Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی طرف حرکت ملی آذربایجان خط و خطوط و مرزبندی مشخص دارد برای مثال آذربایجان غربی که برخی کوردها همصدا با وزارت اطلاعات رژیم کوردستان مینامند و یا با سلطنت طلبان که دستشان بخون ملت آذربایجان در ٢١ آذر حکومت ملی آذربایجان آغوشته شده و یا با کلیت رژیم کنونی که جوانان ما را هر روز زیر شکنجه میبرد .ما با اینها در زیر یک سقف قرار نمیگیریم حال ٢-٣ نفر از آذربایجانیها سعی در مغدوش کردن خطوط حرکت ملی آذربایجان را دارند برای مثال همین کنفرانس باصطلاح پولاریسم در استکهلم . شما که شرکت کرده بودید به عینه شاهد افتضاح کاری این حضرات بودید این آقایان درک نکرده اند که خطوط حرکت ملی آذربایجان چیست و رفته اند با یک فردی بنام حسن اعتمادی شونیست و ضد تورک و ضد عرب زیر یک سقف نشسته و میخواهند مسئله حقوق ملل غیر فارس را حل کنند نوشته آقای حسن اعتمادی بخوبی نشان میدهد که با یک فرد و گروه نژاد

گروه نژاد پرست و شونیست که هر گونه حق و حقوق ملل غیر فارس رد میکند نه مسئله پولاریسم و نه مسئله حقوق ملل غیر فارس
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا سایت ایران گلوبال حک شده؟! این خبر خوبی است یعنی سایت تاثیر گذار و پر بیننده شده و وزارت اطلاعات و سایبری سپاه نگران شده پس شما باید به فکر ایمنی بیشتر سایت باشید. لطفا بیشتر در این زمینه اطلاع رسانی کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

چندی قبل یکی از دوستانم تعریف میکرد که در یک کنفرانس تحت عنوان آذربایجان و ژوپلیتک پروبلملر شرکت کرده بودم و یکی از کارشناسان وزارت خارجه آذربایجان بشکل مختصر گفت ما مدیون خواهران و برادران خود در جنوب آذربایجان هستیم ١- شونیست فارس و دشمنی دولت ایران را با تورک زبانها را بما آموختند ٢-ما را از نیت و نفوذ مذهب و آمال و اماجش با خبر ساختند و تجربه تلخ دولت اسلامی ایران را بما یاد دادند و گرنه ما در شمال آذربایجان چشم بسته به دامن شونیزیم فارس و دولت اسلامی ایران میافتادیم تجربه سخت و دلخراش برادران و خواهرانمان در جنوب ما را نجات داده و ما همیشه و مادام العمر مدیون آنها هستیم بالخص دولت سکولار و لائیک آذربایجان .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مجید جوادی لطف کنید جواب دهید که آیا با تفکر آقای حسن اعتمادی و با سابقه سیاسی اش « نماینده گی رضا پهلوی » و کلی برنامه رادیوی ضد تورک با همکاری فردی بنام زردشت اجرا کرده و امثالهم با خبر بوده اید یا اینکه چشم بسته برای شما بشکل پاکت حواله شده و بگفته یکی از دوستانم یکی از دلایل شرکت نکردن آذربایجانی ها در این باصطلاح کنفرانس شرکت افرادی مثل حسن اعتمادی بود و جالب اینست که هیچکدام از برگزار کنندگان مسئولیت این افتضاح کاری را به عهده نمیگیرند و انگار جن ها از تورکیه آمده و در استکهلم جلسه برگزار کرده اند و این حق مسلم هر تورک آذربایجانی است که بپرسد که با یدک کشیدن نام تبریز بنام مرکز مطالعه ات چطوری با دشمن تورکها زیر یک سقف مینشینید آیا این به دستور حامیان مالی بوده و یا انتخاب خودتان ؟

نوشته شده توسط: peerooz

" آیا می توان به بهانه عدالت اجتماعی و دشمن خارجی، آزادی را فدا کرد؟ "
سوال ساده ایست که جواب ساده ندارد. اکثر ما ایرانیان و شاید خاور میانه ای ها عمری را در آرزوی " آزادی " سر کرده و قبله آمال و آرزوی ما شده است و گمان برده ایم که دنبال " آزادی ", و یا همراه آن" عدالت اجتماعی " هم خواهد آمد . شاید در دنیای ایدآل چنین باشد ولی آیا هیچگاه وضع دنیا ایدآل بوده است ؟ آیا برای برخورداری از " عدالت اجتماعی " باید منتظر " آزادی " شد ؟ و اگر " عدالت اجتماعی " بدست آمد چون با " آزادی " همراه نیست, آنرا هم فدای " آزادی " کرد؟ نمیدانم ولی شاید با توجه به اوضاع آمریکای لاتین این مساله تا حدودی روشن شود. در طول چند قرن گذشته آمریکای لاتین در معرض تهاجم ها و اشغال ها و جنبش های آزادی خواهی فراوان و حکومت های گوناگون بوده و شاید بعضی از کشور ها تا حدودی از " آزادی " نسبی برخوردار بوده و هنوز باشند.

جناب رضا علامه زاده مقاله جالبی در سایت گویا دارند که پس از بازدید چند کشور آمریکای لاتین میگویند :
" ......... دهها هزار كودك بوليويائی كه در خيابانها متولد می‌شوند، در خيابانها رشد می‌كنند، در خيابانها كار می‌كنند، در خيابانها با بچه‌های خيابانی ديگر همخوابه می‌شوند، در خيابانها زاد و ولد می‌كنند و در نهايت در خيابانها می‌ميرند بی آنكه حتي يكروز يا شب را زير سقفی گذرانده باشند فيلم مستندی بسازم. اين فيلم را نساختم اما اين تصوير را كه در تمامی كشورهای آمريكای لاتين وجود دارد......"

و در مقایسه در پایان مقاله , زنی که در شش سالگی با پدر و مادر از شیلی پینوشه به کوبا گریخته است میگوید :

" ماریا: فکر می‌کنم در این زمینه هم برابری کامل وجود داره. شانس کار برای همه هست اما اینکه حقوقش برای یک زندگی ساده کافی باشد باید بگویم که برای هیچکس نیست، چه زن چه مرد. این مشکل کوباست. ولی وقتی وضع زن‌ها را در اینجا با کشورهای فقیر دیگر مثل بولیوی و اکوادور مقایسه می‌کنم این وضعیت را مثبت می‌بینم. بگذار یک چیزی را برایت بگویم. هیچ چیز برای یک زن، یک مادر، مهمتر از این نیست که بچه‌اش بی‌سرپناه نباشد،‌ امکان تحصیل داشته باشد و دسترسی به پزشک داشته باشد. باید کشورهای دیگر آمریکای لاتین را دیده باشی تا آرامش مادران کوبائی را نسبت به دیگران درک کنی.
من: به نظر می‌رسد از زندگی در اینجا راضی باشی.". پایان نقل قول.
http://news.gooya.com/politics/archives/2016/11/220622.php
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای کاوه جویا گرامی،
پس از اشکال فنی که در سایت پیش آمد، متاسفانه نتوانستیم این مطلب را بازسازی کنیم و ویدئوی آن را هم نتوانستیم پیدا کنیم.
لطفا آن را ویرایش و کامل کنید.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای بنی طرف گرامی،
پس از اشکال فنی که در سایت پیش آمد، متاسفانه نتوانستیم این مطلب را بازسازی کنیم.
لطفا آن را ویرایش و کامل کنید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

مشکل فنی پیش آمده است و متن اصلی برخی مقالات حذف شده است. تا چند ساعت دیگه درست می شود

نوشته شده توسط: کاوه جویا

آقای توکلی، متن این مطلب هم پاک شده و تنها تیتر، عکس و چکیده ی مطلب باقی مانده است. این سومین مطلبی است که تاکنون دچار حذف متن شده است. البته شاید مطالب دیگری هم باشند که باید بررسی کرد.

نوشته شده توسط: کاوه جویا

کیانوش توکلی گرامی، متن این مطلب پاک شده و تنها تیتر و چکیده و عکس آن باقی مانده است! عین همین اتفاق در مورد نوشته ی "وطنیمیز، ایران" هم افتاده بود، که ناچار شدم دوباره متن بگذارم. اما این یکی را فعلاً دست نمی زنم تا ببینید، چگونه است که متن مطالب منتشر شده در تارنما پاک می شوند!

نوشته شده توسط: Anonymous

جعل و تحریف حقایق روشن و مسلّم تاریخی برای گردش چرخ کارخانهء ملت سازی مصنوعی به هدف پاک سازی قومی در خوزستان بی اخلاقی سیاسی است .تاریخ پیش روی ماست ایران یک هویت تمدنی و فرهنگی است که بر خلاف نوستالژیک های شیخ خزعلی علاقمندان به تجزیه خوزستان قابل انکار و قابل حذف نیست. بنا به داده ها و پژوهش های تاریخی که هم شرق شناسان روسی و هم امریکایی انجام داده اند این خطه قبل از اینکه پای اقوام بیابانگرد عرب به ایران برسد سرزمینی غیرعربی بوده است. برای نمونه آثار تاریخی بجا مانده از کاخ اپادانا در شهر باستانی شوش مربوط به دوره ای که این شهر پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان بود و بعد از ۲۶۰۰ سال هنوز این شهر نام تاریخی خودش را دارد. مشکل امثال یوسف بنی طرف نژادی است و مسئله عرب و عجم است و نه ستمی که بر سر تمام ملت ایران آوار شده است.....

.... شما ها به یمن جنایات حکومت اسلامی ندای تجزیه را سر داده اید. دغدغه شما نه حقوق زبانی اقوام ایرانی که نفی و تعرض به هویت ایرانی است. واقعیت این است که برای امثال شما مشکلات هر منطقه‌ای که ظرفیت جدایی داشته باشد مهم‌تر است وگر نه چرا از مشکلات مردم کرمان و گیلان و یزد و... دم برنمی‌آورید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا برای پیدا کردن اجناس درجه چندم نژاد پرستی دربازار مکاره سیاست به دکان دونبش محافل پرتقال فروش تجزیه طلب رجوع کنید!!!به گفته بسیاری از کنگرس منهای آمریکا و اروپا کیفیت «تولیدات داخلی» از لحاظ کیفیت دست کمی از«محصولات خارجی»ندارند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب آتاش سلام؛
از مهرتان سپاسگزارم. برای من هم گفت و شنود با شما دلنشین است.
نوشته اید:
سلجوقیان ، صفویان ، عثمانیان را نمی توان بعنوان پان معرفی کرد. اگر آنها پان بودند زبان فارسی را به دربارشان راه نمی دادند. پس نباید نتیجه ی غلط گرفت .

بله درست است برای صاحبان ثروت و حکومتگرانِ با قدرت کمتر مسئله آموزش به زبان مادری، وابستگی های مستقل ملیتی و دلبستگی های تاریخی فرهنگی برجسته و پایه بوده است. مرسوم است که در میان ما چپ ها گفته می شود: سرمایه وطن ندارد و هرجا سود باشد آنجا وطن اوست و البته چنین نیز می باشد.

آنها (سرمایه داران و قدرتمداران ) برای سرکردگی های خویش، نگهداری قدرت سیاسی و انباشت بیشتر دارائی های شان، بی هر اما و اگری تن به هر لجنی می مالند و در بزنگاه سرنوشت سازِ مرگ و زندگی، هرگز تعهدی به مردم هم ولایتی و همخونی و همزبانی نشان نداده و گرایش اخلاقی نیز ندارند.

در مورد آن سه امپراتوری بالا نیز این اصل صادق است!

زبان فارسی در آن برهه های تاریخی نسبت به زبان ترکی بی گمان دارای اهرم پیشبرنده تر بسود آن نظام ها بوده، و آنان این زبان را به زبان ترکی ترجیح داده اند. و در نتیجه مصلحت " نظامِ دربار و حفظ دیپلماسی هریک از امپراتوران" قطعا می باید آشکارا ایجاب کرده باشد که به زبان فارسی گفتمان داشته باشند و آنگونه نیز بوده و بکاررفته است.

ولی طرح این نکته در نوشته ی من، نه بر سر پانیست بودن آنها که چنین نیست، بلکه آن گفتگوی دیگری را نیازدارد تا به چند و چون آن پرداخت. منظور من از آن نمونه های دربارهای خلافت ترکی این بود که شاهان، آگاهانه و با رغبت گرایش به زبان فارسی داشته اند. و دلبخواهانه آنرا برگزیده اند.
ای بسا که هدف آنها بیشتر این بود که از زبان فارسی بسود دم و دستگاه خود اعتبار و یا بهره برداری مصلحتی کسب کنند؛ و کرده اند.

گرایش به زبان فارسی برای آنان هرگز ریشه ی پانیستی نداشته است. همانگونه که زبان فارسی برای رژیم ولائی درست عکس آن سه قدرت سیاسی مقتدر ترکِ پیشین، تنها ناگزیری پذیرش و اجتناب ناپذیری در تن به زبان فارسی بوده است و آخوند چاره ای جز این نداشته و ندارد.
و براساس این استدلال ساده، درست نیست که یک رژیم بشدت خودکامه مذهبی، و آنهم از نوع شیعی با تمرکز فوق قدرتِ نیمه خدائی مطلق و نرمش ناپذیر را دلبخواهی پارسگرا گفت! زیرا هیچ یک از نشانه ها، دیدگاه ها و راهکارهای ارتجاعی این بساط مذهبی و مرتجع، به دعاوی شوینیستی فارسگراها که ما نمودارهای آنها را بخوبی می شناسیم دمخور نیسن و با پوینیسم آنها نمی خواند. و نکته واهی پارسگرائی توسط دیگر پان ها جز ترفند نیست و بهمین خاطر بی پایه می باشد.

چراکه اگر آن سه امپراتوران پیشین، انتخابی زبان دربار را فارسی کرده بوده است؟! این مورد و عنوان و برچسب را به رژیم ولایت فقیه مطلق دادن و چسباندن هرگز درست نیست.
باوردارم که اگر رژیم می توانست و یا در آینده بتواند برای زبان فارسی که با فرهنگ او بیگانه است تره هم خوردنمی کند و آنرا با نفرت تمام از گردونه ی گفتمان اجتماعی و سراسری به بیرون از جهان واقع پرتاب می کرد؛ و بجایش شاید بنا به مصلحت دین اسلام، زبان عربی می توانست بهترین باشد. که البته شانسی ندارند زیرا زبان عربی تا پایان دوره دبیرستان متوسطه تدریس شده و می شود؛ ولی گرایش به عربی بجز در میان آخوندها جندان پیشبرد نداشته و ندارد.

با این وجود همه ملت ها حق مسلم آموزش به زبان مادری را تا بالاترین دوره دانشگاهی دارند و باید هم پس از سرنگونی رژیم خودکامه داشته باشند و همه ی ما چپ ها و نوعدوستان فراملی نگر پشتیبان این حقوق ابتدائی ملت های بوده و می باشیم.
تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

گذشته ها گذشته .
امام زمان امید آینده گراهاست.
سوسیالیسم امید چپ هاست.
دمکراسی امید لیبرالهاست.
فدرالیسم فقط در چهارچوب تمامیت ارضی ایران.
جای تجزیه طلبان در کشورهای همسایه است.
نرک به ترکستان . عرب به بین النهرین. بلوچ به پاکستان.
ایران فقط وطن اقوام ایرانیست.
دشمنان ایران به اویغورستان و سیبریه نزد اسکیموها ؛ اجداد پر افتخارشان در برف و یخ .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یکنفر 50 اسمه:
بخواهی یا نخواهی این راهی هست که اگر هر ملتی یا ملت هایی بروند پایان ان همین است نوبت ترکیه هم میرسه
دموکراسی و حقوق بشر که هیچ حتی حقوقی برای خود دولتمردان هم در جهان سوم وجود ندارد اگر ما جایی نصیحت کرداه ایم برای عاقلان بوده وگرنه من به شخصه ارزو دارم همین وضعیت را در تبریز ببینم

نوشته شده توسط: Anonymous

کاش اینها را میدادند به کوردها که حسابی با تورک ها از حق هم دربیایند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن جداری:
من از شما و لاچین خواستم دلیلی بر اینهمه بیچارگی و عقیم بودن زبان تورکی بیاورید
بابت ان انشای "اصول اقوام از دد حین جداری" هم نمره شما -5- است
بنشین به جای این.. برای ان اشکالاتی که به زبان ات گرفتم و یکی از هزار نیست فکری بکن تو که خواستار تدریس این فاجعه بار زبانی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب علی: شما بگو تورک ها به پنجره و پذیرش و تمام واژه هایی که نوشتم چه میگویند ؟
من از درون ایران کامنت میگذارم و گذاشتن عکس مساوی با امضا کردن سند مرگ خودام در سایتی که 24 ساعته توسط اطلاعات رصد میشود ولی شما که از کانادا درفشانی میفرمایید لطف کرده ان قیافه ازبکی را اواتار کامنت هایتان کرده سایت را منور کنید تا ببینیم ان قیافه تورکی را
درباره انقراض هم بهتره یک سری به اذربایجان غربی بزنی و بپرسی ساوجبلاغ و ارومیه الان چه قومی زندگی میکند یا اردبیل را سنی های تالشی و گالشی چه کردنند بهتر متوجه میشوی کی دارد منقرض میشود

نوشته شده توسط: حسن جداری

تا چند باید تذکر داد ، تکرار مکررات کرد که در ایران نه یک ملت به نام ملت ایران، بلکه ملتها وجود دارند و ایران کنونی کشوری چند ملیتی می باشد . تاکی باید توضیح واضحات داد که زبان، یکی از ویژگی های اصلی یک ملت واحد و مشخص بودن است و چون در ایران، زبانهای مختلف نظیر فارسی، ترکی، عربی و بلوچی وجود دارد باید طبیعته این کشور، یک کشور کثیر المله باشد. این شوونیست هاس برتری طلب هنوز چسبیده اند به نظرات پوسیده شوونیستی خود. از دید این برتری طلبان قومی و زبانی، همه ایرانیان به یک ملت واحد تعلق دارند و آذربایجانی ها، کردها ،عربها و دیگر ملت های غیر فارس، - بیش از نصف اهالی کشور- اقوامی بیش نیستند! گوئی ما هنوز در زمان سلجوقیان و صفویه زندگی می کنیم . ازدید این برتری طلبان شوونیست، زبان فارسی باید تا ابد الدهر، همچنان زبان رسمی در مدارس و ادارات ایران باشد تا

مبادا یک پارچگی ایران، بهم بخورد . به عبارت دیگر، مبادا هژمونی و برتری سیاسی و زبانی ملت فارس بر ملت های دیگر، ذره ای به خطر بیفتد! در واقع امر ، برخی از این شوونیست های قوم پرست، گامی جلو تر نهاده، مدعی هستند که در ایران تنها یک زبان اصیل و " خودی" وجود دارد و آن هم زبان فارسی می باشد . زبان ترکی که بیست و اندی میلیون از ساکنین کشور ، بدان حرف میزنند، زبانی بیگانه است که با زور شمشیر ترکهای " مهاجم" به اهالی " آریائی" تبار آذربایجان تحمیل گردیده است! زبانهای کردی و بلوچی و غیره نیز صرفا شاخه هائی از زبان فارسی می باشند. برخلاف نظر این برتری طلبان از خود راضی، نه زبان ترکی در آذربایجان و نقاط دیگر کشور، زبان تحمیلی است و نه زبانهای بلوچی و کردی صرفا شاخه هائی از زبان فارسی محسوب میگردند. همین شوونیست های برتری طلب هستند که سخت به استخوانهای پوسیده کوروش و داریوش و شاپور ذوالاکتاف و دیگر شاهان و جنایت کاران تاریخ چسبیده اند تا آسانتر بتوانند، از تز ارتجاعی متعلق بودن همه ایرانی ها به یک نژاد و تبار واحد که از دید آنها همان تبار آریائی میباشد، دفاع کنند. به نظر من ،عقاید برتری طلبانه این چنین افراد شوونیست، کاملا نفاق افکنانه و غیر عادلانه بوده و معنائی جز نا دیده گرفتن حقوق آشکار ملت های غیر فارس و پایمال ساختن فرهنگ و زبان و آداب و رسوم این ملت ها نمی باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

http://tebaren.org/fa/?p=326

http://www.araznews.org/fa/Archives/29815

در گزارش وب سایت مرکز مطالعاتی تبریز و سایت آراز نیوز قید شده است که آقای اعتمادی در جلسه تنظیم بیانیه پایانی سمینار حضور نداشته اند.
با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

ترس از پانیرانیسم و نوشتن توبه نامه در ایران تازگی ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

جای بسی تاسف است که هنوز هم کسانی پیدا می شوند وسند گفتارشان را از شاه .. می اورند...شاه عن شاه پوسید واینان بیدار نشدند...

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز در ایران در تهران و اصفهان نشستها و جلساتی در وصف تاریخ و کوروش و نژاد اریایی برگزار میشود که تا مردم فارس را از مسائل بیکاری و فساد دورذ کرد و انان را به تاریخ گول زد. چون این نشستها در مناطق ترک اذربایجانی، خوزستان،کردستان و بلوچستان و ترکمنستان هوادار ندارد.

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

لطفا ان افرادی که فقط تهمت و فحش میدهند، قبل از نوشتن نظر خود، کمی به محتوای خبر فکر کنند؟ بخصوص به نقشه رژیم در حذف ملیت عرب ایران و نادیده گرفتن حقوق و جایگاه ملیونی ان در اقلیم اهواز و نتایج مخرب ان. از ورای این نظر دادنها میتوان فهیمد که رژیم چطوری سوء استفاده میکند و تفرقه بوجود می اورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئله خیلی ساده هست ، در ایران فارس زبانها زیر استبداد هستند و ترک زبان ها زیر استعمار ، و کسانی که قصد انحراف دیگران از اصل مطب دارند مجبوررند بجای دو سطر ، دو صفحه به غیر مطلب بپردازند تا حسابی عوام فریبی کرده باشند و در حالی که این ترفند خیلی کهنه شده و همه این داستان ها را در همه جا می شود دید ولی حرف تازه در مقابل حقوق برابر غیر فارس نه ، یک مثال شاید کافی باشد برای آدم منطقی و بی تعصب.
حکومت اگر فارسگرا نیست ، پس چرا نزدیک به ده میلیون ازربایجانی مجبور شده برود در فارسستان کار کنند ، صد عدد فارس در ازربایجان مشغول نیست پس اقتصاد، سرمایه و کارخانه در مناطق فارس یک تبعیض بزرگ نیست ، چرا کارگر ازربایجان باید مثل سرباز برود در اصفهان کار کند و هر شش ماه یک باربه خانه بر گردد ولی کارگر فارسستان در شهر خود کار می کند و عصر پیش خانواده اش باشد .

نوشته شده توسط: حسن جداری

آقای اسامه مجددی، قبل از اینکه به نظرات بغایت شوونیستی و نادرست تان پاسخ دهم ، می خواهم این نکته را برایتان تذکر دهم که هر گونه توهین به ملت های مختلف چه در ایران و چه در دیگر نقاط جهان، کاری بس نکوهیده و زشت است . شما برخوردی کاملا توهین آمیز و شوونیستی، به ترک تبار ها و زبان آنها دارید. با این نگاه برتری طلبانه و قوم گرایانه ، شما هرگز قادر نخواهید شد ستم ملی را که در طول نود سال گذشته از جانب دو رژیم ارتجاعی شاه و جمهوری اسلامی بر ملت های غیر فارس ایران اعمال شده است، درک کنید . بهمین جهت نیز با امثال شما بحث و گفتگوی متمدنانه و دموکراتیک در زمینه مساله ملی در ایرن ، نتیجه و فایده ای نخواهد داشت .احساسات شوونیستی و برتری طلبی قومی و زبانی در شما آن چنان ریشه دار است که قیافه برخی از ترک زبانهائی را که در سایت " ایران گلوبال " مقاله و

مطلب می نویسند، به قیافه و صورت مغول ها و تاتارها ماننده کرده و با این نظرات عمیقا شو ونیستی، این پا آن صاحب نظر ترک تبار و ترک زبان را مورد اهانت قرار میدهید. در عین حال، این برخورد ارتجاعی شما توهین بزرگی به ملت مغول محسوب میشود. در دنیا نه یک ملت و تباری به ملت های دیگر برتری دارد و نه هیچ زبانی برتر از زبان های دیگر است . از دید من، مغول ها چه از لحاظ انسانی و تباری و چه از لحاظ زبانی و فرهنگی با دیگر ملتهای جهان در دنیای پر جمعیت کنونی، فرقی ندارند . آنچه انسانها را از همدیگر متمایز می سازد، بهیچوجه هیکل و قیافه و گوش و چشم آنها نمی باشد. زبان فارسی را شما به ناروا از زبان ترکی برتر دانسته و زبان ترکی را به مثابه زبانی ناقص و معیوب مورد استهزا قرار میدهید. در عین حال از ترک زبانهای ایران میخواهید، به زبان فارسی که از دید شما زبانی برتر وکامل می باشد، نظرات خود را ابراز دارند! آقای مجددی، دلیل اینکه در ایران تحت ستم کنونی ، نویسندگان، شعرا و اندیشمندان متعلق به ملت های غیر فارس ایران به زبان فارسی مطالب و آثار خود را ارائه میدارند، همانا قدغن بودن زبانهای غیر فارس در این کشور چند ملیتی می باشد. نوباوگان آذربایجانی، عرب و کرد و دیگر ملت های غیر فارس ایران تا قدم به مدرسه میگذارند ، زبانی بیگانه برایشان تحمیل میگردد . این زبان بیگانه برای ملت های غیرفارس ایران، همان زبان فارسی است. بهمین علت دلیل نیز، کودکان دبستانی در آذربایجان، کردستان و دیگر مناطق غیر فارس کشور، از فرا گرفتن زبان مادری خویش محروم می مانند. در دبیرستان ها و دانشکده ها ، شاگردان چیزی را که به نام تاریخ ادبیات یاد میگیرند، همان ادبیات فارسی است . یک دانش آموز و دانشجوی آذربایجانی، در حالی که طوطی وار اسامی و اشعار شعرای فارسی زبان را یاد میگیرد ، قادر به کسب کمترین دانش در زمینه ادبیات ترکی آذربایجانی نمی باشد.. این مشکل، در مورد دانش آموختگان ملت های غیر فارس دیگر نیز، مصداق پیدا می کند. در زمان حکومت فرقه دموکرات آذربایجان در بین آذر ماه 1324 و 21 آذر 1325، در تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان، در مدارس، همه به زبان ترکی تحصیل میکردند. برای نمونه، در کتابهای درسی پر ارزش کلاس های پنجم و ششم ابتدائی، مطالب مفیدی در باره شعر و شاعری و ادبیات آذربایجان درج شده بود و کودکان با فرا گرفتن مطالب این کتابها می توانستند با اسامی شعرا و ادیبان و اندیشمندان سرزمین خود و آثار آنها آشنائی پیدا کنند. تحمیل زبان فارسی به ملت های غیر فارس ایران- آز ترک های آذربایجان گرفته تا بلوچها،- صدمات جبران نا پذیری به زبان و ادبیات این ملت های تحت ستم، وارد ساخته است. در پایان این نوشته می خواهم این واقعیت را به یاد همه شوونیست هائی که مبلغ و مروج شوونیسم قومی و زبانی و نژادی هستند ، برسانم که در دنیای امروز ، هیچ جا ، نژاد خالص و نابی وجود ندارد . افتخار بر زبان و نژاد و قوم و ملت برتر، کار انسانهای کم عمق، عیر منطقی و شوونیستی است که جوامع بشری را نه از دید طبقاتی و تضاد و کشمکش ها بین طبقات متخاصم ، بلکه از نقطه نظر قوم پرستی و نژاد پرستی ، مورد بررسی و توجه ، قرار میدهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامد ایمانی

در پشت تأسیس پارلمان در تبعید آزربایجان جنوبی، اشخاص شناخته شده‌ی حرکت ملی قرار دارند. ادبیات شما شبیه به ادبیات وابستگان نهادهای امنیتی رژیم فاشیست جمهوری اسلامی می‌باشد که با نشان دادن خود به عنوان «فعال ملی» و قایم شدن پشت نقاب استدلالات ظاهراً مقبول، تلاش بر سم‌پاشی و تخریب حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی می‌نمایند برای ما فعالان حرکت ملی بسیار آشناست.

نوشته شده توسط: Anonymous

5-6 ماه پیش ایت الهه جنتی در نماز جمه گفت که یک عده درستوح بالای نظام پولهای کلانی را از کشور خارج می کنند و مسئولان باید جلو انها رابگیرند. این یعنی سیستم از دزدی های صادق لاریجانی از قبل با خبر بود. اما نمی توانند علنی کنند چون ان موقع لاریجانی ها هم دزدی های انها را افشا خواهند کرد

نوشته شده توسط: Anonymous

اسامه مجدی اینها که شما شمردی یعنی به اینها در تورکی باجا می گویند صددرصد غلط است.
در تورکی ( باجا ) فقط به سوراخ بزرگ گفته می شود بقیه که شما شمردی من دراوردی خود تان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

نام "کولی" را شهرنشینان به مردمانی که شیوه ی زندگانی شان در حرکت شکل گرفته بود و در شهرها تبدیل به کول بر/ باربرها می شدند، بکار می گرفتند.

نام "کولی" را شهرنشینان به مردمانی که شیوه ی زندگانی شان در حرکت شکل گرفته بود و در شهرها تبدیل به کول بر/ باربرها می شدند، بکار می گرفتند. این مردمان خودشان را "کولی" نمی نامیدند و نمی نامند. به "سینتی" و "روما"ها در آلمان می گفتند "بزچران"، در حالیکه آنها گله داری نمی کردند. اینان شغلهای نوازندگی، آوازخوانی، رقصندگی و راه اندازی سیرک داشتند و هنوز هم دارند و به کولبری و کارگری هم کشیده شده اند. از میان اینان ویلن زنهای بسیار برجسته ای با شهرت جهانی برخاسته است، موسیقی "جیبسی ها" در غرب بسیار محبوب است. از نخستین مهاجران به قاره ی اروپا هستند و زبانشان جزو زبانهای هند و اروپائی است. قشقائی ها ترکمن/ترک هستند و در مسیر و محدوده ی مشخصی در جنوب ایران اقتصاد کوچ نشینی داشتند و هنوز دارند که بر اساس ییلاق و قشلاق هست. این مردمان در مسیر حرکت شان کشاورزی فصلی هم می کردند و در در واقع خودکفا بودند، در شهرهای نزدیک به مسیر و محدوده شان بازاریابی برای کالاهایشان می کردند، صنعت گلیم بافی/ قالی بافی دختران و زنان قشقائی هم که زبانزد همگان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسن اعتمادی, بهتر است در موضع پان ایرا نیستی خود محکم بمانید. ماهم بقول شما در موضع موضع پان تورکی خود محکم خواهیم ماند. اینکه مینویسید««چه کسی جلوی نظامی گنجوی و احمد کسروی و احمد شاملو و غلامحسين ساعدی و صمد بهرنگی را گرفته است که به زبان ترکی ننويسند؟ چه کسی از نوشتن آقای یوسف عزیزی بنی طرف به زبان عربی جلوگيری کرده است»» کذب آشکار حقیقت است. من یادم می آید , در کلاس پنجم یا ششم ابتدائی درس میخواندم, کتاب داستان اصلی و کرم بزبان تورکی در خانه داشتیم, از ترس ساواک این کتاب را در کاهدان پنهان میکردم/

آقای رضا براهنی شاهد زنده است که تنها یک کلمه تورکی (قاپدی قاشدی) در یکی از کتابهایش نوشته بود و بخاطر همان یک کلمه 6 ماه زندانش کردند.این از دوره شاهتان. شما بهتر از همه میدانید که تورکها یا عرب ها چه مکافاتی دارند تا برای بچه هایشان سجل با یک نام تورکی یا عربی بگیرند/ آقای اعتمادی اگر من در آن کنفرانس بودم, مطمئنا هنگام سخنرانی شما پلنوم را با علامت اعتراض ترک میکردم.
نوشته شده توسط: یوسف عزیزی بنی طرف

تا زمانی که دلیل متقن برای این امر وجود نداشته باشد قابل قبول نیست و همان طور که گفتید یک شایعه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جوابی روشن وشفاف به این سوال نباید برای مدعیان اشراف وتسلط برحقوق فردی واجتماعی وبین المللی که عشق وطن وهموطنان هم دغدغه همیشگی شان است خیلی مشکل باشد مگر آنکه دروجودوادعاهایشان غش باشد.سوال این است که چراکشور ایران را این قدردرمباحثی ازقبیل فدرالیسم وتجزیه وتمرکززدائی آسیب پذیرمیبینیم؟چرا این بحث ها وحتی اقدامات عملی دراین راستاهادراسپانیا وبریتانیا وهندوستان وسودان افغانستان وامریکاو........تابونبوده ومعمولی تلقی میشوند ولی نوبت به ایران که برسد آسمان میتپد؟ آیا مامشکل یا مشکلات نهادی داریم که صلاح نیست به این ریشه هااشاره شود؟بااین بحث هاچه چیزی عوض میشود واگرهم به فرض بسیار بعید عوض شود غیرازاین است که زمینه نیرومندی دربین بوده ومبارزه باآن زمینه خیلی هزینه بربود؟آیااین فقط مشکل روانی گذرازدوران رضاخانی به قرن بیست ویکم است که اصحاب کهف راازاین زایمان طبیعی می هراساند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام مجدد به خدمت چنگائی عزیز که مکاتبت با شما خوش است .دوست گرامی خودتان مثالهای بسیار عالی را مطرح کرده ای اما بنظر بنده باز نتیجه ی سوئتواهم زا ارائه شده است .
بخدمتتان عرض کنم که مقوله ی ملت و پان منتسب به آن یک پدیده ی جدیدی هست که از ایام جنگ جهانی اول یعنی تقریبا صد سال خورده ای مطرح هست. یعنی سلجوقیان ، صفویان ، عثمانیان را نمی توان بعنوان پان معرفی کرد. اگر آنها پان بودند زبان فارسی را به دربارشان راه نمی دادند. پس نباید نتیجه ی غلط گرفت .

در اصل مسئله ی آنها حکومت کردن به هر نامی به هر شیوه ای به هر قیمتی بوده است.
و اما مطرح کردن پانفارسیسم از طرف ما در ایران نباید موجب شود که ما برای خفه کردن طرف مقابل زود دنبال پانهای خیالی دیگری باشیم . بعبارت دیگر پانفارسیسم تنها متعلق به ملت فارس نیست .
ما در ایران یک اقلیت کوچکی که تحت یک هژمونی پانفارسیسم عمل می کنند ، حتما هم نماینده ی ملت فارس نیستند و چه بسا در ترکیب خود از ملتهای غیر فارس در ایران زیاد وجود دارد را پانفارس می نامیم. این پان از نظر ما عامل اصلی اصلاحات و آنتی رفرم می باشد.
بخدمتتان عرض کنم که بنیانگزاران این پان با نیت خوب از طرف آذربایجانیان بکمک بیگانگان بوده است، ولی نتیجه ی فاجعه باری را در ایران به بار آورده است ، برادر از کسروی تا جوادی من می توانم برایتان صدها پان فارس آذربایجانی را نام ببرم ، آنها واقعا فکر می کردن یکسان سازی واقعا خدمت به ایران هست . متاسفانه آنها هنوز همینطوری فکر می کنند. آنها نمی دانند زیبائی ایران در کثرت و الوان بودن ایران هست . بدین طریق این ها برای خود مقدساتی و دستگاه تبلغاتی بسیار قوی باز به کمک بیگان درست کرده اند که یکی از مقدسات زبان فارسی هست ، دومی فردوسی هست سومی......... با متوسل شدن به اینها جلو هر تغییر مثبت را گرفته اند، هر حرکت مثبت را ضد ایرانی معرفی می کنند ، هر حرف از برای حقوق ملل و انسانها در ایران را تجزیه ی ایران تلقی می کنند،یک تبلیغات سو بر علیه اصلاحات راه می اندازند که شما بهتر از من شاهدش هستید، پس وقتی صحبت پانفارس هست منظور ما ملت فارس نیست .لطفا دنبال پان های خیالی دیگر نگردیم. موفق باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

نفی ملیت های متفاوت درون کشور ایران ناپختگی کامل سیاسی است، اگر برخاسته از شوونیسم فارس و سلطنت طلبی نباشد.
اینکه صلاح همه ملیت ها باقی ماندن در درون همین کشور کنونی است یا نه، اینکه شرایظ خاورمیانه اجازه ماندن را خواهد داد یا نه، بهمراه سوالات دیگر همگی موضوعاتی هستند که میتواند مورد بحث قرار گیرد، اما یک ملت دانستن ترک با بلوچ یا عرب با اصفهانی که ناشی از پیروزی ها فلان پادشاه در 2000 سال قبل یا ناشی از شکست فلان پادشاه در 700 سال قبل است، حتی جدی به نظر نمیرسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

فدراليسم و مليتهاى ايران كدواژه هاى تجزيه ايران هستند. پذيرش اين كدواژه ها آغازى است براى پايان ايران اقای اعتمادی برای شخص شما متاسفم که به این آسونی خام یک مشت تجزیه طلب نژاد پرست شدید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اعتمادی من پیش از این نشست برای شما احترام زیادی قائل بودم اما اکنون...؟حیف شما نیست فریب این نوری علا که هم خودش وهم خانومش ایران ستیز هستند و سابقه درخشانی در ایران ستیزی دارند را بخورید؟ فکر نکنید که ما نمفیهمم حزب سکولار دموکرات نوری علا که شما هم دبیر کلش هستید بصورت زیرکانه داره مفوم اصلاحات جعلی مانند ملیت های ایرانی رو در اپوزوسیون ایرانی جا میندازه و این خیانتی محضه مطمئن باشید این طنابی که نوری علا داده دست شما پوسیده است و آینده اش نه ازادی ایران بلکه ایرانستانیه که شاهنشاه فقید پیشبینی کرده بود و شک نکیند به دریای از خون بدتر از بالکان یا سوریه ختم خواهد شد شما انسان اگاهی هستید از سوابق ایران ستیزانه و فاشیستی و وابستگی تمامی کسانی که در این نشست در کنار شما بودید اگاه هستید لطفا فریب این اوباش قوم گرا را نخورید

نوشته شده توسط: Anonymous

امیدوارم برگزار کنندگان این کنفرانس جواب خود را گرفته باشند و این درس تاریخی را از یاد نبرند که با طرفداران سلطنت و با تفکر شونیستی نه پلورالیسم میشود و نه مسئله حقوق ملتهای تحت ستم حل میشود و اگر من ١٠ صفحه در این مورد مینوشتم بهتر از نوشته خود آقای حسن اعتمادی نمیشد .البته قبلا کامنتی را در زیر نوشته آقای بنی طرف نوشته ام که در جواب آقای حامد ایمان بود و دوباره جهت اطلاع میاورم تا فاکت باشد : آقای حامد ایمان تا بحال هزاران اجلاس و کنفرانس ایرانی توسط کشور های غربی و شرقی حمایت مالی و معنوی شده حالا گیرم که مخارج این باصطلاح کنفرانس را تورکیه داده آیا در اصل مسئله که همانا حق و حقوق ملل تحت ستم در ایران است فرق میکند منتها با این بحثهای کناری اصل موضوع کنار گذاشته میشود اصل موضوع حق و حقوق ملل تحت ستم است و این کفرانس با این ترکیب مضحک با یک شکست مفتضحانه روبرو شد و در شهری که هزاران

که هزاران تورک آذربایجانی زندگی میکند و استکهلم یکی از مراکز مهم خارج از کشور برای حرکت ملی آذربایجان محسوب میشود بجز برگزار کنندگان این اجلاس کسی در آن شرکت نمیکند یعنی کنفرانس در سالن خالی .و امیدوارم برگذار کنندگان این باصطلاح کنفرانس درس تاریخی از این افتضاح بگیرند البته این اولین تجربه اینها بود و تابحال این آقایان دستی در آتش نداشتند و حالا درس خود را خوب یاد گرفتند که حرکت ملی آذربایجان با افراد شونیست و نژاد پرست ، ضد تورک و ضد عرب مثل حسن اعتمادی و امثالهم به هیجوجه زیر یک سقف نمی گنجد و فعالین حرکت ملی با کسی شوخی ندارد .ساعت ٩:27
نوشته شده توسط: Anonymous

درایران بدلیل اینکه شالوده‌ی اصالت ماهوی از بین رفته وجود گروه‌های قومی با ويژگی‌های مشخص و ثابت نژادی يا فرهنگی پیش ازهرچیز حاصل ذهنيت پردازی ايدئولوژيست های جریانات تجزیه طلب است تا يك واقعيت تاريخی .در ایران دولتی تحت عنوان شوینیسم فارس وجود خارجی ندارد تا که سیاست دولتی و ساختار قدرت مالی و سیاسی ویژگی نژادی داشته باشد. ابعاد و نتایج عملی سیاست ستم و تبعیض نسبت به همه مردم ایران در زمینه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ربطی به قومیت ندارد ،مگر در مناطق " فارس " نشین منطق ستم و تبعیض و ویرانی وجود ندارد ؟ ستم و تبعیض درایران نتیجه محصول سیاست تمرکز گرائی ضد ملی و ضد دمکراتیک بورژوازی است که بورژوازی بزرگ آذربایجان از نقطه نظر تناسب قوای عینی طبقاتی سرکردگی بوژوزی ایران را در دست دارد. محورمبارزه سياسی ملت‌ درايران مسئله آزادی و دموکراسی و سرنگونی استبداد دينی است.....

..... و مسئله زبانی - قومی تابع آن قرار میگیرد و خودش را مستقل نشان نمیدهد بر خلاف کشورهای ترکيه و جمهوری جعلی آذربایجان که ساختار قدرت مالی و سیاسی ویژگی شوینیستی- نژادی دارد و مبارزه ملل درون این کشورها ‌میتواند عليه سیاست ناسیونال شوئینستی دولتی گروه قومی حاکم تعریف بشود و جنبشهای ملی‌ این کشورها صفت مشخصه اشان کسب استقلال سیاسی و ايجاد دولتهای ملی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای حسن اعتمادی عالی بود این جمله شما : :ايران دارای ملتی واحد است متشکل از اقوام و تيره ها و فرهنگ ها و زبان ها و مذاهب گوناگون، که بعنوان يک کشور عضو سازمان ملل متحد می تواند دارای فقط يک حکومت و يک قانون اساسی باشد". خودبخود گويندهء چنين سخنانی نمی تواند امضاء کنندهء متنی باشد که به چنين زبان غلطی نوشته شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

دامن زدن و تقویت سیاست قومیت گرایی تحت عنوان " جنبش های ملی و ستم ملی در ایران" آشی است که محافل تجزیه طلب بعد از سرنگونی رژیم اسلامی برای مردم ایران می خواهند بپزند. وقتی صحبت بر سر "جنبشهای ملی" در مناطق غیرفارس ایران است القاء این ایده است که نابرابری‌های اقتصادی و هیرارشی‌ اجتماعی ،گسترده گی فقر, بیکاری, اعتیاد, طلاق, فساد اداری و مالی, فحشا, بی سوادی و ... که امروزه جامعه ایران با آن روبرو است از تاثیرات سیاست شوونیستی نژادپرستان پان فارس است .!!!!!! در زمانه ای که بحث قوم و عشیره و طایفه درعرصه مردم شناسی جا دارد و در تعریف مدرن از حقوق اساسی یک ملت فاقد مبنا وموضوعیت است محافل قوم پرست تجزیه طلب خواستار دگرگونی مناسبات اجتماعی به‌ نفع قومی گری در ایران هستند. در دورانی که اروپا پس از تجربه فاشیسم نژادی هیتلر مرزهای میان خودشان را برداشته اند و حقوق فراملی ....

در کانون گفتمان سیاسی و اجتماعی شان نشسته است محافل تجزیه طلب برپایه قوم گرایی های سده‌ی هیجدهم اروپا داغدار زندگی نکردن اقوام در حکومتهایی برپایه‌ی پیوندهای قومی و ایلی هستند .
نوشته شده توسط: Anonymous

قره‌چی‌های آذربایجان

ژنرال سایکس در مورد کولی‌های ایران و آذربایجان نوشته‌است: «در تابستان ۱۹۰۰ برای تحقیق دربارهٔ کولی‌های جنوب شرقی ایران و تکمیل اطلاعات سینگلر به آنجا رفتم. تعیین نژاد و محل کولی‌های ایران بسیار دشوار است، چون در هر ناحیه‌ای نامی دارند، ولی کلاً آنها را «فیوج» می‌نامند که ظاهراً کلمه‌ای عربی است. کولی‌های ایران با کولی‌های انگلستان تفاوت زیادی دارند و کارشان تهیه چرخ چوبی نخ‌ریسی و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهی هم اسب و شتر و الاغ معامله می‌کنند و کلاً اخلاق پسندیده‌ای ندارند. مردهای آنها با سایر مردان ایران فرقی ندارند، ولی طرز لباس پوشیدن زن‌ها بکلی با زنان دیگر فرق می‌کند و به همین دلیل به آنها غربتی می‌گویند. فعلاً در ایران بیست هزار خانوار یا صد هزار کولی و در آذربایجان پنج هزار خانوار زندگی می‌کنند.»

قره‌چی‌های آذربایجان

ژنرال سایکس در مورد کولی‌های ایران و آذربایجان نوشته‌است: «در تابستان ۱۹۰۰ برای تحقیق دربارهٔ کولی‌های جنوب شرقی ایران و تکمیل اطلاعات سینگلر به آنجا رفتم. تعیین نژاد و محل کولی‌های ایران بسیار دشوار است، چون در هر ناحیه‌ای نامی دارند، ولی کلاً آنها را «فیوج» می‌نامند که ظاهراً کلمه‌ای عربی است. کولی‌های ایران با کولی‌های انگلستان تفاوت زیادی دارند و کارشان تهیه چرخ چوبی نخ‌ریسی و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهی هم اسب و شتر و الاغ معامله می‌کنند و کلاً اخلاق پسندیده‌ای ندارند. مردهای آنها با سایر مردان ایران فرقی ندارند، ولی طرز لباس پوشیدن زن‌ها بکلی با زنان دیگر فرق می‌کند و به همین دلیل به آنها غربتی می‌گویند. فعلاً در ایران بیست هزار خانوار یا صد هزار کولی و در آذربایجان پنج هزار خانوار زندگی می‌کنند.»

در آذربایجان کولی‌ها را «قره‌چی» و «قراچی» یا «قاراچی» می‌نامیدند و در شهرها و روستاها پراکنده بودند. آنها برخلاف عادت همیشگی‌شان از آوارگی دست برداشته و ساکن شده بودند، بطوری که در تبریز کوچه‌ای به نام «قره‌چیلر کوچه‌سی» (کوچه قره‌چی‌ها) وجود داشت که ساکنان آن، همه کولی بودند. این محل خوشنام نبود و اشخاص محترم به آن حدود نزدیک نمی‌شدند. «قره‌چی» ها غالباً به رقاصی و مطربی و کف‌بینی و بخت‌گشایی و غربیل‌سازی و سبدبافی مشغول بودند. مطربهای تبریز غالباً به این محله تعلق داشتند و در جشن‌ها و عروسی‌ها، زنها یا پسران جوان کولی با لباس مردانه، به رقص و آواز و اجرای نمایش می‌پرداختند. فحشا در میان زنان این محله بشدت رواج داشت.

زن‌ها برای گدایی و کف‌بینی، دسته‌دسته به محله‌های دیگر شهر می‌رفتند و ضمن دزدیدن اشیای کوچک و فریب دادن زنهای ساده‌لوح، کودکان آنها را نیز می‌دزدیدند، به همین دلیل در میان مردم تبریز در مورد دزدی «قره‌چی» ها داستانهای زیادی بر سر زبانها بود و مادرها برای ترساندن کودکان خردسال به جای «لولو» و چیزهای ترسناک دیگر، بچه‌ها را از «قره‌چی» می‌ترساندند.

قره‌چی‌ها به ترکی حرف می‌زدند، اما در میان خود گویش عجیب و مخصوصی داشتند. این گویش شباهت عجیبی با سانسکریت و زبانهای هند و پاکستان داشت. سر ویلیام اوزلی که در سالهای ۱۸۱۰ و ۱۸۱۲، هنگامی که عباس میرزا ولیعهد تبریز بود، در راه سفر خود به هند و ایران، سری هم به آذربایجان زد، بسیاری از لغاتی را که «قره‌چی» ها استفاده می‌کردند، ثبت کرد. او دربارهٔ «قره‌چی» ها می‌نویسد:

روزی در منزل کمپبل در آذربایجان بودم که چند نفر به نام «قره‌چی» که شباهت عجیبی به جیپسی‌های خودمان داشتند به آنجا آمدند که با زبان خاصی حرف می‌زد. می‌گویند که این طایفه مذهبی ندارند و همه عمر خود را به لهو و لعب و خوشگذرانی می‌گذرانند، به همین دلیل هم به جای خانه، زیر چادر زندگی می‌کنند و معاش خود را از دزدی‌هایی که از تخم‌مرغ و مرغ و لباس و وسایل مردم می‌کنند، می‌گذرانند و با مهارت عجیبی، کف‌بینی و پیشگویی می‌کنند. مردی که من با او ملاقات کردم صراحتاً گفت که بسیاری از افراد قبیله‌اش دین و ایمان ندارند و هیچ عبادتی نمی‌کنند، ولی خودش از این که مسلمان بود، خدا را شکر می‌کرد. در آن هنگام چند پیک از استانبول رسیدند و بلافاصله متوجه شدند که او جزو قبیله‌ای است که در کشور عثمانی به آنها «چنیگانی» یا «چنگانه» می‌گویند. آنها هم معتقد بودند که مردان چنین قبایلی غالباً خائن و زنهایشان بی‌عفّت هستند. آشپز کمپبل که مدتی را در انگلستان سپری کرده بود، گفت که اینها مثل جیپسی‌های ما هستند. من بسیار مشتاق بودم که چند لغت آنها را بنویسم و ثبت کنم. در میان آنها پسرک جوانی بود که با آن که سواد نداشت، اما کمک زیادی به من کرد.»[۳]
نوشته شده توسط: Anonymous

حتی دو کلمه ایکه حاکی از حقیقت باشد در نوشته های فارسها, اعم از نوشته خودشان یا ترجمه از کتایهای دیگران پیدا نمیشود. برای نمونه :
بوالقاسم پاينده مترجم تاريخ طبري:
متن عربي جمله اي در كتاب تاريخ طبري بدينگونه است : »وفي هـذه السنه غزا الجراح بن عبداالله الحكمي و هو امير علي ارمينيه و آذربجان ارض التُرك فتح علي يديه بلنجرم و هـزم الترك« ) تاريخ طبري، تاريخ الامم و الملوك، مطبعه بريل، ليدين 1879(.

در حاليكه آقاي ابوالقاسم پاينده مترجم فارسي تاريخ طبري اين جمله را به شكل زير ترجمه نمود: »در اين سال )سال 104 هجري( جراح بن عبداالله حكمي كه امير ارمنيه و آذربيجان بود به غزاي سرزمين توركان رفت كه بلنجر به دست وي گشوده شد و توركان را هزيمت كرد« )طبري جلد9، صفحه 4044، حوادث سال 104 هجري( (سال722 ميلادي( (مترجم: ابوالقاسم پاينده، چاپ سال 1353(.
@bizimocak

چنانچه در متن عربي ديده ميشود عبارت »آذربايجان ارض التُرك«، در ترجمه فارسي آقاي ابوالقاسم پاينده حذف گرديده است، اين عبارت از يك طرف نشاندهنده اين است كه در زمان صدر اسلام نيز آذربايجان، سرزمين و ارض توركان محسوب ميشده است، و از طرف ديگر نشان مي دهد كه مترجمين فارس كه در مكتب پهلوي و پان ایرانیستی تربيت يافته از صداقت و امانتداري بهـره اي نبرده اند، با توجه به اين، قيد اين مطلب نيز ضرورت دارد، كه در استفاده از منابع تاريخي فارسي دقـت زيادي لازم ميباشد چونكه ترجمه ها ميتواند بصورت متبحرانه تغيير يابند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اينها خودشان مي دانند چيكار هستند واميدوارم كه خبر را بخوانند كه نه تنها احسان فتاحي بلكه خيلي از افراد دنبال عاصفه آرمانفر وهم دستان ايشان هستند.
در اكثر رسانه هايي كه مصاحبه كرده ام به مافياي حكومتي اشاره كرده ام كه توسط اطلاعات ايران به اروپا رسيده اند وهمانند داعش كه در جنايت وبمب گذاري هستند
اينها هم همانند آنها در حال شناسائي اپوزيسون خارج از كشور هستند براي كشتن مخالفين رژيم
عاصفه آرمانفر به صراحتاً مي گويم كه ايشان با اطلاعات تهران در حال همكاري مي باشندوهيچ شكي در آن نيست .
به اميد اين كه اين جنايتكاران در خارج از ايران محاكمه شوند وبه سزاي جنايتهاي خود برسند چرا كه در داخل با ياوري همچون اطلاعات خونخنوار به هيچ نتيجه ايي نمي رسند

بنده تقاضا مي كنم از دوستان گرامي وخوانندگاني كه اين مطالب را ميخوانند منتشر كنند دسته به دسته تا كه افرادهاي كه توسط

اينها بدبخت شده اند بر شهادت اين گفتار شهادت دهند
نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام واحترام خدمت خوانندگان محترم
اين ها كلاهبردار هستند من ميشناسم اينهارا
وقسم به ذات خداوند يك كلمه دروغ نيست .
عاصفه آرمانفر يك شخص اطلاعاتي مي باشد وامير طهماسبي هم يك انساني مي باشد كه در يونان از طريق سفارت برمي گردد تهران وعاصفه آرمانفر را مي بيند تا كه زمينه خروج از كشور خودرا پياده سازي كنند
در ابتدا خواسته اند كه باهم ديگر ازدواج كنند اما با مخالفت اطلاعات روبه رو مي شود .
امير طهماسبي مجددا بلافاصله به المان مي آيد
وخودش بهتر مي داند از اين داستان
وهيچ وقت نمي تواند از دست پليس فرار كند چراكه يك مجرم وقاچاقچي انسان بوده است وبه مدت بيش از هشت ماه در يونان بوده است.
وقراربراين بودكه عاصفه آرمانفر براي ايشان پول بفرستد ودريونان منزلي را براي مسافركرايه كند كه اين شخص بنده را ٢٣روز گروگان گرفت وبارها قصد كشتن مرا داشته است .
وبهم خبر دارند كه درآلمان هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تجزیه طلبان آذری و عرب کارشان فقط دروغ و جعل و تحریف و فریب است .
نه تها مردم ایران بلکه اقلیت های قومی در ایران خواهان طرد و افشای این گروه ناچیز راسیست ضد بشر و ضد ایران و خانن به مملکت هستند .
اینها فاقد هرگونه صلاحیت اخلاقی سیاسی و مردمی هستند و فقط باید دستگیر و در داگاههای ملی مردمی محاکمه گردند. .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

احسان گرامی ، این چه خبری هست؟ آینگونه اخبار بدون مدرک و سند جرم دارد. شخص شما پاسخگو خواهید بود. اگر فردا شخص دیگری چنین اتهامی به جنابعالی بزند و آن را در سایت منتشر نماید ، شما چه خواهید کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

چون مردم از این رژیم متنفرند و خواهان سرنگونی هستند، لزوما نمی توان این جماعت قوم پرست را « مترقی» نامید. امروزه تعدادی از "چپ های " سابق جزء بدنه این حرکت هستند که بشدت واپسگرا و غیر دموکراتند. حجم انبود نوشته ها و مقالات شان نشانگر ماهیت واپسگرایانه آنان است. بر خلاف ادبیات سیاسی دوره مشروطه که بیشتر سخن از حقوق بشر بود گفتمان سیاسی این جماعت تنها محدود به حقوق گروه قومی و نژادی خودشان است. در دوره مدرن که شهروند بیشتر با حقوق فردی اش فهمیده می‌شود . مردم برای این جماعت تجزیه طلب قوم پرست عموماً به عنوان «رمه» تلقی می‌شوند و مبنای عدالت و نابرابری انسانها بر حسب جایگاه قومی افراد است که وضع میگردد. اینان بر بستر فقر و چپاول و ستم حکومت ملا ،خر سیاستهای قومی خودشان را هی میکنند. تلاش این جماعت "پیشانی سفید " برای ایجاد نفرت قومی در آذربایجان،خوزستان،کردستان و ....

... بلوچستان چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یا کم رنگ نشانش داد. فضای حاکم بر این کنفرانس چیزی نبود جز تایید ناسیونالیسم ترک و عرب و غیره. تا پیش از انقلاب اسلام و کمونیسم ایدئولوژی محرک بود اما امروزه آن چه جانشین کمونیسم و اسلام سیاسی شده ناسیونالیسم افراطی در سایه تداوم فرهنگ قبیله ای است با موضوع محوری نژاد . اوج چنین حرکت‌های ناسیونالیستی ، غائله آذربایجان و کردستان بود که از اول ساخته و پرداخته عمال استالین در مسکو و باکو بود. امروزه علیرغم تمامی ناملایمات اعم از فقر، بیکاری، اجحاف و چپاول و نقض حقوق بشر در ایران زمینه حرکت "هویت خواهی ناسیونالیستی" به‌ گونه درون‌زا و از پائین چه در آذربایجان و چه در خوزستان و ..... بسیار ضعیف است.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، مر شما را گفتم پیش از این که زبان دری که به نادرست فارسی نامیده می شود هزار سال است که زبان کاربردی همه ایرانیان است و کاربردی شدن این زبان پیوندی با رضاشاه و رژیم پهلوی ندارد! چنان که پیش از رضاشاه همه دبستان ها در آذربایجان با زبان فارسی کار می کردند نه با زبان ترکی! قانون اساسی مشروطیت در زمان مظفرالدین شاه قاجار ترک به زبان فارسی نوشته شده است نه به زبان ترکی! پیمان های ترکمانچای و گلستان در زمان فتحعلیشاه قاجار ترک به زبان فارسی نوشته شده بودند نه به زبان ترکی! نخستین روزنامه در ایران به نام "وقایع اتفاقیه" در زمان ناصرالدین شاه قاجار ترک به زبان فارسی چاپ شده است نه به زبان ترکی! هزاران نامه را می توان یافت که پادشاهان ترک قاجار به زبان فارسی نوشته اند اما حتی یک نامه را نمی توان یافت که به زبان ترکی نوشته شده باشد و همه اینها پیش از رضاشاه بودند! سرایندگان .....

..... و نویسندگان ایرانی نیز هزار سال است که نوشته هایشان را به زبان فارسی نوشته اند نه به زبان ترکی! ساخته شدن دبستان های نوینی که با روش اروپائی و با زبان فارسی کار می کردند نیز در زمان قاجار و از سوی حسن رشدیه که یک ترک تبریزی بود و در کوی چرنداب تبریز زاده شده بود آغاز شد نه از سوی رضاشاه و در زمان پهلوی! ***** دوستان گرامی، من که خودم ترک هستم این سخنان را برای چه می نویسم؟ آیا برای ستیز با زبان ترکی؟ نه! برای ستیز با دروغ بافی و تاریخ تراشی و داستان پردازی های اشترگربه ای پان نامه ای است که من این سخنان را می نویسم! وگرنه زبان کاربردی هشتاد میلیون ایرانی اگر به جای زبان فارسی زبان ترکی باشد می تواند باشد و من نمی گویم نباید باشد! چون برای کسانی که باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستند گویشور بودن به یک زبان نشانه خوب بودن و بد بودن کسی نیست و این ناسیونالیست ها هستند که از زبان بتی ساخته و در برابر آن به خاک می افتند! چنان که در گفته ها و نوشته های پان ترک های ایرانی زبان مادری بتی است که باید در برابر آن سجده کرد! برای انگل های سیاسی پان ترک فدرالیسم نیز دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی در یک سرزمین است نه ابزاری برای مردم سالاری! حق تعیین سرنوشت نیز ابزاری برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک کشور بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان است نه ابزاری برای ارج نهادن به خواست مردم یک سرزمین در مرزبندی سرزمینشان! در نوشته های پان ترک های ایرانی اگر هم از رژیمی که گرداننده آن ترکی به نام خامنه ای است یاد شود این رژیم یا رژیم راسیست فارس است یا رژیم پان فارس است یا رژیم فاشیست فارس است یا رژیم نژادپرست فارس است یا رژیم شوونیست فارس است یا رژیم فارس گراست و ..... اینان مانند گرامافونی که سوزنش گیر کرده باشد می گویند زبان، زبان، زبان، زبان، زبان، ..... و پس از گفتن سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته و تکراری و خسته کننده به یاد نمی آورند که کسانی که در آذربایجان و بخش های ترک نشین دیگر ایران خون مردم گرسنه ترک را به شیشه کشیده اند پیوندی با قوم منحوس فارس و ملت ستمگر فارس و ملت بیگانه فارس نداشته و همگی از ترک نژادها و ترک تبارها و ترک زبان ها هستند! روشن نیست که آیا با کار کردن دبستان هائی به زبان مادری کباب هائی به پهنای یک وجب و درازای سه وجب از آسمان خواهند بارید و یا نان سنگک برشته کنجدی و یا سکه های زرین؟! و آیا ترک های ایرانی هیچ کمبودی به جز دبستان به زبان مادری ندارند؟ بی مزه تر از همه اینها سخنان پان عرب ها درباره دبستان به زبان مادری است! پان عرب هائی که مانند صدام حسین پان عرب اهواز را الاحواز، آبادان را عُبّادان، خرمشهر را محمره، سوسنگرد را خفاجیه و خوزستان را عربستان می نامند مانند پان ترک ها زبان، زبان می کنند! هنگامی که رژیم آخوندی می کوشد زبان فارسی را نابود کرده و زبان عربی را در همه جای ایران بگستراند سخن گفتن از دبستان به زبان عربی یک شوخی بی مزه است! در قانون اساسی رژیم ولایت فقیه آشکارا از ناچار بودن همه دانش آموزان ایرانی به آموختن زبان عربی سخن گفته شده است و پان عرب هائی که مانند پان ترک ها زبان، زبان می کنند می گویند که رژیم فارس ها نمی گذارد ما دبستان به زبان مادری داشته باشیم! (اصل شانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملا با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاس ها و در همه رشته ها تدریس شود!)
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای هادی صوفی زاده- چندمورد از نوشته هایتان را خواندم. به نظر میآید کمی شیطنت میکنید ویا دربرزخی از دوگانگی، یکی به نعل، یکی به میخ میزنید. بایدبدانید رذالت ممکن است در رفتار اشخاص وجه قالب باشد. اما ملتها ذاتاً گرایش به فضایل دارند و از رذایل دوری میجویند. این حکم مطلق است و استثناهم ندارد. به همین دلیل درکل افراد هم گرایش به فضیلت دارند. اهانت به یک ملت به معنی داشتن خصلتهای فاشیستی است!
در دوران برده داری، نژادپرستها استدلال میکردند که رنگین پوستان ازبهره هوشی کمتری برخوردارهستند، ولی چنین نبود و نیست!
شما باید تکلیف خودتان را با خودتان روشن کنید. برای این کارمن میتوانم باطرح چند سئوال به شما کمک کنم، تاخودتان را بهتر بشناسید. شما با پاسخ دادن به این سئوالها مواضعتان شفاف خواهدشد. البته اگر نمیخواهید مواضعتان شفاف و چهره پنهانتان آشکارشود، پاسخ ندهید!(بقیه در ادامه نظر...)↓


1- نظر شما درباره یِ ترور، تروریست، بمب گذاری و کشتن کورکورانه زنان، کودکان، پیران و جوانان و نیز تخریب اماکن و تأسیسات جامعه و اموال عمومی چیست؟
2- آیا شما با بمب گذاریها و ترورهای کورکورانه «حزب کمونیست کردستان» و یا «حزب کارگران کردستان» = ( P.K.K) و نیز سازمان «پژاک » مخالف هستید و یا همسو و موافق هستید؟
3- آیا شما برای اتحاد کردهای ایران، عراق، ترکیه، سوریه واحتمالاً جمهور آذربایجان و ارمنستان فعالیت میکنید و به اصطلاح پان کُـردیست هستید؟
4- نظر شما درباره اقدامات «شیخ عبیدالله» که در ادبیات ما به «ابن زیاد » مشهور است و نیز« اسماعیل سیمیتقو» چیست؟
5-آیا موافق هستید که تروریستها به واقع از نظر رشد فکری، اجتماعی و مدنی عقب مانده هستند؟ ویا خیر؟
6- نظر شما درباره اسکان عوامل «حزب کمونیست کردستان» و یا «حزب کارگران کردستان» = ( P.K.K) در قره باغ اشغال شده توسط ارمنستان(عوامل داشناکسوتیون) چیست؟
7- من به صراحت اعلام میکنم با خشونت، با اقدامات تروریستی و با ایجاد وحشت توسط هر کس که باشد مخالف هستم! آیا شما هم مخالفید؟
از نظر من تروریست به هر قوم وملت که منسوب باشد محکوم است و باید متوقف شود. چه فارس باشد، چه ترک باشد، چه عرب باشد و چه داشناکسوتیون ارمنی ویا «حزب کارگران کردستان» = (P.K.K) و سازمان «پژاک » باشد.
تروریست، تروریست است!
ضمناً از نظر من حساب تروریستها از حساب خلقها و ملتها جداست! هرگز نمیتوان جنایات اشخاص و گروهها را به حساب ملتها نوشت. مگر آنکه شخص قضاوت کننده از نظر رشد فکری، اجتماعی و مدنی عقب مانده باشد و کورکورانه همه را یکسان تلقی کند و مرتکب چنین بلاهت احمقانه شود. آیا شما با من موافق میباشید؟ ویا مخالفید؟
من شخصاً به عنوان یک ترک همان حقوقی را که برای خود می خواهیم و برای به دست آوردن از طرق مسالمت آمیز میکوشیم؛ برای دیگر خلقها هم روا می دانم!
همچنین هرگزبه فکرایجاد دولت واحد ترکان نیستم و اساساً ضرورتی برای آن نمی بینم. اما آرزوی سعادتمندی تمام خلقهای جهان، ازجمله سعادتمندی خلقهای ترک را دارم! نظر شما چیست؟