Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا را شکر که اخر فهمیدند باید با این تجزیه طلبان ... بشدت برخورد کنند . یاشاسین ایران و ایرانی

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود بر سايت ايران گلوبال و ميهن‌پرستان- روايت يك ماجرا از سوي پانتركيستها همين است كه در اين ويديو آمده. قتل عام از هر سو بايد محكوم شود، اما عجيب اين است كه اين افراد در خصوص قتل عام صدام حسين و حزب بعث در حلبچه، قتل عام امام حسني در روستاي قارنا آذربايجان غربي و جنايات و نسل كشي كه از سوي ترك‌ها صورت گرفته، سخني نمي گويند. ضمن آنكه ابتدا خانه‌های ارمنی‌ها در باکو تصاحب شد و خانه‌های آذربایجانی ها در خاک ارمنستان مصادره شد و جنايت رخ داد. البته هر دو سوي ماجرا روايت خود را دارند. اما من به شخصه به روايت پانتركيستها باور ندارم، گرچه روايت ارامنه را نيز نمي‌پذيرم!

نوشته شده توسط: محسن کردی

آقای مستشار.. غرض از مزاحمت این بود که من هرچه جستجو کردم در مطلب شما پاسخ به سوال تیتر را پیدا نکردم. یعنی نفهمیدم چرا اسبها در سربالایی یکدیگر را گاز میگیرند. یعنی یک بار هم که خواستیم چیزی از شما یاد بگیریم شما به تنها چیزی که نپرداخته بودید اسب بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود بر سايت محترم ايران گلوبال و تمامي ميهن پروران- اين هم يكي از صدها تفاوت ميان ناسيوناليسم تركي با ناسوناليسم ايراني:
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/02/130224_an_azerbaijan_writer_…
«الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان، شخصا فرمانی صادر کرد که به‌موجب آن همه جوایز ملی و مقرری ماهانه آقای آیلیسلی قطع شد. نمایندگان مجلس عضو حزب حاکم خواستار آن شدند که او کشور را ترک کند، و یا مورد آزمایش ژنتیک قرار گیرد تا معلوم شود که واقعا تبار آذری دارد، و ارمنی نیست.»!!! دوستان قدم رنجه كنند و بروند بخوانند اين پانتركيستها ديگر چه هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

عقده گشايي كرده‌ايد! جناب آقاي سالخورده ي پير دير و اهل مطالعه! از كجا فهميدستي كه اينجانب جوانكي كم سن وسال هستم! البته از شما كه اين مرز و بوم را با آن افكار انترناسيوناليستي كمونيستي خود به اين حال و روز نزار انداختيد و ويرانش كرديد، تحقير كردن ديگران امري عادي و هميشگي شماست! من به شما احترام گذاشتم و شما توهين و تحقير و بي نزاكتي كرديد. لذا با توجه به اينكه اين سايت هماره از امثال شما دفاع مي‌كند و به امثال شما اجازه مي‌دهد تا بتوانيد آزادانه از طريق اين رسانه در قالب نوشته‌هاي اينچنين باورهايتان را نشر كنيد، و ما محروم هستيم، بنابراين من ديگر حاضر نيستيم پاسخي جامع روانه كنم. چرا كه زحمتي است بيهوده! هرگاه اين سايت

اجازه داد تا ما هم مثل شما كه كامنت‌هاي شل و ول خود را در چاچوبه‌ي يك نوشته پست مي‌كنيد و از اين حق برخوردار شويم، زحمت نشر محتوا را به جان مي‌خريم. صرفا براي اينكه به شما پاسخي كوتاه داده باشم تا اندكي مانند شما بي مدرك سخن نگفته باشم، كافي است حضرتعالي به كتاب جيكوب لاندو در خصوص پانتركيسم مراجعه كنيد، در پايان تكرار مي‌كنم آن كسي كه ناسيوناليسم مثبت ايراني را با انواع تركي و عربي آن يكي مي‌كند مغرضي به تمام عيار است!
نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین ائلیار. بسیار کار خوبی کردی که در باره این انسان خوب نوشتی. اگر یادت باشد، شبی خانه اژدر بودیم و شما دو نفر از خاطرات ارومیه و شخصیتهایش می گفتید و من به اصرار می خواستم که بنویسید و گفتید که خواهیم نوشت. خوشحالم که شروع کرده ای. نمی خواهم بگویم که در صواب نوشتنت من هم سهیمم. نه! این نوشته نشان می دهد که تو حامله این سخنان هستی و این حرفها بایستی که روزی زاده شوند. آفرین می گویم. بنویس تا بدانند که چه انسانهای بزرگ بی ادعایی وجود داشته اند و شما ها هم از زیر بته بیرون نیامده اید. بنویس. بنویس. ماها بدهکار انسانهایی مثل کسرایی شما هستیم.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، موسی تبریزلی، راهکار من برای گرداندن کشور چند بومی (کثیرالمله) ایران خودگردانی (فدرالیسم) بدون بوم گرائی (ناسیونالیسم) است ..........

دوست گرامی، موسی تبریزلی، راهکار من برای گرداندن کشور چند بومی (کثیرالمله) ایران خودگردانی (فدرالیسم) بدون بوم گرائی (ناسیونالیسم) است و شناسۀ خودگردانی (فدرالیسم) انباشت زدائی از پایتخت و پخش کردن همۀ دارائی یک کشور در سرتاسر یک سرزمین و گرداندن کارهای هر بخش از کشور از سوی مردم همان بخش است و کشورداری پیشرفته در جهان نیز بر این روال است و همه کشورهائی که در سازمان ملل دارای حق وتو هستند با روش فدرالی گردانده می شوند و کشورهای پیشرفته دیگری مانند آلمان و کانادا و سوئیس و .......... با این روش گردانده می شوند. چنین ساختاری که در جهان پیشرو برای کشورداری به کار گرفته می شود هرگز با زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم آن چنان که در این نوشتار درباره ویژگی های آن نوشته ام سازگار نیست همچنان که با کشورداری به روش رژیم مرکزگرا و مرکزپرست ولایت فقیه نیز که هست و نیست یک سرزمین را در پایتخت انباشته است و با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایرانیان تیره روز فرمانروائی می کند سازگار نیست و در ایران آینده پس از نابودی رژیم گنداب و لجن آخوندهای مفت خور مبنای خودگردانی نباید دیوارکشی های ناسیونالیستی میان ترک ها و فارس ها و عرب ها و کردها و .......... باشد. فدرالیسم در معنای خردمندانه و مردم سالارانه آن هیچ گونه پیوستگی با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان بوم های گوناگون ندارد. بدبختانه بسیاری از سازمان های سیاسی و کسانی که از ایران با نام کشوری چند بومی (کثیرالمله) یاد می کنند حتی کسانی که ناسیونالیست نیستند خودگردانی (فدرالیسم) را برابر با دیوارکشی های ناسیونالیستی میان بوم های گوناگون می دانند!!! چنین کسانی که گرفتار پوپولیسم هستند هرگز نمی توانند با روشی که در پیش گرفته اند رهبری مردم را در دست بگیرند و سرانجام یا زمینگیر می شوند و یا راه اپورتونیسم را در پیش می گیرند! ********** دوست گرامی، موسی تبریزلی، شما می گوئید: ( .......... در كشور كثیرالمله ای مثل ایران صحبت ار اینترناسیونالیسم پاك كردن صورت مسأله و واقعیات امروز جامعه ایرانی است .......... ) اما من به شما می گویم که اینترناسیونالیسم راهی است که جهان به سوی آن می رود و تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است و دیوارکشی های هیتلری میان بوم های گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده اند و هر کشوری که زودتر به روند جهانی شدن (globalization) و تک میهنی بپیوندد کمتر زیان خواهد دید و هر کشوری که دیرتر به این روند بپیوندد بیشتر زیان خواهد دید. دوست گرامی، اینها فشرده ای از راهکارهای من درباره گرداندن سرزمین چند بومی ایران بدون بوم گرائی است و در آینده گسترده تر خواهم نوشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای شاملی اولا من ،هم اکنون ، مشغول تشخیص و مداوای بیماری ها هستم و لزومی به بازگشت نیست . دوما، با این جواب که معضل را بدتر کردید.اینکه از نظر شما گردن نهادن به رای مردم در باره خودشان، تکه کوچکی است که احتیاج به اگراندیسمان من دارد و تاریخ مورد مناقشه مجهول الاعتبار شما ویا هر فرقه ترک و یا اریایی و غیره دیگری ، مسئله عمده است ،انگاه آزادیخواهی چنین نگرشی ،مصداق این حکایت است:ان یکی پرسید از اشتر که هی - از کجا میایی ای اقبال پی - گفت از حمام گرم کوی تو -گفت خود پیداست از زانوی تو .برزویه طبیب

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پی افزود:« زنده یاد «غلامعلی کسرایی عصر» مشهور به « آقای کسرایی»* (درگذشت تابستان 88 ارومیه)، معروفترین روشنفکر شهر، ادامه دهنده راه صمد بهرنگی در عرصه تربیت شاگردان آگاه در منطقه، مورد احترام اقشار مختلف و حتی گردن شکستگان ساواک ، معلمی که دوست و مربی شاگردانش بود ، در سال 50، غیاباً توجه اعضا را برای به عهده گرفتن« مسئولیت» گروه جلب کرد.

او در کودکی شاهد کشتار بیرحمانه «فداییان آذربایجان» در زمان پیشه وری بدست ارتش و عوامل شاه بود. از اینرو نظر مساعدی به «مبارزهء مسلحانه» نداشت. «راه آگاهی و تشکیلات صنفی و سیاسی » را درست میدانست. طبق تعلیماتش که میگفت « هیچ سخن و اندیشه ای را نباید پذیرفت ، مگر اینکه مستقلاً درستی آنرا آزموده باشیم.» به یکی از شاگردانش که عضو گروه بود و قرار شده بود « تماس» را بر قرار کند جواب داده بود:« من راههای نو را رد نمیکنم. قرار ما بر اینست که «آزمایش کنیم» اما از سوی دیگر همه نمیتوانند فدایی باشند، بعضی ها هم باید راه بهرنگیها را ادامه بدهند.
او در زمستان 50 از سوی ساواک دستگیر شد و بعد از ده ماه که آزاد میشد «گروه اورمیه» در زندان بود.» نقل شده از مقاله «عمل خاص، منطق ناقص»* نوشته آ.ائلیار *
http://www.iranglobal.info/node/7667
در این مقاله گوشه ای از مبارزات جوانان اورمیه -گروه اورمو -با تئوری مبارزه مسلحانه
در سال 1351 و مطالبی در ارتباط با «کسرایی» آمده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای کاظم ثانی گرامی،1- « کار کپی کردن» آقای زمانی ، 2-«کامنت نوشتن ایشان به نام شما » ، 3-« عمل نقض حقوق نویسندگان و خوانندگان» است. از سوی دیگر 4-« نقض اعتبار مدیریت و سایت» میباشد. 5-در عین حال ایشان « عمل خود را نادرست نمیدانند» 6-و در « سوء استفاده از مقاله آقای رحمانی» به عمل خلافشان ادامه داده اند. به عنوان یکی از اعضای مدیریت وظیفه دارم نظر شخصی خود را به شما و نویسندگان و خوانندگان بگویم که «اعمال خلاف» ایشان « غیر قابل تحمل» است و « تذکر» به ایشان راه حل مشکل نیست و ضرورت دارد « حساب » ایشان بسته شود. همکاری با آقای زمانی همکاری در «نقض حقوق دیگران» است. از شما به خاطر دقتتان در اصالت مقالات تشکر میکنم. ایشان هنوز نیاموخته اند «پیش از مبارزه با ستمگر، لازم است شخص خود را از ستمگری برهاند.» امیدوارم اکنون این نکته را بیاموزند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بيانيه دو بار در سايت تكرار شده است ....!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

عدالت سرزميني بنده با ناسيوناليسم(به تعبير شما هيتلري ) مثبت به تعبير برتراند راسل همديگر را همپوشاني ميدهد و برتري نژادي متكي بر مليت منسوخ شده است و اينجانب برتري نژادي را محكوم ميكنم. اما ناسيوناليست گرفتن شما و به يك چوب راندن جنبش هاي رهايي بخش و ناسيوناليسم صرف(برتري نژادي) مانند همه سوسياليست ها را مانند كمونيسم لنيني ديدن است. سوسياليسم مبناي خود را برعدالت گذاشته و بر پايه ان هستي را تحليل ميكند و انديشه ايست مدرن و نقصانهاي آن به مرور زمان رفع ميگردد كما اينكه ناسيوناليسم از نوع هيتلري هم مذموم هست. اما در كشور كثير المله اي مثل ايران صحبت ار انتر ناسيوناليسم پاك كردن صورت مسئله و و اقعيات امروز جامعه ايراني است. چه راهكاري بر كشور كثيرالمله ايران از ذديد سوسياليستي داريد؟

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب ذاکری کامنت شما ناتمام بود و ما چیزی را حذف نکردیم ولی کامنتی را که اخیرا نوشته اید و اتهاماتی اساسی را مطرح کرده اید منتشر نمی کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه در کشور ما یک عده فارس شونیست با زمینه‌سازی قبلی کلمات ترکی را از زبان فارسی پالایش کردند و برخی از ترک‌های ایران نیز می خواهند همان کار غلط فارس‌های افراطی را تکرار کنند و این درست نیست. ضمنا آقای کیارش شما درباره خود می توانید ادعا کنید که ترک نیستید ولی آذری هستید ولی سایر ترک‌های آذربایجان ترک هستند و خود را ترک می دانند. همان طوری که برخی از فارس‌های شونیست هنگام توحین به آذربایجانی‌ها آنها ترک .... خطاب می کنند آنها خیلی بهتر از کسانی که آسیمیله شده‌اند می دانند که آذربایجانی ‌ها ترک هستند ولی در جغرافیای آذربایجان ایران زندگی می کنند. آغا کیارش مثل اینکه خود را خدا حساب می کنند و نامه نانوشته می خوانند و به املای نوشته نشده نمره صفر می دهند. هر موقع در ایران در مدارس ترکی آذربایجانی تدریس شود همون موقع شونیست‌های فارس سکته می کنند و کسانی که خود را آذری حساب می کنند دیگر

نمی توانند پز فارسی صحبت کردن خود را مثل کودک به رخ آنهایی که ترکی صحبت می کنند، بکشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

یونس عزیز، ملت سوار بر اسب حاکمیت را با التماس و مذاکره محال است که بتوان از اسب حاکمیت پائین کشید، تا با دیگر ملتها همگامی کند، مگر اینکه اسب حاکمیت رم کند و سواره اش را بر زمین بکوبد، و در خلأ قدرت است که ملتها شانس رهائی خواهند داشت، و در صورت وقوع چنین موقعیتی دیگر نیازی به فدرالیسم نیست و از نظر علم انرژی سیاسی، انرژی حاصل از ٨٥ سال تحقیر ملل در چهار چوب ایران چنان قدرتمند است که با رها شدن آنی این انرژی مخرب، باید خوشحال باشیم که ایران به یوگسلاوی دیگری تبدیل نشود و این اقبالی است که ما نیافریدیم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با هر دوی این زنده یادان دوستی صمیمی داشتیم. کسرایی دبیر و دوست نزدیک من بود. آخرین بار او را درسال 1358 دیدم . بلند قد و خوشگل و ورزشکار. عکسی که در آن روی زمین نشسته پارک «شهرچایی» ست. تابستانها آنجا استراحت میکرد. و ما بچه ها راحتش نمیگذاشتیم. کنارش می نشستیم و سئوال بارانش میکردیم. او به مهربانی همه آنها را پاسخ میگفت. کوتاه و مستدل. آه، چه خوشبختی عظیمی ست که آدم چنین معلمانی داشته باشد. از یکسو دوست- و از سوی دیگر استاد. براستی بچه های فقیری مثل ما خود را با « پشت و پناه» احساس میکردیم. احساس میکردیم که حداقل در دنیا کسی هست که میتوانیم درد دلمان را با او در میان بگذاریم و راحلهای منطقی و پیشنهادی برایشان پیداکنیم. من در طول زندگی همیشه خود را فرزند او نیز احساس میکردم؛ اما دریغ و هزاران بار دریغ که ماجرا های زندگیم نگذاشتند وظیفه ام را نسبت به او انجام دهم.

داغ آنرا همیشه با خودم داشته و خواهم داشت. همچنان که نتوانستم نسبت به خانواده ام بجای آورم. اوخود مینویسد:« ...به خاطر از دست دادن فرصتهایی که امکان آنرا داشتم به دیگران یاری کنم خود را سرزنش میکنم. »
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب کاظم ثانی عزیز بنده در مکالمه تلفنی تنها شنونده سخنان اقای زمانی بودم و هیج توافقی با ایشان بر سر مسئله «حاشیه ای» انجام ندادم تنها یکی ویا دوجمله گفتم یکی اینکه من هیج مسئولیتی در بخش کامنت های سایت ندارم و دیگری از من خواسته بود که نظرات آشتی جویانه اش را بطور خصوصی به فضایل عزیزیان برسانم که منهم پذیرفتم

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای احمد پورمندی اخرین مسئول فدائیان اکثریت در ترکمنصحرا بود.سیاستهای .... وی در منطقه در انتصاب مسئولین منطقه که همه از مازندرانی ها بودند و استفاده انها در هیئت اجرائی منطقه برای ما از خاطره نا زدودنی است . این افراد در شهر های مازندران در رده های پائین تشکیلاتی بوده اند..الان ادم به گذشته فکر می کند میداند وی هیچگونه اعتقادی به سپردن مسئولیت به افراد بومی منطقه نداشته است.از این نوع افراد هیچ انتظاری نیست و امیدی هم نیست که طرز فکشان عوض شود .........

نوشته شده توسط: محمد زمانی

مطلب پایین را از مقاله ایی که نوشتم به ان افزوده ام
در این لینک موجود است.........http://www.iranglobal.info/node/16291

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای آذربایجان، اگر متد شناخت آنچیزیست که میگویید، اما بافتن معیارهایی برای سنجش خطاهای ذهن به این سادگی ها که تصور میکنید نخواهد بود. اگر نوشته را با دقت بخوانید متوجه خواهید که این نوشته دقیقا پاسخی است به آنچه که شما مطرح کرده اید. این نوشته نفی امتیازها را هدف قرار داده است. در صورتیکه مناسبات استعماری را هم همان امتیازها میسازند. وقتی نوشته برای نفی امتیازها از جنبه ملی، فرهنگی زبانی است، این همان نفی ماهیت درک استعماریست. کاملا درست است که همزیستی استعمارگر و استعمار شده غیرممکن است. اما چگونه از نوشته من چنین برداشت کرده اید، قابل تامل است

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای برزویه طبیب، به نظرم با این استدلالهایی که آورده اید بهتر است برگردید سراغ همان طبابت خودتان. نقد یک نظر آن نیست که یک تکیه کوچکی از یک فکر را بردارید و آن را آگراندیسمان کنید وهرآنگونه که دلتان میخواهد به دم برداشتتان بچسبانید. اگر اشتباها چنین شده با یک درک رئآل دوباره نوشته را بخوانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی لطفا پاسخ دهید. من واقعا متاسفم.اینکه یک نفر سرقت ادبی میکند و در سایت شما منتشر میکند، بحثی حاشیه ای است؟ امیدوارم که خود آقای توکلی جواب دهند چون من بهیچوجه به نوشته آقای زمانی اعتماد نمکینم. این توهین به شعور خوانندگان سایت است.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

زنده یاد کسرایی در سال 1345 معلم من در دبستان فردوسی بود و در 1347 دبیر ادبیات من در دبیرستان امیرکبیر. میر عباس بزرگ امین هم در سال 1344 معلم من در دبستانی که اسمش را به یاد ندارم در خیابان حافظ معلمم بود و بعدا تا سال 1362 که آخرین بار دیدمش، یکی از دوستان صمیمی من بود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کسرایی درسال 1338بعد از ترک دانشسرای عالی تهران با گذراندن دوره یکساله به استخدام آموزش و پرورش درمیاید. و کارش را در دبستان « فردوسی» نزدیک دروازه بالو (شاپور دروازاسی)- آغاز «یددی درمان» شروع میکند. بعد به دبیرستان امییرکبیر، مدرسه ادبی- که قبلاً «دبستان نشاط» بود- دروازه بالو- منتقل میشود. بعد ها در مدارس رشته های ادبی زیادی که تازه درست شده بودند به کار میپردازد. زنده یاد «بزرگ امین» نیز در مدارس ادبی تازه تأسیس تدریس میکرد. حامد عزیز، این معلم که نامش را « میر عباس» نوشتید و ورزشکار بود و از بازار باش- بعد ها با آشنایی و دوستی با کسرایی در باشگاه ورزش تبدیل به یک آموزگار و دبیر تأثیر گذار گردید. او هماان « بزرگ امینی» معروف است.

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوست گرامی، موسی تبریزلی ..........

پاسخ به دوست گرامی، موسی تبریزلی ــــــــــ دوست گرامی، موسی تبریزلی، شما از یک سو ناسیونالیست هستید و از سوی دیگر از عدالت سرزمینی، محکومیت نژادپرستی و .......... سخن می گوئید! دوست گرامی، شما یک نمونه ( دو نمونه نه بلکه یک نمونه! ) از رژیم های ناسیونالیست را در جهان نام ببرید که هم بی باور به نژادپرستی باشد و هم به پدیده هائی مانند عدالت سرزمینی باورمند باشد! در کجای تاریخ حتی یک رژیم ناسیونالیست را می توان پیدا کرد که نژادپرست نباشد؟ همچنان که در این نوشتار نیز نوشته ام در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ همه ناسیونالیست ها نژادپرست بودند و نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی ناسیونالیسم است و شما در هیچ کجای جهان و هیچ کجای تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توانید پیدا کنید که نژادپرست نباشد و چیزی به نام برابری نژادی در مغز یک ناسیونالیست جائی ندارد! دوست گرامی، اگر شما از نژادپرستی بدتان می آید بهترین کار این است که دست از ناسیونالیسم بردارید! همچنین چون در مغز ناسیونالیست ها حق پرستی جای خود را به نژادپرستی داده است ترازوی نیک و بد برای ارزیابی انسان ها نژاد و تبار است و چیزهائی مانند درستکاری و نیکوکاری و امانتداری و پرهیزکاری و انسان دوستی و یاری به دیگران و بر حق بودن و ستمدیده بودن و یا آنچه که شما نام آن را عدالت سرزمینی می نامید با ناسیونالیسم در ناسازگاری بی چون و چرا است! ********** دوست گرامی موسی تبریزلی، شما می گوئید: ( .......... ابنای بشر این مشكلات و مسائل (عدالت و آزادی) را قدم به قدم پشت سر گذاشته اند و با آزمون و خطا پیش رفته اند .......... ) پس آیا پیشنهاد شما این است که ما نیز با روش آزمون و خطائی که شما از آن یاد می کنید نخست ناسیونالیست هائی مانند آدولف هیتلر و اسلوبودان میلوشوویچ و صدام حسین را بر خودمان چیره کنیم و سپس دست از ناسیونالیسم و اندیشه های ناسیونالیستی برداریم؟ دوست گرامی، موسی تبریزلی، از دیرباز گفته اند: هر که نامخت از گذشت روزگار – هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار! ********** دوست گرامی، موسی تبریزلی، شما از سوسیالیسم نیز یاد کرده و گفته اید: ( .......... سوسیالیسم سابقه خوبی در تاریخ در این مورد ندارد .......... ) دوست گرامی، چون این نوشتار من درباره سوسیالیسم نیست و گفتار درباره سوسیالیسم بسیار بیش از آن است که در یک یادداشت کوتاه بگنجد از این روی در آینده و در نوشتاری دیگر درباره سوسیالیسم نیز خواهم نوشت و شما پاسختان را در آن هنگام خواهید گرفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
جناب توکلی جوابیه تان را خواندم با 6 غلط املائی که نشانه مشغله زیاد.. ولی دوست محترم هرکس که جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات را نشناسد من یکی خوب می شناسم و نیک میدانم آنها بی جهت به مکانی رجوع و یا زیر اعلمی سینه نمیزنند . بنده بنا به حق دموکراتی که شما خود را ملزم رعایت آن میدانید برای خود الزام آور میدانم که نسبت و تمامی نویسندگان گمنام و بی چهره سایت شما و تمام چهره های محترم شناخته شده و نا شناخته شما سرچی کنم و آماری را آماده انتشار نمایم که برای عموم به نمایش بگذاریم و اگر اشکالی درون اینکار نمی بینید و به حق و حقوق دموکراسی پایبندید خواهیم دید که شما هم مطلب را پوشش خواهید داد یا خیر.
تنها یک سئوال باقی است .
آیا شما از هویت افراد بی چهره و نویسنده سایت خود آگاهید ؟؟؟ یا افراد چهره دارد ؟؟؟

جناب سانی شما که به من اشکال میگیرید چرا نام ایران گلوبال را اشتباه

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوست گرامی، Özgür Yaşar ..........

پاسخ به دوست گرامی، Özgür Yaşar ــــــــــ دوست گرامی، Özgür Yaşar ، شما می گوئید: ( .......... نویسندهٔ محترم متاسفانه بدون در نظر گرفتن واقعیت‌هایی‌ از این دست که آوردم به بحث ناسیونالیسم در ایران پرداخته اند .......... ) دوست گرامی، نوشتار من درباره ویژگی های پدیده ای به نام ناسیونالیسم در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ است نه ناسیونالیسم در ایران! در کجای نوشتاری که من نوشته ام به ناسیونالیسم در ایران پرداخته ام که خودم هم نمی دانم؟! ********** دوست گرامی، Özgür Yaşar ، شما می گوئید: ( .......... همین اگر در مورد ایران هم به کار گرفته می شد یعنی‌ ایرانی‌ کسی‌ است که در ایران زندگی‌ می کند و ممکن است تورک، کورد یا فارس یا دو رگه و ..... باشد، واقعاً اگر این طور می شد آیا مشکلی‌ به نام ناسیونالیسم و یا پان باقی می ماند؟! .......... ) دوست گرامی، من در همین جا به شما و همگان می گویم که ایرانی را کسی می دانم که در درون مرزهای ایران زندگی می کند و شناسنامه ایرانی دارد و اگر چند تن از ترکیه و کانادا و سوئد و تایوان و آمریکا و آلمان و .......... به ایران بیایند و شناسنامه ایرانی بگیرند و در ایران زندگی کنند آنها و فرزندان دو رگه یا چند رگه آنها را نیز ایرانی می دانم. سخن کوتاه، نژادپرستی بی نژادپرستی و بوم گرائی بی بوم گرائی! ********** دوست گرامی، Özgür Yaşar ، بیشتر سخنان شما گلایه از پان آریاها و آریاپرستی و آریاپرستان و کسانی است که ایرانی بودن را برابر با آریائی بودن و پارس بودن می دانند. چاره کار بسیار ساده است، اگر من و شما با کار فرهنگی و روشنگرانه ریشه پان آریا بودن و آریاپرستی و پارس پرستی را به همراه پان های دیگری مانند پان ترکیسم و پان عربیسم و پان کردیسم و .......... بسوزانیم گرفتاری از میان خواهد رفت و نیازی به گلایه شما و دوستان نازنینی مانند شما نخواهد بود. همین نوشتاری که من به نام: ( کارنامه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم درازنای تاریخ ) نوشته ام برای روشنگری بوده و برای آن است که جوانان کم سن و سال و ساده دلی که با نا آگاهی و از روی احساسات از پان های رنگارنگ پیروی می کنند به خود آیند و دست از ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی بردارند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

زنده یاد « میر عباس بزرگ امینی» معلم ارجمند دیگر از اورمو دوست و همکار و همفکر کسرایی بود که بعد از 1357 با انتشار اشعار « عاشیق علی عسگر» در دو جلد از پایه گذاران قلمزنی به زبان مادری در میان نسل جوان بود. او نیز همچون کسرایی شاگردان آگاهی برای جامعه تربیت کرد. یادش گرامی باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

من هیچ استقاده ایی بر خلاف منافع مردم و خوانندگان این سایت انجام ندادم و دیدگاه من هم مشخص است ..اتفاقا چیزی که عزیزان میگوید مرتبط به خودشان است ..سوال من از ایشان این است که چرا اینقدر به پای فعالان سیاسی میپیچد و افراد زیادی هم از این رفتارها شاکی هستند...خود شما در برخی از کامنت ها نقش داشتید و این کار اخلاقی نیست..من با اقای توکلی همین الان صحبت کردم مقرر شد نظارت و کنترل بیشتری صورت گیرد که اینقدر مباحث حاشیه ایی درست نشود ...امروز روز اتحاد و همدلی در قبال این حکومت است و طبق صحبت با اقای توکلی مقرر شد مباحث حاشیه ایی که بخش زیادی از ان را عزیزان انجام داده است صورت نگیرد .....من هدفم مشخص است ...من حتی با عزیزان صحبت کردم کههدف شما از این همه مباحث حاشیه ایی چیست ..این مباحث را عزیزان شروع کردند و نه من ..و شاید این اخرین کامنت من باشد ...کارهای مهمتری دارم که باید به انها بپردازم

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

یادش گرامی. یک سال در دبستان معلم من بود و یک سال هم در دبیرستان. هیچوقت فراموشش نمی کنم. انسانی بود با اخلاقی والا و دوست داشتنی. اولین کتاب صمد بهرنگ را از او گرفتم و بعد از خواندنش هم باهم نشستیم و درباره آن گفتگو کردیم. یکی از منابع کتاب من بود. همواره از راهنمایی های او بهره مند شدم. چه در ادبیات، چه در مسائل سیاسی و چه در زندگی شخصی. ما در آن زمان دو معلم داشتیم که بیشتر از همه مشهور بودند و محبوبیت داشتند: کسرایی و بزرگ امین. هر دو تاثیر ژرفی در نسل ما داشتند. بسیاری از سیاسی های اورمیه زیر دست آنها تعلیم دیده بودند. یادشان گرامی باد!

نوشته شده توسط: Anonymous

مثال بيل و گاوآهن قياس مع الفارق است جناب تبريزي
پديده هاي مربوط به علوم انساني با علو م ديگر قابل مقايسه نيست.

عدالت سرزميني در سرزميني مثل ايراني دغدغه حاشيه نشينان يا به تعبير ديگر مليت هاي غير فارس است. اين عدالت با روشهاي دموكراتيك محقق ميشود و در ناسيوناليسم هيتلري خبري از دموكراسي نبود برتري ن‍ژادي از طرف هر طيف و مليتي محكوم و به تعبير شما جايش در زباله دان تاريخ است اما عدالت سرزميني فارغ از اين مسئله است. حال از ديدگاه انترناسيوناليستها اي عدالت چطر محقق ميشود بحثي است كه غرب حداقل در 150 سال گذشته با آن درگير بوده و راهكارهاي معقول و نسبتا پايداري را ارائه داده است. انترناسيونالست صرف يك آرمان مدينه فاضله اي است و ابناي بشر اين مشكلات و مسائل(عدالت و آزادي) را قدم به قدم پشت سرگذاشته اند و با آزمون و خطا پيش رفته اند. نسخه پيچيدن مطلق گرايانه كار افكار ايدئولوژيك است و سوسياليسم سابقه خوبي در تاريخ در اين مورد ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

شناخت یعنی انعكاس پدیده‌های جهان خارج در ذهن و از نظر علمی اولویت با جهان خارج و ثانویت با ذهن است و اشتباه هم یعنی عدم تطابق انعكاسهای ذهنی با واقعیت‌های عینی است و تاریخ به انتظار تصمیم شما ها نخواهد نشست، همزیسی مسالمت آمیز مستعمره با استعمارگر در زیر چتر فدرالیسم توهماتی بیش نیست،

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب زمانی، تمامی آنچه که نشان می دهد آن کامنتها را شما گذاشته اید، ذخیره شده و در اختیار مدیریت سایت قرار دارند. لطفا با مدیریت سایت تماس بگیرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا به موضوع در زیر عکس اشاره نشده ؟ دوم اینکه - بجای اینکه همه در هتل های سوسیال کشورهای اروپایی بنشینید و نقشه خیالی کشورهای جهان را بکشید و تئوریهای عجیب و غریب ببافید چرا نمی روید در باکو و قره باغ و داغستان ، آنجا سرزمین را آزاد کنید ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

درود به همه دوستان ..من نمیدانم دوستان به دنبال چه چیزی هستند ..افرادی با نامهای مختلف کامنت می گذارند .وبعد هم میگویید این را محمد زمانی نوشته است ..من یک فرد حقیقی هستم و خودم میدانم که چگونه از خودم دفاع نمایم....من به دنبال حاشیه نیستم و اصلا هم وارد این مباحث انحرافی نمیشوم ...هدف من یکی چیز است وان رفتن این حکومت جباروجایگزین شدن یک حکومت سکولار ودموکرات ....واصلا انرزی خودم را در اینراه نمیگذارم ....واگر بخواهم یک مقاله در این خصوص با کل جزییات مینویسم....تا مردم بدانند که چه کسانی مخرب فعالان سیاسی هستند و هدفشان چیست

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من یک امتیاز اساسیِ اخلاقی و وجدانی که ایرانگلوبال نسبت به خیلی از سایتها دارد این است که وقتی سایتی خبری را میزند و بعدا نادرستی خبر مشخص میشود، آن خبر را پاک میکنند انگار نه انگار که چنین خبری را منتشر کرده اند ولی ایرانگلوبال آن خبر را باقی میگذارد و تکذیبیه آنرا میزند و اعلام میکند که خبر نادرست بوده است. یا اگر مقاله ای را میزند و بعد معلوم میشود که مقاله کپی بوده است، مقاله را درجای خود باقی میگذارد و مینویسد که کپی است. این با اخلاق روزنامه نگاری سازگار است نه آنکه بدون هیچ توضیحی پاکش کنند. اینجوری روشنگری صورت میگیرد.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

آقای کاظم ثانی حق با شماست. این کامنت را همان خانم سوکل و یا به عبارتی دیگر موسوی و یا همان آقای محمد زمانی نوشته اند. از شما پوزش می خواهم که متوجه این موضوع نشدم. اصولا نوشتن کامنت با نام های مختلف برای ما زیاد مهم نیست و آن را اعلام نمی کنیم. ولی وقتی این کار برای حوسازی باشد و یا از نام دیگران استفاده شود (مانند همین مورد شما) ما خود را موظف می دانیم که آن را اعلام کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسولین محترم سایت، کامنت بالا را من ننوشته ام. خواهش میکنم کنترل کنند و اگر آی پی مورد نظر شناخته شده باشد، لطفا نتیجه آن را اعلام کنید. فکر میکنم که این هم حق من کامنتگذار باشد که بدانم چه کسی از نام من سوءاستفاده کرده است. با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام خدمت همه

در واقع برابر گرفتن ایرانی‌ با فارس و فرهنگ ایرانی‌ با آنچه که یادگار هخامنشیان ساسانیان و زردشت و ایران باستان در کلّ از یک طرف، و وارداتی‌ بودن و متاخر بودن و درجه دو و سه بودن سایر فرهنگ‌ها و ملل ساکن در ایران از طرف دیگر, باعث به وجود آمدن دیدگاه‌های ناسیونالیستی که سردمدار و قدرتمندترین این جریانات نه پانتورکیسم، نه پان عربیسم و نه پان کوردیسم بلکه پان فارسیسم و پان آریایسم و پان ایرانیسم است در ایران شده است که هر طرف در پی‌ اثبات نظریاتشان گاهی در پی‌ سند یابی‌ و گاهی در پی‌ سند سازی بوده اند و نتیجه آش شله قلمکاری شده که می‌‌بینیم!

به یک نمونه بارز از آشی که عرض کردم در مورد آذربایجان و تورک‌ها دقّت بفرمائید:

نام ملت:

۱)تورک

۲)تورک آذربایجانی

۳) تورک آذری

۴) آذری در معنی‌ یکی‌ از اقوام تورک

۵) آذری در معنی‌ یک قومیت ایرانی‌ (فارس) که بعدا توسط مغول‌ها یا بنا به نقل قولی‌ دیگر توسط غزنویان و یا سلجوقیان تورک شده اند.

نام زبان:

۱) تورکی

۲) تورکی آذربایجانی

۳) تورکی آذری

۴) آذربایجانی

۵)آذری

نام سرزمین:

۱) آذربایجان، آزربیجان، آزربایگان

۲) آذر آبادگان

۳) آتورپاتگان یا آتروپاتگان آتروپاتنه ...

دوستان عزیز با این وصف شما فکر می‌کنید من ساکن در آذربایجان در مورد هویت خودم دچار چه تناقضاتی هستم؟! با این همه هویت سخته شده چه باید بکنم؟! در واقع یکی‌ از بحرانهای اصلی‌ انسان ساکن در ایران بحران هویت است. اینکه واقعاً من کیستم؟!

حالا شما به موارد بالا دین و ایدئولوژی سیاسی را هم اضافه کنید تا اوضاع پیچیده‌تر هم بشود!

آقای نویسندهٔ محترم متاسفانه بدون در نظر گرفتن واقعیت‌هایی‌ از این دست که آوردم به بحث ناسیونالیسم در ایران پرداخته اند. بحران هویت طلبی در ایران بدون قبول کردن موجودیت ناسیونها (مللیتها ی) مختلف در ایران و احترام گذاشتن و برابر دانستن همه و تقسیم عادلانهٔ منابع بین همه و قبول حقٔ تعیین سرنوشت و احترام به سایر حقوق انسانی‌ همهٔ آحاد در ایران، دیدگاهی‌ ایده آلیستی و غیر واقع بینانه است.
نویسندهٔ عزیز در کامنتی به درستی‌ و البته با شکسته نفسی‌ :) فرموده اند: " از دیدگاه من که مانند همه خردمندان جهان یک اینترناسیونالیست هستم آذربایجانی کسی است که در بخشی از کره زمین که آذربایجان نام دارد زندگی می کند و یا مردم باشنده در آذربایجان از هر نژاد و گویشوران به هر زبان. این مردم شاید ترک، پارس، عرب، کرد، ارمنی، آشوری، دو رگه، چند رگه و .......... باشند و به زبان‌های گوناگون سخن بگویند." همین اگر در مورد ایران هم به کار گرفته می‌‌شد یعنی‌ ایرانی‌ کسی‌ است که در ایران زندگی‌ می‌کند و ممکن است تورک کورد یا فارس، یا دو رگه و ... باشد. واقعاً اگر اینطور می‌‌شد آیا مشکلی‌ به نام ناسیونالیسم و یا پان باقی می‌ماند؟! اینجاست که نویسندهٔ عزیز راست می‌گویند ولی‌ واقعیّت موجود در جامعه ی ایران چیز دیگری است. وقتی که ناسیون من مورد هجمه و فرهنگ و زبان من در معرض نابودی باشد صحبت کردن از اینترناسیونالیسم فقط می‌‌تواند آرزویی باشد در دل من و آقای نویسنده‌ی عزیز.

در آخر یک کتاب بسیار عالی‌ را برای همهٔ دوستان معرفی‌ می‌‌کنم: کتاب لافکادیو نوشتهٔ شل سیلور استاین که در مورد بحران هویت است.
با احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

مصطفی احمدی روشن از متخصصان هسته ای ایران یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودند و از ایشان پرسیده بودند که ظهور چقدر نزدیک است؟؛ آقای خوشوقت فرموده بودند: این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار می‌کنید.
http://iranglobal.info/node/16308."

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در مورد پرسش جناب ذاکری:«چرا تمامی خبرهائیکه در سایت های وزارت اطلاعات مثل باشگاه خبرنگاران و رجا ووووو برای کوبیدن اخبار و شخصیتهای اپوزیسیون استفاده می شود تماما با استناد به خبرهای درج شده در سایت ایران گلوبال است و پس از این هوچیگری که راه میندازند شما تکذیبه می زنید ولی آنان تکذیبه شما را منعکس نمیکنند؟». پاسخ دقیق را البته می باید از مسئولین این سایت ها پرسید ولی من تنها می تونم حدس بزنم :1_از آنجا که مطبوعات وابسته به ارگانهای جمهوری اسلامی در این 33 سال آنقدر دروغ تحویل مردم ایران داده اند که دیگر کسی اخبار «تولیدی» نظام اسلامی را باور تمی کند به ویژه که این اخبار ...

در ارتباط با اپوزیسیون برون مرزی باشد که روز انه ازطریق تلویزیونهای ماهواره ای در دسترس عموم مردم ایران قرار می گیرد از این رو مطالبی که بشکل شایعه ، خبر توسط نشریات وابسته به اپوزیسیون خارج از کشور علیه شخصیت ها و یا احزاب شناخته شده خود منتشر می کند بلافاصله بعنوان یک «فاکت و سند» از سوی نشریات وابسته به جمهوری اسلامی بطور وسیع نقل می شود. معمولا مطبوعات جمهوری اسلامی به این مطالب لینک نمی دهند بلکه از آن عکس گرفته و یا بشکل تحریف شده ای آن را نقل می کنند و برای این کار بنظر می رسد؛ دستگاه عریض و تحویلی هم دارند .من متوجه شدم که در برخی موارد تنها پس از چند دقیقه مطلب ایران گلوبال از سوی آنان مانیتور شده است 2_ مطالبی که اپوزیسیون خارج از کشور علیه رهبران جنبش سبز و دیگر اصلاح طلبان دینی منتشر می کند ، مطوبوعات جناح حاکم ،بلافاصله واکنش نشان داده و آن را به شکل «خبر »و برای خراب کردن چهره رغیب سیاسی خود،یعنی اصلاح طلبان دینی منتشر می کنند 3_ مطالبی که در خصوص غنی سازی و بحران هسته ای ارتباط می یابد 4_ افشاگری در مورد دزدیها و سوء استفاده مالی و جنسی مقامات دولتی و یا حکومتی ..بنظر من غیر از مورد 4 که در برخی موارد مخفیانه از سوی ارنگانهای اطلاعاتی تحقیق صورت می گیردتا منبع خبر شناسایی گردد و یا احتمالا مسئولین مور عزل و نصب قرار گیرند_ در بقیه موارد به مدیریان این رسانه آموزش داده شده است که چگونه آن را منعکس نمایند . معمولا دو یا سه نشریه از چنین اختیاراتی برخوردارندو بقیه مطبوعات وابسته به جمهوری اسلامی از کیهان و یا فارس نیوز کپی می کنند. حال پرسش اساسی این است که چرا آنان از میان دهها سایت شناخته شده اپوزیسیون؛ ایران گلوبال را بعنوان منبع خود انتخاب می کنند. دلیل اش این می تواند باشد که آنان نمی خواهند برای یک سایت مشخص وابسته به به جناح معینی از اپوزیسیون تبلیغ کنند و از آنجا که ایران گلوبال ارگان سیاسی جریان مشخصی از اپوزیسیون نیست ؛ روزنامه های جمهوری اسلامی ترجیح می دهند که منبع را ایران گلوبال عنوان نمایند دوم اینکه روزانه نزدیک به 50 خبر ، ویدئو ، گزارش و مقاله در ایران گلوبال درج شودو یا بعبارت دیگر ترافیک مطلب گذاری در سایت ما بسیار بالاست سوم ایران گلوبال با اخبار منتشره مصلحتی برخورد نمی کند و اخبار مغایر مصلحت اپوزیسیون را هم پخش می کند بطور مثال خبر انفجار سایت اتمی فردو که منبع آن حمید رضا ذاکری بود و در بیش از یک میلیون خبرگزاری جهان منتشر شد ، که ما هم ابتدا خبر ان را منتشر کردیم و یک روز بعد تکذیب خبر را به نقل از یک روزنامه اسرائیلی در ایران گلوبال منتشر کردیم این تکذ یبیه بلافاصله توسط دهها سایت و نشریه جمهوری اسلامی و به نقل از ایران گلوبال در داخل ایران منتشر شد و در خصوص انفجار سایت فردو ما جمعا شش خبر و گزارش منتشر کردیم و یا در خصوص ویدئو ساختگی و مونتاژ شده علیه علیرضا نوری زاده 5 دقیقه پس از انتشار از سوی فضایل عزیزیان از آنجا که می دانستم این خبر هم بلافاصله روی آنتن جمهوری اسلامی خواهد رفت بلافاصله پس از مشاهده ویدئو ، کامنتی زیر آن نوشتم که در بالا ملاحظه می کنید و یک و یا دوساعت بعد فضایل بهم زنگ زد و از« خبر» منتشره معذرت خواهی کرد که متوجه جعلی بودن ویدئو نشده بود و بهر حال به او گفتم همین مطلب را به خبر نوری زاده اضافه کند و من بعنوان مدیر سایت بلافاصله به تیر خبر اضافه کردم که« این خبر تکذیب شد»....شایان ذکر است که در طی تمام این سالها در ازدون و بیرون سایت سعی کردند که ایران گلوبال را« خطی » و یا آن را وابسته به یک ارگان ویا جریان مشخص سیاسی اپوزیسیون نمایند که خوشبختانه موفق نشدند. ما می خواهیم بعنوان یک نشریه «فضول»، دمکرات و مستقل بمانیم
نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر میکنم این مقاله حاوی نکات ارزنده ایی است ..و پر محتوا ..به اعتقاد من ما هم باید این انتخابات را تحریم کنیم و نگذاریم که این حکومت جبار تنفس بکشد ...سوگل خانم من نظرم در مورد انتخابات در ایران همان طوری که اقای زمانی گفته اند موافق هستم و باید این حکومت را تحریم نمود ..البته به شما هم بگویم که افرادی هستند که لابی حکومت هستند و به دنبال تخریب هستند ..حتی ما باید در قبال این افراد ایستادگی کنیم و انها را افشا کنیم ..به هر حال من هم از مقاله استفاده کردم و امیدوارم این حکومت برود و مردم حاکم شوند

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه فضای سیاسی ایران تبدیل به حسادت ورزی و غرض ورزی شده است ...به جای این افکار اشتباه و پر از کینه و حسادت بیایید در مورد این مطلب بنویسید که چگونه باید از شر این حکومت عقب مانده نجات پیدا کنیم ...به اعتقاد ما افراد مخرب اهدافشان زود برای مردم رو میشود ...افسوس ...به جای پرداختن به مباحث حاشیه ایی بیایید برای یک حکومت مردمی تلاش کنید ..بیایید مقالاتی هم بر علیه ولایت فقیه بنویس ...به اعتقاد من همین که شما مطلب مونتاز شده جعلی نوری زاده را پخش نمودید و خوراک تبلیغاتی حکومت جور و ستم شدید ..هویت شما مشخص تر شد ..این تخریبها نشانگر شخصیت شمااست ..هر کسی جای شما بود مدتی خودش را برای تخریب بازنشته مینمود ...منتظر مطالب شما در خصوص نفی کامل حکومت ولایت فقیه هستیم....

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام من حمیدرضااحمدابادی فرزند پاشا متولد تهران اصلیت تفرشی از استان اراک وکارمند شهرداری منطقه 14 هستم .می خواهم بگویم اگر خواهشی کنم امیدوارم به خواهش من جواب دهید .می خواهم این را از سایت تان بردارید ومتشکرم

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر فراوان از اصلاحتان، اشتباه لفظی بوده. البته که رنه دکارت این موضوع را گفته اند. در بخش سوم این نوشته که بعدا می اید در مورد دکارت و کانت جداگانه صحبت خواهد شد. باز هم از توجه شما سپاسگزارم. دنیز

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، موسی تبریزلی، شما می گوئید: ( .......... دولت - ملت سازی آمرانه پهلوی برابر شده است با بی عدالتی های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در بین ملیت های غیر فارس كه من آذربایجانی با گوشت و پوست خود آنرا حس می كنم .......... ) ..........

.......... دوست گرامی، شما ناسیونالیست هستید و این سخن شما نمونه آشکار یکی از ویژگی های ناسیونالیست ها است که من در نوشتارم آورده و گفته ام که یکی از ویژگی های ناسیونالیست ها زندگی در گذشته و برای گذشته است. ناسیونالیست ها همواره در زمان گذشته و برای گذشته زندگی می کنند و کلنجار مغزی ناسیونالیست ها در پیوند با رویدادهای زمانی به نام (گذشته) است نه زمانی به نام (اکنون) و زمانی به نام (آینده) و زمانی به نام (اکنون) برای ناسیونالیست ها وجود ندارد! دوست گرامی، رژیم پهلوی ده ها سال است که نابود شده است و ما در زمان فرمانروائی رژیم گنداب و لجن ولایت فقیه به سر می بریم. این رژیم که سردمدار آن ترکی به نام خامنه ای است از ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است و فارس و ترک و کرد و عرب و .......... در آتش ستم های بی شمار این رژیم به یکسان می سوزند اما شما چسبیده اید از رژیم نابود شده پهلوی! ********** دوست گرامی، شما می گوئید: ( ........... اینترناسیونالیسم پدیده ای بعد از ناسیونالیسم برای ملت های در حال گذار از ملت شوندگی است .......... ) و یا ( .......... بعد از ناسیونالیسم بحث اینترناسیونالیسم مطرح است .......... ) و یا ( .......... جوامع سنتی كه هیچ دركی از ملت مدرن ندارند گفتن از پادزهر اینترناسیونالیسم راهكاری گمراه كننده و عبث هست ......... ) دوست گرامی، آیا پیشنهاد و راهکار شما این است که چون در اروپا و سرزمین های دیگر نخست ناسیونالیسم چیرگی داشت و سپس پدیده های دیگری مانند تک میهنی (اینترناسیونالیسم) و مردم سالاری (دموکراسی) نمایان شدند پس ما هم مانند آنها باید نخست پیرو ناسیونالیسم باشیم و سپس به برتر از ناسیونالیسم برسیم؟ این سخن شما مانند این است که کسی بگوید چون برای شخم زدن زمین نخست بیل و یا خیش دستی به کار برده می شد و سپس گاو آهن به کار برده شد و سرانجام تراکتور به کار برده شد پس ما هم برای شخم زدن زمین نخست باید بیل و یا خیش دستی به کار ببریم و سپس گاو آهن به کار ببریم و سرانجام تراکتور را به کار بگیریم! چرا ما نباید از همان آغاز تراکتور را به کار ببریم؟ چون باید مانند دیگران از صفر آغاز کنیم!!! پس خواهشمندم روشن کنید که چگونه در سایه اندیشه های زهرآگینی مانند آریاپرستی و ترک پرستی و پان های رنگارنگ دیگر می توان امیدوار بود که ایرانی ها پس از درآمدن از چاله ولایت فقیه به چاه دیوارکشی های هیتلری نیفتند؟ چگونه می توان امیدوار بود که در سایه پدیده ای کهنه و مرده و پرتاب شده به زباله دان تاریخ به نام ناسیونالیسم حق به حقدار برسد و عدالت پیاده شود و معنویت و ارزش های والای انسانی از میان نروند؟ در سایه پندارهای ناسیونالیستی چگونه می توان امیدوار بود که پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه به جای رژیمی که با اندیشه خردمندانه کشورداری کند رژیم نژادپرستان نفهمی مانند اسلوبودان میلوشوویچ بر سر کار نیاید؟ دریغا و فسوسا که در همه جهان مرزها و دیوارکشی های ناسیونالیستی رو به نابودی هستند و همه جهان به سوی تک میهنی (اینترناسیونالیسم) می رود و در ایران کسانی پیدا شده اند که بزرگترین آرزویشان دیوارکشی های هیتلری میان ترک و پارس و کرد و عرب است! دوست گرامی، هر سرزمینی ویژگی های خودش را دارد. این که چون در فلان سرزمین چنین و چنان شد پس ما هم باید چنین و چنان کنیم پنداری است که بسیار کسان را در جهان سیاست به شکست کشانده است. فراوان بوده اند کسانی که ویژگی های سرزمین خودشان را از یاد بردند و از دیگران دنباله روی کردند و سرانجام شکست خوردند و فراوان بودند کسانی که ویژگی های سرزمین خودشان را آن چنان که بود دیدند و هماهنگ با ویژگی های سرزمین خودشان برنامه ریزی کردند و کوشیدند و پیروز شدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ظاهرا تنها آقای عزیزی میدانستن که چه میخواهند، سایرین سخنان تکراری وهنوز هم نمیدانند پس از 34 سال برای رهائی از بیماری که به ایران و ایرانی تحمیل کر ده اند چکونه رهائی یابند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سوگل خانم این واقعا اشتباه تایپی است؟ من که شک دارم یکی مرتبا اشتباه تایپی بکند، هم در اینجا و در تمام کامنتهایش و هم در سایت خودش. اتفاقا سوال من هم از مسولین ایرانگلوبال این است که چرا به کسی که چندین مقاله را از دیگران سرقت کرده و تازه طلبکار هم است و جواب هم نمیدهد اجازه انتشار آن سرقتهای ادبی را میدهند؟ شما هم که نمیخواهید نظرتان را درباره سرقت ادبی بنویسید. آیا با سرقت ادبی موافقید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی فکر خوبیست مخصوصا برای معروف شدن همانطوریکه خیلیها اذ اینراه مشهور شده اند ......
من مقاله مینویسم و اینجوری میخواهم به دیگران نیز بگویم من نیز هستم می‌خواهم به این ترتیب ابراز وجود کنم و خودی نشان بدهم،آخر من چه چیزی از کسانی‌ که مقاله مینیویسند کم دارم؟من نیز میتوانم با نوشتن مقاله مثل خیلی‌‌های دیگر اسمم را در شبکه‌های اجتماعی و وبسایتهای خبری مطرح کنم و به اصطلاح سری تو سرها در بیاورم.تازه برخی‌ از رسانه‌های سمعی و بصری هم ممکن است به خاطر مقالاتم از من مصاحبه هم بگیرند و خیلی‌ زود به یک چهره اندیشمند و روشنفکر در افکار عمومی‌ تبدیل بشوم. حتی ممکن است اگر کارم بگیره که حتما میگیره به عنوان یک مفسر سیاسی در شبکه‌های عمده خبری به کار تفسیر خبر و تولید اندیشه نیز مشغول به کار بشوم

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ثانی شما ایراد اصلی را رها کردید و به یک اشتباه تاپیی اشاره میکنید ..به سوالات اقای ذاکری جواب دهید ..چرا این فرد منتشر کننده که شخص مخربی بر علیه فعالان سیاسی هستند و همزمان همین مطالبشان در سایت های ولایت فقیه منتشر میشود را امکان انتشار میدهید ..موضوع انتشار این مطلب هم هست ..چرا هنوز به ایشان امکان درج مطالب میدهید که بخواهند با ابروی این سایت بازی کنند ..باید جلوی افراد مخرب گرفته شود ...نمیدانم مسولین ایران گلوبال چه پاسخی دارند...