیاسپورای میلیونی ارامنه را جانی تازه داد. لطفا دقت کنید که واقعیت عوض نشده، طبق ۴ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، ارمنستان باید اراضی اشغالی آذربایجان را تخلیه کند.
حضرت دکتر! بهتر است ابتدا تکلیفتان با پوریم و انبوه جعلیات صورت گرفته در تاریخ ایران و سپس تمامی مجعولاتی که به نام تاریخ ترکان به آن باور دارید را هم مشخص کنید و بعد دست به کپی از دست آقای پورپیرار بزنید. عمق مطالب بنیان اندیشی را با نوشته های سطحب و ضعیف تان تنزل ندهید. اگر از خود حرفی برای زدن دارید "بسم الله" وگرنه کپی کردن از دیگران و نظر آنان را به نام خود ترویج دادن کار صحیحی نیست و حتی بسیار ... و زننده است! مؤید باشید
به نظر من خوزستان از طرف ایران اشغال شده است عربهای خوزستان حقدارند که کشوری مستقیل داشته‌باشند منتها فارسها چونکه در فارستان نفت ندارند از راهای تقلبی فلان پادشا هخامنیشی ساسانی سفوی قاجاری پهلوی از این پادشاهای ستمکار که ملتهای خیره فارس تحته ستم قراردادند خوزستان کردستان بلوچستان ترکمنستان اذربایجان را تحته اشغال در اوردند زلمو زور از اینها شده است در فقرو محرومیت قرار دادند فقر فرهنگی کلتوری سیاسی اقتصادی قرار دادند حالا که مردم اگا شدند حقوقی خودیشان میخواهند این ملتها حقدارند که خودشان مستقیل باشند مردم خوزستان مصلی کشتی که در دریا است اینطوری روی نفت هستند منتها فقیرترین مردم سر زمین ایران هستند چڕا باید اینطور باشند تاکه در فقر باشند ملتهای تحت ستم حقدارند حق تعین سرنوشت خودان در دست خودشان باشد
جناب سلیمانی ایکاش این جسارت را داشتید که از همان اول منبع مطلب را وبلاگ حق وصبر اعلام می کردید و منابع اصلی عکس را کتاب هرتسفلد . و در این رابطه به فارس زبانها گیر نمی دادید که بهرصورت آنها خودشان هم مانند دیگر اقوام ساکن کشور ایران بازی خورده اند و هنوز نمی توانند قبول کنند که مانند ترک و لر و بلوچ وعرب و ... به این خطه کوچ کرده اند و حمله اسکندر و جنگ قادسیه و هجوم مغول داستانی بیش نیست.واقعا وقتی کامنت افراد پان زبانهای مختلف را میخوانی انگار که چند نفر با عکس خود در آینه مجادله می کنند.همگی عین هم حرف می زنند با یک اختلاف در بیان قوم خودشان! بهرحال وقتی 40 میلیون نفر از یک کشور 75 میلیون نفری مدرک تحصیلی زیر خواندن و نوشتن دارند واغلب بقیه هم که ظاهرا مدرک دیپلم و بالاتر دارند سواد و حوصله تحقیق و حرف گوش کردن ندارند وضع ایران باید بسیار بدتر از این می بود.
وقتی در جمهوری آذربایجان روزنامه نگاری کتک زده میشود و یا زندانی میشود و یا افراطگرایان اسلامی مورد آذر و اذیت پلیس آذربایجان قرار میگیرند، دموکراتهای دو آتشه پان فارس در خارج و حکومت مردان جمهوری اسلامی در داخل خونشان به جوش میاید و با تمام قوا به طرفداری از آنان میشتابند. فریادشان به آسمان میرود وامصیبتا... حکومت سلطان علیف به مردم بیچاره آذربایجان ظلم میکند. انسان دوستی این حصر و حدی ندارد!! اینان (اسلامگراهای داخل و پانفرسیستهای خارج نشین ) هر دو از وجود یک کشوری بنام جمهوری آذربایجان مستقل شدیدا عصبانی هستند و میخواهند که سر به تن ان نباشد. حس شوونیستی این عده، اجازه تفکرعاقلانه به آنها را نمیدهد. نمیخواهند بفهمند که این جمهوری از بطن یک دیکتاتوری مطلق کمونیستی زاده شده و احتیاج به زمان دارد، که دموکراسی را تمرین کند و آرام آرام پیشرفت بکند.
وقتی در جمهوری آذربایجان روزنامه نگاری کتک زده میشود و یا زندانی میشود و یا افراطگرایان اسلامی مورد آذر و اذیت پلیس آذربایجان قرار میگیرند، دموکراتهای دو آتشه پان فارس در خارج و حکومت مردان جمهوری اسلامی در داخل خونشان به جوش میاید و با تمام قوا به طرفداری از آنان میشتابند. فریادشان به آسمان میرود وامصیبتا... حکومت سلطان علیف به مردم بیچاره آذربایجان ظلم میکند. انسان دوستی این حصر و حدی ندارد!! اینان (اسلامگراهای داخل و پانفرسیستهای خارج نشین ) هر دو از وجود یک کشوری بنام جمهوری آذربایجان مستقل شدیدا عصبانی هستند و میخواهند که سر به تن ان نباشد. حس شوونیستی این عده، اجازه تفکرعاقلانه به آنها را نمیدهد. نمیخواهند بفهمند که این جمهوری از بطن یک دیکتاتوری مطلق کمونیستی زاده شده و احتیاج به زمان دارد، که دموکراسی را تمرین کند و آرام آرام پیشرفت بکند. نمیخواهند قبول بکنند که آذربایجان تحت حکومت سلطان علیف صد مرتبه از کشور ایران شان دموکرات تراست. [ اشاره : پان فارسیستها الهام علیف را به مسخره سلطان مینامند].دنیا دهکده ای جهانی شده و دائم آمار و ارقام و رنکینک های مختلف از طریق موسسه های بین المللی منتشر میشود. بروید وضعیت ایران ۲۵۰۰ ساله تان را با آذربایجان ۲۰ ساله مقایسه بکنید. سالانه چند نفر در آذربایجان و ایران اعدام میشوند. چند نفر در این دو کشور به خاطر عقاید سیاسیشان مورد شکنجه و تجاوز قرار میگیرند. چند نفر روزنامه نگار در این دو کشور زندانی ، شکنجه، و اعدام میگردند. چند حزب سیاسی در این دو مملکت آزادانه فعالییت آزادانه دارند. چند رسانه مستقل در داخل این دو کشور فعالییت دارند که میتوانند حکومت فعلی کشورشان را انتقاد بکنند. و شما صدها مقایسه دیگر میتوانید بین این دو کشور ۲۰ و ۲۵۰۰ ساله بکنید. شما لازم نیست که نگران اکرم ایلیسلی نویسنده آذربایجانی بشوید، بروید و فکری به حال نویسندگان، وکیلان، اصلاح طلبان ، سیاسیون زندانی و هزاران هزار زندانی عادی دیگر خودتانرا بکنید که همین الان تحت شکنجه و تجاوز پاسداران اسلامی میباشند. این عشق شما به آذربایجان واقعا زیادی است و خنده آور.
درود بر شما .تحلیل بسیار عمیق و زیبایی بود و دقیقا منعکس کننده واقعیت وضعیت امروز جامعه.
نوشته شما بیش از انکه یک تحلیل ژورنالیستی باشد دیدگاههای یک فعال سیاسی با نگاه خاص به مسائل است. مملو از حکم ها و پیش بینی هایی که برای انها شاهد و دلیلی ارائه نشده است. اگر انچه نوشته اید را در یک جمع دوستانه بیان میکردید و یا در وب سایت خود طرح میکردید جایگاه مناسبی داشت اما به عنوان یک مقاله در سایت رسمی یک خبرگزاری نامناسب است. ضمنا یاداور کنم من با بیشتر نظرات شما موافق هستم.
مرسی از لطف تان. اضافه کنم که این مصاحبه از دقیقه 32 و نیم آغاز می شود.
باکری ها برای اسلام و امام و جمهوری اسلامی جنگیدند نه برای ایران.
بعد از ازادی خرمشهر ادامه جنگ خیانت به ایران بود نه دفاع از ایران!
دوست عزیز. آقای دکتر. این مطلب را آقای پورپیرار در تاریخ 19 دی 91 در مقاله ی تحت عنوان "کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 38" عنوان کرده اند. بهتر است به جای سند زدن نظر افراد به نام خود، کمی هم به شعور مخاطبهایتان احترام بگذارید.
http://naryna.blogsky.com/1391/10/19/post-118/
دوست عزیز. آقای دکتر. این مطلب را آقای پورپیرار در تاریخ 19 دی 91 در مقاله ی تحت عنوان "کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 38" عنوان کرده اند. بهتر است به جای سند زدن نظر افراد به نام خود، کمی هم به شعور مخاطبهایتان احترام بگذارید.
http://naryna.blogsky.com/1391/10/19/post-118/
جناب دکتر درویش پور تشکر بسیار برای تجزیه و تحلیل جامعه ایران در دوران پهلوی . خیلی خیلی اموزنده بود
ادم قبل از اظهار فضل میره میخونه!
فرخی یزدی سالها قبل از رضا شاه توسط حاکم منصوب قاجار در یزد دهان دوخته شد!( ۱۳۲۷ هجری قمری معادل تقریبی ۱۲۸۷ شمسی).............!
خوب این رو هم هر آدم بی سوادی که با کامپیوتر هم کار نکرده باشه میفهمه . عجب چیز خفنی کفش کردی
جمال گرامی ، لطفاً با « فاکت» نظر بدهید. نوشته اید «تمام نوشتەها و کامنتهای شما در راستای دفاع از سوسیالیزم و مارکسیسم است » قربان ، کار شما دو اشکال دارد: 1- بدون فاکت حرف میزنید 2-از تئوریهای مارکسیسم آگاهی ندارید. چرا؟ مارکسیسم به 1- دیکتاتوری پرولتاریا معتقد است. 2- ایجاد سوسیالیسم و کمونیسم را کار پرولتاریا میداند. 3- عموما تک حزبی ست. 4-در شرایط ایران برپایی سوسیالیسم را امکان پذیر میداند و دهها مسئله دیگر. خدمتتان عرض کردم که اینها اندیشه های من نیستند. و هیچ فاکتی هم در رابطه با آنها وجود ندارد.برعکس من چیزهای بیرون از این دایره را مطرح کرده ام.* در مورد کسب حقوق کامل و رفع تبعیض یا میهن دوستی- دفاع از کشور و وطن-و مبارزه علیه استعمار در دوره کلاسیک و جنگ سرد یا اکنون مسئله با ناسیونالیسم میتواند فرق و تضاد داشته باشد- و همینطور میتواند نداشته باشد.
بستگی به « ایده لوژی» یا عدم «ایده لوژی» شخص و حزب و حریان سیاسی دارد. که ناسیونالیستی باشد یا نباشد. برای بکنار بودن از بیراهه ناسیونالیسم داشتن آگاهی کافی از نازیسم و فاشیسم و دموکراتیسم ضروری ست. در باره آذربایجان غربی به دومقاله من در آرشیو نویسندگان مراجعه کنید. در مورد قره باغ هم موضع من اینست که :« مسئله قره باغ راه حل مناسب و عاقلانه « ناسیونالیستی» ندارد. راه حل کلی و عمومی آن از میان « انساندوستی و تأمین حقوق کامل همه مردمان گوناگون منطقه میگذرد.»ما نيازي نداريم افرادي مثل اقايان پهلوي و امثال هم از ما خوزستاني دفاع و دفاعيه بنويسه ..لطفاً با اين نوع متن هاي نژاد پرستانه نمك به زخم ما نپاشيد..
جناب آراز سلیمانی من هم یک سوال از شما دارم. شما نوشته ای <در کشور چین دست وپای اویغورهارا زنده زنده قطع مکنند, در روسبه 80 در صد مردان گروزنی را کشتند,ماهی نیست در روسیه یک ژورنالیست منفقد پوتین را نکشند.سئوال ما از این حضرات انسان دوست ها , ببخشید انسان دوستهای کاذب, دقیقا همین است,چطور میشود در مورد آزربایجان همه شان انسان دوست شده اند؟> حالا سوال: شما که اینقدر اخبار حقوق بشری داری چرا یک نمونه ندیده ایم که شما از یکی از این قربانیان حمایت کنید و علیه جانیان اعتراض کنید؟ حالا شما بیایید چین و روسیه را ولش کنید و به نقض حقوق بشر و آزادی بیان در کشور همسایه و مزبان خودتان اعتراش کنید. اینهمه حرف میزنید لااقل یکبار هم که شده عمل کنید تا ببینیم.