Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

کاربر با نام علی
اتفاقا این "یکنفر" جزو باند من نیست
خوداش را بارها شهروند اذربایجان جنوبی معرفی کرده
اما وجود اش نعمتی هست برای باند من چون با زحمات معکوسی که در زیر تایپک ها میکشه زحمت کامنت نویسی ما را خیلی کم کرده تنها یک کامنت نوشته ما کافیه تا خواننده گوشی دست اش بیاید و دوهزاری اش بیفته (پان تورک شناسی)
اینقدر این با استعداد هست و باهوش و زرنگ که حد و حساب نداره که حتی خود شما هم باور نکردی و باور نداری که یک تورک داره این کامنت ها را مینویسه
گمان کنم ایشان یک تورک اصیل باشه چون اینجور که نشان میدهد درجه تورک بودن ایشان خیلی بالا هست

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اصفهانی سلام و دست مریزاد!
قشنگ و قابل تامل و عملی؛ البته اگر اراده ای باشه!

همونطوریکه میدونین تعریفهای متفاوتی از انسان داده شده. به نظر من انسان، موجودیست/اراده یست آگاه-آزاد-مسئول! تعریف به گمانم هگلی(؟) «انسان، اراده يی است خودآگاه»! منقول در مقاله اگرچه شبیه و جالب و قابل تامله ولی من فکر می کنم جامع نیست.

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.

نوشته شده توسط: Anonymous

بخاطر تورک بودن زنده یاد "سعید سلطانپور"، سازمان سازشکار و اپورتونیست " اکثریت" به مثابه جاسوسان رژیم، او را لو داده دم تیغ دژخیمان رژیم اسلامی فارس سپرد، تا بدست پانفارسیسم خونخوار و راسیتهای اسلامی آرایائی، در شب عروسی اش، به خون خود غلتد. آری این است چهره راسیستی سازمانهای پانفارسی مثل اکثریت ، حزب توده... و امثالهم. مردم آزربایجان از این به بعد باید هشیار باشند، و در آینده فریب چنین سازمانهای ضد تورک و راسیستی را نخورند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب برومند م ب سها گرامی!

با سپاس فراوان از زحمات شما و روان زنده یاد خان ملک ساسانی هم شاد باشد. بدرستی که وی یکی از ایراندوستان شهیر ایران است. شایسته است که جوانان ایرانی کتابهای وی را مطالعه کندد، به نظر من حتی در مدارس عالیه تدریس شود. من خود متاسفانه تنها کتاب " دست پنهان سیاست انگلیس در ایران " چاپ دوم ، 54 چاپخانه حیدری، بهای آنروز (175 ریال!!!) را سالها پیش در تهران بطور اتفاقی بدست آوردم. ایکاش سایت محترم کلوبال همت کرده و آثار پر ارزش این شادروان را بطور سریالی و با بهر گونه که شایسته می دانند ، انتشار دهند. من در ایران نتوانستم کتابها و آثار دیگر ایشان را بدست بیاورم. با نیکدلی و آرزوی تندرستی بیشتر برای شما. سامان

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

چپ و مسئله ملی در ایران:
با اوج گیری مبارزات خلقهای تحت تبعیض (فرهنگی-سیاسی-اقتصادی) در دهه های بعد از انقلاب شکست خورده ی بهمن 57 ، و گرفتاری چپ ایران در« بحران نظری و سازمانی» ، مسئله ملی نتوانست پاسخ مشکل گشایی از سوی چپ دریافت کند.

فعالان خلقهای تحت تبعیض به دلیل وجود رگه های « ناسیونالیسم فارس» در دیدگاه چپ ، به دلیل « بحران چپ» ، مجبور شدند راه حل مسئله ملی در ایران را خود دنبال کنند. آنان تحت تأثیر حرکات منطقه ای و جهانی دو راه پیش گرفتند: فدرالیسم؛ استقلال.

بر پایه ی ایده لوژی ناسیونالیسم محکوم و آمیختگی آن با شعارهای سوسیالیستی در بعد ملی. یعنی « ایده ی سوسیالیسم ملی-و ناسیونالیسم محکوم و تحت تبعیض». اما این مشی سیاسی در تضاد بود با ماهیت جنبش خلقهای تحت ستم مضاعف که « برابری خواهی حقوقی همه جانبه» بود.

سرشت این جنبشها «عدالت خواهی» بود، مبارزه ی حقوقی بود، و رفع تبعیض ؛ که نمی توانست و نمی تواند از راه ایده لوژی ناسیونالیستی به راه حل درست خود برسد.

ایده لوژی ناسیونالیسم ، و سوسیالیسم ملی، توان حل مشکل تبعیض در جامعه ی جهان سومی را ندارد.

به دلیل اینکه مشکل مسئله ی ملی- که در کل تبعیض همه جانبه است- به مسایل « استثمار، دیکتاتوری، فرهنگ عقب مانده ی جهان سومی، تبعیض زنان و دیگران، وجود ناسیونالیسم حاکم و غیره » گره خورده و یک « کل» را تشکیل میدهد. این دشواری « کلی» را با « ایده لوژی های نامبرده» نتوان حل نمود. چرایش این است که « ناسیونالیسم و سوسیالیسم ملی» خود مادر نابرابری و تبعیض و استثمار و دیکتاتوری ست.

نمونه ی آزمایش شده اش حاکمیت ناسیونالیستها و سوسیالیستهای ملی (انورخوجه و مانندهایش) در جوامع مختلف است.

چپ به روز شده و نوین چه راه حل و سیاست درستی در پاسخ به مسئله ملی در ایران میتواند داشته باشد؟
چپ آگاه وظیفه دارد جنبشهای عدالت خواهانه و رفع تبعیض را از بیراهه ی « ناسیونالیسم و سوسیالیسم ملی» روشنگر باشد و برنامه و سیاست آلترناتیو خود را نشان دهد.

این سیاست و برنامه میتواند « اتحاد یا جدایی داوطلبانه و آگاهانه» باشد. به همراه سیاست « کاهش تدریجی استثمار از راه برقراری عدالت اجتماعی نسبی، دموکراسی (برابری و آزادی) به اشکال مختلف، مستقیم و غیر مستقیم، فدرالیسم منطبق با شرایط جامعه .

چپ نوین با پاسخ به مسایل « تبعیض و استثمار و دیکتاتوری و عقب ماندگی فرهنگی» میتواند دو کار مهم در ارتباط با جنبشهای رفع تبعیض انجام دهد:
1- آنها را از افتادن به کجراهه ی سیاست های افراطی و ناسیونالیستی روشنگر باشد.
2- ارتباط معنوی خود را با این جنبشها بهبود بخشد.

جنبشهای رفع تبعیض ، جنبش دموکراسی خواهی ، جنبش عدالت خواهانه زحمتکشان جامعه ، از این راه میتوانند « همبستگی» ضروری خود را برای پیروزی همگانی ایجاد کنند.

پایه های تغییر و پیشرفت جامعه بستگی به ماهیت و همبستگی این سه جنبش دارد .
آنها شدیدا به یاری متقابل نیازمندند.

سیاستی که در جنبشهای رفع تبعیض بر اساس « تکروی » قرار دارد، و از ایده لوژی ناسیونالیسم و سوسیالیسم ملی تغذیه میکنند، در نهایت سیاست شکست است.
جنبشهای رفع تبعیض بدون حمایت چپ مدرن-چپی که از شونیسم فارس فاصله گرفته و اتحاد داوطلبانه را سیاست خود انتخاب کرده- شانس پیروزی ندارند. لازم است در سیاستهای خود تجدید نظر کنند.



نوشته شده توسط: Anonymous

معرفی یک کتاب ودیگر هیچ.

تاریخ بی‌خردی از تروا تا ویتنام

نویسنده: باربارا تاکمن
مترجم: حسن کامشاد
.
نویسنده در این کتاب با دستمایه قرار دادن برخی رخدادهای معروف تاریخ جهان از عهد باستان تا امروز سعی کرده است،‌به نقد رفتار حاکمان در مواجهه با این رخدادها بپردازد.
وی در مقدمه خود نوشته است آدمی، اگر در همه زمینه ها پیشرفت کرده در سیاست به مانند سابق مانده است. سیاستمداران افرادی عقب مانده هستند که مدام اشتباه می‌کنند و سیاست‌هایی را که مخالف منافع ملی آن است در پیش می‌گیرند به رغم آن که در گذشته بارها و بارها آن موارد تجربه شده است.
تاکمن سوء‌ تدبیر در حکومت را در نتیجه چهار عامل ، استبداد یا ظلم و فشار، جاه‌طلبی بیش از حد، بی‌کفایتی یا انحطاط، بی‌خردی یا اصرار در کژاندیشی می‌داند و در کتاب خود به برخی مواجهات اهل سیاست از منظر چهارم که همان بی‌خردی است پر داخته است.
تاکمن ابتدا مبانی بی‌خردی را برشمرده و اقدامی را که می‌توان عنوان بی‌خردی به آن داد را تعریف کرده است و نشان می‌دهد که این نوع بی‌خردی زمان و مکان نمی‌شناسد و در هر زمان و مکانی و توسط هر حاکمی می‌تواند رخ دهد و اسباب رخدادهای فاجعه باری شود.
نکته قابل اعتنا در نگاه نویسنده ذاتی بودن بی‌خردی در اهل سیاست است که کمتر کسی به آن توجه کرده است. به این معنا که این گونه بی‌خردی‌ها نتیجه نوعی اخلاق است که تنها در قدرت شکل می‌گیرد و وی بی خردی را بخشی از فطرت بشری می‌داند و بسیاری از کارهای بی‌خردانه سیاسی را ناشی از نوعی بی‌توجهی ذاتی می داند. برخی حدس‌ها زده نمی‌شود در حالی که اتفاق می‌افتد و همه چیز را خراب می‌کند.
مقدمه کتاب خواندنی و برای فهم محتوای اصلی کتاب مهم است و مؤلف در صدد آن است تا با بسط مقدمه و شمردن مبانی تحلیلی فضای ذهنی خواننده و مخاطب را برای اصل روایت‌ها و تحلیل‌ها آماده کند. وی شرح این مبانی را با زدن مثال‌های مختلف نشان می‌دهد و به خواننده نکته‌دان می‌رساند که با مورخی معمولی و باری‌به هرجهت طرف نیست.
عنوان کتاب از تروا تا ویتنام است و به نظر وی نخستین بی خردی شگفت سیاست مداران تروا این است که در کمال بی عقلی، اسب چوبین را داخل شهر خود بردند و حقه یونانیان را درنیافتند و شد آنچه شد.
کتاب در 5 فصل با عناوین زیر تدوین شده است:
فصل اول: پیگیری سیاست های مغایر با منافع خویش.
فصل دوم: نمونه های آغازین: اسب تروا
فصل سوم: پاپ های رنسانس و جدا شدن پروتستان ها
فصل چهارم: بریتانیا امریکا را از دست می دهد
فصل پنجم: امریکا در ویتنام به خود خیانت می کند.
این کتاب همانند دیگر آثار انتشارات کارنامه از هیئت و ترکیبی پاکیزه برخوردار است و ناشر چه در طرح جلد( طرحی از چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ) و چه در پانوشت‌ها و تصاویر رنگی و کتاب‌آرایی سنگ تمام گذاشته است.
کتاب تاریخ بی‌خردی اوایل دهه هفتاد با عنوان«سیر نابخردی از تروا تا ویتنام» از سوی انتشارات فرزان روز به بازار کتاب عرضه شده بود اما در چاپ تازه ناشر و مترجم ضمن بازنگری کامل در برگردان فارسی برخی ویژگی‌های مثبت را به کتاب اضافه کرده‌اند.

حق تکثیر:
تهران: کارنامه‏‫، چاپ چهارم: اسفند ۱۳۹۲
نوشته شده توسط: Anonymous

تو که بی جانی ، چگونه می خواهی جان بدهی ؟................ بخواب که بیداری ات فتنه انگیز است ! برای خدا و خلق و هویت

نوشته شده توسط: Anonymous

ليســت زير گوشـه ای از توحـش و ساديســـم شکنجه گــران رسمــی و نيمــه رسمــی وابستــه بــه حـکام خـون آشــام و بـی تـمـــدن ايــران را نشــان می دهـــد.
ليســت شکنجـه هايــی جنــون آميــزکــه بـرای گستــرش « تشيــع ناب علــوی » آميختــه بـا «فـرهنــگ و تمــدن پـارس ! » بــر وجــود و هستــی بلـــوچ اعمـــال می شونــد:

۱ـ تيـــرزدن به دســت و پای زندانـی
۲ـ فــرو کردن سرنيــزه، کارد و چاقــو به ران، باســن، کمــر و سينــه زندانــی
۳ـ خفـه کـردن زندانـی تـا لحظـه مـرگ
۴ـ نگهداشتــن سـر زندانـی زيــر آب
۵ـ زدن با شــلاق و باتــوم
۶ـ بريــدن اعضـای بـدن زندانــی
۷ـ سوزانــدن با آتــش سيــگار
۸ـ بستـــن چشمهــای زنــدانــی به مــدت طولانی
۹ـ نــدادن غــذا و گرسنـه نگهداشتــن زندانــی
۱۰ـ تجــاوز جنســـی
۱۱ـ تهديــد به دستگيــری بستـگان درجـه يک زندانــی
۱۲ـ دستگيـری و شکنجــه بستگان درجه يک زندانی
۱۳ـ کشيــدن ناخـن دســت و پــا
۱۴ـ فـــروکــردن ســوزن زيــر ناخـن
۱۵ـ سوزاندن و داغ کـردن زندانی با آهـن گداختـه و اتـو بـرقی
۱۶ـ کشتــن زندانی جلــوی زندانيــان ديگــر
۱۷ـ توهيـــن و فحاشيهـای روزمــره
۱۸ـ زندانی کـردن در اتاق ســرد و تاريـک در زمستـان
۱۹ـ حبـس در سلــول های کوچـک و گـرم در تابستـان
۲۰ـ کشيـدن چشم و کــور کــردن زندانــی
۲۱ـ پاشيــدن نمــک و گــرد فلفــل بر زخمهای خونيـن زندانــی
۲۲ـ اعــدام نمايشــی برای شکستــن روحيــه زندانی
۲۳ـ بريدن انگشـتان دست و پای زندانـی
۲۴ـ رها کـردن مـاروعقـرب در زنــدان
۲۵ـ اعدامهـای صحرايـی بگونـه ای جنـون آميـز و وحشيانـه
۲۶ـ توهيــن، بی احترامـی ، ضـرب و شتـم بزرگســالان بلــوچ
۲۷ـ تهديـد به تـرور و قتـل اعضـای خانــواده زنـدانـــی
۲۸توهيــن و فحاشـی به قهرمانـان ملـی بلـوچ
۲۹ـ آويــزان کـردن زندانــی با يک دســت يا يک پـا
۳۰ـ بستـن وزنـه به آلــت تناسلــی زندانــی
۳۱ـ تزريــق مـواد اعتيـاد آور به زندانــی
۳۲ـ دادن داروهای مخـدر از طريـق غـذا
۳۳ـ بستــن زندانـی در حالت ايستـاده به تنــه درخـت يا ستـون سيمانی برای ساعـات متوالـی
۳۴ـ ممانعت از خوابيـدن زندانـی
۳۵ـ بيـدار کردن ناگهانـی زندانـی با صداهــای گوشخــراش و بلنــد
۳۶ـ فروکـردن سـوزن بزرگ ( جوالدوز) به ماهيچه هـای بـدن زندانـی
۳۷ـ تهديد به دستگيــری و تجــاوز به خواهـر يا مادر زندانـی
۳۸ـ کتـک زدن پـدر پير زندانـی برای خـورد کـردن روحيه پـدر و پسـر
۴۰ـ پرت کــردن زندانـی از بلنــدی
۴۱ـ شکستــن استخوانهــای دسـت، پــا و دنـده
۴۲ـ شکستـن جمجمه سر زنــدانـــی به قصـد کشـت
۴۳ـ ســوراخ کـردن بــدن زندانــی با متـه
۴۴ـ شکنجـه روانـی بر ضـد هــزاران پــدر و مـادربلــوچ با ربــودن و مفقــودالاثـر کردن نوجوانان، جوانــان و دانشجويـان بلـوچ
۴۵ـ لخـت کـردن زندانـی
۴۶ـ بستــن دسـت و پای زندانـی و قــراردادن قربانی زيـر آفتاب سـوزان
۴۷ـ زدن زندانــی با شـلاق، سيــم برق و چمــاق
۴۸ـ دادن شـوک التريکـی به قسمتهــای مختلــف بــدن
۴۹ـ شکنجـه با کلــت برقـی
۵۰ـ پيچانــدن زندانـی زخمــی و تيرخــورده درحصيــر، بستـن قربانـی با طنــاب و انداختــن از بالای هيلــی کوپتر در کــوه، دشــت و صحــرا
۵۱ـ ريختــن نفــت و بنزيــن بر سر و روی زندانــی و آتـش زدن وی
۵۲ـ ممانعــت از رفتــن به دستشويــی
۵۳ـ ممانعــت از ادای نمـاز
۵۴ـ توهيــن آشــکار به مقدســات اهــل تسنــن برای واداشتــن زندانی بلــوچ به واکنــش نشان دادن
۵۵ـ ماليــدن فلفــل بر چشمـان و صورت زندانــی
۵۶ـ شکستــن انگشتـان زندانـی
۵۷ـ زخمـی کردن زندانی بـا تـبـر
۵۸ـ کوبيــدن و له کردن انگشتـان زندانــی با پتک و چـکش
۵۹ـ پيچانـدن دســت و پای زندانـی
۶۰ـ دوختـن لبهـای زندانــی
۶۱ـ زدن چسـب بر چشمهــا و دهــن زندانــی
۶۲ـ کنـدن سبيل، ريش و مــوی سـر زندانـی
۶۳ـ ريختـن اسيــد بر بـدن زندانــی
۶۴ـ ريختــن آبجـوش بـر بـدن زندانـی
۶۵ـ بريـدن اعضـای بــدن با تيــغ موکـت بـری، کارد و چاقـو
۶۶ـ تيرانـدازی به اعضـای خانواده جلـوی چشم زندانی
۶۷ـ ربــودن فرزنـدان زندانيــا
نوشته شده توسط: Anonymous

مليتهـای دربند در ايران و بخشی از مردم فلاکت زده عجـم در معرض توحش فرقه ای تاريک انديش هستنـد. سالانه دهها ميليارد دلار از سرمايه های مليتهای در بند برای ارضای غرايز جنگ افروزی، خونخواری، قدرت طلبی و تماميت خواهی فرقه ضاله حاکم حيف و ميل شده و کشور انگليس ساخته ايران به قلب تروريسم بين المللی تبديل شده است.
سردمداران فرقه ضاله و ماجراجوی ولايت خمينی ـ خامنه ای و خودبزرگ بينی پوچ سرداران خپله سپاه مافيايی مقدمات شعله ورساختن آتش جنگ عرب و عجم را فراهم کرده انـد. فرقه حاکم در طهران که در رؤيای امپراطوری پارس غرق است مذهب تشيع رابه وسيله ای انحصاری برای ارضای غرايز خود بدل کرده است. از حوثی های يمن گرفته تا جيش مهدی ، از شبيحه اسد در سوريه گرفته تا حزب حسن نصر... لبنانی آلت دست خامنه ای شده و به بردگی خفت آوری تن داده اند. خامنه ای سفاک و سپاه مافيايی که شرايط زندگی را برای مليتهای در بند

در بند به جهنم تبديل کرده اند شام، بغداد و صنعا را بيشرمانه جزئی از امپراطوری پارس می دانند. دليل اصلی جنگ عرب و عجم همين است نه اسم خليج عرب.
بخش بزرگی از مردم عجم که در ناآگاهی و جهالت مطلق غوطه ور هستند هيزم جنگ افروزی
خامنه ای سفاک و سپاه مافيايی خواهند شد. مردمی که سرنوشت خويش را به خامنه ای سفاک و فرقه وی سپرده و از تاريخ خويش هيچ درسی بجز بردگی و تقليد کورکورانه نياموخته است.
علاوه بر عجم ناآگاه و خودبزرگ بين، مردم عراق، سوريه، يمن، کشورهای عربی حاشيه خليج عرب و مليتهـای در بند در ايران نيز قربانيان جنگ جاری عجم و عرب خواهند بود.
آنچه از اهميت فوق العاده برخوردار است هشياری مردم بلوچ در اين جنگ خانمانسوز است. جوانان بلـــوچ نبايد گوشت دم توپ جنگ افروزيهای پوچ فرقه ضاله خامنه ای شوند. همانگونه که در جنگ بيهــوده ايران و عراق متمدنانه برخورد کرديم اين بار نيز از قربانی شدن در جنگی پــوچ جلوگيری کنيم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دیرنج مقاله بسیار زیبایی بود.. امیدوارم آن دسته از نژادپرستان آریایی هم که توهم خودپرترپنداری دارند، واقعیات را ببینند..

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بلی اگردرحکومت تورکان دراکثریت هستند،این دلیلی برتورک بودن حکومت نیست دلیلش دراکثریت بودن تورکان درایران است,ولی آنهادغدغه آزربایجان وتورکان راندارند.میشودگفت ده درصد ازتورکان حکومتی (خالا گوولون قالماسون)خاله توهم ناراحت نباشی ؛ کاری برای تورکان وآزربایجان میکنند.
ماهم مشکلمان درست درهمین جاست ؛که چرااین افراداین همه خودفروش ومانقوردهستند.این مشکل درزمان پهلوی ودرزمان قاجارهم بود.
مااین راخوب متوجه هستیم.بخاطرهمین است که میگوییم استعمارگرپیرتمام مقدرات فرهنگی وسیاسی حکومت رادردست گرفته وبه توسط فراماسیونرهای سیاسی اتینیک فارس حکمرانی میکند.
توهم آریاگری ودرعالم هپروت وبیسوادبودن درست همین جاست؛که این توهم نه تنهاذهن وفکرفارس هارافراگرفته بلکه آموزش این توهم وخیالات توسط نمایندگان استعمار،درتاروپودفکراکثرمردم راپوشانده وخودخبرندارند.
مردم مادرطی این تاریخ سازی جعلی توسط میسونرها

همچون طوطیان هندی به گفتار وباورهای طوطی واری گرفتارگشته وقادربه دیدن خارج ازاین تاریک خانه راندارند.
باورهای آریاگری درست درهمین جانهفته است.پارسیان هندی تبارمهاجربه باورهای غلط دچاروگرفتارگشته اند.نمونه اش همین آقایان کرمی .تبریزی جعلی .اقبال اقبالی میباشند.
ایکاش جمهوری اسلامی بعدازسی وهشت سال به خود آمده وبااجازه انگلیس زبان های دیگرملل مخصوصا تورکی راازقفس خارج نموده وبه تمام سیاسیون آن اجازه بازگشت به وطن راصادر تاآنهابتوانندبه نشرونموزبان خودکمک نمایند.
هرچندکه فاشیست های قدیمی وجدیددرلفافه هامختلف دینی وچپ امکان ترکیدن دارند.ولی بازهم یک بالانسی برای عدالت خواهدبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دراین سایت چندنفرعتیقه های دوران دایناسورهای تاریخی وجود داردکه این دایناسورها جزآتش دهان خود ومغزهای اسطوره ایی خودچیزدیگری رانه می بینند ونه قبول دارند.
مکتب آنها درلابراتورهای فاشیسم تئوریزه شده ودردنیای نفرت وخشم استعماری نشروپخش گشته است.مکتب آریاگری هیتلری درآلمان وایران باباستانگرایی هیچ تفاوتی ندارد.
این چندنفرازتولیدات آن مکتب بوده وفکرکنم شایسته است پس از ساماندهی مکتب انسانی وعقلانی جایی دردرون ایران مثلامثل همچون واتیکان بامکتب آریاگرایی درست کردن برای آنهاکاراشتباهی نخواهدبود.
مثل درکویرهای مابین کرمان وبلوچستان ویادردره کوه های زاگرس محلی مناسب برای این آقای کرمی واقبالی وموحدی بامدادن وتبریزی وزنجانی جعلی جای خوبی خواهدبود.
بهترمی بودکه جمهوری اسلامی باآزادکردن زبان ملل یااقوام بقول بعضی ها راه رادرجهت تامل بادنیا ودرک واقعیت های جهانی این چندنفرعتیقه های ماندگار

ازدوران دایناسورهارا برای زندگی دراین محل های پیشنهادی ازکشورهای مهاجرتی آنهاخواسته تادراین محل این دوستان به ادامه افزایش نسل هندوآریایی خودبه زادوولد عتیقه زاده ها بپردازند.
من ازاولین کسانی خواهم بود،که درجهت اسکان این ماندگارهای تاریخی برای حفظ بقای آنهاتلاش خواهم کرد.
من یکی ازکارهایم چون کاشتن درخت در دره کوه های تهران است ودرتابستان نیزبرای آب دهی تمام تلاش خودرامیکنم.نگهداری ازنسل دایناسورها وازنسل وتفکرباستانی که جای خوددارد.
یخ های تمام مناطق حتی قطب های شمال وجنوب درحال آب شدن است ،نمی دانم چرایخ های مغزنژادپرستی ونفرت پراکنی این چندنفرآب نمی شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوایی من خواب شما را تعبیر کردم و به این نتیجه رسیدم که در کنار کتابخانه شیکاگو تیمارستانی واقع است. از پنجره های مشبک آن دستهایی را می بینم که میله های پنجره ها را گرفته اند و میفشارند. چهره ایی آشنا با سری تراشیده خودش را از لابه لای میله ها نمایان می کند. با دیدن من در خیابان پردرخت، اشگهایش جاری میشود ولی من چکار میتوانم برایش بکنم؟ شاید اینطور برایش بهتر باشد!

نوشته شده توسط: Anonymous

اردوغان رهبر اخوان المسلمین ترکیه ی مقتدر و با آبرو ، به دلیل تایید شدن پاکسازی نژادیش و قتل عام ارمنیان توسط پارلمان آلمان همچون بدکاره از آغوش آلمانیها بیرون آمد و دوباره خودشو تو بغل اسرائیل انداخت.50%با این و 60%با اون!50% مسئولین رژیم ایرانم که ترکن!

نوشته شده توسط: Anonymous

«بایکی ازافتخارات و بزرگان جاویدنام ما (ا.و.گ.ا) آشناشوید»
http://kajdoum1.blogspot.com/p/blog-page_19.html

نوشته شده توسط: Anonymous

چند سال سن داری که اینجا دولت تعیین میکنی ؟ شما بعنوان انسانی دیالکتیکی نمی بایست این تقاضا را اینجا می نمودی . چون در این صفحه به پان ترک تجزیه طلب امکان بیشتر داده میشود که فقط سایت را تبدیل به بحث های پوچ سپاراتیستی تبدیل کند . شما احتمالا چون طرفدار تراب حق شناس هستی ، حاضر نیستی این سئوال روی ایشان فوکوس شود . ایکاش نظرتان را راجع به این کار تراب می نوشتی که چرا وی دهها سال نوارهای بحث حمید اشرف و تفی شهرام را مخفی کرده بود و علنی نمی نمود .

نوشته شده توسط: Anonymous

آدم بی اخلاق با نام من کامنت ننویس چرا نمی فهمی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاشین که اتهام شونیست را فارسها میزنی شما خمدتان نه تنها شونیست هستی بلکه از نوع کم سوادش.
فرهاد حکیم زاده مثل بسیاری از ترکان که دسته گل به آب میدهند ولی دیگران را گناهکار میدانند، یک ترک بود.
اگر چیز تازه ایی ندارید بگویید، پس بهتر است ببندیش.

نوشته شده توسط: lachin

در جواب به آقا و یاخانم طهرانچی که پرسیده بودند (( فرهاد حکیم زاده چه کار کرده )) ..بایستی عرض شود که اگر به خواهیم به عمق فاجعه این « داعشی از نوع شونیست فارس» پی ببریم , بهتر است مقاله خوب آقای لوائی را یکبار دیگر مرور بکنیم.
http://www.iranglobal.info/node/48766
و بعد به لینک های که توسط کاربران عزیز منجمله آقای Direnc Minelli به عنوان ..
www.dailymail.co.uk/news/article-1087852/Multi-millionaire-thief-cut-pa…
فرستاده بودند نظری بیاندازیم و بعد به لینک های که توسط کاربر (( امیرخیزی)) فرستاده اند رجوع بکنیم..
خبرهای گاردین را می توانید در اینجا به خوانیم...ادامه..

خبرهای گاردین را می توانید در اینجا بها بخوانید:
http://www.theguardian.com/books/2008/nov/21/british-library-sues-iranian-academic

http://www.theguardian.com/uk/2009/jan/17/british-library-damaged-books

http://www.theguardian.com/uk/2009/jan/16/rare-books-farhad-hakimzadeh
موضوعی که نبایستی فراموش کرد این است که اگر داعشی های اسلامی آثار باستان منطقه خاورمیانه را تنها بخاطر شستشوئی مغزِی از نوع « دینی» از بین میبرند . در صورتی که آقایان فرهاد حکیم زاده ها به اصطلاح تحصیل کرده (( هارواردی)) و دارای درجه دکترا می باشند. ما از داعشی های اسلامی زیاد انتظار نداریم ولی که کسی که تا درجه دکترا تحصیل می کند , نابود کردن حقایق تاریخی باستانی , چند صد برابر مجرم تر از داعشی های اسلامی است..یک نتیجه کلی که می توان گرفت این است که متاسفانه چون تاریخ ایران بوسیله بیگانگان نوشته شده و آریا و آریائی را چنان به مغزمان چپانده اند که برای از بین بردن این رسوبات شونیستی سالیان سال به دارازا خواهد کشید, هر وقایع تاریخی که بر عکس عقاید رسوباتمان باشد, اشدّ ترین عکس العمل را نشان خواهیم داد. از نظر پسیکولوژی , پاره و نابود کردن اسناد تاریخی به وسیله فرهاد کریم زاده ها خیلی طبیعی است و بیشتر از این هم نباید انتظاری داشت. بیخود نیست که در این سایت یکی از نژاد اریائی و آریا دم میزند و دیگرا هم شروع میکنند به تعریف و تمجید کردن ....روزهای بهتری را برایتان ارزومندم..
نوشته شده توسط: Anonymous

بله ۵۰ درصد جانیان رژیم از ما ترکان شکل گرفته ولی ما رو نمی رویم. حالیت شد؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سیاست چپ:
مهم « نام و اتنیک چپ» نیست، بل، مهم ، مبرم ، اساسی، تعیین کننده، سیاست « فرد یا گروه و سازمان چپ» است.
تعیین کننده ماهیت سیاستی ست که چپ پیش می برد. آیا رهایی بخش است یا اسارت آور؟ به اتنیک ها در حل مشکلشان کمک میکند یا نه؟
مشکل جامعه ی ایران در ارتباط با چپ مسایل «1- استثمار، 2-تبعیض،3- دیکتاتوری، 4-فرهنگ خرافی و عقب مانده ی جهان سومی» است. در همه جای جامعه. بین همه ی ملیتها. گیرم به اشکال گوناگون.
مهم این است که «سیاست چپ» پاسخ درست به این مسایل بدهد.
مشکلات چهارگانه ی مذکور « اول و دوم » ندارند. و«جدا» از همدیگر نیستند. هرکدام اجزاء یک « کل» اند.
چپ به روز، چپ نوین، آن چپی ست که برای « آزادی و برابری و حق انتخاب» انسان جهت بهزیستی، مبارزه می کند ؛ و سیاستی
پیش می برد که در جهت حل مسایل چهارگانه ی اساسی جامعه باشد.

چپ نوین نمی تواند تنها در یک اتنیک به مشکلات توجه کند و در مورد اتنیک دیگر بگوید « به من مربوط» نیست.
مشکلات اساسی چهارگانه ی یاد شده مختص یک اتنیک نیست، در همه ی اتنیکها جاریست. مشکل را نمیتوان دریک نقطه حل کرد.
مشکلات عمومی ست و به همه مربوط است. یعنی « یک مشکل کلی عمومی»ست. حل آن هم تنها از عهده ی « همکاری و همدستی همگانی» برمیاید.

چپ به روز مجبور است مشکل را نه در یک نقطه و اتنیک بل در تمام نکات جامعه ، بین همه ی ملیتها مورد توجه قرار دهد و سیاست عمومی پیش گیرد. از جمله در میان ملیت فارس.
مشکلات چهارگانه در یک اتنیک غیرقابل حل است. به کمک همه ی ملیتها می توان در جهت حل مسایل اقدام نمود.

آنچه اینجا مهم است درک همکاری عمومی ست و دوری از تضاد آفرینی . سیاست حکومت تفرقه بین نیروهای کوشنده است.
حکومت برای جدایی نیروها و لاجرم ضعیف ماندنشان، و شکست شان ، تفرقه را تبلیغ میکند.

چپ آذربایجان نه تنها در جهت حل مشکلات چهارگانه در آذربایجان میکوشد بل در بلوچستان و تهران و ترکمن صحرا و جاهای دیگر نیز میکوشد. این چپ دیدگاه بسته ندارد ، با چشم باز به همه جای جامعه مینگرد. چرا که مشکل جزیی نیست بلکه کلی و عمومی ست. و به کمک همه نیز قابل حل است.

چپی که دیدگاه بسته دارد چپ نیست، او یک سوسیال- ناسیونالیست است. و توان حرکت در جهت حل مسایل چهارگانه را ندارد. او تنها میتواند به سوی ناسیونالیسم افراطی و لاجرم ، فاشیسم خیز بردارد.
او کسی ست که در درگیری با هیولا سرانجام خود به هیولا تبدیل میشود. فاشیست.
که اینهم ناقض حقوق و خواسته های خود و دیگران است.
نقض غرض.

چپ فارسی زبان تهران و شیراز و دیگر جاها وقتی چپ باز و رهایی بخش است که با تبعیض موجود در زندگی من آذربایجانی،
با حق انتخابم جهت بهزیستی، با عدالت اجتماعی مورد نیازم، با برابری خواهی و آزادیم موضع درست داشته باشد و مرا در مبارزه ام تنها نگذارد. چپ آذربایجان هم لازم است در مورد او همین موضع را داشته باشد. اینجاست که مبارزه ی مشترک زاده میشود.
و کاری ست رهایی بخش.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اقای علی برای اینکه چشم هایتان بیش از این اذیت نشوند؛
"چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید"

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر آقای ناصر کرمی

نوشته شده توسط: Anonymous

من با محتوای بحث "منفردین چپ" موافقم . اما به نظرم اکنون صحبت از "چپ ایران" نادرست است. چپ ایران موضوعی تمام شده است. همه چیز در ایران تجزیه شده است. من این اشکال را چنین اصلاح میکنم. اگر از چپ میکنیم میکنیم باید مشخص کنیم چپ کدام منطقه؟ چپ کردستان؟ چپ آذربایجان؟ چپ عربستان یا بلوچستان؟
چپ هر منطقه سازمان و تشکیلات خود را دارد. در 30 35 سال گذشته چریک فدایی، حزب توده و حزب کمونیست ایران یا کارگری نتوانستند، نمی توانند و نخواهند توانست مثل دو سال اول انقلاب اسلامی 10 نفر در آذربایجان، کردستان، بلوچستان و احواز به تشکیلاتهای خودشان جذب کنند. چون در ذهنیت انسانها ایران به مناطق ملی و اتنیکی تقسیم شده است. تشکلات سراسری فارس نمی خواهند به این واقعیت تسلیم شوند ، قبول کنند و آنرا اقرار کنند. آنها دوست دارند تغییرات را نبینند و همه چیز را مثل

سالهای 1358 - 1360 تعریف کنند. نه خیر، همه چیز تغییر کرده است اکنون هیچ کوردی یا ترکی یا عربی به احزاب فارس به اصطلاح " احزاب سراسری" ملحق نمی شود و بر عکس هیچ فارسی به احزاب چپ یا راست کردستانی، آذربایجانی و عربی و بلوچی و ترکمنی ملحق و عضو نمی شود.
بنا بر این منفرد چپ فارس یا کورد و ترک و غیره نمی توانند در جنبشی واحد همکاری، وحدت، ائتلاف یا کار و فعالیت کنند. چون موضوع کار واحدی ندارند. آنها هدف و سیاست واحدی ندارند.
جریانات چپ و راست به حاکمیت و برتری ملت فارس در ایران چسبیده اند و بر طبل شوونیسم فارس مبکوبند و حقوق ملل دیگر را لگد مال میکنند. این مسئله تمامی جنبشهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. این موضوع نه تنها جنبش چپ و منفردین جنبش چپ بلکه در رابطه با جنبش کارگری، جنبش زنان و فعالین منفرد یا متشکل هر جنبشی صادق است. وقتی از فعالین منفرد یا متشکل جنبش حرف میزنیم باید مشخص کنیم که از فعالین جنبش کارگری فازستان یا جنبش زنان آذربایجان یا
جنبش....... سخن میرود.
نوشته شده توسط: Anonymous

در دفاع از سازمان امنیت ملی ایران ساواک. ایا وجدان بیداری است که بپرسد اگر ساواک نبود چه بر سر این مردم می امد . این جنایت راستی چرا و چگونه توجیه میشود ؟ ساواک متاسفانه بی خبر از تزویر هاو نقشه های غرب و مسلمین و سرخ وسیاه بود. در روزنامه کیهان تود ه ای قلم میزد.در ساواک توده یا کار میکرد . در ارتش توده یا جاسوسی میکرد وووو . نقل قول زیر مشت روسوای عده ای تروریست را باز میکند. تصور کننید همین اقای رجوی با این استعداد شگرف تروریستی مدیر یک شرکت صنعتی و یا مالی در ایران میبود ایا باز هم این همه جنایت میکرد؟ چپ و دینی در ایران اساسن فاقد اندیشه ملی و ایران دوستی و اقتصادی هستند . مینویسند (


قتل جواد سعیدی ( اولین قتل درونی سازمان مجاهدین خلق ایران)

جواد سعیدی به علت انتقاد و مخالفت با سازمان از طرف مرکزیت سازمان به رهبری رضا رضایی در اواخر سال ۱۳۵۱ محکوم به اعدام می شود. محسن فاضل و علیرضا سپاسی آشتیانی موظف شدند او را بیابند و ترور کنند. البته وی به طور مخفیانه در قم به کسوت روحانیت درآمده و تا پاییز سال ۱۳۵۲ در آنجا بود. در این تاریخ توسط اعضای سازمان شناخته شده و برای مذاکره با مرکزیت جدید به تهران می آید. بهرام آرام او را در زیر زمین یک خانه تیمی مجاهدین در حالی که چشم هایش بسته بود از پشت سر به قتل می رساند. سپس جسدش را مثله کرده و پس از انتقال به جاده آبعلی سوزانده و در چند نقطه دفن می نمایند.

جواد سعيدی يزدی نيز در پاييز سال ۱۳۵۲، و در دورانی که سازمان مجاهدين هنوز مسلمان بود و تغيير ايدئولوژی به مارکسيسم در سال ۱۳۵۴، نداده بود، به قتل رسيد. وی با تصميم شهدا رضا رضايی، مجيد شريف واقفی و بهرام آرام که مرکزيت سازمان را در آن زمان تشکيل می دادند به مرگ محکوم شده بود

خلیل فقیه دزفولی می گفت که جواد سعیدی دیسک کمر دارد؛ اما بعدها فهمیدیم که به نوعی سل استخوانی مبتلا بود و زیاد نمی توانست بایستد و راه برود، اما با این حال در اغلب جلسات مذهبی و هیئت های مهم آن دوره رفت و آمد داشت. من اولین دفعه او را در جلسات «مکتب الرضا » موقعی که علی حجتی کرمانی در آنجا سخنرانی می کرد- دیده بودم. سعیدی از نخستین افرادی بود که بعد از ضربه ی شهریور ماه سال 1351 مخفی شد. تا آنجا که خبر دارم، جدایی اش از سازمان، به دلیل اختلافی بود که با رضا رضایی پیدا کرده بود. رضا رضایی در پاییز 1350، پس از فریب ماًموران ساواک و فرار از طریق حمام جعفری در حوالی بازار، مدتی در خانه ای که جواد سعیدی تدارک دیده بود، زندگی مخفی داشته است.)

نوشته شده توسط: Anonymous

صحیحترین و صادقانه ترین راه این بود که دادگاهی با انتخاب قضات خوشنام و قوی و وکلای مدافع برای هریک و اعضای هیات منصفه و تهیه نقشه راه و توافق بچگونگی تشکیل این دادگاه و قوانین حاکم و نحوه رسیدگی بین همه دست اندر کاران توافق بعمل میامد . و آنگاه تمامی افراد متهم با در مظان اتهام و شرکا و معاونیین ودر راس تراب حق شناس و بقیه که در جریان عمل شنیع و ضد انسانی و تشکیلاتی که ارتباطی به مارکسیسم ندارد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

روش علمی استاد:

از متن مقاله: « در این منطق کمونیستی، بورژواها باید بمیرند و خرده بورژا باید به اردوگاه یا بیمارستان روانی انتقال داده شود. »
آقای ایجادی گرامی، در کدام نوشته ی کارل مارکس آمده که بورژواها باید بمیرند و خرده بورژوا باید به بیمارستان روانی منتقل شوند؟
لطفا جای این باید ها را در آثار مارکس ذکر کنید.
-------
شما نه به عنوان یک خواننده ی عادی بل به عنوان استاد چیز مینویسید. نمی اندیشید که چسباندن چنین چیزی به کمونیسم نیاز به ارائه ی مدرک تئوریک دارد؟ یا میخواهید مثل استادان حکومت « تبلیغاتی» سخن گویید؟
نوشته ی شما متأسفانه فاقد معیارهای آکادمیک است.
آیا بهتر نیست معیارهای علمی را در کارخود رعایت کنید و به چاله ی تبلیغات نیافتید؟

آیا فکر نمی کنید یکی از مهمترین مشکلات ما در « دیالوگ» همین افتادن به چاه بی انتهای پروپاگانداست؟ میخواهید با این متد کوچه بازاری حکومتی، فلسفه و معنای زندگی و ارزشهای اخلاقی توضیح دهید؟
یا مارکس را نقد کنید؟ تبلیغات چه ربطی به نقد دارد؟
رعایت ارزش معیارهای علمی یعنی استعمال روش تبلیغات؟
----
در کمونیسم سخن از « روابط اقتصادی» در میان است. آن روابط اقتصادی که « استثمار شونده- و استثمار کننده» را به وجود آورده است. یعنی بهره کشی انسان از انسان. یعنی سود بری بورژوا- و گرسنگی کارگر.
و صحبت از تغییر این « روابط اقتصادی» میرود به صورتی که « سعادت یکی سعادت همگان» باشد.
نه کشتن بورژوا و فرستادن خرده بورژوا به تیمارستان.

این حرفها را یک حزب الهی و شاهچی میگفت حرفی نبود ولی شما چرا؟
چقدرشگفت انگیز است کار این به اصطلاح استادان ما !
نوشته شده توسط: Anonymous

این آن چیزی است که مورخانی مانند اتی ین کوپو درباره نشان پرچم ترکیه می گویند:
The origin of the Turkish flag is lost in history, however, it is said that in 1071, after the Battle of Manzikert, and the defeat of the Byzantine army, the Seljuk leader Alp Arslan wandering on the battlefield , saw the reflection of the crescent moon and star on a pool of
blood of Turkish warriors. He decided to make the flag Turks
لزومی ندارد عصبانی بشوید و هر کسی را که مخالف نظر شما حرفی می زند، به حوزه و قم و ترکیه و دیگر جاها منسوب کنید.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر… گرامی.... ایوبی....از نوع نگارش تاریخی و روش پرداختن به موضوعات گمان کنم که اکنون شما را می شناسم. بهر حال بطور کوتاه>
1- مورد مردم تُرک تبار و گرگ به زمانهای بسیار و قبل از میلاد است که نژاد مردمانی که امروز "تُرک" نامیده میشوند در جغرافیای غربی چین بسر می بردند. این اطلاعات هم از ادبیّات چینی برداشت و استخراج شده است. در اسطوره شناسی (میتولوگی) مردمان تُرک "گرگ ماده بنام آسِنا) Wölfin Asena جایگاه خاص قهرمانی و افسانه ای دارد. چرا که این گرگ ماده نجات دهندهء نژاد تُرک محسوب میشود.
2- پرچم سرخ رنگ و هلال ماه ترکیه و مردمان دیگر تُرک هم با این داستان اسطورهای پیوند مستقیم دارد، و نقطهء عطف و پایان دهندهء این تراگودی خونبار تاریخ تُرک تباری است.

- در آغاز رنگ این پرچم فقط قرمز رنگ خون بوده است، از قرن شانزده هلال ماه در آن قرار میگیرد، از آن به بعد ستاره که نشانهء امپراطوری رُم شرقی بوده است در آن نشانده میشود.
4- برخلاف نوشتار شما، این پرچم را آلپ ارسلان معمول نکرد بلکه آنرا به سلطان مراد دوّم در سال 1448 میلادی نسبت میدهند و در سال 1071 میلادی نبوده و نیست، وانگهی در جنگ مورد نظر در ملازگرد نبود بلکه در Amselfeld (Kosovo بوده است. لطفأ از این واژگون نگاری خود دست بردارید.
5 – بخش بسیاری از مطالبی را که من اینجا مطرح کرده و میکنم، جزءِ ترمهای درسی و دانشگاهی رشتهء آرشیتکت در آلمان است که بطور ناخواسته و یا هدفمند به آنها برخورد کرده ام. و یا دسترسی به این مطالب در حوزهء ادبیّاتی و زندگی روز مره و شغلی هر آرشیتکت است. بویژه اگر این افراد از شرق باشند و دغدغه های وابستگی به این سرزمین ها را هم داشته باشند.
تنها کتابهایی که از سوی همکاران و دوستان آلمانی به عنوان هدیه دریافت کرده ام که همه با آرشیتکت و شرق شناسی سر کار دارد، خود منبع اطلاعاتی بزرگی است
6- رشته های تاریخی و ساختمانی و هنری و آثار باستانی مردمان یونانی و رومی عضو رشته های زیر بنایی رشتهء آرشیتکت در آلمان و در اروپا و در جهان است، که آنتیک شناسی و باستان شناسی جهان شرق از همین منابع است و ما آنها را یاد گرفته ایم، در ترکیه امروز بجز تاریخ و آثار معماری و باستان شناسی مردمان یونانی و رومی و ایرانی و دیگر مردمان آثاری از مردمان تُرک وجود ندارد.
7- اگر من به عنوان مهندس آرشیتکت اجازه ندارم به این مسائل بپردازم، پس شما اجازه دارید که با داستانسرای دوران فئودالیته بدون پشتوانه و شفاهی بدون کمک گیری از تاریخ و باستان شناسی و آرشیتکت مدرن بر منبر بروید ؟ و سیاه گوسفندان و سفید گوسفندان تُرک تبار را بیناد گذار هویّت ایرانی بنامید ؟ و در روستاها با آویزان کردن پرده برای گروهی نا آگاه روضه خوانی کیند ؟
شما هر تاریخدانی که باشید تا کار و گفتار و نوشتار شما را ما تأیید نکنیم و مهر نزنیم فاقد اعتبار است. تاریخ نگاری و تاریخ پردازی شما ها به تحلیل و تجزیه جهان امروز از دیدگاه و از جایگاه و پایگاه آخوند های حوزه ای قم و مشهد است. تاریخ نگاری پا در هوای شما دیگر توان حیات را ندارد
8- دوباره رگ قاجار گری و تُرک تباری شما گل کرد و شکوفه داد و نشان شیر و خورشید را به تُرک تباران نسبت دادید، یکبار هم که شده خود را در آیینه ببینید، و با خود رُک و راست باشید از ماها دیگر سن و سالی گذشته است
9 – از اینکه اگر من گاهی اوقات در نوشتار تندروی کرده ام از خوانندگان درستکار و دنبال حقیقت پوزش میخواهم، امّا باید گفت حقیقت گویی در جهان شرق و سوّمی پیوسته جرم بوده است. چکار باید کرد، من فردی هستم با دیدگاه راسیونالیست و پرفِکتسونیست، و با تحمل هر اتهام و توهینی بر این دیدگاه خواهم ماند.
نوشته شده توسط: Anonymous

يک مقاله علمی تمامی دنیا و رویای شونیزیم را در هم و بر هم کرده و انسان وقتی به نوشته نماینده روشنفکر فارس آقای ناصر کرمی نگاه میکند آنقدر خوشحال میشود که به حقانیت خود و دروغ پردازی های شونیزیم فارس در صد سال اخیر بیشتر و بیشتر مطمئن میشود . حضرات ما از اولش هم گفته ایم که علم و پیشرفت درست متضاد تفکرات و جعلیات شونیزیم است و باز هم گفته ایم که انیترنت و ماهواره دنیای دروغ و جعلیات و سانسور رژیم ایران را در هم شکسته دیگر زمان یک رادیو و یک تلویزیون و یک کتاب تاریخ بسر آمده .ببینید آیا در گذشته امکان نشر مقاله علمی که آقای دیرنج مین ائللی تحت نام « توهم نژاد آریائی ایرانیان » وجود داشت ؟ جواب نه .و در ضمن این پاس دادن های آقایان ناصر کرمی و اقبال اقبالی و امثالهم بهم .آنقدر دلنشین است که حد و حساب ندارد چون حضرات در مقابل مقاله آقای دیرنج مین ائللی کم آورده اند و از سر ناچاری قربان

قربان صدقه همدیگر میروند . بهمین خیال باشید تا دولت بختتان بدمد
نوشته شده توسط: Anonymous

با همبستگی با این هم وطن در بند و ابراز نفرت بر مهاجمان اسلامی و پیام اور دورغ و تزویر و ریا و کتاب خرافات و زشتی و تباهی باد . نفرت اهورامزاد بر مروجان دین دروغ بیگانه و بیگانه پرستان و یاوران این ائین پلید سیاسی بیگانه باد.
نفرت بر خمینی و سید علی و رفسنجانی و عمامه داران و دارو دسته دینداران و ادم کشان در تبیعد و مخفیگاها و بینان گذاران مکتب ترور و دروغ و ادم کشی و با احترام به خدمت گزارن در گذشته وطن بویژه شخص شاه که این بربریت اسلامی علیه ایران را هر گز بر نمیتافت . .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی عزیز،
شما بهتر است به همان کار معماری بپردازید. از قدیم گفته اند هرکسی را بهر کاری ساخته اند. این وضعی که اینترنت به وجود آورده که در آن هرکسی هرچه دلش می خواهد دربارۀ هر موضوعی می نویسد، وضع خوشایندی نیست. تا بیست سال پیش شما اگر مطلبی در باره موضوعی تاریخی می نوشتید، باید آن را در مجله ای که به هر حال هیئت تحریریه ای داشت چاپ می کردید و آن هیئت مطلب شمار را با معیارهای علمی و قواعد متودولوژیک می سنجید. اما حالا هرچه دل تنگتان می خواهد می توانید بگویید و منتشر کنید. این حرف ها ممکن است دل من و شما را خنک کند، اما در نهایت به تعادل روانی نویسنده لطمه می زند. و این از لحن نوشته ها پیداست. میل خودتان است. می توانید در این راه به کار خود ادامه دهید و این عمر چند روزه را بر خویشتن تلخ کنید یا از این معرکه بیایید بیرون و آرام و آزاد زندگی کنید.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی.... عباس.... از معرفی شادروان دکتر جهانشاه درخشانی سپاسکزارم. تلاش میکنم که حداقلی از آثار ایشان را تهیّه و مطالعه کنم.

اتفاقأ همرشتهء(آرشیتکت، معماری) ایشان هستم. آرشیتکت ها اگر علاقمند به تاریخ، باستان شناسی، جامعه شناسی، و مردم شناسی داشته باشند، در این عرصه ها موضوعات را در چند ابعاد و از زوایای چندی مورد بررسی قرار میدهند. که این موضوعات را صرفأ از فاز تئوری و داستانی به مراحل نیمه مجسم و مجسم مورد پژوهش قرار میدهند و به واقعیّتها نزدیکتر میشوند.

بر اساس این دیدگاه مردمان تُرک تبار مردمان بومی قفقاز، بویژه در آسیای کوچک(ترکیه امروز) و آذربایجان ایران حتّی تا عصر جدید نبوده و نیستند، چرا هر آنچه نوشته و مینویسند در مراحل نیمه مجسم و مجسم قابل اثبات و پیگری نیست، و سراسر داستان سرایی و واژگونه نگاری و جعل و تقلب و نیرنگ بازی است. سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

حال جعفر عظیم زاده بسیار وخیم است و می شود گفت در آستانۀ مرگ قرار دارد. دژخیم عباس جعفری دولت آبادی دادستان جنایتکار تهران به عظیم زاده پیغام داده است که من تا پای مرگ تو ایستاده ام وما حاضریم هزینه این را هم که تو بر اثر اعتصاب غذا بمیری بدهیم. عظیم زاده هم به این دژخیم کثیف وجنایتکار گفته است من عقب نشینی نمی کنم وتا آخرش هستم، یا خودم را را با اعتصاب غذا می کشم ویا به خواسته هایم می رسم. همچنین دژخیم دولت آبادی با همسر عظیم زاده رفتار بسیار توهین آمیزی داشته است وبه او گفته است من هیچ کاری برای عظیم زاده نمی کنم حتی اگر او بمیرد.
وای بر ما ایرانیان که چشمان خود را بسته ایم ومهر سکوت بر لبان خود زده ایم
مرگ بر رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی

نوشته شده توسط: Anonymous

""" انقلاب و مبارزه، برای انقلاب و مبارزه نيست. انقلاب و مبارزه، برای ساختن انسان نوين است. وبرای در هم پاشيدن و فرو ريختن ديواره ها و سنگر ها و خاکريز های سر راه او.
کينه، ويران می کند. امّا نه آن ديواره ها و سنگر ها و خاکريز ها را. بلکه خود انسان ها را. """
کاش همه انقلابی ها مثل شما فکر می کردند. اما متاسفانه این طور نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا این بحث تغییر ایدئولوژی وتقی شهرام را بهتر است تمام کنید. از آن اتفاق بیش از چهل سال گذشته است ، شما دیگر به یاد کسی نیار، ول کنید تمامش کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

راستی نمی دانم مقاله اورمی بئیی ( ازربایجان هویت طلب و تجزیه طلب ندارد) بلافاصله از صفحه سایت خارج شد
اما همین مقاله اقای اقبالی معلوم نیست چند هفته چشمهای ما را در این سایت باید اذیت کند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناشناس دلم نمیخواست پاسخی برای توی قبر پرست نویسم
شما به پرستش استخوان های مرده های عرب 1400 ساله مشغول باش ما همان بهتر با مسلمان ها باشیم حتی اگر کم باشه نه با مرده پرستهایی که حاجت از استخوان مرده ای مثل حسین میخواهند که زمانی که زنده بود هم نتوانست مانع کشته شدن خوداش شود

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای عبدالربه زاهدانی من حالم خوب است اگر محمد هم باشد از باند شماست برای پارازیت انداختن در این سایت
فکر می کنی خیلی کار زرنگی می کنی؟ .... حالا چرا کامنتهای شما را منتشر می کنند من نمی دانم
ولی خودت هستی

نوشته شده توسط: Anonymous

علی اقا یا همان یکنفر
دومین کامنت از اخر را بخوان با نام محمد بلوچ (زمانی که حالت خوب نیست پای کامپیوتر نشین)

نوشته شده توسط: Anonymous

تا جواب این پرسش را ننویسی از پاسخ دادن به بقیه اراجیف فارسی نویسی شما معذورایم
تنها این سوال را به همه جواب بده :اگر تو بلوچی چرا نمیتوانی یک جمله بلوچی بنویسی این چه رازیه که یک بلوچ بلد نیست بلوچی بنویسه (با نوشتن کامنت بعدی به فارسی تنها ابروی خودات را بردی)
من هم زن های تورک زیادی میشناسم که زن بلوچ ها شدند بچه هاشون هم بلوچی بلد نیستن تورک اند فارسی مینویسند میگویند من بلوچ ام
برای نمونه دوجمله از همین کامنت خودات را به بلوچی بنویس :
اولین کامنت را من نوشتم که در پایین صفحه قرارداد. در مطلب (مقاله ) بالا " مجموعه ایی از کامنت های جالب و خواندنی " یک کامنت تو هم درج شده که ارسال کامنت من به آن کامنت تو بود، لااقل اول مقاله را میخواندی و بعد سخن پراکنی میکرد

نوشته شده توسط: Anonymous

به ایوبی
این فرزندان بجا مانده از پدران ترک و عرب و روس در ایران آریایی که به تازگی تبار خود را یافته اندچرا اینقدر از دست ایرانیان شاکیند.من فکر می کنم اینها ایادی نظام هستند.تعحب آور نیست که حزبلبلی ها اینجا کامنت نمی گذارند.مطهری فرهنگ ایرانی را خرافات و تاریخ ایران را مردود می شمرد.جوجه بوزقوردها هم انگار که ....شان را نه اعراب مسلمان و مغول و روس که انگار کوروش و داریوش وکارگر نانوایی و رفتگر فارس شهرداری صلوات داده است.مگه علی چلاق ، دلاک حمام چرخی مشهد، از شماها نیست.مگه کاظم قاقی قزوینی که واسه شما و بقیه جوک می ساخت از شماها نبود.اون شاعرتون که به خاطر مستمری و افیون ماهانه اش، خودش و دیوان اشعارشو به اونی که گفت اقتصاد مال ....است نفروخت.حسنی امام جمعه ارومیه پسرشو داد اعدام کنند وپشت تریبون دخترش فاحشه لقب داد ، مگه از خودتون نبود؟

بیشتر از 50% سران فاسد سیاسی و نظامی رژیم مگه از شما ترکها نیست؟....
نوشته شده توسط: Anonymous

حرف های اصفهانی همیشه تازه است، همیشه تم فلسفی قوی دارد، همیشه از پشتوانه منطقی مستحکم برخوردار است، و همیشه حتی در سیاسی ترین و خشک ترین مباحث هم باز زبانش زبان ادبیات و هنر است!

نوشته شده توسط: Anonymous

اون عکس اون بالا ، دایی داماد ....های عثمانیه.میگن ، خدا ، درو به تخته میاندازه ، دروغ نگفتن
بعداز این منتظر نژاد ترکسمنونی باشید.یا--------------------------------------------------گرگمیمونی

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیارعالی روشنگری نمودید.
سپاس از استاد گرامی

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناصرکرمی
شما که در آلمان هستید باید بهتراز ما به آثار و مقالات و تحقیقات علمی شادروان دکتر جهانشاه درخشانی در خصوص ایران خاستگاه مردمان آریایی و ایرانیان ،دسترسی داشته باشید. شما چرا از مهاجرت آریاییان به فلات ایران سخن می گویید.ایشان ثابت نموده اند که ایرانیان بومیان اصلی فلات ایرانند.در گوگل سرچ کنید دکترجهانشاه درخشانی از افتخارات (ا.و.گ.ا).ضمناً از سیران کاویانی عزیز تشکر می کنم که هرازگاهی این موضوع را به ناآگاهان و بد تینتان یادآوری می نماید.ودیگر اینکه به امتیازات مثبت و منفی در اینجا زیاد اهمیت ندهید، بگزارید دل نااهلان به همین خوش باشد.اینان براستی بازماندگان همان ترکان و اعراب تازشگرند که نماز به سوی قبله ی پدران شان ! می خوانند.توقعی بیش از این ، از اینان نمی رود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ترک های عثمانی و خانواده احمدی نژاد(خواهرزاده) با هم وصلت نموده اند.حال باید دید پیوند نژادی گرگ و میمون تکامل نیافته چه از آب در خواهد آمد. گرگ زرد یا میمون چشم بادومی، گرگ درخت نشین یا میمون خاکستری صخره نشین ، گرگ میمون نما یا میمون گرگ نما ، گرگ منتظرالمهدی یا میمون اخوان المسلمی؟؟؟
نگران نباشید هرچه که باشند می توانند برای خود سه سوت ، ملیت و هویت سازی کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از آقاى ناصر كرمى به خاطر اين مقاله علمى و مستدل تشكر كرده و به ايشان توصيه ميشود كه اين را با همكارى آقاى اقبالى و تبريزى به المانى و فارسى سره ترجمه كننده و اين استدلال علمى را به دانشگاه هاى معتبر جهان ارايه بدهند تا كور شود هر كس نتواند ديد!
با تشكر از اين مقاله سكولار، آكادميك و روشنگرانه و علمى و دانشگاهى كه با رعايت تمام اصول آزمايشگاهى ضدتوركى ذهنى توانا و سالم نوشته شده است، با درود به ارواح خون شهيدان و هيتلر: آمين يا رب پيشوا.

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله مرا بیاد شخصی بنام آقای علیرضا اردبیلی یکی از فعالان سیاسی و فرهنگی ترک میندازه که ادعا میکنه ژن فارس زیانان ناقص هست. اگر آقای دیرینج نام مستئار آقای اردبیلی نباشه یقینن این نوشته در تحکیم تز ایشان بی تاثیر نخواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

من خیلی اهل سیاست نیستم داشتماخبار رو ورق می زدم با این سایت آشنا شدم این خبر درگیری را شنیدم همه نظریات روخواندم دلم خواست من هم یه نظری بدم حالا ببینیم به من هم فحش و دری وری میدن یانه به نظر من کردها البته نه همه کردها بلکه همین افراطیون یه چیزیرو توی محاسبات خود نمی کنند ببین دوست همه می دونیم جمعیت ترک یا حالا آذری تو ایران زیاده اینها هم دو تیره هستند بعضی ها خیلی افراطی مثل شما میکن پان ترک هستیم و بعضی ها هم میگن اول ایرانیم بعد آذری یه گروه دیگه هم داریم که اصلا ترک و آذری نیستن ولی خیلی وطن پرست هستند خوب

حالا به نظرشما فکر می کنید از ابتداء به ساکن حمله رو از نکته ای آغاز کردید که همه این گروه ها رو دشمن خود کردید درسته من اگر فرمانده بودم میرفتم از یه جای شروع می کردم که یکمی سهل تر بود