Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین میگم به شما. / "جانا سخن از زبان ما می گویی"

نوشته شده توسط: Anonymous

قلعه بابک، قبله آزادیخواهان سراسر ایران است وفقط مختص به هموطنان آذربایجانی نیست. آذربایجان، ارث پدری عدۀ خاصی نیست آذربایجان متعلق به خلق ایران است وبخشی جدایی ناپذیر از سرزمین ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

وبعضی ها هم افرادی از این نسل را به ساواک لو دادند وموجب کشته شدن این افراد شدند.

نوشته شده توسط: Anonymous

فردوسی 35 سال به سرودن شعر پرداخت و 60 هزار بیت مثنوی به نظم درآورد. به امید 60 هزار دینار زرین از سلطان، دیوان سترگش را به سلطان پیشکش کرد و حتی اوایل آنرا شاهنامه سلطان محمود غزنوی نام نهاد. سلطان محمود با خواندن اشعاری از این دیوان سترگ نا خرسند شد. اما ارزش حجمی شاهنامه را فراموش نکرد و بجای دینار زرین، درهم سیمین بدو داد. فردوسی نیز که امیدش را از دست داده بود، قهر گونه دربار را ترک کرده و اشعاری دشنام گونه تحت عنوان هجونامه را خطاب به سلطان محمود سرود. “برتلس” می گوید: ((فردوسی با دیدن فروپاشی تمام آرزوها و برباد رفتن تمام وعده ها، اشک از چشمانش سرازیر شده و از قهرمانی که خود آفریده بود، نفرت به دل می گیرد)) . فردوسی برای جبران مافات، اشعاری از مدح امام علی (ع) را به شاهنامه اضافه کرد و آنرا به حاکمی دیگر که شیعه بود داد و او نیز با آغوش باز پذیرا شد و انعامش بخشید.

فردوسی نیمی

نیمی از عمر سپری شده اش را روی منظم کردن شاهنامه گذاشته بود. حال با استقبال سرد و شاید متقابل دربار مواجه شده بود. دیگر سپیدی بجای سیاهی نشسته بود و واپسین سالهای عمرش را سپری می کرد. عمر او از هفتاد سال گذشته بود و بخاطر غافل شدن از آخرت و سرودن ملحمه های افسانه ای بجای حماسی های دینی پشیمان شده بود. سالهای واپسین عمر او به بیزاری از دنیا و سیر و سفر تعلق داشت. پیش شعرا و عرفا میرود تا چاره ای جوید. تا اینکه در سفر عراق در شهر بغداد با “ ابو علی حسن بن محمد بن اسماعیل” درد دل می کند و او به فردوسی پیشنهاد می کند که داستانی از قرآن را منظوم نماید تا آذوقه آخرت گردد. فردوسی از این پیشنهاد استقبال کرده و اثر بی نظیر “یوسف و زلیخا” را در اواخر عمرش به رشته نظم در می آورد. فردوسی داستان یوسف و زلیخا را با الهام از قرآن در قالب 6400 بیت منظوم می کند.
شعاری از مثنوی یوسف و زلیخای فردوسی که در اصل معروف به پشیمان نامه شاهنامه است :


به نظم آوریدم بسی داستان زافسانۀ گـــــفتۀ باســــتان

ز هر گونه ای نظم آراستم

بگفتم درو هر چه خود خواستم

اگرچه دلم بود از آن بامزه همی کاشتم تخم رنج و بزه

از آن تخم کشتن پشیمان شدم زبان را و دل را گره بر زدم

نگویم کنون نامه های دروغ سخن را به گفتار ندهم فروغ

نکارم کنون تخم رنج و گناه که آمد سپیدی به جای سیاه

دلم سیر گشت از فریدون گرد مرا زان چه؟ کو ملک ضحاک برد؟

ندانم چه خواهدبدن جز عذاب ز کیخسرو و جنگ افراسیاب

برین می سزد گر بخندد خرد زمن خود کجا کی پسندد خرد؟

که یک نیمۀ عمر خود کم کنم جهانی پر از نام رستم کنم؟

دلم گشت سیر و گرفتم ملال هم از گیو و طوس و هم از پور زال

کنون گرمرا روز چندی بقاست دگر نسپرم جز همه راه راست

نگویم دگر داستان ملوک دلم سیر شد زآستان ملوک

دوصد زان نیارزد به یک مشت خاک که آن داستانها دروغ است پاک
نوشته شده توسط: Anonymous

شما این وسط نرخ تعیین نکن وپانفارس، پانفارس نکن، پانترک مغلطه گر.آقای کیانوش رشیدی قادی هدفشان ازانتشار این مطلب نشان دادن چهره منفی هوشنگ ابتهاج(سایه) است، که همانا این چهره منفی، سرتعظیم فرود آوردن اودر مقابل رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی است.
در ضمن رژیم پلید جمهوری اسلامی، پانفارس نیست بلکه پان اسلامیست است(فرقه گرایی شیعه) وپانفارس نامیدن جمهوری اسلامی کج فهمی ومغلطه گری است.پانفارسیم هم مانند دیگر پان ها ارتجاعی وفاشیستی است اما به رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی که پان اسلامیست است (فرقه گرایی شیعه) واز فرهنگ وتمدن ایران قبل از اسلام متنفر است اطلاق نمی شود.
امکان ندارد در ایران گلوبال مطلبی منتشر شود واین جماعت پان ترک مغلطه گر نژاد پرست تفرقه افکنی نکنند وفارس فارس وترک ترک نکنند ونیات شوم خود را که همانا تکه پاره کردن جوامع است به زبان نیاورند .

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه مطلب اصلی که خطاب به اقای لوائی بود پاک شدو ان شعر شاعر توده ای بجای ااصل مطلب امد از این بابت عذر میخواهم. اما روی سخن با اقای لوائی بود که ایشان عرم را جزم کرده و اماده جنگ با ارامنه و خواهان باز پس گیری سر زمینهای ازدست رفته هستند و از این بابت تبریک به اقای لوائی که فریب سوسیالیسم را نیمخورد و وطن را روسیه نمیداند .امید وارم که لوائی در کار خود موفق شود و پس از صد سال ارام در سرزمین پدری و نجوا به زبان مادری از این جهان پر محنت بروند و سرنوشت ان شاعر توده ای را که سر از کابل و مسکو وین دراورد ودر اخر عمر سیاه خود در همان دیار بخاک رفت پیدا نکند. مرک ان شاعر مرگی قهرمانانه نبود مرگ در میدان نبود مرگ در تسلیم به ارتجاع سیاه بود و امید وارم سرنوشت لوائی سرنوشت ان مرد دستمال بدست نشود که ار ارتجاع سیاه با ان شعر شنیع دفاع کرد.

ان شاعر توده ای مرگ صد ها نفر را در شعر خود از خمینی جنایتکار طلب میکرد و خمینی چه لبیکی به پیام ایشان داد . گشتار 67 همان محتوا و خاست شعر بالا میباشد
ان مجیز گوی توده ای که از جنایتکاری مانند خمینی دفاع کرد و با شعرش صدها انسان بی گناه به دار اویخته شدند خود نیز به دار مکافات در بدری دچار شد .
نوشته شده توسط: Anonymous

هنر و ادبیات باید مردمی و انساندوستانه و در خدمت نجات بشر و روشنگری اجتماعی باشد . شعار هنر در خدمت هتر شعاری است بورژوایی و در خدمت استثمارگران سرمایه دار و بورژوازی . ما مردم فقیر و رنجدیده طرفدار اینگونه شاعران انقلابی اجتماعی هستیم و شما اقشار روشنفکر وابسته به طبقه متوسط میتوانید نشئه و دلخوش هنر و شعر بی طرف و سرگرم کننده باشید . ما توانستیم شاهان را نابود کنیم و آخوندها را هم نابود خواهیم کرد و برای اینگونه شعرا مانند گلسرخی و سلطانپور و شاملو مجسمه های چند متری در مرکز شهر ها و کارخانه ها و شالیزازها و ..خواهیم ساخت . رنجبران غیر از زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند . زنده باد انقلاب . درود بر شاعران شورشی و معترض!

نوشته شده توسط: Anonymous

بزرگش نخوانند اهل خِرد - که نام بزرگان به زشتی برد. نسلی با شعرهای ابتهاج زندگی کردند و کشته شدند. تا وقتی روشنفکران ما برای دیدن هنر چشمها را از خس و خاشاک سیاسی نشویند هنر را نخواهند فهمید. هنر ورای سیاست است.منهم با این جمله ایر فطانت موافقم که نوشت :ٌ. تا وقتی روشنفکران ما برای دیدن هنر چشمها را از خس و خاشاک سیاسی نشویند هنر را نخواهند فهمید. هنر ورای سیاست است.>

نوشته شده توسط: Anonymous

شما از یک پانفارس و دستیار حزب توده، که روزگاری مثل غلام حلقه بگوش تحت شعار سوسیالیسم واقعا موجود دروغین، مبلغ شوونیسم و ناسیونالیسم روسی بود، و اکنون محبت و اهتمام خامنه ای و سران جنایتکار رژیم اسلامی پانفارس را یدک میکشد، چه انتظار داری؟ تمام نوشته های این آقا برای من به اندازه پشیزی ارزش ندارد. تمام گفته های چنین افرادی شعارهای توخالی حزب توده، و خود بزرگ بینی بی محتواست. دیگر زمان چنین شعارها و دروغ پردازیها و مردم فریبی ها بسر آمده است، جناب آقا شاید فکرمیکند، بعد از فوتش رژیم اسلامی پانفارس برایش مقبره میسازد، و در کنار بارگاه خمینی معدوم مدفون میشود. و مردم برای زیارت قبورشان میروند. چه دنیای چندش آوری!

نوشته شده توسط: Anonymous

هیزم آتش جنگ و اختلاف را همیشه بیسوادان و نادان ها و دروغ گویان وارد جوامع نموده اند . علوم دقیقه و ظریفه در زبان فارسی و عربی بخشی از تاریخ فلسفه است که شما چون ایرانی و فارس نیستید و معنی تی نجر را در فارسی نمیدانید بی خبرید . به علومی مانند ریاضیات و شیمی و فیزیک ، علوم دقیقه ---- و به به علوم ادبیات و زیبا شناسی و استتیک و جمال شناسی ، عبوم ظریفه میگویند . اینها نشان میدهد که شما در هیچ زمینه ای سواد کافی ندارید و از مرحمت اینترنت و این سایت مجانی ایرانی ، مدام خزئبلات پخش میکنید و از شیر شتر تا پشکل و اتم نظر میدهید . برای شما باید سهمیه تعیین کرد تا بیش از 2 کامنت در روز اینجا قرار ندهید وگرنه موجب آبرو ریزی ترک و فارس و زبان و کلمات میشوید . به امید کنترل و محصور کردن شما در فضای جنون مجازی .تیر مفت ، گنجشک مفت . پیری و معرکه پبری . غرب و مغول پرستی در مقابل ایران و پارس ستیزی.

نوشته شده توسط: Anonymous

دارمت پیام
ای امام
که زبان خاکیانم و رسول رنج
بر توام درود بر توام سلام
آمدی
خوش آمدی پیش پای توست ای خجسته ای که خلق
می‌کند قیام
حق ما بگیر
داد ما برس
تیغ برکشیده را نکن به خیره در نیام
حالیا که می‌رود سمند دولتت، بران،
حالیا که تیغ دشنه تو می‌برد
بزن

دارمت پیام
ای امام
که زبان خاکیانم و رسول رنج
بر توام درود بر توام سلام
آمدی
خوش آمدی پیش پای توست ای خجسته ای که خلق
می‌کند قیام
حق ما بگیر
داد ما برس
تیغ برکشیده را نکن به خیره در نیام
حالیا که می‌رود سمند دولتت، بران،
حالیا که تیغ دشنه تو می‌برد
بزن)
نوشته شده توسط: Anonymous

شما تجزیه طلبان ضد ایرانی باید قبول کنید که با نفی مشاهیر و فرهنگ و تمدن همسایگان تان حتی یک سانتی متر هم به هدف تان نخواهید رسید چون ادعاهایتان جعل و تحریف و دروغ و غرض ورزانه است . شما روشنفکر نوعی کذایی، نه ایران را میشناسید و نه فارس را و نه ارمنی را و نه کرد را و نه تاریخ و فرهنگ و تمدن و جامعه و مردم شناسی آنان را . شما که در طول عمرتان دو بار با یک ایرانی و فارس تماس نداشته اید و از نوچوانی از روستاهای آذربایجان به غرب آمده اید چگونه بخود اجازه میدهید که مدام ادعا میکنید که مردم ایران اینطوری هستند و آنطوزی فکر میکنند و 24 ساعت توی فکر دوران باستان هستند ؟ مردم ایران نام کورش و زردشت را با نام نیچه و هگل قاتی میکنند چون خلاف شما در فکر حال و آینده هستند و نه مثل شما مدام در عهد پارینه سنگی در تار عنکبوت گرفتار شده اید . شما در شهر اروپایی محل زندگی تان به موزهها بروید تا طبق ادعای

یونسکو متوجه شوید که بیش از 60 درصد آثار باستانی موزههای اروپا از کشور ده هزارساله ایران ربوده یا منتقل شده اند . دیروز اخبار میگفت در موزه لور فرانسه حدود 65 درصد اشیاه از تاریخ و فرهنگ ایران هستند و همچنین در موزههای امریکا و غیره . حالا شما کی هستید که بتوانید این افتخار را انکار کنید مگر اینکه خودتان را آلت مسخره گی یا تحسین چند تجزیه طلب دیگر آذزی از قماش خودتان بنمایید ! در برنامه ترک زدایی آینده در ایران باید امثال شما را در اردوگاههای ضد راسیستی و ضد فاشیستی ، روزانه چندین ساعت زیر نطق بلندگوها.... قرار داد تا متن نوشته استوانه داریوش و گاتهای ایرانی زردشت و مانیفست مارکس کتاب سرخ مائو و شاهنامه دقیقی و قردوسی را از حفظ شوید و بعد شما را میان مردم بفرستند تا دست به حیله و فریب نژادگرایانه نزنید .
نوشته شده توسط: Anonymous

قسمت پایانی مقاله آقای رضا همراز در رابطه با یوسف و زلیخای فردوسی:چون فردوسی این مثنوی را بعد از پشیمانی از سرایدن شاهنامه سروده
در روی سنگ مرمر قبر فردوسی به خط نستعلیق با انشای ذکاء الملک فروغی چنین نگاشته شده است: این مکان نظر به بعضی قرائن و اطلاعات به ظن قوی مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است. که در نیمه اول مائۀ قرن چهارم هجری در قریۀ فاز واقع در جنوب غربی طوس ولادت و ظاهراً در چهارصد و یازده یا چهارصد و شانزده قمری در طوس وفات یافته، و چون جهل و غوغای عوام مانع شد که او را در قبرستان به خاک بسپارند در این مکان که باغ شخصی او بوده است، مدفون گردید. (فرهنگ شش جلدی دکتر محمد معین- جلد 6- اعلام- تحت مدخل لغت فردوسی). نیک می دانیم که محمد علی فروغی یکی از پاسداران زبان و ادبیات فارسی بود و در این راه سره را از ناسره نیک می شناخت.

به غیر از سند ارائه شده در سطور بالا یکبار نیز مرحوم سید حسن تقی زاده در مقاله ای به مجلۀ کاوه (سال 1921 ، شمارۀ 10، صفحه 15، حاشیۀ 2) مهر تأییدی بر مطلب فوق نهاده و می نویسد که : فردوسی مثنوی یوسف و زلیخا را در حدود سالهای 386-385 به نام ابوعلی اسماعیل الموفق به نظم در آورده است.



منابع و ماخذ :

1- سفینه ی صائب ؛ مولانا صائب تبریزی ؛ به کوشش سید صادق حسینی اشکوری – چاپ اول اصفهان ؛ دانشگاه اصفهان – 1386 ؛ ص 116

2- یادداشتهای شخصی راقم این سطور – رضا همراز

3- پیام بهارستان( فصلنامه اسناد ؛ مطبوعات و متون ) شماره 7 ؛ بهار 1389 تهران / سندی نو یافته از دهخدا – علی ططری ؛ ص 577 /

4- بحران دمکراسی در مجلس اول ؛ خاطرات و نامه های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی / به کوشش غلامحسین میرزا صالح /نشر طرح نو ؛ تهران زمستان 1372 ص 119

5- یوسف و زلیخا؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی / به کوشش و تصحیح : دکتر حسین محمد زاده صدیق /انتشارات آفرینش ؛ تهران 1369

6- توبه نامه فردوسی – محمد صادق نائبی WWW . AZBILTOP.COM

7- فصلنامه آذر ترک – شماره 8 - یوسف و زلیخای فردوسی- محمّد امین سلطان القرّائی
نوشته شده توسط: Anonymous

لاچین عزیز, .... از آقایان ناصر کرمی و کاوه جویا و اقبال اقبالی این سئوال را بکنید, 7000 سال قبل اسم قوم ایرانی که صاحب تمدن بوده , چه بوده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا شونیزم فارس یوسف زلیخا اثر فردوسی را انکار میکنند هماننداشعا ضد زن فردوسی ؟؟؟

نویسنده رضا همراز بیست و دوم آذر ۱۳۸۹
ملاحظاتی در مورد یوسف و زلیخای فردوسی

شک و تردیدی در این نیست که حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی یکی از بزرگان ادب پارسی می باشد که با بر جا گذاشتن شاهنامه خویش حق بزرگی به گردن تاریخ ادبیات فارسی دارد . تاکنون در مورد این شاهکار بی بدیل دهها جلد کتاب ؛ صدها عنوان مقاله و چندین کنگره در اقصی نقاط دنیا بلخصوص مناطقی که به زبان فارسی تکلم می نمایند صورت گرفته و رازهای چندی گفته شده . متاسفانه از چه رو در مقابل این کتاب رشک انگیز ؛ مثنوی دیگر فردوسی با عنوان یوسف زلیخا در طاق نسیان و فراموشی نهاده شده و بزرگان از کنار آن گذشته اند . حتی عده ای نیز پا فراتر نهاده آن را منسوب به فردوسی ندانسته اند ! در حالی که با غور به تاریخ ثابت گردیده که این مثنوی زیبا نیز


زیبا نیز از آن فردوسی می باشد که دلایل چندی نیز در دسترس است . علاقه راقم به این مثنوی زمانی اوج گرفت که چاپ جدیدی از این مثنوی توسط دکتر حسین صدیق به بازار نشر ارائه گردیده بود که سرو صدای زیادی به همراه داشت ! تو گویی این کتابی ضاله بود که بعضی ها یارای دیدن آن را نداشتند ! تاجایی که گویا ناشر را مجبور کردند بعد از چاپ کتاب که کم کم پخش می شد کلمه منسوب را به روی جلد حک کند که این کلمه نیز با رنگی متفاوت در روی جلد خود بسیار گویا بود ! به قول نویسنده جوان مهندس محمد صادق نائبی " شاعر بزرگی چون فردوسی دو بار مظلوم واقع شد . یکبار با سرودن شاهنامه که در دربار غزنوی مظلوم شد و یکبار با سرودن یوسف و زلیخا که در دربار حکومت نژاد پرست و متعصب پهلوی مظلوم ماند. اثر ادبی و اخلاقی و مذهبی یوسف و زلیخای او شاید 3 الی 4 سال روی آن زحمت کشیده بود ؛ پس از وفاتش به فراموشی سپرده شد و تنها معدود شاعرانی از آن مطلع بودند " نگارنده این سطور در حین مطالعات خود به یادداشتهایی در این زمینه برخورد کرده که حیفش آمد آنها را تقدیم شما بزرگواران ننماید . ناگفته نگذاریم که این یادداشتها در مقدمه کتاب چاپی دکتر صدیق و مقالاتی که یا در اینترنت ارائه شده یا در بعضی از مقالات نیامده اند .

1- مولانا محمد علی صائب تبریزی ( اصفهان 1087- 999 تبریز ) شاعر بی بدیل عصر صفوی در کتاب گرانسنک خود موسوم به سفینه ی صائب ؛ هشت بیت از مثنوی یوسف زلیخای حکیم فردوسی را زینت بخش بیاض خود کرده است . مولانا صائب در ابتدای شعر فردوسی عبارت یوسف زلیخای فردوسی را قید نموده است . به تعبیری صائب به وجود مثنوی یوسف زلیخا از فردوسی صحه گذاشته .

2- به هنگام مطالعه فصلنامه خواندنی بهارستان بودم که به سندی نو یافته برخوردم . این سند نو یافته از آن مرحوم علی اکبر دهخدا بود که در آن ضمن اشاره به تالیفات خویش به تصحیحات خود نیز اشاره ای داشته . در ضمن آن یادداشتها زمانی مرحوم دهخدا یوسف زلیخای فردوسی را تصحیح کرده بود که متاسفانه نه در حیات خود موفق به چاپش گردید و نه بعد از وفاتش سازمان عریض و طویل لغتنامه دهخدا به چاپ این امر ثواب تن دادند !

3- در اثنای خاطرات و نامه های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی که به همت غلامحسین میرزا صالح چاپ گردیده با نامه ای از تقی زاده مواجه شدم که در نوع خود بسیار با اهمیت می باشد. می دانیم که سید حسن تقی زاده به غیر از عالم سیاست ؛ دستی نیز در عالم شعر و ادب و تاریخ داشته و در این مورد آثاری از خود به یادگار گذاشته . و نیک می دانیم که تقی زاده سره را از ناسره خوب تشخیص می داد و طبعا بیشتر گفته هایش مقرون به صحت می بود . ثانیا در این نامه که ذیلا تقدیم خواهد شد طرف مقابلش یعنی میرزا فضلعلی آقا مولوی ( صفای تبریزی ) خود از فحول زمان بود که از وی نیز آثاری به یادگار مانده که با مطالعه آنها میزان سواد و احاطه وی به تاریخ و زبات و ادبیات عربی و فارسی را بخوبی می توان تشخیص داد . نامه یاد شده چنین است :

4- 15 نوامبر 1919

عزیزدوست

محترما بعد از تقدیم سلام خالصانه آن که مستدعی است اگر مقاله علمی حضرت عالی راجع به دال و ذال در فارسی حاضر است لطف فرموده ارسال فرمائید .

و دیگر خواهشمندم اگر ممکن است کتاب یوسف زلیخای فردوسی را که دارید برای چند روزی به مخلص به طور امانت مرحمت فرمائید؛ ممنون می شوم . باقی سلامت شما را طالبم .

مخلص صمیمی

حسن تقی زاده

در مورد تعلق یوسف و زلیخای منظوم به فردوسی بسیاری از محققان و صاحب نظران و ارباب قلم شکی به خود راه نداده اند. به عنوان مثال: ذکاء الملک فروغی که متن سنگ نوشتۀ قبر فردوسی انشای اوست؛ از آن جمله است. در 20 مهر ماه سال 1313 شمسی که آرامگاه فردوسی افتتاح گردیده؛ در روی سنگ مرمر قبر فردوسی
نوشته شده توسط: lachin

کار بر گرامی مسعود عزیز...از اینکه به مسائل روز بیش از اندازه متمرکز می شوید, مایه خوشحالی است. متاسفانه ما نه تنها بیماری های روانی شخصی داریم, در اکثرجوامع , یک نوع بیماری های روانی اجتماعی است هست که نسبت به نوع فرهنگ این کشور ها از هم دیگر فرق میکند. یک زمانی انگلیسیها (( لات های فوتبال )) داشتند. آمریکائ ها یک جامعه روانی ( مواد مخدّری) دارند. فرانسوی ها بیماری ( احیای زبان فرانسه) را دارند. ایرانیها نه تنها ( غلو سازی تاریخ باستان) را دارند بلکه یک قسمت از جامعه احساس (( برتر بودن)) را نسبت به تمام سایر ملل غیر فارس را دارد. این غلو سازی یک نوع حالت ( شیدائی کاذب) ایجاد میکند که یک انسان را از ( اندیشدن , غقل و خرد ) باز میدارد . لطفآ به کامنت های کاربری بنام ( استخانلو ) توجه بکنیم که ببینیم عمق این فاجعه چقدر عمیق است .ایشان در یکی از کامنت هایش می نویسد که (( کلیساهای

کلیساهای دو هزار ساله در قره باغ از زمان بیزانس و آتشکدههای زردشتی ایرانی در تمام اران شمالی ، نشان میدهد که آذری ها بدنبال دامپروری و گله چرانی وارد این منطقه و قفقاز شده اند و نیرویی بیگانه و اشغالگر هستند .)). در این کامنت نه تها (( غلو سازی بدون اندیشیدن )) نمایان است , بلکه یک نوع تحقیر هم سعی میشود بر یک جامع تحمیل گردد. دوستان ...امسال, سال 2016 میلادی است.یعنی از تولد مسیح دوهزار و شانزده سال میگذرد. اگر قدمت این کلیسا ها را از این تاریخ کم بکنیم ( 16=2000-2016) میماند 16. یعنی بنا به گفته آقای استخانلو و استخانلو ها موقعی که عیسی مسیح هنوز 16 ساله بود این کلیسا ها هم ساخته شده بودند. !!!!. اگر بر این باور کنیم که ساختن آن کلیسا ها هم با آن تکنولوژی قدیمی 2 سال طول بکشد پس آقای عیسی مسیح موقعی که 14 ساله و (تین ایجر) بود و هنوز نه از خدا چیزی میدانست و نه به پیغمبری برگزیده شده و تنها کارش ( دکتر دکتر بازی کردن) در پشت سنگها و کوها و غارها با خانم ( مگ دیلینا ) که شهرت خوبی هم نداشت , کلیسا های در قره باغ شروع به ساخته شدن میشوند. واقعآ بنازم به این منطق..این عمق و اسانس اندیشیدن « پان فارسیسم» است که ما همه ملل غیر فارس گریبانگیرهستیم. با این نوع اندیشه ها است که آخوندها می گویند علی خامنه ای در هنگام تولد موقعی که نصف بدنش هنوز در رحم مادرش بود ( یا غلی .. یا علی ) فریاد میکرد. ( تبصره... بین علما هنوز اختلاف نظر وجود دارد که خامنه ای موقع فریاد کشیدن یا علی .. یا علی, لهجه ترکی داشت و یا لهجه فارسی).. ایشان در کامنت دیگری می نویسند ((
، اقوام ایران دارای شهرهای 6 هزار ساله با قنات آب و برج ستاره شناسی و آتشکدههای اهوارایی و دانشگاهها علوم دقیقه و ظریفه بوده اند.))1- دوستان... من متاسفانه معنی علوم دقیقه و ظریفه را در اینترنت پیدا نکردم . این نتجه جستجوی من است..( این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است) ..(هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد ).. از کسانی که معنی این علوم را میدانند لطفآ مرا راهنمای بکنند . قبلآ اززحمات شما به نهایت سپاسگزارم. 2- طبق اسناد موجود در یونسکو, قدیمیترین ( دانشگاه) در دنیا در کشور مراکش به وسیله یک ( زن مسلمان) بنا شده است.
University of Al-Karaouine: Located in Fes, Morocco, this university originally was a mosque founded in 859 by Fatima al -Fihri, a woman. It developed into one of the leading universities for natural sciences. It wasn’t until 1957 that the university added mathematics, physics, chemistry and foreign languages. This university is considered the oldest continuously -operating degree-granting university in the world by the Guiness Book of World Records.
According to Guinness World Records, al-Karaouine is the oldest existing educational institution in the world. It has also been officially recognized by UNESCO as the world’s
oldest university. According to UNESCO and a number of other sources, Al-Karaouine is considered to have been a university since its founding and therefore that it is the oldest university in the world.
. بخاطر اینکه این بحث را کوتاه کنیم از آقای استخانلو یک خواهشی داریم به این مضمون که لطفآ اسم یک شهرو یک رصد خانه و یک دانشگاه 6 هزار ساله با چند نام علوم دقیقه و ظریفه ایرانی را برایمان بنویسند تا از دانش آنان بهره مند شویم. مشتاقانه منتظر جواب های ایشان هستیم. آقای مسعود اینها نمونه های از اندیشه های (( نوین ایرانی)) است. شما به عنوان یک فرد آزاد می توانید هر اسمی را به این نوع اندیشه ها بگذارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

هدف از رسمی شدن زبان فارسی در دوران پهلوی که دست نشانده بودنش دیگر بر همه عیان شده این بود که از اتحاد احتمالی ملل آسیای میانه و عثمانی (ترکیه امروزی ) و قفقاز با ایران که منطقه استراتژیک و کیلید بین این سه منطقه بود جلوگیری شود
چنین اتحادی باعث بوجود آمدن یک حکومت قدرتمند و رقیب برای اروپاییان و روس ها می شد و حافظه اروپایی ها پر بود از هخامنشی ها و سلجوقیان و عثمانی ها
بنابر این ابتدا قفقاز را از ایران جدا کردند تا جمعیت ترک ها در ایران کاهش یابد سپس فارسی را زبان رسمی کردند تا خیالشان به کلی راحت شود
اگر جه هنوز هم کاملا موفق نشده اند آمار ها حاکی از آن است که زبان ترکی هنوز در ایران از موقعیت والایی برخوردار است بنابر این دست بکار شده اند تا بلکه با ایجاد کردستان در مرز ترکیه و ایران همینطور ارمنستان سنگ جلوی پای ایران بیاندازند

نوشته شده توسط: Anonymous

حميدرضا حاجي بابائي، وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران، در سال ٢٠٠٩ اعلام كرد ٧٠ در صد از مردم ايران "دوزبانه" اند

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من بااینکه تمام این نوشته رابا نواقصی که دارد را قبول دارم،توجه نویسنده محترم را به سایت های راه توده وپیک نت جلب کرده تابه داشته های فکری ایشان کمی افزوده شود.قبل ازهمه ازآقای آزادبایدتشکرکردکه تذکرات لازم رافرموده اند.
این حقیرفکرمیکند،جمهوری اسلامی نتیجه واجماع تفکراستعماری غرب باپان ایرانیست های شئونیست فارس درلفافه اسلامی وسوء استفاده ازاعتقادات دینی وعقب ماندگی سوادسیاسی ملل ایران مهندسی شده تابتوانند،سیاست استعماری خودرادرایران ومنطقه باروی کارآوردن خمینی تداوم دهند.متاسفانه رهبران چپ هانیز دراین کاربرای جمهوری اسلامی جزپادویی ولابی گری برای روس کاری نکردند.
مردم عادی رانمیتوان سرزنش کرد،کم سوادی پیروان لیدرهای سیاسی،وپیروان چپ چماقی درسرکوب ها تبدیل گشته ولیدرهای های سیاسی چپ نتوانسته جدایی ازفرهنگ متوهم شئونیسم ایرانی فارسی راهمچون اسلامیان که شعوبیه رادرک کنند،درک نمایند.

این درد راتنها،روشنفکران ملت های تحت ستم مضاعف فارس توانسته انددرک وتحمل وباخودحمل نمایند.
چپ های ایران که این حفیرنیز مدتی گرفتارتفکرجمودآنهابودم ،این دردرا میتوانم بدرستی درک وچندین سال است ،که باانحرافات چپ آشنا ویادآوری میکنم ،ولی چپ های پیروتفکرراه رشدغیرسرمایه داری واکنون معتقدبه اصلاح طلب وغیراصلاح طلب من درآوردی حزب توده نمی خواهندازخواب زمستانی بیدارشوند.
ازطرفی این رفقا بعلت کم سوادی هم اکنون مدتی است که به دامن افکارپان ایرانیستی افتاده ودرنشراین توهمات همکاری کرده وتمامیت خواهی آنهاباعث شده چشمان خودرابه حقایق جامعه وجهان بسته شود.
درجریان سوریه وهمکاری با پ کا کا وقره باغ باارامنه تجاوزکاراین موضوع علنا مشاهده شد.روشنفکران تورک آزربایجان همچون آقای جداری بایدمحافظه کاری راکنارکذاشته ودست ازتمایت خواهی برداشته تابتوانند،با واقعیت آشنا گشته تاحرف های درست ودردهارابدون محافظه کاری بیان نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.درود.پاسیوا.یاشا.برای من اصلامهم نیست که شمامسلمان،یهودی،مسیحی،کمونیست،بودایی،بت پرست،کورشیست،یاچیز دیگری هستید.باورهارانمیتوان ازانسانهاگرفت.ازاول خلقت یابوجودآمدن انسانها آنهاروبه باورهایی رومی آوردند.
دردجامعه بشری اسلام.بی دینی.مسیحی وو..نیست.دردما غیرعقلانی وغیرانسانی فکرکردن است.انسانها همیشه درطی تاریخ خوددرتمام نقاط دنیابرای آسایش وزندگی بهترتلاش میکردندومیکنند وخواهندکرد.
راه آن نیست که نفرت وبی منطقی وغیرانسانی راپیش گیریم.
همانطورکه افرادبرای زندگی بهترتلاش کرده اند،سودجویان ازپیش آمدهای تاریخی برای منافع خودسوء استفاده کرده اند.یکی ازدین ویکی ازملی گرایی کورویکی ازشعارعدالت خواهی کمونیستی ویکی ازفقرتفکرات انسانها برای تصرف چراگاه ویکی از فقرفرهنگی برای خوشگذرانی خود ووو..استفاده کرده است.همین سایت رااگرنگاه کنید،افرادی بخاطرقوم وملت واتینک وخاکپرستی ووابستگی دینی وسیاسی

وفکری ووو..حتی به قیافه انسانها گیرداده وتوهین میکند.یکی رابه مغولزادگی.یکی رابه قصاب ها یکی رامهمان یکی رافلان میخوانند.اگردردتوبا رداسلام حل میشودمبارک است.ولی بدان که افراد کم سوادنمیتوانند مسایل ومشکلات فکری خودراتجزیه وتحلیل کنند ،به پریدن ازاین شاخ به آن شاخ مشغول میشوند.دراین بین دیگران از کم سوادی ویلانی اوسوء استفاده میکنند.
ازمن بعنوان یک خیرخواه این رابپذیرکه دنیا ی متمدن وجهان اول ازبیسوادی مااستفاده کرده ولی برای ملت و سرزمین وفرزندان خودبهترین قوانین حقوق بشری وانسانی را اجرامیکنند.شادباش وشادزی ویاشا وساغ اول.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بیسوادی غوغامیکند.مدرک کیلوی ومنی وتنی وغرب نشینی هم این توهم وبیسوادی راازبین نبرده است! خدا.یوهناوبودا ومحمدوزرتشت.موسی .عیسی کورش !و همه بدادمردم جغرافیا ایران برسد.ورحمت کندپدراستعمارگران صهیونیسم بین الملل راکه چه هویتی برای این متوهمان درست کرده واین هارابه چه دنیای هپروتی برده است.این ها باورکنیداگرکورس وفردوسی هم بیایند،بگویندباباجون دست بکشیدازمزخرفات وبرویددنبال عقلانیت اینهاخواهندگفت شماغلط میکنیددراین مورددخالت کرده وشماپان تورک ومغول زاده اید.یکی خودرابه شکل کورش درست میکند،یکی قیافه انیشن راکپی میکندیکی خودرابشکل زرتشت دست میکند ویاهم قیافه دانته وهگلومارکس ولنین میشودتابگویند،این آقاخیلی باسواداست.ولی اگرنگاه کنید به نوشته هایش باگفت شعبان جعفری دوم است.این است که بایدفاتحه جامعه روشنفکری رابایدخواند.چون که تعطیل است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جدا از بحث قومی، باید به بحث آمایش سرزمینی هم فکر کرد. مثلا در اثر سیاستهای غلط رژیم گذشت و تا حدودی فعلی، مرکزگرایی موجب مهاجرت و افزایش جمعیت مناطق حاشیه کویر مرکزی شده که اکنون با بحران کمبود اب روبرو هستند. حتی اگر چنینب رنامه هایی اجرا نشود در اینده نچندان دور سیل مهاجرت از مناطق مرکزی به سمت نواحی پراب شمال و غرب و جنوب غرب سرازیر خواهد شد. اماده بستر پذیرش مهاجر معقولانه است از هم اکنون باشد.حوزستان از مناطق مهم جذب جمعیت اضافی نواحی خشک ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در مرود بحثهای تحریفی تجزیه طلبان قوم گرا در عربی بودن باستان شناسان خوزستان.
در واقع با کشفیات باستان شناسی و زمین شناسی
1- در دوره حدود 2500 تا 500 سال پیش مردمان عیلامی زبان بوده اند که تاکنون هیچ ارتباطی با ارعاب نبوده
2- دست اورهای جدید از حضور مردمان ایرانی اعم عیلامی و پارسی/ایرانی حکایت دارد
3- مناطق ساحلی تا عمق 150 ک م داخل حتی حدود اهواز فعلی در هزاره قبل زیر اب بوده
4- حداقل تصور این است مناطقی چون ابادان و خرمشهر و ماهشهر و بوشهر همزمان مورد مهاجرت و سکونت پارسی ها و عیلامی خا بوده و اثری از عرب و سامی زبان نبوده
5- خق مهاجرت و سکونت در همه جای کشور برای همه ایرانیان از هر قوم و زبانی محفوظ است

نوشته شده توسط: Anonymous

هر چه بگویید و فحش و تهمت بزنید ضد ایارنیان تجزیه طلب.. ولی من از نودگان به اصطلاح سادات هستم. ولی واقعا از دید ملی و منافع ملی عمومایرانیان بیندیشیم. باید این گونه طرحها بعد از خلافت عباسیان و کنترل دوباره خوزستان توسط ایرانیان اجرا میشد ولی جکومت طولانی قبایل غز ترکمن و مغول که حس میهن پرستی ایرانی کافی نداشتند تاخیر افتاد. خوزستان مهمترین منطقه ایران است و باید همه مردم ایران در انجا خضور داشته باشند به همان دلیلی اعراب بخش بزرگی غرب اسیا و شمال افریقا اشغال و تغییر زبانی قومی دادند /تمام

نوشته شده توسط: Anonymous

دشمنی با ایران و گذشته فرهنگی ان بر پیشانی چپ و ارتجاع اسلامی همانند داغ ننگ برای همیشه باقی خواهد ماند. تبلیغ بی وطنی و ایران ستیزی از سوی چپ و مرده پرستی قرنهاست که راه عشق به زادگاه را در درون باشنده گان این سرزمین از بین برده است . بیاد دارم که چگونه نام مائو اشگ بر چشمان چپها جا ی میکرد و نام استالین و تصویر دیکتاتور بر دیوار هر اطاقی به چشم میخورد. مردمی بیگانه با گذشته همواره ابزاری در خدمت دین و سیاستهای دولت بیگانه باقی خواهند ماند. کوروش ستار خان و بسیاری دیگر نیازی به ما ندارند و این ما هستیم که بدون این افراد بی هویت در غربت غرب باز هم تیشه به ریشه میزنیم . چه کسی برای مردم ایران افتخار اور است ؟ در برابر هزاران انسان نیکو کارایرانی بما مردم ایران چند عرب و نامهائی چون لنین و استالین و مائو و مارکس انو رخوجه معرفی کرده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا از اين به بعد با آمدن اسم كوروش سه بار بايد صلوات آريايى به زبان سره پارسى بفرستيم، از زاگرس نشينان اين سايت كه خون توركى و عربى ندارند خواهشمنديم كه اين صلوات ها به همراه زيارت نامه كوروش ابداع كنند تا ما زين ببعد از آن با احترام ياد كنيم. ايشان مى تواند در صورت كمبود استعداد زبانشناسىى از آقاى سره نويس مدعى كارگران گرسنه جهان كه در سفره شان ويسكى و كباب نيست كمك بگيرند! لازم به ذكر است كه اين فرد سره نويس ممكن است كه خون توركى داشته باشد اما زاگرس نشين نان پاك خون بدانند كه مى توانند از استعداد تورك ستيزى ايشان استفاده بكنند و ايشان هم حاضر است كه براى كمك به زاگرس نشينان خون تميز، پسوند خود را كه حاكى از تورك تبارى است تعويض نمايد! يزدان كوروش را كه مخترع منشور حقوق بشر و الكتريسيته و قاره آمريكا بود را پاس بدارد.
زولفعلى سهند نشين

نوشته شده توسط: Anonymous

هم ميهن گرامى من، اقاى عبد الربه زاهدانى
من با ديدگاه هاى ملى شما و ميهن دوستى تان و نيز با مبارزه شما با دشمنان كشور ما بخوبى اشنا هستم . و دست مهربانتان رامى فشارم . ايا اين امكان برايتان وجود ندارد كه كمى به بازنگرى دين اسلام بپردازيد ويك خانه تكانى عميق در خود انجام دهيد و ببينيد كه ايا راه درستى را بر گزيده ايد . در هر حال ما شما را دوست داريم وبه هم وطنى چون شما افتخار مى كنيم شاد و تندرست باشيد .

نوشته شده توسط: Anonymous

لابد امام خمینی هم محصوله یکی از برجهای ستاره شناسی دوران عهد بوق شماست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر روش ایران گلوبال اینطوری پیش رود باید در اینده نزدیک شاهد تاج گذاری رضا پهلوی در این سایت باشیم
و پاسارگاردی که در سال 1343 یعنی 53 سال پیش بدست یهودی های امریکا ساخته شده در بالای صفحه وسمت چپ ایرن گلوبال عکسش زینت بخش این سایت باشد.ما با پدیده عجیبی مواجه هستیم در جلو چشم ما می خواهند گنجشگ را رنک کرده به اسم قناری
به ما بفروشند. اگر واقعان گوروشی و پاسارگاردی واقعیت داشت اینهمه لازم نبود به خودشان فشار بیاورند. بعضی مواقع ادم دلش به اینها می سوزد . ببین این یهودی ها و انگلیسی ها چطور اینها را سر کار گذاشته اند

نوشته شده توسط: Anonymous

درود به هم ميهن ارجمندم ، اقاى عبد الربه زاهدانى،
خواستم پاسخ نويسنده ى مقاله را بدهم ولى با ديدن پاسخ زيبا و متين و منطقى تان منصرف شدم ، دست مهربان تان همواره سلامت و توانا باشد . برايتان ارزوى تندرستى دارم .

نوشته شده توسط: Anonymous

من اگر زنجانی هستم حتما نباید ترک باشم. زبان ما اگر ترکی شده دلیل بر ترک بودن من نیست. لغت های عربی وارد شده در زبان فارسی دلیل بر عرب بودن من نخواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین گرامی، بنده برخلاف شما برخورد چندانی با بیماران آنهم بیماران روانی نداشته ام و لذا درباره توضیحات شما در این باره، صلاحیت اظهارنظر ندارم. کوتاه سخنم برخورد به زعم من دوگانه مسئول کامنتها با کاربران است که متاسفانه سوال من توسط ایشان بی پاسخ گذاشته شد.
جناب زنجانی عزیز، شما به عنوان یک زنجانی در تقسیم بندی آقای کرمی، "ترک تبار آذری" دسته بندی میشوید. اگر از کل به جز وارد شویم و شما جمله (زنجانی به جز کشتار و ویرانی در منطقه دست آورد دیگری ندارد) یا (چرا زنجانی به تاریخ کشتار و خونریزی گذشتگان خود نمی پردازند ؟) را توهین نمیدانید ولی جمله (گوینده جملات بالا بیمار روانی است) را توهین میدانید، بنده عرض دیگری ندارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در زمان جنگ قره باغ صدها کودک ارمنی از قره باغ به ایران منتقل وتوسط ارمنی های ایران نگهداری شدند تا در جنگ صدمه روحی وبدنی نبینند اما رژیم پانفارس ایران بیش از یک هفته به مردم محاصره شده مناطق مرزی با ایران؛ آذربایجان اجازه نداد تا از خاک آذربایجان جنوبی برای گذر به قسمت دیگر خاک آذربایجان شمالی استفاده کنند ودر نتیجه آن هزاران زن وکودک وافراد سالمند بر اثر گلوله های روسی وارمنی جان خود را از دست دادند .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Anonymous
درزمان جنگ قره باغ روسیه محمات ودیگر ادوات جنگی را از طریق بندر انزلی به ارمنستان منتقل کرد وایران هم سوخت مورد نیاز تانک ها و.... روسی را به ارمنستان رساند.

نوشته شده توسط: Anonymous

مهناز خانم شما چرا نمی ری به جای اینکارا عضو پارلمان انگلیس بشی ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی, مشکل شما در این است, از نظر فکری توانائی تشخیصتوهین از غیر توهین را ندارید؟ شما دقیقا همان فرهنگ را دارید که جامعه تان دارد. شما سری بزنید به سایتها و رادیو تلویزیونها و سایر جامعه تان.
برای نمونه:
https://www.youtube.com/watch?v=TuLPVSPEJWI&nohtml5=False

نوشته شده توسط: Anonymous

مغولزادگان تجزیه طلب آذری بدلیل نداشتن تاریخ ، بی هویتی ، عقده قومی ، و حسادت ، مدام به نفی و انکار فرهنگ و تمدن سایر خلقها میپردازند تا توطئه سپاراسیستی خودرا برای فریب خوردگان توجیه کنند . اگر این جهالت و حیله ، کارکرد داشت ، میبایست تمام شهرها و استانهای جهان هر زوز از هم جدا میشدند . این کار غیراخلاقی و ساده لوحانه آنان باید سرمشقی برای حاکمان فعلی و آینده ایرانزمین گردد که به خواسته زبان مادری و هویت جعلی و بیگانه آنان نیز پاسخ داده نشود و چنانچه اینگونه افراد بدست نیروهای مردمی بیفتند در اردوگاههای آموزشی 6 ساعت در روز اشعار فردوسی را از بلندگوبشنوند تا از آمدن 1000 بار نام ایران در اشعار وی، بدانند که خلاف بیابان گردی اقوام دامپرور ترک مغولی ، اقوام ایران دارای شهرهای 6 هزار ساله با قنات آب و برج ستاره شناسی و آتشکدههای اهوارایی و دانشگاهها علوم دقیقه و ظریفه بوده اند .

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... همانطور که متوجه هستید ( شونیست فارس) از روزی که کتاب شاهنامه به عنوان (( کتاب آفرینش)) معرفی شد , بقول دوست عزیز , ائلیار,حالت سردرگمی و گیجی اش دو چندان شد به این خاطر همانطور که همه میدانیم اسم کورش در این کتاب آسمانی دیده نمیشود. منطقی که شونیست فارس به این موضوع میدهد این است (( فردوسی کورش را به شکل امروزی ما نمی شناخته است.)) این منطق خنده آور ولی بسیار ناگوار به این می ماند که اگر اسم ( الله) در قران نیست به این خاطر است که (( حضرت محمّد , خدا را به شکل امروزی ما نمی شناخت)). تازه اگر قبول کنیم که حضرت فردوسی شناختی از کورش عزّواجل نداشت , باز با سه مسئله روبرو میشویم.1- اگر حضرت فردوسی شناختی از کوروش عزّواجل نداشته پس ایشان هم مثل انسان های دیگر , یک شخص معمولی بوده و ( ستاره درخشان ادب یک فرهنگ) نمی تواند باشد. درست مثل این ماند که بگوئیم چون حضرت محمد شناختی از خدا

ندارد او هم مثل آدم های معمولی است. 2- اگر به قدرت تفکر حضرت فردوسی اعتماد داشته باشیم و او را ستاره درخشان ادب یک فرهنگ بدانیم وعدم شناخت از کورش عزّواجل او را قبول بکنیم, خیلی احتمال دارد که اصلآ (( کورش عزّواجلی)) وجود نداشته. اگر حضرت محمد شناختی از خدا نداشت , به این خاطر که خدائی نبود. .3- یا ترکیب این دو اصل. منطقی ترین دلیل بر عدم شناخت حضرت فردوسی ازکورش این است که کورش در زمان فردوسی هنوز متولد نشده بود. کورش شاید متولد سال های دوران پهلویان است.
دوستان... احترام به مقبره بالائی که به سبک یونانیان بنا شده است واجب است به این خاطر که مردمانی به خاطر باور هایشان به این مقبره احترام می گذارند. ولی منطق و استفاده از عقل و خرد هم می تواند گره گشای مشکلات باشد. درست به همین خاطر اگر از عقل و خرد استفاده بکنیم به یک نتیجه گیری (( عقلانی)) میرسیم که ببینیم در آن مقبره چه کسی است که (( آسوده خوابیده))...دوستان ... کورش بخاطر جواب منفی ازدواج با ملکه ( تُمیرس), به سرزمین ( ماساژت ها .. سرزمین های قافقاز) که تُمیرس ملکه اش بود , لشکر کشی میکند. (تبصره...سیاستهای خارجی یک امپراطوری با مقدار ترشحات تستسترون کورش رابطه مستقیمی دارد و خیلی از ایرانیها بخاطر این ترشخ بیش از حد هورمون کورش کشته شدند) . کورش اول سر پسر ملکه تُمیرس را بریده به ملکه میفرستد.. در ولی سر انجام خود کورش در این جنگ جانش را از دست میدهد و به دستور ملکه که به عنوان ( خون خوارترین فرد تاریخ نامیده میشود), سرش را از بدنش جدا میکنند. مسئله ای که ما با شونیست های فارس داریم در این نقطه است. کدام منطق و عقل می گوید که مادری که پسرش را در جنگ از دست داده است و از قاتل پسرش که کورش بود , آنقدر نفرت دارد که دستور جدائی سر اورا از بدنش میدهد, و در عین حال بگوید که ( خون خواریکه در زندگی از خوردن خون سیر نشدی, بخور که بعد از مرگ از خوردن خون سیر بشوی) ,و بعد به حقوق بشر کورش پی ببرد و باز دستور بدهد که سر کورش را به تنش بدوزند و جسدش را در کالسکه های سلطنتی همرا با عطر و عنبر و با قالب های یخ , هزاران فرسخ باز گردانند تا به پاسارگاد برسد و در مقبره ای با استیل یونانی همیشه اسوده بخوابد؟...هرکس این را قبول کرد , من هم بر این باور هستم که خوک ها پرواز می کنند. کسانی که به اصظلاح به حقوق بشر جعلی کورش , یعنی معنی و ترجمعه واقعی استوانه کورش علاقه دارند می توانند به ترجمعه واقعی این استوانه را در کتاب (( ایران باستان - جلد اول- تالیف حسن پیر نیا ISBN 978-964-407-315-1صفخه 391 سطر 23 مراجعه بکنند.
برای جعلیات کورش به نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی رجوع بکنید.
http://ghiasabadi.com/bbc-cyrus-02.html
برای جنایات کورش لینک پائینی را باز بکنید.
http://cyrusthegreatkurosh.blogfa.com/
.. بهترین ها را برای همه آرزومندم.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی....مسعود.... من از مسئولین کامنت گذاری سایت ایران گلوبال درخواستی و یا شکایتی در مورد فرهنگ دیالوگ آقای لاچین نکرده ام. در کار آنها هم دخالتی نخواهم کرد و پای بند قوانین و شرایط این سایت هستم.
من مسئول نوشته های تاریخی و سیاسی خود هستم و پاسخگو میباشم. و مسئولین سایت ایران گلوبال مسئول نوشته های من نیستند تا زمانیکه به کسی توهین نکرده باشم. ، با تأکید تمام تکرار میکنم، مطالبی را که شما از نوشته های من در مورد آذربایجان انتخاب کرده اید، پاسخ منطقی دوران شناسی و تاریخی مستند با پشتوانه را دارم. ولی باید گفت که من بیکار نیستم که اینجا بنشینم و برای شما تاریخ و مسائل را ورق برنم.

شیعه گری صفویان و قاجاریان، و سنی گری عثمانیان باعث شد که جهان شرق و خاورمیانه از کاروان جهانی عقب بماند و مسیر خودش را در شکل فئودالیته و خلیفه گری دینی از جهان پیرامونی جدا کرد و اکنون هم تُرک تباران همین را میکنند، در مقالهء اینده به آن خواهم پرداخت.
زیر بنای صنعتی و تکنولوژی ایران از دوران پهلوی ها شروع میشود، و بطور مشخص 95% صنایع امروز ایران هم آلمانی است که در همان دوران نازیسیم بنا نهاده شده است و بعد از 40 سال نظام اسلامی اکنون دوباره دست به دامن آلمان شدند. بنا بر این از دوران حکومت اعراب و تُرک تباران بجز تکرار ساختار فئودالیته محصول و دست آورد دیگری نداشتند.
شما بفرمایید دست آورد مردم آذربایجان برای ایران چه بوده است، نتایج تولیدی آنها چه بوده و چیست ؟ کدام محصول و کالا را به سایر نقاط ایران عرضه داشته اند ؟ تازه صنایع سنگین ماشین سازی و تراکتوری سازی و پتروشیمی و سایر صنایع ایران را بدون برنامه ریزی های اقتصادی و امنیّتی به آذربایجان برده اند، چرا و به چه منظور ؟
نظام جمهوری اسلامی هم سرمایه های ملّی ایرانیان را فقط در آذربایجان و تبریز مصرف کرده و میکند، نگاه کنید به اتوبان تهران تبریز، نگاه کنید به فرودگاه تبریز، نگاه کنید به پروژه های ساختمانی عظیم، آذربایجان دروازهء خروج سرمایه های ملّی ایرانیان به ترکیه است، آماری در دست نیست که بدانید که چند درصد صنعت مونتاز و مصرفی ایران و بازار واردات و صادرات اقتصاد ایران در چنگ مردم تُرک آذربایجان است، و بسیار مسائل دیگر،
تمام سر وصد و آشوبی که شما تُرک تباران در سایت ایران گلوبال و در جهان بر علیه ایرانیان راه انداخته اید به پشتیبانی از علی خامنه ای است که هدفمند بر سرمایه گذاریهای نجومی و عظیم سرمایه های ملّی ایرانیان در آذربایجان و از خروج سرمایه های ملّی به ترکیه، و دزدیهای کلان سر پوش بگذارید، و حاکمیّت نظام جمهوری اسلامی ضد ایرانی را استمرار و استحکام بخشید،
در مقابل سیستان و بلوچستان در فقر و گرسنگی است، کردستان هدفمند عقب نگهداشته میشود.10 % از سرمایه گذاری هایی که در آذربایجان میشود، در استان فارس نمیشود، در استانهای غرب و جنوب غربی و جنوب که مرکز سرمایه های ملّی ایران سرمایه گذاری نمیشود،
مردم آذربایجان فقط مصر کننده و سربار جامعهء تولیدی ایران بوده و هستند. اگر سایر نقاط ایران هم تولیدی ندارند ولی مانند آذربایجان ادعایی هم نمیکنند. شما مردم تُرک اذربایجان با دیدگاهی فئودالیته سلطانی و خلیفه گری دستان را بر قد گذاشته اید، و بر تخت و مبل نشسته اید و انتظار دارید که بقیّه ایران خدمتگذار شما باشند، و کوچکترین انتقاد و تحلیل را توهین بخود میدانید و هر روز شعار تجزیه طلبی سر میدهید !.
رگه های تجزیه طلبی ناحیّهء آذربایجان در انقلاب مشروطه روشن و برجسته هست تا آنجا که احمد کسروی تلاش بر آن داشته است که آنرا بد گمانی در باره تبریز قلمداد کند، نوشته زیر از صفحهء 399 تاریخ احمد کسروی است که علما و پیشتازان ایران به علمای ناحیّه آذربایجان نوشته است بیانگر صحت و عمق این موضوع تجزیه طلبی است در این نوشتار هم سعی شده است که هندوانه زیر بغل مردم آذربایجان بگذارند:
(آذربایجان رکن رکین ایران است. هر نیک و بدی از آنجا طلوع نماید در تأمین و تخریب سعادت ایران اثر کلی دارد و به مناسبت اهمیّت سرحدی مخصوصآ پاره ای مذاکره که در افواه آذربایجانی در حقیقت "سم قاتل" است و با فرط وطن پرستی و غیرت ملیّت که از خصایص آذربایجان است چنان "تباین" دارد که ابدأ نمی توان باور کرد که هر کس مختصر اطلاعی از پولتیک دول و اوضاع ملل دارد با داشتن درد وطن راضی شود که اسباب تنصیف ایران ذره ای به اذهان خطور کنند). پایان نقل قول.

نوشته شده توسط: lachin

کاربر گرامی مسعود عزیز... متاسفانه من نمیدانستم که خطاب به کسی به عنوان (( بیمار روانی)) توهین است. اگر در فرهنگ
ایرانی این به عنوان « توهین» حساب میشود , معذرت خواهی از واجبات است. مشکل من این است که من در دنیای زندگی و کار میکنم که همیشه با بیماران سر وکار دارم ومتاسفانه بخاطر نوع بیماری که دارند , به بیماری روانی هم ( بعص وقتها) دچار میشوند. همین الان با بیماری کار میکنم که بخاطر یک تصادف ناشی از کار , تمام دست و بازو را از مفصل کتف از دست داده است. هرچند که یک پروتز روباتیکی م برایشان تمام میکنم, ولی این پدر 48 ساله هنوز نتوانسته است که خودش را بدون دست و بازو در مقایل پسرش حاضر شود. خطاب کردن کسی به عنوان ( بیمار روانی) در دنیائی که من زندگی و کار می کنم, توهین نیست. ولی این دلیل آن نیست که در مقابل « شونیست فارس» ساکت بنشیم. کسی که خود یک رفرانس کتابی ونویسنده ای را

میدهد و بگوید (بروید به این کتاب رجوع بکنید و ببینید که همچون اتفاقی در دوره مشروطیّت اتفاق نیافتاده است) و بعد اعتراف بکند که اگر همچون اتفاقی اقتاده, منظور نویسنده نتها نشان دادن فرهنگ « تجزیه طلبانه» ترک ها بوده است, آیا منطقی برای بحث مانده؟ یا اینکه در یکی از کافه های لاله زار بحث پیش میرود؟..کار بر عزیز... شونیسم فارس در این دوره باشکوه دیجیتالی چنان دست و پا میزند و چنان در منجلاب فکری هست که هر چقدر تلاش میکند , به همان اندازه در باتلاق فرو میرود... بهترین ها را برایتان آرزومندم..
نوشته شده توسط: Anonymous

اینها تنها نتیجه گیری های تاریخی هستند و توهینی در آن دیده نمی شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سانسورکننده متن فوق، روی هر چه سانسورچی از ساواک تا ... را سفید کرده و البته در این امر عدالت را هم رعایت نکرده است.
آیا لفظ بیماری توهین است که بیماری خود برتربینی تبدیل به .... برتربینی شده است؟
آیا "هرزگی به تن نیست، به فکر است" توهین آمیز است؟
حال چرا سانسورچی محترم عبارات فوق را توهین آمیز می داند ولی توهین های واقعی را نمی بیند؟!!!
در ادامه به چند مورد توهین های مورد تایید سانسورچی عزیز اشاره می شود:

توهین های مازیار کارن:
"باد هاى هرزه اى كه سوز بيگانگى بر داشته و از آخور دشمنان ما ، سر دراورده اند"
تهمتهای اقبالی:
"یوسف های بی ربط به ایران و آذربایجان این سایت، پشت جبهه اردوعان - داعش هستند"
"برای هر کمنتار ایران ستیزانه، یک دونر ترکی (ساندویچ کباب ترکی) جیره دریافت می کند؟!" البته ایشان به قول خودشان احتمال داده اند!! من هم احتمال می دهم که ایشان پشت جبهه تروریستهای داشناک و پ ک ک و همچنین خبرچین MI6 و موساد هستند و از آنها مواجب می گیرند!
توهین و تهمت موحدی:
"پان ترکیستهای تجزیه طلب شانتاژکار ومغلطه گر ودروغگو"
البته با توجه به اینکه ایشان حقیقت مطلق هستند، این حق طبیعی ایشان است که از هر لفظی که دلشان خواست استفاده کنند!
توهین های شخص .... به نام هرزه گرد:
"نوشته هاى متعفن اين مغول بچه گان بى ريشه " ، "ماران سمى و گرگان حرامى" ، "گرگ زادگان ادمخوار" ، "اقاى لاشه"
توهین ها و الفاظ .... فردی به نام "کیانوش رشیدی قادی":
"تورکان خونریز" ،
"نه لای می چینم که "لاچین" باشم، نه "پای" می چینم که پاچین باشم.
"نشان از آن دارد که "هیچ ندار" هستی و با "ک...یر دیگران" می خواهی "کُ...س" بکنی!"
"زبانتان بیش از اندازه دراز است."
پان فارس و منش دموکراتیک؟!!! مگه میشه؟ مگه داریم؟ آنچه که ما از این جماعت دیدیم، همه یکسر خود بزرگ پنداری، بی ادبی و بی سوادی بود و نمونه هایش را در چند خط بالا دیدیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جالب اينجاست که در ليست قربانيان درگيرياهي 2 الي 5 آپريل 2016 که از سوي وزارت دفاع ارمنستان با ذکر مشخصات و محل دفن اجساد منتشر شده است، حتي يک نفر از ارامنه قره باغ وجود ندارد.

رجمه آزاد مهمترين قسمتهاي فيلم زير که در روسيه طرفدار ارمنستان، استثناٸي بر قاعده عمومي است. در اين روزها صداهاي منتقد ارمنستان و اشغالگر ناميده شدن ارتش ارمنستان در قره باغ از چندين کانال تلويزيوني روسيه شنيده شده است.
در کنفرانسي با موضوع "چگونه ميتوان صلح ايجاد کرد؟"
دکتر آلگ کوزنچسوف مفسر سياسي و مورخ روس: مناقشه قاراباغ از نقطه نظر نظام حقوقي جمهوري فدراتيو روسيه
نکته اول: به غير از ارمنستان همه دنيا، تماميت ارضي آذربايجان را به رسميت ميشناسند. روسيه، دولتهاي منطقه، قدرتهاي جهاني و سازمان ملل و همه کشورهاي دنيا بجز ارمنستان که طرف درگير اين مناقشه است، تماميت ارضي آذربايجان شامل منطقه مورد ادعاي ارمنستان را به رسميت شناخته اند.
لذا، همه اراضي آذربايجان از جمله مناطق اشغالي از سوي ارمنستان، طبق موازين حقوق بين المللي بخشي از اراضي قانوني جمهوري آذربايجان است.
نکته دوم: هيچ کشور دنيا حتي ارمنستان "دلويت ارمني قاراباغ" در منناطق اشغالياز سوي ارمنستان را برسميت نشناخته است.
نتيجه حقوقي اين دو نکته چيست؟ از نظر موازين حقوق بين الملل، اين اراضي متعلق به آذربايجان است و ساختارهاي نظامي ارامنه حاکم بر آنجا غيرقانوني هستند. مخالفت با اين نتيجه گيري، بي فايده است. احتمالا ارمنستان نظر ديگري دارد اما از نظر قوقنين جنايي روسيهم دقيقا همينطور است.
جالب اينجاست که در ليست قربانيان درگيرياهي 2 الي 5 آپريل 2016 که از سوي وزارت دفاع ارمنستان با ذکر مشخصات و محل دفن اجساد منتشر شده است، حتي يک نفر از ارامنه قره باغ وجود ندارد.
در نگاه نظام حقوقي روسيه نيز، بر اساس ماده 208 قوانين جنايي جمهوري فدراتيو روسيه، حاکميت نظامي کنترل کننده قره باغ عليا و نواحي اطراف آن، باندهاي مسلح جنايتکار غيرقانوني بشمار ميروند.
بعداز درگيريهاي نظامي 2 الي 5 ماه آپريل 2016، وزارت دفاع ارمنستان اسامي 57 تن از کشته شدگان ارمني دگيريها را منتشر کرده است. در اين ليست يک نفر از هالي ارمني منطقه مورد ادعاي امنستان يعني قراه باغ عليا وجود ندارد و همب بالاستثنا عبارت از شهروندان جمهوري ارمستان هستند. سوالي که پيش مي آيد، اين است: اين عده از شهروندان همهوري ارمسنتان در يک منطقه درگيري اعلام استقلال کرده که حتي از سوي ارمنستان به رسميت شناخته شده نيست، مشغول چه کاري بوده اند؟
ماده 356 از قوانين جنايي جمهوري فدراتيو روسيه، اين افراد بنام "مزدور" جنگي ميشناسد و مجازات 15 سال محروميت از آزادي براي ارتکاب اين جرم در نظر گرفته است.
چگون ميتوان درگيري مابين دسته بندي غيرقانوني جنايتکار و يک دولت قانوني ميتواند حال شود:
يا اين دولت قانوني دستجات تشکيل شده در اراضي خود را دستگيري و به پاي ميز محاکمه مي کشاند
نتيجه منطقي که از اين اوضاع ميتوان استخراج کرد، اين است: چه کسي ميتواند مانع امحاي باندهاي غيرقانوني، جنايتکار و مسلح در خاک خود بشود؟
در ثاني، يک مناقشه مابين باندهاي غيرقانوني و دولت قانوني حاکم آن کشور، چگونه ميتواند حل شود؟ کونتسوف خودش سه احتمال مطرح ميکند: نابودي دستجات مسلح از سوي دولت قانوني کشور، فراري دادن آنها به جايي که از آنجا وارد خاک آدربايجان شده اند و يا فرار آنها به کشورهاي همجوار چون گرجستان، روسيه، ترکيه يا ايران.
نظر کونستوف اين است که هم کؤچريان (رٸيس جمهوري سابق ارمنستان) و هم سرژ سرکيسيان رٸيس جمهوري فعلي اعضاي کلان "آرتستاخ" (نام من در آوردي ارمنستان براي قره باغ عليا) هستند که در اصل، کل جمهوري امنستان را به اشغال خود درآورده اند و در عمل حل مشکل قره باغ هم از نتايج جانبي تغيير گريزناپذير رژيم حاکم بر ارمنستان خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم کامنتها لطفا پاسخ دهند...
در کامنتی که جناب لاچین خطاب به جناب کرمی نوشته بودند، به دلیل "توهین" به آقای کرمی، به جناب لاچین تذکر دادید.
پیرو این رویه شما، بنده نیز یک سوال از شما دارم. جواب سوال بنده یا آری است یا نه.
نمونه هایی از نوشتارهای جناب ناصرکرمی را که ایشان خطاب به "ترکان آذری"، در همین صفحه نوشته اند، بنده در ادامه میآورم.
اگر ممکن است، لطفا به بنده پاسخ "مشخص" دهید. شما که اصطلاح "بیمار روانی" را (البته به نظر من به درست) در خطاب به یک شخص "توهین" میدانید، آیا تعابیر زیر را که به مردمان "ترکان آذری" اتحاف شده است، "توهین" میدانید یا نه؟
اگر جوابتان بلی است، ممنون خواهم شد راجع به این برخورد دوگانه تان بیشتر توضیح دهید. اگر جوابتان خیر است، بنده عرضی ندارم. ممنون خواهم بود اگر با پاسخ بله یا خیر، صریحا جواب دهید....

1- مردم {ترکان آذری} از روز ورود خود به ایران، فقط مصرف کننده و سربار جامعهء ایران بوده و هستند، سرمایه های ملّی ایران را برباد داده اند و میدهند، دوران فئودالیته در ایران طولانی کردند، و باعث عقب ماندگی ایران بوده و هستند. شرایط وحشتناکی که در خارومیانه حاکم است عملکرد مردمان تُک تبار است.
2- بطور کلی دست آورد این مردم {ترکان آذری} بجز کشتار و ویرانی در منطقه و خاورمیانه و عقب ماندگی چه چیز دیگری بوده است.
3- چرا {ترکان آذری} به تاریخ کشتار و خونریزی گذشتگان خود نمی پردازند ؟
4- از ناحیّهء آذربایجان جز تجزیه طلبی و قومگرایی و فئودالیته انتظاری نبوده و نیست.


نوشته شده توسط: Anonymous

به امید پیروزی ملت ایران وسرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی وتشکیل جمهوری سوسیالیستی ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

سی سال قبل از اینکه داعش به وجود بیاید رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی مخالفان سیاسی محکوم به مرگ را به شیوه ای هولناک و فجیع زجر کش می کرد یک نمونه اش را که اعدام فجیع صادق قطب زاده باشد، آقای مازیار شکوری گیل بیان کردند . در طول این 38سال، رژیم از این دست جنایات هولناک را بسیار مرتکب شده است که برای بیان آن باید چند جلد کتاب نوشت، به طور مثال اجرای حکم تقتیل(ذره ذره کشتن زیر شکنجه) که این حکم را رژیم بر روی زندانیان دلاور مجاهد ومارکسیست اجراء می کرد که در زندانهای اهواز وتبریز این حکم به کرات به اجراء در آمده بود. به این دلیل است که مردم ایران به رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی می گویند ابوداعش وپدرخوانده داعش. وجای بسی تاسف است که اپوزیسیون نماهایی مثل ابراهیم نبوی ها ، فرخ نگهدارها، هوشنگ امیراحمدی ها، کدیورها، تریتا پارسی ها، اکبر گنجی ها، مسعود بهنودها و... از این

رژیم ابوداعش جمهوری اسلامی دفاع می کنند ومردم را تشویق به شرکت در نمایشهای انتخاباتی این رژیم می کنند.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای Mohammad Janda گرامی؛
سپاس از توجه شما. من براین باور بودم که اشاره به "سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران" بعنوان منبع خبر رسا باشد؛ ولی درج لینک خبر کار مخاطبین را آسانتر می کند و بهتر است. با آرزوی تندرستی و سربلندی برای شما.
خبر از "جوان انلاین" گرفته شد.

http://javanonline.ir/fa/news/639833

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته خوبي است براي تهيج مردم براى مبارزه، ولي تكرار مكرات به شيوه متفاوت استً، اما نوشتن و تفكر زحمت دارد و انكيزه مبارزه نويسنده را به نوشتن و سخت كوشي وادار ميكند، متاسفانه اين نوشته ها بي تاثير شدند، شايد همه اينها را ميدانند

نوشته شده توسط: Anonymous

بد نیست دوست گرامی آقای اقبال عزیز لینک منبع اصلی خبر را نیز درج میکردید. سپاسگزارم. اگرچه میدانم هر جنایتی از اسلامیستها متصور است.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به اقای مازیار شکوری گیل چالان . نوشته اید که (ری شهری قاضی بی دادگاه مرحوم "صادق قطب زاده" بوده است. بی دادگاهی که پوشیده نبود پاپوش های دروغینش با توطئه ک.گ.ب ، حزب توده و احمد خمینی و دیگر جماران نشینان سر هم آمده است. ) بنا به گفته اقای پیروز دوانی عضو حزب توده ایران که مینویسد قطب زاده در فکر کودتا بودو لی این کودتا با نفوذی حزب توده افشا و قطب زاده اعدام میشود. اینک اعتراف اقای دوانی عضو حزب توده در کتابچه حقیقت ... فرد کبیری خود توده ای است (کبیری شخصی رادرایلام می شناخت که درکارقاچاق مرزی آدم بود وازطریق این شخص به جریانی برخورد کرد که پی
برد که سرنخ این جریـــــان به قطب زاده وصل است،سرانجام با قطب زاده ملاقات کرد.

....معرف کبیری خیلی مورد اعتماد قطب زاده بود.کبیری خود را
به عنوان یکی ازاعضای شورای مرکزی یک سازمان گسترده نظامی که افسران زیادی دراختیاردارد،معرفی
می کند،اعتمادقطب زاده جلب می شود،صحبت ھائی درارتباط با کودتـــــا وچگونگی انجاــــم آن صورت می گیرد،قطب
زاده خواھان دیداربا مسئول نظامی کبیری می شود، کبیری ماجرا را دربه مسئول خود درســــازمان نظامی یعنی
پرتوی می گوید،پیشنھـــاد پرتوی این است که از عطاریــــان استفاده کنیدوبه ری شھری ھمین پیشنھادرا
بدھیدوموافقت اورانیزجلب کیند،ازسوی دیگرمدتی بود که عطاریان به دستورحزب با ری شھری ارتبــــاط مستقیم
وجداگانه برقرارکرده بود،ولی کبیری ازاین مسئله اطلاع نداشت.به ھرحال ماجرابه طورکامل با ری شھری درمیان
گذاشته می شود،ری شھرنیزخوشباورانه با این طرح موافقت می کند،کبیری،عطـــــــاریان را به عنوان مسئول سازمان
خودبه قطب زاده معرفی می کند، قطب زاده نیزاعتمـــاد می کندوطرح خودراتوضیح می دھد ومی گوید که رئیس یکی
ازارکان ستادارتش رکن ٢یا ۵با اوارتباط داردوآنھا به امکانات توپخانه دراطراف تھران وخانه ای درجماران مشرف به خانه
خمینی و مجھز ھستند وبا خـــــارج از کشورارتباط دارند.با اولاف پالمه تماس گرفته وبا شریعتمداری وبازارھم آھنگ
ھستند.قطب زاده طرح نھائی کودتا را به این شرح ارائه می دھد که جلسات شورای عالی دفاع ھرچنــــد وقت یک
باردرخانه خمینی برگزارمی شود،آنھا درھمان زمان خانه اورا با توپخانه می کوبند ومراکزحســــــاس را تصرف می
کنند،شریعمتداری نیزدررادیو وتلویزیون این عملیات را تأیید می کند وکودتا صورت می گیـــرد. یعنی کودتای واقعی که
خمینی ومسئولان کشته می شوند ویک کودتای ظاھری که به ھواداری وخونخواھی از امام کودتاچیان رامثـــــلأ
سرکوب کرده اند وشریعتمداری به طرفداری ازکودتاچیان وقطب زاده ازصداوسیما صحبت می کند وقطب زاده می گفت
با آیت االله زنجـــــانی نیزتمـــــاس گرفتــــــه واوھم تأیید کرده است.داماد شریعتمداری رابط شریعتمداری وقطب زاده
بود.کبیری وعطاریـــان گزارش این عملیـــــات را به ری شھری می دھند وانونیزماجرا را به خمینی می رساند.خمینی
باورنمی کند ومی گوید که سنــــد می خواھد،ری شھری به کبیری می گوید،باید حرفھای قطب زاده را ضبط
کنید.باردیگرکبیری وعطاریان با کیف ضبط صوت بـــــه منزل قطب زاده می روندوبعدمی فھمند که دستگاه خراب بوده
وگفته ای راضبظ نکرده است.مجبورمی شوند یک باردیگربروند واین بـــــارمتن صحبت ھای خود را با قطب زاده را ضبط
می کنندوری شھری نواررا به خمینی تحویـــل می دھد.اونیزحاج احمد راپیش بعضی ازآیت االله به جزء شریعتمداری که
با این جریان تماس داشتندمی فرستندومی گوید که خودراکناربکشید.قطب زاده درسه مرحله سه وجه۵٠٠ھزارتومان
به کبیری و عطاریان می دھدوآنھااین مبالغ رابه ری شھری می دھند،قطب زاده ازآنھامی خواسته بودکه درجنوب یکی
از بنادرراشناسائی کنند که برای آنھاازخارج اسلحه بفرستندوبلافاصله امکاناتی ازسوی ری شھری دراختیـــــــار کبیری
وری شھری گــــذاشته می شود،درلحظه قطعی تصمیم حکومت به ســــــرکوب گرفته می شود،دستگیر می
شوندوازطرفی به اومی گویند که بخش دیـــگر(کبیری وعطاریان)راھم گرفته اند،قطب زاده بازھم انکارمی کند،به
دستورری شھری کبیری رابه عنــــوان زندانی باقطب زاده روبرومی کند،قطب زاده مجبوربه اعتراف می شود،بعدازاین
جریان دوباره کبیری مخفی می شود،بعدازآن ری شھری سه میلیون تومان سرمایه با یک گاوداری رابه کبیری می
سپاردتابیکارنباشد .) گفته میشود در شبی که شادروان فروهر و همسرش به قتل میرسند دوانی توده ای همراه تیم ترور بوده است . دوانی پس از این رویدا خود به قتل رسید.