Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

"" یک پیاله روانشناسی‌ با چاشی جامعه شناسی‌ "" به نظر من جناب رشیدی عزیز، دچار سؤ تفاهم شده اند، انقلاب اطلاعاتی / تکنولوژیکی سپر خفقان و جو سرپوش را شکسته است و ترکان وارد میدان شده اند، جناب رشیدی، این پدیده را، به سان "" سوهان به روح "" مبارک تعبیر میکنند، ترکان دارای "" روحیه بالای کار آفرینی "" هستند و خاورمیانه بدون ترکان، به هیچ جائی نخواهد رسید، همین ترکان، برنده جایزهٔ نوبل شیمی‌ و ادبیات دارند، اقتصاد آنان، جز ۲۰ اقتصاد برتر دنیاست، لطفا آرامش خود را حفظ کنید و از پیشرفت‌های دنیای ترک، تجربه بیندوزید، دیگر دوران اقتصاد نفتی‌ و شاهنامه خوانی سپری شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولان و کاربران محترم سایت! این فرد اصلا زاهدانی نیست ، من متولد زاهدان و بزرگ شده زاهدان هستم. نه دربین بلوچها و نه دربین دیگر ساکنان زاهدان همچنین نامی وجود ندارد. این نام را بیشتر عربهای یمن ، سومالی و سودان استمعال میکنند. ....هدفش فقط و فقط تحقیر، توهین، سخن پرانی و دروغگویی بر علیه ملل ایران ، و به هم زدن جو این سایت میباشد. ...

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت ۲۴ پیرامون "" آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ ""، بدلیل کاهش شدید قیمت‌های سوخت‌های فسیلی نفت و گاز، سرمایگذاری در سطح دنیا، نزدیک به ۱ تریلیون دلار، کاهش خواهد یافت، در کامنت‌های پیشینم، اشاره کردم دنیا وارد دوران عصر دوم ماشین شده، کشور هاییکه در دوران عصر اول ماشین، روحیه کارآفرینی را به دلیل افکار پوشیده کمونیستی، در بین مردم خود کشتند وارد بحران خواهند شد، آمریکای لاتین، به دلیل افکار کمونیستی و سوسیالیستی، اولین حوزه این موج بزرگ بحران خواهد بود، در صفحهٔ اول سایت ایران گلوبال نیز، خبری مبنی بر افزایش فقر به ده‌ها میلیون نفر در آمریکای لاتین اشاره شده، شاید اطلاع دارید که از نظر تاریخی، اقتصاد یونان، به کشتی‌ سازی و تعمیرگاه کشتی‌ وابسته بود، این صنعت را، ترکیه از دست یونان خارج کرد، اینک ترکیه وارد مرحله دوران طلایی در صنعت کشتی‌ سازی شده و این قدرت

جدید صنعتی ترکیه، در دریای خزر، و ارتباط شرق و غرب این دریا، به طریق کشتیهای کوهپیکر باری، بیشتر نمایان خواهد شد، برای اطّلاعات بیشتر، این مقاله را بخوانید.
http://www.defensenews.com/story/defense-news/2016/06/14/turkish-shipbuilding-boost/85860442/
,,,
Turkey's Shipbuilding Set for a Boost
نوشته شده توسط: Anonymous

ما به موزه ها سر زده ایم. همه اش را قائم کرده اند. استوانه کورش رادر لندن قائم کرده اند, لوحه های چهل منار (تخت جمشید) ساخت بیزانس ها را در شیکاگو بدون آنکه جمله از آنرا برای عموم ترجمه کرده باشند.خطهای میخی در سخره های ایرانی را تقلبی و ساختگی ترجمه کرده اند......................... الا آخر. از هخامنشیان( که وجود نداشته اند) نه سکه ای در دست است نه نامی و نه کتابی. همه اش بعد از پهلوی ساخته وپرداخته شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با این عقده های زرد زنگ که مثل غده های چرکین از دهان کف کره تان بیرون میریزد حتی فدرالیسم را روی سینی طلایی پیشکشتان خواهیم کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت اول را من ننوشته ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

به واقع دو جریان سلطنت طلبان پهلوی چی وتجزیه طلبان پانترک وپان کرد وپان عرب، دو جریان مزاحم خلق ایران و مزاحم مبارزین راستین هستند وخاری در چشم اپوزیسیون واقعی وخلق ایران هستند وبعد از سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی باید با این دوجریان به شدت برخورد شود و آنها را به اردوگاههای کار اجباری بفرستند تا شرآنها از سر خلق ایران کم شود.
در همین سایت می بینید که چطور تجزیه طلبان نفرت پراکنی وتفرقه افکنی می کنند وبه خلق ایران توهین می کنند ویا سلطنت طلبان فرصت طلب وموذی را می بینید که به جنبش پرافتخار چپ ایران، لجن پراکنی وتوهین می کنند ویکی از این سلطنت طلبان پهلوی چی با نام بنده کامنت می گذارد که واقعا شرم آور است. سلطنت طلبان پهلوی چی باید در همان کافه های لس آنجلس بابا کرم برقصند ومهوش وپریوش ومهین تاج را دسته جمعی بخوانند. باید به این سلطنت طلبان پهلوی چی گفت که آرزوی بازگشت

شاهزادۀ ارتجاع ، رضا پهلوی و تشکیل دوباره نظام منحوس پادشاهی پهلوی را به .... ببرند. خلق ایران بعد از سرنگون کردن رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی، جمهوری لائیک ویا سوسیالیستی ایران را برپا خواهند کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

احترام بر هرچه مزدور احترام
بر کسی که میزند زور احترام
شاه رفت و شیخ مانده ای رفیق
بر سبیل خلق محجور احترام
سی و هشت سال گشته ویران این وطن
بر سرشت کرکس کور احترام
کرده اید خلق خدا را مسخره
خود رمیده نزد محبوب احترام
بود دستت داس و چکش پیشتر
زد خمینی آتشت زود احترام
لاف در غربت بود آسان بگو
کی شود وضع شما جور احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

اهمیت نده گرامی
فرزندان کاوه ، پیشگامان جنبش کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران ،اینجا درون میهن، در کنار مردم خود هستند.از سلفچگان تا کامیاران، از بوشهر تا تهران ، از مشهد تا کوبانی و...

نوشته شده توسط: Anonymous

قبر کوروش یا قبر سگ؟ ــ تصاویر و اخبار مربوطه .
خبرگزاری مهر در گزارش مذکور با طرح سوالاتی از جمله اینکه استخوان سگ در سقف قبر کوروش چه می کرده؟
http://www.gunaz.tv/?id=2&vmode=1&sID=92222&lang=2

نوشته شده توسط: Anonymous

نظر علمای عظام در خصوص این ریزگردها چیست.
آیا روزه را باطل می نماید یا اینکه برکت و نعمت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

این روحانی مسلمان(دمپایی) باید از الله خود بپرسد که چرا این افراد (همجسگرا) را با اختلالات روحی - فیزیکی ، خلق نموده است؟
زمانی که مخلوق ناهنجار است باید به عدم صلاحیت و مهارت خالق اندیشید.اینطور نیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایجادی
زحمات شما برای روشنگری و زدودن خرافات و کژاندیشی از فرهنگ ایرانی قابل تقدیر است.

نوشته شده توسط: Anonymous

گرامی
هردین و هرعقیده ای نمی تواند محترم باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چنانچه حمله ی این سپاه بدوی و جاهل عرب تازی در زمان اقتدار اشکانیان می بود، قطعاً نمی توانست به پیروزی بیانجامد.اما در زمان ساسانیان که جای بررسی زیادی دارد زیرا از عوامل اساسی در زدودن آثار پیشرفته و مترقی تمدن اشکانیان همین دوره ی ساسانیان بودند و با توجه به نارضایتی مردم واقوام ایرانی و غیر ایرانی از دریافت مالیات های پی در پی و جنگ ها و سوءاستفاده های درباریان و نیز شیوه ی حکومتی ساسانیان که تحت تاثیر روحانیان زرتشتی که خرافات و نکبت و فساد بر کشور حاکم شده بود از یکسو و از سوی دیگر بودن انگیزه های قوی غارت و تجاوزوکشتار مردمانی ، که اعراب تازی همیشه احساس حقارت از آنان را سالیان سال بدوش کشیده بودند و نیزآن باور و ایمان رویایی زندگی ابدی در آن دنیای دیگر که از فرهنگ جاهلیت گذشته ،عرب های تازی به ارث برده بودند که

نوشته شده توسط: Anonymous

این ملت به دروغ پرستی چنان عادت کرده اند که هیچ پند و عقلانیتی را در رابطه با ایدولوژی ایرانیت بر نمیتابند . ان چنان شستشوی مغزی شده اند که شاید دیگر علاج ناپذیر است . مقلمه ای از کوروش , شاهنامه , شیه گرایی , خرافه پرستی , دروغ و نژاد پرستی و جهالت حرف اول را میزند . زندان فرهنگی زبان فارسی پرورنده غفلت از جهان امروز , غفلت از هر گونه پویایی و ارزشهای امروزین و خلسه در سیاهی دین و باستان گرایی است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار گرامی, احیای هویت آزربایجانی یا تورکی در ایران همه چیز را روشن خواهد کرد. بنظر من با کمبود هویت خودی نه از استقلال میتوانیم صحبت کنیم و نه از فدرال و نه از فورم های دیگر. بنابراین بودن بحث استقلال یا فدرال از نبودنش بهتر است ولی زیادهم جدی نگیریم. فعلا مبارزه ما با پان ایرانیزم پان فارس در راستای هویت خواهی ما در جریان است. زبان و فرهنگ و آگاهی تاریخی و عادتها و رسم و رسومات و میتوسها, حتی بورقورد ثروتهای گذشته و حال و آینده ما است. پان ایرانیستها سرشان را بهر دری میکوبند تا جلو آگاهی و هویت گرائی ما را بگیرند ولی نمی توانند , چون از نظر نیروی مادی و معنوی و انسانی بر پان ایرانیزم پان فارسیزم برتری داریم.

آقای رسول رضوی 27 روز در اعتصاب غذا بسر برد, عباس لسانی و یورش مهر علی بیگلو و دیگران حاکذا. از اید تیپ جوانها نه یکی دوتا نه هزارتا بلکه ملیونها داریم.هویت گرائی در طبیعت انسان است و با برقراری عدالت اجتمائی هیچ گونه منافاتی ندارد بلکه برعکس لازمه آن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

کافیست در شهر خود در اروپا و امریکا سری به موزهها بزنی تا سیه روی شود هر که در او غش باشد . فرهنگ و تمدن پنج هزارساله ایران روی سنگ کوهها و خشت خرابه ها و در فرهنگ مردم و اسطورهها قابل انکار نیست . هزاران دانشمند شرق شناس هزاران کتاب و فیلم درباره فرهنگ جاودانی ایرانی ساخته اند که پوزه غرض ورزان و حسودان و عقده ای ها و تنگ نظران را ماستمالی میکند .به این دلیل بود که زبان و فرهنگ و تمدن ایرانی پارسی تمام مهاجمان را مثل تیزاب در خود حل کرد و همچون بردوزل به پبش میرود . همسایگام مغول و عرب و توران و فرنگ با ورود و هجوم به ایران طی صدهها و هزارههای پیشین تسلیم شدند و اشهد گفتند و در اقیانوس زبانی فرهنگی اخلاقی ایران منحل شدند و ایران و ایرانی ماندند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اهمیت ترکیه را به پیمان ناتو بخوانید.
http://www.trtworld.com/turkey/italy-deploys-air-defence-system-to-turk…

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به خادمی عزیز، مثل همیشه عالی بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

علارغم حاکمیت اردوغان در ترکیه مجامع علمی و اقتصادی ترکیه روی این مسئله تیز شده اند که اگر تا بیست سال آینده در علوم اقتصاد و فن دانشمندان تورک جایزه نوبل را نگیرند آنوقت آینده خوبی را در پیش رو نخواهیم داشت .یعنی فرق جامعه تورکیه و جامعه فارسستان. تورکهای تورکیه دنبال چه چیزی هستند و باصطلاح روشنفکر فارسستان دنبال گل کرواسی ، دلتان را با همین چیز ها خوش کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع غلط نویسی اسامی کشورها نیست بلکه سبک خودسرانه ایست که این شخص مدام بکار میبرد و با دهن گشاد میگوید قصدش تمرین و لغت سازی و تئوری بافی و تمرین نویسندگی مجانی در این کارگاه ایرانی فارسی ایران گلوبال است . باید از خود پرسید چرا مطالب ایشان با اینهمه ادعا در هیچ سایت دیگری منشر نمیشود و اگر در اینجا منع گردد دچار چه مشکلات روحی خواهد شد ؟ ! ایشان نصف صفحه از یک کتابی را میخواند و دو هفته اینجا در باره آن تار انکبوت میبافد و نظریه پردازی آسمان -ریسملن میکند و هر سه هفته خط سیاسی اش را عوض میکند ؛ یکروز تجزیه طلب میشود ، یکروز فدرالیست میگردد ، یکروز ضد فارس شعر راسیستی مینویسد ، یکروز ایرانی میشود ، یکروز تهدید میکند ، یکروز ریش سفید محل میشود و میگوید باید تقیه کرد چون شرایط جدایی ممکن نیست ... و غیره . مردم آذری باید دنبال اینگونه افراد بیفتند که خودشان هنوز نمی دانند چه میخواهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در رابطه با نوشته به دو نکته اشاره میکنم.
1 - چپ ایران حتی بسیاری از رهبران سوسیالیستهای ایران کتابها و اندیشه های مارکس را نخواندند، نمی فهمند و درک نکردند. چپها و کمونیست ها در ایران اندیشه ها و آموزشهای مارکس را از جریانات ضد کمونیست، انحرافی، بی سواد، شوونیست، رادیکال و لنینستی مانند حزب توده، چریکهای فدایی و مائویستهای مانند رنجبر و اتحادیه کمونیستها یاد گرفتند. چپ ایران آموزشهای مارکس را در جند کتاب محدود خلاصه کردند که بسیار بد ترجمه شده و به میل خود ترجمه کردند. اگر همین امروز آمار بگیرید ده نفر از کمونیستهای ایران بعد از چند دهه هنوز هم کتاب "کاپیتال" مارکس را هم نخوانده اند. اگر به آثار مارکس در زبانهای انگلیسی یا آلمانی توجه کنید خواهید دید که یک صدم آثار کارل مارکس به فارسی ترجمه نشده است. رفیقمان ائلیار که خودش را کمونیست نمی داند خیلی بهتر از کمونیستها به اندیشه

مارکس در مورد از خود بیکانگی در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره پرداخته است و اشاره کردند که مارکس برای آزادی و رهایی از قید و بند خودبیگانگی انسانها مبارزه میکرده است.
مارکس دقیقا برای رهایی ملتهای تحت ستم و استعمار زده از خود بیکانگی، رهایی ملتها از استعمار و سلطه ملت حاکم شوونیست و ظالم به استقلال ملی ملل تحت ستم پای می فشرد. مارکس دهها مقاله، سخنرانی و نامه در دفاع از استقلال ملی ملل تحت ستم از جمله ایرلند و لهستان دارد که سوسیال شونیستهای فارس آنها را به فارسی ترجمه نکردند.
2 - نویسنده عزیز مقاله هر چند مقداری به اندیشه های مارکس اشاره نمودند اما نتیجه گیری شان مثل مارکس نیست و میخواهند خود بیکانگی ملل زیر سلطه تورک، کورد ، عرب، بلوچ و ترکمن را در ایران یکپارچه و متحد حل کنند. تاریخ کشورهای مختلف نشان داده که این کار غیر ممکن است، رفع تضادها و از خود بیکانگی تورکها در ایران یکپارچه توهم، پاک دلی، خوشدلی و سادگی بعضی از انسانهای مبارز و آزادیخواه است.
لطفا به کامنت آقای نگهبان در بالا دقت کنید که نوشتند: "هر کس که تمامیت ارضی ایران را زیر سئوال ببرد تجزیه طلب است و با وی حرف و بحثی نیست و فقط در میدان نبرد تکلیفش معلوم میشود . این تنها اصل تمام جلسات و کنفرانسها و پلنوم ها و بحث ها و تصمیم ها و اتحادها و همکاری ها خواهد بود . نیروهای ملی و مذهبی و چپ و قومی و داخلی و خارجی و اصلاحگرا و انقلابی در یک هدف مشترک هستند و آن دفاع از تمامیت ارضی ایران و سرکوب تجزیه طلبان است "
آنچه آقای نگهبان نوشتند تفکر اکثر مردم فارس از چپ چپ تا راست راست است. شوونیسم و نژاد پرستی تا مغز استخوان و اعماق مغز مردم فارس و از خود بیکانه شدگان ترک و غیره فرو رفته است. آیا این جریانات قوی و فاشیست می توانند ایران دمکراتیک را تسازند که حقوق ملتها و انسانها رعایت و برآورده شود؟ هرگز. با توجه به آموزشهای مارکس نمی توان در ایران جریات برتری طلب ، شوونیست و فاشیستها را به رعایت حقوق ملل کورد و تورک راضی کرد و آنها را با نصیحت انساندوست کرد. نمی شود و ممکن نیست. از دیدگاه کمونیستی مارکس برای رهایی و آزادی ملل تحت ستم از اسارت، بردگی، حیوانیت و از خود بیگانگی باید ملتها از ایران جدا شوند و کشور و دولت مستقل خود را تشکیل دهند. تنها راه خلاصی از خودبیکانگی استقلال از استعمار و اشغال استعمارگران ایرانی و فارس است. تا اینجا ممکن است یک ناسیونالیست ترک یا کورد با من موافق باشد اما استقلال ملی هنوز انسانهای تورک و کرد و عرب را از خود بیگانگی کامل نجات نمی دهد. برای رهایی از خود بیگانگی های انسانها از دین، مذهب، کالا و غیره باید نظام کاپیتالیستی را درهم کوبید و سوسیالیسم واقعی و مورد نظر مارکس را بنیان کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت اول را من ننوشته ام وکار آن سلطنت طلب بی اخلاق می باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

آدم بی اخلاق با نام من کامنت ننویس.

نوشته شده توسط: Anonymous

از قدیم گفتن مال بد بیخ ریش صحابش . این افندی بو کیشی هیچ ربطی به مردم ایران و ایرانیان ندارد و بطور اتفاقی وگذری در ایران متولد شده است . گویا پس ا ز جنگ دوم بود که پیشه وری نامی این لغا روسی را کاشت و قابلیه ای بنام توده باجی این طفلک را به دنیا اورد و اکنون روی دست ما مانده است . مسئول کردار و گفتار این فرد مانیستیم و بهتر است والدین واقعی یعنی چپ و توده ای و فدائی و فرقه ای سرپرستی این جوان ناکام و سر خورده را بپذیرند تا بیش از این مزاحمت برای مردم ایجاد نکند. خیر پیش.

نوشته شده توسط: Anonymous

عیرانی تبار هم مثل گلبسر(خیار ) آستارا تازه ببازار آمده. در تورکی میگویند: تزه گلدی بازارا, کهنه دوشدی نظردن. بفارصی میشود: تازه ببازار آمد و کهنه از نظر ها افتاد. آریائی بازی دارد جای خود را به ایرانی تباری میدهد. از کناره های مدیترانه و بحر قلزوم تا کامچاتکا همه ایرانی تبار تشریف دارند. حالا فردا چه چیز مود خواهد شد خدا میداند. در یک طرف جاه چمکران و در طرف دیگر پاسارگاد.بقول مشدی عباد, بیر گوزل بویاندا, بیر گوزل اویاندا( یک خوشگله اینطرف, یک خوشگله آنطرف). چاخان کاری که خرج ندارد.

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

جای تاسف است که برخی گیر داده اند به یک لغت تا محتوای نوشته و منطق نویسنده را زیر سوال ببرند!!!! و بدتر از همه ارضای حس شوخ طبعی بیمارگونه شایع در جمع بسیاری از ایرانیان است که در ایرانگلوبال هم خودنمائی می کند. احترام به تفکر دگر اندیش در فاسفه ایران و ایرانی جائی ندارد و بنظر من همین یک قلم کافیست تا عطای هموطنی با حضرات را به لقایشان ببخشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر ترک بودن به اسم یا خون ترکی نیست بلکه به عمل است پس ترکی تفکر نه نژاد وطبق این گفته خویی وسایر مجتهدین متلعق به تفکر شیعه هستند نه ترک اونا به دنیال اتحاد شیعیان زیر پرچم واحد هستند نه تیکه وپاره کردن اونها بر اساس ترک فارس لر وعرب وکرد و...اونا ومعتقدان اونا رو ترک به حساب نیارید چون باورمندان به خویی ترک فارس عرب کرد لر و..صرفا شیعه اند نه حتی ایرانی به معنای پان ایرانیست

نوشته شده توسط: Anonymous

این سایت تماما در خدمت اصلاح طلبان است وبس چون هر ایرانی داخل ایران این رو بخونه فقط یک چیز براش روشن میشه با این افکار سقوط جمهوری اسلامی یعنی ده ها سال کشت وکشتار وجنگ داخلی که طرفداران هر گروه تو این سایت بخشی از ملت ایران یا بخشی از هویت اونها رو انکار میکنه وسعی در محو اون داره از یک طرف خامنه ای هم شورش رو دراورده والبته سپاه وبسیج لذا فقط می تونه به روحانی ورفسنجانی و...امید ببندند برای گشایش اقتصادی که مهم ترین مشکل مردم ایران امیدوارم روحانی بتونه تورم وبیکاری رو کنترل کنه ورهبر بعدی از تندروها نباشه چون حداقل یک چیز رو میدونم از جنگ داخلی بیزارم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا بهتر است اسم این سایت ایران گلوبال را بگذارید ترک - گلوبال

نوشته شده توسط: Anonymous

با پوزش یاد آوری چند نکته:
1 ـ "حکام های مذهبی" نه بلکه حاکمان مذهبی!
2 ـ " مذروران " نه بلکه مزدوران
3 ـ...
....
و اگر" اکثر سردمداران آن به هیچ وجه ایرانی نبوده و نیستند" پس چگونه دوست دارید که " مشکل ایران تنها زمانی به اتمام خواهد رسید که ملت ایران ، با هر نژاد و زبانی و همچنین با هر عقیده و مذهبی دست در دست یکدیگر داده و به زندگی ننگین حکومت مستبد جمهوری اسلامی پایان دهند"؟!!!....سر دمداران حکومت ننگین جمهوری اسلامی همه ایرانی و مزدور بیگانه و روانپریش می باشند!...به امید نوشته های خوب و آتشین شما... .

نوشته شده توسط: Anonymous

ان چه عجیب است در این ملک همه چیز وارونه است . کسانی با افکار داعشی و تمایلات شدید نژاد پرستی دیگران را متهم به ان کنند . تخم نفاق و نژاد پرستی از طرف کسانی مانند , اقبالی , کرمی و دیگر همفکران کشته میشود , و دیگران که خواهان حقوق بسیار ابتدایی بشری خود هستند متهم به قوم گرایی !!
اگر بدتان نیاید , و کلاهتان را قاضی کنید , خواهید دید که افکارتان چیزی در ردیف ملا عمر, ملا اختر بیش نیست , اگر چه ان را با زرورق ایران پرستی , و کوروش پرستی پاکت کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سياست تغييـر نامهـای اصيل بلوچی که از زمان رضا ميرپنـج شروع شد پس از روی کار آمدن فاشيستهای مذهبی تشديد شده است. در حال حاضر کار به جايی کشيده که پدران و مادران ما در بلوچستـــان اشغالی برای نامگذاری فرزندان خود مجبور به استفاه از يک ليست حکومتی هستند. اسامی اصيل بلوچی مورد تائيد اداره ثبت رژيم قرار نمی گيرند. در کجای اين کره خاکی بجز در کشور انگليس ساخته ايران با ميليونها انسان چنين برخورد جاهـلانه و تمدن ستيزانه ای صورت می گيرد؟

فاشيستهای تاريک انديش نه در ک می کنند و نه حاضر هستند قبول کنند که اين حق ابتدايی هر انسانی است که برای فرزند خود يک اسـم انتخاب کند. اساسا به اشغالگران بی تمدن مربوط نيست که بلوچ اسم پسر خود را می خواهد بالاچ بگذارد يا دخترش را سمــّو بنامد.
مخالفت ديوانه وار با نامهای اصيل و تاريخی چون همـل، براهندگ، جيند، بالاچ، کمبر، دوستين گوهرام، بانڑی، گراناز، گواڑگ و ... نشان می دهد که فاشيسم فارس تا چه حد زبون و تنگ نظر است. زورگويی و دخالت بيجای فاشيستهـا در نامگذاری نوزادان بلـــوچ نشان می دهد که حکام خودسر ايرانی تا چه حد از دنيای متمـدن انسانی وانسانيت فاصلـه گرفته انــد.
به موازات اجرای توطئـه کاغـذپاره سجـل، طرح ايرانی کردن بلوچ و بلوچستان را با قلـدری، تمدن ستيزی آشکار و تغيير نامهای تاريخی شهرهـای ما ادامه دادنـد.
بدون توجه به ريشـه تاريخی وپيوند عميق نامهای شهرهـای بلوچ گلزمين با مردم اين سرزمين و زبان شيرين بلـوچــی با سرهم کردن ليست جاهلانه و فارس درآوردی به شهرهای بلوچستـــان نامهای بی ربـط چسباندنــد.
اسامی تاريخـی بلوچستــان را درارتباطـات اداری با کينه توزی روی کاغـذ حذف کردند. شهر تاريخی پهــره به ايرانشهر، ڈ مّــِـن به دامـن، بُنپــور به بـَمپـور، دزآپ وايـرآپ به زاهـدان، واش وخواش به خاش، شستـــون به شهستان، دِزک به داورپناه، نائوگ به ناهوک، جالـک به جالق، ســِبّ و دهــوار به سيـب و سوران، جاشــک به جاسـک، حسيــن آباد به زابل، ڈمّـِــن به دامـَـن، دپتــان به تفتـان، بکـشــان به بخشان، گنداوگ به قصرقند، کنــرک به کنارک، چهبــار به چهاربهار، گـِــه به نيک شهر و مــه گــس به زابلی تغيير نام داده شدند.
ليست اسامی اشغالگـران بدور از تمدن خوشبختانه در حـد کاغذ پاره ها و تابلوهای زنگ زده دولتی محدود مانده اند. نامهـای اصيــل و تاريخــی شهرهای بلوچستـــان همچنان در بيــن مردم بلــوچ زنده هستنــد. يقيــن دارم که کليه اسامـی تاريخی شهرهـای ما که ريشه در تاريخ، فرهنگ و زبان بلوچی دارند در فردای آزادی بلوچستــان اسامـی فارسهــا را براحتی از دور خارج خواهند کـرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

من به جای دوستم شاکر حارثی (نه حارث بیسواد)پاسخ مینویسم
ماساگت ها تورک نبودنند ولی در یک صفت با شما مشترک بودنند که همان ادمخواری است تورکان صفوی" چگین "زاده

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب AB
ان قومی که نتنها به جمکران که هیچ به چاه جمکران و لاشه فلان امام زاده اعتقاد تام و تمام دارد تورک شیعه صفوی است
ان قومی که دارد منقرض میشود کسی است که دائما مینالد که فلان تورک را دیدام بچه اش نمیتوانست تورکی صحبت کند
یک نگاهی به مراکز تشیع بیانداز
زنجان پایتخت شور حسینی
تبریز اولین پایتخت تشیع
همه نوحه ها ی .......... زینب زینب با زبان(البته بیشتر عربی و فارسی)تورکی هست
...................................

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، پیش از آن که ماشین ها ساخته شوند انسان ها جانوران را برای کارهای گوناگون به کار می گرفتند، مانند گاوهائی که خرمنکوبی می کردند و یا زمین را شخم می زدند و این جانوران کار می کردند برای آن که بخورند و می خوردند برای آن که کار کنند! کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی می گوید که سرمایه داری از کارگران جانور می سازد! این چنین که کارگران از بام تا شام کار می کنند تا نانی به دست آورند و بخورند و از گرسنگی نمیرند، برای چه نانی به دست آورند تا بخورند و از گرسنگی نمیرند؟ برای آن که فردا دوباره کار کنند! پس روزگار کارگران این چنین می گذرد: کار کردن برای خوردن و خوردن برای کار کردن! کار، خوردن، کار، خوردن، کار، خوردن، کار، خوردن و ..... با این روال زندگی کارگران با زندگی جانورانی مانند گاو خرمنکوب یکی است و با این روال کارگران دیگر انسان نیستند و جانوران از خود بیگانه ای .....

..... هستند که سرمایه داری آنها را از انسان بودن درآورده و از آنها مانند جانوران بهره کشی می کند! چه باید کرد؟ چاره کار از میان بردن سیستم سرمایه داری و برپائی سیستم سوسیالیستی است! ***** دوستان گرامی، من کوشیدم با زبانی بسیار ساده و به دور از واژه های پیچاپیچ فرنگی و با پسوندهای ایسم، ایست، لوژی، کراسی و ..... کوتاه و گویا تئوری مسخ یا از خود بیگانگی کارل هاینریش مارکس را روشن کنم، البته مارکسیسم کهن و کلاسیک چون پر از کاستی های ریز و درشت است نیاز به ویرایش دارد و با مارکسیسم کهن و کلاسیک رسیدن به سوسیالیسم ناشدنی است و سرانجام پیروی از مارکسیسم کهن و کلاسیک رسیدن به بدترین چهره سرمایه داری یا سرمایه داری دولتی است! (مانند شوروی) ***** مانند سرمایه داری ناسیونالیسم نیز انسان ها را از انسان بودن درآورده و از انسان ها جانور می سازد! چرا؟ چون ناسیونالیست ها انسان ها را انسان نمی دانند بلکه جانورانی از نژادها و تبارها و زبان های گوناگون می دانند و انسان برای ناسیونالیست ها جانور از خود بیگانه ای است که با نژاد و تبار و خاک و مرز و رنگ پوست و نیاکان شناخته می شود نه چیز دیگر! و برای پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی کسانی که از نژاد خودی و تبار خودی و زبان خودی نیستند اگر مردند یا گرسنه ماندند یا دچار هر رنج دیگری شدند مانند آن است که گروهی جانور که در گله جانوران خودی جائی ندارند دچار آن رنج ها شده اند! و چون انسان ها برای ناسیونالیست ها برابر با جانورانی از نژادهای گوناگون هستند هرگز ناسیونالیست ها انسان ها را به حق و ناحق، ستمگر و ستمدیده، راستگو و دروغگو، درستکار و نادرستکار، نیکوکار و تبهکار، گناهکار و بی گناه، دارا و ندار بخشبندی نمی کنند و ابزار ناسیونالیست ها برای بخشبندی انسان ها به خوب و بد، نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه است! ***** از سوی دیگر سوسیالیست های بهکیش چون باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستند و خود را شهروند کشوری به نام کره زمین می دانند هرگز مانند ناسیونالیست ها خاک پرست و مرزپرست نیستند و اگر با تجزیه یک کشور مردم آن کشور خوشبخت خواهند شد سوسیالیست های بهکیش مخالف تجزیه نیستند و اگر با تجزیه یک کشور مردم آن کشور دچار تیره روزی خواهند شد سوسیالیست های بهکیش مخالف تجزیه هستند! پس آن چه که برای کمونیست ها، سوسیالیست ها، مارکسیست ها و اینترناسیونالیست های بهکیش دارای ارج است خوشبختی و بدبختی مردم است نه تجزیه شدن یا تجزیه نشدن یک کشور! البته در زمان کنونی مرزهای به جای مانده از زمان برده داری مانند تکه یخی که در دیگی پر از آب جوش افتاده باشد دارند از میان می روند و در فرجام تاریخ یک کشور در جهان به جای خواهد ماند، کشوری به نام کره زمین! و روشن است که ناسیونالیست ها در جهان کنونی کسانی هستند که در زمانی به نام (اکنون) زندگی نمی کنند بلکه در زمانی به نام (برده داری) که زمان پیدایش ناسیونالیسم است زندگی می کنند و مغز چنین کسانی با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی در شش هزار سال پیش و در زمان برده داری یخ زده است! ***** دوستان گرامی، ناسیونالیسم و سوسیالیسم هرگز باهم سازگار نیستند چون اگر ما سوسیالیست ها را چپ گرا بدانیم راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند! اما ناسیونالیست هائی هستند که ادای سوسیالیست ها را درمی آورند که به چنین کسانی در فرهنگ واژگان سیاسی ناسیونالیست چپ نما گفته می شود و کسانی مانند ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) برای ریشخند کردن چنین کسانی آنها را ناسیونال - سوسیالیست و یا سوسیال - شوونیست نامیده اند! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/51666
نوشته شده توسط: Anonymous

بیچاره شونیزیم فارس آنقدر در .... پان فارسیزیم « پان ایرانیست » فرو رفته که شب و روز دنبال این و آن است و راه نجات خود و لجن زارش را در حمله و چنگ انداختن به دیگران بالخص تورک ها میبیند در صورتیکه خوب میدانند که جوامع عقب مانده و متحجر فارس زبان در افغانستان تاجیکستان و فارسستان هیج آینده ای در افق پیشرفت جهانی ندارند و رهائی خود را در چمکران میبینند و هر روز که پیش میرود بیشتر و بیشتر در قهر تاریخ عقب افتاده و ارتجاعی کوروش و داریوش « تاریخ جعلی نوشته انگلیس ها » فرو میروند . حتی آش این حضرات آنقدر شور شده که فارسستانی شروع کرده اند به نفع هم زبانی و هم فرهنگی با افغانی و میگویند ما فارس زبان هستیم و آنها دری زبان و تاجیک زبان .یعنی ورشستگی کامل .و تمامی سرمایه گذاری میلیونها دلاری دولت ایران به باد رفته .و چقدر دلنشین است که شکست شونیزیم فارس را دیدن .

نوشته شده توسط: Anonymous

فاشيسـمِ تماميت خـواه فـارس با بکارگيـری کل ابزار قدرت، امکانات موجود و سرمايه های ملی ملل دربنــد طی هشت دهـه گذشته سعـی بر آن داشتـه تا از بلـوچ، کورد، فارس، ترکمن، ترک آذری، عرب الاحوازی يک «ملـت» با « زبان واحد » بسـازد و همـه را تحت عنوان «ملت ايران» با زور، فريب و سرکوب در چهارچوب زندانی بزرگ بنام ايران دربند نگه دارد.
در اين راستـا تحريـف تاريخ مليتهـای در بنـد وتحقير زبانهای ملی مربوطـه با برنامه های استراتژيکـی و سيستماتيـک از جملـه شگردهــای رسمی رايـج و « شاهکار» های فاشيسم تماميـت خـواه فارس بوده اسـت.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام خدمت عزیزان،دیگر وقت استعمار واسمیلاسیون تمام شده،کمونیستها با ان تک بعدیشان وبا ان سرکوبگری شدیدشان،وبا ان قاطعیت ودیکتاتوریشان،وبا ان کشتار میلیونیشان،وبا ان اشغالگری سرزمین دیگران،وبا ان طمع به اشغالگری واستعمارگریشون،وبا هفتاد سال حوکومت دیکتاتوریشان در شوروی سابق،حد اقل یک مورد اساسی را رعایت کردند،ان هم به رسمیت شناختن ملتهای تحت محصوراتشان،وبا به رسمیت شناختن ملتها،زبان وادبیات

ملتها تدریس شد،تاریخ ملتهایشان را تحریف نکردند،فرهنگ ملتهایشان را محترم وگرامی داشتند،وهر سالی که میگذشت تاریخ وزبان وادبیات ملتها پویاتر میشد،وتمام ملتهای تحت ستم انها زبان فرهنگ تاریخ واز همه محمتر سرحدات سرزمینی خودشان را داشتند،یعنی هر پانزده ملت سرزمین وزبان فرهنگ ومدیرت امورات خودشان را داشتند،همنه که اگر جمعیت هر ملتی جای خود ،جمعیت هر قومی به پانزده هزار میرسید،به رسمیت شناخته میشد،ومیتوانست زبان تاریخ فرهنگ ومدیریت سرزمینی خودش را داشته باشد،یعنی سیاست ومدیریت فدرالی وجمهوری را قبول وپیاده کرداند،واین نوع مدیریت فدرالی وجمهوری وخود مختاری را روسیه هم پیاده میکند البته بهتر از شوروی سابق.الان هم هر قومی پانزده هزار جمعیت داشته باشد دقیقا سرحدات سرزمینیشان مشخص وزبا وتاریخشان تدریس وفرهنگشان محترم،وهر دو مجلس ودولت محلی ومدیریت سرزمین ومنافع خودشان را دارند،والان سی میلیون مسلمان روسیه دارای نه فدرال وخودمختاری وجمهوری هستند،وهر چهارده گویش ترکی در روسیه تدریس میشود،وحالا،در ایران بعد از به قدرت رسیدن رضا پالانی،بتوسط انگلیسه وبا خوشحای روسها که حکومت از دست ترکان قاجاری گرفته ومانع اتحاد تورکان ازری وعثمانی شوند،دیگر حداقل حق حقوق بقیه ملتها در حد شوروی وکمونیستها هم رعایت نشد،وبرنامعهای استعمارگری به جایخود، برنامعه های اسمیلاسیون یا هضم درخود یا از بین بردن با شدت وبا قدرت تمام اجراشد،وچون قوم رضا پالانی دست نشانده جز سرزمین کویری سوزان فاقد همه چیز بود،شرو کردند،جعل تاریخ،ویا دوزدیدن تمدن وتاریخ بقیه ملتها.....استعمار گر واسمیله کننده،دیگر جعلی بودنت،مهاجر از افغان بودنت،برای تمام ملتها،ترکها کردها عربها بلوچها ترکمنها،قشقاییها،وحتی برای لرها گیلگها طبرستانیها رو شده،دیگر لرها هم که سومین یا چهارمین جمعیت ایران هستند ترا از خود نمیدانند،وانها هم به تاراج نفت گاز ومنابع طبیعیشان به تاراج ابهایشان به مسخره وبه تحقیر فرهنگشان اعتراض دارند،...دیگر استعمارگری وبدتر از ان دوران اسمیله کردن تمام شده،دیگر سیاست اختلاف انداختن بین ترک وکردیا بین لر وعرب یا بین شیعه وسنی بلوچ یا بین شیعه وسنی داخل کردها یا بین گیلگی ومازندرانی ....پایان یافته،...به امید اجرای شرایط برابر برای همه ملتها با سیاست ومدیریت فدرالی،یاشاسین اتحاد فدرالی ونفرین بر خون وخونریزی.
نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره تو اون مملکت انسان های بزرگوار و اندیشمند و جسور نیز بوده اند که بیندیشند و از گفتن حقایق ابایی نداشته باشند. اکنون دور افتاده به دست تازه به دوران رسیده های پرمدعا و بی دانش و ما فراموش کرده ایم که کسانی مثل گلستان هم در ایران بوده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا ایران را از دست این رژیم انسان ستیز و عناصر نادان آن ....حفظ کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

استانی که یک میلیون جمعیت دارد دو میلیون ترک می زاید! همین حرفها را می زنید که برایتان جوک می سازند .روی چه حسابی مدام می گویید نصف تهران ترک هستند؟ جمعیت ترکهای تهران همه مهاجر هستند( یک تعداد بدنبال غائله پیشه وری مهاجرت کردند اما اکثرشان همزمان با شروع جنگ ایران و عراق فرار را بر قرار ترجیح داده به تهران مهاجرت کردند و اکثرا به مشاغل کارگری و ساختمانی و ... مشغول شدند که در فیلمهای دهه 60 به تصویر کشده شده. اما مگر بقیه مردم ایران از تهران بدشان می آید که فقط ترکها به تهران مهاجرت کرده اند؟ نسبت جمعیت آذربایجان شرقی و اردبیل و زنجان به جمعیت کل کشور را حساب کنید همان درصد ترکهای تهران است. یعنی اگر جمعیت آن 3 استان اکثرا ترکزبان 10 درصد جمعیت کل کشور باشد 10 درصد جمعیت تهران نیز ترک هستند و همینطور برای هر استانی. اگر بومیهای تهران و شهرستانهای اطراف و ری و دماوند و شمیران و ... را

درنظر بگیریم متوجه می شویم استان تهران و کرج و قم بالای 90 درصد فارس زبان است و ترکهای مهاجر هم اکثرا فارس زبان شده اند و اگر بپرسی شما اصالتا کجایی هستی می گویند والدینم ترک هستند خودم بچه تهرونم!
پس دست از این توهمات بردارید و با این آمار 30 میلیون ترک خود را مضحکه ملت نکنید. 10 تا 12 کل جمعیت ترک آذری است. در ضمن در هر شهری که شما از روی باز مردم آنجا استفاه کرده اید برای کارگری رفته اید و احیانا ماندگار شده اید دلیل نمی شود تعداد کارگران مهاجر ترک را 100 برابر کنید و آنجا را جزوی از ترکستان و پشت قباله ملکه توموروس بدانید
در ضمن این توموروس اسمش یونانی است! شما که چنگیز و تیمور و آتیلا دارید افت دارد دست به دامن زنی با اسم یونانی که هیچ شباهتی به ترکی ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اتحاد نامبارک شونیستهای فارس سلطنت طلب، دمکرات نماها، و متحدین بظاهر چپ آنها علیه حامیان حرکت ملی‌ آذربایجان جنوبی مبارک باد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اتحاد نامبارک شونیستهای فارس سلطنت طلب، دمکرات نماها، و متحدین بظاهر چپ آنها علیه حامیان حرکت ملی‌ آذربایجان جنوبی مبارک باد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهنام جان،
ممنون از نظر، زحمت، و احساس مسئولیتان.
جانم بر اساس آنچه که در مقاله آمده، و برپایه ی نوشته های پیشینم، از نظر اندیشه ی تئوریک تفاوتی در میان نیست. یا من نمی بینم.
از سوی دیگر بسیار خوشحال شدم که شما رنج توضیح دیدگاه چپی را که به حق مورد احترام من است به خود هموار نموده اید.
برای جواب دقیق به سئوالات از دو زاویه لازم است به مسئله نگاه کرد:

اول از زاویه ی دیدگاه من ائلیار که سالهاست فدرالیسم را پیشنهاد کرده ام. و گفته ام اگر آن تجربه شد و دیدیم که حقوق اساسی مردم نقض میشود، چاره ای جز طرح استقلال نیست. با توجه به شرایط آماده.

دوم از زاویه ی دوستان استقلال طلب. که دهه هاست شعار استقلال را مطرح کرده اند.

1- از این زاویه که استقلال در برنامه هست یا نیست. بله دوستان استقلال طلب دارند. ولی زمانش نیست. جایش وقتی ست که شرایط طرح شعار موجود باشد. شما خوب میدانید که شعار لازم است منطبق با شرایط باشد. شعار آرزویی شکست میاورد. و ما ضربه ی این شعارهای زود رس را متحمل شده و میشویم.
سخنم را با توجه به شرایط شعار پیشنهاد کرده ام. یعنی جای این شعار حالا نیست. با احترام به نظر و خواست دوستان اسقلال طلب، توجه آنان را به « زمان ومکان» شعار جلب کرده ام. و چاره ای جز این هم نمی بینم.

2- جنبش را « این شعارهای زود رس»، و « ایده های ناسیونالیسم افراطی» از حمایت - منظور حمایت کلان - یعنی در داخل آذربایجان و همینطور در سراسر ایران ، محروم کرده است. یک جنبش حق طلبانه، مورد حمایت عموم ستمکشان کشور قرار نگیرد شکست اش حتمی ست. ایزوله کردن آن گشتن آن است.

3- سخن باز جلب توجه استقلال طلبی به « زمان و مکان» شعار است. با احترام به خواست دوستان.
بله سخن شما درست است. نیروی متضاد بهانه میجوید. ولی بهانه را ما به دستش داده ایم. و کار از کار گذشته است.
چاره نقد راه و طرح استراتژی جدید است. که به کلیت آن اشاره کرده ام.
من چاره ای جز این نمی بینم که دوستان را به نقد و واقعگرایی دعوت کنم.
کامنت من پاسخ این سئوال بود که دوستمان مطرح کرده بود: چرا چپ به چشم « ناتنی» به جنبش آذربایجان نگاه میکند؟

اضافه کنم که حکومت و شونیستها و راسیستها از طرح شدن شعار استقلال بسیار خوشحال هستند.
بهانه خوبی دستشان افتاده همه را بدون هیچ توجیهی سرکوب کنند. و جنگ فارس-ترک ، کرد-ترک و پان ترکیست راه بیاندازند.
بهانه هاهم آماده است، « بوز قورد». و...
ساغ اولون
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-خدمت هردوبزرگوارومحترم چنگائی وائیلیارکه هدفشان صادقانه وبی غرض بوده ودنبال راهکاربرای رهایی ازاستعمار واستحمارواستثمارمیباشد،عرض کنم که درتفکردوستان چپ های گذشته که خواهان آزادی وآزادگی هستند،هنوزتفکرپان ایرانیستی بشکلی وجوددارد،آن رادرنوشته ها وبیان نظر،می نمایند.
درایران ومخصوصا دربین تورکان آزربایجان و،کنارخزر،خراسان ها،استان های قاشقایی نشین،منطقه مرکزی،مثل استان تهران.البرز.قم.قزوین وهمدان.حتی دراستان اصفهان ودرجاهایی که تورکان وجوددارندجنبش هویت طلبی قدرت فزاینده ایی براثراینترنت وتلگرام راه افتاده وهیچ برگشتی نیزبرآن قابل تصورنیست.
حکومت ایران فهمیده ودرتلاش برای همسازی باآن باهرنیتی (انحراف.نفوذ.شکست.کمک )بااین جنبش درگیراست.
اگرتوجه فرماییددرمجلس فراکسیون 60نفری نمایندگان تورک زبان تشکیل وتاکنون این موضوع هیچ وقت دیده نشده بود.
پس شماها نه ناامیدانه بلکه

بصورت محافظه کارانه نبایدبه موضوع هویت طلبی نگاه کنید.هرکس دوست داردنظرخودرادرفدرالیست خواهی واستقلال طلبی ویابصورت های سوسیال دموکراسی مطرح وراه نشان دهد.
این جنبش درتمام شهرها وروستاها آزربایجان بصورت گروهی که تصورش غیرقابل تصوراست.اکنون دربین معلمان ودانش آموزان ومردم عادی هم جنبه عمومی بخودگرفته است.
اگرزمانی ماباترس واحتیاط وباتهمت واتهام گروه های چپ ،حرف میزدیم اکنون آنها ،باقدرت خواسته های خودرابیان میکنند.
دوستان چپ وراست ما بیش ازاندازه برای خواسته های خودوملت خوددست به عصا راه میروند.
خواسته های مدنی همچون خوردن آب ونفس کشیدن ازخواسته های اولیه انسان است.چرابایداین همه ترس داشته باشیم؟
ملت هادرزمان لازم رهبران شایسته خودراجلوخواهندکشید.من وشمامیتوانیم درکنارمردم درسمت وسودادن همکاری کنیم.
اگردموکراسی وحقوق ملت هارادراولویت قراردهیم این کاردرهمبستگی باخواسته های اولیه دیگرزحمتکشان وسرمایه گذاران ملی خواهدبود.
والامگرمیشوددریک جنبش آزادیخواهی کشوریک طرف رابگیری وطرف دیگرراول کنی.
جنبش آزربایجان وتمام دوستان درتمام نوشته هاوهمیشه اعلام کرده اندکه مابادنیا بودن وبرای انسانیت وبرای برابری وعدالت وبرای رسیدن به خواست های مدنی بروز،مبارزه کرده وباهیچ ملتی واتینیکی دشمنی نداشته ودست دوستی بسوی همه درازمیکنیم.
مگرمیشوددریک جنبش که رهبران فکری آن همیشه درراه آزادی ستم هادیده باشد،ولی پس ازآزادی به حقوق کارگروزن ومحیط زیست وکودک وآزادی های دیگرملل معتقدنبوده ودرفکرآسیب به آنهاباشد.
ماتنهابازیاده خواهی های ناحق ایجادشده وخیانت های تاریخی صدساله حساس بوده وخواهیم بود.برایتان آرزوی شادکامی دارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

در بعد از انقلاب وقتی احمد شاملو در نیویورک بود در یک جلسه پرسش و پاسخ از ایشان پرسیده شده بود شما که یک انسان ادیب هستید چرا از کلمه مشنگ استفاده میکنید احمد شاملو جواب داد : در ادبیات عامیانه کلماتی هست که معنی آن در لغت نامه ها ناقص و نا رساست مثل مشنگ که به معنی انسان کوتا فکر و احمق است اما من یک مثال میزنم که فرق این دو مشخص شود آقای رضا پهلوی در لس آنجلس گفت که من دو سال است وظیفه سنگین ولیعهدی را برعهده گرفته ام این آدم در لس آنجلس ولیعهدی کشوری را دارد که دستش نیست .... حال شما این حکایت را مقایسه کنید با وظایف خطیر آقای اقبالی و رشیدی قادی که کشور میترایی را میخواهند نجات دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا برای هم نوشابه باز کنید.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

آ.ائلیار گرامی سلام؛
دوست گرانقدرم در بخشی از پانوس بالا چنین نوشته ای:

شعار استقلال یا جدایی - زود رس- حالا غیر عملی و تفرقه انگیز است و جنبش آذربایجان را از حمایت محروم کرده. طرح استقلال بعد از رفع حکومت اسلامی ست. نه حالا.

گمان ندارم که می دانی که من به وجود چهره های زشت ستم ملی و مذهبی و ... دیگر سرکوب های فرهنگی و تاریخی و ریشه ای حاکمیت های خودکامه ی شاهی و شیخی باور دارم و بارها همصدای ِدادخواهی های ملیت ها بوده و خواسته های واقعی آنها را برتابانده و یا خود متعهدانه و مسئولانه همه را برتابیده ام.

بنا بر این من مدافع یکپارچگی و چاره یابی های چگونگی کنارگذاردن هرگونه ستم ملی و زدون نابرابری های بدخیم و موجود در اعماق جامعه بشدت طبقاتی، نابرابر و همزمان استبدادزده ی شیعی در کشور رنگین کمانی مان بوده و می باشم.

و البته همانگونه که توامان، هرگز مشوق دشمنی، جدائی و پراکندگی ملیت های نسبتا همدرد و زیر شلاق بهره کشی های کمرشکن انسان از انسانِ خودمان نبوده و نیستم؛ و در ساده ترین راه چاره، برای پیروزی نهائی بر دشمن مشترک، و مصیبت های همگانی، من اهرم اراده سیاسی غیرمتمرکز، دخالت مستقیم اراده ی ملت ها بر سرنوشت خویش، و ناگزیر دست یابی به متد و شیوه ای از فدرالیسم، و آنهم خوانا با فرهنگ گوناگونی خودمان را بهترین ساختار ممکن و موفق می دانم. فدرالیسمی که ظرفی برای همه ی ظرف ها باشد، او می تواند ما و سرکوب شدگی همگی های مان را با همبستگی انسانی و فراملی و طبقاتی متحد سازد و درخواست های کهنه و بحق ملی ِ ملیت ها را به خود ملت ها و اراده ی مستقل خود آنها بسپارد تا دخالت مستقیم و پاسخگوئی آنها را نیز عملا به میدان اصلی مبارزه علیه نابرابری ها بکشاند و توده های اجتماعی را رسما فعال کند.

راهکار اصولی و طبقاتی ایکه هیچکدام از ملیت های ما هرگز تاکنون شناخت اندک، و یا درستی از آن نداشته، و فرصتِ تجربه ی زنده و سازنده ای از آنرا در سیاستِ اجتماعی در نیافته است! پس، راهنمای امروز ما در کشف این پدیده است.

یک روند مستقل فرهنگی ـ تاریخی، و مهمتر از آن فراملی و ایرانی که بخواهد در پی یافتن چسانی این فدرالیسم، و در همان آغاز همه ی ملیت ها را یکسان دعوت به همفکری کند و شیوه ی کار اراده ی خودمدیریتی سراسری ملیت را توسط خواست تک تک آنها روشن سازد؛ و نه چند روشنفکر جدا از مردم! تا مگر منافع فرهنگی و ملی آنها به یاری خودشان تأمین و تضمین شوند.

همه ما می باید آن چگونگی ناشناخته و لازم را جستجو کنیم و در این راه شایسته است خود مقوله فدرالیسم را بجای تابوئیزه کردن به بحث انتقادی و همگانی و جاری در چشم انداز امروز توده ها و نیروی کار ملیت ها که درد و درمان مشترک دارند بگذاریم.

و تنها آنگاه می توانیم سازگاری های موجود رنج طبقاتی خود را در طبق اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی یکدست کنیم و برتریجوئی بهره کشان را از یکسو و از سوی دیگر روش های تنگ نظرانه و دشمنی افکنانه، که مخل منافع ملیت هاست را با هم شناخته و مغلوب اراده ی رنگین، اما مستقل خود در سراسر کشور کنیم.

وسپس چنانچه فدرالیسم ما ناتوان از پاسخگوئی ِبرابر برای همه ی ملیت ها باشد، ناچار و آنگاه، راه جدائی و استقلال امری طبیعی و اجتناب ناپذیر برای همه خواهد بود و به باور من هیچ قدرتی حق ندارد با زور اسلحه ملتی از ملیت های ایران را بسان شاه و شیخ مجبور به تمکین در برابر تمامیتخواهی های این یا آن کند.

پس آ.ائلیار گرامی! این جمله های زیر می باید با هوشیاری بیشتر طرخ و در گردونه رودرروئی های هرآن ما با دشمنانمان برگزیده شود.


!: شعار استقلال یا جدایی - زود رس- حالا غیر عملی و تفرقه انگیز است!

مفهوم این جمله این است که در هر حالت استقلال و جدائی در برنامه شما هست! یا نه؟

2: و جنبش آذربایجان را از حمایت محروم کرده.

این دیدگاه درهمین آغاز خودمحور است و مصالح جمع را ندید می گیرد؛ در حالی که هدف می باید کلان و مشترک پیش رود تا موانع قطعی را با همبستگی پشت سر نهد.

3: و طرح استقلال بعد از رفع حکومت اسلامی ست. نه حالا.

و عملا هم در اینجا به اصل خواسته که همان هدف استقلال باشد، دوباره تکید می شود. و این می تواندشوینست ها و راسیست ها را به مقابله ی کور و کشتار آمال خودمدیریتی تشویق کند.

دوست عزیزم آ.ائلیار اگر تندروی ناخواسته ای داشته و کرده باشم پیشاپیش از تو گرانقدر صمیمانه پوزش می خواهم.