الله کرم انقدر شعور نداشته که متوجه باشد که کوروش کویر قبل تر از همه کشف کرده بود که مهم بطن و متن حرف و کلام نیست بلکه مهم اسم و خود شخص هست چنانکه پیروان کوروش زیادی کویر فهمیدند که استاد پورپیرار تودهای و بیسواد هست و نباید به حرفهایش توجهی کرد.آقایان غیاث ابادی سلیمی نمین الله کرم انوش راوید هایده ترابی و خیلی از مدرک دانشگاهی دار ها با سوادهای انچنانی مجبور شدند تمام یا قسمتی از شاهکار پورپیرار بی سواد را بنام خود جعل کنند.
این بار نیز باید بحرف شما گوش کنیم خواستهایمان را مطرح نکنیم چون مصلحت نیست ، یعنی پنجمین اشتباه را پذیرا باشیم.
دوست گرامی درست برعکس!
به باور من، نه تنها که می باید پیرامون خواسته های سرکوب شده ی ریز و درشت ملت ها و اقوام مصرانه گفت و افشاگری کرد؛ همچنین ضروری ست همه ما نارسائی ها، ستم ها و نابرابری های گذشته و کنونی ملت ها را، مسئله همگانی بدانیم و مشترکا برای تجسس چاره ها بیش از پیش بنویسم و تا می توانیم روشنگری کنیم.
بخش دیگر تلاش همگی ما، همزمان باید ارائه ایده ها و راه حل های پیشنهادی باشد، تا روند تفکر بی تعصب و دشمنی افکنانه کنار گذاشته شود؛ و راه را به داد و ستد فکری جمعی بسپارد. تا ابعاد محورها با دخالت گسترده، باز و شناخته شوند و با دخالت مسئولانه ی همه ملت ها و نوعدوستان بتوانیم به شفاف سازی خواسته ها بیشتر نورپردازی کنیم.
بنا بر این تردید نداشته باشید که من پشتیبان خواسته های بحق ملت ها بوده، هستم، خواهم بود و مدافع آنها خواهم ماند.
نگرانی، تأسف و تناقض من باری، با بخشی از تندروان ماجراجو در همین جنبش ملیت ها این بوده و هست که آنها بجای تلاشِ در راه وحدت و همگرائی های فراملی و بزرگ، و هماهنگ با آن، برای ایجاد ظرف کلان ِخواسته های جاری ملی ملیت ها و کشاندن توده های آنان بمیدان زنده دادخواهی ها، که این حضور یگانه ترین اهرم محکم و تعیین کننده نبرد پیشاروی ماست، همت و تلاش آنها، جز صرف نیروی بازدارنده ی همبستگی نیست، و بازتاب هاشان هم جهت تشویق برتریجوئی های حقیر قومی می باشد.
و این شیوه های فرقه ای جز به ژرفش ناسازگاری ها و در نتیجه کاسه کوزه شکستن های همه ملت های دربند توسط همدیگر نخواهد انجامید و کار مفیدی هم از او ساخته نیست. و چرائی این شیوه های منحط پرسش من است!
و بهمین خاطر و با این روش های غلط و مهلک براستی نمی شود امید به تجمع و تراکم نیروی مردمی ملت ها و کارگران آنها برای گذر از حکومت آخوند حودکامه امیدوارشد..
و من بسهم خودم از این در هم ریزی های ارزش های نوع انسانی و به تبع آن حقوق بشری، و طبعا شکنندگی های نیروهای اجتماعی و طبقاتی همدرد ملت ها رنج می برم؛ و از عواقب راهکارهای نادرست امروز و فردای آن نیروی های مشکوک، گمراه و مزاحم حرکت تاریخ حقیقتا می هراسم.
زیرا این طیف ها و عناصر هیچکدام، برای همبستگی انسانی، فراملی و سراسری نه که بهائی قائل نیستند؛ بلکه عکس اش را به شاید آگاهانه به پیش می برند، و هرگز سعی در همگام ساختن اراده ی مشترک و پویای ملت ها و اقوام با هم نبوده و نیستند. و این یعنی فاجعه ی شکست اراده ی اجتماعی طبقاتی امروز و فردای همگانی ما در برابر خودکامگی های بی رحمانه ی رژیم ولائی و یا...دیگر آتی!
این گروه ها توسط این خودفریبی های ناسیونالیستی خویش، عملا رگ گردن شوینیسم و در بخشی جاهطلبی طیف راسیسم که همیشه مترصد اشتلم علیه حقوق خودمدیریتی ملت هاست، آنرا با شاهکار قبیله ای خود کلفت می کند؛ و بمیدام می آورد.
همین اراده ی تنگ چشم و کاهل و سکتاریستی، پیگیر عملکرد غیر ستیزانه دارد، و ناچار و پیوسته توهم پراکنی می کند؛ و از دیرباز نیز حاکمیت ولایت فقیه مطلق مذهبی را، بنام واهی " حکومت فارسگرائی " تبلیغ کرده و این ترفند نادرست را بخورد ساده لوحان می دهد. و در عرصه شعاری و شیوه های نظری آنها، تاکنون جز منشا کدورت و ناسازگاری ها در میان ملت ها نبوده اند و بنا به شناخت تاکنونی من از آنها چالش ضدرژیمی نکرده و یا نمی تواند داشته باشد. و این براستی سم مهلک برای مبارزه بحق و عادلانه ی ملت های تبعیض زده علیه بیدادگری موجود مذهبی ست.
دوستان.... جا دارد از خانم هایده ترابی بخاطر این تحقیقات با ارزش تشکر بکنیم و از ائلیار عزیز ممنونیم که این مصاحبه را توانستند در این جا در اختیار ما بگذارند. از آقای یوسف آذربایجان هم متشکریم که ایشان اولین بار این درخواست را کرده بودند. امید است که کامنت گذاران حس « ناسیونالیستی » را کنار گذاشته و بتوانیم در یک بحث علمی در تحریف تاریخ باستان ایران قدمی برداریم تا در نسل های ما و نسل های بعدی به چاه های جمکرانی نیافتند.
آفرین. صد آفرین
دلایل نویسنده بسیار منطقی و علمی است.
کدام راسیست و فاشیست پان ایرانیست می تواند به این سوالات جواب دهد؟ در واقع این سوالات کار را به این جماعت سخت تر کرد.
آقای کیانوش رشیدی قادی... نتیجه خوبی و بدی های فیدل را به عهده تاریخ و ملت کوبا بگذاریم ولی ایشان در مملکت خود مرد. ولی دیدیم که آقای شاهنشاه آریا مهر که نوکری کشورهای غرب بود با آن سرطان مرگ بار چطوری در جهان آواره ماند .
در یوتیوب فیلمی از چند ماه پیش تک تیراندازی اعضای YRK که اسم روی ویدیو است و گویا شاخه عملیاتی پژاک حساب میشه رو دیدم به لینک: https://www.youtube.com/watch?v=yJDwHMfwndc
از همین تیراندازی پژاک به مهندسین ایران گویا کمپ معروف به شهدیدان پ ک ک در ایران تعطیل شد و خبر ها میگم که همه نیروهاشون به ارمنستان رفتند در کمپی در قره باغ،دقیق نمیدونم باز چون دوستان کرد ترجمه دقیق نمیکنن وقایع رو.
در هر صورت گویا در همون کلیپ بالا که تک تیرانداز زن پژاک شلیک میکنه ذات وحشی و ژن های خائن این عموزاده های آریایی رو بشه فهمید.
لااقل برخی اپوزسیون نماهای خارج نشین تریاکی که متحد شدند با پانکردیسم تجزیه طلب سوریه و عراق و ترکیه با دیدن چنین ویدیو هایی شاید سر عقل بیان
ترکیه با حمله به منبج میخواهد YPG نتواند به رقه مرکز داعش حمله کند. ترکیه در واقع از عقب به کردها حمله کزده است. کورد مجبور خواهند شد حملات خود را در رقه ادامه ندهند و یا به کندی پیشروی کنند. ترکیه با اقدام خود جبهه دوم را در جنگ علیه کردهای سوریه ایجاد کرد تا نیروی کوردها را تجزیه کند.
روسیه و امریکا از یک سو کوردها را به جنگ داعش فرستاده اند و از سوی دی÷ر به ترکیه اجازه دادند از پشت به کوردها حمله کنند.
به نظر من کوردها باید حمله را به رقه پایتخت داعش متوقف کنند و از مناطق تحت کنترل خود دفاع کنند.
YPG توان جنگ در دو جبهه را ندارد. YPG باید امریکا را در جنگ با داعش تنها بگذارد تا امریکا مجبور شود جلو اشغالگریها و تجاوزگریهای ترکیه را بگیرد. هرکسی میداند که فاشیستهای ترکیه از فاشیستهای اسلامی داعش آشکارا حمایت میکند. وظیفه انسانهای شرافتمند و آزادیخواه علیرغم هر انتقاد و
اختلافی دفاع قاطع از YPG و PKK است. شکست سیاستهای اشغالگرانه، قلدرمنشانه و فاشیستی ترکیه به نفع انقلاب در منطقه و خاورمیانه است. کورد در منطقه تنها نیروی دمکراتیک هستند که با فاشیسم اسلامی ترک و عرب مبارزه قاطع و سرسختانه میکنند. احتمالا دولتهای غربی بعد از رسیدن به اهدافشان کردها را تنها بگذارند. نیروهای آزادیخواه و برابری طلب باید در کنار نیروهای سیاسی کورد قرار بگیرند.
جناب صوفی زاده،
با مرور چندین مقاله شما، شکی نیست که تفکرات نفرت آمیزعلیه ترکیه و کل ترکهای دنیا به آسانی بر روشنفکر نمایی تان غالب گردیده است و اگر هم در بعضی از نوشته هایتان بالاجبار چند جمله ای مثبت در باره ترک یا آذربایجانی ذکر کرده اید ۵ برابر آن ضد آنها قلم فرسایی می کنید. داستان سازیهای عجیبی تولید کرده اید. "سوزاندن اتوبوس حامل مسافران تنها بصرف اینکە نام دیاربکر بر اتوبوس هست". فکر می کنید که ما این داستان شما را باید باور کنیم که مردم ترک مسافران بیگناه را به خاطر کلمه "دیار بکر" بر روی اتوبوس می سوزانند؟ پ ک ک ده ها معلم (کرد و ترک) را زنده سوزانده اند و شما مسئله را وارونه نشان می دهید.
داستان "ملاقات" یکی از دوستان نزدیک شما با رئیس امنیت وان نیز از شگردهای حدیث سازی آخوند های ایرانی گرفته شده است که هر وقت کم آوردند به روایات و احادیث پناه می برند
اما احساسات ضد ترکی شما آنجا گل می کند که برای کوبیدن تمدن ترکها حتی به کلمه قازان نیز رحم
نمیکنید و یک شبه آن کلمه را روسی می نامید. سواد روسی شما به اندازه سواد تاریخ تان که محل قتل یارمحمدخان را از کرمانشاه به تهران منتقل کرده بودید و کلمه قازان ترکی را با کلمه کاسترول روسی قاطی کرده اید خنده دار است. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
سلام، ادابازچیلیق هستم از بخش آذری صدای آمریکا در روستای قولونج از توابع آذربایجانغربی! هم دهاتی مان ینیلیک سابق و یازیچی یاراداجیلیق کنونی باز هم در مورد روباتها و کارافرینهای آغا اردوغان قیل و قال راه انداخته. ما چند ماه قبل بواسطه هم دهاتی مان خدمت آغا طیب اردوغان عریضه فرستادیم تا در صورت امکان دو عدد کارآفرین ترک به دهستان قولونج گسیل بدارد. البته فعلن نرسیده اند. در تکمیل عریضه قبلی، خواهشمندیم موارد ذیل را در اسرع وقت به دست اهالی سنی مذهب قولونج برسانند:
- دو عدد کارآفرین ترک،
- یک عدد روبات ساخت ترکیه که بطور شبانه روزی و بدون مزد حاضر به کار کردن باشد،
-یک عدد چاپگر سه بعدی که بلاوقفه پنیر لیقوان و بزغاله قولونج تولید کند.
عریضه را با چند شعار قولونجانه فاشیستی اتمام میکنیم:
مرگ بر فیدل کاسترو!
مرگ بر سوسیالیسم!
مرگ بر جامعه شناسی!
نه تبریز نه ارومیه/ جانم فدای ترکیه
حزب فقط حزب اله/ رهبر فقط رجب اله
رجب طیب اردوغان/سنه حیران دیر جیهان
رجب طیب اردوغان/سنه حیران دیر جیهان
با نهایت تشکر،عاشقان سنی مذهب اردوغان از دهستان قولونج.
احند منتظری به جرم پخش نوار ضد اعدام پدرش به 23 سال حبس تعزیزی و 3 سال خلع لباس اخوندی محکوم شد . معلوم شد که آنجای آخوندها سوخته و ماهیت خود را سرانجام نشان دادند .
آقای چنگائی شما در تمامی مقاله تان از مصلحت و از اولویتها نوشته اید . اگر ممکن هست به سئوالات ما جواب بنویسید لطفا ،
.. به درخواستهای اعتراضی ما چه کسی صلاحیت تایین اولویت را دارد ؟
.. بیان اعتراضها ، کی و در کجا مناسب و درست هست ؟
.. معیار برای تایین این اولویتها چیست ؟
.. سبب تقدم و تاخر داشتن این اعتراضات از نظر شما چگونه تایین می شود ؟
.. اصلا انسانها چرا موظفند با حرف من و شما عمل بکنند ؟
.. نسخه پیچی بجای دیگران یعنی مصلحت اندیشی به سبک رفسنجانی درست است ؟
.. آقای چنگائی یادتان هست به کرات در این ایران گلوبال به کامنت نویسها اعتراض می کردی که چرا نام مرا چنگالی ویا چنگاقی می نویسید ، آیا در همین رابطه چهل در صد ملت ایران حق دارند بگویند نام حقیقی و حقوقی ما ترک است در این مورد مثل شما حق اعتراض دارند ؟ و اگر بلی پس
.. پس چرا این اعتراضات فعلا اولویت ندارد ؟
شما این تناقض را چطوری توضیح می دهی ؟
اصلا چرا نام برای شما طبق گفت ی خود شما اهمیت دارد ؟
آیا شما فکر نمی کنید از بالا به مسئله نگاه می کنی ؟ این مشتبه بودن نیست ؟
پس چرا همه ی چیز های که از نظر شما امروز در ایران اولویت ندارند ، همه ی این ها باز از نظر شما در ترکیه در اولویت هستند ؟ برای این داوری جوابی داری ؟
از نظر شما علت این تناقضات از کجا ناشی می شود و در کجا نهفته است ؟
..آیا می دانی در این صد سال اخیر ایرانیان بدون پلان بدون خواستهای قبلی انقلاب کردند و هر چهار بار عین اشتباه را تکرار کردند ؟
.. یعنی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب خرداد مصلحت اندیشان و اولویت شناسان به مردم مجال حرف زدن اعتراض کردن را ندادند .
این بار نیز باید بحرف شما گوش کنیم خواستهایمان را مطرح نکنیم چون مصلحت نیست ، یعنی پنجمین اشتباه را پذیرا باشیم. ممنون
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
فروشنده ( در مورد تجاوز و چندپارگى و رياكارى ، جامعه اى كه برايش تجاوز شده و ...)
این فیلم فروشنده در حقیقت فیلمی است به شدت ضد جامعه. پیرمردی که در فیلم نشان داده می شود همان ملاها هستند. یعنی این ملاها به جامعه تجاوز کرده اند. منتها حالیشون نشده و به فیلم مجوز داده اند
عزت نوشته: گویا این مرد نمیداند برای نمونه عمه ایشان و یا عمه چگونه به عقد شوهر عمه در امده است .
این که گفتی مال آریایی هاست
چرا آدرس غلط می دهی پدر آمرزیده؟
=اگرپیشه وری پیروز میشد راستی -امروز- آذربایجان ما درچه حال وروزی بود=درمدت یکسال غوطه وردرجنگ وتوطئه ازربایجان برای اولین باررادیو.اسفالت .دانشگاه. حق رای زنان .استارت اصلاحات ارضی ووادامه تدریجی وگام به گام ان قریب بیست سال قبل ازاجرای کور وبی برنامه آن که ناچارابی هدف وباری به هرجهت بالاخره اجرا شدوووووومهم ترازهمه آموزش به زبان مادری حفظ صیانت ازفرهنگ آداب ورسوم ملی وغیره که ادامه می یافت وبالندگی میگرفت انهم باآن زمینه سابقه مدنیتی. اقتصاد ی.صنعتی وفرهنگی که درمقایسه باسایر مناطق واستان ها درآزربایجان آن موقع وجودداشت.منهای حودچهل هزار قتل عام کمتروبیشتر که تحقیق درباره آماردقیق آن وقاتلین جنایت کارانآن غیرممکن شد .آوارگی وفرار حدود نودهزارازبهترین وروشن فکرترین پیران وجوان به خانه دائی یوسف وپوسیدن اکثریت شان درآنجا وآوارگی هزاران تن از خانه وخانواده و
همه اینها ازیک جمعیت نزدیک چهارپنج میلیونی که خود این نسبت بین کل جمعیت وکشته ها وفراریان گویای استقبال غیرعادی مردمی از این حرکت بزرگ ملی بود.ونمونه والگو شدن برای تمام ملیت های ایران واغاز مطالبات حرکات آزادیخواهانه همه مردم ایران میشد....خیلی خلاصه گفتم نه؟ این مختصری بود از آن چه پس از پیروزی آن حرکت انتظار میرفت .رشد وشکوفایی فرهنگ ملی وموزیک وورزش حیثیت ملی آذربایجان شمالی را جلو چشممان می بینیم. این سوال کوتاه شما پاسخی بس مفصل تر دارد که بهتراست وارد این بحث نشویم وشما هم بهتراست که دیگر وارداین نوع مباحث نشده واین نوع سوال هارا مطرح ننمایید که اگر اهل منطق باشید ونه ازجنس قداره بندان پاسخ هامنجمدتان خواهدکرد..!
سری به عکس العمل اینها در حادثۀ قطارها بزنید تا به عمق تبعیض پی ببرید. یک خانم مجلس می گفت که نماز از پرداختن به علت کشته شدن شهروندان آززربایجانی واجب است.
قصد کامنت بر مقاله جناب " همنشین " " بهار " را نداشتم ولی کامنت جناب حسن موجب " فسخ العزائم " شد. جناب بهار " در باغ سبز " یاد بود فیدل کاسترو را با توصیف فحشا و شیوع آن در کوبا گشوده و قسمت های پیشرفت کوبا را در انتهای باغ آورده اند که با عادت حوصله مطالعه ایرانی, شاید افراد زیادی به آن نرسند. ضمنا در توصیف نوع فحشا در کوبا, مثلا ایشان متاسفند که پیشنهاد خانم دکتری را که مجانا خود را عرضه کرده بود بدوا نپذیرفته اند و ذکر جریان دو دختر خانم آلمانی که برای " بهره مندی از مزایای نیمه قانونی " فحشا, با دلار به کوبا آمده بودند و..
که نشان میدهند تنها در بهشت است که فحشا وجود ندارد زیرا در آنجا حور و غلمان - به قول سره نویسان پارسی,- به رایگان جهت نرینه و مادینه مهیا شده است و تصادفا فحشا در کوبا " بیشتر " به منظور های دیگر جز فروش " سکس " بکار میرود. و موضوع مهمتر اینکه ظاهرا در کوبا مراودات جنسی آزاد تا حدودی جزء فرهنگ آنها شده و قبح موجود در کشورهای " محافظه کار را ندارد که در آنها این امور در " خفا " صورت میگیرد.
جناب حسن, مژده, مژده,خوب شد که ما به مصیبت تحصیل مجانی تا سطح دکترا و بیمه و دارو و درمان مجانی و خانه مجانی برای ۸۵% مردم و غذای با تخفیف بسیار گرفتار نشدیم تا اوقات اضافی را صرف رقص و آواز و هنر و عیش و نوش بنمائیم. در عوض با درایت " امثال " بزرگانی که اکنون در این سایت مقالات و کامنت های زیرکانه مینویسند, روضه خوان ها را به سر کار آوردیم تا برای فقدان آن مزایای کوبایی, سالی ۳۶۰ روز را در تکیه ها و حسینیه ها و مساجد و خانه ها به صرف عزاداری جهت " زیرکی " خود و" آزادی " که کمونیسم و سوسیالیسم بما نمیداد بنمائیم. الحق که " هنر نزد ایرانیان است و بس "!!! زنده باشید.
آقای پسانلو, رای منفی اینهارا من مثبت تعبیر میکنم , چون هر قدر بیشتر منفی اشد , نشانه آن است که درست به هدف بر خورد کرده. این مثل را حتما میدانید................. کاروان کئچر
اگر منظور از عرب ، دلاور شیر زنان و مردانی خوزستانی است که با مقاومت در برابر ارتش صدام حسین که متکی به پان عربیسم بود، نشان دادند که دژ استوار تمامیت ارضی ایران هستند ،و خودشان صاحب خانه اند .اما از عرب اگر منظور محافل تجزیه طلب پان عرب است با پشتوانه نظری و سیاسی در خارج از ایران که طرح قوم گرايی برای تجزيه خوزستان جزء مهم ترین سیاست راهبردی شان است من ضد عرب هستم.
اگر بحث بر سر نژاد و ستم مرتبط با آن است که به کارنامه خونین و هول آور موسوی اردبیلی و ملا حسنی و خلخالی توجه کنید که ترک بودند و هزاران فارس و عرب را به جوخه تیر باران سپردند و اینجا اقوام غیر ترک هستند که طلبکارند .آیا در مدیریت کلان و حضور در بوروکراسی سیاسی ایران پیش زمینه های خاص وابستگی قومی و زبانی تعیین کننده است و یا تنگ نظریهایی که ماهیت ایدئولوژیک مذهبی-شیعی دارد. آیا یک فارسی‌زبان سنی‌مذهبِ اهل خراسان با یک آیت الله صاحب قدرت عرب مثل آیت الله عباس کعبی یا آیت الله ترک آذربایجانی شیعه مذهبِ معتقد و ملتزم به گفتمان حاکم از فرصت‌های یکسان بهره‌مند هستند؟! این چه دولت شوینیستی " فارس" است که ميلياردها دلار از سرمايه كشور را به جیب ملت عرب فلسطين ، ملت عرب لبنان و ملت عرب غزه می ریزد؟ سهم کارگر ان و تهیدستان زن و مرد.....
و بچه های " فارس " از این مواهب و فرصت‌هایی مادی چقدر بوده است. زیرشاخه ساختار قدرت ، «زبان وفرهنگ» را در نظر بگیریم .مگر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی جز مبلغ فرهنگ و ارزشهای اسلامی به عنون شاکله سوقات فرهنگ عرب در جامعه امروز ایران بوده است؟ این چه حاکمیت "شوینیستی فارسی " است که محتوای نظم و نثر، فیلم ، موسیقی، نقاشی و مجسمه سازی همگی باید رنگ و بوی دین عرب یعنی اسلام را داشته باشد و هویت ایرانی باید به نفع تقویت هویت اسلامی -عربی از صحنه بیرون برود؟این چه حاکمیت "شوینیستی فارس" است که ماهیت و زیربنای سیاستهای راهبردی و نظام برنامه ریزی فرهنگی در نظام آموزش و پرورش از ابتدا تا عالیترین سطح آموزشی کشور نه تقویت و پیشبرد فرهنگ ایرانی که توجه به مبانی ایدئولوژی اسلامی-عربی است و در خصوص زبان عربی درقانون اساسی اش در اصل شانزدهم آمده است: از آن جا که زبان قرآن وعلوم و معارف اسلامی عربی است این زبان باید از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه تدریس بشود.
جناب عیرج:
نژادپرستی نوعی حسادت است به همین دلیل اصلا به دنبال هویت نیست فقط به دنبال تخریب دیگران است اگر به شعارهای هواداران تیم تبریزی نگاه کنید متوجه خواهید شد که آنها بیشتر از این که به دنبال هویت خود باشند به دنبال دشمن تراشی از میان فارسها، کردها و ارمنی ها هستند. در واقع هر کسی که دور و بر خود می بینند را دشمن می پندارند. این نشان دهنده هویت طلبی نیست بلکه درد نژاد پرستی است این که کسی به دنبال هویت خود باشد بسیار متفاوت است از اینکه شخصی به دنبال تخریب هویت دیگران باشد چرا که مورد اول از سر آگاهی فرد است ولی مورد دوم به دلیل ترس از هویت برتر دیگران نسبت به خودش است.اگر به آذربایجان غربی مسافرت کنید خواهید دید که اقلیت ترک این استان همیشه به دنبال منزوی کردن اکثریت کرد هستند (و البته عوامل حکومتی هم به دلیل مسائل مذهبی حامی این اقلیت هستند) این به دلیل ترس از هویت دیگری است.
در حالی که این دو هیچ تداخلی با هم ندارند و هر یک از دو گروه یاد شده در استان می توانند هویت مستقل خود را داشته باشن
این استناد تو به اینکه کسی نام عربی دارد از نام فارسی داشتن خود تو هم مسخره تر است قابل استناد نیست. مهملات بافتن مالیات نداره. همه چیز تحریف شده الا تاریخ ترک. چون تو هیچ کتابی اثری ازش نیست که بخواد تحریف بشه خط فارسی هزار سال پیش را همه میتوانند بخوانند چون تمام کتابهایی که از اسپانیا تا چین نوشته شده به همین خط عربی است درست مثل کتاب دده قور قود یا غیاث الغات که بالکل عربی است
در جغرافیای نوین پانترکیسم حتی نام باکو برگرفته از ریشه تورکی است! ریشه نام باکو به درستی روشن نشده است. نخستین بار در ۴۴۸ میلادی، در دورة یزدگرد دوم، پریسکوس نام آن را «باکو» ضبط کرده است. در ۳۳۲ ه.ق مسعودی آن را «باکُه »، در ۳۴۱ ه.ق ابودُلَف خزرجی «باکویه »، و در ۳۷۲ ه.ق صاحب حدود العالم «باکو» آورده است. در قرن چهارم، جغرافیدانانی مانند اصطخری و مقدسی آن را «باکوه» و در ۶۰۵ بکران «باکویه » و «باکُه»، و در ۷۲۱، ابوالفداء «باکوی» ضبط کرده است. از دورة صفویه به بعد، ظاهراً چون در باکو بادهای سختی می وزیده است، آن را «بادکوبه » و «بادکویه » هم گفته اند. به نظر کسروی، باکو در اصل «باکوان» بوده و از دو جزء «باک » یا «بغ » (از واژة اوستایی باگا) به معنی خدا و پسوند «وان» به معنی جای ترکیب شده است. امروزه اهالی باکو شهر خود را «باکی » می خوانند. خسروی، خسرو، "باکو"، دانشنامه جهان اسلام، جلد ۲، ص ۷، تهران ۱۳۷۵، بنیاد دائرةالمعارف اسلام
می بینی که باز دنیا را از پنجره کوچک مغز خودات دیدی وگرنه در همان دانشگاه های غرب و موزه های ان صدها اثر و نسخه از این کتاب ها است که حتی در بازار های عتیقه هر ورق انها را به صد ها هزار دلار میخرند ....
سلطنت طلبان مطرود مى توانند، گوشه اى از قضاوت تاريخ را در همين سايت در وجه اين نوشته ببينند. فيدل كاسترو هر چى بود هر چى كرد. إشراف زاده اى بود كه به خدمت توده هاى محروم كشورش در آمد. و هر چند مثل همه سياست مداران نقاط ضعف. و قوت خود را دارست، اما غارت گران سلطنت طلب و سرمايه داران ضد ملى ، نمى توانند قضاوتى عادلانه در مورد فيدل كاسترو و چگوارا ها داشته باشند. بوى گند سلطنت و سلطنت طلبان در طول تاريخ هنوز مشام ملت هاى جهان را آزار مى دهد. اگر هم تعداد انگشت شمارى از پس ماندگان اين رژيم ها هنوز در بعضى نقاط جهان وجود دارد. آنها هم زير نظر و مراقبت ملت و مجلس منتخب مردم ، مجبورند خود را با مردم همسو نمايند . هر چند خانواده هاى سلطنتى هم درست مثل جامعه روحانيت حامى سلطنت طلبان ، همواره در جامعه بي خاصيت و مصرف كننده و مفت خور بوده أند. جوامع پيشرفته امروزى ، نيازى به افكار قرون وسطائى
و عقب افتاده سلطنتى ندارند. كه يك خانواده را مادام العمر بر ملتى مسلط نمايند. امثال فيدل كاسترو با همه كاستى هاى خود، هنوز هم بخشى از شرافت انسانى را نمايندگى مى كنند. هر چند كه دوران مذاهب و كمونيست هم بسر آمده است . و ملت ها در جستجوى راه هاى بهترى برأى زندگى اجتماعى در قرون پيش رو هستند. و جايي برأى فسيل هاى شاه و شيخ وجود ندارد.
آقای شاملی بالاخره اینها««بهمن موحد, اقبال اقبالی تا سلطنت طلبها, جمهوری خواه ها,پان ایرنیستها, سومکاها,چپی های تمامیت خواه ومرکز گرا, دانشگاهیان راسیست, هنرمندان ونویسندگان راسیست, آخوندهای راسیست ............»» متعلق به به ملت فارس هستند یا به جماعت فارس؟
دوست عزیز خیال میکنید , با کورها شیر خط بازی میکنید؟ بقول آقای آ.ائلیار در انتخاب واژه ها دقت کنید.
ادمیان کوچک با کوچک کردن بزرگان, انهم با درشت گویی, سعی در بزرگ کردن خود دارند. زمانی که چپ رادیکال تنها راه نجات انسانها از دست سرمايه داری مسلح به نظر می رسيد کاسترو کاری کرد کارستان. اگر 98 % مردم ايران در مورد خمینی اشتباه کردند چرا او نکند . وضعيت کوبا را با هاییتی مقایسه کنید.
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوسیله ساختار اقتصادی معین جامعه تعیین می شد.بنابراین در ساختار قدرت مالی و سیاسی در ایران بطور منطقی این بورژوازی آذربایجان که قدرتمندترین بخش بورژوازی ایران است بیشترین سهم از قدرت را متعلق به خودش کرده است. بنابراین این چه حاکمیت شوینیستی فارس مدار است که بخش عمده ای از قدرت را به دیگری میدهد . اینکه با ذات قدرت در تضاد اساسی است. حال بیائیم برای تعیین مفهوم شرایط، تضادهای عینی حاکم را تعیین و تعریف کنیم. مگر نه اینکه چندین و چون اضداد، خصلت هر دوران را تعیین می کند. خب این پرسش پیش می آید که آیا خصلت تضاد های دوران امروز جامعه ایران خصلت قومی نژادی دارد و تضادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از طریق این " تضاد عمده " حل میشود.؟؟؟؟ خجالت بکشید و شرم کنید.
عده ای قوم پرست ترک و عرب که خواهان دولتهای قومی و عشیره سالاری" هستند با تعبیر(نژادی) بغایت مادون تاریخی از انسان ،"برابری حقوقی" اقوام در ایران را از طریق ملت سازی جعلی و تجزیه کشور دنبال میکنند.درکجا دیده شده است که فرانسوی زبان‌های سوئیس خودشون را «ملیت فرانسه» بخوانند و یا اسپانیایی زبان‌های آمریکا، خودشون را ملیت مکزیک بدانند. عاجل‌ترین وظیفهٔ سیاسی طیف چپ استالینی در ایران شده است همراهی با محافل نژاد پرست تجزیه طلب برای ایجاد " فدراسیون طوایف " در ایران.
گفته ای: ( مثلا مردم عاظربایجان خودشان هم نمیدانند که از نظر نژادی 40 درصد خالصا عرب هستند بقیه هم کولی قره چی )
شما فارسها افتخارتان این این است که امام حسین دامادتان بوده و قرنهاست به خاطر همین دامادتان زر می زنید. بعدش سلمان فارسی را دارید و بهش می نازید. ما ترکها مثل شما نیستیم. ما بابک را داریم که بیست و پنج سال با عربها جنگید. امپراطوری عثمانی سالیان زیاد بر عربها حکومت کرد. حالا بگو ببینم از نظر نژادی شما با عربها قاطی ترید یا ما؟
فیدل به کوبا استقلال ملی آورد و رهبر و قهرمان استقلال ملی کوبا است. کوبا در تمام حیات خودش در محاصره سیاسی، اقتصادی، نظامی بود. حزب کمونیست و فیدل توانستند کشورشان را در برابر امریکا با حداقل امکانات سر و پا نگه دارند. فیدل برای پیدا کردن متحد بین الملی تلاش میکرد . هر سیاستمداری میداند که با در جهان از حمایت قطبها و کشورهای قدرتمند برخوردار شود. فیدل بی تردید میدانست که ایران کشوری سرمایه داری و ضد دمکراتیک است و انسانها را اعدام میکند اما برای کوبا، برای مردم کوبا مصلحت این بود که کشوری مثل ایران از کوبا حمایت کند . کوبا میخواست با کسب حمایت ایران و کشورهای ضد امریکایی قطب قدرتمندی در برابر امریکا که خطر دائمی برای کوبا بود ایجاد کند.
نویسنده اگر اندکی سیاست میدانست متوجه میشد که سیاست خارجی بخش مهمی از کشورداری است. کوبا در سیاست خارجی و بین المللی از ایران دفاع کرد اما در
سیاست داخلی ایران دخالت نکرد و مخالفان سیاسی ایران را محکوم نکرد و بر ضد کمونیستهای ایران و مجاهدین که هزار هزار اعدام میشدند اطلاعیه و اعلامیه صادر نکرد.
به نظر من نوشته کیانوش رشیدی قادی بسیار غیر سیاسی، کودکانه و پر از تعصب کور ضد کمونیستی است.
من کوبا را هیچ وقت کمونیست ندانستم ولی اقدامات رفاهی و اجتماعی دولت کوبا را بی نظیر میدانم. امریکای مورد پرستش اقای کیانوش حالا هم نتوانسته آموزش و بهداشت را مجانی کند و مسکن دولتی و بیمه بیکاری و سوسیال را به مردم امریکا تامین کند اما کوبا با حداقل امکانات توانست این شرایط را به مردم کوبا تامین کند. کسانی که به کوبا رفته اند متوجه شده اند که مردم کوبا شادترین مردم به شمار میروند.
(شعری از سرگرد وکیلی عضو سازمان نظامی حزب تودۀ ایران
اگر ای مردک نامرد ! ، به شلاقِ سکوت
بشکنی بر لب من ، قصۀ گویای امید ،
اگر ای شاهِ همه روسیِِهان ، پاره کنی ،
دفتر شعر مرا تا ندَمَد صبح سپید
باز بر سینۀ دیوار نویسند به راه
مرگ بر شاه ، براین عامل رسوای سیاه
اگر ای شاه ! بیاویزیِم از چوبۀ دار
یا بتازی به سرم ، همچو ددِ آدمخوار
یا کنی طعمۀ سرنیزه ، تنم را صد بار
یا که چون شمع بسوزانیِم اندر شبِ تار
باز خاکسترِ من طعنه زند بر رهِ باد
که " بر این شاهِ فرومایۀ دون ، نفرت باد !"
اگر ای شاه ! من و همسرِ زیبای مرا
در سحر هِدیه کنی ، چند گُلِ سُربِ مذاب
با سُمِ اسب ، بکوبـی به سـر و سینـۀ ما
یا شوی مست ز خون من و او ، جای شراب
صبحِ فردا ، پسرم ، باز بخواند به سرود
که : " به هشیاریِ حزبِ پدرم باد درود ! "
ظاهرا منفی های فله ای وبلافاصله به کمنت این جانب فقط برای ثحسین لحن مودبانه نویسنده بود .چون هیچ حرف وموضع گیری خاصی در آن نبود.واقعامایه تاسف است که بعضی ها مطالب بدون فحش وفریاد را نمی پسندند.
عجب استدلال غریبی دارند این نویسنده مقاله. لابد نلسن ماندلا رهبر مبارزات ازادیبخش افریقای جنوبی نیز دیکتاتور نامیده میشود چون بدیدن حکومتیان ایران پرداخته و ملیونها مردم افریقا در سوگ مرگش دست به ٌسینه زنی ٌ زدند ودر عین حال امثال اقای دونالد ترامپ و جرج بوش پسر نمایندگان دموکراسی و ازادی ملت ها محسوب میشوند. عجبا!!!
تصور کن بااین گزارش دقیق از کوبا کشور ما در زمان 28 امراد 32 بدست حزب توده تسخیر میشد و مناسبات سوسیالیستی در ایران عملی ما امورز در چه وضعی بودیم؟
تصور کن پیشه وری پیروز میشد راستی امروز ازربایجان ما در چه حال و روزی بود .ما از جهتی خوشبختی اوردیم که جریان چپ موفق به کودتا نشد و ایران نجات یافت .
تصور کن حزب توده و فدائیان در سال 57 قدرت را میگرفتند ما امروز در کجا بودیم ؟
کوبای سوسیالیستی انچنان که رفقای توده ای میگفتند و اروپای شرقی و کشور شوراها شوروی سابق ایئنه اینده ایران خواهد شد اگر چپ به قدرت برسد . بگوشیم تاایران شوروی و کوبا و اروپاری شرقی دیروز نشود .
آقای ایرج،
وقتی از جامعه سخن به میان می آید سخن از ملیونها انسان در بخش ها و طیف های مختلف در جامعه است. بنابراین اگر یکی و یا چند نفر با مسائل فکری برخوردی سطحی دارند و یا حب و بغض را معیار رفتارشان با دیگران پایه قرار میدهند، به معنی آن نیست که ملیونها انسان با چنین شیوه هایی مشغولند. روشنگری در جامعه نباید و نمیتواند قطع گردد. چه روند روشنگری و تاثیرات مثبت آن به درجات مختلف و مراحل مختلف سنتزهای مختلفی را در جامعه شکل میدهد و به تدریج به شکل گیری یک سنتز بزرگتر می انجامد. بنابراین نباید با رفتار ناشایست یک یا چند نفر به دلسردی راه برد.
آقای A،
اگر توضیح مرا با دقت بخوانید متوجه خواهید شد که فاصله مردم یا ملت با دولت در کجاست و فعالین سیاسی مرکزگرا و فارس محور از آن کدامین بخش جامعه را تشکیل میدهد.
آقای A،
اگر توضیح مرا با دقت بخوانید متوجه خواهید شد که فاصله مردم یا ملت با دولت در کجاست و فعالین سیاسی مرکزگرا و فارس محور از آن کدامین بخش جامعه را تشکیل میدهد.
جناب yaradiciliq سلام؛
نوشته اید:
می‌بینید که باز این ما ترکان آزربایجان هستیم که """ حامل گفتمان جدید """ در خاورمیانه و ایران هستیم، جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، چیزی در چنته نداشتند و قادر به عبور از گفتمان چپ و کمونیست‌ها نشدند، ما مهندسین، دکتر ها، کار شناسان ترک آزربایجانی، خواهان یک خاورمیانه با ثبات هستیم.
بسیار خوب! حالا بیائید و بمن و خوانندگان مقاله و پانویس های آن پاسخ دهید که نقد شما چه ارتباطی با سوژه مورد بحث دارد؟
اینکه شما با من کمونیست و اصولا دیدگاه های چپ ناسازگارید، بی گمان حق مسلم شماست و من آنرا برتابیده و احترام می گذارم.
اما دعوت من از شما برای پرهیز از اختلاف افکنی و دست دوستی به همکاری علیه بیدادگری مذهبی همچنان بی پاسخ و خالی مانده است. و چرا؟
بازهم صمیمانه از دلسوزان ملیت ها می خواهم که به پراکندگی کنونی اپوزیسیون نیافزایند
و یار راه فردای همه باهم پیروز شوند. وگرنه همه ی ما با هم، و برابر رژیم خامنه ای شکست خواهیم خورد، تردید نکنید.
باسپاس
سابق سریالی داشتیم بنام مثل اباد.پارچه قروشی طی سالیان توسط چند تن نسیه خر کارش به ورشکستگی می کشد و وقتی به ستوه می اید تصمیم به شکایت می گیرد.زمانی که در دادگاه حاضر می شود می بیند که قاضی هم همانی هست که بدهی کلانی داشته و گم و گور شده بود شاهدی هم که شیاد اخر از بیون اجیر کرده بود هم اتفاقا بدهی کلانی داشت.زمانی که شاکی هر سه را در یک جا دید نمی دانست از کدام شروع کند و زبانش بند امدو ان شذ که حکم علیهش صادر شود.اکنون نا راستی های تاریخی فرهنگی سیاسی اجتماعی ذروغین چنان بر هم تنیده شده که ادمی نمی داند از کدام شروع کند.همین که همه چیز این فرهنگ پارسی از اسامی عربی دانشمندان گرفته تا تصحیح شدن همه کتب قدیمی و نبود اصل کتب مورد ادعا و عدم توانایی در خواندن خط اجداد خویش و جالبتر کشف رمز همان خط توسط کسانی در انسوی اقیانوسها خود گویای حقایق دردناکی هست که قبول کردش برای کسانی تلخ عست
حقیقتی مسلم را اقای جابر احمد بیان میکند و کسی که این حقیقت را نبیند، نمی تواند سیاستهای رژیم را در غالب خام کردن مردم و سوء استفاده از انان را ببیند. سپاه پاسداران متوسل به تاریخ و شوینسم شده تا نظام را حفظ کند و برای انان اصلا نه دین مهم است و نه مردم، هر دروغ و فسادی میکنند تا خود و نظام را حفظ کنند و از ان قبیل توسل به کوروش و نژاد؟؟!!!؟؟ اریایی.
کسی به اسم ترسان، مینویسد اما خبر ندارد چه مینویسد، تهمت و فحاشی خیلی ساده است و این حرفهای فحاشی است که در سایت مفت و مجانی چاپ میشود و نه انتقادات عینی و ملموس.
ترسان عزیز، اولا اقای جابر احمد یک عرب ایرانی و محقق تاریخ و ادبیات است، و در ثانی دقیقا میخواهد نشان دهد که رژیم فعلی ایران چون دیگر نمی تواند با مذهب و شعارهای مذهبی مردم را فریب دهد، متوسل به نژاد موهوم اریایی و تاریخ و غیره شده است، بیاد بیار در زمان دولت احمدی نجاد و اسفندیار رحیم مشایی که برای کوروش سینه چاک دادند و همچنین سایت تابناک سردار محسن رضایی و دفاع از کوروش و همچنین معاون حسن روحانی در امور اقوام، اقای علی یونسی و غیره را که تاریخ فارس و تاریخ اریایی گفتند تا دهانشان کف کرد.
الله کرم انقدر شعور نداشته که متوجه باشد که کوروش کویر قبل تر از همه کشف کرده بود که مهم بطن و متن حرف و کلام نیست بلکه مهم اسم و خود شخص هست چنانکه پیروان کوروش زیادی کویر فهمیدند که استاد پورپیرار تودهای و بیسواد هست و نباید به حرفهایش توجهی کرد.آقایان غیاث ابادی سلیمی نمین الله کرم انوش راوید هایده ترابی و خیلی از مدرک دانشگاهی دار ها با سوادهای انچنانی مجبور شدند تمام یا قسمتی از شاهکار پورپیرار بی سواد را بنام خود جعل کنند.
جناب آتاش سلام؛
بخش پایانی نوشته ی شما:
این بار نیز باید بحرف شما گوش کنیم خواستهایمان را مطرح نکنیم چون مصلحت نیست ، یعنی پنجمین اشتباه را پذیرا باشیم.
دوست گرامی درست برعکس!
به باور من، نه تنها که می باید پیرامون خواسته های سرکوب شده ی ریز و درشت ملت ها و اقوام مصرانه گفت و افشاگری کرد؛ همچنین ضروری ست همه ما نارسائی ها، ستم ها و نابرابری های گذشته و کنونی ملت ها را، مسئله همگانی بدانیم و مشترکا برای تجسس چاره ها بیش از پیش بنویسم و تا می توانیم روشنگری کنیم.
بخش دیگر تلاش همگی ما، همزمان باید ارائه ایده ها و راه حل های پیشنهادی باشد، تا روند تفکر بی تعصب و دشمنی افکنانه کنار گذاشته شود؛ و راه را به داد و ستد فکری جمعی بسپارد. تا ابعاد محورها با دخالت گسترده، باز و شناخته شوند و با دخالت مسئولانه ی همه ملت ها و نوعدوستان بتوانیم به شفاف سازی خواسته ها بیشتر نورپردازی کنیم.
بنا بر این تردید نداشته باشید که من پشتیبان خواسته های بحق ملت ها بوده، هستم، خواهم بود و مدافع آنها خواهم ماند.نگرانی، تأسف و تناقض من باری، با بخشی از تندروان ماجراجو در همین جنبش ملیت ها این بوده و هست که آنها بجای تلاشِ در راه وحدت و همگرائی های فراملی و بزرگ، و هماهنگ با آن، برای ایجاد ظرف کلان ِخواسته های جاری ملی ملیت ها و کشاندن توده های آنان بمیدان زنده دادخواهی ها، که این حضور یگانه ترین اهرم محکم و تعیین کننده نبرد پیشاروی ماست، همت و تلاش آنها، جز صرف نیروی بازدارنده ی همبستگی نیست، و بازتاب هاشان هم جهت تشویق برتریجوئی های حقیر قومی می باشد.
و این شیوه های فرقه ای جز به ژرفش ناسازگاری ها و در نتیجه کاسه کوزه شکستن های همه ملت های دربند توسط همدیگر نخواهد انجامید و کار مفیدی هم از او ساخته نیست. و چرائی این شیوه های منحط پرسش من است!
و بهمین خاطر و با این روش های غلط و مهلک براستی نمی شود امید به تجمع و تراکم نیروی مردمی ملت ها و کارگران آنها برای گذر از حکومت آخوند حودکامه امیدوارشد..
و من بسهم خودم از این در هم ریزی های ارزش های نوع انسانی و به تبع آن حقوق بشری، و طبعا شکنندگی های نیروهای اجتماعی و طبقاتی همدرد ملت ها رنج می برم؛ و از عواقب راهکارهای نادرست امروز و فردای آن نیروی های مشکوک، گمراه و مزاحم حرکت تاریخ حقیقتا می هراسم.
زیرا این طیف ها و عناصر هیچکدام، برای همبستگی انسانی، فراملی و سراسری نه که بهائی قائل نیستند؛ بلکه عکس اش را به شاید آگاهانه به پیش می برند، و هرگز سعی در همگام ساختن اراده ی مشترک و پویای ملت ها و اقوام با هم نبوده و نیستند. و این یعنی فاجعه ی شکست اراده ی اجتماعی طبقاتی امروز و فردای همگانی ما در برابر خودکامگی های بی رحمانه ی رژیم ولائی و یا...دیگر آتی!
این گروه ها توسط این خودفریبی های ناسیونالیستی خویش، عملا رگ گردن شوینیسم و در بخشی جاهطلبی طیف راسیسم که همیشه مترصد اشتلم علیه حقوق خودمدیریتی ملت هاست، آنرا با شاهکار قبیله ای خود کلفت می کند؛ و بمیدام می آورد.
همین اراده ی تنگ چشم و کاهل و سکتاریستی، پیگیر عملکرد غیر ستیزانه دارد، و ناچار و پیوسته توهم پراکنی می کند؛ و از دیرباز نیز حاکمیت ولایت فقیه مطلق مذهبی را، بنام واهی " حکومت فارسگرائی " تبلیغ کرده و این ترفند نادرست را بخورد ساده لوحان می دهد. و در عرصه شعاری و شیوه های نظری آنها، تاکنون جز منشا کدورت و ناسازگاری ها در میان ملت ها نبوده اند و بنا به شناخت تاکنونی من از آنها چالش ضدرژیمی نکرده و یا نمی تواند داشته باشد. و این براستی سم مهلک برای مبارزه بحق و عادلانه ی ملت های تبعیض زده علیه بیدادگری موجود مذهبی ست.
با سپاس از پانویس متعهدانه ی تان
دوستان.... جا دارد از خانم هایده ترابی بخاطر این تحقیقات با ارزش تشکر بکنیم و از ائلیار عزیز ممنونیم که این مصاحبه را توانستند در این جا در اختیار ما بگذارند. از آقای یوسف آذربایجان هم متشکریم که ایشان اولین بار این درخواست را کرده بودند. امید است که کامنت گذاران حس « ناسیونالیستی » را کنار گذاشته و بتوانیم در یک بحث علمی در تحریف تاریخ باستان ایران قدمی برداریم تا در نسل های ما و نسل های بعدی به چاه های جمکرانی نیافتند.
آفرین. صد آفرین
دلایل نویسنده بسیار منطقی و علمی است.
کدام راسیست و فاشیست پان ایرانیست می تواند به این سوالات جواب دهد؟ در واقع این سوالات کار را به این جماعت سخت تر کرد.
آقای کیانوش رشیدی قادی... نتیجه خوبی و بدی های فیدل را به عهده تاریخ و ملت کوبا بگذاریم ولی ایشان در مملکت خود مرد. ولی دیدیم که آقای شاهنشاه آریا مهر که نوکری کشورهای غرب بود با آن سرطان مرگ بار چطوری در جهان آواره ماند .
خبرهای کورش عمدتا پرکمنت میشن چون عموما تروریست های پانکرد هم با طرح تفرقه بین فارس و ترک و عرب وارد میشن به قضیه و هم میزنن قضیه رو هی الله کرم طور
در یوتیوب فیلمی از چند ماه پیش تک تیراندازی اعضای YRK که اسم روی ویدیو است و گویا شاخه عملیاتی پژاک حساب میشه رو دیدم به لینک:
https://www.youtube.com/watch?v=yJDwHMfwndc
از همین تیراندازی پژاک به مهندسین ایران گویا کمپ معروف به شهدیدان پ ک ک در ایران تعطیل شد و خبر ها میگم که همه نیروهاشون به ارمنستان رفتند در کمپی در قره باغ،دقیق نمیدونم باز چون دوستان کرد ترجمه دقیق نمیکنن وقایع رو.
در هر صورت گویا در همون کلیپ بالا که تک تیرانداز زن پژاک شلیک میکنه ذات وحشی و ژن های خائن این عموزاده های آریایی رو بشه فهمید.
لااقل برخی اپوزسیون نماهای خارج نشین تریاکی که متحد شدند با پانکردیسم تجزیه طلب سوریه و عراق و ترکیه با دیدن چنین ویدیو هایی شاید سر عقل بیان
ترکیه با حمله به منبج میخواهد YPG نتواند به رقه مرکز داعش حمله کند. ترکیه در واقع از عقب به کردها حمله کزده است. کورد مجبور خواهند شد حملات خود را در رقه ادامه ندهند و یا به کندی پیشروی کنند. ترکیه با اقدام خود جبهه دوم را در جنگ علیه کردهای سوریه ایجاد کرد تا نیروی کوردها را تجزیه کند.
اختلافی دفاع قاطع از YPG و PKK است. شکست سیاستهای اشغالگرانه، قلدرمنشانه و فاشیستی ترکیه به نفع انقلاب در منطقه و خاورمیانه است. کورد در منطقه تنها نیروی دمکراتیک هستند که با فاشیسم اسلامی ترک و عرب مبارزه قاطع و سرسختانه میکنند. احتمالا دولتهای غربی بعد از رسیدن به اهدافشان کردها را تنها بگذارند. نیروهای آزادیخواه و برابری طلب باید در کنار نیروهای سیاسی کورد قرار بگیرند.روسیه و امریکا از یک سو کوردها را به جنگ داعش فرستاده اند و از سوی دی÷ر به ترکیه اجازه دادند از پشت به کوردها حمله کنند.
به نظر من کوردها باید حمله را به رقه پایتخت داعش متوقف کنند و از مناطق تحت کنترل خود دفاع کنند.
YPG توان جنگ در دو جبهه را ندارد. YPG باید امریکا را در جنگ با داعش تنها بگذارد تا امریکا مجبور شود جلو اشغالگریها و تجاوزگریهای ترکیه را بگیرد. هرکسی میداند که فاشیستهای ترکیه از فاشیستهای اسلامی داعش آشکارا حمایت میکند. وظیفه انسانهای شرافتمند و آزادیخواه علیرغم هر انتقاد و
فیلم یه حبه قند هم به مثل اینکه به اسکار معرفی شدهدبود اما نشد که برود
شورا ی نظامی هما پ ک ک است و بایستی تا حال فهمیده باشد که آرتش تورک شوخی بردار نیست
جناب صوفی زاده،
اما احساسات ضد ترکی شما آنجا گل می کند که برای کوبیدن تمدن ترکها حتی به کلمه قازان نیز رحمبا مرور چندین مقاله شما، شکی نیست که تفکرات نفرت آمیزعلیه ترکیه و کل ترکهای دنیا به آسانی بر روشنفکر نمایی تان غالب گردیده است و اگر هم در بعضی از نوشته هایتان بالاجبار چند جمله ای مثبت در باره ترک یا آذربایجانی ذکر کرده اید ۵ برابر آن ضد آنها قلم فرسایی می کنید. داستان سازیهای عجیبی تولید کرده اید. "سوزاندن اتوبوس حامل مسافران تنها بصرف اینکە نام دیاربکر بر اتوبوس هست". فکر می کنید که ما این داستان شما را باید باور کنیم که مردم ترک مسافران بیگناه را به خاطر کلمه "دیار بکر" بر روی اتوبوس می سوزانند؟ پ ک ک ده ها معلم (کرد و ترک) را زنده سوزانده اند و شما مسئله را وارونه نشان می دهید.
داستان "ملاقات" یکی از دوستان نزدیک شما با رئیس امنیت وان نیز از شگردهای حدیث سازی آخوند های ایرانی گرفته شده است که هر وقت کم آوردند به روایات و احادیث پناه می برند
نمیکنید و یک شبه آن کلمه را روسی می نامید. سواد روسی شما به اندازه سواد تاریخ تان که محل قتل یارمحمدخان را از کرمانشاه به تهران منتقل کرده بودید و کلمه قازان ترکی را با کلمه کاسترول روسی قاطی کرده اید خنده دار است. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
سلام، ادابازچیلیق هستم از بخش آذری صدای آمریکا در روستای قولونج از توابع آذربایجانغربی! هم دهاتی مان ینیلیک سابق و یازیچی یاراداجیلیق کنونی باز هم در مورد روباتها و کارافرینهای آغا اردوغان قیل و قال راه انداخته. ما چند ماه قبل بواسطه هم دهاتی مان خدمت آغا طیب اردوغان عریضه فرستادیم تا در صورت امکان دو عدد کارآفرین ترک به دهستان قولونج گسیل بدارد. البته فعلن نرسیده اند. در تکمیل عریضه قبلی، خواهشمندیم موارد ذیل را در اسرع وقت به دست اهالی سنی مذهب قولونج برسانند:
- دو عدد کارآفرین ترک،
- یک عدد روبات ساخت ترکیه که بطور شبانه روزی و بدون مزد حاضر به کار کردن باشد،
-یک عدد چاپگر سه بعدی که بلاوقفه پنیر لیقوان و بزغاله قولونج تولید کند.
عریضه را با چند شعار قولونجانه فاشیستی اتمام میکنیم:
مرگ بر فیدل کاسترو!
مرگ بر سوسیالیسم!
مرگ بر جامعه شناسی!
نه تبریز نه ارومیه/ جانم فدای ترکیه
حزب فقط حزب اله/ رهبر فقط رجب اله
رجب طیب اردوغان/سنه حیران دیر جیهان
رجب طیب اردوغان/سنه حیران دیر جیهان
با نهایت تشکر،عاشقان سنی مذهب اردوغان از دهستان قولونج.
احند منتظری به جرم پخش نوار ضد اعدام پدرش به 23 سال حبس تعزیزی و 3 سال خلع لباس اخوندی محکوم شد . معلوم شد که آنجای آخوندها سوخته و ماهیت خود را سرانجام نشان دادند .
آقای چنگائی شما در تمامی مقاله تان از مصلحت و از اولویتها نوشته اید . اگر ممکن هست به سئوالات ما جواب بنویسید لطفا ،
.. سبب تقدم و تاخر داشتن این اعتراضات از نظر شما چگونه تایین می شود ؟.. به درخواستهای اعتراضی ما چه کسی صلاحیت تایین اولویت را دارد ؟
.. بیان اعتراضها ، کی و در کجا مناسب و درست هست ؟
.. معیار برای تایین این اولویتها چیست ؟
.. اصلا انسانها چرا موظفند با حرف من و شما عمل بکنند ؟
.. نسخه پیچی بجای دیگران یعنی مصلحت اندیشی به سبک رفسنجانی درست است ؟
.. آقای چنگائی یادتان هست به کرات در این ایران گلوبال به کامنت نویسها اعتراض می کردی که چرا نام مرا چنگالی ویا چنگاقی می نویسید ، آیا در همین رابطه چهل در صد ملت ایران حق دارند بگویند نام حقیقی و حقوقی ما ترک است در این مورد مثل شما حق اعتراض دارند ؟ و اگر بلی پس
.. پس چرا این اعتراضات فعلا اولویت ندارد ؟
شما این تناقض را چطوری توضیح می دهی ؟
اصلا چرا نام برای شما طبق گفت ی خود شما اهمیت دارد ؟
آیا شما فکر نمی کنید از بالا به مسئله نگاه می کنی ؟ این مشتبه بودن نیست ؟
پس چرا همه ی چیز های که از نظر شما امروز در ایران اولویت ندارند ، همه ی این ها باز از نظر شما در ترکیه در اولویت هستند ؟ برای این داوری جوابی داری ؟
از نظر شما علت این تناقضات از کجا ناشی می شود و در کجا نهفته است ؟
..آیا می دانی در این صد سال اخیر ایرانیان بدون پلان بدون خواستهای قبلی انقلاب کردند و هر چهار بار عین اشتباه را تکرار کردند ؟
.. یعنی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب خرداد مصلحت اندیشان و اولویت شناسان به مردم مجال حرف زدن اعتراض کردن را ندادند .
این بار نیز باید بحرف شما گوش کنیم خواستهایمان را مطرح نکنیم چون مصلحت نیست ، یعنی پنجمین اشتباه را پذیرا باشیم. ممنون
اینها از مکتب تبریز خط میگیرند!
شعر کامل قیصر امین پور:
مساحت رنج
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
فروشنده ( در مورد تجاوز و چندپارگى و رياكارى ، جامعه اى كه برايش تجاوز شده و ...)
این فیلم فروشنده در حقیقت فیلمی است به شدت ضد جامعه. پیرمردی که در فیلم نشان داده می شود همان ملاها هستند. یعنی این ملاها به جامعه تجاوز کرده اند. منتها حالیشون نشده و به فیلم مجوز داده اند
عزت نوشته: گویا این مرد نمیداند برای نمونه عمه ایشان و یا عمه چگونه به عقد شوهر عمه در امده است .
این که گفتی مال آریایی هاست
چرا آدرس غلط می دهی پدر آمرزیده؟
غم، ليلى است و جامعه ما مجنون
کشته های حله و عراق، کشته های تصادفات جدید، کشته های...
غم پشت غم
براستی مسئول کیست؟
چرا این جامعه همیشه باید اشک بریزد؟
=اگرپیشه وری پیروز میشد راستی -امروز- آذربایجان ما درچه حال وروزی بود=درمدت یکسال غوطه وردرجنگ وتوطئه ازربایجان برای اولین باررادیو.اسفالت .دانشگاه. حق رای زنان .استارت اصلاحات ارضی ووادامه تدریجی وگام به گام ان قریب بیست سال قبل ازاجرای کور وبی برنامه آن که ناچارابی هدف وباری به هرجهت بالاخره اجرا شدوووووومهم ترازهمه آموزش به زبان مادری حفظ صیانت ازفرهنگ آداب ورسوم ملی وغیره که ادامه می یافت وبالندگی میگرفت انهم باآن زمینه سابقه مدنیتی. اقتصاد ی.صنعتی وفرهنگی که درمقایسه باسایر مناطق واستان ها درآزربایجان آن موقع وجودداشت.منهای حودچهل هزار قتل عام کمتروبیشتر که تحقیق درباره آماردقیق آن وقاتلین جنایت کارانآن غیرممکن شد .آوارگی وفرار حدود نودهزارازبهترین وروشن فکرترین پیران وجوان به خانه دائی یوسف وپوسیدن اکثریت شان درآنجا وآوارگی هزاران تن از خانه وخانواده و
همه اینها ازیک جمعیت نزدیک چهارپنج میلیونی که خود این نسبت بین کل جمعیت وکشته ها وفراریان گویای استقبال غیرعادی مردمی از این حرکت بزرگ ملی بود.ونمونه والگو شدن برای تمام ملیت های ایران واغاز مطالبات حرکات آزادیخواهانه همه مردم ایران میشد....خیلی خلاصه گفتم نه؟ این مختصری بود از آن چه پس از پیروزی آن حرکت انتظار میرفت .رشد وشکوفایی فرهنگ ملی وموزیک وورزش حیثیت ملی آذربایجان شمالی را جلو چشممان می بینیم. این سوال کوتاه شما پاسخی بس مفصل تر دارد که بهتراست وارد این بحث نشویم وشما هم بهتراست که دیگر وارداین نوع مباحث نشده واین نوع سوال هارا مطرح ننمایید که اگر اهل منطق باشید ونه ازجنس قداره بندان پاسخ هامنجمدتان خواهدکرد..!سری به عکس العمل اینها در حادثۀ قطارها بزنید تا به عمق تبعیض پی ببرید. یک خانم مجلس می گفت که نماز از پرداختن به علت کشته شدن شهروندان آززربایجانی واجب است.
اسامه جان چرا بن لادنی می کنی؟ کینه هایت را ببر جای دیگر خالی کن
ایلیار جان ، لینکی که از هایده ترابی گذاشتی کار نمی کنه ، عدم انتشار زدم، بهتر است مقاله را در لینک معمولی بگذاری در قسمت دیدگاه
قصد کامنت بر مقاله جناب " همنشین " " بهار " را نداشتم ولی کامنت جناب حسن موجب " فسخ العزائم " شد. جناب بهار " در باغ سبز " یاد بود فیدل کاسترو را با توصیف فحشا و شیوع آن در کوبا گشوده و قسمت های پیشرفت کوبا را در انتهای باغ آورده اند که با عادت حوصله مطالعه ایرانی, شاید افراد زیادی به آن نرسند. ضمنا در توصیف نوع فحشا در کوبا, مثلا ایشان متاسفند که پیشنهاد خانم دکتری را که مجانا خود را عرضه کرده بود بدوا نپذیرفته اند و ذکر جریان دو دختر خانم آلمانی که برای " بهره مندی از مزایای نیمه قانونی " فحشا, با دلار به کوبا آمده بودند و..
مناطق سرخ و یا مناطق چراغ قرمز کلمات " محترمانه " برای شهر نو های دنیاست و لیست مفصل آن در ویکیپدیای انگلیسی ذکر شده است:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_red-light_districts
https://en.wikipedia.org/wiki/Prostitution_by_country
و فحشا در کوبا :
https://en.wikipedia.org/wiki/Prostitution_by_country
که نشان میدهند تنها در بهشت است که فحشا وجود ندارد زیرا در آنجا حور و غلمان - به قول سره نویسان پارسی,- به رایگان جهت نرینه و مادینه مهیا شده است و تصادفا فحشا در کوبا " بیشتر " به منظور های دیگر جز فروش " سکس " بکار میرود. و موضوع مهمتر اینکه ظاهرا در کوبا مراودات جنسی آزاد تا حدودی جزء فرهنگ آنها شده و قبح موجود در کشورهای " محافظه کار را ندارد که در آنها این امور در " خفا " صورت میگیرد.
جناب حسن, مژده, مژده,خوب شد که ما به مصیبت تحصیل مجانی تا سطح دکترا و بیمه و دارو و درمان مجانی و خانه مجانی برای ۸۵% مردم و غذای با تخفیف بسیار گرفتار نشدیم تا اوقات اضافی را صرف رقص و آواز و هنر و عیش و نوش بنمائیم. در عوض با درایت " امثال " بزرگانی که اکنون در این سایت مقالات و کامنت های زیرکانه مینویسند, روضه خوان ها را به سر کار آوردیم تا برای فقدان آن مزایای کوبایی, سالی ۳۶۰ روز را در تکیه ها و حسینیه ها و مساجد و خانه ها به صرف عزاداری جهت " زیرکی " خود و" آزادی " که کمونیسم و سوسیالیسم بما نمیداد بنمائیم. الحق که " هنر نزد ایرانیان است و بس "!!! زنده باشید.
اینکه آمار با سواد در کشوری مثل کوبا ۹۷٪ هست خیلی خوبه به شرط اینکه مردم‌اش پول خرید و حق خوندن هر کتابی رو داشته باشند.
آقای پسانلو, رای منفی اینهارا من مثبت تعبیر میکنم , چون هر قدر بیشتر منفی اشد , نشانه آن است که درست به هدف بر خورد کرده. این مثل را حتما میدانید................. کاروان کئچر
اگر منظور از عرب ، دلاور شیر زنان و مردانی خوزستانی است که با مقاومت در برابر ارتش صدام حسین که متکی به پان عربیسم بود، نشان دادند که دژ استوار تمامیت ارضی ایران هستند ،و خودشان صاحب خانه اند .اما از عرب اگر منظور محافل تجزیه طلب پان عرب است با پشتوانه نظری و سیاسی در خارج از ایران که طرح قوم گرايی برای تجزيه خوزستان جزء مهم ترین سیاست راهبردی شان است من ضد عرب هستم.
اگر بحث بر سر نژاد و ستم مرتبط با آن است که به کارنامه خونین و هول آور موسوی اردبیلی و ملا حسنی و خلخالی توجه کنید که ترک بودند و هزاران فارس و عرب را به جوخه تیر باران سپردند و اینجا اقوام غیر ترک هستند که طلبکارند .آیا در مدیریت کلان و حضور در بوروکراسی سیاسی ایران پیش زمینه های خاص وابستگی قومی و زبانی تعیین کننده است و یا تنگ نظریهایی که ماهیت ایدئولوژیک مذهبی-شیعی دارد. آیا یک فارسی‌زبان سنی‌مذهبِ اهل خراسان با یک آیت الله صاحب قدرت عرب مثل آیت الله عباس کعبی یا آیت الله ترک آذربایجانی شیعه مذهبِ معتقد و ملتزم به گفتمان حاکم از فرصت‌های یکسان بهره‌مند هستند؟! این چه دولت شوینیستی " فارس" است که ميلياردها دلار از سرمايه كشور را به جیب ملت عرب فلسطين ، ملت عرب لبنان و ملت عرب غزه می ریزد؟ سهم کارگر ان و تهیدستان زن و مرد.....
و بچه های " فارس " از این مواهب و فرصت‌هایی مادی چقدر بوده است. زیرشاخه ساختار قدرت ، «زبان وفرهنگ» را در نظر بگیریم .مگر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی جز مبلغ فرهنگ و ارزشهای اسلامی به عنون شاکله سوقات فرهنگ عرب در جامعه امروز ایران بوده است؟ این چه حاکمیت "شوینیستی فارسی " است که محتوای نظم و نثر، فیلم ، موسیقی، نقاشی و مجسمه سازی همگی باید رنگ و بوی دین عرب یعنی اسلام را داشته باشد و هویت ایرانی باید به نفع تقویت هویت اسلامی -عربی از صحنه بیرون برود؟این چه حاکمیت "شوینیستی فارس" است که ماهیت و زیربنای سیاستهای راهبردی و نظام برنامه ریزی فرهنگی در نظام آموزش و پرورش از ابتدا تا عالیترین سطح آموزشی کشور نه تقویت و پیشبرد فرهنگ ایرانی که توجه به مبانی ایدئولوژی اسلامی-عربی است و در خصوص زبان عربی درقانون اساسی اش در اصل شانزدهم آمده است: از آن جا که زبان قرآن وعلوم و معارف اسلامی عربی است این زبان باید از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه تدریس بشود.جناب عیرج:
در حالی که این دو هیچ تداخلی با هم ندارند و هر یک از دو گروه یاد شده در استان می توانند هویت مستقل خود را داشته باشننژادپرستی نوعی حسادت است به همین دلیل اصلا به دنبال هویت نیست فقط به دنبال تخریب دیگران است اگر به شعارهای هواداران تیم تبریزی نگاه کنید متوجه خواهید شد که آنها بیشتر از این که به دنبال هویت خود باشند به دنبال دشمن تراشی از میان فارسها، کردها و ارمنی ها هستند. در واقع هر کسی که دور و بر خود می بینند را دشمن می پندارند. این نشان دهنده هویت طلبی نیست بلکه درد نژاد پرستی است این که کسی به دنبال هویت خود باشد بسیار متفاوت است از اینکه شخصی به دنبال تخریب هویت دیگران باشد چرا که مورد اول از سر آگاهی فرد است ولی مورد دوم به دلیل ترس از هویت برتر دیگران نسبت به خودش است.اگر به آذربایجان غربی مسافرت کنید خواهید دید که اقلیت ترک این استان همیشه به دنبال منزوی کردن اکثریت کرد هستند (و البته عوامل حکومتی هم به دلیل مسائل مذهبی حامی این اقلیت هستند) این به دلیل ترس از هویت دیگری است.
این استناد تو به اینکه کسی نام عربی دارد از نام فارسی داشتن خود تو هم مسخره تر است قابل استناد نیست. مهملات بافتن مالیات نداره. همه چیز تحریف شده الا تاریخ ترک. چون تو هیچ کتابی اثری ازش نیست که بخواد تحریف بشه خط فارسی هزار سال پیش را همه میتوانند بخوانند چون تمام کتابهایی که از اسپانیا تا چین نوشته شده به همین خط عربی است درست مثل کتاب دده قور قود یا غیاث الغات که بالکل عربی است
در جغرافیای نوین پانترکیسم حتی نام باکو برگرفته از ریشه تورکی است! ریشه نام باکو به درستی روشن نشده است. نخستین بار در ۴۴۸ میلادی، در دورة یزدگرد دوم، پریسکوس نام آن را «باکو» ضبط کرده است. در ۳۳۲ ه.ق مسعودی آن را «باکُه »، در ۳۴۱ ه.ق ابودُلَف خزرجی «باکویه »، و در ۳۷۲ ه.ق صاحب حدود العالم «باکو» آورده است. در قرن چهارم، جغرافیدانانی مانند اصطخری و مقدسی آن را «باکوه» و در ۶۰۵ بکران «باکویه » و «باکُه»، و در ۷۲۱، ابوالفداء «باکوی» ضبط کرده است. از دورة صفویه به بعد، ظاهراً چون در باکو بادهای سختی می وزیده است، آن را «بادکوبه » و «بادکویه » هم گفته اند. به نظر کسروی، باکو در اصل «باکوان» بوده و از دو جزء «باک » یا «بغ » (از واژة اوستایی باگا) به معنی خدا و پسوند «وان» به معنی جای ترکیب شده است. امروزه اهالی باکو شهر خود را «باکی » می خوانند. خسروی، خسرو، "باکو"، دانشنامه جهان اسلام، جلد ۲، ص ۷، تهران ۱۳۷۵، بنیاد دائرةالمعارف اسلام
می بینی که باز دنیا را از پنجره کوچک مغز خودات دیدی وگرنه در همان دانشگاه های غرب و موزه های ان صدها اثر و نسخه از این کتاب ها است که حتی در بازار های عتیقه هر ورق انها را به صد ها هزار دلار میخرند ....
سلطنت طلبان مطرود مى توانند، گوشه اى از قضاوت تاريخ را در همين سايت در وجه اين نوشته ببينند. فيدل كاسترو هر چى بود هر چى كرد. إشراف زاده اى بود كه به خدمت توده هاى محروم كشورش در آمد. و هر چند مثل همه سياست مداران نقاط ضعف. و قوت خود را دارست، اما غارت گران سلطنت طلب و سرمايه داران ضد ملى ، نمى توانند قضاوتى عادلانه در مورد فيدل كاسترو و چگوارا ها داشته باشند. بوى گند سلطنت و سلطنت طلبان در طول تاريخ هنوز مشام ملت هاى جهان را آزار مى دهد. اگر هم تعداد انگشت شمارى از پس ماندگان اين رژيم ها هنوز در بعضى نقاط جهان وجود دارد. آنها هم زير نظر و مراقبت ملت و مجلس منتخب مردم ، مجبورند خود را با مردم همسو نمايند . هر چند خانواده هاى سلطنتى هم درست مثل جامعه روحانيت حامى سلطنت طلبان ، همواره در جامعه بي خاصيت و مصرف كننده و مفت خور بوده أند. جوامع پيشرفته امروزى ، نيازى به افكار قرون وسطائى
و عقب افتاده سلطنتى ندارند. كه يك خانواده را مادام العمر بر ملتى مسلط نمايند. امثال فيدل كاسترو با همه كاستى هاى خود، هنوز هم بخشى از شرافت انسانى را نمايندگى مى كنند. هر چند كه دوران مذاهب و كمونيست هم بسر آمده است . و ملت ها در جستجوى راه هاى بهترى برأى زندگى اجتماعى در قرون پيش رو هستند. و جايي برأى فسيل هاى شاه و شيخ وجود ندارد.آقای شاملی بالاخره اینها««بهمن موحد, اقبال اقبالی تا سلطنت طلبها, جمهوری خواه ها,پان ایرنیستها, سومکاها,چپی های تمامیت خواه ومرکز گرا, دانشگاهیان راسیست, هنرمندان ونویسندگان راسیست, آخوندهای راسیست ............»» متعلق به به ملت فارس هستند یا به جماعت فارس؟
دوست عزیز خیال میکنید , با کورها شیر خط بازی میکنید؟ بقول آقای آ.ائلیار در انتخاب واژه ها دقت کنید.
ادمیان کوچک با کوچک کردن بزرگان, انهم با درشت گویی, سعی در بزرگ کردن خود دارند. زمانی که چپ رادیکال تنها راه نجات انسانها از دست سرمايه داری مسلح به نظر می رسيد کاسترو کاری کرد کارستان. اگر 98 % مردم ايران در مورد خمینی اشتباه کردند چرا او نکند . وضعيت کوبا را با هاییتی مقایسه کنید.
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوسیله ساختار اقتصادی معین جامعه تعیین می شد.بنابراین در ساختار قدرت مالی و سیاسی در ایران بطور منطقی این بورژوازی آذربایجان که قدرتمندترین بخش بورژوازی ایران است بیشترین سهم از قدرت را متعلق به خودش کرده است. بنابراین این چه حاکمیت شوینیستی فارس مدار است که بخش عمده ای از قدرت را به دیگری میدهد . اینکه با ذات قدرت در تضاد اساسی است. حال بیائیم برای تعیین مفهوم شرایط، تضادهای عینی حاکم را تعیین و تعریف کنیم. مگر نه اینکه چندین و چون اضداد، خصلت هر دوران را تعیین می کند. خب این پرسش پیش می آید که آیا خصلت تضاد های دوران امروز جامعه ایران خصلت قومی نژادی دارد و تضادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از طریق این " تضاد عمده " حل میشود.؟؟؟؟ خجالت بکشید و شرم کنید.
عده ای قوم پرست ترک و عرب که خواهان دولتهای قومی و عشیره سالاری" هستند با تعبیر(نژادی) بغایت مادون تاریخی از انسان ،"برابری حقوقی" اقوام در ایران را از طریق ملت سازی جعلی و تجزیه کشور دنبال میکنند.درکجا دیده شده است که فرانسوی زبان‌های سوئیس خودشون را «ملیت فرانسه» بخوانند و یا اسپانیایی زبان‌های آمریکا، خودشون را ملیت مکزیک بدانند. عاجل‌ترین وظیفهٔ سیاسی طیف چپ استالینی در ایران شده است همراهی با محافل نژاد پرست تجزیه طلب برای ایجاد " فدراسیون طوایف " در ایران.سازاخ جان این هفت جمهوری را توضیح بده با نقشه
گفته ای: ( مثلا مردم عاظربایجان خودشان هم نمیدانند که از نظر نژادی 40 درصد خالصا عرب هستند بقیه هم کولی قره چی )
شما فارسها افتخارتان این این است که امام حسین دامادتان بوده و قرنهاست به خاطر همین دامادتان زر می زنید. بعدش سلمان فارسی را دارید و بهش می نازید. ما ترکها مثل شما نیستیم. ما بابک را داریم که بیست و پنج سال با عربها جنگید. امپراطوری عثمانی سالیان زیاد بر عربها حکومت کرد. حالا بگو ببینم از نظر نژادی شما با عربها قاطی ترید یا ما؟
فیدل به کوبا استقلال ملی آورد و رهبر و قهرمان استقلال ملی کوبا است. کوبا در تمام حیات خودش در محاصره سیاسی، اقتصادی، نظامی بود. حزب کمونیست و فیدل توانستند کشورشان را در برابر امریکا با حداقل امکانات سر و پا نگه دارند. فیدل برای پیدا کردن متحد بین الملی تلاش میکرد . هر سیاستمداری میداند که با در جهان از حمایت قطبها و کشورهای قدرتمند برخوردار شود. فیدل بی تردید میدانست که ایران کشوری سرمایه داری و ضد دمکراتیک است و انسانها را اعدام میکند اما برای کوبا، برای مردم کوبا مصلحت این بود که کشوری مثل ایران از کوبا حمایت کند . کوبا میخواست با کسب حمایت ایران و کشورهای ضد امریکایی قطب قدرتمندی در برابر امریکا که خطر دائمی برای کوبا بود ایجاد کند.
سیاست داخلی ایران دخالت نکرد و مخالفان سیاسی ایران را محکوم نکرد و بر ضد کمونیستهای ایران و مجاهدین که هزار هزار اعدام میشدند اطلاعیه و اعلامیه صادر نکرد.نویسنده اگر اندکی سیاست میدانست متوجه میشد که سیاست خارجی بخش مهمی از کشورداری است. کوبا در سیاست خارجی و بین المللی از ایران دفاع کرد اما در
به نظر من نوشته کیانوش رشیدی قادی بسیار غیر سیاسی، کودکانه و پر از تعصب کور ضد کمونیستی است.
من کوبا را هیچ وقت کمونیست ندانستم ولی اقدامات رفاهی و اجتماعی دولت کوبا را بی نظیر میدانم. امریکای مورد پرستش اقای کیانوش حالا هم نتوانسته آموزش و بهداشت را مجانی کند و مسکن دولتی و بیمه بیکاری و سوسیال را به مردم امریکا تامین کند اما کوبا با حداقل امکانات توانست این شرایط را به مردم کوبا تامین کند. کسانی که به کوبا رفته اند متوجه شده اند که مردم کوبا شادترین مردم به شمار میروند.
آزی خانم چرا از شاهنامه دفاعد می کنی. اگر درد بی وطنی نیست پس چرا مدام فردوسی ازتوران می نالد؟
NO comment
(شعری از سرگرد وکیلی عضو سازمان نظامی حزب تودۀ ایران
اگر ای مردک نامرد ! ، به شلاقِ سکوت
بشکنی بر لب من ، قصۀ گویای امید ،
اگر ای شاهِ همه روسیِِهان ، پاره کنی ،
دفتر شعر مرا تا ندَمَد صبح سپید
باز بر سینۀ دیوار نویسند به راه
مرگ بر شاه ، براین عامل رسوای سیاه
اگر ای شاه ! بیاویزیِم از چوبۀ دار
یا بتازی به سرم ، همچو ددِ آدمخوار
یا کنی طعمۀ سرنیزه ، تنم را صد بار
یا که چون شمع بسوزانیِم اندر شبِ تار
باز خاکسترِ من طعنه زند بر رهِ باد
که " بر این شاهِ فرومایۀ دون ، نفرت باد !"
اگر ای شاه ! من و همسرِ زیبای مرا
در سحر هِدیه کنی ، چند گُلِ سُربِ مذاب
با سُمِ اسب ، بکوبـی به سـر و سینـۀ ما
یا شوی مست ز خون من و او ، جای شراب
صبحِ فردا ، پسرم ، باز بخواند به سرود
که : " به هشیاریِ حزبِ پدرم باد درود ! "
زندان تیپ زرهی – 1332
سرگرد وکیلی)
***
ظاهرا منفی های فله ای وبلافاصله به کمنت این جانب فقط برای ثحسین لحن مودبانه نویسنده بود .چون هیچ حرف وموضع گیری خاصی در آن نبود.واقعامایه تاسف است که بعضی ها مطالب بدون فحش وفریاد را نمی پسندند.
عجب استدلال غریبی دارند این نویسنده مقاله. لابد نلسن ماندلا رهبر مبارزات ازادیبخش افریقای جنوبی نیز دیکتاتور نامیده میشود چون بدیدن حکومتیان ایران پرداخته و ملیونها مردم افریقا در سوگ مرگش دست به ٌسینه زنی ٌ زدند ودر عین حال امثال اقای دونالد ترامپ و جرج بوش پسر نمایندگان دموکراسی و ازادی ملت ها محسوب میشوند. عجبا!!!
تصور کن بااین گزارش دقیق از کوبا کشور ما در زمان 28 امراد 32 بدست حزب توده تسخیر میشد و مناسبات سوسیالیستی در ایران عملی ما امورز در چه وضعی بودیم؟
تصور کن پیشه وری پیروز میشد راستی امروز ازربایجان ما در چه حال و روزی بود .ما از جهتی خوشبختی اوردیم که جریان چپ موفق به کودتا نشد و ایران نجات یافت .
تصور کن حزب توده و فدائیان در سال 57 قدرت را میگرفتند ما امروز در کجا بودیم ؟
کوبای سوسیالیستی انچنان که رفقای توده ای میگفتند و اروپای شرقی و کشور شوراها شوروی سابق ایئنه اینده ایران خواهد شد اگر چپ به قدرت برسد . بگوشیم تاایران شوروی و کوبا و اروپاری شرقی دیروز نشود .
آقای ایرج،
وقتی از جامعه سخن به میان می آید سخن از ملیونها انسان در بخش ها و طیف های مختلف در جامعه است. بنابراین اگر یکی و یا چند نفر با مسائل فکری برخوردی سطحی دارند و یا حب و بغض را معیار رفتارشان با دیگران پایه قرار میدهند، به معنی آن نیست که ملیونها انسان با چنین شیوه هایی مشغولند. روشنگری در جامعه نباید و نمیتواند قطع گردد. چه روند روشنگری و تاثیرات مثبت آن به درجات مختلف و مراحل مختلف سنتزهای مختلفی را در جامعه شکل میدهد و به تدریج به شکل گیری یک سنتز بزرگتر می انجامد. بنابراین نباید با رفتار ناشایست یک یا چند نفر به دلسردی راه برد.
آقای A،
اگر توضیح مرا با دقت بخوانید متوجه خواهید شد که فاصله مردم یا ملت با دولت در کجاست و فعالین سیاسی مرکزگرا و فارس محور از آن کدامین بخش جامعه را تشکیل میدهد.
آقای A،
اگر توضیح مرا با دقت بخوانید متوجه خواهید شد که فاصله مردم یا ملت با دولت در کجاست و فعالین سیاسی مرکزگرا و فارس محور از آن کدامین بخش جامعه را تشکیل میدهد.
جناب yaradiciliq سلام؛
نوشته اید:
می‌بینید که باز این ما ترکان آزربایجان هستیم که """ حامل گفتمان جدید """ در خاورمیانه و ایران هستیم، جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، چیزی در چنته نداشتند و قادر به عبور از گفتمان چپ و کمونیست‌ها نشدند، ما مهندسین، دکتر ها، کار شناسان ترک آزربایجانی، خواهان یک خاورمیانه با ثبات هستیم.
بسیار خوب! حالا بیائید و بمن و خوانندگان مقاله و پانویس های آن پاسخ دهید که نقد شما چه ارتباطی با سوژه مورد بحث دارد؟
و یار راه فردای همه باهم پیروز شوند. وگرنه همه ی ما با هم، و برابر رژیم خامنه ای شکست خواهیم خورد، تردید نکنید.اینکه شما با من کمونیست و اصولا دیدگاه های چپ ناسازگارید، بی گمان حق مسلم شماست و من آنرا برتابیده و احترام می گذارم.
اما دعوت من از شما برای پرهیز از اختلاف افکنی و دست دوستی به همکاری علیه بیدادگری مذهبی همچنان بی پاسخ و خالی مانده است. و چرا؟
بازهم صمیمانه از دلسوزان ملیت ها می خواهم که به پراکندگی کنونی اپوزیسیون نیافزایند
باسپاس
سابق سریالی داشتیم بنام مثل اباد.پارچه قروشی طی سالیان توسط چند تن نسیه خر کارش به ورشکستگی می کشد و وقتی به ستوه می اید تصمیم به شکایت می گیرد.زمانی که در دادگاه حاضر می شود می بیند که قاضی هم همانی هست که بدهی کلانی داشته و گم و گور شده بود شاهدی هم که شیاد اخر از بیون اجیر کرده بود هم اتفاقا بدهی کلانی داشت.زمانی که شاکی هر سه را در یک جا دید نمی دانست از کدام شروع کند و زبانش بند امدو ان شذ که حکم علیهش صادر شود.اکنون نا راستی های تاریخی فرهنگی سیاسی اجتماعی ذروغین چنان بر هم تنیده شده که ادمی نمی داند از کدام شروع کند.همین که همه چیز این فرهنگ پارسی از اسامی عربی دانشمندان گرفته تا تصحیح شدن همه کتب قدیمی و نبود اصل کتب مورد ادعا و عدم توانایی در خواندن خط اجداد خویش و جالبتر کشف رمز همان خط توسط کسانی در انسوی اقیانوسها خود گویای حقایق دردناکی هست که قبول کردش برای کسانی تلخ عست
حقیقتی مسلم را اقای جابر احمد بیان میکند و کسی که این حقیقت را نبیند، نمی تواند سیاستهای رژیم را در غالب خام کردن مردم و سوء استفاده از انان را ببیند. سپاه پاسداران متوسل به تاریخ و شوینسم شده تا نظام را حفظ کند و برای انان اصلا نه دین مهم است و نه مردم، هر دروغ و فسادی میکنند تا خود و نظام را حفظ کنند و از ان قبیل توسل به کوروش و نژاد؟؟!!!؟؟ اریایی.
کسی به اسم ترسان، مینویسد اما خبر ندارد چه مینویسد، تهمت و فحاشی خیلی ساده است و این حرفهای فحاشی است که در سایت مفت و مجانی چاپ میشود و نه انتقادات عینی و ملموس.
ترسان عزیز، اولا اقای جابر احمد یک عرب ایرانی و محقق تاریخ و ادبیات است، و در ثانی دقیقا میخواهد نشان دهد که رژیم فعلی ایران چون دیگر نمی تواند با مذهب و شعارهای مذهبی مردم را فریب دهد، متوسل به نژاد موهوم اریایی و تاریخ و غیره شده است، بیاد بیار در زمان دولت احمدی نجاد و اسفندیار رحیم مشایی که برای کوروش سینه چاک دادند و همچنین سایت تابناک سردار محسن رضایی و دفاع از کوروش و همچنین معاون حسن روحانی در امور اقوام، اقای علی یونسی و غیره را که تاریخ فارس و تاریخ اریایی گفتند تا دهانشان کف کرد.