Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن جداری:
در میان آخوندها مثلی است: یک مرید خر بهتر از یک ده شش دونگ است. تقریبا همه مقالات و نوشته های کامنت شما در واقع خوش خدمتی و نون تواین نژاد پرستی ترکی است و انداختن مردم کوچه بازار به جان همدیگر وای از دست چپ و راست عقب مانده با افکار عقب افتاده همچون خلق در بند ,ستم ملی ,فارس و و و کمی دکان عوام فریبی خود را نو کنید پوتین و اسراییل انواع کمک را به .. ترکان نژاد پرست بی هویت بی رگ و ریشه میکند آخوند و ترک که برایشان فرقی ندارد همانندی اشان کم و کاستی ندارد. آیا راه نجات برای این ملت که سرمایه داری هست و نیستش را چپاول می کند اینست بدا بحال مریدان شما .
بقیه در ادامه

ایکاش هر وقت تجزیه طلبان راسیست اینجا علیه مردم ایران و فارس و کرد و ارمنی ، بجای مبارزه سیاسی ، از ابزار راسیسم استفاده میکنند ، نیز شما انگشت بریده تان را بالا می بردید و دل آزرده میشدید . آذری ترک تجزیه طلب بی منطق ترین گروه قومی در ایران و خاورمیانه و جهان است که بجای مبارزه با شاه و شیخ و مبارزه طبقاتی علیه استثمارگران ، علیه فارس و مردم ایران دروغ پخش میکنند ؛ که خود قربانی حاکمان و آذری های همکار آخوندها ، شده اند . ما ایرانیان فقط با زیان خشم و قدرت مشت اتحاد در آینده پاسخ خواهیم داد چون در قرن 21 شونیسم نژادگرابانه تجزیه طلبان آذری را در هیچ نقطه ای تحمل نخواهیم کرد و میان ما و این گروه فقط دره مرگ و نابودی شان قرار خواهد داشت
نوشته شده توسط: Anonymous

به اسامه. ستاره داود یهودی در روی کلاه داریوش چه جریانی است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن جداری:
شما با زبانی که مینویسید و میخوانید فکر میکنید این یک قاعده است اگر زبان فارسی این توانایی را داشت که به مدت هزار سال زبان شعر و نوشته و نامه و میانجی در میان اقوام باشد مربوط به حمایت این و ان نیست چون این مربوط به توانایی ذاتی ان زبان میشود که محیط مناسب اندیشیدن است و در حالی که همان شاعر فضولی که شما ان را بزرگ فرض کردید خوداش هم مینویسد زبان تورکی بیشتر الفاظ ناهموار و رکیک است و شاعر دیگری پس از سرودن شعر به تورکی ناراضی از این است که چرا دهن خوداش را نجس کرده ارزش هر زبانی به خود ان است شاعران اذربایجان به فارسی شعر گفتند چون فارسی این توانایی را به شاعر میداد

که تمام و کمال اندیشه اش را در سخن به راحتی و اسانی بنویسد
حتی تا همین لحظه هم همین قانون حاکم است شما یک سایت به زبان تورکی نام ببر که به اندازه همین ایرانگلوبال مخاطب داشته باشد
خود شما چرا به جای فعالیت در یک سایت تورک زبان به زبان تورکی در یک سایت به زبان فارسی فعالیت میکنی و به فارسی شعر میگویی خب اگر تورکی با قاعده است فلانم است سومین است رهایش کنید برای فارسی زبان ها ولی اگر طبق اصول گلوبالیزیشن و جهانی شدن و مدرنیسم وپست مدرنیسم
ادغام فرهنگ ها پروسس است چرا چوب لای چرخ آن می گزارید اجازه دهید روند ادغام قومیتها تحت لوای هویت ایرانی و زبان فارسی انجام شود. مطمئن باشید دوران مظلوم نماییو زیاده خواهی ترکها گذشته بیشترین منابع و امکانات ممکت را در اختیار دارید اما همیشه طلبکار هستید و با داد و فریادها اجازه دیده شدن مشکلات بقیه مردم را نمی دهید نمونه آن همین جار و جنجالها برای دریاچه شور ارومیه است یا ممنوع کردن قلدرانه اقامت مهاجران خارجی ( که نصفشان اجداد خودتان هستند) در آذربایجان می باشد.
بکار بردن انبوه واژگان فارسی در شعری مثلا هویت طلبانه و طلبکاری از ایران و ایرانی کاردرستی نیست. این هویت طلبی شما بر مبانی زبان است اما در یک بیت شعر ترکی از 8 واژه 5 تا فارسی است!! من هم میفهمم
نیمچه زبانی که بیشترش فارسی است را ابزار هویت طلبی دروغین و تفرقه و جدایی و کینه توزی بین مردم قرار داده اید و به بهانه های واهی بهبقیه توهین می کنید و انها را شونیست و فلان و بهمان مینامبد
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
بعد از برسی تلفظ اوایی در زبان تورکی نوبت به برسی توانایی زبان تورکی در انتقال معانی و بدیع خواهد رسید که زبان تورکی چه اندازه دقیق است و چه اندازه ابهام تولید میکند
لطفا اگر پاسخی داری قرار بر این نباشه که واژه های روسی پوتوشکا و اتوشکا به جای پنجره و بوکا به جای کوشک تلفن و وقبول تعهودمه به جای پذیرش ووو برای پاسخ بفرستی
باجا: سوراخ سقف
باجا:پنجره
باجا:پذیرش
باجا:کوشک تلفن
باجا: اتاقک روزنامه فروشی
باجا:سوراخ در هر چیز مثل جای میخ روی دیوار
باجا:غار
باجا:تونل
باجا:چاله
باجا:حفره
باجا:کنده شده
باجا: کانال
باجا: جوی اب
باجا: در(که درب هم میگویند)
یاجا زیرگذر
بقیه در ادامه

حالا شما حساب کن مترجم بیچاره در جمله چه باید بکند دلیل این که زبان تورکی تا همین 100 سال پیش زبان نوشتاری نبوده همین است که به بدبختی باید معانی یک واژه در جمله را برای ترجمه پیدا کرد
چرا نمیخوای قبول کنی که زبان تورکی زبان بسیار ضعیفی هست که در ان یک واژه گاه تا 15 تا معنی میدهد بالاخره کدام معنی
ایا چنین زبانی که برای تلفظ هم اگر انسان کوشش کند یاد بگیرد کویش و فصاحت خوداش هم دچار مشکل میشود باید هزینه شود
این زبان در برابر زبان های پیوندی و تحلیلی مثل انگلیسی المانی و فارسی و عربی محکوم به نابودی است حالا هر اندازه که میخواهی ناله سر دهید واقعیت تلخ هست
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
کامنت شما به معنی واقعی کلمه سفسطه و مغلطه گری است برای اینکه شما به واژه ای اویزان شده اید که از بیخ و بن عربی است و اشکال شما هم بر خط عربی است نه فارسی واژه استیضاح از باب استفعال عربی است که در خود زبان عربی هم از قاعده فعل پیروی نمیکند و همان طور که میبینید ریشه در ان خرد شده در فارسی "گزارش خواهی" "پاسخ دهی" است اتفاقا با همین استدلال شما در زبان تورکی در حد و اندازه یک فاجعه وجود دارد
توجه کنید:
ات= اسب
ات= گوشت
ات=پدر( در تورکی قرقیز)
ات: یکی از پسوند های فارسی ورودی به تورکی که به تنهایی هم به کار میرود
ات = انداختن
اگر ذره ای انصاف داشته باشی از همین بحثی که داشتیم میفهمی که زبان تورکی یک زبان باخته و رو به موت است که من نمیخواهم از واژه عقیم درباره ان استفاده کنم چون کار این زبان از عقیم بودن گذشته با استدلال خود شما عط ،اط،عت،ئت،ئط،
بقیه در ادامه

میخواهیم مقایسه ای میان میزان دقیق بودن دو زبان داشته باشیم و اینکه یک جمله چه اندازه معنای دقیقی در دو زبان میدهد
فرض میکنیم دانش اموز تورک کلاس اول تحصیل به زبان مادری را اغاز کرده پس از اینکه معلم به بدبختی تفاوت صدا ها را به ایشان اموخت که "ات" را عط ،اط،عت،ئت،ئط،و... ننویسد انگاه اموزش یک جمله اغاز میشود
جمله ای که دانش اموز فارس به راحتی با بدون ابهام میاموزد
1- این اسب است
2-این گوشت است
3-این پدر است
4-این انداختن است
5-اسب ات است
حالا دانش اموز بیچاره تورک باید یاد بگیرد
1- بو ات دیر
2- بو ات دیر
3- بو ات دیر
4- بو ات دیر
5- بو ات ات دیر
با خواندن و مقایسه جملات بالا میتوان میزان ابهام زایی فاجعه بار زبان تورکی را در برابر میزان دقت تحسین برانگیز فارسی مقایسه کرد

بیچاره دانش اموز تورک که باید فرق بین این جملات را در متن تشخیص بدهد
اموزش زبان تورکی تنها به یک فاجعه درسی اموزشی منجر خواهد شد بساری از دانش اموزان به دلیل ابهام زایی صد در صدی این زبان از تحصیل علم که به زبانی دقیق نیاز دارد باز میمانند بی دلیل نیست که در ترکیه تحصیل دانشگاهی به زبان انگلیسی است همین جمهوری اذربایجان 80 ساله که زبان تورکی هیچ شاعری و هیچ دانشمندی و هیچ محققی پا به عرصه وجود نگذاشته دلیل اصلی ان هم زبان رو به مرگ تورکی است که طبانی نیست که با ان بتوان چیزی نوشت
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب محترم آقای یوسف آذربایجانی. در اصل موضوع با تو همفکرم. باید صدها و هزاران سمینارهای این نوعی برای رهائی از ستم ملی برگزار شود. در این مورد هیچ شک و شبهه نیست. اما چطور و با کی خیلی مهم است چنانکه جنابعالی هم به آن تا حدی اشاره کردید. قبلا در پاسخ به آقای محترم الف هم نوشتم قبل از اینکه از چاهی به چاه دیگر بیفتیم باید خیلی دقت کنیم و به پروژه پارلمان آذربایجان جنوبی در کپنهارک را بعنوان درس عبرت ذکر کردم. اگربا این توصیف به موضوع سمینار استکهلم بپردازم معلوم میشود دو موضوع اصلی از طرف برگزارکنندگان سمینار رعایت نشده است. اینکه این سمینار نه پایه علمی و نه پایه سیاسی داشته است. اگر به روایت جنابعالی بسنده کنیم گردهمائی یک افتضاح تمام معنا بوده و باعث این شکست هم مدیر و حمایت مالی کنندگان این سمیناره.....

..... خوب اگر علل این ناتوانی را موشکافی کنیم میبینیم که آقای هیت مدیر انستوی مطالعات تبریز هرگز تجربه چنین سمینار به وسعت به این بزرگی نداشته. ناگفته نماند که جو علوم سیاسی و محیط عملکرد سیاسی در آنکارا خیلی با سایر کشورها فرق میکند. بنابرین تکیه به تجربیات خود در این ضمینه نیز بی ثمر میماند. ثانیا بر اساس مصلحت دولت آنکارا محل سمینار باید دور از مرزهای آن دولت میبود. با توجه به شرایط حاکم جناب آقای هیت بطور اشتباه تدارک ومدیریت این امر خیلی مهم را به کسی واگزار میکند که نه تجربه علمی در بخش علوم سیاسی دارد و نه پایگاه سیاسی. حالا چرا این اشتباه رخ میدهد خود حتما یک داستان دیگری دارد. اما نتیجه این اشتباه خواسته و ناخواسته بنوعی به تمسخر کشیدن حرکت ملی آذربایجان شد و ملت ما لایق اینجور بازیها نیست که دهها هزار یورو جهت افزایش بی اعتمادی در جنبش هزینه شود. آقای یوسف سوال من از جنابعالی این است چه کسی از این کارهای کم ارزش بهره مند میشود؟ آیا نوشتن یک بیانه که بقول احمدی نژاد .......چه چیزی در عمل و ذات حرکت ملی آذربایجان تغییر داد و یا خواهد داد که هزاران بیانه های قبلی نمیتوانست انجام دهد؟
آقای یوسف، بنظر تو میشد با آن هزینه کار دیگری مثل جمع آوری اکثر فعالان حرکت ملی در خارج را جهت مشورت و آشتی در استکهلم انجام داد؟
بنظر تو آیا برگزارکنندگان سمینار به شکست اهداف خود پی برده اند و یا اینکه با لجوجت تمام بر اشتباه خود پافشاری میکنند؟
امید به مبارزه بهتری در راه آزادی از ستم ملی
نوشته شده توسط: Anonymous

امثال آقای زیبا کلام محصول جامعه ای است زمین خورده که بنیان های فرهنگی ان هم مانند سایر مقوله هایش از اساس معیوب و ساختگی هست.اینان فرزندان اجتماع معیوبی هستند که در تربیت فرزندانش موفق نبوده و ظرفیت آن تربیت را ندارد.خانه از پای بست ویران عست.

نوشته شده توسط: تبریزی

( ..... آقای چنگائی و آقای تبریزی قبل از آنکه با حاشیه پردازی مسأله ملیت های دربند را لوث کنید و یا با فرار از جوابگوئی خود را به کوچه علی چپ بزنید به این سؤال من جواب دهید که چرا خامنه ای که با خامنه آزربایجان و زنوزی و زنجانی که شهرها و روستاهای آزربایجان را در پشت فامیل خود به یدک می کشند چرا تا حالا نتوانسته اند مجوز حتی یک مدرسه به زبان ترکی را در کل ایران دریافت کنند؟! ..... ) بدون نیاز به کوچه علی چپ و کوچه علی راست و کوچه علی بالا و کوچه علی پائین پاسخ سخنانی این چنینی این است که هر کس تاریخ ایران را از آغاز تا کنون بخواند خواهد دید که در سرتاسر تاریخ ایران ترک ها دبستان به زبان ترکی نداشته اند و هر کس تاریخ ایران را از آغاز تا کنون بخواند خواهد دید که در سرتاسر تاریخ ایران هیچ دبستانی با زبان ترکی کار نکرده است و هزار سال است که زبان دری (که به نادرست فارسی نامیده می شود) .....

..... زبان کاربردی همه ایرانیان است و این چیزی است که همه تاریخ نگاران در همه جهان آن را می پذیرند اما پان ترک هائی که مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ دروغ بافی می کنند این داستان خنده دار را ساخته اند که ترک های ایران از زمان رضاشاه دبستان به زبان ترکی ندارند! اگر این چنین است پس حتما پیش از رضاشاه هزاران دبستان با زبان ترکی کار می کردند و رضاشاه پس از آن که بر سر کار آمد فرمان داد همه آنها از این پس باید با زبان فارسی کار کنند و پان ترک ها ماندند و دبستان هائی که با زبان فارسی کار می کردند! پان ترک ها پیاپی در پان نامه هایشان می نویسند که رضاشاه مردم ترک را ناچار از به کار بردن زبان فارسی به جای زبان ترکی کرده است و یا دولت هائی که در ایران بر سر کار آمده اند چون دولت های فارس ها هستند تا کنون یک ریال برای آموزش زبان ترکی و زبان های دیگر هزینه نکرده اند! پس حتما در زمان فرمانروائی غزنویان ترک، سلجوقیان ترک، خوارزمشاهیان ترک، ایلخانان مغول، تیموریان ترک، آق قویونلوهای ترک، قره قویونلوهای ترک، صفویان ترک، افشاریان ترک، زندیان لر و قاجاریان ترک باید زبان کاربردی ترکان ایران زبان ترکی می بود اما آیا تاریخ چنین چیزی را نشان می دهد؟ روشن است که داستان پردازی پان ترک ها و این که می گویند از زمان به روی کار آمدن رضاشاه ترک های ایران به زور ناچار شده اند زبان فارسی را به جای زبان ترکی به کار ببرند دروغی است که مرغ پخته را در تنور می خنداند! البته هر گاه که ترک های ایران در برابر هزاران بیداد و ستم آخوندیسم خواسته اند به پا خیزند پان ترک هائی که خود را نماینده مادرزاد ترک های ایران می دانند به میان پریده و می گویند تنها چیزی که ترک های ایران باید به آن اعتراض کنند و بیست و چهار ساعته درباره آن نق بزنند نبودن دبستان به زبان مادری است! پان ترک هائی که خود را نماینده مادرزاد ترک های ایران و سخنگوی آنها می دانند به نمایندگی از ترک ها می گویند که مردم ترک ایران نه نان می خواهند، نه کار می خواهند، نه دچار بی پولی هستند، نه دچار بیکاری هستند، نه گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی هستند، نه زنانشان گرفتار حجاب سیاهی و تباهی هستند، نه گردانندگان رژیم دژخیمان و شکنجه گران آنها را به زنجیر کشیده اند و نه دچار هزاران بیداد و ستم دیگر هستند و تنها چیزی که ترک ها از آن رنج می برند نبودن دبستان به زبان مادری است! با این روال آیا ترک های ستمدیده ایرانی که مانند همه ایرانیان دچار هزاران تیره روزی، بدبختی، بیچارگی، بیداد و ستم هستند می توانند برای رهائی از ستم ستمگرانی که بر ایران زمین چیره شده اند به چنین کسانی با این یاوه سرائی ها امیدوار باشند؟ داستان (ملیت های دربند) هم چیزی است مانند داستان دبستان به زبان مادری! حتما این ملیت های دربند هم برای آن دربند هستند که از زمان رضاشاه دبستان به زبان مادری ندارند! پس چه باید کرد؟ باید با دیوارکشی های هیتلری میان ترک و فارس و کرد و عرب با دستاویزهای گوناگونی که یکی از آنها نیز دبستان به زبان مادری است و پیدا کردن آخوندی که فتوی دهد ازدواج ترک ها با فارس ها و کردها حرام است ملیت های دربند را از بند درآورد! ***** دوستان گرامی، اینها نمونه هائی از راهکارها و پندارهای ارزنده و خردمندانه پان ترک هائی هستند که وابسته به سرمایه داری و بورژوازی بوده و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند! برای چه کسانی؟ برای مردم دردمند و درمانده و گرسنه ای که در سایه تورم تازنده و گرانی های جهشی و بی پولی و بیکاری حتی توان خریدن نان ساده را هم ندارند! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)

http://www.iranglobal.info/node/27006
نوشته شده توسط: Anonymous

به قول باند زابلی های اطلاعات سپاه .... فارسها دارند حلب را با بمب های بشکه ای شخم می زنند و مزدوران عرب زبان و هزاره جات مغول که فارس و عاریایی شده اند در حال قتل عام مردم سوریه هستند. البته فارس و روس ها اینکار را می کنند که زهر چشم از ملت های تحت ستم خود بگیرند تا یکوقت آنها هم هوس آزاد شدن از اسارت فارس و روس به سرشان نزند والا عبدل و اسامه و قدیروف و حاج پوتین با بمب بشکه ای میان سراغشون

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت های .... اسامه مجددی، به روشنی نشان میدهد که این کامنت نویس با اسم مستعار، چقدر بی منطق، تهمت زن ، شوونیست .. است !

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب کامنت نویسی به نام ظاهرا مستعار " اسامه مجددی" ، توهین به هر زبان و هر ملتی، کاری زشت و نکوهیده است. بر خلاف نظرشوونیستی شما، زبان ترکی، زبان علیل و مریضی نیست که شعرای ترک زبان نتوانند بدان زبان شعر سروده و غزل و ترانه بسازند. باید دانست که در طول قرن ها در دوران تسلط نظام های فئودالی درمشرق زمین، زبان فارسی ، زبان ادبیات و شعر و تاریخ نویسی محسوب میشد. در آن زمان ها شاعران در ایران و سرزمین های مجاور به زبان فارسی غزل و فصیده سروده و به قول معروف، در سخنوری داد سخن میدادند. شاعران آذربایجان نیز نظیر خاقانی، نظامی، اوحدی مراغه ای، همام تبریزی در سرودن اشعار خود مجبور بودند از زبان فارسی استفاده کنند. اگر در دوران سامانیان وغزنویان، خراسان و ترکستان، پایگاه اصلی شعر فارسی بود، در اواخر حکومت سلجوقیان و سلاطین خوارزمشاهی، این مرکزیت به آذربایجان منتقل شده بود.

از قرن هشتم هجری، شعرای ترک زبان، به زبان مادری خود ، آغاز به سرودن شعر کردند. از معروف ترین این شعرای ترکی سرا، می توان به عماد الدین نسیمی در قرن هشتم و محمد فضولی در آغاز سلطنت شاهان صفوی اشاره کرد. نسیمی در زبان فارسی نیز، غزلیاتی بس نغز و دلربا سروده است . اما اشعار ترکی وی حال و هوای دیگری دارد. فضولی به سه زبان عربی، فارسی و ترکی شعر گفته و مثنوی لیلی و مجنون وی ، شهره آفاق است. در حدود دو قرن پیش، هم زمان با سلطنت آقا محمد خان قاجار، شاعری ترکی زبان به نام ملا پناه واقف ظهور کرد که در استعمال مضامین بکر و تشبیهات زیبا و دلپذیر، در بین شعرای معاصر خود، بی نظیر می باشد. در دوران انقلاب مشروطه، تحولی عظیم در شعر فارسی و ترکی ، ایجاد میگردد و شعرای دارای بینش و مرام سیاسی، جای سرایندگان مداح و قصیده سرا را میگیرند . درست در زمانی که شاعران آزاده و آرمان خواهی در ایران به زبان فارسی ازحربه شعر در پیشبرد اهداف آزادیخواهانه خود ، استفاده میکردند، دو شاعر شهیر آذربایجانی به زبان ترکی ، ضربه های کاری بر پیکر استبداد شاهان و امیران و حیله و تزویر آخوندهای فریب کار وارد می ساختند. این دوشاعر ترقی خواه و شیرین زبان آذربایجان عبارتند از صابر میرزا و معجزشبستری . اشعار صابر میرزا را در ستایش از انقلاب مشروطه و ستار خان، گرد آزادی، فدائیان جان بر کف تبریز، در سنگرهای جنگ با قشون های استبداد می خواندند. در بین شعرای دوران معاصر ایران، کمتر شاعری میتوان پیدا کرد که نظیر معجز شبستری علیه آخوند ها و خرافات، میارزه کرده و از حقوق پایمال شده زنان دفاع به عمل آورده باشد. در شرایطی که در طول نود سال گذشته ، ملت های غیر فارس ایران از تحصیل به زبان مادری خود محروم بوده اند و در مدارس و ادارات کشور همه جا، زبان فارسی تنها زبان متداول بوده است ، شعر و ادبیات این ملت ها که طبیعته شامل ادبیات ترکی هم میشود، سخت لطمه دیده است . شعرای ملت های غیر فارس مجبور بوده اند در خلق آثار ادبی از زبان فارسی که برای ملت های غیر فارس، زبان بیگانه ای محسوب میگردد، استفاده کنند . به عبارت دیگر، در طول نود سال گذشته ، ادبیات و شعر ملت های غیر فارس ایران، امکانی برای رشد و عرض اندام کردن، نداشته اند. آیا این ستم آشکاری نیست که بر ادبیات ملت های غیر فارس ایران که بیش از نصف اهالی کشور را تشکیل میدهند، روا داشته شده است؟ در باره خودم باید این تذکر را بدهم که از همان دوران کودکی و اوان نو جوانی که به سرودن اشعار اشتغال داشته ام ،هرگز از نغمه سرائی به زبان ترکی، فارغ نبوده ام و همواره در زبان مادری نیز فریاد خود را علیه ظلم و بیداگری شاه و شیخ و همه دشمنان رهائی توده های زحمتکش، بلند کرده ام . اینجا برای نمونه به شعری اشاره می کنم که در سال 1332 در زمان حکومت مصدق به زبان ترکی ساخته و در آن، از اهالی مبارز تبریز خواسته ام در رفراندم برای انحلال مجلس فعالانه شرکت کرده و به خواست دکتر مصدق در این مورد، جواب مثبت بدهند . اینک ابیاتی از آن شعر را که در خاطرم مانده ، اینجا نقل میکنم . شرح و بسظ واقعه را میگذارم به وقت دیگر . او.یان ای قهرمان ملت! اویان ای غم چکن، گون گورمیین، تالان اولان ملت! اویان ای هر بلایه صبر ائدیب، قلبی یانان ملت! اسارت زنجیری آلتیندا، ایل لر یانمیشوق بیز لر مصیبت گورموشوق، لال اولموشوق، اودلانمیشوق بیزلر وطن دشمن لرین آخیر ایاقدان سالمیشوق بیز لر وطن توپراقینی جلاد لردن، آلمیشوق بیز لر داها وئرمه امان، جلاده ای مظلوم اولان ملت ! اویان ای هر بلایه صبر ائدیب، قلبی یانان، ملت!
نوشته شده توسط: Anonymous

جنگ داخلی تورکیە نزدیک است یعنی جنگ تورک با تورک ،، عبداللە گلن رئیس جمهور پیشین تورکیە امروز اعلام کرد کە یک حزب تازە درست میکند یا درست کردە و آحلام کردە تمامی کسانی از از آعمال حزب آک پ یا اوردغان ناراضی هستند و تمامی تصفیەهائی کە اوردغان بعد از کودتای دست ساز انجام دادە میتوانند بە حزب عبداللە گلن بپیوندند این ێعنی تمامی کسانی کە بە زعم اوردغان ارتشیها در کودتا شرکت داشتند یا طرفداران آخوند گلن میتوانند بە حزب تازەی عبداللە گلن بپیوندند و این دقیقأ چیزی است کە اوردغان تحمل نخواهد کرد

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب سازاخ سلام؛
پرسیده اید
آقای چنگائی و آقای تبریزی قبل از آنکه خود را به کوچه (( علی چپ بزنید )) به ابن سئوال من جواب دهید که چرا خامنه ائی که با خامنه آزربایجان و زنوزی و زنجانی که شهر ها و روستا های آزربایجان را در پشت فامیل خود به یدک می کشند ، چرا تا حالا نتوانسته اند مجوز حتی یک مدرسه بزبان ترکی را در کل ایران دریافت کنند؟!

دوست عزیز! پاسخ روشن من بشما این است که کل رژیم ولائی هرگز نمی خواهد این فرصت مرگبار را به زبان و فرهنگِ شگرف، گسترده و پُرشور مردم ترک آذربایجان بدهد؛ زیرا از شرارِ جان و شیدائی ادبیات و هنر و اندیشه ورزانِ بزرگش می ترسد.

پس، جای بهانه و گلایه و فرصت سوزی نیست که اگر زورِ همبستگی سرایری مان نتواند بر بساط ریاکارانه ی مرثیه و عزا و گریه بچربد که، زبان فارسی نیز سده ها آنرا پشتیبانی کرده است؛ " کل رژیم" می خواهد همچنان بر ادبیات و زبان تاکنونی

و دربارهای شیخی و شاهی بی هر چالش فرهنگی دیگر پای بکوبد و خواهدکوبید.

بنا بر این جناب سازاخ! حق خودمدیریتی، اراده ی آزاد شهروندی و مهمتر از همه حقوق مسلم فرهنگی و زبانی ملت ها در برابر ناسازگاری های نظام خودسر، همچنانکه همه می دانیم دیریست دست از پا درازتر و خسته تر ایستاده است و توانائی پیشبرد خواسته هایش ابتدائی خود را ندارد.

راه چاره چیست؟ چاره ی ما تنها و تنها مبارزه ی همبسته و همراهانه با هم، و برای گذرِ سازش ناپذیر از کل دیکتاتوری یکه تاز مذهبی ست، که همه ی ابزارهای قدرت و اراده ی زنجیری ملت های رنگین ایران را یکجا در دست داشته، تسخیرکرده و به میل خودسرانه اش هستی اجتماعی را تباه ساخته است.

این اسارت بلند تاریخی و زنجیرهایش می بایدبریده شوند و رهائی ملت ها در دستور نبرد همگانی ما گذاشته شود. و ناگزیر باید همه اهرم های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجرائی، قانوگذاری و... از دست این چپاولگران فریبکار بدرآید.
سخن کوتاه:
و اینک پس از 37 سال تجربه ی خونین، همه ی ما می دانیم که رژیم با زبان خوش و مسالمت، به تک تک ملت های شکننده و آسیب پذیر و پراکنده هیچگاه پاسخ درست پس نمی دهد. و بی گمان به چالش حقوق بشری شما آذربایجانی ها نیز به تنهائی پاسخ نخواهدداد؛ و البته اگر بتواند به راه سرکوبگری ها و خودکامگی هایش ادامه خواهدداد. همانگونه که تاکنون این نارسانئی ها و سرکوب های فرهنگی اتنیکی شامل دیگر ملیت های رنجور ما هم بوده و هست.
پس بیایید با هم و بخاطر دردمندی " نوع انسان ایرانی " و بیرون از هرگونه خواسته های خودخواهانه دست در دست راه مبارزه ی پیروز فردا را آماده و هموارکنیم.
باسپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

گویا اش کشک خاله است.نه جانم کور خواندی.تازه برای خلق فارس هم نماینده درست کردند. کسانیکه در انجا جمع شدند نماینده هیچ کسی نیستند و همه عامل دولتهای بیگانه.تنها اخطار و هشدار داده میشود با جان خود بازی نکنید.ان گستاخ که خود را نماینده خلق فارس کرده است ....

نوشته شده توسط: Anonymous

این اسامه مجددی از انهاست که فهمیده فارسها در حال منقرض شدن بدست تورکهاست و هر چه دهانش میاید می گوید به تورکها.
اسامه مجدی اگر شهامت دارد مثل اقای جداری عکس خودش را اینجا بگذارد و مثل اقای جداری خط فکری اش را اعلام کند بعدا با همدیگر بحث کنند. البته اگر اسامه مجدی هنگام بحث از لغات عربی و تورکی استفاده نکند امتیاز بیشتر خواهد گرفت و دهانش نجس نخواهد شد
بفرما اقای اسامه مجدی این کوی و این میدان

نوشته شده توسط: Anonymous

جنا حامد ایمانی , متاسفانه این دولت ایران است که همه راه ها را بر ملتهای غیر فارس بسته است. دارد طلبکاری هم میکند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ازبیطرفانه بودن نوشته های تاریخی آنمرحوم صحبت کردید.جاداشت که دراین موردبیشترتامل میکردید.دو قرن سکوت ایشان مملو ازادعاهای آشکاراطرفدارانه ولی خالی ازدلایل محکم واسنادقابل اتکادراثبات همان ادعاها میباشند.کاش ذهن حقیقتا قوی شان رادرمسیری به واقع مفید وبیطرفانه به کارمیگرفتند ونه فقط درراه القاء افکارپیش ساخته وپیش گفته.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای چگانی و آقای تبریزی قبل از آنکه با حاشیه پردازی مساله ملیتهای در بند را لوث کنید و یا با فرار از جوابگوئی خود را به کوچه علی چپ بزنید ، به ابن سئوال من جواب دهید که چرا خامنه ائی که با خامنه آزربایجان و زنوزی و زنجانی که شهر ها و روستا های آزربایجان را در پشت فامیل خود به یدک می کشند ، چرا تا حالا نتوانسته اند مجوز حتی یک مدرسه بزبان ترکی را در کل ایران دریافت کنند؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

منظور من از دوا م زبان فارسی تا 300 سال دیگر خط عربی فارسی بود من معتقدم بلاخره فارسها خط زبان فارسی را از عربی به لاتین تغییر خواهند داد. اما اقای اسامه مجدی شما که اینهمه اطلاعات از تاریخ ایران دارید چرا منصفانه قزاوت نمی کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شما خودتان هنوز بدنبال فیدل کاسترو بیمار روانی و کمونیست بیشعوری هستید که کوبا را نیم قرن از جهان عقب انداخت و انزوا و فلاکت امروز کوبا از دید او پیروزی تلقی میشود. خدا رحم کرد شماها بر ایران حاکم نشدید که بدتر ازآخوندها میکردید. یک موی همان شاه به همه چپولهای جهان وطنی می ارزد. آن آزادی که در رژیم سابق داشتید دیگر بخواب هم ندیدید. نکمدان شکستید و جبر روزگار آواره تان کرد. جاسوسهای اعتراف کرده شوروی و طرفداران علنی تجزیه کشور

نوشته شده توسط: Anonymous

توجه توجه: حیات جوان و فعال مدنی آذربایجانی محمد رضا مرادپور در خطر جدی است. مراد پور بخاطر اعتراض به به رفتارهای بی قانونی و غیر انسانی جمهوری اسلامی ایران اکنون در ندامتگاه رجائی شهر نگهداری میشود و 35 روز است در اعتصاب غذا است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای الف، آری بابت تبعیض نژادی در ایران کاملا حق با شماست. من هم مثل تو از چنین تبعیض غیر عادلانه شدیدا رنج میبرم. اما سوال اینست آیا این بی عدالتی در ایران و مبارزه با آن به این مللها اجازه میدهد بازیچه قدرتهای خارجی بشوند. چندی پیش یک کشور خارجی با خرج چند ده هزار یورو تصمیم گرفت در کپنهارک با دست چند فعال بی تجربه پارلمان آذربایجان جنوبی راه بندازد اما به سنگ خورد و در نهایت باعث فزونی جو بی اعتمادی در داخل جنبش ملی شد. حالا خدای نکرده اگر شایعات موجود در مورد این گردهمائی استکهلم حقیقت داشته باشد بنظر جنابعالی بهتر نیست که پرس و جو کنیم و قبل از این که از چاهی به چاه دیگر بیفتم هشیارانه عمل کنیم. خوب است مدیر سمینار با رو کردن تمام کارتها شک و شایعات را خاموش کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه بدانیم این جماعت که مدعی نمایندگی "ملیت "ها هستند  از چه مشخصاتی  برخودار ند و قرار است با چه مکانيسم هایی  و از طريق چه  پروسه  مشخصى  بقدرت برسند ،اهمیت سیاسیِ کانونی دارد. برای ارزشگذاری صحیح از «نقش آفرینی» این جماعت تجزیه طلب نه تنها باید بدانیم که چه عناصری مداخله گر هستند بلکه باید از درجه مداخله گری (وزن، کارآمدی، هژمونی پذیری) آن عناصر هم آگاه باشیم. این جماعت به جای مردم بازیگران اصلی تصمیم به دوخت و دوز ازبالا هستند . منبع اصلی محتوای کارشان مبتنی بر اصل قوم و زبان است.اینان  به هر قیمت و به هر شکل هفتاد و دو ملق میزنند و جیغ بنفش می کشند و مثل آب خوردن هر دروغ و دغل و خیانتی را با زر ورق و آب تاب پوپولیستی به خورد مردم می دهند .

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

در مطلب بالا خانم "نسرین پرواز" گفته اند که در زندان همیشه یخ زده بودیم و از سرما عذاب می کشیدیم. لرزیدن و یخ زدن زندانیان در زمستان و در سیاهچالهای آخوندی فقط مربوط به دوران دهۀ 60 نیست، امروز هم در زندانهای رژیم، زندانیان سیاسی از سرما به خود می لرزند و در رنج و عذاب هستند. در این چند روز اخیر که سرما در تهران بیداد می کند مزدوران خامنه ای جلاد در زندانهای اوین و گوهردشت وسایل گرمایشی بندهای متعلق به زندانیان سیاسی را از عمد از کارانداخته اند تا زندانیان عذاب بکشند و یخ بزنند!!! در زندانهای رژیم ضدبشری و غارتگر جمهوری اسلامی نه فقط جنایت و شقاوت پاسداران شب پرست، که سرما هم بیداد می کند. در این چند روز اخیر خانواده های زندانیان سیاسی با بغض می گویند که دژخیمان خامنه ای جلاد در زندانها حتی اجازه ندادند لباسهای گرم به عزیزان خود بدهیم.
آیا ابزاری وحشیانه تر و اقدامی رذیلانه تر از این کار-

برای آزار زندانیان ، به ویژه زندانیان بیمار سراغ دارید؟
آری ! افزایش فشار و تشدید دردهای زندانیان و تزریق سرما درسلولهای سرد به منظور فرونشاندن حرارت و آتشی که در دل و جان زندانیان سیاسی وجود دارد، حربه یی ست به غایت بزدلانه، ابلهانه و سراپا ناشی از ضعف و استیصال رژیم جمهوری اسلامی در برابر مشعلهای فروزان آزادی در زندان. بی شک این اقدامات و محدودیتها بر آتش خشم و قهر خلق قهرمان ایران و زندانیان سیاسی که شعله های فروزان مقاومت هستند اضافه می کند.
تنها راه نجات خلق ایران از جهنم آخوندی، شروع حرکتها و جنبش های مسلحانۀ توده ای و انقلاب قهرآمیز می باشد و لاغیر.
به امید سرنگونی هرچه سریعتر رژیم ضدبشری و غارتگر جمهوری اسلامی بدست خلق قهرمان ایران.
نوشته شده توسط: Anonymous

شرط لازم برای تحقق اصل «حق تعیین سرنوشت ملتها» قبل از هر چيز وجود شرايط دمکراتيک می باشد تا امکان بروز اراده توده ها و تمایل ذهنی همه مردم ایران از راه های دموکراتیک امکان پذير گردد و در ضمن جوهره و نقطه آغاز تفسیر تئوری «حق تعیین سرنوشت» ربطی به حق حاکمیت ملت بر اساس مشخصه های خونی - نژادی و طایفه و عشیره ندارد. بنابرین شرط لازم بودن نظامی دمکراتیک است و تا پیش از سرنگونی رژیم یعنی حقنه کردن این موضوع به جامعه است. کاری که خمینی برای انتخاب نظام بعد از سرنگونی شاه انجام داد. چون بستر دمکراتیکی برای تمایلات ذهنی همه مردم ایران برای چند وچون انتخاب نظام نوع مورد دلخواهشان وجود ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

برگذاری چنین سمينار هایی به جهت پلورالیسم سیاسی قبایل و طوایف ترک ، کرد و عرب آب در هاونگ کوبیدن است. دم خرس تجزیه طلبی از زیر عبای قوم پرستی تان پیداست. این جماعت  به تنها چیزی که اعتقاد ندارند پلورالیسم سیاسی است. این ادبیات تنها دست آويزی برای  پیش برد خط سیاست قومی است. تشابهات محتوایی و کارکرد عنصرایدئولوژی این جماعت با فاشیسم دینی حاکم  ساخته و پرداخته ذهن نیست اینها وجود دارد و این را  در چند و چون تلاش پان ترک برای تشکیل فراکسیون قومی -نژادی در مجلس ارتجاع به عیان میشود دید.این جماعت برای پیش برد خطوط سیاسی شان با هر لوش و لجنی به  اتحاد عمل می رسند.  
 در حرف دارای مواضع کم و بیش شفاف دمکراتیک دارند ، اما در برنامه‌های کارکردیشان می‌خواهند  نوعی نظامهای ملوک الطوایفی  را در ایران متحقق سازند که کم‌ترین ارتباطی با رهایش خلق ایران از ستم استبداد دینی ندارد.....

...اینان تلاش دارند وحدت اخلاقی و سیاسی مردم کشور ایران را تخریب نمایند و مانع مشارکت قومیتهای مختلف در ساختمان دمکراسی و عدالت اجتماعی شوند. محافل قومگرای تجزیه طلب در ارتباط با ایران  سیاست ارضی تجاوزگرانه و توسعه ‌طلبانه مداوم کشورهای مختلف را به هزینه مردم ایران پیش میبرند. این جماعت  ناسیونالیست های قومی افراطی هستند که مسأله قومیت برایشان ابدی و فراتر از ملاحظات جنبش دادخواهی مردم ایران است .ناسیونالیسم افراطی و قوم پرستی شالوده سیاست شان را تشکیل می دهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

در این کشور که نام ایران دارد دو نیروی مهم عامل عقب افتاده گی و حقارت ملی شده اند .اول نیروی مذهبی که روح وجان مردم را در اختیار دارد و دیگری نیروی چپ است که دشمن ازادی است و از ایران دهقانی و عقب افتاده میخواست کشور سوسیالیستی بسازد و در همکاری با ارتجاع سیاه فاجعه سال 57 را بوجود اوردند . بسیار ابلهانه بنظر میرسد که انتظار داشته باشیم قدرت را در سال 57 سازمانی مانند مجاهدین و یا فدائیان به تنهائی تصرف میکردند بدون شرکت اخوند .
در سال 32 هم حزب توده با اقدامات خود شرائط کودتا را فراهم کرد ونگاهی به نشریات حزب توده در سال 30 تا 32 نظر بالا را ثابت میکند. برای اینکه در سال 32 کودتا رخ نمیداد باید دربار پهلوی و حزب توده از برنامه دولت دفاع میکردند ولی نکردند واین بسود غرب تمام شد. دولت مصدق در محاصره اقصادی غرب ودشمنی حزب

حزب توده و در بار قرار داشت و کودتا اخرین راه حل و برون رفت ایران بود .من مخالف کودتا هستم ولی حقیقت این است .
شرائط کنونی نیز ایجاب میکند که همه نیروها در همکاری باهم متحد شوند برای ازادی انتخابات ازاد و حکومت قانون .
ایا سازمان مجاهدین و جریان چپ و تجزیه طلب در این راستا حرکت میکنند؟
پاسخ منفی ست و هر گروهی میخواهد به تنهائی یا قدرت را بگیرد و یا بخشی از ایران را تجزیه کند . با شعار و اتهام و وعده سرخرمن ایران همین وضع اسفبار را خواهد داشت .
نوشته شده توسط: Anonymous

طبق یک تحقیق مستند که در امریکا درباره علت امار بالای بزهکاری در میان سیاهان انجام شده محققین به این نتیجه رسیده اند که سیاه ها از 5 سالگی متوجه فرق میان خودشان و بقیه سفیدهای اطرافشان میشوند زمانی که این عقده به تدریج با افزایش سن بزرگتر میشود در اینده به صورت های گوناگون نیرویی مخرب بر علیه دیگران را شکل میدهد
لوایی بسیاری از نوشته هایش تنها ترجمه ای از مجلات ضد نژادپرستی سیاه ها است که جای سفید و فارس را در ان عوض میکند
ریشه نفرت پانترکهای بیولوژیکی مثل نویسنده مقاله از ایرانی و ایران و فارس شکل ظاهری این افراد است.به عکسهای آقای محمدرضا لوایی و حسن جداری و بقیه پانترکهایی که عکس شان در دسترس است نگاه کنید

که همه دارای صورت و چشمهای مغولی هستند. اینها به دلیل این شکل ظاهری خودرا از خون چنگیز و اتیلا و اکتای میدانند و ایرانیهارا به چشم کینه و درحد انتقام از گذشته ای که داشتند نگاه میکنند. اینها خودرا ایرانی نمیدانند و آرزوی حاکمیت نژادو فرهنگ ترکی مغولی در سر دارند. برای این منظور گاهی ادای مارکسیست و پست مدرنیست را هم در میاورند!
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، بهنام چنگائی، پان ترک هائی که مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ تاریخ تراشی و دروغ بافی می کنند داستانی را ساخته اند که رژیم آخوندی رژیمی فارس گرا و فارس محور و پانفارس و فارس پرست و ..... است! البته در ایران ستمی که از سوی رژیم آخوندی و زرسالاران وابسته به این رژیم به کارگران و دهقانان و رنجبران و مردم دردمند و درمانده و ندار و گرسنه فارس می رود برابر و یکسان با ستمی است که به کسانی که فارس نیستند می رود اما پان ترک ها همواره نشانی نادرست می دهند! پان ترک ها می گویند که ملت حاکم فارس و ملت ستمگر فارس و قوم منحوس فارس در ایران همه کاره بوده و همه پست های دولتی را در دست گرفته است و یا به فراوانی می گویند که ملت حاکم فارس و ملت ستمگر فارس هست و نیست ترک ها را به تاراج برده اند! سپس وانمود می کنند که ترک ها برای ترک بودن دارند از گرسنگی .....

..... می میرند اما فارس ها برای فارس بودن در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند! آیا مردم پس از خواندن این پان نامه ها آن چه را که می بینند باید باور کنند و یا این داستان های دروغ پان نامه ای و ناسیونالیستی را؟ این پان نامه نویسان روشن نمی کنند که مهدی بازرگان ترک، علی خامنه ای ترک، میرحسین موسوی ترک، صادق خلخالی ترک، عبدالکریم موسوی اردبیلی ترک، علی مشکینی ترک، سیدحسین موسوی تبریزی ترک، سیدابوالفضل سیدریحانی ترک، صادق محصولی ترک، عیسی کلانتری ترک، محمدرضا میرتاج الدینی ترک، مصطفی محمدنجار ترک، حمید چیت چیان ترک و هزاران ترک دیگری که در رژیم جمهوری اسلامی همه کاره بوده و یا هستند از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟ آیا این است در دست گرفتن همه پست های دولتی از سوی ملت حاکم فارس و قوم منحوس فارس؟ آن هنگام که دلار هزار تومان بود دارائی محمدرضا زنوزی مطلق که یک ترک تبریزی است و پولدارترین مرد خاورمیانه است برابر با دوازده هزار میلیارد تومان بود و با بهای کنونی دلار دارائی محمدرضا زنوزی مطلق در زمان کنونی چهل هزار میلیارد تومان و یا چهل تریلیون تومان (40000000000000 تومان) برابر با دوازده میلیارد دلار و شاید بیشتر از اینهاست و در آینده که در سایه آخوندیسم ارزش پول ایرانی از این هم کمتر خواهد شد و جیب های محمدرضا زنوزی مطلق از این هم پرتر خواهند شد بر شماره صفرهائی که این رقم های نجومی را به نمایش درمی آورند نیز افزوده خواهد شد! روشن نیست که اگر برابر پان نامه های پان ترک ها فارس های ندار و گرسنه و تشنه و دردمند و درمانده و کباب شده در آفتاب سوزان یزد و کرمان و اصفهان و فارس و سمنان و خراسان و ..... در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند پس میلیاردرها و سرمایه داران دانه درشت خاورمیانه مانند: مصطفی عالی نسب ترک، محمدتقی توکلی ترک، صادق محصولی ترک، بابک زنجانی ترک، حسین ضراب ترک، هوشنگ فاخر ترک، یونس ژائله ترک، محمدرضا زنوزی ترک، رحیم جامبر صادقیان ترک، احد هریسچیان ترک، پرویز بیوک ترک، رسول بیوک ترک، محسن صدقی نسب ترک، بابک زنجانی ترک، محمدرضا نعمت زاده ترک و ..... از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟! آیا این است تاراج ترک ها به دست فارس ها؟ ***** دوست گرامی، بهنام چنگائی، گفتگو با چنین کسانی مانند بردن آب در آبکش کاری بیهوده است! من پیش از این در نوشتاری درباره این جستارها به فراخی نوشته ام که می توانید در لینک زیر آن را بخوانید

http://www.iranglobal.info/node/27735
نوشته شده توسط: Anonymous

*ایرج افشاریزدی :
باید زبان ترکی وترکها دررادیو، تلویزیون،مجلات ،سینما،وکتابهای تاریخی مورد تحقر تمسخر قرار بگیرندوزبان ترکی باید سریعاً با برنامه ریزی علمی اول تحریف ؛ بعد تخریب ونهایتا نابودشود ودرکتالبهای درسی باید ترکهارا وسلسه های ترک را وحشی ، بیگانه ، مهاجم واشغالگرنامید.
****اگرشما با ترکی حرف زدند خجالت می کشید.
به دانید تحت تاثیر این پروژه قرارگرفتید!!!
آیا می دانید بیشترین سرمایه گذاری آنتی تورکها روی این گزینه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب چنگائی, از کلی گوئی ها خسته شدیم. لغزش فکری تان در این نوشته با کلی گوئی ها توجیه نفرمائید. حق خواستن در هیچ مرام و مسلکی ناسیونالیتی و تازه ناسیونالیستی منفی نیست. شما اگر کومونیست هم باشید , یک کومونیست ایران گرا هستید که در کومونیستهای ایران بطور سنتی دوام دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامد ایمانی, شما چرا پرس وجومیکنید؟ بهتر نیست اول با تبعیضات دولت ایران بر علیه ملیتها مشغول باشید؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

در دو واقعۀ 28 مرداد 1332 و انقلاب ضدسلطنتی 57، دولتهای ایالات متحدۀ آمریکا و بریتانیا ضربات بزرگی بر پیکرۀ جریان آزادیخواهی در ایران زدند. در کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 دولت قانونی و ملی و دمکرات زنده یاد دکترمحمد مصدق را امپریالیسم آمریکا و انگلیس سرنگون کرد و شاه خائن و بزدل به ایران بازگشت. در جریان انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 ، ژنرال هایزر در ایران مستقر شد تا مانع از حرکت ژنرالهای پفیوز و بزدل دربار نکبت شاهنشاهی بر علیه خمینیِ خون آشام شود. و همچنین مانع از این بشود که کمونیستها ، مجاهدین ، مصدقی ها و طرفداران شریعتی، رهبری انقلاب ضدسلطنتی را در اختیار گیرند. اگر هرکدام از این نیروها رهبری انقلاب را در دست می گرفتند و تشکیل حکومت می دادند ، منافع امپریالیستهای غرب و رژیم اسرائیل به خطر می افتاد. وحالا با تمام این اوصاف یک مشت سلطنت طلب مغرض مزخرف می گویند و تقصیرات را

گردن کمونیستها و مجاهدین می اندازند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی عزیز
اولا :اصلا توهین وتحقیرکردند دست امثال صادق زیباکلام نیست آموزش دیدند درواقع سیستم آموزشی کشورمشکل دارد در ایران یک کمی آدام منطقی تازه ایشان است مشکل اینجا است که توهین کنند نمی داند دارد توهین می کند .
دوماً: درایران قانونی نیست که توهین شونده به دادگاه مراجعه کند وتوهمین کنند بخاطر عمل زشت خود جریمه شود تا دیگران تکرارنکنند.
ببنید سید کریم جوکر معرف بنیاد افشار وقتی ازایران خارج شد دیگرامکان فعالیت پیدا نکرد چرا ؟
بخاطراینکه خارج ازایران قانون وجود دارد توهین شونده می تواند شکایت کند.
ثانیآ: زیبا کلام ایشان اگر جوکر وضد تورک نیست اما مخالف واین عمل زشت هم نیست .
توجه کنید درانتخابات اخیرایشان سفری داشتند به آزربایجان تمام تلاش او این بودکه به توانند تعداد نمایند کرد درقالب اصلاحات ازاورمیه انتخاب شوند.
جمله معرفی هم داردچرا ؟ کردها دراورمیه مدرسه ندارند

درصورتی کردها دراستانهای کرد به کردی درس می خوانند ولی تورک ها هیچ مدرسه ای ندارند بنظرایشان ترکها نیازی به مدرسه ندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دروغی در کار نبوده قشقایی ها در طوایف تورک همگی کولی اند و در طوایف غیر تورک عشایر لر و بویر احمدی و کهگیلویه ای :
درباره کولی های اذربایجان (قره چی ها ) قبلا توضیحات لازم داده شده که مردم اذربایجان کولیان را قره چی میدانند
ابرلینگ اسامی طوایف قشقایی را به شرح زیر بیان کرده است: عمله، دره شوری، فارسیمدان، کشکولی بزرگ، شش‌بلوکی، کشکولی کوچک، قره چاهی [قره چی]، صفی خانی، نمدی.
طوایف کشکولی بزرگ و کوچک و قره چی یکی هستند(یعنی همگی همان کولی هایی هستند که در اذربایجان هم قره چی نام دارند ) و ایل کشکولی نام دارند. طوایف کوچک و کم‌شمار صفی خانی و نمدی امروزه جزو ایل عمله هستند. ابرلینگ اشاره نکرده که ایل عمله، به معنای یکی از ایلات پنجگانه قشقایی، اتحادیه‌ای است از طوایف متعدد کوچک که در سال‌های پس از شهریور 1320
بقیه در ادامه

و دوران اقتدار ناصر خان و خسرو خان قشقایی منسجم شد و اطلاق نام «عمله» بر این طوایف رسمیت یافت. تا پیش از این زمان، بزرگ- ایل قشقایی مشتمل بر ایلات پرشمار کشکولی، دره‌شوری، شش‌بلوکی و فارسیمدان بود و قریب به چهل طایفه کوچک. رساله‌خطی منتشرنشده‌ای در دست است با عنوان «شرح حال ایلات قشقایی» که به دوران حکومت اکبر میرزا صارم الدوله بر فارس تعلق دارد و برای او نوشته شده؛ یعنی قدمت آن به اواخر دوره احمد شاه می‌رسد. در این رساله، به‌نقل از حمزه خان و پسرش میرزا عبدالله خان کشکولی (مرحوم مهندس عبدالله کشکولی، متوفی بهار 1378)، اسامی و تعداد افراد 43 طایفه قشقایی و نام کلانتر هر طایفه ذکر شده است. طایفه عمله یکی از این 43 طایفه است و طوایفی که پس از شهریور 1320 جزو ایل عمله به‌شمار می‌رفتند، و این عنوان امروزه رایج شده است، به عنوان طوایف مستقل ذکر شده‌اند. در رساله فوق درباره ایل عمله چنین آمده است: «نوکران ایلخانی، در تحت‌نظر خودشان، قشلاق خنج و افرز، ییلاق سمیرم.» در جای دیگر شمار طوایف قشقایی در زمان حکومت فرمانفرما، یعنی سال‌های جنگ اوّل جهانی، ذکر شده و چنین آمده است: «طایفه عمله و نوکرباب که متعلق به خوانین است، خانوار یکهزار و هفتصد، سوار چهارصد، تفنگچی ششصد نفر.» طبق رساله فوق، در گذشته دور ایل قشقایی مشتمل بر 63 طایفه کوچک بوده که اسامی آن‌ها نیز ذکر شده است
مطالب رساله فوق مؤید نظر اینجانب در کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر (تهران: نشر نی، 1369) است که قشقایی را اتحادیه‌ای از ایلات و طوایف ترک زبان تعریف کرده بودم که بر اساس اقتدار خوانین به‌تدریج انسجام یافته است. طوایف کوچک در طوایف بزرگ مستحیل شدند و این فرایند به تشکیل چهار ایل بزرگ فارسیمدان، دره شوری، کشکولی و شش‌بلوکی انجامید. در دوران اقتدار صولت‌الدوله، که رؤسای برخی از این ایلات، مانند محمدعلی خان کشکولی، بسیار مقتدر و ثروتمند بودند و از او تمکین نمی‌کردند، تلاش برای جذب طوایف کوچک به ایل عمله و پرتوان کردن بازوی نظامی ایلخانی آغاز شد. در سال‌های پس از شهریور 1320 نیز، که ناصر خان و خسرو خان قشقایی، برای مانور در مقابل حکومت مرکزی به نیروی نظامی پرشمار نیاز داشتند، فرایند جذب طوایف کوچک به ایل عمله تداوم یافت و در نتیجه ساختار ایل قشقایی به پنج ایل بزرگ (عمله، فارسیمدان، دره شوری، شش‌بلوکی و کشکولی) تقسیم شد
ابرلینگ مدعی است که به سران ایل قشقایی لقب «ایلخانی مملکت فارس» اعطا شده بود (ص 16). این نیز اشتباه است. رؤسای ایل قشقایی بسته به نوع حکمی که از حکمران وقت فارس دریافت می‌کردند ایلخان تمامی قشقایی، در مواردی ایلخان برخی از ایلات قشقایی و در مواردی ایلخان ایل قشقایی و ایل دیگر بودند. مثلاً، در سال 1310 ق.، یعنی در اواخر حکومت ناصرالدین‌شاه، حاجی نصرالله خان قشقایی از سوی رکن‌الدوله (حاکم فارس) به عنوان ایلخان ایلات قشقایی و عرب منصوب شد و با این سمت به جنگ با شورشیان ایلات بهارلو و عرب رفت. ولی در دوران متأخر قاجاریه سران ایلات کشکولی (محمدعلی خان و حیدرعلی خان) و دره شوری (ایاز کیخا) مستقل از صولت‌الدوله (ایلخان) بودند و مستقیماً از حکمران فارس حکم می‌گرفتند. در فارس ایلات و طوایف متعدد غیر ترک زندگی می‌کردند و «ایلخان قشقایی» رئیس ایلات و طوایف غیر ترک ساکن فارس نبود هر چند در مواردی، بسته به نظر حکومت، دامنه اقتدار او سایر ایلات را نیز در برمی‌گرفت. مثلاً، ایلات لر ممسنی و کهگیلویه، طوایف کوه‌نشین کوهمره سُرخی و جروق، و ایلات خمسه به‌طور سنتی تابع ایل قشقایی نبودند و رؤسای آن‌ها مستقیماً از سوی حکومت فارس منصوب می‌شدند. ولی در سال‌های پس از شهریور 1320 ناصر خان و خسرو خان قشقایی داعیه ریاست تمامی ایلات و طوایف فارس، و در واقع حکومت بر کل منطقه فارس، را داشتند؛
نوشته شده توسط: Anonymous

47 امین و چهل و هشتمین نام پسر جلیل خان نارویی را به ایشان تبریک میگویم شما مایه افتخار جامعه تورک و ایل نارویی هستی عده ای از هم ولایتی هات هم خواستار سفرتان به پاکستان برای دیدار ان سه چهارم دیگر افراد ایل نارویی میباشند بیشتر با شما و ابتکاراتتان اشنا شوند(با حضور والده مکرمه تان برای تجدید دیدار و فاتحه خوانی بر قبر مرحوم BF)

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب علی اقا:
از جداری بپرس اصلا چرا به تورکی نوشته
زبان علیل تورکی حتی توان شعر گفتن هم ندارد و همین الان جزو زبان های میرا است حالا هر اندازه این واقعیت برای بعضی تلخ باشد:
زبانهای دنیاازلحاظ قدرت وجغرافیاوتعدادجمعیت به دودسته تقسیم میشوند.1-پویا2-میرا این به اصطلاح تورکی جززبانهای میراست وبازوشمشیر قزلباش واسلحه حاکم شده وباآب ریختن نمیتوان چشمه درست کرداین گونه چشمه هاخشک خواهندشد.یونسکوهرچندسال زبانهارادرجه بندی میکندچرابه آنجامراجعه نمیکنی.لطفاازمنطق خارج نشوید.زبانی هایی که تورکی نام گذاری شده اند جززبانهای علمی نیست این وازدگی در زبان به اصطلاح تورکی تا جایی است که حتی یک واژه انتزاعی و تمدنی در این زبان وجود ندارد یعنی زبان تورکی هرگز واژه تمدنی نداشته.........

و ندارد و این به دلیل این است که خاستگاه زبان تورکی هرگز محیط تمدن نبوده بلکه کویرهای ددخیز مغولستان و جنگل اتوکین زادگاه این زبان بوده و گویشوران ان که در یورت میزیستند و قمیز مینوشیدنند نیازی به واژگان تمدنی نداشتند برای اثبات این نوشته تنها کافی است به مردم شناسی تورک ها مراجعه شود چون این به اصطلاح اقوام پراکنده تورک تنها مردمانی اند که اداب و رسومی یا چیزی که مختص انها باشد یا به قول فرنگی ها اورجینال تورک ها باشد ندارند
نوشته شده توسط: Anonymous

در نقد ادبی میگویتد داستان باید از نظر رئالیستی" باورکردنی " باشد. یعنی خیالی و ادبی محض نباشد.
این داستان نیز مانند نوشته قبل این خانم، ارزش واقعیت گرایانه ندارد بلکه خیالی یا بر اساس شنیدهها و داستانسرایی نویسنده نوشته شده .
بهتر بود در ابتدای هر داستان گفته میشد این قصه ها گزارش ژورنالیستی واقعگریانه است یا ادبیات خیالی تصوری؟ .
ارزش داستان برای کسانیست که در ایران نبوده و از جنایتهای نزدیک آخوندی خبر ندارند ممکن است جالب باشد .

نوشته شده توسط: Anonymous

برای سطح تحلیل و و اژیتاتور مابی نویسنده مقاله بسیار متاسف ام که فکر میکند "اخوند سنی با اخوند شیعه فرق دارد"
فقط همین را میتوانم بنویسم

نوشته شده توسط: Anonymous

اسلام دینی است که لبخند را بر لبان ادمی خشک میکند . این دین نماد توحش و برد گی است و بزک کردن ان فریبی دیگر است . انچه در نظام اسلامی میگذرد همان قران عملی محمد است . چه انسانهای شریفی در زندان محمد ابن عبدالله جان دادند .با احترام به همه قربانیان اسلام .

نوشته شده توسط: peerooz

جناب قربانی دهناری,
شما هنوز انقلاب ایران که ظاهرا تا حدودی با کمک و دسیسه آمریکا صورت گرفت و منجر به روی کار آمدن ( و شاید روی کار آوردن ) رژیمی با تفکرات مذهبی ۱۴ قرن پیش گردید را با انقلاب کوبا که برای مبارزه با همین امپریالیسم صورت گرفت یکی میدانید. چنین باد. ولی شما از کدام " اصول و کرامت انسانی " صحبت میکنید که " دشمن و یا رقیب نباید خط مشی ما را تعیین کند. هیچ دخالت خارجی خشونت و بی احترامی به مردم و مبارزان را توجیه نمی کند " ؟ آیا شما امپریالسمی را نمی بینید که در چندین دهه گذشته ده ها حکومت را گاه مانند شیلی و لیبی و غیره با خونریزی برانداخته است ؟ و مگر در چند قدمی محل سکونت شما و با اقرار رسمی مامورین این ابر قدرت و با صرف پنج میلیارد دلار حکومت اوکراین بر انداخته نشد؟ و خانم مسئول این " رژیم چینج " رسما اتحادیه اروپا را بخاطر عدم همکاری " نگ ...ید " ؟ و زمانی که این

ترفند ها موثر نبود با حمله مستقیم نظامی کشور ها را اشغال و حکومت ها را تعویض ننمود؟ آیا شما از منبر کلیسا و برای مؤمنین از " اصول و کرامت انسانی " خطابه ایراد میفرمائید ؟ و یا در دنیائی که حتی تلفن صدر اعظم کشور دوست و دست نشانده آمریکا شبانه روز بطور غیر قانونی و بدون کرامت انسانی شنود میشود؟
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب آتاش سلام؛
نگران بازتاب من نباشید! من نه تنها نیاز به همفکری های منتقدانه دارم، بلکه این شیوه را یگانه راه دستیابی به ایده هائی انسانی می دانم که تنها آنها می توانند ما را از خودزنی و برتریجوئی های ویرانگر رها کرده و یاری رسانند.

نوشته اید فخش ندهم، چرا فحش؟ دوست من! فحش دادن کار دشمنان اندیشه ورزی ست، نه من و شما.

همانطوریکه پیشتر بارها گفته ام ملیت ها، اقوام و اقلیت های دینی ـ مسلکی کشور رنگین ما خواسته های فرهنگی ـ اتنیکی بجا، درست، سرخورده و بسیار کهنه ای دارند که آنها، در هردو دوره یکه تازی شاه و شیخ یا سرکوب طالمانه مذهبی، و یا دچار تحقیر شوینیستی برتریخواهانه شده اند؛ که دیگر بقای آن ستم ها و نابرابری ها جایزنیست و باید و شایسته است برای زدودن و جایگزینی دیدگاه های " سیاستِ فراملی کشور" و مردمان رنگین فرهنگش" اتنیک تک تک شان را پذیرفت؛ و گذشته دیگرستیزی ها را نقدکرد

و با تلاش خود آنها و سراسری، راهکارهای پایه ای برای همه وابستگی ها و دلبستگی های اتنیکی جست و در طرح یکساسازی امروز و فردا از همین حالا برایشان کار کرد.

بنا بر این، این خواسته های کهنه ی تاریخی و سرخورده، گره های تنگ همگرائی های همه ملت های ما هستند، که باید برایشان جاره جوئی کرد. و این ضرورت ها هر نوعدوست مسالمت خواهی را برای همکاری و همفکری در این بزنگاه تاریخ ساز، به این میدان جاره جوئی می کشاند که کشیده است و نه نیز یکی از آنها هستم.

پیاده کردن این خواسته ها موانع بزرگی دارد که کوچکترین اش گذر از کل رژیم شیعی است. این خود آغاز راه می باشد که رودرروی چاه ها، چاله ها و دست اندازهای فراوانی می باشد؛ که نیروی ما را به تباهی و خودزنی می کشاند. برای نمونه به نقد فارسگرائی توجه کنیم! که این گروه رژیم ولایت فقیه مطلق را فارس دانسته و عملا خاک در چشم توده ها می ریزد.

خوب شما بگوئید در یکچنین میدان دروغپردازی و گمراه گنندگی با بردباری می توان کاری از پیش برد! آنهم زمانیکه می بینی دشمنی قومی و قبیله ای تا نوک دماغ مان رسیده است؟
آیا استدلال و استناد فارسگرائی آن گروه ها درست می گوید؟ مگر نه در سه امپراتوری سلجوقی، صفوی و عثمانی زبان رسمی درباری فارسی بوده است؟ این دوستان به اراده ی سیاسی و اقتصادی مطلق رژیم ولائی و شاهی گذشته بهائی نمی دهند و تنها زبان فارسی را ملاک راسیستی می شناسند و این بهانه های ناسیونالیستی از نظر حقیقی نابجا و از دیدگاه حقوقی بی ارزش است.

چاره چیست؟ اینک و در یکچنین چالش سخت و بزرگی، عده ای بیمار و یا خودفروش و یا مخالف همبستگی های اجتماعی ـ طبقاتی که الزام حیاتی ماست؛ آمده اند و آدم های بیدادرس و بجان آمده از ستم مذهبی و سرمایه را بین دسته بندی ناسیونالیستی گذاشته و منگنه می کنند و دردا مقابل هم گذاشته و جنگ اتنیکی و خودخواهی براه می اندازند.

من با این دسیسه های ضدبشری مخالفم و آنرا بسود هیچ ملت و مردمی نمی بینم.
باسپاس
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

قلم، از توصیف آنچه كه در زندان های جمهوری اسلامی گذشته و می گذرد، بس عاجز و ناتوان است. چگونه می توان فریاد دلخراش اسیری را كه در زیر تازیانه میرغضبان رژیم، از درد، زمین را به چنگ و دندان می كَنَد، به توصیف درآورد؟ این فریاد، فریاد خلق است كه آرمان های انقلاب بهمن را فرو نهشته است و اكنون، برای پاسداری از آن، از جان بهترین فرزندان خویش ، مایه می نهد. چگونه می توان فشرده شدن و در هم پیچیدن آن قلب های پاكی را به وصف درآورد كه هرگز جز برای پیروزی زحمتكشان، اعتلای میهن و رهایی تمامی بشریت نتپیده اند، و نیز شرحه شرحه شدن آن سینه های گشاده ای را كه گنجینه اسرار خلقند و سرشار از عشق به آزادی و عدالت؟

در توصیف كشتارگاه های رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی، قلم باید در یك آن فاصله ای را طی كند به وسعت تاریخ، این عرصه نبرد "داد" و "بیداد"... آنكه تازیانه در كف دارد، مظهر سبعیت است و آن كه فریاد میكشد، در بلندی آدمیت، سقوط تا كجا و عروج تا كجا اما باید گفت!...باید گفت هر چند با زبانی الكن و كلماتی قاصر! باید جهانیان بدانند كه در شكنجه گاه های جمهوری اسلامی، بر اسیران در بند چه گذشته و می گذرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

به هریک نظرات من سریع وبلافاصله 22پوئن منفی داده شده . ! هرروز چیز تازه ای یاد میگیریم .چه خبراست آیاعدد22 مثل بعضی اعداد دیگرملی ومذهبی رقم مقدسی است؟؟مسئولین سایت باید یادمان بدهند که چطور میشود ناگهان تعدادی منفی ومثبت جاری کرد ! هرقدرحساب میکنم این مدت حتی برای خواندن مطلب هم کافی نیست.22 برایم جالب بود وگرنه منفی های 122 وبیشترراهم در جواب بعضی مقالات میبینیم.اگر نام من این پسوند-لو-رانداشت شاید اقلا وقتی برای خواندن آن صرف میشد !

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

صادق زیبا کلام وابسته به باند شیخ کوسه "رفسنجانی" است. این عنصر حکومتی یک نان به نرخ روز خور به معنای واقعی کلمه است. صادق زیبا کلام در جریان انقلاب فرهنگی، جنایات بسیاری را مرتکب شده است. این عنصر مزور باید بابت جنایتهای خود و همراهی با رژیم جمهوری اسلامی، پس از سرنگونی رژیم در دادگاههای مردمی محاکمه شود.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

ما باید با اصول و کرامت انسان عمل کنیم. دشمن و یا رقیب نباید خط مشی ما را تعیین کند. هیچ دخالت خارجی خشونت و بی احترامی به مردم و مبارزان را توجیه نمی کند. شوربختانه انقلاب ایران، کوبا و اکتبر و فرانسه شباهت های باورنکردنی دارند. ما با مراجعه به انقلاب ایران ناروا بودن قهر و آنچه به نام وابستگی به دشمنان خارجی علیه مردم و مبارزان شده است را بهتر لمس می کنیم. برای نمونه به محاکمات کادرهای جنبش سبز نگاه کنید و یا قتل های زنجیره ای.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

بخشی از مفاهیم جهان شمول هستند و ربطی به فقر و غنا ندارد. کرامت انسان، قباحت قهر، آزادی و رفاه همگانی. ما باید اصول و قطب نما داشته باشیم وگرنه منافع و خودکامگی ما رهبری می کند.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

ممنون. درست کردم.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

دوست عزیز من ضد سوسیالیست نیستم. ولی می خواهم بفهمم چکونه می توان نارسائی سوسیالیسم و سرمایه داری مهار کرد و به یک جامعه ای که در آن انسان کرامت و رفاه دارد دست یافت. من هم در جمعگرائی و فردگرائی جنبه های مثبت و منفی می بینم.

نوشته شده توسط: احد قربانی دهناری

پییروز عزیز، انقلاب ارادی نیست ولی پشت همه انقلاب ها یک سازماندهی منظم، یک رهبر هماهنگ کننده و یک تبلیغ و ترویج کارا خوابیده است. برای همین شناخت مردم و کادرها و موضع آنها راجع به خشونت، آزادی، کرامت انسان نقش بنیادی دارد.