Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر اعلان استقلال و تجزیه اینقدر راحت می بود ، هر روز هر شهر و هر دهات و هر استان و هر ولایت در تمام دنیا اعلان جدایی و تجزیه میکرد و جهان مثل کشور زلیخا می شد . در آلمان دو فدرال و استان بنامهای بایرن و زاکسن حتی تابلو ورودی " دولت آزاد " روی جاده ورودی دارند ، ولی همینها طبق قانون اساسی هیچگاه حق جدایی و تجزیه نداردند. اگر اینقدر راحت باشد ما بزودی در ترکیه شاهد استقلال استانهای کرد و عرب و ارمنی و آسوری و بلغاری و یونانی و مقدونی و علوی و غیره خواهیم بود چون تمام این خلقها زیر فشار و زور ترکهای سنی مجبور به سکوت شده اند .

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

استقلال طلبان کبک در رفراندوم حق تعیین سرنوشت رای نیاوردند ولی در نروژ واسلوکیا پیروز شدند. نتیجتا استاتوس سیاسی هرسه منطقه چه مستقل وچه خود مختار مشروع و قانونیست لکن ایران علیرغم قبول رسمی خودمختاری آزربایجان در زمان پیشه وری, با لغو یکجانبه قرارداد و لشکر کشی و اشغال نظامی مشروعیت حکومت بر آزربایجان جنوبی را از دست داد. در واقع ایران کشوری اشغالگر است. می گوئید نروژ شاه خودش را داشت که البته استدلال ضعیفیست لکن با منطق خودتان خوزستان هم امیر خود شیخ خزعل را داشت. با استناد به تاریخ و شرائط ژئوپلیتیک و نمیدانم دین مشترک و فرهنگ درهم تنیده و غیره نمیتوان رفراندوم حق تعیین سرنوشت را که تنها منبع مشروعیت است نفی کرد. بعبارت ساده تر اکر ترکمنها, ترکها, کردها عربهابلوچها حتی گیلکها و طبریها و لرها و لارها نخواهند جزئی از ایران باشند قانونا میتوانند کشور مستقل خود را تشکیل دهند.

وعده مدینه فاضله انترناسیونالیستی شما تنها یک نظریه شخصیست وآلترناتیوی بر قطعنامه های سازمان ملل مبنی بر حق مالکیت ملتها بر منابع زیرزمینی و انسانی و سرزمین خود که دهها کشور با استناد به این اصل مستقل شده اند نیست. اگر برخی از ملتها سلطه بر ملل همسایه را کنار بگذارند بجای جنگ و خونریزی, صلح و همزیستی و رفاه خواهیم داشت. امیدوارم شما هم روزی به صف عدالتخواهان و صلحجویان بپیوندید.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوباره مثل دورانی که بولان بلوچ بودی رفتی از اینترنت ضرب المثل بلوچی گذاشتی که مثلا بلوچی بلدی متنی را که به بلوچی گذاشتم ترجمه کن (کسی که نوشت فکر کرد برای خودام میخوام کلی زحمت کشید به خط فارسی اعراب گذاری هم کرد یکی از فولکلور های بلوچ هست که حفظ بود)
1- برای شما گفتم به بلوچی بنویسند (در ادامه )شما لطفا به فارسی ترجمه کن
2-جما واژه و اسم محبوب در میان نهرویی ها است که همان واژه جمال عربی هست که محاوره ان جما است
3- من تا دو کامنت اول این صفحه را باضافه چیزی که دادام برایتان نوشتند را به بلوچی ننوشته و دومی را به فارسی ترجمه نکنی پاسخ کامنت های تان را نمیدهم
4- دیگر بهانه ای در کار نیست تنها ترجمه کن

نوشته بلوچی در ادامه است ترجمه کن:

هانِیا تاسِڃ آپ زُرْت و آ مَرْدَیْحْ دستی دات. تُنّیکـّڃن مَرداوَهْدِڃ کِه هانی رنگ و صورت دیتّ؛ یَه بَرا عاشِکْ بوتّ و چَرِت. چُۏگـَنـُۏکان آپی تِـنْگِـتَـنْ. وَهْدِڃ کِه لۏگا سَربوت؛ آهی فَوْج و لشکرانْ وَتی حاکم،گـَـنُۏک احوالْ دیسْت. یَک پَه یَکـّا آهی دڃما نِشْـتَـنْت وچَهرازْ هِچ کـَـسا گـُـوَشْتْ نَکـُه جادوگـَـرڃن پیرَه زالِڃ که.چاکرگـُۏن سازِڃنی سۏج و جُسْتا وَش حال بوتّ لَهْمْ لَهْما گـُۏن. سازِڃنا وَتی رازی گـُوَشْت
هانِیا نَزانْتْ کِه یِڃ مَردْ؛ مَزَنْ میر چاکـَرِن.آ شُت و وَتی کُڌّل وچاکری رازانی مَحْرَمَه شیمُّـشْت و چَه چاکری حالا جُسْتی کُت. گِدانا نِشْتْ.آهی دوهِڃن چَمّان؛ چاکری مَجْگَـَـئ تَها؛. بِڃ کـَراری پادْکُرْتـَگـَه! چاکر مَه راها یَه گـُۏش،هانی حُسن و چَمّانی فکر و ذکْرا درْگیرَتْ. آهی دڃم تَهاریا جُسْتِشْ کُه. چاکرا یِڃ وَتی مَحْرَمڃن
























.
نوشته شده توسط: Anonymous

به دیرنج مین ائللی
بهتر است بیش از این مغلطه و شانتاژ نکنید وبه درو دیوار نزنید، شما مثال نروژ را زدید که باید بدانید نروژ سرزمینی الحاق شده بود وتوسط پادشاهی سوئد تحت اشغال بود وباید نروژ به استقلال می رسید. ایالت کبک کانادا هم ایالتی خومختار است ونه کشوری مستقل ، در ضمن نباید شرایط کشور کانادا را با ایران مقایسه کرد هر کشوری شرایط ژئوپلیتیک وفرهنگی واقتصادی وسیاسی خود را دارا می باشد.
کشور ایران دارای مرزهای طبیعی وشناخته شده است ومنطقه ای را به زور به خود الحاق نکرده است وبلکه بالعکس در طول تاریخ مناطق بسیاری از خود را نیز از دست داده است، استانهای آذربایجان وکردستان وبلوچستان وخوزستان و مناطق ترکمن نشین بخشی تاریخی از سرزمین ایران هستند وتوسط هیچ کدام از حکومتهای ایران اشغال نشده اند. استقلال طلبی با تجزیه طلبی نیز فرق می کند، مبارزین ایرلند شمالی وفلسطین

وصحرا (تحت اشغال مراکش) استقلال طلب می باشند ومبارزاتشان آزادیبخش ومشروع، به این علت که سرزمینشان الحاق شده می باشد وتوسط دولتی بیگانه اشغال شده است و وظیفه نیروهای چپ ومترقی ودموکراسی خواه این است که از آنها حمایت کنند اما در کشوری مثل ایران ، پانترکها وپان کردها وپان عربها تجزیه طلب محسوب می شوند ودر راستای اهداف امپریالیستها وجهانخواران بین المللی هستند وهمچنین آب به آسیاب رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی می ریزند ودر بین اپوزیسیون تفرقه ایجاد می کنند.
از دید تفکر چپ تا زمانی که شرایط انترناسیونالیسم پرولتری فراهم نشده باشد ومردمان دنیا آمادگی پذیرش آن را نداشته باشند مرزهای بین ملل باید باقی بمانند در غیر این صورت سنگ روی سنگ نمی ماند وجنگ وخونریزی همه جا را فرا می گیرد.
نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

در ضمن دولت خودمختار کبک به مدت پیش از یک دهه تدریس زبان انگلیسی را در مدارس و ادرات دولتی ممنوع اعلام کرد و من هم معتقدم بمنظور احیای زبان و فرهنگ خودمان ماهم می بایست تدریس و استفاده از زبان فارسی را در مدارس و ادارت دولتی به مدت یک نسل در آزربایجان ممنوع اعلام کنیم تا زبان ادبی مادریمان بتواند پا بگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

همین نسل، رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی را روانۀ زباله دانی خواهد کرد.

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

شما محقید آقای ضدنادان!!! قنون اساسی سوئد اجازه جدائی و رفراندوم 1905 را به نروژ نداد و نروژ کشور مستقلی نیست!!! در قانون اسای کشور آزاد شمال امریکا بنام کانادا کلی ماده و تبصره و بند و غیره موجود است که اجازه دو بار رفراندوم استقلال را به کبک نداده است!!! حق با شماست در کشور بریطانیا پارسال برای دومین بار رفراندوم استقلال برگزار نشد!!!
مانده ام که شماها در کدامین کره زندگی می کنید و همه را جز خود نادان می پندارید!!!!
تا زمانیکه مشکلات را درک نکرده و بگوئید که انشاالله گربه است!!! آینده ای مخوف در انتظار ایران خواهد بود. ما نگرانیم و امیدوارم شما هم بجای شعار و تسلی به خود سعی کنید به دنبال پیشگیری ازوقوع فاجعه پیش رو باشید. این فاجعه با ممنوع سازی از نوع شما دفع نخواهدشد. التزام عملی به حق تعیین سرنوشت داشته باشید و ماها را قانع کنید که اگر در کنار شماها باشیم خوشبخت تر خواهیم بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

باید به آقای بهمن احمدی امویی وهمفکران ایشان گفت که گول باند به اصطلاح اصلاح طلب رژیم (خط امامی های سابق ونور چشمی های خمینی) را نخورند ودر دام این جماعت مزور نیفتند و همچنین قیام سراسری ملت ایران را در سال هشتاد وهشت به نفع باند مثلا اصلاح طلب رژیم مصادره نکنند، مردم ایران در سال هشتاد وهشت تقلب در انتخابات وموسوی وکروبی را بهانه ای برای شروع قیام قرار دادند وبا بهانه تقلب وطرفداری ظاهری از موسوی وکروبی قیام را شروع کردند و مدتی بعد شعار "تقلب بهانه است قلب نظام نشانه است" را سر دادند، به طور قطع موسوی وکروبی شعار هایی مردم مانند "مرگ بر خامنه ای" ویا "مرگ بر اصل ولایت فقیه" را قبول نداشتند وندارند، مردم ایران از اختلافات درونی باندهای رژیم وسگ دعواهای آنها وشکافی که بر اثر این در گیریها در درون حاکمیت ایجاد شده به بهترین شکل استفاده کرده اند وخواهند کرد.
موسوی وکروبی و آن آخوند

فریبکار وخبیث آخوند محمد خاتمی به هیچ عنوان صلاحیت رهبری جنبش اعتراضی ملت ایران را ندارند این سه نفر به هیچ وجه حتی کوچکترین اشاره ای به جنایات وحشتناک رژیم جمهوری اسلامی قبل از سال هشتاد وهشت نکرده اند اینها در دهه سیاه وخونبار شصت از نزدیکترین افراد به خمینی خون آشام بودند. جنگ باندهای مافیایی رژیم چه اصولگرا وچه مثلا اصلاح طلب وچه معتدل فقط وفقط برای قدرت وچپاول ثروت خلق شریف و مظلوم ایران است. این رقابت ها وجنگ های درونی در حکومت های استبدادی وفاشیستی طبیعی است در زمان پهلوی دوم هم کسانی مثل تیمسار تیمور بختیار وتیمسار قرنی بر سر قدرت با شاه در گیر شدند وبختیار کشته شد وقرنی زندانی، پس در حصر بودن موسوی وکروبی دلیلی بر آزادیخواه بودن آنها نیست، کسی مثل محمود احمدی نژاد نیز اگر پا را از گلیم خودش فراتر می نهاد ، خامنه ای او را هم در حصر قرار می داد ویا بلایی دیگر بر سر او می آورد.
با صدای رسا باید گفت خواست خلق شریف ومظلوم ایران فقط وفقط سرنگونی تام وتمام رژیم اهریمنی وجنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی با تمامی باندهایش ومجازات سران ومزدوران جنایتکار وغارتگر این رژیم فاشیستی می باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

- به دیناری چو خر در گل بمانند -- گر الحمدی بخواهی صد بخوانند ( سعدی )

- بچه آخوند - حبیب الله محبیان_ خرافه پرست، همانند یاوه های پوچ و هوچ_ فرا گرفته از خرافات گویی اهریمن خمینی، در بازگشت به ایران، در گفتگو با روزنامه آخوندی گفته است:

- حضرت علی (ع) می گوید اگر کسی خواست سرت کلاه بگذارد نگذار ولی اگر کسی کلاه سرت گذاشت بدانید که کلاه سر خودش گذاشته.

- هنرمند بی هنر_ ....آن شکم گرسنه هزار چهره مردم فریب، نه تنها که همیشه یک خرافه پرست روضه خوان پا منبری بوده است، چه بسا که از پی منش و سرشت خود فروشی و مزدوری، در همکاری با نیروی امنیتی سرکوبگر بسیجی و سپاهی رژیم آخوندی، هزاران هزار تن از جوانان ایران را بسوی اسلام پرستی و شیعه پرستی و آخوند پرستی فریب داده است .

-

....

- نه اسلام - نه قرآن - جاوید نام آزادگان ( بابک پرسا )


https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10209113805699447&set=pcb.10209113806899477&type=3&theater
نوشته شده توسط: Anonymous

این روزها، کم نیستند کسانی نظیر رستگار که آشکارا وظیفه ننگین دفاع از ساواک را به عهده گرفته و در نهایت گستاخی، سازمان چریک های فدائی خلق و دیگر گرایش های مترقی و انقلابی را که در شرایط بدترین ترور و اختناق، در نهایت از جان گذشتگی علیه رژِم وابسته و ارتجاعی شاه مبارزه میکردند، مورد حمله قرار میدهند. در دوران تسلط رژیم شاه یر سرنوشت کشور، عمال ساواک ، مبارزین و آزادیخواهان را برای گرفتن اقرار و وادار کردن به تسلیم و سازش، به بیرحمانه ترین وجهی شکنجه کرده و از ارتکاب بدترین جنایات و تبه کاریها در حق فرزندان دلیر خلق، خود داری نمی کردند. در آن دوران ترور و اختناق، زندانها همیشه پر از زندانیان سیاسی بود و آزادیهای دموکراتیک ، زیر پا لگدکوب میشدند. رژیم شاه که در 28 مرداد 1332، توسط کودتای سیا، سازمان جاسوسی آمریکا، به توده های زحمتکش ایران

تحمیل شده بود، دشمن بی امان آزادی و دموکراسی بود. در زمان سلطه رژیم شاه، در حاتی که شخص شاه ، دربار پهلوی، کاسه لیسان دور و بر دربار و سرمایه داران داخلی و خارجی، ثروت های کشور را به غارت میبردند، کارگران و تود ه های محروم و زحمتکش، درفقر و فلاکت و بی خانمانی زندگی کرده، به نان شب محتاج بودند. تاریخ گذشته نه چندان دور را کسی نمی تواند با توسل به جعل و دروغ ، وارونه نشان دهد. این واقعیت که 37 سال است رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، ایران را به جهنم سوزانی برای ساکنین آن مبدل کرده است، سبب آن نمیشود که مبارزین و انسانهای ترقی خواه، حوادث سیاسی گذشته و جنایات و سیاهکاریهای دوران تسلط 57 ساله خاندان پهلوی را فراموش کنند. غارتگری و ثروت اندوزی شاهان خاندان پهلوی، حد و حصری نداشت. رضا شاه که به دست انگلیسی ها طی کودتائی بر شئون کشور مسلط شد، 20 سال تمام در نهایت استبداد وخود کامگی، حکومت کرد . وقتی این میر پنج قزاق به قدرت رسید، آهی در بساط نداشت ، اما زمانی که در شهریور 1320 مجبور به استعفا و ترک کشور گردید، غیر از ثروت و اندوخته بیحسابی که در بانک های خارجی داشت، مالک دو هزار پارچه از آبادترین دهات ایران بود! دردوران حکومت شاه ، تجمل پرستی ،ثروت اندوزی و سیاهکاریهای شاه و درباریان، پایان نا پذیر بود. بین کودتای ننگین 28 مرداد و انقلاب بهمن 1357، 25 سال فاصله بود. در تمام این مدت، هیات حاکمه دزد و طماع، بیدریغ هستی توده های زحمتکش و در آمد سرشار حاصله از فروش نفت را غارت میکرد ووابستگی کشور به امپریالیست ها و بطور عمده به امپریالیسم آمریکا هر روز بیشتر میشد. نتیجه این وابستگی، چیزی جز به تاراج رفتن در آمد نفت و فقر وفلاکت و بی خانمانی کارگران و توده های زحمتکش نبود. در این مدت 25 سال، رژیم بارها مبارزات کارگران را که از حق فعالیت آزاد سیاسی و اقتصادی محروم بودند، مورد یورش قرار داده و ارتش ارتجاعی برای سرکوب مبارزات دانشجویان به دانشگاه ها یورش برد. در این شرایط تشدید ترور ارتجاعی در کشور، درحالی که سازمانهای سیاسی سازشکار، راه مدارا و مماشات با رژِیم را در پیش گرفته و شعار هائی نظیر شاه باید سلطنت کند نه حکومت را مطرح میساختند و برخی ها آشکارا به ستایش از منویات " ترقی خواهانه" رژیم پرداخته بودند، چریکهای فدائی و مجاهدین، خط مشی قهر انقلابی در مقابله با رژیم تا دندان مسلح را ترویح و تبلیغ کرده، اسلحه در کف، به صف مبارزه علیه رژِیم شاه پیوستند.آنها در نهایت فداکاری و تسلیم ناپذیری به دفاع از خواست های بحق توده های زحمتکش بر خاسته و در راه آرمانهای والای خود، از هیچ فداکاری دریغ نداشتند. آنها در نهایت رزمندگی در بیدادگاه های شاه از آرمانهای والای توده ها دفاع کرده و تحت بیرحمانه ترین شکنجه ها تسلیم ارتجاع نشدند. بهمین جهت است که مبارزین چریک و مجاهدینی که اسلحه در کف علیه رژیم شاه می جنگیدند، هنوز هم این همه در بین مردم، محبوبیت دارند. فحاشی های عمال ساواک و عناصری نظیر رستگار، تنها و تنها ماهیت ارتجاعی رژِیم شاه را هر چه بیشتر در معرض دید توده ها قرار داده و اهمیت کار سترگی را که مبارزین چریک و مجاهد در آن زمان انجام میدادند، نشان میدهد. در اوضاع و احوال کنونی که رژیم جمهوری اسلامی را بحرانهای لاینحل سیاسی واقتصادی احاطه کرده است، در شرایطی که استبداد قرون وسطائی بر کشور حاکم بوده و رژیم آژادیکش، کوچک ترین فریاد آزادی خواهی و اعتراض را با شلاق و زندان وشکنجه واعدام، پاسخ میدهد، کارگران و توده های میلیونی محروم و زحمتکش ایران تنها با توسل به قهر انقلابی، قادرند به عمر ننگین رژِیم کشتار و جنایت، خاتمه دهند. راه دیگری وجود ندارد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آلترناتیوسازی
با احترام به دیدگاه یادگار صمد و بهروز،
فکر میکنم به بهانه ی حاکمیت فاشیستهای اسلامی میخواهند روی سیاه دیکتاتوری شاه را سفید جلوه دهند و در این رابطه ساواک را تطهیر می کنند. تا در شرایط خلاء قدرت اگرشد بار دیگر دیکتاتوری سلطنت را حاکم کنند.

مطرح کردن ساواک و سلطنت طلبان، و حمله به مبارزان در این رابطه معنی میدهد.زندانیان سیاسی واقف اند که اوراق بازجویی ها، داستانسرایی شکنجه گران، فاقد سندیت اند.چون اساس کار زندانی فریب بازجو بوده، وشکنجه گر نیز قسم خورده که دروغ بگوید. بنابرین تنها به سخنی میتوان استناد کرد که زندانی در شرایط آزاد با میل خود،صادقانه و با شواهد مطرح میکند.
دید کلی مقاله که بعد از نشان دادن نادرستیها،عدم اعتماد به سخن این ساواکی قسم خورده را پیشنهاد میکند درست است.
ممنون از پاسخ اسطوره ی آذربایجان، یاور همه ی زحمتکشان و تبعیض دیدگان، رفیق اشرف دهقانی.

دست بردن به اسلحه
انسان تحت تأثیر «شرایط و ایده های دوران» خود است.
شرایط ِدیکتاتوری- استثماری-تبعیض- وابستگی به خارج ، عدم آزادی های سیاسی، و غیره ، مهمتر عقب ماندگی همه جانبه ی جهان سومی، باعث جان به لب رسیدن جوانان و تحمیل اسلحه به آنان شد-با وجود ایده ی جهانی « اقدام مسلحانه» ؛ مبنی بر اینکه رفع حکومت دیکتاتوری باز زور اسلحه ممکن است. و امکان تغییر از راه مسالمت وجود ندارد.
این شرایط و ایده موجب دست بردن به اسلحه شد.
از فکر اسلحه تا 57، تقریبا ، حداقل ، کم و بیش ده سال طول کشید . 57 نشان داد تشخیص فنومنهای «جان به لب رسیدن» ، و اینکه «حکومت مشخص موجود» تنها با زور «همه ی ستمکشان» کنار میرود، درست بود.
و اینکه « پیشاهنگ این زور» جوانان باشند باز درش حرفی نیست. حرف اینجاست که پیشاهنگی از راه اسلحه می بود یا از طریق « مبارزه ی سیاسی-مخفی»؟
عامل «جان به لب رسیدن»، نگذاشت « پیشاهنگی صبورانه » از طریق « مبارزه ی سیاسی-مخفی» جریان یابد تا « زور جمعی توده ها» برسد. که 57 داشت میرسید. اگر چنین میشد «تلفات کمتر» بود.
پیشاهنگی با اسلحه اثرات مثبت و منفی در جامعه داشت. از یکسو بهترین جوانان فدا شدند-از سوی دیگر مردم را به اندازه ی نیروی خود « برانگیختند»، علیه حکومت.
فکر میکنم بدون اسلحه ی جوان نیز 57 از راه میرسید. و تلفات کمتر میشد.
این است که اکنون در دیکتاتوری فاشیستی اسلامی « عمدتا مبارزه ی سیاسی صبورانه » جریان دارد تا « زور توده ها» از راه برسد. و رسیدن یا نرسیدن آن به اسلحه مربوط نیست. اسلحه میتواند باز تأثیرات منفی-مثبت خود را داشته باشد. ولی اینجا جان به لب رسیدن عملا طبق شرایط عینی از راه مبارزه ی سیاسی جریان دارد.
----

انقلاب 57 ساخت نیروهای سیاسی نبود.

بل ساخت خود دیکتاتوری شاه بود. عدم انقلاب وقتی ممکن میشد که درهای دموکراسی از دهها پیش باز میشد. مشکلات رفع میشد و دیگر به انفجار نمیرسید. انقلاب کار این سازمان و آن سازمان نیست. آدمها و گروه ها تنها می توانند در آن شرکت کنند. مثل شرکت و شنای ماهی در آب. شرایط را حکومتها با دیکتاتوری خود برای انقلاب به وجود میاورند. گروهها از این یا آن راه در انقلاب شرکت میکنند. ولی انقلاب را پدید نمیاورند. اگر دموکراسی درستی باشد سازمانها عمدتا در آن شرکت میکنند.

عامل روی کار آمدن حکومت فاشیستی اسلامی

گروهها و سازمانهای سیاسی اسلامیان را روی کار نیاورند .
عقب ماندگی جهان سومی جامعه : 70 در صد بیسواد- خرافاتی- در فقر و بدبختی- عدم سازمانهای سیاسی رشد یابنده در دموکراسی- تشکلهای وسیع مذهبی، حمایت غرب از مذهب در جنگ سرد در مقابل همسایه ی شمالی از ترس نیروهای چپ؛
موجب کشیده شدن اکثریت مردم به دنبال خمینی شد.
وقتی نیروی های خارج از دسته ی خمینی چنین دیدند خواستند همه در قدرت شریک داشته باشند- وجود همدیگر را بپذیرند- ولی دسته ی خمینی با نیروی عظیمی که داشت، قدرت را تنها برای خود خواست و بقیه را درهم شکست.



نوشته شده توسط: Anonymous

اول اینکه آدمکش مزدوران ساواکی بودند، دوم اینکه رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی محصول کودتای بیست وهشت مرداد سال سی ودو علیه دولت ملی دکتر مصدق بود که به دستور امپریالیسم انگلیس و آمریکا وبه وسیله شاه خائن و آخوندهای مرتجع مثل آخوند کاشانی که یکی از قهرمانهای جمهوری اسلامی است ولمپن هایی مثل شعبون بی مخ ورمضون یخی و.... به مرحلۀ اجراء در آمد که باعث شد آخوندها قدرت بگیرند ومیهن ما را نابود کنند وبه این وضع فلاکت بار کنونی بکشانند.
بنیاد گرایی و تروریزم اسلامی چه از نوع سنی وچه از نوع شیعه نیز همزمان با قدرت گرفتن آخوندها درسال پنجاه وهفت متولد شدند وخاورمیانه و کشورهای دیگر را به خون نشاندند ، الگوی القاعده وداعش وجبهه النصره رژیم جمهوری اسلامی می باشد. روی کار آمدن رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی وتروریزم وبنیاد گرایی اسلامی چه از نوع شیعه وچه از نوع سنی نتیجۀ بلافصل کودتای

ننگین بیست وهشت مرداد سال سی و دو می باشد که مقصرین آن دولت های امپریالیستی انگلیس و آمریکا وشاه خائن می باشد.
گرامی باد یاد شهدای فدایی خلق**** ومجاهد خلق ایران**** در مبارزه با رژیم شاه خائن و رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
ممنون از پاسخی که دادید. اگرچه در پاسخ خود بجز یک مورد درباره حذف سیستم امتیازدهی، پیشنهاد عملی مشخصی ارائه نداده‌اید.
پیش از نوشتن نظرم، می‌خواهم از صمیم قلب از غیبت کیانوش در این گفت و شنودها اظهار تاسف کنم. کیانوش مانند همیشه، سر بزنگاه، زمانی که مسائل مستقیما به او مربوط می‌شوند، غیبش زد. در حالیکه می‌توانست از این فرصت برای چاره‌جویی و رهیابی برای خروج از این وضعیت که با اعتبار سایت مربوط است، بیشترین بهره را ببرد.
***
چند سال پیش با توجه به صفحه "درباره ما" و مجموعه اصول مندرج در آن به ایران‌گلوبال پیوستم. برای من بویژه 3 اصل آن از اهمیت خاصی برخوردار بودند. 3 اصلی که همواره مد نظر داشتم و بر آنها اصرار می‌کردم.
این 3 اصل عبارت بودند از:
" -- سایت، همگامی و اتحاد عمل کلیه نیروهای سکولار ایرانی برای حقوق بشر و دمکراسی در کشور را پی می گیرد.
-- سایت مخالف هزگونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگهای قومی-ملی است. مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیتها و مردمان ساکن ایران باشند، منتشر نخواهند شد ولی بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات امکان انتشار در سایت را دارند.
-- سایت، مدافع یک جمهوری سکولار و دمکرات در ایران فرداست و بنا بر خصلت گفتگو و دیالوگ خود،مخالف سیاست حذف نظرات سایر دگراندیشان حقیقی و حقوقی است و در این خصوص سانسور را کار نادرستی می داند!"

همراه با اینها، آنچه را هم که بر سردر "صفحه شما" نوشته شده بود قبول داشتم که مربوط می‌شد به توهین و اتهام.
ولی در عمل دیدم که ایران‌گلوبال به صحنه درگیری‌های قومی و به میدان فحاشی تبدیل شد. برخی از مطالبی که منتشر می‌شدند، چه مقاله و چه کامنت، در مقوله "نظر" نمی‌گنجیدند بلکه بیانگر و محرک جنگی واقعی بودند که اگر از روی صفحه مجازی بیرون می‌آمدند، صحنه کشتاری وحشتناک بودند.
تلاش تک تک اعضای "مدیریت سایت" (که در واقع مدیریت نمی‌کرد) برای تبدیل سایت به محل دوستی اقوام و ملیتها و همگرایی و همزیستی به جایی نرسید. امری که بررسی چرایی آن لازم است.
من دیگر نمی‌توانستم خودم را در چارچوب سایت تعریف کنم چون سایت اصول اعلام شده خود را زیر پا می‌گذاشت. به همین دلیل و نیز به دلایلی دیگر در 24 اکتبر 2014 از مدیریت استعفا دادم ولی جزو همکاران سایت باقی ماندم. همزمان با آن یکی از اعضای مدیریت که شما در "ایران‌دوستی" او هیچ شکی ندارید، پیشنهاد انحلال مدیریت را مطرح کرد. مدیریت سایت در اوایل نوامبر 2014 منحل شد و سایت به صورت فردی، توسط کیانوش اداره شد. من اطلاع ندارم که آیا این اداره فردی آنچنانکه شما نوشته‌اید، ظاهری بود یا واقعی.
پس از آن وضعیت سایت بدتر شد (البته از نظر من). چند ماه بعد همکاری خود را با سایت قطع کردم و در مارس 2015 در کامنتی نام سایت را "نفرت‌گلوبال" گذاشتم.
از نگاه من وضعیت سایت روز به روز بدتر و بدتر شده است. معایب برجسته آن، مزایای آن را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. من از سایت بریده‌ام ولی علاقمندم که به سایتی معتبر و برجسته نبدیل شود. به همین دلیل نیز، به نظر من نیازمند بازبینی در عملکرد آن و یافتن راه‌هایی جدید است. فکر می‌کنم با شیوه قدیمی، این سایت روز به روز به قهقرا خواهد رفت.
از نظر من راه بهتر کردن سایت، سانسور عقاید مخالف، و یا سانسور نظرات "قوم‌گرایان" و "پان"های مختلف و "تجزیه‌طلبان" و "تمامیت‌خواهان" و... نیست. لازم است به آنها میدان داده شود تا عقاید خود را به نمایش بگذارند و نظرات دیگران را به چالش بکشند. ولی تاکید می‌کنم که "نظر" و "عقیده" با توهین و تحقیر و تحریک و چماق کشی تفاوت دارد. به نظر من باید چماق‌ها و دشنه‌ها را گرفت. به ایران‌گلوبال خواهند گفت که سانسور می‌کند؟ بگذار بگویند. من دست آن "سانسورچی" را می‌بوسم که جامعه مجازی امروز ما و جامعه واقعی فردای ما را از کشتار و خرابی نجات دهد!
***
اقبال عزیز،
نوشته‌اید: "سایت ایرانگلوبال از نظر سیاسی با مشکلات جدی مواجهه شده که باید برای آن چاره اندیشید. . این امر تنها با رعایت قرارهای مصوبه و از راه گفتگو میسر است."
این دقیقا همان صحبتی است که من سالهاست فریاد می‌زنم ولی گوش شنوایی نمی‌یابم. امیدوارم شما گوش شنوا را بیابید!
در مورد تبعیض مثبت به من ایراد گرفته‌اید.
زمانی کیانوش "قانونی" گذاشت که من با آن مخالفت کردم. قانون این بود که هر نویسنده‌ای در صفحه اول می‌تواند تنها یک نوشته داشته باشد و اعضای مدیریت از این "قانون" مستثنی هستند.
این "قانون" ساخته و پرداخته خود کیانوش بود و نه مصوبه "مدیریت سایت".
من با او مخالفت کردم و استدلالم این بود که این "قانون" ظلمی است به کسانی که فعالیت بیشتری دارند. با نبودن این قانون ظالمانه، تبعیض مثبت هم لازم نبود. در آن زمان جز من، هیچ یک از اعضای "مدیریت سایت" به آن اعتراض نکردند. با اجرای اجباری این "قانون"، من با تبعیض مثبت به اعضای مدیریت موافقت کردم و موافقت امروزی من با تبعیض مثبت برای همکاران روزمره سایت نیز با توجه به همین "قانون" ظالمانه است.
درباره سیستم امتیازدهی، همانطور که قبلا هم نوشته‌ام، من آن را مایه دردسر می‌دانم. همان روز اولی هم که کیانوش در این باره برای من نوشت و نظر مرا خواست، مخالفت کردم و برایش نوشتم که نه تنها مساله‌ای را حل نمی‌کند بلکه به مشکلات سایت می‌افزاید. من هم مانند شما موافق آن هستم که بهتر است که از خیر نداشته آن گذشت!
در پایان، ضمن پوزش از طولانی شدن نوشته، که در ضمن درد دلی بود با شما و دیگر دوستان، پیشنهاد مشخص من برای بهتر شدن وضعیت سایت، اجرای مواد مندرج در صفحه "درباره ما"ست.
اگر در جایی دیگر و جمعی دیگر بودم، پیش از آن پیشنهاد می‌کردم که تشکیل یک "مدیریت" واقعی در دستور کار فوری قرار گیرد، هر چند که این "مدیریت" از طیف نظری مشخص و مخالف نظرات من باشد ولی چه کنم که ایران‌گلوبال پدیده‌ای منحصر به فرد است و کار جمعی در آن جایی ندارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من همین جمهوری اسلامی خوب است . مهم تر اینکه شما هم قبولش دارید .

نوشته شده توسط: Anonymous

با قسمتی از نوشتار شما موافقم. بسیاری از جنبشهای اجتماعی که کپی برداری از جنبشهای دیگر کشورهاست نتیجه ایی نداده. کپی برداری از انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر، انقلاب چین وانقلاب کوبا در هیچ کشوری ببار نینجامید. البته این یک سوی قضیه است. بیباوری به مبارزه مسلحانه دلیل بر حق بودن عملیات ساواک نیست زیرا که ساواک تنها به عملیات ضد چریکی قانع نبود. بزندان انداختن هنرمندان، نویسندگان، کارگران ناراضی و همه مخالفان غیر مسلح از اشتباهات اداره ساواک و در بآلای آن شاه بود. نباید نقش خود ساواک در آن بحران اجتماعی را فراموش کرد. کارمندان ساواک برای هر مأموریتی پاداشهایی میگرفتند که این خود محرکی برای بدام انداختن هر جوانی بود که لباسی ساده داشت ویا در جلوی دانشگاه در حال جستجوی کتابی بود. در مقاطعی از سالهای 50 ساواک تاکتیک اختلاف انداختن میان زندانیان چپ و مذهبی ها را در برنامه خودش قرار

داده بود بطوریکه زندانیان مذهبی کتابهاییکه رنگ و بوی غیر مذهبی داشتند را نابود میکردند و مهره های شطرنج را قاپ میزندند چراکه بر این باور بودند که شطرنج قمار است. بهرحال قصد اداره ساواک دادن قدرت به مذهبی ها بود و گرفتن قدرت از چپیها که برآورد آن نیرو دادن به آخوندها شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب آقای بهمن موحدی بامدادان.رفیق وشایسته تفکرفاشیست تو،همین آقایی که خودنیزهم فکرشما وکرمی.اقبالی وایستاواستخانلو ووو.. است ،بوده ومیتواند،باشد.
آقای اقبالی شمادراین چندسال خودت را بخوبی نشان داده ایی شماوهمفکرنتان بدترازملاهاهستید.دم خروس درجیب شماخیلی وقت است دیده شده است.
شماازایران خبرنداری ،بجانت هزاران گروه هویت طلب دنبال خواسته خودهستند،دیگرعوامفریبی تاریخ مصرفش خیلی وقت است گذشته است.
....دمت گرم بابا ماراببین که کی طرفدارحقوق ماست.
هیچ میدانی که هویت طلبان، حکومت وحکومتیان راهم مجبورکرده تادرمجلس فریادآنهاراازبلندگوهافریادبزنند.
شمادراین مقاله سعی کن اگرمیتوانی فرافکنی نکنی تا این سایت بسته نشود.
آقای ضدنادان .ماتورکان یک مثل داریم بشماصدق میکند.می گویند.

کئچل باخار گوزگییئه ..آدین قویاراوزگییئه..یعنی کچل نگاه میکندبه آیینه واسم خودش رابه دیگران میگذارد.منظور به شکل خودش است که به شکل خودش درآیینه میگوید،توکچل هستی ومن کچل نیستم.
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از انتشار مقالۀ رفیق اشرف دهقانی در پاسخ به دروغ ها وجعلیات آن عنصر ساواکی. این ساواکی که می گوید
به خاطر قسمی که برای وفاداری به ارتجاع سلطنتی خورده است نمی تواند جزئیات ضربه سال پنجاه وپنج ساواک به سازمان چریکها که منجر به شهادت رفیق کبیر حمید اشرف شد بازگو کند باید بداند با سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی ودسترسی به آرشیو وزارت اطلاعات آخوندها جزئیات این ضربه فاش خواهد وهمچنین مجهولات دیگر مانند مرگ های مشکوک، مثل معلم بزرگ خلق رفیق صمد بهرنگی وجهان پهلوان تختی ودکترعلی شریعتی. این عنصر ساواکی خیال کرده است که با بچه طرف است، او می گوید دوست داشته چهره حمید اشرف را از نزدیک ببیند وزمانی که از طریق شنود متوجه میشود حمید اشرف قرار است به فلان خیابان بیاید به تنهایی به آن محل می رود تا حمید اشرف را ببیند بدون آنکه به مافوق وبالادستی های خود اطلاع دهد!!!

همانگونه که رفیق اشرف دهقانی بدان اشاره کردند چنین عمل خودسرانه ای در دستگاه منضبط امنیتی شاه امکان پذیر نبود و در هیچ یک از دستگاه های امنیتی واطلاعاتی دنیا نیز چنین اعمال خودسرانه ای متصور نیست ، این ساواکی اگر واقعا چنین عمل خودسرانه ای را مرتکب شده بود اگر اعدام اش نمی کردند شانس آورده بود.
تمام این سخنان دروغین که این بازماندگان ساواک شاه در مصاحبه ها بیان می دارند برای مخدوش کردن چهره های تابناک جنبش پرافتخار چریکی چپ ایران در دهه پنجاه نزد افکار عمومی است وهمسو با وزارت اطلاعات آخوندها است، بازماندگان ساواک شاه از سازمان چریکها ومجاهدین کینه تاریخی دارند ودرلجن پراکنی علیه آنها با آخوندهای ضد بشر همسو هستند
به طور مثال زمانی که وزارت اطلاعات آخوندها کتابی در مورد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران چاپ کرد از دروغ های ساواک علیه چریکها که آن زمان در روزنامه ها درج می شد استفاده کرد وبه عنوان سند آورد که به طور مثال می توان به مرگ دردناک ارژنگ وناصر شایگان شام اسبی اشاره کرد که بر اثر حمله ساواک به خانه تیمی رفیق کبیر حمید اشرف زیر باران گلوله ها وپرتاب نارنجک ها مظلومانه جان باختند وساواک شاهنشاهی بی شرمانه مرگ مظلومانه این دوکودک را به اسطوره مقاومت فدایی رفیق کبیر حمید اشرف نسبت داد، فداییان ومجاهدین وجودشان پر از مهر ومحبت وعشق وعلاقه به خلق بود چگونه می توانستند دو کودک معصوم را بکشند، در جریان نبرد سیاهکل بعضی از رزمندگان فدایی توسط روستائیان نا آگاه محاصره می شوند رفقا با اینکه می توانستند با رگبار مسلسل خود محاصره را بشکنند وبگریزند اما به خاطر عشقی که به خلق داشتند به سوی آنها شلیک نکردند و به دست جلادان ساواک اسیر گشتند آنوقت چگونه این امکان دارد این فداییان خلق دو کودک معصوم را بکشند.
حماسۀ قهرمانانۀ نبرد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران در دهه پنجاه به قدر کافی بزرگ وافتخار آفرین است وبعد از گذشت سالیان هنوز این اسطوره های مقاومت فدایی ومجاهد در دل مردم ایران جای دارند وبسیاری از جوانان میهنمان نیز با مبارزات آزادی خواهانه فداییان ومجاهدین در دهه پنجاه آشنایی دارند واحترام می گذارند. بازماندگان ساواک شاهنشاهی ومزدوران رذل وزارت اطلاعات آخوندها بدانند با این لجن پراکنی ها چهره های تابناک اسطوره های مقاومت فدایی ومجاهد نزد خلق ایران مخدوش نخواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانمها اقایان . کار عده ای جوان که نام و وظیفه خود را ادم گشی و چریک فدائی و یا مجاهد خلق گذاشتند از بنیاد خطا بود و نتیجه کار ی که انها کردند را ما امروز در چهره جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم.
نتیجه کار فدائیان در بست در خدمت حزب توده ایران قرا رگرفت و ثمر کار دهها مجاهد در خدمت اخوند در امد.
ما اکنون با سرنوشت تلخ مجاهدان مسلمان و رهبر ان رجوی و رفتن به عراق و دیگر داستانها اشنا هسیتم و همین گونه با سرنوشت صدها توده ای و فدائی که اعدام و در بدر شدند . ما اکنون با سرنوشت سیاه و تلخ مردم ایران روبرو هسیتم و پرسش این است که ایا جوانان انروزی با دست بردن به اسلحه کاری خطا نکردند؟ پاسخ با شماست ولی مقایسه کوچک نظام سابق با همه عیبها با نظام اسلامی کنونی نشان میدهد ان خط مشی چریکی و دینی چه بلائی بر سر مردم اورد.من از همه

مجاهدان و فدائیان و توده ای ها میپرسم چرا تا کنون وحدتی بین شما برای سرنگونی نظام پیش نیامده است ؟ ایا نظام کنونی بهتر از نظام سابق است ؟ ایا جز این است که هر گروهی از شما به تنهائی خواهان گرفتن قدرت و دیکتاتوری حزبی و سازمانی و دینی خود میباشد ؟ در دیگر کشور ها با چریک ها و دیگر تروریستها دولتها چه رفتاری دارند ؟
فدائی و مجاهد دوگروه تروریست و ادمگش بودند وسازمان ساواک برای امنیت کشور باید انها را دستگیر و خانه های تیمی را نابود میکرد . همین حسن نیت ساواک کافی است که بنا براسناد و شهادت زنده گان مسعود رجوی به دلیل همکاری با نیروهای امنیتی از اعدام نجات یافت و همین نجات یافته فریب کار هزاران ایرانی را به گشتن داد .از سازمان ساواک باید قدردانی کرد .
نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین می گم به ضد نادان با این کامنت منطقی ودرست خود، نظر ایشان در کنار نوشته های آقایان اقبالی وجویا ، بهترین و منطقی ترین کامنت این بخش بود. مدعیان اگر پاسخی به ایشان دارند بدهند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

به اژدر عزیز؛

ما در نشستی تصویب کردیم که:
"سایت، همگامی و اتحاد عمل کلیه نیروهای سکولار ایرانی برای حقوق بشر و دمکراسی در کشور را پی می گیرد."
در باره ما (سایت ایرانگلوبال)
معنای این بند الویت نخست آزادی و دمکراسی برای ایران است و هنگامی همپیمانی مشروط به باجگیری قومی گردد، این بمعنای پشت کردن به اصل همکاری مشترک ما می باشد.
کسانی که زیر این بند را امضاء کردند یا مطلب را درنیافتند ویا میان گفتار و کردارشان تناقض است.
از لحاظ سیاسی؛
تا هنگامی که آزادی و دمکراسی الویت نخست ما برای ساکنان ایران نگردد و نخواهیم بر سر این دو اصل همقلم شویم، ایراندوستی شعاری تهی مایه است. همانطور که شما خود را از من ایراندوست تر می دانید، از شما چه پنهان، من بیش از شما خود را دوستدار آذربایجان میدانم و تردیدی ندارم که بیشترین آسیب ها به آذربایجان و آذربایجانی ها از سوی پان ترکیسم

وارد خواهد شد. از نظر من چند محفل اذربایجانی که عمدتن اعضاء قدیم حزب توده و اکثریت بوده ویا هستند، بازیچه پان ترکها شده اند.
مبارزه برای حقوق طبیعی و نقض شده مردمان آذربایجان و اذربایجانی ها نه از خاستگاه مغول و مغولیسم پان ترک ها، بلکه از راه همپیمانی سکولار دمکراتیک ایرانیان و در بستر دمکراتیزه کردن جامعه و گذر از حکومت اسلامی میسر است.
من اقداماتی را که توسط محافل عقب مانده عشیرتی خارج از کشور صورت می گیرد و ناظر بر "همگامی و اتحاد عمل کلیه نیروهای سکولار ایرانی برای حقوق بشر و دمکراسی در کشور" نیست را شایسته پشتیبانی نمی دانم.

در ایران یک دشمن مشترک وجود دارد و انهم حکومت اسلامی است. پان ترک ها شمشیرها را برای جنگ با ایران (نام شب= "شوونسیم فارس") بیرون کشیده اند. این محافل باید جایگاه خود را تعریف و تعیین کنند. موضوع همپیمانی با ایرانیان ازادیخواه و سکولار دمکرات برای ساختن فردای بهتر است یا همسوئی، همدلی و همکاری با فاشیسم پان ترک است که تنها زبان خشونت و خونریزی را میشناسد.
ایران خانه شهروندان کشور است و من هیچ قشر و قبیله ایرانی را نمیشناسم که بخواهد این خانه را به آتش بکشد. زمزمه کردن شعار تجزیه طلبی بیخ گوش اپوزیسیون برانداز، از سوی حکومت اسلامی و شاهپرستان می اید. آنها می خواهند با پخش تخم بی اعتمادی میان جامعه ایرانی، بقاء استبداد را یک ضرورت جلوه دهند.
ایرانگلوبال تا حد زیادی زبان و فرهنگ پرخاشگری، تنفر قومی -نژادی، تفرقه و ایران ستیزی را ترویج کرد و نتوانست بعنوان رسانه ای ایراندوست، موفق باشد.

سایت ایرانگلوبال از نظر سیاسی با مشکلات جدی مواجهه شده که باید برای آن چاره اندیشید. . این امر تنها با رعایت قرارهای مصوبه و از راه گفتگو میسر است.

************************************
در پایان به چند نکته اشاره می کنم:

اقای توکلی از "تبعیض مثبت" سخن گفته اند. پرسش اینست که "تبعیض مثبت" چه تفاوت کیفی -منطقی با "خودی ها و ناخودی ها" دارد؟!
آقای اژدر بهنام آمد ابرو را درست کند؛ چشم را کور کرد:
"حالا جمع مدیریت سایت وجود ندارد و آقای توکلی این امتیاز را به همکاران هر روزه سایت داده است. تصور می‌کنم با توجه به زحمات زیادی که این همکاران می‌کشند، امتیازی غیرعقلانی نیست".
یعنی زحمت در ازای چند ساعت یا چند روز بیشتر ماندن مقاله در صفحه نخست سایت ایرانگلوبال؟!
مگر فردی از همکاران انتظار حق ویژه داشت ویا دارد؟
با این فرهنگ برای رفع تبعیض می جنگید؟

در مورد سیستم امتیازدهی در ایرانگلوبال آقای اژدر بهنام نوشت:
"این سیستم در اساس، با آدرس آی پی پیوند دارد. به همین دلیل هم سیستمی ناتوان است. تا آنجایی که اطلاع دارم، متاسفانه با امکانات علمی و فنی موجود نمی‌توان جلو سوءاستفاده از آن را گرفت زیرا آدرس‌های آی پی کاربران اینترنت، به اشکال متفاوت، مرتبا در حال تغییرند".
این سیستم هم شبیه انتصابات در حکومت اسلامی است که نام انتخابات را یدک می کشد. آبرومندانه تر اینست که در این فضای آلوده کینه توزانه و متشنج، از خیر ان گذشت تا عرصه تازه برای تخریب و کشمکش ها گشوده نشود.
ما همچنان سنت های سازمان های مخفی یدک می کشیم. سنت های که با با تمرکز اطلاعات در درون یک سازمان باندهای خودی و ناخودی ایجاد می کرد. ایرانگلوبال یک رسانه علنی ست که اگر قرار باشد تقسیم کار دمکراتیک بر آن حاکم شود، آنگاه موضوع خودی و ناخودی کنار می رود.
با مهر و احترام
اقبال اقبالی
نوشته شده توسط: Anonymous

آدمیّت مُرده!
فریدون، مرسی باکو...

نوشته شده توسط: Anonymous

شاید حتی هیچ ضرری برای شما نداشته باد که قسمتی از کامنت شما زدوده شود. آخر عزیز من ... گفتن هم مرزی دارد. اگر در کامنتهای شما ، آقای لوایی و آقای جداری این چند کلمه اتنیک، فاشیست و شوونیست را حذف کنند دیگر چیزی شما برای گفتن ندارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

صمد بهرنگی یک انسان روشنفکر، یک معلم و یک نویسنده بسیار با استعداد بود.
او متفکر و مبارز چپ و دموکرات است که در آن شرایط ایران پایانی جز چریک های فدائی خلق نداشت، نشانه واضح این چریک شدن را هم میشود در 24 ساعت در خواب و بیداری یافت آنجا که لطیف دلش میخواهد به جای شتر، مسلسل پشت شیشه را داشته باشد.
هزارانی چون بهروز دهقانی یا علیرضا نابدل هم که غرق نشدند، راهی بجز چریک شدن نیافتند، سطح آگاهی و سواد اجتماعی ایران استطاعتی بیش از این نداشت.
امروز، همه این ها بدیهیات است، اما چه سود برای یک نژاد پرست؟
او نماینده اردوغان جنایتکار در مقابل خامنه ای است. او درد مردم ندارد و هر موضوعی وسیله ای در راه خدمت است.
امروز صمد را لازم دارد پس ابائی از گیج بودن هم نیست: "روزگارى اعتقاد داشتم صمد خويشتن را غايت مى داند اما اكنون دريافته ام كه او ديگرى را غايت مى داند." چه مهملات صوفیانه و بی ربطی !!

نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید این محمدرضا لوایی چقدر از سواد ادبی دور است که درباره اسطوره آرش میگوید: " اتفاقاً داستان جعلى و مسخره ى آرش كمانگير دليل خوبى است بر ما كه بگوييم جماعت پانفارسيسم همه ى اقتدار و سياست و اقتصاد و تقدير يك قوم را به بازوهاى مردى گره مى زند كه زاييده ى توهم و معجزه و چاخانيسم است". یعنی این آدم اصلا معنی اسطوره را نمیداند و بجای نقد ادبی یک مشت عبارات لمپنی ردیف کرده است. درک نمیکند که اسطوره با تاریخ فرق دارد و نشانگر شیوه تفکر مردم باستان و برداشت آنها از پدیده های جهان است. با این "دیدگاه" اقای لوایی آثار هومر و دانته و حماسه گیلگمش هم که از دستاوردهای ارزشمند فرهنگ بشری هستند "جعلى و مسخره و چاخانيسم" هستند! واقعا سیاه کردن صفحات یک سایت اجتماعی و فرهنگی با چنین ادبیات نازل و سخیفی شرم آور است.

نوشته شده توسط: دیرنج مین ائللی

درشگفتم که بعضیها در خصوص کشوری که دهه ها در آن زیسته اند باندازه کافی اطلاعات ندارند و حضورشان فیزیکیست. گویا کامنتی میتواند به تعقیب قنونی!!! کامنت گذار منجر گردد!!! انصاریون وابسطه به داعش در انگلستان تظاهرات راه انداخته خواهان مرگ انگلیسیها می شوند. حتی یک نفر دستگیر نمی شود اما تحت کنترل قرار می گیرند که اگر وارد مرحله عمل شدند بگیرند. چپ گراهای آنارشیست که به نابودی بورژوازی از طریق اعمال زور معتقدند در کنار خیابان نشریه های خودشان را می فروشند وبا بلندگو مردم را به شورش و کشتار دعوت می کنند. کسی هم مانع کارشان نمی شود و تنها در تظاهرات خشونت آمیز, آنهائی را که به مردم, پلیس و یا اماکن عمومی حمله می برند دستگیر می کند. تازه انگلستان دموکراتیک ترین کشور غربی نیست. بهتر است کامنتهای تند و تیز یکی از روزنامه های غربی را ببینید و از دنیای وهن و تعقیب و غیره ایرانی خود را خلاص کنید.

اگر می خواهید حوادث آینده جامعه ایرانی را شوکه و فلج نکند از تمامیت ارضی, ایرانپرستی, کورش و تاریخ و غیره تقدس زدائی کنید. احتمال بوجود آمدن خلا کامل قدرت در آینده نزدیک در ایران بسیار زیاد است و اگر میخواهید مردم در یک عکس العمل دفعی به جنایتکارترین سیاسیون نپیوندند و همه جارا به اشوب نکشند تابو ها را بشکنید. سانسور تحت عنوان نفرت پراکنی قومی, اسیب به وحدت ملی , توهین به ملت و ایران و غیره بزیان منطقه و آینده مردم است و اسم رمز بازتولید دیکتاتوری آینده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

در قانون اساسی تمام کشورهای آزاد و دمکراتیک اروپا و امریکا ماده و بند و تبصره ای وجود دارد که دهات و شهرها و استانها و فدرالها حق تجزیه و جدایی از کشور مادر ندارند حتی اگر مردم آن منطق خواهان جدایی هم باشند چون نظم جهان بهم خواهد ریخت . مانند قانون اعدام ، اگر در بعضی کشورها مردم به اجرای حکم اعدام رای دهند ، چون در قانون اساسی خلاف آنست ، پس اینگون رای عموم و رای شعبان بی مخ ها مورد توجه قرار نمی گیرد . اگر در آذربایجان مردم رای دهند که زبان فارسی ممنوع است ، باز هم این رای انکار خواهد شد و مدعین را دستگیر و تنبیه خواهند کرد . نتیجه پان ترک بیسواد تجزیه طلب باید دست از تئوری بافی های قلابی و من درآوردی بردارد و سراغ شعر و ترجمه ادبیات رویایی چوپانی خود برود و اینهمه اینجا راجع به شبر گنجشک و پشکل اتم بحث های زرگری را باز نکند که آبروی حود و زحمت ما میدارد .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

هیچ مردمی را نمی توان برای همیشه به زندگی مشترک مجبور کرد.
زندگی مشترک یا جدایی داوطلبانه است.
و حق طبیعی هر مردمی ست که با داشتن شرایط لازم به آن تحقق بخشد.

تلاشی یوگسلاوی ، چکسلاواکی و شوروی سابق این اصل را عملا برای چندمین بار در تاریخ اثبات کرد.

بنابرین کسانی که چشم بر این تجارب می بندند و با خیالات ناسیونالیستی خود دوستدارند با فاشیسم اسلامی متحده شده و حق مشروع جدایی را از مردم سلب کنند بهتر است متوجه باشند که متحد چه کسی هستند و به چه راهی پا گذاشته اند. و به ماهیت خود پی ببرند.

آنچه در میان مردمان گوناگون ایران جریان دارد « جنبشهای ضد تبعیض زیر خاکستر» است و از این رو نیز دموکراتیک اند.
در جنبشها، گروههای ضد دموکراتیک هم یافت میشوند ولی نمی توان به بهانه ی یک گروه ، کل جنبش ضد تبعیض را با دید ناسیونالیستی خود، زیر سئوال برد .

جنبشهای ضد تبعیض با هیچ جریانی خارج از خود متحد نخواهند شد تا وقتی که مطمئن شوند حقوق شان را کسب میکنند.
کسانی که در اندیشه ی رفع مشکل حکومت اسلامی هستند لازم است با خواسته های جنبشهای ضد تبعیض موافقت کنند.
جنبشهای ضد تبعیض بیدی نیستند که با اتهامات واهی از قبیل پان و غیره بخود بلرزند. این جنبشها چناران صد ساله اند. و ریشه در دل میلیونها انسان ستمدیده دارند.

من جدایی خواه نیستم ، ولی از حقوق جدایی خواهان دفاع میکنم. مثل حقوق خودم.
نوشته شده توسط: Anonymous

من هر شش بخش نوشته های شما را خواندام سه تا نتیجه هم گرفتم
1- شما دقیقا همه ان چیزی را که غربی ها در فضای غربی نوشته اند را تکرار کردید و هیچ چیز تازه ای نداشت
2-هیچ شناختی از محیط به وجود امدن اسلام نداشتید حتی با ان اشنا هم نبودید
3-به شما پیشنهاد میکنم کتاب "اسلام های متعارض" امیر حسین خنجی را از نت دانلود کرده بخوانید اثر ارزشمند این دانشمند بزرگ برای همه ارزش خواندن دارد
تذکر: از نظر من اینده ایران کشوری لاییک خواهد بود دین و عقیده هر کس برای خوداش محترم خواهد بود فکر اینکه من چون سنی ام فلان و بهمان ام را از سرتان بیرون کنید

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
فراموش کردم یک مورد مهم را بنویسم (مهم از نظر خودم). (وقتی سن و سال بالا می‌رود برخی مطالب فراموش می‌شوند.)
مدتهاست من، که گویا جزو ایران‌ستیزان هستم، از سایت کنار کشیده‌ام و هیچ دخالتی در تصمیم‌گیری‌های آن ندارم. و شما و آقای جویا جزو همکاران اصلی سایت هستید.
من و شما دیگر خوب می‌دانیم که شمردن ایرادات و اشکالات به تنهایی کافی نیست و لازم است راه حل و پیشنهاد مشخص داده شود. چه راه حلی برای برون رفت از این وضعیت و برای بهبود سایت دارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تازە ترین هزیانهای فاشیستی اسلامیستی اوردغان همە میدانند جبهەی النصرە در سوریە یک سازمان مسلح تروریستی اسلامی تند رو است کە با القاعدە و الظواهری رهبر القاعدە بیعت کردند بنا بر این جبهەی النصرە بە بخشی از سازمان القاعدە تبدیل شدە و امروز اوردغان در یک کنفرانس با حضور خبر نگارها صراحتأ از آمریکا و غرب خواست کە بە جبهە النصرە کمک کنند بە جای کمک بە YPD و کوردهای سوریە بنا بر این اظهارات اوردغان کف کردە برای جهانیان آشکار کرد کە کشور تورکیە بە تروریستهای القاعدە و النصرە کمک لجستیکی و نظامی میکند و کشورهای دیگر نیز مثل تورکیە بە النصرە و القاعدە کمک کنند
با این آحتراف اوردغان هیچ شکی نمی ماند کە تورکیە بە داعش نیز کمک میکند

پان اتراک آدری در مورد این آخرین صحبتهای اوردغان چە میتوانند بگویند ؟؟؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
نمونه‌ای که من آوردم، تنها یک مورد از دهها موردی بود که در این باره نوشته بودی. آدرس مشخص هم داده‌ام تا سوءتفاهمی پیش نیاید. گفتگوی ما در آنجا و در مقالات و مطالب دیگر وجود دارد و اگر کسی بخواهد، می‌تواند به آنها مراجعه کند.
تنها به یک جنبه از این گفتوهایمان اشاره می‌کنم و آن اینکه همان زمان هم نوشتم که ما بحثی درباره آزادی بی قید و شرط گفتار و نوشتار سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی نداشتیم بلکه بحث ما صرفا درباره توهین بود. من معتقد بودم که توهین و فحاشی در چارچوب نظر نمی‌گنجد و باید حذف شوند و شما این را بهانه‌ای برای سانسور می‌دانستی. لطفا یک بار دیگر به گذشته برگرد و ببین.
به هر حال آنچه که در گذشته گفته و نوشته شده، یک جنبه قضیه است و آنچه که امروز گفته و نوشته می‌شود، جنبه‌ای دیگر و بسیار مهم. همانگونه که نوشتم، خوشحالم که امروز بر این نظر هستی و امیدوارم این نظرت را به همگان تعمیم دهی و تنها شامل حال "قوم‌گرایان" نکنی.

نوشته شده توسط: Anonymous

خطاب به عبدالربه زاهدانی! مثل اینکه خیلی مهمی ، دانشجو بلوچ هم سراغ داری! من که باورم نمی شود، اگر راست میگی به آنها بگو که به زبان بلوچی چند جمله بنویسند، تا من برایت به فارسی ترجمه کنم. ۱ . تو به من بگو چرا باید یک فرد تورک خودش را بلوچ جا بزنه؟ هدف و انگیزه آن فرد تورک را میتوانید برآیمان توضیح بدهی . ۲. اشخاصی که هم نام بردی "یک نفر "،"بولان بلوچ" ،و "جمال نارویی " به من ربطی ندارید. در ضمن جمال نه درست اش "جما "یکی از نامهای کهن بلوچی که مترادف کلمه "جمعه "میباشد. اینکه چرا هم تو و هم شاکر حارثی "جما نارویی " را جمال نارویی اشتباها نام بردید این است که شما دو شخص نیستید، بلکه یک نفر هستی. ۳. این همه کینه وتنفر در مورد تورک ها و بلوچها و ...را چطوری شبانه روزی ۲

تو حمل میکنی. بقول ضرب المثنی بلوچی "ای دگار چتو تئی پیمین مردمان سئ گیت " ترجمه" زمین چطور ادمهای مثل تورا تحمل می‌کند ".
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اژدر عزیز؛
من لازم نمیدانم به برخی مسائل در سطح علنی بپردازم؛ اما اشاره ای می کنم به این نکته که نوشتید: "خوشحالم که در مورد توهین به این نظر رسیده‌اید. سابقا نظر دیگری داشتید و عدم انتشار توهین را بهانه‌ای می‌دانستید برای سرکوب نظرات مخالف."
از شما نقل قول می‌کنم: "توهین به شاه، خدا، اسلام، نژاد، قوم و … همواره بهانه هائی برای سرکوب و گره زدن زبانها بوده است. "
آنچه آنروز نوشتم با سخن امروز من در تناقض قرار ندارد. نقل قول به تنهائی گویا نیست!!! مقدمه و موخره داشت و دفاع من از آزادی های بی قید شرط سیاسی (با تاکید بر گوهر سیاسی)، عمری 38 ساله دارد.
اما انچه را در تاریخ 04/04/2014 نوشته بودم:

این روزها مباحثات پیرامون آزادی بیان و شرط و شروط آن به مسأله روز گروهی از دست اندرکاران، همکاران و خوانندگان ایرانگلوبال تبدیل شده است.
نگرش نسبت به آزادی از فیلتر منافع سیاسی، اجتماعی، طبقاتی عبور می‌کند و نمی‌تواند مهر منافع و مصالح حاملان را در درازمدت حاشا کند. دیکتاتورها و مستبدین همواره پشت مفاهیم کلی و پوپولیستی پنهان شده اند تا بیاری آن‌ها برای نفی آزادی و دمکراسی «مشروعیت» سیاسی کسب کنند.
در دوران رژیم ستم شاهی خدا، شاه و میهن(با تعبیر ملوکانه) تا حد قدیسین ارتقاء داده شدند و دوران 35 ساله ستم دینی و سلطه اسلام و اسلامگرایان بر ایران و ایرانیان، هر آنچه مغایر با اسلام، فرهنگ، سنن و دین عرب بود؛ توهین، کفر و جرم محسوب شده است. و حتی دفاع از خود در برابر دخالت اوباشان در امر پوشش شخصی بعنوان محاربه با خدا محسوب می‌گردد. هر مبارزه آزادیخواهانه برای رهائی از زیر سیطره و جباریت اسلام و اسلامگرایان با بهانه توهین به اسلام و قیام علیه الله سرکوب می شود.
توهین به شاه، خدا، اسلام، نژاد، قوم و … همواره بهانه هائی برای سرکوب و گره زدن زبانها بوده است. تحمیل و تعمیم «تقدسات» شخصی به «تقدسات» اجتماع بستر دیکتاتوری و استبداد را مهیا می کند و پیگرد آن، دستگاه های عریض و طویل تفتیش عقاید و سرکوب بعنوان شکل عریان سیاست تجلی یافته و از حنجره "تقدسات" احکام سانسور، شکنجه، اعدام صادر می شوند.

*********************************
فرستاده شده توسط اقبال اقبالی در جمعه, 04/04/2014 - 23:12
Vote up!
0
Vote down!
-1
نظر:
اژدر گرامی؛
سیاست ما در قبال آزادی گفتار و نوشتار نمی تواند بر "اصول" اخلاقی استوار گردد. ما مجاز نیستیم فردی را بخاطر لحن گفتار سانسور کنیم. من در مباحثات درونی مان مکررا بر این امر تاکید کرده ام که از آزادی های سیاسی دفاع می کنم و نه آزادی فحاشی!!! نظر من روشن است که "باید بر ضرورت وفاداری به آزادی‌های بی قید و شرط گفتار و نوشتار سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی تاکید کرد."
من نظر سیاسی ام را همه جا شفاف و با صدای بلند اعلام کرده ام: "صورت مسأله ما در ایرانگلوبال، کشور ایران، سرنوشت مطلوب و شایسته برای انسان ایرانی و کوشش برای نهاینه کردن آزادی و دمکراسی است!"
هدف من (چون خواست اکثریت ملت ایران) ساختن کشور بگونه ایست که همه شهروندان اش از زندگی انسانی، سرافرازانه و شایسته برخوردار گردند!

پنهان کن ادامه نظر
ادامه نظر...:
و در این راه قطعن در برابر کسانی که قصد ویرانی کشور را دارند (همسو با جنایتکاران حاکم) نتنها خواهیم ایستاد، بلکه بزرگترین جبهه سیاسی - دمکراتیک را برای درهم کوبیدن نظام و در عین حال حفظ ایران تشکیل خواهیم داد. مبارزه در زمان شاه و شیخ از موضع رهائی مردم و ساختن کشور بود و چون شاه و شیخ را برای ایران مضر میدانستیم همه زندگی را هزینه گذر از انها کرده و خواهیم کرد.
در مورد نظرات خوانندگان از هر قشر، طبقه و طیف زیر نوشته های خود را بلامانع می دانم. همانطور که فتوای قتل من توسط یک قومپرست فاشیست هم در زیر نظرات در ایرانگلوبال درج شده بود.
اژدر گرامی؛
من تردیدی ندارم که فاشیسم قومی - نژادی در هرجا قدرت گیرد؛ نخستین قربانیانش آزادیخواهان بومی هستند و هزاربار وحشیانه تر از پان اسلامیست های حاکم هستند. استراتژی گذر از جمهوری اسلامی نمی تواند بدون افشاگری و منزوی کردن ارتجاع قومپرست و نژادپرست متحقق گردد. ما باید به همپیمانی نیروی آزادیخواه، دمکرات، ایراندوست و عدالتخواه بیندیشم؛ حتی اگر با "لحن گفتارشان" موافق نباشیم.
در ضمن براین باورم که قومپرستان در برابر استدلال و منطق آقای سعید بشدت کم آورده اند و سانسور ایشان به دلیل لحن گفتار می تواند همسوئی با قومپرستان را تداعی کند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اژدر جان،
-من اندیشه های خود را« رک و مدلل» مطرح کرده ام ، نه تنها برای مطالعه، بل برای نقد نیز. ولی نقدی ندیده ام. کسی سخنی دارد بفرماید.
- انحلال مدیریت ربطی به «ایران پرست ؛ ضد تبعیض » نداشت. و سخن از کودتا نیز به همین شکل بی معناست.
- دوست داشتن فاقد قالب و اجبار است.
دوست داشتن قالبی و اجباری برای من بی معنا ست.
یادش به خیر آن رییس جمهور را که پرسیدند آلمان را دوست داری؟ گفت من زنم را دوست دارم.
- کامنت یاشار به درستی عدم انتشار خورد. ولی برخورد نظریان نیز در کل ناسیونالیستی بود. و نادرست.
- صاحب سایت هر طور دوست داشت و راحت است میتواند کار کند و آنرا اداره نماید. حق اوست و محترم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من بدیدن نفرت درنوشته آقای اقبال اقبالی نمادفرافکنی شئونیسم فارس راباتمام وجودسفارش میکنم.ایشان یکی ازدروغگویان ونفکرت پراکن های این سایت دموکرات میباشد.
دراین نوشته اگرتوجه کنیدفرافکنی صدساله شئونیسم فارس راایشان بدرستی نشان داده وحق نامشروع نانوشته وغیرقانونی رابرای خود،وهمفکران خودبیغمابرده است.چندین تهمت ودروغ رابه دست اندرکاران سایت زده که جوابگوی آن طبق نظرآقای بهنام به خودشان مربوط میباشد.
ولی این آقا .... خودراایرانی وایران دوست ودیگران راقوم گرا وضدایران معرفی کرده است.
من حرفم دراین جاست که این آقا وهم فکران آنهایعنی قوم پرستان فارس شئونیست ضدآزادی ومهاجرهندی (تاجیک .افغانی.پاکستانی.هندی)خودراایرانی وایرانی های اصیل قدیم تورانی راضدایرانی دانسته ،
فرافکنی رامیخواهندطبق نویسندگان درباری شاهنشاهی وفراماسیونری جا اندازد

انگاریک لرویاپارسی هندی وافغانی ویامازنی تاجیک بیایدبه یک تورک تهرانی بگوید،که شمادرتهران مهاجرید.من حتی معتقدهستم به یک اصفهانی وشیرازی هم این خودمهاجران حق فرافکنی ندارند.زیرا که آنهااگرچه تورکان آسیملاسیون شده میباشند،ولی ازامثال آقای اقبالی ایرانی ترند.
همین آقای اقبالی ویادیگرمقاله نویسان، بفکرمن دخیل درگذاشتن یانگذاشتن کامنت هادرمقالات خودبطریقی هستند،که جندین متن من راکلادرجواب آنهاحذف کرده ونگذاشته اند،چاپ شود.
درست است که مقالاتی برخلاف من وشمادراین سایت نوشته وگذاشته میشودبازهم هزارباربهترازسایرسایت های دیگراست.حتی بی بی سی وصدای آمریکاهم دربیان نوشته هاسانسوررابنفع شئونیسم فارس می گذارند.
آقای اقبالی مااگرحرفی ونوشته ایی داریم این دلیل برضدیت باایران وتوران وهندوافغان نیست.این راشمااگریک سیاسی کارحرفه ایی باشی ،که نیستی درکش رالازم بدان.
ماشعارنمی دهیم وحق وحقوق همه رابه اندازه گستره جفرافیایی وجمعیتی وحتی قدرت علمی زبانش میخواهیم.ولی شماجزدروغ ونفرت پراکنی ودشمنی زایی بجای گفتگوکاری دیگرنمی کنی.
همین یک متن خودرانگاه کن میخواهی همه رابهم بریزی تابافرافکنی خود وهمفکران قوم گرای مهاجرخودرامحق جلو دهی.
ودیگرراضدایرانی وضدپاسیان.
دردکشورایران فارس هانیستند.دردهمه تورک وفارس وعرب وبلوج.کورد.ترکمن وحتی لرشئونیسم فارس وعوامل استعماری واستعمارپروری همچون همفکران شماست.
نوشته شده توسط: Anonymous

حکایت گندم ری بود!

متاسفانه مرحوم محبیان در دام اطلاعات جمهوری اسلامی افتاد و به بازی آنها به هنگام سفر احمدی نژاد به آمریکا تن داد.
وی بر این باور بود که رژیم فرهنگ کش آخوندی به خوانندگان خارج از ایران , اجازه فعالیت خواهد داد. وی بشدت در اشتباه بود , نه تنها او , بلکه بسیاری از این قبیل هنرمندان که هنوز به انتظار بارقه امیدی از ولایت خامنه ای نشسته اند و به وقت وقت اش , سفره حضرت عباس پهن می کنند!
بقول پرویز صیاد , من تف دهانم را حتی در جمهوری اسلامی نخواهم انداخت. خوب است تا سرنوشت حبیت که تن به تمامی خواسته های رزیم مذهی داد و حتی برای بسیجیان و اوباش جنگ ضد میهنی سرود خواند و خوش خدمتی کرد , درس عبرتی شود برای تمامی هنرمندان ایرانی.
صدای آنها متعلق به مردم ایران است و بین مردم ایران و این رژیم سرکوبگر, دریایی از خون.

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی ممنون از اخبار روز که سوال ما را مورد توجه و جواب روشنی به ان داد. تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت بالا: لاشخور لاشخور که می گویند یعنی همین اگر اجازه می دادن این 3 مقام جسد را به 3 قسمت پاره می کردن
و با خود می بردن . و در اخر اینکه یهودی ها خواستند بگویند که این جسد فقط متعلق به مسیحی و مسلمان نیست ما هم شریک هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقایان شلوغ نکنید هیچ مقامی برای احترام به ان مراسم نرفته بود
کلینتون برای جمع اوری رای سیاه پوستان برای زنش در انتخابات ریاست جمهوری در ان شرکت کرده بود
اردوغان برای تبلیغ مذهب مسلمانی در ترکیه در ان مراسم شرکت کرده بود.تا به شهروندان تورکیه نشان دهد که قهرمانها هم مسلمان هستند و به همین خاطر ما برایش احترام می گذاریم.
نماینده یهودی ها هم برای نشان دادن اینکه در امریکا فقط مسیحی و مسلمان نیست یهودی هم است
و نوعی برابر و همطراز نشان دادن یهود از نظر مقام و اهمیت با مسیحی و مسلمان بود
و گر نه یهودی ها این دوستی با مسلمانها را باید در فلیسطین ثابت کنند نه در کنتاکی امریکا.
البته این مراسم تقریبان در تمام نقاط جهان پخش میشد و به همین خاطر تبلیغات در ان ارزش داشت
بیچاره محمد علی کلی که از جسدش هم سو استفاده می کنند

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز،
زمانی من هم عضوی از مدیریت سایت بودم و البته بسیار دیرتر از شما به این جمع پیوستم.
1- بخش اول تذکر شما در شماره 1 کامنتتان به آقای توکلی برمی‌گردد و ایشان می‌توانند پاسخگو باشند که آیا واقعا "دو اندیشه سیاسی ایراندوست و قومپرست نتوانستند در مدیریت با هم همکاری کنند" یا اینکه انحلال مدیریت دلایل دیگری داشت. من شخصا اندیشه ایران‌ستیز را در مدیریت آن زمان سراغ ندارم. همکار عزیزمان ائلیار با اینکه گاهی عصبانی می‌شود، خیلی هم ایران‌دوست است و من خودم را ایران‌دوست‌تر از شما و دیگران می‌دانم. منتها شیوه دوستی هر یک از ما با این ایران بخت‌برگشته متفاوت است.
همچنین کیانوش است که می‌تواند پاسخ دهد که آیا کودتایی در کار بود یا نه و اینکه اداره بعدی سایت واقعا بصورت فردی بود یا "ظاهرا" اینگونه بود.

همچنانکه نوشته‌اید، در تقسیم کار درون مدیریت همواره یک منطقه ممنوعه وجود داشت ولی برخلاف آنچه که نوشته‌اید، این منطقه ممنوعه دسترسی به ایمیل‌های دریافتی نبود. من در این باره در کامنتی زیر مطلب "مصاحبه کیانوش توکلی با فعال زن مدنی( آذری) درباره فدرالیسم" مساله را توضیح داده‌ام که بخشی از آن کامنت را که به این موضوع مربوط می‌شود عینا در اینجا می‌آورم و آدرس آن را هم برایتان می‌نویسم تا بتوانید به آن مراجعه کنید:
"کسی که گفت من اطلاعات سایت را به کسی نمی دهم، من بودم و آن هم اطلاعات "بانک اطلاعاتی" سایت بود که اگر خواستید، هزار بار خواهم گفت که من این اطلاعات را به کسی نمی دهم. تنها کیانوش، من و کسی که سایت را ساخته، به آن دسترسی دارد.
برخلاف ادعای شما، همه اعضای مدیریت به ایمیل های سایت دسترسی داشتند. شما ایمیل ها را نمی خواندید و خودتان خواستید که برای شما فرستاده نشوند. با وجود اینکه من همان زمان به شما توضیح دادم، ظاهرا هنوز هم موفق نشده اید فرق بین "ایمیل" و "بانک اطلاعاتی" را متوجه بشوید.
کسی نمی تواند از روی ایمیل عوامل جمهوری اسلامی را شناسایی کند. اگر شما می توانید و راه آن را می دانید، لطفا به من هم یاد بدهید.
برای دانستن اینکه یک نفر کامنت ها را با نام های متعدد می نویسد، به دانستن آدرس آی پی نیاز است که همه اعضای مدیریت و از جمله شما، به آن دسترسی داشتند.
ما آدرس ایمیل کامنت نویسان را نداشتیم و نداریم.
من شخصا راهی نمی شناسم که از روی آدرس ایمیل یا آدرس آی پی، به خصوصیات افراد و وابستگی شان به حکومت پی ببریم. شما اگر چنین راهی را کشف کرده اید، به دیگران هم نشان دهید تا سایت های خودشان را حفاظت کنند."
http://iranglobal.info/node/45725
همینجا اضافه کنم که کیانوش آدرس ایمیل کسانی را که برای کامنت‌نویسی نام‌نویسی کرده‌اند، دارد و اگر بخواهید می‌توانید از او بخواهید که در اختیار شما قرار دهد. طبیعتا تصمیم با خود کیانوش است.
نوشته‌اید: "اگر مسئولیت ها بشکل دمکراتیک و گردشی انجام میگرفت و "ارثی" نمی بود، اگر یک نظارت همگانی کارکنان سایت بر کارهای جاری انجام میگرفت؛ امروز کار بجائی نمیرسید که حیثیت سایت ایرانگلوبال، کارکنان و نویسندگان آن مرود پرسش قرار گیرد؛ چرا که در این سایت در روز روشن دیدیم که چه برخوردی با ارامنه و آقای ارسن نظریان صورت گرفت. برخوردی که نام ایرانگلوبال را بعنوان تریبونی برای فاشیست های قومی - نژادی ثبت کرده و می تواند مورد پیگیری قانونی قرار گیرد."
من با این نوشته شما صد در صد موافقم و یکی از اعتراض‌های من هم به کیانوش همین است. ولی یادمان نرود که زمانی در مدیریت پیشنهاد شد که مسؤلیت‌های "ارثی" برداشته شود و به شکل دمکراتیک و گردشی باشد. جلسه هم گذاشته شد و همه بجز شما به آن رای دادند ولی این تصمیم بر روی صفحه داخلی ما باقی ماند و اجرا نشد.
2- "اعطاء اکانت به کاربران" زمانی که مدیریت سایت موجود بود به این صورت انجام می‌گرفت که اگر کسی درخواست حساب کاربری می‌کرد و یا یکی از اعضای مدیریت پیشنهاد باز کردن حساب کاربری برای کسی می‌کرد، در جمع مدیریت مطرح می‌شد و اعضای مدیریت 3 روز وقت داشتند که اگر مخالفتی دارند بیان کنند. یعنی ایجاد حساب‌های کاربری جنبه محفلی نداشت بلکه با تصمیم مدیریت بود. پس از انحلال مدیریت، این کار تنها و تنها بر عهده کیانوش است. کیانوش تصمیمش را می‌گیرد و حساب باز می‌شود.
در مورد سیستم امتیازدهی من هم با شما هم‌نظرم. از نگاه من، امتیاز دهی نه تنها گرهی از مشکلات سایت باز نمی‌کند بلکه بر مشکلات آن می‌افزاید. یکی از این مشکلات توسط آقای جویا مطرح شده است.
3- خوشحالم که در مورد توهین به این نظر رسیده‌اید. سابقا نظر دیگری داشتید و عدم انتشار توهین را بهانه‌ای می‌دانستید برای سرکوب نظرات مخالف.
از شما نقل قول می‌کنم: "توهین به شاه، خدا، اسلام، نژاد، قوم و … همواره بهانه هائی برای سرکوب و گره زدن زبانها بوده است. "
http://iranglobal.info/node/31355
4- من هم با شما هم‌نظرم که نامه آقای کاوه جویا "به تعمق و برخورد مسئولانه و نه "جبهه گیری" نیاز دارد!"
به نظر من نامه آقای جویا به بررسی احتیاج دارد. می‌توانیم با بخش‌هایی از آن موافق باشیم و با بخش‌هایی موافقت نداشته باشیم. طبیتعا عدم توافق نشانه جبه‌گیری نیست. من شخصا تنها به توضیح تک تک موارد پرداخته‌ام و فکر نمی‌کنم که جبهه‌گیری کرده باشم. اگر چنین برداشتی از توضیحات من می‌شود، لطفا مشخص کنید تا با پوزش‌خواهی، آن را تصحیح کنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

به اردوغان اجازه ندادند چون قبل اش متن سخنرانی ایشان را میدانستند
مشروع سخنان معظم له بدین شرح بوده است:
مئمد ائلی کومور از بزرگان ورزش بوکس که درگذشت ایشان باعث اندوه بسیار شد از تورکان کوموری بوده اند
نام ایشان از دو جزئ "مئمد" و "ائلی"تشکیل شده است که هر دو نام ها ی تورکی اند و اما کلی این واژه مختصر شده واژه کومور به معنی ذغال و ذغالی و سیاه است چون که ایشان سیاه پوست بوده انذ این نام را بر رویشان گذاشته اند که ریشه در همان کومور تورکی دارد و...........
قرار است ایشان را انشالله به عنوان میراث مشترک با امریکا به ثبت برسانیم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسلم ریگی تورک اوغلان خوبه که شما به این درک رسیدید که بلوچ باشید امیدورام به این درک هم برسید که بقیه مردم بزغاله نیستند که شما بخواهید سرشان کلاه بگذاری و با نام دیگران و بقیه قومیت ها بنویسید
جدیدا این بلوچ ها چقدر بلا شدن
هر کدام یه سه چهار تا پسر تورک اوغلان ....
بولان بلوچ اسلم ریگی جمال نارویی
هیچکدام هم که به زبان بلوچی یه جمله هم نمیتوانند بنویستند چون احتمالا زبان مادری شان همان تورکی هست
ما را بگو چقدر این بلوچ ها را دست کم گرفته بودیم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای توکلی ، لطف کنید در انتشار مطالب مبارزان داخل کشور خسیسی نکنید و هر "تبعیض مثبتی" که برای دوستان خود به خرج میدهید برای مردم داخل ایران معمول دارید. فلسفه وجودی سایت شما مثل دیگر سایتهای فارسی زبان وجود کشوری به نام ایران است. پس فلسفه وجود خود را به یاد آورید و مطالب ایرانی های مبارز درون ایران را جزو اولویت ها قرار دهید. من نقطه نظرهای آقای کاوه جویا را درست میدانم و امیددارم که آقای توکلی عزیز با جنبش مردم ایران در مقابل رژیم کثیف جمهوری اسلامی همراه تر شوند. این رژیم است که دشمن همه ما از فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب و ترکمن است و اینکه دعوای مصنوعی قومی را جانشین دعوای همه مردم با این رژیم ضدانسانی کنید فقط به نفع رژیم تمام میشود. آقای توکلی عزیز کاری کنید که نام نیکی از شما به یادگار بماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام،سرزمین ایران چند ملیتی است،ایران چند زبانی است ایران چند فرهنگی است،واین زبانها فرهنگها مذاهب کاها وبیشتر سابقه تاریخی متفاوتی با هم دارند،واین مردم مختلف شرایط جغرافیای واقتصادی متفاوتی دارند،،واینها شرایط استراتژیکی متفاوتی دارند،واز طرفی دو یا چند تای انها منافع مشترگی هم دارند،....مثلا ترکها از نظر شرایط جغرافیای ،اقتصادی،فرهنگی وزبانی ومذهبی،کاملا با بلوچها متفاوتند،ترکها شیعه،ولی بلوچها سنی.ترکها دارای مناطق وابوهوای کوهستانی ودارای چهار فصل ولی بلوچها ،سرزمین کرم وخشک،ترکها زبان ترکی ولی بلوچها بلوچی.تاریخ ترکها تنیده شده در قفقاز،ولی تاریخ بلوچها تنیده شده در شبه قاره هندوفارسها.ترکها اقتصاد کشاورزی ودامی صنعتی وعلومی،بلوچها اقتصاد دریایی وعشایری وبومی سنتی.وباز دو فرهنگ متفاوت،،پس این دو ملت با این همه تفاوتی،مدیریت وسیاست متفاوتی میخواهد....وترکها از نظر فرهنگی ومذهبی وتاریخ

بهم اختگی بیشتری دارند وهمسایه سرزمینی هستند،ولی زبان کاملا متفاوت واقتصاد متفاوت وشرایط جغرافیای متفاوتی دارند.پس دارای منافع واشتراکات واز طرفی دارای شرایط متفاوتی هستند.ترکها با کردها دارای اقتصاد کشاورزی ودامی وابو هوای وتاریخ مشترک وتنیدای دارند،ولی دارای تفاوت مذهبی وفرهنگی متفاوتی هستند.ترکها با عربهای ایران دارای مذهب مشترک ولی از نظر زبانی تاریخی فرهنگی متفاوت هستند.ترکها با ترکمنها زبان مشترک وشرایط اقتصادی وفرهنگ تاریخ درهم تنیدای دارند،ولی از نظر مذهبی متفاوتند..ترکها با لرها هم از نظر سرزمینی همسایه مذهب مشترک تاریخ در هم تنیده وشرایط اقتصادی وابوهوای شبیه ولی از نظر زبانی متفاوت اند..با گیلگها همسایه سرزمینی واشتراگ اقتصادی وفرهنگی ومذهبی یکسان،ولی تفاوت زبانی دارند،با قشقاییها اشتراک زبانی فرهنگی وتاریخ درهم تنیده ولی بدون همسایگی سرزمینی،ترکها با مازندرانیها،اشتراک مذهبی ،اقتصادی کشاورزی ودامی مشترک ولی همسایه سرزمینی نبوده تفاوت زبانی دارند...ولی تمام این تنیدگیها وتفاوتها باعث خوشه خوشه شدن شده ودرعین حال اشتراکات جمعی وکلانی هم دارند،اول اینکه همه مسلمانند،دوم اینکه از نظر اقتصادی همدیگر را کامل میکنند،سوم اینکه تاریخ وفرهنگ درهم تنیدای دارند،سوم باهم درکناریگدیگر به ابهای ازاد راه دارند واز طرف اذربایجان به اروپا مرکز علم اقتصاد وصنعت وتبادل اقتصادی وصل میشوند،حالا انصافا برای همچو جامعه ای بهترین مدیریت وسیاست ،فدرالیسمی نیست،ودر این میان بیشترین وتنها مقاومت از طرف فارسها وجود دارد،واز طرفی دیگر از نظر اقتصادی ،تاریخی فرهنگی وزبانی فارسها ضعیفترین اینها ولی از نظر وسعت سرزمینی وتعداد جمعیتی در سطح خوی قرار دارند،واز نظر اقتصادی به علت کویری بودن سرزمینهای فارس زبان از نظر اقتصادی وکشاورزی ودامی واز همه مهمتر از نظر اب وابسته سرزمینهای مجاور یعنی اذربایجان کردستان مازندران لرستان وگیلانند،.ای کاش با اجرای فدرالیسمی در ایران موجب اتحاد واقعی ودر عین حال باعث برابری وعدالت میشدیم وای کاش مسعولین وتصمیم گیران فعلی ایران برای مدیریت فدرالیستی اقدام ومانع خشونت ویرانگر میشدند،ودر دراز مدت منافع فارسها بهتر ومطمعنتر تضمین میشد،فرس زبانهای عزیز دیر قبول کنید ،خون وخونریزی حتمی وشما بیستوپنج میلیون در کویرهای سوزان از تشنگی وکرسنگی هلاک خواهید شد.یاشاسین من ویاشاسین همسایگان ابدی من ونفرین بر خشونت
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

چند نکته در باره سایت ایرانگلوبال و نامه همکار گرامی آقای کاوه جویا؛
1-زمانی ایرانگلوبال سایت اقای کیانوش توکلی و دوستانش بود که بر اساس روایط و دوستی های محفلی اداره میشد. افرادی از خاستگاه های گوناگون با ایشان همکاری کردند. زمانی که مخاطبین سایت اقزایش یافت و ایرانگلوبال میدان تاخت و تاز ایران ستیزان قوم پرست شد، شرایط جاری سایت، در مدیریت انعکاس یافت و در واقع دو اندیشه سیاسی ایراندوست و قومپرست نتوانستند در مدیریت با هم همکاری کنند.
راهی جز کودتا علیه گرایش ایراندوست در ایرانگلوبال و اداره سایت بصورت فردی (ظاهرا) توسط آقای توکلی باقی نمانده بود. اداره یک موسسه رسانه ای بصورت فردی بسیار دشوار و حتی ناممکن است. از اینرو فضای محفلی پیرامون آقای توکلی (و نه یک اراده دمکراتیک) سمتگیری سایت را رقم زد.
البته در دوره های بحرانی، آقای توکلی بطرف طیف قوم پرستان غش میکرد و می کند!!!

در تقسیم کار دورن مدیریت همواره یک منطقه ممنوعه وجود داشت و دارد. انهم دسترسی همه اعضاء اداره کننده سایت به امیل های دریافتی می باشد که از آن طریق افرادی که از نام های های مختلف استفاده می کنند برای تمامی اعضای اداره کننده سایت مشخص شوند.
اگر مسئولیت ها بشکل دمکراتیک و گردشی انجام میگرفت و "ارثی" نمی بود، اگر یک نظارت همگانی کارکنان سایت بر کارهای جاری انجام میگرفت؛
امروز کار بجائی نمیرسید که حیثیت سایت ایرانگلوبال، کارکنان و نویسندگان آن مرود پرسش قرار گیرد؛ چرا که در این سایت در روز روشن دیدیم که چه برخوردی با ارامنه و آقای ارسن نظریان صورت گرفت. برخوردی که نام ایرانگلوبال را بعنوان تریبونی برای فاشیست های قومی - نژادی ثبت کرده و می تواند مورد پیگیری قانونی قرار گیرد.
2- اقای کاوه جویا بدرستی نوشتند: «برخی از کاربرانی که دارای امکان کامنت گزاری مستقیم در تارنما هستند، از این امکان سوء استفاده کرده، کامنت های توهین آمیز، ضد قومی و نژادپرستانه منتشر می کنند...»
هنگامی اعطاء اکانت به کاربران جنبه محفلی و سلیقه می یابد، امکان خطا هم محتملتر میشود. در یک رسانه که بر اساس کار یک مجموعه به اینجا رسیده و به پیش میرود، شایسته است که نظارت جمعی کارکنان، جایگزین تصمیمات فردی و محفلی گردد.
"سیستم جدید امتیاز دهی به مطالب" بیش از این که ناظر بر ارزیابی راستین از نظرات خوانندگان باشد، رفتار قبیله گرایانه و "ما بسیاریم" را نمایش می دهد. فضا ناسالمتر از انست که بتوان از اینطریق امکان امتیازدهی را بکار بست.

3- آزادی بی قید و شرط بیان، آزادی فاشیسم، ازادی تخریب، تهدید، توهین و ترور شخصیتی .. نیست. آزادای باید بی قید و شرط باشد؛ نیروهای فاشیستی به دلیل ماهیت انسان ستیزانه شان در چارچوب نیروهای سیاسی تعریف نمیشوند و در مدار رسانه های دمکراتیک قرار نمی گیرند..
4- نامه اقای کاوه جویا، نمود سربازکردن بحران قدیمی در ایرانگبوبال است که به تعمق و برخورد مسئولانه و نه "جبهه گیری" نیاز دارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یکنفر یا اسلم ریگی یا بولان بلوچ دوتا کامنت اول این صفحه را به بلوچی بنویس من همین الان سه تا دانشجوی بلوچ پیدا میکنم ترجمه کنند
شما که بلوچ نیستی و نمیتوانی به بلوچی دوتا کامنت نه دو جمله بنویسی بیخود با نام دیگران کامنت میگذاری یعنی واقعا بقیه را تا این اندازه درازگوش فرض کرده ای
مگر من گفتم بلوچ ام که تو میگویی با ابروی بلوچ ها بازی نکن من از همان اول فارس بودام توییی که میگویی من بلوچ ام ولی از نوشتن یک جمله بلوچی عاجزی (چون تورکی با نام بولان هم زیاد کامنت گذاشتی ....
بلوچ باش ولی اول اثبات کن با نوشتن دو جمله به بلوچی
وقتی تورک ها به بلوچ بودن افتخار کنند چرا نکنند مگر به گرگ زاده بودن افتخار نمیکنید
من باید به اغزی یا تورکی بنویسم با نوشتن دو جمله به بلوچی اثبات کن بلوچی تورک زرنگ

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

Şacin گرامی،
من تا اندازه زیادی از سایت دور هستم و در جریان تمامی امور سایت نیستم و کامنتها را هم نمی‌خوانم مگر بطور اتفاقی. تا آنجایی که دیده‌ام، از این کامنتها در ایران‌گلوبال موارد متعددی وجود دارد. قضاوت و تصمیم‌گیری هم با من نیست و هیچ وظیفه عملی و یا اختیاری در این مورد ندارم.
در هر موردی هم که برخورد کنم، تنها کاری که می‌توانم انجام دهم، اطلاع دادن به آقای توکلی است و این کار را هم می‌کنم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سیاوش گرامی،
به نظر من پیشنهاد خوبی است ولی من در ایران‌گلوبال کاره‌ای نیستم تا ترتیب چنین نشستی را بدهم. با این وجود اگر چنین نشستی تشکیل شود و از من دعوت کنند تا برای مشاوره در آن شرکت کنم، با کمال میل این کار را خواهم کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-این یک واقعه زیبا رابه تمام فارس های مرده مثل کورش.داریوش.زرتشت.حضرت موسی.ادیسون.چارزدیکنز.ویکتورهوگو. فردوسی .آرش.انیشتاین.رضاشاه کبیر.ایستوجابز.جان اف کندی.فیدل کاسترو.اقبالی.منظرجاوید.محمدعلی فروغی.محمودافشار. حدادعادل.ایستا.استخوانلو.ممدچشم قشنگه؟.جمال.بهمن موحدی بامدادان.کاپو.داشناک.پ ک ک.القاعده.طالبان.داعش هامختلف ایرانی. تبریک وتهنیت میگوییم.بقیه یادم رفته این سازندگان وتولیدکنندگان علم وادنش وصنعت وفرهنگ ونوآوری های فارس من راببخشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-خبرندارید.امروز1026/20 واحدافت شاخص داشتیم.هئیت میره ومدیران دزدبانک ها وهئیت مدیره شرکت هامیشودگفت همگی آقازاده ها.آزادشدگان ازاسارت عراق.پاسداران بازنشسته.ومدرک داران بی سواد دزدتمام امورات ودرآمدهای شرکت هارااموال ارثی پدرخوددانسته وسالانه میلیاردی حقوق وپاداش رسمی علاوه بردزدی های قانونی مثل خریدهای فاکتورجعلی ومسافرت های داخلی وخارجی داشته باشند،غیرازاین نمیشود.22/3/95