(دنباله) ..... زنجیر کشیدن زنان نامسلمان برای بهره کشی جنسی از آنها و یا فروش آنها در بازارهای برده فروشان نه حرام است، نه گناه است و نه زشت است! چنان که پیغمبر اسلام صدها تن از مردان بنی قریظه را گردن زد و کودکانشان را در بازار برده فروشان فروخت و دختران و زنانشان را برای بهره کشی جنسی به یارانش بخشید و یکی از زنان بنی قریظه به نام ریحانه را که شوهرش با فرمان وی کشته شده بود برای بهره کشی جنسی و کنیزی خودش برگزید و شب همان روزی که شوهر خانم ریحانه کشته شده بود در چادری که نگهبانی را نیز بر آن گمارده بود تا بامداد به ریحانه تجاوز کرد! ***** دوست گرامی، محسن دارائی، سخن درباره دین بسیار بیش از آن است که در یادداشتی کوتاه بگنجد و شاید در آینده نوشتاری را به فراخی درباره دین بنویسم و به ایران گلوبال بفرستم اما هم اکنون کاری که باید من و شما برای کندن ریشه دین های خرافی به ویژه .....
..... دین خردسوز اسلام انجام دهیم چیست؟ روشن است کار من و شما باید کار فرهنگی و روشنگری باشد اما روشنگری نیز باید به دور از شعر و شعار و دشنام و ناسزا باشد چرا که در هیچ کجای جهان تهدید، تحقیر، دشنام، ناسزا و توهین روشنگری به شمار نمی روند و با گفتن و نوشتن سخنان زشت و رکیک و زننده نه دینداران بی دین می شوند و نه می توان روشنگری کرد و به این روش در نویسندگی که نمونه هائی از آن را در جهان اینترنت می توان یافت (شلخته نویسی) گفته می شود! برای از میان بردن دین اسلام و هر دین دیگری گفتار و نوشتار پژوهشگرانه و به دور از توهین می تواند کارائی داشته باشد نه ناسزانویسی و با دشنام و ناسزا هرگز دینداران یک شبه دست از دین برنداشته و بی دین نخواهند شد! برای نمونه درباره حجاب سیاهی و تباهی و زورکی رژیم گنداب و لجن جمهوری اسلامی که نیمی از مردم ایران یا زنان را به زنجیر کشیده است اگر کسی نوشتاری را با واژه های زشت و زننده بنویسد نوشته اش کارائی دارد و یا نوشتاری روشنگرانه؟ روش شلخته نویسان این است که نوشتاری پر از ناسزا و دشنام و توهین و با واژگان رکیک و زننده درباره حجاب و حجابداران می نویسند آن هم با این پندار نادرست که بر ضد رژیم و حجاب زورکی آن تبلیغ کرده اند اما پیامد این روش بیزاری و خشم حجابداران و حتی بی حجابان از یک سو و سود بردن رژیم ولایت فقیه از سوی دیگر است! ***** همچنین اسلام برابر با جمهوری اسلامی نیست و گذشته از خوب بودن و بد بودن اسلام این سخن خنده دار که گردانندگان رژیم دوزخی جمهوری اسلامی خود را نماینده همه مسلمانان جهان جا می زنند جز سفسطه چیز دیگری نیست! با در نظر داشتن این که بیشترین دشمنان رژیم هم مسلمان ها هستند نه بی دین ها ! مسلمانانی مانند گروه فرقان که بنیانگزار آن یک روحانی به نام اکبر گودرزی بود و یا مسلمانانی مانند سازمان مجاهدین خلق که هزاران تن از وابستگانش به دست رژیم اعدام شده اند و یا مسلمانان سنی که هیچ باوری به آخوندیسم ندارند و یا مسلمانان اصلاح طلب و یا مسلمانان جنبش سبز و یا مسلمانان ملی - مذهبی ها و یا ….. اما برخی از تارنماهای ضد رژیم با این پندار نادرست که هر کس مسلمان است پس هوادار رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه است زشت ترین و رکیک ترین دشنام ها را روانه دین اسلام و پیامبر اسلام و امام های شیعه و ….. می کنند در حالی که بیشتر دشمنان رژیم گدایان مفت خور مسلمان هستند نه بی دین! بدبختانه این دوستان ضد رژیم بی آن که خود بدانند به سود رژیم کار می کنند و غیر مستقیم به تبلیغ این سخن رژیم می پردازند که جمهوری اسلامی برابر با اسلام است و هر کس دشمن رژیم جمهوری اسلامی باشد پس دشمن اسلام است! البته این سخن رژیم که می خواهد خود را نماینده همه مسلمانان جهان جا بزند جز سفسطه ای پوچ هیچ نیست، برای نمونه به شعار: (مرگ بر ضد ولایت فقیه) نگاه کنید، این شعار برابر با آن است که از شش میلیارد انسان پنج میلیارد تن چون مسلمان نیستند و بی باور به ولایت فقیه هستند باید کشته شوند! از یک میلیارد مسلمان نیز چون نهصد میلیون تن از آنها سنی هستند و باوری به ولایت فقیه ندارند باید کشته شوند! از صد میلیون شیعه نیز شیعیان اسماعیلی و زیدی و کیسانی و شیخی و ..... باید کشته شوند! باقیمانده شیعیان نیز یا باید بگویند زنده باد خامنه ای و یا باید کشته شوند! ***** به دوستانی که دیندار هستند نیز می خواهم بگویم که پژوهش و بررسی درباره دین های گوناگون برابر با توهین به دینداران نیست! برای نمونه تئوری نسبیت انشتین ناسازگار با فیزیک نیوتنی است اما برابر با توهین به نیوتن نیست! پس اگر کسی نوشتاری پژوهشگرانه درباره نادرست بودن باورمندی به دین های گوناگون بنویسد کردارش برابر با توهین به کسانی که آن دین ها را پذیرفته اند نیست! ***** چم کردن = ترجمه کردن
دوست گرامی، محسن دارائی، شما می گوئید مسلمان نیستید، من هم مانند شما می گویم که مسلمان نیستم و به دین خردسوز اسلام باورمند نیستم، البته من نه تنها به دین خردسوز اسلام بلکه به هیچ دین دیگری نیز باورمند نبوده و بی دین هستم و به زبان آخوندها مرتد فطری و کافر حربی هستم که اعدام باید گردد! چون آخوندها می گویند که اگر پدر و مادر کسی مسلمان باشد اما خودش به دین خردسوز اسلام باورمند نباشد مرتد فطری و کافر حربی است و باید او را کشت! برای همین بود که هنگام کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ دژخیمان رژیم ولایت فقیه کمونیست ها را اعدام کردند! برای نمونه دانشمند بزرگ زنده یاد محمد پورهرمزان برای چم کردن نوشته های ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) و کارل هاینریش مارکس و نویسندگان و اندیشمندان دیگر به زبان پارسی و دست نکشیدن از کمونیسم و تن ندادن به مصاحبه فرمایشی و هنگامی که شصت و هفت سال .....
داشت در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شد! به هر روی دین اسلام، دین مسیحی، دین یهودی، دین زرتشتی و ..... همگی خرافه هستند و بی دین بودن برابر با دور ماندن از بی خردی است! همه دین ها خرافه های دور از خردی هستند که در زمان برده داری پیدا شده اند و دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در سراسر جهان و سراسر تاریخ دو کاربرد داشتند: یکی خودفریبی و دیگری مردم فریبی! هیچ دینی با خدا در پیوند نیست و همه دین ها را انسان ها ساخته اند، دین یهودی ساخته ذهن تورات نویسان، دین مسیحی ساخته ذهن انجیل نویسان و دین اسلام ساخته ذهن پیغمبر اسلام است، دین اسلام آمیخته ای از دین یهود، فرهنگ عربستان و سخنان پیغمبر اسلام است و این دین نیز که مانند همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده است مانند همه دین ها نیز با خرد و خردورزی سازگار نیست! دوست گرامی، محسن دارائی، چگونگی پیدایش دین در زمان برده داری این چنین است که انسان ها از چهار زمان تاریخی گذشته اند: یک - زمان ددمنشی، دو - زمان برده داری، سه - زمان دهداری، - چهار - زمان سرمایه داری، تاریخ انسان ها با برده داری آغاز می شود و ناسیونالیسم و دین نیز همراه با برده داری پیدا شده اند و حتی یک دین را نمی توان پیدا کرد که در زمان برده داری پیدا نشده باشد! دین زرتشتی، دین یهودی، دین مسیحی، دین اسلام، دین هندو، دین های تک خدائی، دین های چند خدائی، بت پرستی، ستاره پرستی، ماه پرستی، خورشیدپرستی، جانورپرستی و ..... همگی در زمان برده داری پیدا شده اند و دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است! دوست گرامی، محسن دارائی، من پیش از این در یکی از نوشته هایم به چگونگی پیدایش ناسیونالیسم و دین در زمان برده داری پرداخته ام که می توانید آن را در لینک زیر ببینید:
http://iranglobal.info/node/28638
دوست گرامی، محسن دارائی، روشن شد که دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها زاده ذهن انسان ها هستند و اگر ما بپذیریم که خدائی که فیلسوفان و اندیشمندان از آن سخن می گویند جهان را آفریده است هیچ دینی با آن خدا در پیوند نیست! اما دین ها مانند پان های رنگارنگ ناسیونالیستی ویژگی های یکسانی ندارند! ناسیونالیسم در همه جهان ویژگی های یکسانی دارد مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی اما دین ها ویژگی های یکسانی ندارند! برای نمونه کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی گفته است: "دین تریاک مردم است!" چرا مارکس چنین سخنی را گفته است؟ چون مارکس در اروپا می زیست و دین دینداران اروپائی دین مسیحی است اما اگر مارکس در یک کشور اسلامی می زیست هیچ دور نبود که بگوید: "دین آرسنیک است!" و به راستی نیز هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام اگر ما دین مسیحی را آن چنان که کارل هاینریش مارکس گفته است تریاک بدانیم دین اسلام را باید آرسنیکی بدانیم که در درازنای تاریخ جز ویران کردن گام به گام شهریگری هائی که در راه بالندگی بودند کار دیگری نکرده است چون گوهر دین خردسوز اسلام ویرانگری است نه سازندگی! و هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام دین مسیحی کارنامه بهتری دارد هر چند که هر دو دین مانند همه دین ها خرافه هستند! پیامد باورمندی مردم یک سرزمین به دین خردسوز اسلام برپائی رژیم طالبان در افغانستان، رژیم سعودی در عربستان، رژیم ولایت فقیه در ایران و پیدایش گروه هائی مانند القاعده و داعش و بوکوحرام و ..... است و در سرتاسر تاریخ و سرتاسر جهان حتی یک بار نیز دیده نشده است که در سایه دین خردسوز اسلام آب خوش از گلوی مردم یک سرزمین پائین برود! در دین اسلام تاختن به سرزمین های دیگرانی که مسلمان نیستند و کشتار آنها، تاراج داراک نامسلمانان، به زنجیر کشیدن مردان نامسلمان و فروش آنان مانند جانوران برای نیروی کارشان و به .....
با توجه به گلايه جنابعالى در مورد عمل غير شرعى و غير اسلامى شاشيدن ارامنه مسيحى در مكان هاى مقدس مسلمين بخصوص در خانه خدا و مسجد مقدس مسلمين معروض ميدارد :
١- در نشست علماى اعلاى قم و فقيهان محترم حوزه علميه با حضور ولى مبارك مسلمين حضرت ايت الله سيد على خامنه اى دامت افاضاطه رهبر عليقدر انقلاب ، به نتايج زيل نائل امدند :
با توجه به اينكه سال ها پيش ، تعداد زيادى گنجشكان تعليم ديده از سوى رژيم صهيونيستى مبادرت به ...يدن مسجد الاقصي مى نمودند با دستور رهبر انقلاب و با كمك هاى انسانى مردم غيور و مسلمان ايران همگى انها دستگير و مقيد به پوشش اسلامى "پمپرز" شدند و مشكل بلطف خدا حل و فصل شد .
٢- نظر به عمل مشابه از سوى ارامنه پيشنهاد مى شود همگى انها دستگير وعمل مشابه را در موردشان اجرا نمايند .
با سلام و التماس دعا
سفارت جمهورى اسلامى ايران - ايلغار دوق دوق لاشين
آقایان من این سوال را در مقاله و نوشته دیگری در این سایت عرزشمند از یک فرد دیگری از پان فارسها پرسیدم متاسفانه جوابی ندیدم.من سوالم اینه که در طول هزار سال حاکمیت تورکان بر این جغرافیا که نه تبعیضی بود نه تحقیری نسبت به ملل موجود در این جغرافیا ,همه زندگی و آزادی خودشان را داشتند و نفتی هم در میان نبود که از زیر پای عربهای اهوازی مکیده شود و مناطق ملت حاکم را آباد کند و خود ملت صاحب پروت زیر ستم ملی حاکمیت از یک زندگی ساده هم نتوانند برخوردار شوند ووسیاست تورکی سازی ملل با قدغن کردن زبانهای ملل غیر حاکم پیش نمی رفت و حتی در دربار حاکمیت تورکان افراد شونیست و فاشیستی مثل فردوسی هم بودند که از سلطان تورک پول می گرفت و شاهنامه اما در حقیقت فاشیست نامه برای فارسها می نوشت,اما فکر کنیم که تبلیغات زهر آگین فاشیستهای فارس بر علیه حاکمیت هزار ساله تورکان درست باشد سوالی دارم,
در طول نود سال گذشته حاکمیت پان فارسهای پان ایرانیست چه تاج افتخواری بر سر ملل ساکن در این جغرافیای موسوم به ایران زده شده چه حقوق انسانی و ملی و زبانی و اقتصادی و شهروندی برای ملل غیر فارس ساکن در این جغرافیای داده شده کدام اختراعات و انکشافات و پیشرفتهای علمی صنعتی اختراع و ابداع گردیده مردم چقدر احساس آزادی و خوشبختی نموده اند و چه آسایش و آرامی برای ملل سان در این جغرافیا ایجاد گردیده ساواک زمان دیکتاتوری پالانیها و اطلاعات جمهوری فاشیستی اسلامی آخوندی به غیر این است که نفس انسانها را برای حفظ دیکتاتوری سایه خدا یعنی شاه و خود خدا یا بلند مرتبه تر از خدا خمینی ملعون بریده و قطع می نمایند در طول نود سال گذشته برای اجرای سیاست ضد بشری و فارس سازی ملل غیر فارس چه حمله و هجوم و نسل کشیهایی نسبت به ملت تورک آزربایجان عرب های بیچاره اوازی و کوردها و بلوچها و ترکمن هااز طرف حاکمیت ملی دموکراتیک سیست حاکمیت اقلیت فارس انجام گرفته در مقال طلب حقوقی برابر با اقلیت حاکم فارس از نظر تحصیل به زبان مادری حق تعیین سرنوشت بر داشتن تبعیض عریان علیه ملل غیر از طرف حاکمیت ملی دموراتیک پان فارسهای پان ایرانیست,بالاخره یک چند از حسنهای حاکمیت پان فارسهای پان ایرانیست را لطف کن برای آگاهی ما ملت کم اطلاع و کم سواد بگویید تا ما متوجه شویم که فارسهای آورنده علم از ثریا در طول حاکمیت نود سال گذشته شان چه کار کردند که حاکمیت ترکان نتوانستند آن را انجام دهند و خیانتی شده برای کشور و ملتهای ساکت ایران که شما البته شصت میلیون ملل غیر فارس را ملت حساب نکرده و ایل و طایفه و قوم قبیله حساب می کنید و تنها اقلیت فارس را در ایران ملت شمرده و صاحب و مالک ایران که حقوق ملی هم متعلق به آنها قرار می گیرد و دیگران چغندر.
ما خون دوست نداريم ولى خون ميريزيم و ديگران را به هلاكت ميرسانيم
اين سخنان ابوبكر بغدادى نيست، سخنان اردوغان و يا خامنه اى هم نيست
محل اين سخنرانى هم رقه، موصل، آنكارا و يا قم هم نيست
اين سخنان معاون رئيس فدراسيون سراسرى تركهاى سوئد است، يك نهاد رسمى كه با بودجه وزارت مهاجرت سوئد كار ميكند و دهها انجمن را در سراسر سوئد زير پوشش خود دارد
محل سخنرانى هم ميدان مركزى شهر استكهلم است.
امروز ٩ آپريل اتفاقى از آنجا رد ميشدم، ديدم كه بسيارى از سازمانها و نهادهايى از كشور آذربايجان، تركيه، تركمنهاى عراق، ايغورها و آذربايجانى هاى ايران ميتينگى در حمايت از آذربايجان و بر عليه ارامنه برگزار كرده اند و توانستم بخشى از سخنرانى باربادوس ليلانى مسئول فدراسيون سراسرى تركها در سوئد را ضبط كنم كه همراه با ترجمه آن در اينجا منتشر ميكنم
طبق قوانين سوئد اين سخنان مصداق جرم است
در اين گردهمايى آقاى درختى مسئول كنگره جهانى آذربايجانى ها كه مؤسس يك كانال تلويزيونى ماهواره اى جديد به زبان تركى آذربايجانى هم ميباشد سخنرانى نمود
اين هم سخنان معاون رئيس فدراسيون سراسرى تركها كه توانستم ضبط كنم
به این پرچمهای ماه و ستاره دار نگاه کنيد
ملت ترک دارد بیدار میشود
ارمنی های سگ مواظب خودشان باشند
ما میگوییم مرگ بر ارمنی ها مرگ بر ارمنی ها مرگ بر ارمنی ها
هم نژادهایم یک گلایه دارم از انسانهای ایمان دار. یک حدیث شریف است که میگوید عشق به وطن از ایمان سرچشمه میگیرد. کسی که ایمان داشته باشد باید به وطنش عشق بورزد.
وطن ها تکه پاره نمی شوند.
دنیای ترک یکی خواهد شد. من در اینجا میگویم شاید عمر من رضا ندهد ولی انشاالله فرزندان ما و یا نوه هایمان وطن متحد ترک را تاسیس خواهند کرد
زمان یکی شدن جمهوری های ترک زبان فرارسیده است
من از همه شما تشکر میکنم که آمده اید این وظیفه ماست.
لطفا در این نوع گردهمایی ها همیشه با هم باشیم و به این سوئد و اسکاندیناویا و اروپا نشان دهیم که ترک چی هست و چه قدرتی دارد
ما خون دوست نداریم اما خون می ریزیم و به هلاکت میرسانیم
تشکر میکنم از برگزار کنندگان این مراسم که من به آن دنیای ترک میگویم در مقابلشان تعظیم می کنم
آقا دنیز! باد و هوا صحبت نکن؛ .... مثل تمام کمونیستهای سوسیالیسم واقعا موجود سابق، که در بطن خود ناسیونال شوونیسم روسی، و ایده ئولوژی شیعه دوازده امامی پانفارسیسم را یدک میکشیدند. از صاحبان تفکر شیعه اثنا العشری کمونیست نمیشود. ازم دلخور نباش. چون سواد مارکسیستی ندارند. مارکسیست را نخوانده، ملا شده اند. در ضمن چرا ناراحتی در اروپا جایت خوش و نرم وگرم است. از این بهتر کجا گیر خواهی آورد؟ اگه بتونی تاکسی چیزی دست و پا کنی لقمه ات، تو روغن خواهد بود! ممکنه ازم دلگیر شوی، اما حقیقت را خدمتت عرض میکنم. تازه در صورت تغییر اوضاع کسانی در راس کار قرار میگیرند، که صاحب مدارج و مدارک تحصیلی بالائی اند. شوفر تاکسی به آسمان نیز برود در صورت عدم مدارج تحصیلی، کسی وی را نخست وزیر و رهبر تعیین نمیکند. قدری واقع بین باش. از این سازمان بازیهای
درب و داغون برای فاطی تمون نمیشود. امروز هر ملتی در فکر چاره اندیشی بحال خود است. هیچ ملتی وکیل لازم ندارد. اگر از طرف ما میخواهی صحبت کنی، خواهیش میکنم این کار را نکن. اگر از حق ما میخواهی دفاع کنی خواهش میکنم این کار نکن! شما اگر گلیم خود را در این وانفسا از آب بیرون بکشی شاهکار کرده ای. اما اگر چنین کاری در وانفسای غربت برایت نوعی تفریح و سرگرمی است، بهت توصیه میکنم که با این جور نوشته های تفننی خود را سرگرم کنی خوب است، به روحیه ات حد اقل تاثیر میگذارد. شاید دری به تخته میخورد، و کسی زیر نوشته ات کامنت میگذارد، و این در وانفسای غربت برای رفع خستگی مفید است.
باریش عزیز، یا خودتان اکانت سایت را بگیرد ویا مقاله تان را به دنیز بدهید، تا ایشان در سایت بگذارد. چون واقعا بگم، همکاران سایت مطالبی که خودشان می پسندند را در سایت می گذارند و منهم وقت چندانی ندارم
اگر سیاستهای نابخردانه قجرها و باور ارتجاعی و خرافی شیعه نبود امروز ما مردم ایران با این فلاکت روبرو نبودیم. مساحت شهر های قفقا ز که قجرها از دست دادند نزیدک به 180 هزار کیلومتر مربع بود . اما ارقاداش لوائی ایران هر گز اشغال اشفالگر نبود است و ایران را همسان روسیه کردن بیخبری مطلق است. بدون هیچ شکی قره باغ بخشی از سرزمینهای ایرانی و در یک انیده نگری مستقل باید به ایران ملحق شوند. از گلام شما .. این قجرها بودند که به ایران وبه اذربایجان و به ملت تورک و به اینده افرادی مانند لوائی و براهنی و پیشه وری و شاه اسماعیل بنیان گذار شیعه و حضرت عباس و عاشورا وووووو شاشیدند.. برو با تاریخ و کار کرد گه زده قاجار به تمدن و فرهنگ تصفیه حساب کن. چرا همین رهبران باکو در زمان کومونیستی خفقان مرگ گرفته بودند ؟ در زمان خروچف رهبران باکو
از ترس به خود شاشیده بودند و جرئت اعتراض نداشتند .واقعیت این است که ارمنستان در همان زمان کومونیستی پیشرفته تر از باکو و حوالی بود .تعداد مدارس در دو کشور خود گویاست .لوائی نوشته است که (چشمهاى شيعه گرى فارسى كور است. آنها پرواز گنجشككان را در مسجدالاقصى به وضوح مى بينند اما شاشيدن ارامنه بر مسجد آغدام را نديدند. در حقيقت ارامنه نه به مسجد آغدام كه به بنيان فكرى شيعه گرى شاشيدند و رهبر شيعيان جهان و مكتب شيعه گرى فارسها نيز سكوت اختيار فرمودند.)
جناب آقای زاهدانی قلابی در حقیقت پان فارس فاشیست,چون کلا ملل غیر فارس نفرتی که از اقیلت حاکمیت فارس دارند و همچینین از نام ایران که زندانی بوده در نود سال گذشته حاکمیت استبدادی و دیکتاتوری شونیسم فارس برای ملل غیر فارس ,هیچ وقت یک سیستان بلوچستانی و یا زاهدانی خلاصه از ملل ستم فارس دیده و تمامی حق و حقوق از دست داده غیر فارس نمی با پرروئی زحمات و جانفشانی ملل غیر فارس را در جنگ ایران و عراق کتمان نموده و اقلیت حاکم فارسی که کلا در جنگها با عربها و سایرین تنها فرار در مقابل دشمن را ترجیح داده و تجربه نموده اند و عربها با زن و فرزندانشان همبستر شده و سید و میری تولید نموده اند امروز ادعای قهرمانی و محافظ از ملل غیر فارس و خصوصا آزربایجانیها را دارد که فارسها ماشاءا..آنقدر شجاع هستند که کل ملل ایران را در جنگ آنها با جسارت و شجاعت که بهشان هم نمی آید حفظ نموده اند,اما یک زاهدانی نمی آید
از زندان خود به نام ایران و از زندانبانهای جنایتکار و تروریست خود به نام فاشیستهای فارس دفاع نماید مگر مثل جواد طباطبایی خود فروش مانقورد ساتقین از اصالت اصلی و ریشه و ملیت خود بریده و به جای دفاع از ناموس و ملت و زبان و فرهنگ ارزشهای ملی خود در در حاکمیت فاشیستی پان فارسیزم در حال نابودی می باشد از دشمنان ملت خود دفاع نموده و بر علیه ملت خود تلاش می نماید به چنین افرادی خود باخته هم اعتبار نمی شود داد حتی به چنین افرادی که خود را در اختیار دشمن خود گذاشتند .در باطن به دیده پست و بی شعور و خود فروش که اگر موقعش برسد بر اربابان فارس خود نیز خیانت خواهند کرد اعتباری قائل نمی شوند.اما دنیا که به آخر نرسیده اما با این نمک به حرامی و حق کتمان کردن ملل غیر فارس از طرف فاشیستهای فارسی مثل شما عمر حاکمیت فارس و ایران رو به زوال و در نفسهای آخرش می باشد و ملل غیر فارس تحت ستم ملی حاکمیت فارس دیگر امیدشان را از حاکمیت ظالم و ضد بشر و دشمن ملل غیر فارس بریده اند و به مبارزه برخواسته اندو تنها برای رهایی و آزادی خود و پایان دادن به اشغل سرزمینهای خود که زیر نام ایران در اشغال و غارت پان فارسهای فاشیست قرار گرفته و بر پائی دولت مستقل خود و در اختیار گرفتن حق حاکمیت خود می باشند و بس.
آقای مازيار كارن گرامی؛
من هم سال نو را خدمت شما شادباش میگویم و برایتان تندرستی، شادی و بهروزی آرزو دارم.
بامید پیروزی راهمان، که همانا آزادی و خوشبختی ایرانیان است.
با احترام
اقبال اقبالی
آقای جمال دیروز در پاریس همانند دیگر شهر های دنیا تظاهراتی توسط آذربایجانی برعلیه اشغال ارمنستان برگزار میشود و حدود ۱۵نفر با پرچم پ ک ک و با چوب وچماق به تظاهر کننده گان آذربایجانی حمله ور میشوند البته بعدا دستگیر شدگان اعتراف به ارمنی بودن میکنند. خوب آقا جمال چرا کرد ها و مخصوصا پ ک ک آلت دست و سوء استفاده این و آن میشود و چرا .... ارمنی ها در خیابانهای پاریس باید زیر پرچم و نام پ ک ک انجام پذیرد این ویدیو سند تاریخی است و باید کرد ها دنبال این حادثه را بگیرند تا خیلی از مسائل دیگر از جمله ترور ۳ زن عضو پ ک ک در پاریس http://www.dailymotion.com/video/x43cbqd_protesto_news
عزیز باریش یولداش
خیلی خوشحالم که کلام شما را اینجا میبینم و میخوانم. امیدوارم که حال شخصی و خانواده خوب باشد. در رابطه با موضوعی که طرح کرده اید، باید بگویم یک ای میل مستیقیم با جناب "کیانوش توکلی" از سایت ایران گلوبال بزنید، مطمئنم ایشان شما را در این زمینه راهنمائی کرده و مشکل ارتباطی شما را برطرف میکنند.
لاچین عزیز
اگر آن روزها رهبری جنبش فدائیان از چند ده نفر بیشتر نبود، دهها هزار نفر جوانی که از هست و نیست خود گذشته بودند، این آرمان ها را در مدرسه، کارخانه، اداره، کوچه و بازار و دهات به پیش می بردند. دهها هزار نفری که متاسفانه تعداد قابل توجهی از آنها جان خویش را در جبهه های جنگ از دست دادند. هر کدام از ما که اینجا نشسته ایم، برادر، رفیق، خواهر و عزیزی را در این راه از دست داده ایم. یا باید کنار هم نشسته این خاطرات را برای هم تعریف کنیم، یا قلم به دست گرفته و بنویسیم.
نوشته های خود را چه به صورت خاطرات، چه شعر، چه داستان و نمایشنامه و غیره برای نسل های بعدی منتقل کنیم. امیدوارم اگر آن موقع جزو همان دهها هزار نفر بدنه اکثریت خاموش فدائیان بودیم، امروز دیگر خاموش نباشیم. من هم برای شما بهترین ها را آرزو میکنم و ترانه ای از گروه "دالغا" از تبریز تقدیم میکنم.
واو واو عجب ادبیاتی . مفلس ؟؟ دیگر در مقابل این همه فحاشی چه بحثی می تواند باشد؟ من نمی دانم چرا در این سایت هر کس از حرف دیگری خوشش نمی اید او را به جمهوری اسلامی ربط می دهد ؟ مثل اینکه این راحت ترین راه خود را خلاس کردن از منگنه است. اقای دوشکی شما خود را بالای اسمانها برده و با عقاب تشبیح کرده ای اما حتی ان رستم زابلی هم قلابی بود
چنان که شاعر گفته.( رستم یلی بود در سیستان که او را من اورده ام در این داستان.) یعنی شاعر رستم را در داستان بزگ کرده. و گر نه یک پهلوان در حد محله خودشان بود.
اما شما گفتی مرا به حدس می شناسی نه اقا بنده دقیقان شما را از زمانی که ان مقاله ( راحل مسالمت امیز مسئله ملی در ایران)
را نوشتی تقریبان دور بر 10 سال پیش می شناسم از دور همین.
اقای دوشکی مفلس بنده اجازه دارم همان مقاله را در این سایت منتشر کنم به نام شما ؟؟؟
سلام اقای باریش. ان لینکی که داده بودی بنده مختصری خواندم البته وقت نکردم و دوباره تکمیل خواهم خواند.
اما شناختی که از این سایت دارم فکر نمی کنم مقاله شما چاپ شود. مقاله شما چپ ها را با فعالین ملی پیوند می دهد و به حرکت ملی در ایران رسمیت می بخشد و این دقیقان همان چیزی است که در این سایت علیه ان خیلیها فعالیت می کنند تا چپ ایران بخصوص چپ ازربایجان را از حرکت ملی جدا کنند.
به امید تشکیل سازمان مارکیستسی لنینیستی در ازربایجان جنوبی.
سلام خدمت اقای دنیز
اقای دنیز بخش پایانی مقاله جالب بود ولی انها هیچ وقت جواب سوال شما را نخواهند داد. اما بخشهای بالاتر از ان در این شرایط ایران فقط یک ارزو است. حتی بعد از جمهوری اسلامی هم همچین اتفاقاتی نخواهد افتاد. الان انچه حرف اول را در تحولات ایران می زند مسئله ملی است حتی نشریه راه توده با علم به این مسله شروع کرده به اموزش دادن تارخ ایران و در قبرستانها دنبال استخوان می گردد برای هویت دادن به ایران و فارس.همچننین جمهوری اسلامی هم اصولگرایش و هم اصلاح طلبش دقیقان همان کار را می کنند. دیگر گوروش کبیر برای همه اینها عزیز است . بس مسله ایران در این زمان و شرایط خاص همین است و بهتر است ما هم با شرایط موجود خود را هماهنگ کنیم.در مجلس عزاداری نمی شود اهنک شاد خواند.
چب ازربایجان که بیشر متمایل به مارکیست و لنینیست است باید در این چار چوب یک سازمان مختص ازربایجان
تشکیل دهد و در حرکت ملی ازربایجان نقش عمده ای بازی کند نه اینکه دنبال چپهای مرگز راه بیفتد. متمئن باشید چپ مرگز اگر به موقعیتی برسد فقط برای من و شما اعلامیه پخش کردن را واگذار می کنند. چرا ازربایجان باید مثل کردستان یک حزب قوی نداشته باشد؟؟ اقا ملت خودت زیر پای شونیست فارس همه چیزش له شده است.شما حتی پشت کامپیوتور از درد رنج انها نمی نویسی
یک مثل ترکی. روزی یک شهری برای دیدن دوست قدیمی اش که در ده زندگی می کرد رفت. موقع غذا خوردن سر سفره فقط شیر بود مهمان به رفیق دهاتیش گفت رفیق در ده ماست، کره ، پنیر ولی شما فقط شیر وسط سفره گذاشته ای ؟ رفیق دهاتی گفت اقا همه انهایی که شما گفتید از همین شیر درست می شود. حالا بعضی از دوستان چپ به ما می گویند تمام خواسته های ما در سوسیالیسم است . با توجه به اینها بنده خود یک مارکیست و لننیست هستم و معتقدم ما باید در حرکت ملی و به حق ازربایجان پیشرو باشیم . و در این حرکت از تمام اقشار ملت شرکت دارند.
از نوشته یا مقاله این را حالی شدم که نویسنده ایران، روسیه و ارمنستان را محکوم کرده و از آنها خواسته به اراده آذربایجان تمکین کنند و از مناطق اشغالی عقب بنشیند. در غیر اینصورت اگر جنگ ادامه یابد نویسنده تفنگ بدست خواهد گرفت.
ما آذربایجانیها اهل عمل و مبارزه نیستیم فقط بلد هستیم حرف بزنیم و دیگران را نقد کنیم و اشکالات را به گردن این و آن بیاندازیم.
به چند نکته اشاره کنم:
1- پانتورکیستها برهبری ابوالفضل ائلچی بئی بعد از کودتا علیه دولت حکومت را بدست گرفت و نه تنها نتوانستند ارمنی ها را عقب برانند بلکه بخش بزرگی از منطقه را بخاطر قدرت طلبی ها، سود جویی، دزدیها، بی لیاقتیها و ناشایستگی ها از دست داند. پانترکیستها با این خیانت
همیشه در تاریخ آذربایجان روسیاه خواهند ماند. پس قبل از اینکه یقه روسیه و ایران را بگیریم باید از خود هم انتقاد کنیم.
2- پانترکیستها در عرصه سیاست، اقتصاد و جنگ شکست خوردند و مجبور شدند حیدر علیف را برای رفع بحرانها دعوت کردند. دولت حیدر علیف هم بخشی از خاک آذربایجان را از دست داد و مجبور شد آتش بس اعلام کند و بنوعی قره باغ را به ارمنستان بخشید تا با جیب پر سر قدرت بماند.
3 - بعد از مرگ این پادشاه پسرش سیاست پدر را ادامه داد و بعد از 22 سال دو سه ساعت تقه توق کردند و سر جایشان نشستند و قصد ادامه جنگ و آزاد سازی ندارند و از شرایط جنگی و آتش بس پول ملت و کشور را به جیب می زندد.
4 - این است خیانت ناسیونالیسم تورک و پانترکیسم به آذربایجان که نمی خواهند با جنگ بی امان قره باغ و هفت هشت استان اشغالی دیگر را آزاد کنند.
5- از شعارهای توخالی مثل "تفنگ بدست خواهم گرفت" کسی وسوسه نمی شود. اولا شماها مسلح نمی شوید. در آذربایجان جنوبی هم کسی که حاضر به مبارزه برای کسب حقوق ملی خودش نیست چگونه ممکن است مسلح شود و در قره باغ بجنگند. دوما قانونا شما حق جنگ در آذربایجان شمالی را ندارید. سوما آذربایجان به کسانی مثل من و شما احتیاج ندارد.
6 - شما از دشمن آذربایجان یعنی ایران انتظار دارید از آذربایجان بخاطر شیعه بودن حمایت کند. آیا این توقع شما از ایران بیجا، بی مورد و احمقانه نیست؟
7 - اذربایجان از نظر نیروی انسانی، نیروی هوای، نیروی زمینی و تسلیحات و در زمینه اقتصادی و غیره از ارمنستان قدرتمند تر است و می تواند در یک ماه تمامی اراضی اشغالی را پس بگیرد اما متاسفانه دولت ناسیونالیست آذربایجان بر خلاف منافع ملی آذربایجان گام بر می دارد و خواهان حل مسئله به شیوه نظامی نیست در 22 - 23 سال گذشته اثبات شده که تنها جنگ این مسئله را حل خواهد کرد.
آقای دنیز ایشچی...تنها عنوان مقاله شما (( بازگشت لک لک های مهاجر)) مرا به خاطرات دوران دبیرستانی انداخت که در طول سال در تبریز بجای اینکه درس بخوانیم دنبال ورزش بودیم و در اوقات امتحانات ,شبها با نوشیندن چندین فنجان قهوه خود را به کوچه ها و خیابانها میزدیم تا در زیر تیر های چراغ برق درس بخوانیم. یکی ازاین تیرهای چراغ برق که بتون آرمه هم بود در مقابل ( کارخانه کبریت سازی) قرار داشت که درفصل بهار لک لک ها شروع به لانه سازی میکردند. چه دورانی که نبود.بقول معروف..(( شاه عباسین دوربینی یادش بخیر...خشکنابین خوش گونی یادش بخیر)) . متاسفانه یکی از همکلاسی هایم که در این جمع ما بودند که بعد دانشجوی دارو سازی شدند, همراه برادرش در آزاد سازی خرمشهر , کشته شدند. روحشان شاد باد. اجازه بدهید ترانه « دورنالار آی دورنالار » را با صدای ( زابیت علی اوا) بشنویم. همانطور که اطلاع دارید اولین خواننده
این ترانه خانم شوکت علی اکبر اوا بود.
https://www.youtube.com/watch?v=nhFGZhgbnkQ&nohtml5=False
بهترین ها را برایتان آرزومندم.
این ادبیات متعلق به یک مسلمان واقعی است زیرا همه چیز را در جهنم و خشم و ترس می‌بیند اما من مطمئنم که در اخرت هم هیچ ترسی و پشیمانی نخواهم داشت زیرا این دنیا را برای کسی جهنم نکرده‌ام اما شما با این رفتار و اسلام گرایی تان این دنیا را به جهنم تبدیل کرده اید و اگر قدرتش را داشتی من رو هم به جرم کفر گویی و مفصد بودن گردن میزدی تا ثابت کنی بنده و جلاد اسلام شیطانی هستی.بهتر است کمی به خود آیی و مهر انسان دوستی را در دلت بکاری تا همان طور که من برای تو خوبی و سعادت می‌خواهم تو هم مرا دوست بداری و به هم احترام بگذاریم نه اینکه برای من دعای ناکامی و جهنم کنی.کمی آگاه و واقع بین بودن امری عادی در جهان امروز است به دنبال حقیقت برو تا به محبت برسی.
دقیقا درست میفرمائید اسلام یعنی کنترل زندگی انسانها و قرار دادن آنها زیر سلطه و ترس و واضح تر بگویم یعنی اینکه مرگ تدریجی و بهائی سنگین برای اعتقاداتی که سر از آن در نمی‌اورد و طعم زیبا و شیرین هستی و زندگی را به نام اسلام به کام خود و بقیه تلخ می‌کند.
سپاس از آگاهی و نظر شما دوست عزیز
استاد لوایی: آزادى را از چشم انداز ما نيز بنگريد آن وقت خواهيد ديد قفسِ درونتان را.
هرچه می توانیذ فحاشی و توهین و بی ادبی کنید.آیران گلوبال نیز دستتان را باز گذاشته. بدانید که راه ما با استواری ادامه دارد.
استاد لوایی وقتی می نویسد آب بر خوابگه تان می افتد و به بدگویی روی می آورید و از منطق دور می شوید. آذربایجان به این مرد افتخار می کند. تا کور شود هر آنکه نتواند دید
جناب دکتر دوشوکی بزرگوار. همه جنابعالی را می شناسند و داستان ضد سلطنت بودن خود را هم منتشر کرده اید. کسی که چشم به خوان و شام سلطنت طلبان دارد، آنچنان تند با نظام پادشاهی و سیستم استبدادی فردی مبارزه نمی کرد و نمی نوشت. از این نوع علی کوته له های ناشناس .... فراوان هستند که در ایران گلوبال عقده های خودشان را خالی می کنند. لازم نیست جواب خزعبلات و وراجی هر پان ترکیست عقده ای و ضد ایرانی را داد. برای این بیسواد گذار از استبدادی پهلوی به حکومت اسلامی بخشی از پروسه تکامل بوده. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
سفیر واشینگتن در آنکارا پنجشنبه ۷ آوریل اعلام کرد که آمریکا دیگر به واحدهای حمایت از خلق کُرد، کمک تسلیحاتی نمیکند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، جان باس سفیر آمریکا در ترکیه، دلیل این مساله را تلاش کُردها برای تغییر جمعیتی در منطقه عنوان کرد و گفت: «واشینگتن با هرگونه تلاش گروه‌های سوریه برای تغییر سکانی در منطقه تحت پوشش جنگ با گروه دولت اسلامی (داعش)، مخالف است».
ترکیه واحدهای حمایت از خلق کُرد را به «پاکسازی نژادی» در مناطقی که عربها و ترکمن‌های ساکن آن هستند، متهم می‌کند.
واحدهای حمایت از خلق کُرد، یکی از جدی‌ترین متحدان واشینگتن در جنگ با داعش بودند. اکنون اما به نظر می‌رسد به خاطر برخی از سیاستهای این واحدها، سیاستهای آمریکا تغییر کرده است. چندی پیش واحدهای حمایت از خلق کُرد در مناطق تحت کنترل خود «خودمختاری» اعلام کردند.
سفیر واشینگتن در آنکارا که در کنفرانسی خبری سخن می‌گفت، افزود که مسئولان آمریکایی در حال بررسی کمک به جنگجویان اپوزیسیون سوریه با ارتش و دولت ترکیه هستند تا بتوانند شبه‌نظامیان گروه داعش را به سمت شرق سوریه برانند.
جان باس سفیر آمریکا در ترکیه به خبرنگاران گفت: «در هفته‌های اندک گذشته موفق شدیم داعش را بیشتر به سمت شرق برانیم... بر روی این منطقه که هم مرز با ترکیه است، تمرکز بیشتری خواهیم کرد».
در هفته جاری، جنگجویان اپوزیسیون سوریه کنترل چند روستا در نزدیکی مرزهای ترکیه را از تصرف گروه داعش خارج کردند. این عملیات توسط ارتش آزاد سوریه صورت گرفت که از راه ترکیه اسلحه دریافت می‌کند.
ادامه پیشروی جنگجویان اپوزیسیون سوریه در نزدیکی مرزهای ترکیه می‌تواند حجم حضور داعش را در منطفه کاهش دهد.
آقای باس افزود: «گفت‌وگوهایی با ارتش و دولت ترکیه جریان بر سر چگونگی افزایش پتشتیبانی از جنگجویان اپوزیسیون سوریه و راندن داعش به سمت شرق وجود دارد».
منبع: العربیه
آقای علی
حدس می زنم جنابعالی کدام مفلس مصیبت زده و هذیان گویی هستی و چرا اینگونه ریاکارانه با نقابی پوشیده اما سخت "پریشان حال" مطالب کاملا کذب و دروغین می نویسی که از آن چرک نانجیبی و بیسوادی می چکد. فقط خواجه حافظ شیرازی نمی داند که من سلطنت طلب نبوده و نیستم. آن زمان که من بر علیه شاه شعار می نوشتم، توء بدبخت عکس شاه روی پیشونیت بود. حالا اومدی اینجا جا نماز آب بکشی، احمدی نژاد نقابدار و دروغگو !
حالا رنگ عوض کرده ای و شده ای شاگرد حسین بازجوی کذاب و تهمت زن. در حقیقت، دروغگویی مهارتی است که اغلب مفلسان بیچاره و فرومایه و خوار برای امرار معاش بیمقدار خویش آن را می‌آموزند. ارباب های دنی و بدسرشتت در "نظام مقدس" به من لقب "جدایی طلب" می دهند و تو با تظاهر و زبونی لقب "سلطنت طلب". زهی تاسف بر دروغ گویان حقیر ـ چه حقیقی چه مجازی. زهی تاسف بر گندم نمای جو فروش.
نبندی زان میان .. .
نبندی زان میان طرفی کمروار / اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه
فردی به نام آقای حسن مثل اینکه ماموریتی دارند علیه مارکسیستها وچریکهای فدایی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران سمپاشی ولجن پراکنی کنند ایشان بدون استثناء در هر موضوعی با ربط وبی ربط به چپها حمله می کنند ایشان هیستیری ضدچپی مزمنی دارند وکینه ایشان به چپها عجیب است. اگر در ایران گلوبال مطلبی درباره محیط زیست انتشار یابد آقای حسن در ذیل آن مطلب کامنتی می گذارند وبه چپها فحاشی می کنند.
همه بدانند، حماسه جنبش چپ ایران را پایانی نیست وتفکر چپی در ایران زنده است، نمونه اش اشتیاق بسیاری از جوانان دانشجو در ایران به سوسیالیسم است واین جوانان شجاع و آگاه تفکرات وزندگی نامه بزرگان سوسیالیست ایرانی وغیر ایرانی را مطالعه می کنند. جنبش چپ بیشترین هزینه را برای آزادی وسعادت خلق شریف ودر زنجیر ایران پرداخته است ودر رژیم های شاه وشیخ پیشاهنگ مبارزه بوده است، تنها در دهه سیاه 60 بیش از 50 هزار نفر
از اعضاء وهواداران سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران به دست رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند این شهدای به خون خفته خلق ایران از آگاه ترین وبا سواد ترین وشجاع ترین وپاک ترین فرزندان خلق ایران بودند.
از انقلاب مشروطه تا به امروز چپهای ایران مبارزه برای آزادی را پیش برده اند ومشعل آزادیخواهی وعدالت طلبی را فروزان نگاه داشته اند، از انقلاب مشروطه صد و هشت سال می گذرد واین مبارزه صد واندی ساله توسط چپها برای رسیدن به آزادی وعدالت ادامه دارد......
بهتر میبود شما پان ترک تنبل در اروپا و امریکا ،بجای تبلیغات راسیستی ضد فارس و ضد ایرانی و ضد کرد ، در این چند سال و در این سایت ، بیاد قره باغ می افتادید و نه حالا که در سن پیری میخواهید با تفنگ برنو بجنگ بروید و لاف گونه شعار های توخالی میدهی .
جناب لاشین، واژه اصرار یک واژه عربی است ونه دری که هنوز بجای ( پافشاری) بکار برده میشود. تازه اگر زبان فارسی از دری ریشه گرفته و یا با زبان دری همسایگی دارد چه باک که افغانها نیز ایرانی اند. دنیا کمتر از کتاب دده قورد قورد آگاهی دارد و شاید بهتر باشد شما باری بیشتر آنرا برای ما ایرانیان و فارس زبانان کندوکاو کنید. با تشکر
با درود به هم ميهن پاكدلم ، اقبالى گرامى،
پيش از همه سال نو را به شما شاد باش گفته، آرزوى تندرستى دارم . و در كنارش ، به گرگ بچه گان شفارش مى كنم اين همه دُنر مصرف ننمايند، چرا كه ممكن است بزودى رودل كنند و كارشان به بيمارستان و جراحى بكشد . ونيز ياداور مى شوم كه سرزمين ما، پيوسته چنين يلداهاى سياهى داشته است و همواره در اين زمان ها بوده اند باد هاى هرزه اى كه سوز بيگانگى بر داشته و از آخور دشمنان ما ، سر دراورده اند، اين ها تازه گى ندارد، دشمنان ما بايد بدانند:
هزاران بار ما را سوخت حريقِ حادثه تا مرزِ خاکستر
ولي ما نسلِ سيمرغيم که از خاکسترِ خود مي گشايد پر
براى شما اقبالى نازنين ، سرافرازى و در نبردتان با اهريمنان آرزوى بهروزى دارم .
برای اشغال قرباغ تفنگ بدست میگیرد ؟؟ یا برای آزادی قرباغ ؟؟ قرباغ علیا یا قرباغ کوهستانی اکثریت قاطع مردمان آن و جمعیت آن نزدیک بە بیش از 90٪ از ارمنی زبانها و کورد زبانها تشکیل شدە در زمان امپراطوری روسیە و تزارها و سپس در اوایل حکومت بلشویکی این منطقە هیچ وقت بخشی از آذربایجان نبودە برای مدتی کوتا در این بخش جمهوری سور یا جمهوری قرمز کوردستان تشکیل شد سپس استالین بنا بە تمایلات خود و باقراف قرباغ علیا را ضمیمەی آذربایجان شوروی سوسیالیستی کردند تا زمانی کە کشوری بە نام اتحاد جماهر شوری عملأ پایان یافت و از دل شوروی سابق 15 کشور تازە مستقل شدە متولد شد و طبیعی بود کە قرباغ با اکثریت قاطع مردمان ارمنی زبان هیچ وقت بە بودن بە بخشی از آذربایجان تمیکن نخواهد کرد و نکرد
در رأی گیریهای بیشماری کە از مردمان قرباغ برای تعین سرنوشت آنها شدە مردمان قرباغ خواهان کشور مستقل خود هستند یا بە بخشی از ارمنستان ،،، جناب لوائی پان اتراک بنا بهمین دلایل خودشان باید سند آذربایجانی و ارانی بودن شمال و جنوب آن را بە بخشی از ایران تمیکن کنند چون قانونأ و رسمأ آذربایجان از قدیم بخشی از ایران بودە سوای اینکە شما پان اتراک چگونە فکر میکنید باید باشد این حال و روز فردای بە قول شماها آذربایجان جنوبی نیز هست در مقابل هر نوع زیادە خواهی امثال شما کە رضا قلدر اسم مکریان را بە آذربایجان غربی تغیر داد پان تورک در مقابل هر نوع زیادە خواهی با یک هویت منسجم 40 میلونی ملت کورد روبرو خواهند شد سرزمینها را مردمان ساکن آنها سرنوشتش را تعین میکنند نە تانک و توپ و طیارە قرباغ همیشە در طول تاریخ بخشی از ارمنستان بودە و خواهد بود چون مردمان ارمنی ساکن این سرزمینند ،،، بنا بر این هر حرکت پان تورک بە دست اندازی قرباغ اسغالگری محسوب میشود
جناب پرفسور ناصر کرمی اولا جواب سوال منو ندادید و از رویش رد شدید دوا اگر پادشاهان تورک حرمسرا داشتند تنها برای خودشان داشتند .و مثل حاکمیت شوونیستهای پانفارس زنان و دختران این جغرافیای تحت حاکمیت خود را سوا کرده و از دوازده تا هیجده ساله با پاسپورت رسمی دولتی ایران به کشورهای عربی و بلژیک صادر و نمی فروخت.و در داخل هم همانطور که روزنامهای تحت سانسور حاکمیت دیکتاتوری فارس خودش هم مجبور شد بنویسد دختران بی صاحب خانواده های معتاد ر یتیم را که در کرج در مکانی که نگه داری می کردند شبها به خانه های سردمداران حاکمیت فارس پخش می کردند و صبحها نیز دوباره از خانه دولت مردان جمع و به کانون نگه داریشان می آوردند.آیا حرمسرا باز بهتره یا این همه تولید فحشا و صادرکردن آنها به خارج و درداخل با دختران بی صاحب و بی کس را به خانه های کله کنده های رژیم پخش کردن؟؟؟؟یا مثل رژیم آخوندی اسلامی و پارسی
همه چی تنها به دیگران حرام اما به رژیم پان فارسهای فاشیست حلال و مباه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در قرآن محمدی، آن همیشه الله ترسناک و هراسناک از آسمان بیابان سوزان عربان سعودی با دلی از کنیه توزی و بیزاری و پشیمانی از دست آفریده خودش، با خشم و نفرت درونی رسول بیابانی، به مسلمان همیشه تسلیم شده ترسان و لرزان خودش دستور می دهد :
۱- من در دلهای کافران نامسلمان ترس وارد خواهم کرد. تا شما گردنهای آنهارا بزنید و انگشتانشان را قطع کنید. - قرآن سوره الانفال . آیه 12-
۲- شما ای مومنان به اسلام، کافران را بکشید و با آنان جنگ کنید تا الله آنان را بدست شما عذاب کند و خوار گرداند . - قرآن سوره توبه . 14 -
۳- چون با نامسلمانان و کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو افکنده و دستهای آنها را سخت ببندید و اسيرشان کنيد. آنگاه با گرفتن فدیه - جزیه - باج - تا پایان جنگ جهاد کنید. و اين است حکم الله،،،، - قرآن سوره محمد .آيه 4 -
بسیاری از ناسیونالیستهای افراطی فارس زبان ، فردوسی را شاعر و حکیمی بی نقص و عیب دانسته ومعتقدند اگر فردوسی و سروده شاهنامه‌اش نبود بعد از حاکمیت اسلام و مسلمان شدن ایرانیان ، زبان مردم فارس ایران ( و البته افغانسان و تاجیکستان ) حتما عربی می شد و دیگر نشانی از زبان فارسی باقی نمی ماند و امروز مردم شیراز ، اصفهان ، کرمان و مشهد به جای فارسی یا همان دری قدیم به عربی تکلم میکردند ؛ چنانچه مردم مصر، چون شاعری مثل فردوسی را نداشتند ، زبان قبطی آنها در طول چند صد سال تبدیل به عربی شد......http://yurddash.net/post/59939
مسئولین محترم ایران گلوبال.... چند ساعت پیش آقای کیانوش رشیدی قادی در باره من کامنتی گذاشته بودند که ناپدید شد. چون من در آن کامنت نه بی احترامی حس کردم و نه بی ادبی, خواهشمند است اگر با قوانین این سایت مغایرت ندارد, باز هم درج بکنید. چون من بر این باور دارم که انسان (( تنها در فضای باز سیاسی و آزادانه اندیشیدن رشد و تکامل می یابد)). اگر کسی مرا انتقاد از نوع « سازنده گی» نکند , من هیج وقت پیشرفت نخواهم کرد.
واما در جواب ایشان که نوشته بودند که (( دلاور ترک... بگو که « کیستی» تا بگویم « چیستی» و... لا.. چین... و پاچین)).. در جواب ایشان اول بایستی بگویم که از اینکه کلمه ( اسرار) مرا آنچه که در زبان دری بایستی نوشته شود ( اصرار) تصیح کردند خیلی متشکرم. ولی این را اضافه بکنم که چون زبان ترکی از معدود زبانهای است که آنچه که تلفظ میشود, نوشته هم میشود, ما و یا منِ ترک این
مشکل را دارم که انچه که تلفط میکنم بنویسم. و این همیشه مشکل من بوده و همیشه هم
(( اسط...اثط...اصط...است....اثت..اصت...عسط...غثط...عصط...عست...عثت...عصت )). و اما در باره اینکه ایشان پرسیده اند من کیستم تا بگویم تو چیستی مرا بیش از اندازه خوشحال کرد . بدین جهت که , از نزول کتاب شاهنامه به عنوان (( کتاب آفرینش )) چند صباحی نیست که می گذرد. بنده هم از لحظه آفرینش این کتاب مقدس , شروع کردم دوباره خواندن این کتاب. اضافه بکنم که این کتاب مقدس ISBN: 978-964-2593-09-5 داراست که با تصاویر برگرفته شده از شاهنامه بایسنقری چاپ شده که در کتابخانه ملی با شماره 1032899ثبت گردیده است و از لیتو گرافی : گرافیک گستر- چاپ آفتاب و از پخش کتاب ماهان است که زیر نظر مدیرّت حسن ساسانی با تیراژ 3000 جلد منتشر شده است. البته می دانستم که اسم من در این کتاب آمده است ,چون آقای شاکری در رادیو تبریز اسمم را چندین بار تکرار کرده بود. ولی چون این کتاب در عرض 48 ساعت «« آسمانی و مقدس»» شد کنجکاوی من چهل و هشت هزار بار بیشتر شد که به این کتاب مقدس رجوع بکنم. با شگفتی زیاد متوجه شدم که اسم من در صفحه های 307,,308,,309,,581,,593,,630,,633,,634,,635,,643,,644,,درج شده است. دیدن اسمم در این کتاب مقدس مرا زیاد هیجان زده کرد به این خاطر که اسم (( کورش با حقوق بشرش)) در هیچ صفحه ای به چشم نمی خورد ولی اسم من لااقل یازده بار در این کتاب ذکر شده است. بدان جهت خودم را یازده بار ( مقدس تر )) از کورش دانستم تا اینکه چشمم به کلمه ای که تمام زندگی مرا به هم ریخت , خورد. این کتاب مقدس ( بر اساس چاپ مسکو) نشر شده است. چون تاریخ دقیق چاپ مسکو نوشته نشده است , متاسفانه من نمی دانم که این چاپ مسکو در زمان لنین بود ویا استالین. در زمان خروشچف بود و یا در زمان برژنف. در زمان آندره پف بود و با در زمان گرباچف. چون چاپ این کتاب مقدس به زمان کومونیست و استالینیست ها برمیگردد, « مقدس » بودن این کتاب ارزشش را از دست می دهد و در نتیجه من هم از « مقدس» بودن افتادم و آن آروزی که یک روز به عنوان ( فرد مقدس) به ایران رفته تا چند چاه ( جمکران ...چمکران ) مانند بسازم ثروتی جمع بکنم از دستم رقت. آقای کیانوش رشیدی قادی, با دادن این اطلاعات حتم دارم که حدس بزنید که من کیستم و چیستم.
امیدوارم مسئله قره باغ یا قاراباغ بطور مسالمت امیز حل شود و این به نفع هر دو طرف است .اگر نه بنده هم در کنار هموطنان ازبایجان شمالی از سرزمین مان دفاع خواهم کرد
با همین استدلال مقدونیه می تواند خواستار خارج شدن همگان از آتن تا هند شود .
کسانی که همیشه در توهم گذشته ای هستند که مشخص نیست چقدرش جعل است و چقدرش درست آینده ای ندارند .
اما در پایان ارجاع می دهم شما را به کتاب تاریخ سال اول راهنمایی که آریایی ها را اقوام مهاجر اعلام کرده است .و احتمالا شما آن کتاب هارا خواهنده و لیسانس گرفته اید (البته اگر لیسانس داشته باشی)
برفرض که ترک ها نیز 1200 سال قبل مهاجرت کرده باشند !!!
خوب که چه ؟
مهاجری ،بر مهاجر دیگر غلبه کرده است .
بگذریم از اینکه باز با استدلال شما به سبب فزونی مساجد بر معابد آتش پرستی باید ایران را متعلق به مسلمانان دانست .
ضمنا ما را به خیر شم امید نیست تمام خواسته ما این است :
شر مرسان !!!!
دنیز عزیز همه تلاش لیست امیدیها و اپوزسیون جعلی محل ماموریتشان خارج از ایران است در صورت بازگشت هم منافع و هم کارشان را از دست خواهند داد.تلاش انها یک ثمر داشت به تعویق انداختن بازگشت همه ما .
در ضمن دنیز عزیز سایت ایران گلوبال نوشته های من را درج نمینماید علت در چیست؟میتوانید جویا باشید؟این تنها کانال ارتباط من با هم اندیشان و رفقایی چون شماست به امایلهای من هم جوابی داده نمیشود ممنون میشوم اگر پی گیری نمایید.اخرین نوشته هایم را هم برای مطالعه و نقد شما در اینجا میفرستم.باریش http://www.azadi-b.com/G/2016/04/post_136.html http://www.azadi-b.com/G/2016/03/post_57.html
آقایان .. کیانوش توکلی.... اقبال اقبالی.. مقالات روشنگرانه و ارزشمند جناب دکتر جلال ایجادی معمولآ در سایت انتشار می یافت، چرا مقالهء جدید ایشان در سایت ایران گلوبال انتشار نیافته است ؟ آیا ایشان کُدی مخصوص بخود برای سایت ندارند ؟ با سپاس
خنده آور این است که مشتی پانفارس.... که از هندوستان راهی کویرهای مرکزی ممالک محروسه جغرافیای موسوم به ایران شده اند، بغلط تصورمیکنند، صاحب ایران اند. کولیان مهاجری که از فراسوی کوههای پامیر به این مرزو بوم آمدند، و مورد الطاف و ترحم سلاطین و پادشان تورک قرار گرفتند، امروز با سو استفاده از بشر دوستی مردم آزرباجان، که آنان را در این اقلیم جا دادند، حالا این مهاجرین گستاخ با پر روئی برای دیگران میدان میخوانند. عجب دنیائی است!
آقای صوفی زاده! شما تلویحا طوری صحبت میکنی که گویا از طرف پوتین مامورهستی با تهدید، بدولت و مردم آزربایجان راه و چاه نشان دهی. مدام درمطلب خود تاکید میکنی، که گویا سیاست خارجی ترکیه شکست خورده، و یا در صورت نبود روابط آزربایجان با ترکیه سیاست خارجی ترکیه ازهم میپاشد. چیزی که موجب خنده خواننده میشود. این چه سیاست شکست خورده است که اروپا را ازهجوم پناهندگان نجات میدهد؟ این چه سیاست شکست خورده است، به پوتین گفت نمیتوانی به هرکجا که دلت خواست لشکرکشی کنی؟ شما متاسفانه آرزوهای خود را بجای سیاست ترکیه میگذاری. بطوریکه احساس ضد تورکی در روح و روانت، درنوشته بخوبی نمایان است. آقای صوفی زاده! چنین نوشته های یک جانبه برای شناختن روحیه تورک ستیزان برای مردم آزربایجان حائزاهمیت است.اکراد باید دقت کنند، ازدوستی مردم آزربایجان سو استفاده نکنند، اگر روزی ورق برگردد، دودش بچشم شما نیز خواهد رفت.
به اقای ....Lachin.....موضوعات تاریخی و شناخت افرادی مانند ستار (خان) از سوی ما و بطور خود من، از روی کینه و دشمنی و یا توهین و تحقیر کسی نیست، بلکه واقعیّتهایی است که حضوری و شخصأ در هر مکان و زمان، و در هر محفل علمی و کادر کارشناسی و در هر جمعی از مردمان تُرک تبار اگر خواهان حقیقت باشند، حتّی گسترده تر مطرح خواهم کرد.
امّا فرض را بر این میگذاریم که شما در جایگاه یک فرد کارشناس خاورمیانه، ایران شناس و کوروش و فرودوسی شناس، بر روی صحنه می روید حتّی در حضور جمعی حتّی غیرا ایرانی کوروش را همانطور که تعریف کرده اید: (فردی کور و نابینا که ایستاده در حال ادرار کردن) است به مردم تحویل دهید، فکر میکنید ارزیابی این شنودگان و جهان پیرامونی در مورد هویّت و کاراکتر و روانکاوی فردی و قومی شما چه خواهد بود ؟.
بی جهت نیست که مردمان تُرک تبار امثال شما و طبقهء شما در هیچ جامعه و جمعی جا و مکانی ندارید.
کوروش اگر ایستاده و نشسته ادرار کرده است، اول که به شما ربطی ندارد، دوّم اگر تندرست باشید و کور نباشید می بینید که فقط در همین نوروز گذشته ایرانیان با حضور خود در مکان آرامگاه همین کوروش کور و در حال ادرار، جه غوغایی بپا کردند و میکنند، آنچه در رسانه ها پخش شد، فقط بخش بسیار ناچیزی از جبههء عظیم ناسیونالیسم ایرانی و از بازماندگان کوروش هستند.
آنچه که برای من جالب بود، هم میهنان بختیاری و کُرد دست در دست هم در آنجا حضور داشتند، جوانان کهگیلویه و بویراحمد از استان همسایهء استان فارس با لباس جنگی و چریکی حضور داشتند.
کور به آن کسی نمی گویند که بینایی دو چشم خود را از دست داده است، بودند و هستند افرادی نا بینا امّا نابغه، کور به کسی میگویند، که در دل و سر و کله، در جهان بینی، در اندیشیدن، در آفرینش، در زیستن سودمند، در همزیستی جمعی، در آفرینش تمدن و فرهنگ، زبان و ادبیّات، در ساختن ساختارهای قانونمند، در یافتن و پذیرش حقیقت، در تربیّت و منش کور و نابینا ست، که شما و طبقه و قومی مانند شما وجود شان در بنیاد بر کوری بنا نهاده و شکل گرفته است. در فقر و کوری تاریخی تلاش بر آن دارید که خود را از این بحران استخوان سوز نجات دهید، ولی از هر طرف که روی بر گردانی سیلی خواهید خورد و کله تان به دیوار خورده و خواهد خورد. شما کور زاییدهء تاریخ هستید.
فردوسی در زمان فئودالیته زیسته و گیریم که در حماسه اش زن ستیز هم بوده است، به شما چه مربوط !!.
زن ستیز مدرن به کسی و به قومی میگویند، که بینادگذار حرمسراها و در واقع رواج فساد و فاحشه گری است شاهان صفوی و قاجار و عثمانیان بنیاد گذار این بنیاد فحشا گری و برده داری است، ریشه این بی ارزشی زن در اسلام و پیش تاز آن محمد ابن عبدالله است که بیش از 70 زن داشت و تازه با بچه های و با کودکان هم خوابی داشته است.
همسر اردوغان رئیس جمهورتان چندی پیش از حرمسرا های تُرک تباران های دفاع کرد و آنرا آموزش برای زنان خواند. آنچه مسلم است فردوسی ضد اسلام بود و این اسلام ضد زن بوده و هست. کسی ضد اسلام بوده و هست ضد زن نخواهد بود.
چند بار برای من نوشته اید که من در کشور آلمان زندگی میکنم که وجود و استقلال آن مدیون تُرک تباران است.
شما اینقدر بی اطلاع هستید که نمیدانید با شکست نازیسیم کشور ایران ما هم دچار بحران شد، و انگلیس و ارتش سرخ با همکاری شما تُرک تباران کشور ما را اشغال کردند و رضا شاه را به افریقای جنوبی تبعید کردند.
از دیدگاه تاریخی ما، تنها عمل نازیسیم یعنی کشتار و نسل کشی یهودیان محکوم بوده و هست، و اشتباه بزرگ نازیسیم هم همین بوده که بجای استفاده و بکار گیری یهودیان این مردمان با هوش و خلاق را پاک سازی کرد. شکست نازیسیم اگر مایه افتخار شماست، برای ما ارمغانی نبوده و نیست. از این اینها گذشته از هم تباران تُرک خود بپرسید که جایگاه و موقعیّت اقلیّت تُرک در کجای جامعهء آلمان قرار دارد،
همین دیشب نتیجهء یک همه پرسی از جامعهء آلمانی در مورد کشور و حکومت ترکیه، در کانال یک تلویزیون رسمی آلمان چنین بود: 83% جامعهء آلمانی از کشور و حکومت ترکیه بی اعتماد است، تنها 17% بر این عقیده بودند که ترکیه زمانی میواند عضوی از اتحادیهء اروپا و از جمله آلمان باشد. حال شما در خواب و خیال پرت و پلا بگویید.
در ضمن جنبش ناحیّهء آذربایجان در زمان مشروطیّت حرکتی تجزیه طلبانه بوده که احمد کسروی به آن اشاره کرده است، صفحاتی را که از کتاب تاریح کسروی آدرس داده اید در این کتاب نیست، حتمأ تاریخ کسروی را هم دستمالی و واژگونه نگاری کرده اید. از ناحیّهء آذربایجان جز تجزیه طلبی و قومگرایی و فئودالیته انتظاری نبوده و نیست.
به جهنم که مسلمان نیستی. هنگامی که با مرگ چشمت به حقیقت باز شد، درخواهی یافت که خسران و شقاوت ابدی را خریدار شده ای و به التماس خواهی افتاد که به این دنیا بازگردی و جبران مافات کنی، اما دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود و جهنم خشم خدای متعال مأمن و مکان ابدی تو خواهد بود.
درودهای صمیمانه خدمت آقای کیانوش رشیدی قادی عزیز؛
1-"یوسف"های بی ربط به ایران و آذربایجان این سایت، پشت جبهه اردوعان - داعش هستند که آشکارا از فاشیسم دفاع می کنند و هدفی جز نابودی ایران و ایرانیان را تعقیب نمی کنند.
2- استراتژی آنها جایگزینی ترکیزاسیون و اسلامیزاسیون در ایران است!
3- ایرانیان 100 سال قبل به حاکمیت ایلیاتی - عشیرتی نه گفتند و بارگرداندن ایران به عصر حاکمیت قبایل ترک ناممکن است.
4- اکنون ترکیه، ستاد مرکزی جبهه فاشیستی اردوغان - داعش در آستانه فروپاشی قرار دارد. اکنون عصر زوال بقایای عثمانی گری ست و نه اعتلاء این حرکت فاشیستی و ضدبشری!
5-هسته اصلی این محفل که تعدادشان از انگشتان دست بیشتر نیست، در آلمان است و از "کسب و کار" با علی اف - اردوغان، تغذیه میشوند.
6-ما باید بزرگترین جبهه سیاسی ممکن علیه فاشیسم (پان اسلامیسم، پان ترکسم و پان عربیسم) ایجاد کنیم.
7- تنها با برداشتن موانع فوق می توانیم پیش شرط های آزادی و سکولار دمکراسی در ایران را فراهم کنیم.
8- بدیهی ست که مبارزه با نیروئی که خارج از حاکمیت است، بطریق روشنگری سیاسی انجام می گیرد و نه قهرآمیز!!!
با احترام
اقبال اقبالی
ممنون از دنیز گرامی و کیانوش عزیز .دنیز عزیز و یا مسعولین دیگر در مورد گرفتن اکانت در سایت مرا راهنمایی نمایند .ممنون خواهم شد .
(دنباله) ..... زنجیر کشیدن زنان نامسلمان برای بهره کشی جنسی از آنها و یا فروش آنها در بازارهای برده فروشان نه حرام است، نه گناه است و نه زشت است! چنان که پیغمبر اسلام صدها تن از مردان بنی قریظه را گردن زد و کودکانشان را در بازار برده فروشان فروخت و دختران و زنانشان را برای بهره کشی جنسی به یارانش بخشید و یکی از زنان بنی قریظه به نام ریحانه را که شوهرش با فرمان وی کشته شده بود برای بهره کشی جنسی و کنیزی خودش برگزید و شب همان روزی که شوهر خانم ریحانه کشته شده بود در چادری که نگهبانی را نیز بر آن گمارده بود تا بامداد به ریحانه تجاوز کرد! ***** دوست گرامی، محسن دارائی، سخن درباره دین بسیار بیش از آن است که در یادداشتی کوتاه بگنجد و شاید در آینده نوشتاری را به فراخی درباره دین بنویسم و به ایران گلوبال بفرستم اما هم اکنون کاری که باید من و شما برای کندن ریشه دین های خرافی به ویژه .....
..... دین خردسوز اسلام انجام دهیم چیست؟ روشن است کار من و شما باید کار فرهنگی و روشنگری باشد اما روشنگری نیز باید به دور از شعر و شعار و دشنام و ناسزا باشد چرا که در هیچ کجای جهان تهدید، تحقیر، دشنام، ناسزا و توهین روشنگری به شمار نمی روند و با گفتن و نوشتن سخنان زشت و رکیک و زننده نه دینداران بی دین می شوند و نه می توان روشنگری کرد و به این روش در نویسندگی که نمونه هائی از آن را در جهان اینترنت می توان یافت (شلخته نویسی) گفته می شود! برای از میان بردن دین اسلام و هر دین دیگری گفتار و نوشتار پژوهشگرانه و به دور از توهین می تواند کارائی داشته باشد نه ناسزانویسی و با دشنام و ناسزا هرگز دینداران یک شبه دست از دین برنداشته و بی دین نخواهند شد! برای نمونه درباره حجاب سیاهی و تباهی و زورکی رژیم گنداب و لجن جمهوری اسلامی که نیمی از مردم ایران یا زنان را به زنجیر کشیده است اگر کسی نوشتاری را با واژه های زشت و زننده بنویسد نوشته اش کارائی دارد و یا نوشتاری روشنگرانه؟ روش شلخته نویسان این است که نوشتاری پر از ناسزا و دشنام و توهین و با واژگان رکیک و زننده درباره حجاب و حجابداران می نویسند آن هم با این پندار نادرست که بر ضد رژیم و حجاب زورکی آن تبلیغ کرده اند اما پیامد این روش بیزاری و خشم حجابداران و حتی بی حجابان از یک سو و سود بردن رژیم ولایت فقیه از سوی دیگر است! ***** همچنین اسلام برابر با جمهوری اسلامی نیست و گذشته از خوب بودن و بد بودن اسلام این سخن خنده دار که گردانندگان رژیم دوزخی جمهوری اسلامی خود را نماینده همه مسلمانان جهان جا می زنند جز سفسطه چیز دیگری نیست! با در نظر داشتن این که بیشترین دشمنان رژیم هم مسلمان ها هستند نه بی دین ها ! مسلمانانی مانند گروه فرقان که بنیانگزار آن یک روحانی به نام اکبر گودرزی بود و یا مسلمانانی مانند سازمان مجاهدین خلق که هزاران تن از وابستگانش به دست رژیم اعدام شده اند و یا مسلمانان سنی که هیچ باوری به آخوندیسم ندارند و یا مسلمانان اصلاح طلب و یا مسلمانان جنبش سبز و یا مسلمانان ملی - مذهبی ها و یا ….. اما برخی از تارنماهای ضد رژیم با این پندار نادرست که هر کس مسلمان است پس هوادار رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه است زشت ترین و رکیک ترین دشنام ها را روانه دین اسلام و پیامبر اسلام و امام های شیعه و ….. می کنند در حالی که بیشتر دشمنان رژیم گدایان مفت خور مسلمان هستند نه بی دین! بدبختانه این دوستان ضد رژیم بی آن که خود بدانند به سود رژیم کار می کنند و غیر مستقیم به تبلیغ این سخن رژیم می پردازند که جمهوری اسلامی برابر با اسلام است و هر کس دشمن رژیم جمهوری اسلامی باشد پس دشمن اسلام است! البته این سخن رژیم که می خواهد خود را نماینده همه مسلمانان جهان جا بزند جز سفسطه ای پوچ هیچ نیست، برای نمونه به شعار: (مرگ بر ضد ولایت فقیه) نگاه کنید، این شعار برابر با آن است که از شش میلیارد انسان پنج میلیارد تن چون مسلمان نیستند و بی باور به ولایت فقیه هستند باید کشته شوند! از یک میلیارد مسلمان نیز چون نهصد میلیون تن از آنها سنی هستند و باوری به ولایت فقیه ندارند باید کشته شوند! از صد میلیون شیعه نیز شیعیان اسماعیلی و زیدی و کیسانی و شیخی و ..... باید کشته شوند! باقیمانده شیعیان نیز یا باید بگویند زنده باد خامنه ای و یا باید کشته شوند! ***** به دوستانی که دیندار هستند نیز می خواهم بگویم که پژوهش و بررسی درباره دین های گوناگون برابر با توهین به دینداران نیست! برای نمونه تئوری نسبیت انشتین ناسازگار با فیزیک نیوتنی است اما برابر با توهین به نیوتن نیست! پس اگر کسی نوشتاری پژوهشگرانه درباره نادرست بودن باورمندی به دین های گوناگون بنویسد کردارش برابر با توهین به کسانی که آن دین ها را پذیرفته اند نیست! ***** چم کردن = ترجمه کردندوست گرامی، محسن دارائی، شما می گوئید مسلمان نیستید، من هم مانند شما می گویم که مسلمان نیستم و به دین خردسوز اسلام باورمند نیستم، البته من نه تنها به دین خردسوز اسلام بلکه به هیچ دین دیگری نیز باورمند نبوده و بی دین هستم و به زبان آخوندها مرتد فطری و کافر حربی هستم که اعدام باید گردد! چون آخوندها می گویند که اگر پدر و مادر کسی مسلمان باشد اما خودش به دین خردسوز اسلام باورمند نباشد مرتد فطری و کافر حربی است و باید او را کشت! برای همین بود که هنگام کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ دژخیمان رژیم ولایت فقیه کمونیست ها را اعدام کردند! برای نمونه دانشمند بزرگ زنده یاد محمد پورهرمزان برای چم کردن نوشته های ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) و کارل هاینریش مارکس و نویسندگان و اندیشمندان دیگر به زبان پارسی و دست نکشیدن از کمونیسم و تن ندادن به مصاحبه فرمایشی و هنگامی که شصت و هفت سال .....
داشت در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شد! به هر روی دین اسلام، دین مسیحی، دین یهودی، دین زرتشتی و ..... همگی خرافه هستند و بی دین بودن برابر با دور ماندن از بی خردی است! همه دین ها خرافه های دور از خردی هستند که در زمان برده داری پیدا شده اند و دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در سراسر جهان و سراسر تاریخ دو کاربرد داشتند: یکی خودفریبی و دیگری مردم فریبی! هیچ دینی با خدا در پیوند نیست و همه دین ها را انسان ها ساخته اند، دین یهودی ساخته ذهن تورات نویسان، دین مسیحی ساخته ذهن انجیل نویسان و دین اسلام ساخته ذهن پیغمبر اسلام است، دین اسلام آمیخته ای از دین یهود، فرهنگ عربستان و سخنان پیغمبر اسلام است و این دین نیز که مانند همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده است مانند همه دین ها نیز با خرد و خردورزی سازگار نیست! دوست گرامی، محسن دارائی، چگونگی پیدایش دین در زمان برده داری این چنین است که انسان ها از چهار زمان تاریخی گذشته اند: یک - زمان ددمنشی، دو - زمان برده داری، سه - زمان دهداری، - چهار - زمان سرمایه داری، تاریخ انسان ها با برده داری آغاز می شود و ناسیونالیسم و دین نیز همراه با برده داری پیدا شده اند و حتی یک دین را نمی توان پیدا کرد که در زمان برده داری پیدا نشده باشد! دین زرتشتی، دین یهودی، دین مسیحی، دین اسلام، دین هندو، دین های تک خدائی، دین های چند خدائی، بت پرستی، ستاره پرستی، ماه پرستی، خورشیدپرستی، جانورپرستی و ..... همگی در زمان برده داری پیدا شده اند و دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است! دوست گرامی، محسن دارائی، من پیش از این در یکی از نوشته هایم به چگونگی پیدایش ناسیونالیسم و دین در زمان برده داری پرداخته ام که می توانید آن را در لینک زیر ببینید:http://iranglobal.info/node/28638
دوست گرامی، محسن دارائی، روشن شد که دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها زاده ذهن انسان ها هستند و اگر ما بپذیریم که خدائی که فیلسوفان و اندیشمندان از آن سخن می گویند جهان را آفریده است هیچ دینی با آن خدا در پیوند نیست! اما دین ها مانند پان های رنگارنگ ناسیونالیستی ویژگی های یکسانی ندارند! ناسیونالیسم در همه جهان ویژگی های یکسانی دارد مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی اما دین ها ویژگی های یکسانی ندارند! برای نمونه کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی گفته است: "دین تریاک مردم است!" چرا مارکس چنین سخنی را گفته است؟ چون مارکس در اروپا می زیست و دین دینداران اروپائی دین مسیحی است اما اگر مارکس در یک کشور اسلامی می زیست هیچ دور نبود که بگوید: "دین آرسنیک است!" و به راستی نیز هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام اگر ما دین مسیحی را آن چنان که کارل هاینریش مارکس گفته است تریاک بدانیم دین اسلام را باید آرسنیکی بدانیم که در درازنای تاریخ جز ویران کردن گام به گام شهریگری هائی که در راه بالندگی بودند کار دیگری نکرده است چون گوهر دین خردسوز اسلام ویرانگری است نه سازندگی! و هنگام سنجش دو دین مسیحی و اسلام دین مسیحی کارنامه بهتری دارد هر چند که هر دو دین مانند همه دین ها خرافه هستند! پیامد باورمندی مردم یک سرزمین به دین خردسوز اسلام برپائی رژیم طالبان در افغانستان، رژیم سعودی در عربستان، رژیم ولایت فقیه در ایران و پیدایش گروه هائی مانند القاعده و داعش و بوکوحرام و ..... است و در سرتاسر تاریخ و سرتاسر جهان حتی یک بار نیز دیده نشده است که در سایه دین خردسوز اسلام آب خوش از گلوی مردم یک سرزمین پائین برود! در دین اسلام تاختن به سرزمین های دیگرانی که مسلمان نیستند و کشتار آنها، تاراج داراک نامسلمانان، به زنجیر کشیدن مردان نامسلمان و فروش آنان مانند جانوران برای نیروی کارشان و به .....
بسم الله رحمت الرحيم
با توجه به گلايه جنابعالى در مورد عمل غير شرعى و غير اسلامى شاشيدن ارامنه مسيحى در مكان هاى مقدس مسلمين بخصوص در خانه خدا و مسجد مقدس مسلمين معروض ميدارد :برادر ارجمند جناب اقاى لوايى دامت بركاتُ :
١- در نشست علماى اعلاى قم و فقيهان محترم حوزه علميه با حضور ولى مبارك مسلمين حضرت ايت الله سيد على خامنه اى دامت افاضاطه رهبر عليقدر انقلاب ، به نتايج زيل نائل امدند :
با توجه به اينكه سال ها پيش ، تعداد زيادى گنجشكان تعليم ديده از سوى رژيم صهيونيستى مبادرت به ...يدن مسجد الاقصي مى نمودند با دستور رهبر انقلاب و با كمك هاى انسانى مردم غيور و مسلمان ايران همگى انها دستگير و مقيد به پوشش اسلامى "پمپرز" شدند و مشكل بلطف خدا حل و فصل شد .
٢- نظر به عمل مشابه از سوى ارامنه پيشنهاد مى شود همگى انها دستگير وعمل مشابه را در موردشان اجرا نمايند .
با سلام و التماس دعا
سفارت جمهورى اسلامى ايران - ايلغار دوق دوق لاشين
آقایان من این سوال را در مقاله و نوشته دیگری در این سایت عرزشمند از یک فرد دیگری از پان فارسها پرسیدم متاسفانه جوابی ندیدم.من سوالم اینه که در طول هزار سال حاکمیت تورکان بر این جغرافیا که نه تبعیضی بود نه تحقیری نسبت به ملل موجود در این جغرافیا ,همه زندگی و آزادی خودشان را داشتند و نفتی هم در میان نبود که از زیر پای عربهای اهوازی مکیده شود و مناطق ملت حاکم را آباد کند و خود ملت صاحب پروت زیر ستم ملی حاکمیت از یک زندگی ساده هم نتوانند برخوردار شوند ووسیاست تورکی سازی ملل با قدغن کردن زبانهای ملل غیر حاکم پیش نمی رفت و حتی در دربار حاکمیت تورکان افراد شونیست و فاشیستی مثل فردوسی هم بودند که از سلطان تورک پول می گرفت و شاهنامه اما در حقیقت فاشیست نامه برای فارسها می نوشت,اما فکر کنیم که تبلیغات زهر آگین فاشیستهای فارس بر علیه حاکمیت هزار ساله تورکان درست باشد سوالی دارم,
در طول نود سال گذشته حاکمیت پان فارسهای پان ایرانیست چه تاج افتخواری بر سر ملل ساکن در این جغرافیای موسوم به ایران زده شده چه حقوق انسانی و ملی و زبانی و اقتصادی و شهروندی برای ملل غیر فارس ساکن در این جغرافیای داده شده کدام اختراعات و انکشافات و پیشرفتهای علمی صنعتی اختراع و ابداع گردیده مردم چقدر احساس آزادی و خوشبختی نموده اند و چه آسایش و آرامی برای ملل سان در این جغرافیا ایجاد گردیده ساواک زمان دیکتاتوری پالانیها و اطلاعات جمهوری فاشیستی اسلامی آخوندی به غیر این است که نفس انسانها را برای حفظ دیکتاتوری سایه خدا یعنی شاه و خود خدا یا بلند مرتبه تر از خدا خمینی ملعون بریده و قطع می نمایند در طول نود سال گذشته برای اجرای سیاست ضد بشری و فارس سازی ملل غیر فارس چه حمله و هجوم و نسل کشیهایی نسبت به ملت تورک آزربایجان عرب های بیچاره اوازی و کوردها و بلوچها و ترکمن هااز طرف حاکمیت ملی دموکراتیک سیست حاکمیت اقلیت فارس انجام گرفته در مقال طلب حقوقی برابر با اقلیت حاکم فارس از نظر تحصیل به زبان مادری حق تعیین سرنوشت بر داشتن تبعیض عریان علیه ملل غیر از طرف حاکمیت ملی دموراتیک پان فارسهای پان ایرانیست,بالاخره یک چند از حسنهای حاکمیت پان فارسهای پان ایرانیست را لطف کن برای آگاهی ما ملت کم اطلاع و کم سواد بگویید تا ما متوجه شویم که فارسهای آورنده علم از ثریا در طول حاکمیت نود سال گذشته شان چه کار کردند که حاکمیت ترکان نتوانستند آن را انجام دهند و خیانتی شده برای کشور و ملتهای ساکت ایران که شما البته شصت میلیون ملل غیر فارس را ملت حساب نکرده و ایل و طایفه و قوم قبیله حساب می کنید و تنها اقلیت فارس را در ایران ملت شمرده و صاحب و مالک ایران که حقوق ملی هم متعلق به آنها قرار می گیرد و دیگران چغندر.
ما خون دوست نداريم ولى خون ميريزيم و ديگران را به هلاكت ميرسانيم
اين سخنان ابوبكر بغدادى نيست، سخنان اردوغان و يا خامنه اى هم نيست
محل اين سخنرانى هم رقه، موصل، آنكارا و يا قم هم نيست
اين سخنان معاون رئيس فدراسيون سراسرى تركهاى سوئد است، يك نهاد رسمى كه با بودجه وزارت مهاجرت سوئد كار ميكند و دهها انجمن را در سراسر سوئد زير پوشش خود دارد
محل سخنرانى هم ميدان مركزى شهر استكهلم است.
امروز ٩ آپريل اتفاقى از آنجا رد ميشدم، ديدم كه بسيارى از سازمانها و نهادهايى از كشور آذربايجان، تركيه، تركمنهاى عراق، ايغورها و آذربايجانى هاى ايران ميتينگى در حمايت از آذربايجان و بر عليه ارامنه برگزار كرده اند و توانستم بخشى از سخنرانى باربادوس ليلانى مسئول فدراسيون سراسرى تركها در سوئد را ضبط كنم كه همراه با ترجمه آن در اينجا منتشر ميكنم
طبق قوانين سوئد اين سخنان مصداق جرم است
در اين گردهمايى آقاى درختى مسئول كنگره جهانى آذربايجانى ها كه مؤسس يك كانال تلويزيونى ماهواره اى جديد به زبان تركى آذربايجانى هم ميباشد سخنرانى نمود
اين هم سخنان معاون رئيس فدراسيون سراسرى تركها كه توانستم ضبط كنم
به این پرچمهای ماه و ستاره دار نگاه کنيد
ملت ترک دارد بیدار میشود
ارمنی های سگ مواظب خودشان باشند
ما میگوییم مرگ بر ارمنی ها مرگ بر ارمنی ها مرگ بر ارمنی ها
هم نژادهایم یک گلایه دارم از انسانهای ایمان دار. یک حدیث شریف است که میگوید عشق به وطن از ایمان سرچشمه میگیرد. کسی که ایمان داشته باشد باید به وطنش عشق بورزد.
وطن ها تکه پاره نمی شوند.
دنیای ترک یکی خواهد شد. من در اینجا میگویم شاید عمر من رضا ندهد ولی انشاالله فرزندان ما و یا نوه هایمان وطن متحد ترک را تاسیس خواهند کرد
زمان یکی شدن جمهوری های ترک زبان فرارسیده است
من از همه شما تشکر میکنم که آمده اید این وظیفه ماست.
لطفا در این نوع گردهمایی ها همیشه با هم باشیم و به این سوئد و اسکاندیناویا و اروپا نشان دهیم که ترک چی هست و چه قدرتی دارد
ما خون دوست نداریم اما خون می ریزیم و به هلاکت میرسانیم
تشکر میکنم از برگزار کنندگان این مراسم که من به آن دنیای ترک میگویم در مقابلشان تعظیم می کنم
آقا دنیز! باد و هوا صحبت نکن؛ .... مثل تمام کمونیستهای سوسیالیسم واقعا موجود سابق، که در بطن خود ناسیونال شوونیسم روسی، و ایده ئولوژی شیعه دوازده امامی پانفارسیسم را یدک میکشیدند. از صاحبان تفکر شیعه اثنا العشری کمونیست نمیشود. ازم دلخور نباش. چون سواد مارکسیستی ندارند. مارکسیست را نخوانده، ملا شده اند. در ضمن چرا ناراحتی در اروپا جایت خوش و نرم وگرم است. از این بهتر کجا گیر خواهی آورد؟ اگه بتونی تاکسی چیزی دست و پا کنی لقمه ات، تو روغن خواهد بود! ممکنه ازم دلگیر شوی، اما حقیقت را خدمتت عرض میکنم. تازه در صورت تغییر اوضاع کسانی در راس کار قرار میگیرند، که صاحب مدارج و مدارک تحصیلی بالائی اند. شوفر تاکسی به آسمان نیز برود در صورت عدم مدارج تحصیلی، کسی وی را نخست وزیر و رهبر تعیین نمیکند. قدری واقع بین باش. از این سازمان بازیهای
درب و داغون برای فاطی تمون نمیشود. امروز هر ملتی در فکر چاره اندیشی بحال خود است. هیچ ملتی وکیل لازم ندارد. اگر از طرف ما میخواهی صحبت کنی، خواهیش میکنم این کار را نکن. اگر از حق ما میخواهی دفاع کنی خواهش میکنم این کار نکن! شما اگر گلیم خود را در این وانفسا از آب بیرون بکشی شاهکار کرده ای. اما اگر چنین کاری در وانفسای غربت برایت نوعی تفریح و سرگرمی است، بهت توصیه میکنم که با این جور نوشته های تفننی خود را سرگرم کنی خوب است، به روحیه ات حد اقل تاثیر میگذارد. شاید دری به تخته میخورد، و کسی زیر نوشته ات کامنت میگذارد، و این در وانفسای غربت برای رفع خستگی مفید است.باریش عزیز، یا خودتان اکانت سایت را بگیرد ویا مقاله تان را به دنیز بدهید، تا ایشان در سایت بگذارد. چون واقعا بگم، همکاران سایت مطالبی که خودشان می پسندند را در سایت می گذارند و منهم وقت چندانی ندارم
اگر سیاستهای نابخردانه قجرها و باور ارتجاعی و خرافی شیعه نبود امروز ما مردم ایران با این فلاکت روبرو نبودیم. مساحت شهر های قفقا ز که قجرها از دست دادند نزیدک به 180 هزار کیلومتر مربع بود . اما ارقاداش لوائی ایران هر گز اشغال اشفالگر نبود است و ایران را همسان روسیه کردن بیخبری مطلق است. بدون هیچ شکی قره باغ بخشی از سرزمینهای ایرانی و در یک انیده نگری مستقل باید به ایران ملحق شوند. از گلام شما .. این قجرها بودند که به ایران وبه اذربایجان و به ملت تورک و به اینده افرادی مانند لوائی و براهنی و پیشه وری و شاه اسماعیل بنیان گذار شیعه و حضرت عباس و عاشورا وووووو شاشیدند.. برو با تاریخ و کار کرد گه زده قاجار به تمدن و فرهنگ تصفیه حساب کن. چرا همین رهبران باکو در زمان کومونیستی خفقان مرگ گرفته بودند ؟ در زمان خروچف رهبران باکو
از ترس به خود شاشیده بودند و جرئت اعتراض نداشتند .واقعیت این است که ارمنستان در همان زمان کومونیستی پیشرفته تر از باکو و حوالی بود .تعداد مدارس در دو کشور خود گویاست .لوائی نوشته است که (چشمهاى شيعه گرى فارسى كور است. آنها پرواز گنجشككان را در مسجدالاقصى به وضوح مى بينند اما شاشيدن ارامنه بر مسجد آغدام را نديدند. در حقيقت ارامنه نه به مسجد آغدام كه به بنيان فكرى شيعه گرى شاشيدند و رهبر شيعيان جهان و مكتب شيعه گرى فارسها نيز سكوت اختيار فرمودند.)جناب آقای زاهدانی قلابی در حقیقت پان فارس فاشیست,چون کلا ملل غیر فارس نفرتی که از اقیلت حاکمیت فارس دارند و همچینین از نام ایران که زندانی بوده در نود سال گذشته حاکمیت استبدادی و دیکتاتوری شونیسم فارس برای ملل غیر فارس ,هیچ وقت یک سیستان بلوچستانی و یا زاهدانی خلاصه از ملل ستم فارس دیده و تمامی حق و حقوق از دست داده غیر فارس نمی با پرروئی زحمات و جانفشانی ملل غیر فارس را در جنگ ایران و عراق کتمان نموده و اقلیت حاکم فارسی که کلا در جنگها با عربها و سایرین تنها فرار در مقابل دشمن را ترجیح داده و تجربه نموده اند و عربها با زن و فرزندانشان همبستر شده و سید و میری تولید نموده اند امروز ادعای قهرمانی و محافظ از ملل غیر فارس و خصوصا آزربایجانیها را دارد که فارسها ماشاءا..آنقدر شجاع هستند که کل ملل ایران را در جنگ آنها با جسارت و شجاعت که بهشان هم نمی آید حفظ نموده اند,اما یک زاهدانی نمی آید
از زندان خود به نام ایران و از زندانبانهای جنایتکار و تروریست خود به نام فاشیستهای فارس دفاع نماید مگر مثل جواد طباطبایی خود فروش مانقورد ساتقین از اصالت اصلی و ریشه و ملیت خود بریده و به جای دفاع از ناموس و ملت و زبان و فرهنگ ارزشهای ملی خود در در حاکمیت فاشیستی پان فارسیزم در حال نابودی می باشد از دشمنان ملت خود دفاع نموده و بر علیه ملت خود تلاش می نماید به چنین افرادی خود باخته هم اعتبار نمی شود داد حتی به چنین افرادی که خود را در اختیار دشمن خود گذاشتند .در باطن به دیده پست و بی شعور و خود فروش که اگر موقعش برسد بر اربابان فارس خود نیز خیانت خواهند کرد اعتباری قائل نمی شوند.اما دنیا که به آخر نرسیده اما با این نمک به حرامی و حق کتمان کردن ملل غیر فارس از طرف فاشیستهای فارسی مثل شما عمر حاکمیت فارس و ایران رو به زوال و در نفسهای آخرش می باشد و ملل غیر فارس تحت ستم ملی حاکمیت فارس دیگر امیدشان را از حاکمیت ظالم و ضد بشر و دشمن ملل غیر فارس بریده اند و به مبارزه برخواسته اندو تنها برای رهایی و آزادی خود و پایان دادن به اشغل سرزمینهای خود که زیر نام ایران در اشغال و غارت پان فارسهای فاشیست قرار گرفته و بر پائی دولت مستقل خود و در اختیار گرفتن حق حاکمیت خود می باشند و بس.شاید روزی خواهد رسید که در آن روز حاکمان دیکتاتور چه در ترکیه و چه در ایران جلوی تریبون دادگاه مجبور به اعتراف در مورد همه قتل ها و دزدیهای خود شوند.
آقای مازيار كارن گرامی؛
من هم سال نو را خدمت شما شادباش میگویم و برایتان تندرستی، شادی و بهروزی آرزو دارم.
بامید پیروزی راهمان، که همانا آزادی و خوشبختی ایرانیان است.
با احترام
اقبال اقبالی
فاشسزم هر کاری لازم باشه میکنه که غیر فارس دیده نشن،به فرض محال این عکس درست باشه،چرا عکسهای نسل کشی ارمنی ها رو که همین چند سال پیش افتادو نمیزارین
کردی که خودش نمیتونه رو پای خودش واسیته ،حال میخواد بره قفقاز ،خخخخخخخخخخخخخ
آقای جمال دیروز در پاریس همانند دیگر شهر های دنیا تظاهراتی توسط آذربایجانی برعلیه اشغال ارمنستان برگزار میشود و حدود ۱۵نفر با پرچم پ ک ک و با چوب وچماق به تظاهر کننده گان آذربایجانی حمله ور میشوند البته بعدا دستگیر شدگان اعتراف به ارمنی بودن میکنند. خوب آقا جمال چرا کرد ها و مخصوصا پ ک ک آلت دست و سوء استفاده این و آن میشود و چرا .... ارمنی ها در خیابانهای پاریس باید زیر پرچم و نام پ ک ک انجام پذیرد این ویدیو سند تاریخی است و باید کرد ها دنبال این حادثه را بگیرند تا خیلی از مسائل دیگر از جمله ترور ۳ زن عضو پ ک ک در پاریس
http://www.dailymotion.com/video/x43cbqd_protesto_news
عزیز باریش یولداش
خیلی خوشحالم که کلام شما را اینجا میبینم و میخوانم. امیدوارم که حال شخصی و خانواده خوب باشد. در رابطه با موضوعی که طرح کرده اید، باید بگویم یک ای میل مستیقیم با جناب "کیانوش توکلی" از سایت ایران گلوبال بزنید، مطمئنم ایشان شما را در این زمینه راهنمائی کرده و مشکل ارتباطی شما را برطرف میکنند.
لاچین عزیز
نوشته های خود را چه به صورت خاطرات، چه شعر، چه داستان و نمایشنامه و غیره برای نسل های بعدی منتقل کنیم. امیدوارم اگر آن موقع جزو همان دهها هزار نفر بدنه اکثریت خاموش فدائیان بودیم، امروز دیگر خاموش نباشیم. من هم برای شما بهترین ها را آرزو میکنم و ترانه ای از گروه "دالغا" از تبریز تقدیم میکنم.اگر آن روزها رهبری جنبش فدائیان از چند ده نفر بیشتر نبود، دهها هزار نفر جوانی که از هست و نیست خود گذشته بودند، این آرمان ها را در مدرسه، کارخانه، اداره، کوچه و بازار و دهات به پیش می بردند. دهها هزار نفری که متاسفانه تعداد قابل توجهی از آنها جان خویش را در جبهه های جنگ از دست دادند. هر کدام از ما که اینجا نشسته ایم، برادر، رفیق، خواهر و عزیزی را در این راه از دست داده ایم. یا باید کنار هم نشسته این خاطرات را برای هم تعریف کنیم، یا قلم به دست گرفته و بنویسیم.
https://www.youtube.com/watch?v=jIWbyzSNBAY
واو واو عجب ادبیاتی . مفلس ؟؟ دیگر در مقابل این همه فحاشی چه بحثی می تواند باشد؟ من نمی دانم چرا در این سایت هر کس از حرف دیگری خوشش نمی اید او را به جمهوری اسلامی ربط می دهد ؟ مثل اینکه این راحت ترین راه خود را خلاس کردن از منگنه است. اقای دوشکی شما خود را بالای اسمانها برده و با عقاب تشبیح کرده ای اما حتی ان رستم زابلی هم قلابی بود
چنان که شاعر گفته.( رستم یلی بود در سیستان که او را من اورده ام در این داستان.) یعنی شاعر رستم را در داستان بزگ کرده. و گر نه یک پهلوان در حد محله خودشان بود.
اما شما گفتی مرا به حدس می شناسی نه اقا بنده دقیقان شما را از زمانی که ان مقاله ( راحل مسالمت امیز مسئله ملی در ایران)
را نوشتی تقریبان دور بر 10 سال پیش می شناسم از دور همین.
اقای دوشکی مفلس بنده اجازه دارم همان مقاله را در این سایت منتشر کنم به نام شما ؟؟؟
سلام اقای باریش. ان لینکی که داده بودی بنده مختصری خواندم البته وقت نکردم و دوباره تکمیل خواهم خواند.
اما شناختی که از این سایت دارم فکر نمی کنم مقاله شما چاپ شود. مقاله شما چپ ها را با فعالین ملی پیوند می دهد و به حرکت ملی در ایران رسمیت می بخشد و این دقیقان همان چیزی است که در این سایت علیه ان خیلیها فعالیت می کنند تا چپ ایران بخصوص چپ ازربایجان را از حرکت ملی جدا کنند.
به امید تشکیل سازمان مارکیستسی لنینیستی در ازربایجان جنوبی.
سلام خدمت اقای دنیز
تشکیل دهد و در حرکت ملی ازربایجان نقش عمده ای بازی کند نه اینکه دنبال چپهای مرگز راه بیفتد. متمئن باشید چپ مرگز اگر به موقعیتی برسد فقط برای من و شما اعلامیه پخش کردن را واگذار می کنند. چرا ازربایجان باید مثل کردستان یک حزب قوی نداشته باشد؟؟ اقا ملت خودت زیر پای شونیست فارس همه چیزش له شده است.شما حتی پشت کامپیوتور از درد رنج انها نمی نویسیاقای دنیز بخش پایانی مقاله جالب بود ولی انها هیچ وقت جواب سوال شما را نخواهند داد. اما بخشهای بالاتر از ان در این شرایط ایران فقط یک ارزو است. حتی بعد از جمهوری اسلامی هم همچین اتفاقاتی نخواهد افتاد. الان انچه حرف اول را در تحولات ایران می زند مسئله ملی است حتی نشریه راه توده با علم به این مسله شروع کرده به اموزش دادن تارخ ایران و در قبرستانها دنبال استخوان می گردد برای هویت دادن به ایران و فارس.همچننین جمهوری اسلامی هم اصولگرایش و هم اصلاح طلبش دقیقان همان کار را می کنند. دیگر گوروش کبیر برای همه اینها عزیز است . بس مسله ایران در این زمان و شرایط خاص همین است و بهتر است ما هم با شرایط موجود خود را هماهنگ کنیم.در مجلس عزاداری نمی شود اهنک شاد خواند.
چب ازربایجان که بیشر متمایل به مارکیست و لنینیست است باید در این چار چوب یک سازمان مختص ازربایجان
یک مثل ترکی. روزی یک شهری برای دیدن دوست قدیمی اش که در ده زندگی می کرد رفت. موقع غذا خوردن سر سفره فقط شیر بود مهمان به رفیق دهاتیش گفت رفیق در ده ماست، کره ، پنیر ولی شما فقط شیر وسط سفره گذاشته ای ؟ رفیق دهاتی گفت اقا همه انهایی که شما گفتید از همین شیر درست می شود. حالا بعضی از دوستان چپ به ما می گویند تمام خواسته های ما در سوسیالیسم است . با توجه به اینها بنده خود یک مارکیست و لننیست هستم و معتقدم ما باید در حرکت ملی و به حق ازربایجان پیشرو باشیم . و در این حرکت از تمام اقشار ملت شرکت دارند.
از نوشته یا مقاله این را حالی شدم که نویسنده ایران، روسیه و ارمنستان را محکوم کرده و از آنها خواسته به اراده آذربایجان تمکین کنند و از مناطق اشغالی عقب بنشیند. در غیر اینصورت اگر جنگ ادامه یابد نویسنده تفنگ بدست خواهد گرفت.
همیشه در تاریخ آذربایجان روسیاه خواهند ماند. پس قبل از اینکه یقه روسیه و ایران را بگیریم باید از خود هم انتقاد کنیم.ما آذربایجانیها اهل عمل و مبارزه نیستیم فقط بلد هستیم حرف بزنیم و دیگران را نقد کنیم و اشکالات را به گردن این و آن بیاندازیم.
به چند نکته اشاره کنم:
1- پانتورکیستها برهبری ابوالفضل ائلچی بئی بعد از کودتا علیه دولت حکومت را بدست گرفت و نه تنها نتوانستند ارمنی ها را عقب برانند بلکه بخش بزرگی از منطقه را بخاطر قدرت طلبی ها، سود جویی، دزدیها، بی لیاقتیها و ناشایستگی ها از دست داند. پانترکیستها با این خیانت
2- پانترکیستها در عرصه سیاست، اقتصاد و جنگ شکست خوردند و مجبور شدند حیدر علیف را برای رفع بحرانها دعوت کردند. دولت حیدر علیف هم بخشی از خاک آذربایجان را از دست داد و مجبور شد آتش بس اعلام کند و بنوعی قره باغ را به ارمنستان بخشید تا با جیب پر سر قدرت بماند.
3 - بعد از مرگ این پادشاه پسرش سیاست پدر را ادامه داد و بعد از 22 سال دو سه ساعت تقه توق کردند و سر جایشان نشستند و قصد ادامه جنگ و آزاد سازی ندارند و از شرایط جنگی و آتش بس پول ملت و کشور را به جیب می زندد.
4 - این است خیانت ناسیونالیسم تورک و پانترکیسم به آذربایجان که نمی خواهند با جنگ بی امان قره باغ و هفت هشت استان اشغالی دیگر را آزاد کنند.
5- از شعارهای توخالی مثل "تفنگ بدست خواهم گرفت" کسی وسوسه نمی شود. اولا شماها مسلح نمی شوید. در آذربایجان جنوبی هم کسی که حاضر به مبارزه برای کسب حقوق ملی خودش نیست چگونه ممکن است مسلح شود و در قره باغ بجنگند. دوما قانونا شما حق جنگ در آذربایجان شمالی را ندارید. سوما آذربایجان به کسانی مثل من و شما احتیاج ندارد.
6 - شما از دشمن آذربایجان یعنی ایران انتظار دارید از آذربایجان بخاطر شیعه بودن حمایت کند. آیا این توقع شما از ایران بیجا، بی مورد و احمقانه نیست؟
7 - اذربایجان از نظر نیروی انسانی، نیروی هوای، نیروی زمینی و تسلیحات و در زمینه اقتصادی و غیره از ارمنستان قدرتمند تر است و می تواند در یک ماه تمامی اراضی اشغالی را پس بگیرد اما متاسفانه دولت ناسیونالیست آذربایجان بر خلاف منافع ملی آذربایجان گام بر می دارد و خواهان حل مسئله به شیوه نظامی نیست در 22 - 23 سال گذشته اثبات شده که تنها جنگ این مسئله را حل خواهد کرد.
آقای دنیز ایشچی...تنها عنوان مقاله شما (( بازگشت لک لک های مهاجر)) مرا به خاطرات دوران دبیرستانی انداخت که در طول سال در تبریز بجای اینکه درس بخوانیم دنبال ورزش بودیم و در اوقات امتحانات ,شبها با نوشیندن چندین فنجان قهوه خود را به کوچه ها و خیابانها میزدیم تا در زیر تیر های چراغ برق درس بخوانیم. یکی ازاین تیرهای چراغ برق که بتون آرمه هم بود در مقابل ( کارخانه کبریت سازی) قرار داشت که درفصل بهار لک لک ها شروع به لانه سازی میکردند. چه دورانی که نبود.بقول معروف..(( شاه عباسین دوربینی یادش بخیر...خشکنابین خوش گونی یادش بخیر)) . متاسفانه یکی از همکلاسی هایم که در این جمع ما بودند که بعد دانشجوی دارو سازی شدند, همراه برادرش در آزاد سازی خرمشهر , کشته شدند. روحشان شاد باد. اجازه بدهید ترانه « دورنالار آی دورنالار » را با صدای ( زابیت علی اوا) بشنویم. همانطور که اطلاع دارید اولین خواننده
این ترانه خانم شوکت علی اکبر اوا بود.https://www.youtube.com/watch?v=nhFGZhgbnkQ&nohtml5=False
بهترین ها را برایتان آرزومندم.
سپاس از آگاهی و نظر شما دوست عزیز پیروز و پایدار باشی
این ادبیات متعلق به یک مسلمان واقعی است زیرا همه چیز را در جهنم و خشم و ترس می‌بیند اما من مطمئنم که در اخرت هم هیچ ترسی و پشیمانی نخواهم داشت زیرا این دنیا را برای کسی جهنم نکرده‌ام اما شما با این رفتار و اسلام گرایی تان این دنیا را به جهنم تبدیل کرده اید و اگر قدرتش را داشتی من رو هم به جرم کفر گویی و مفصد بودن گردن میزدی تا ثابت کنی بنده و جلاد اسلام شیطانی هستی.بهتر است کمی به خود آیی و مهر انسان دوستی را در دلت بکاری تا همان طور که من برای تو خوبی و سعادت می‌خواهم تو هم مرا دوست بداری و به هم احترام بگذاریم نه اینکه برای من دعای ناکامی و جهنم کنی.کمی آگاه و واقع بین بودن امری عادی در جهان امروز است به دنبال حقیقت برو تا به محبت برسی.
دقیقا درست میفرمائید اسلام یعنی کنترل زندگی انسانها و قرار دادن آنها زیر سلطه و ترس و واضح تر بگویم یعنی اینکه مرگ تدریجی و بهائی سنگین برای اعتقاداتی که سر از آن در نمی‌اورد و طعم زیبا و شیرین هستی و زندگی را به نام اسلام به کام خود و بقیه تلخ می‌کند.
سپاس از آگاهی و نظر شما دوست عزیز
درست میفرمائید دوست عزیزا و شهوت هسته مرکزی دین اسلام و نون دونی آخوندها می‌باشد.
استاد لوایی: آزادى را از چشم انداز ما نيز بنگريد آن وقت خواهيد ديد قفسِ درونتان را.
هرچه می توانیذ فحاشی و توهین و بی ادبی کنید.آیران گلوبال نیز دستتان را باز گذاشته. بدانید که راه ما با استواری ادامه دارد.
استاد لوایی وقتی می نویسد آب بر خوابگه تان می افتد و به بدگویی روی می آورید و از منطق دور می شوید. آذربایجان به این مرد افتخار می کند. تا کور شود هر آنکه نتواند دید
جناب دکتر دوشوکی بزرگوار. همه جنابعالی را می شناسند و داستان ضد سلطنت بودن خود را هم منتشر کرده اید. کسی که چشم به خوان و شام سلطنت طلبان دارد، آنچنان تند با نظام پادشاهی و سیستم استبدادی فردی مبارزه نمی کرد و نمی نوشت. از این نوع علی کوته له های ناشناس .... فراوان هستند که در ایران گلوبال عقده های خودشان را خالی می کنند. لازم نیست جواب خزعبلات و وراجی هر پان ترکیست عقده ای و ضد ایرانی را داد. برای این بیسواد گذار از استبدادی پهلوی به حکومت اسلامی بخشی از پروسه تکامل بوده. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
سفیر واشینگتن در آنکارا پنجشنبه ۷ آوریل اعلام کرد که آمریکا دیگر به واحدهای حمایت از خلق کُرد، کمک تسلیحاتی نمیکند.
سفیر واشینگتن در آنکارا که در کنفرانسی خبری سخن می‌گفت، افزود که مسئولان آمریکایی در حال بررسی کمک به جنگجویان اپوزیسیون سوریه با ارتش و دولت ترکیه هستند تا بتوانند شبه‌نظامیان گروه داعش را به سمت شرق سوریه برانند.به گزارش خبرگزاری رویترز، جان باس سفیر آمریکا در ترکیه، دلیل این مساله را تلاش کُردها برای تغییر جمعیتی در منطقه عنوان کرد و گفت: «واشینگتن با هرگونه تلاش گروه‌های سوریه برای تغییر سکانی در منطقه تحت پوشش جنگ با گروه دولت اسلامی (داعش)، مخالف است».
ترکیه واحدهای حمایت از خلق کُرد را به «پاکسازی نژادی» در مناطقی که عربها و ترکمن‌های ساکن آن هستند، متهم می‌کند.
واحدهای حمایت از خلق کُرد، یکی از جدی‌ترین متحدان واشینگتن در جنگ با داعش بودند. اکنون اما به نظر می‌رسد به خاطر برخی از سیاستهای این واحدها، سیاستهای آمریکا تغییر کرده است. چندی پیش واحدهای حمایت از خلق کُرد در مناطق تحت کنترل خود «خودمختاری» اعلام کردند.
جان باس سفیر آمریکا در ترکیه به خبرنگاران گفت: «در هفته‌های اندک گذشته موفق شدیم داعش را بیشتر به سمت شرق برانیم... بر روی این منطقه که هم مرز با ترکیه است، تمرکز بیشتری خواهیم کرد».
در هفته جاری، جنگجویان اپوزیسیون سوریه کنترل چند روستا در نزدیکی مرزهای ترکیه را از تصرف گروه داعش خارج کردند. این عملیات توسط ارتش آزاد سوریه صورت گرفت که از راه ترکیه اسلحه دریافت می‌کند.
ادامه پیشروی جنگجویان اپوزیسیون سوریه در نزدیکی مرزهای ترکیه می‌تواند حجم حضور داعش را در منطفه کاهش دهد.
آقای باس افزود: «گفت‌وگوهایی با ارتش و دولت ترکیه جریان بر سر چگونگی افزایش پتشتیبانی از جنگجویان اپوزیسیون سوریه و راندن داعش به سمت شرق وجود دارد».
منبع: العربیه
آقای علی
حدس می زنم جنابعالی کدام مفلس مصیبت زده و هذیان گویی هستی و چرا اینگونه ریاکارانه با نقابی پوشیده اما سخت "پریشان حال" مطالب کاملا کذب و دروغین می نویسی که از آن چرک نانجیبی و بیسوادی می چکد. فقط خواجه حافظ شیرازی نمی داند که من سلطنت طلب نبوده و نیستم. آن زمان که من بر علیه شاه شعار می نوشتم، توء بدبخت عکس شاه روی پیشونیت بود. حالا اومدی اینجا جا نماز آب بکشی، احمدی نژاد نقابدار و دروغگو !
حالا رنگ عوض کرده ای و شده ای شاگرد حسین بازجوی کذاب و تهمت زن. در حقیقت، دروغگویی مهارتی است که اغلب مفلسان بیچاره و فرومایه و خوار برای امرار معاش بیمقدار خویش آن را می‌آموزند. ارباب های دنی و بدسرشتت در "نظام مقدس" به من لقب "جدایی طلب" می دهند و تو با تظاهر و زبونی لقب "سلطنت طلب". زهی تاسف بر دروغ گویان حقیر ـ چه حقیقی چه مجازی. زهی تاسف بر گندم نمای جو فروش.
نبندی زان میان .. .
نبندی زان میان طرفی کمروار / اگر خود را ببینی در میانهبرو این دام بر مرغی دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه
فردی به نام آقای حسن مثل اینکه ماموریتی دارند علیه مارکسیستها وچریکهای فدایی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران سمپاشی ولجن پراکنی کنند ایشان بدون استثناء در هر موضوعی با ربط وبی ربط به چپها حمله می کنند ایشان هیستیری ضدچپی مزمنی دارند وکینه ایشان به چپها عجیب است. اگر در ایران گلوبال مطلبی درباره محیط زیست انتشار یابد آقای حسن در ذیل آن مطلب کامنتی می گذارند وبه چپها فحاشی می کنند.
از اعضاء وهواداران سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران به دست رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند این شهدای به خون خفته خلق ایران از آگاه ترین وبا سواد ترین وشجاع ترین وپاک ترین فرزندان خلق ایران بودند.همه بدانند، حماسه جنبش چپ ایران را پایانی نیست وتفکر چپی در ایران زنده است، نمونه اش اشتیاق بسیاری از جوانان دانشجو در ایران به سوسیالیسم است واین جوانان شجاع و آگاه تفکرات وزندگی نامه بزرگان سوسیالیست ایرانی وغیر ایرانی را مطالعه می کنند. جنبش چپ بیشترین هزینه را برای آزادی وسعادت خلق شریف ودر زنجیر ایران پرداخته است ودر رژیم های شاه وشیخ پیشاهنگ مبارزه بوده است، تنها در دهه سیاه 60 بیش از 50 هزار نفر
از انقلاب مشروطه تا به امروز چپهای ایران مبارزه برای آزادی را پیش برده اند ومشعل آزادیخواهی وعدالت طلبی را فروزان نگاه داشته اند، از انقلاب مشروطه صد و هشت سال می گذرد واین مبارزه صد واندی ساله توسط چپها برای رسیدن به آزادی وعدالت ادامه دارد......
بهتر میبود شما پان ترک تنبل در اروپا و امریکا ،بجای تبلیغات راسیستی ضد فارس و ضد ایرانی و ضد کرد ، در این چند سال و در این سایت ، بیاد قره باغ می افتادید و نه حالا که در سن پیری میخواهید با تفنگ برنو بجنگ بروید و لاف گونه شعار های توخالی میدهی .
جناب لاشین، واژه اصرار یک واژه عربی است ونه دری که هنوز بجای ( پافشاری) بکار برده میشود. تازه اگر زبان فارسی از دری ریشه گرفته و یا با زبان دری همسایگی دارد چه باک که افغانها نیز ایرانی اند. دنیا کمتر از کتاب دده قورد قورد آگاهی دارد و شاید بهتر باشد شما باری بیشتر آنرا برای ما ایرانیان و فارس زبانان کندوکاو کنید. با تشکر
این آخوندهای وطن فروش مفتخور، افرادی مثل تو را برای پای منبرشان میخواهند! بهشت پوشالی مبارکت باشد!
با درود به هم ميهن پاكدلم ، اقبالى گرامى،
پيش از همه سال نو را به شما شاد باش گفته، آرزوى تندرستى دارم . و در كنارش ، به گرگ بچه گان شفارش مى كنم اين همه دُنر مصرف ننمايند، چرا كه ممكن است بزودى رودل كنند و كارشان به بيمارستان و جراحى بكشد . ونيز ياداور مى شوم كه سرزمين ما، پيوسته چنين يلداهاى سياهى داشته است و همواره در اين زمان ها بوده اند باد هاى هرزه اى كه سوز بيگانگى بر داشته و از آخور دشمنان ما ، سر دراورده اند، اين ها تازه گى ندارد، دشمنان ما بايد بدانند:
هزاران بار ما را سوخت حريقِ حادثه تا مرزِ خاکستر
ولي ما نسلِ سيمرغيم که از خاکسترِ خود مي گشايد پر
براى شما اقبالى نازنين ، سرافرازى و در نبردتان با اهريمنان آرزوى بهروزى دارم .
برای اشغال قرباغ تفنگ بدست میگیرد ؟؟ یا برای آزادی قرباغ ؟؟ قرباغ علیا یا قرباغ کوهستانی اکثریت قاطع مردمان آن و جمعیت آن نزدیک بە بیش از 90٪ از ارمنی زبانها و کورد زبانها تشکیل شدە در زمان امپراطوری روسیە و تزارها و سپس در اوایل حکومت بلشویکی این منطقە هیچ وقت بخشی از آذربایجان نبودە برای مدتی کوتا در این بخش جمهوری سور یا جمهوری قرمز کوردستان تشکیل شد سپس استالین بنا بە تمایلات خود و باقراف قرباغ علیا را ضمیمەی آذربایجان شوروی سوسیالیستی کردند تا زمانی کە کشوری بە نام اتحاد جماهر شوری عملأ پایان یافت و از دل شوروی سابق 15 کشور تازە مستقل شدە متولد شد و طبیعی بود کە قرباغ با اکثریت قاطع مردمان ارمنی زبان هیچ وقت بە بودن بە بخشی از آذربایجان تمیکن نخواهد کرد و نکرد
در رأی گیریهای بیشماری کە از مردمان قرباغ برای تعین سرنوشت آنها شدە مردمان قرباغ خواهان کشور مستقل خود هستند یا بە بخشی از ارمنستان ،،، جناب لوائی پان اتراک بنا بهمین دلایل خودشان باید سند آذربایجانی و ارانی بودن شمال و جنوب آن را بە بخشی از ایران تمیکن کنند چون قانونأ و رسمأ آذربایجان از قدیم بخشی از ایران بودە سوای اینکە شما پان اتراک چگونە فکر میکنید باید باشد این حال و روز فردای بە قول شماها آذربایجان جنوبی نیز هست در مقابل هر نوع زیادە خواهی امثال شما کە رضا قلدر اسم مکریان را بە آذربایجان غربی تغیر داد پان تورک در مقابل هر نوع زیادە خواهی با یک هویت منسجم 40 میلونی ملت کورد روبرو خواهند شد سرزمینها را مردمان ساکن آنها سرنوشتش را تعین میکنند نە تانک و توپ و طیارە قرباغ همیشە در طول تاریخ بخشی از ارمنستان بودە و خواهد بود چون مردمان ارمنی ساکن این سرزمینند ،،، بنا بر این هر حرکت پان تورک بە دست اندازی قرباغ اسغالگری محسوب میشودجناب پرفسور ناصر کرمی اولا جواب سوال منو ندادید و از رویش رد شدید دوا اگر پادشاهان تورک حرمسرا داشتند تنها برای خودشان داشتند .و مثل حاکمیت شوونیستهای پانفارس زنان و دختران این جغرافیای تحت حاکمیت خود را سوا کرده و از دوازده تا هیجده ساله با پاسپورت رسمی دولتی ایران به کشورهای عربی و بلژیک صادر و نمی فروخت.و در داخل هم همانطور که روزنامهای تحت سانسور حاکمیت دیکتاتوری فارس خودش هم مجبور شد بنویسد دختران بی صاحب خانواده های معتاد ر یتیم را که در کرج در مکانی که نگه داری می کردند شبها به خانه های سردمداران حاکمیت فارس پخش می کردند و صبحها نیز دوباره از خانه دولت مردان جمع و به کانون نگه داریشان می آوردند.آیا حرمسرا باز بهتره یا این همه تولید فحشا و صادرکردن آنها به خارج و درداخل با دختران بی صاحب و بی کس را به خانه های کله کنده های رژیم پخش کردن؟؟؟؟یا مثل رژیم آخوندی اسلامی و پارسی
همه چی تنها به دیگران حرام اما به رژیم پان فارسهای فاشیست حلال و مباه؟؟؟؟؟؟؟؟؟- رسالت شمشیر گردن زنی محمدی، بدستور الله کینه توز تازیان بیابانی -
در قرآن محمدی، آن همیشه الله ترسناک و هراسناک از آسمان بیابان سوزان عربان سعودی با دلی از کنیه توزی و بیزاری و پشیمانی از دست آفریده خودش، با خشم و نفرت درونی رسول بیابانی، به مسلمان همیشه تسلیم شده ترسان و لرزان خودش دستور می دهد :
۱- من در دلهای کافران نامسلمان ترس وارد خواهم کرد. تا شما گردنهای آنهارا بزنید و انگشتانشان را قطع کنید. - قرآن سوره الانفال . آیه 12-
۲- شما ای مومنان به اسلام، کافران را بکشید و با آنان جنگ کنید تا الله آنان را بدست شما عذاب کند و خوار گرداند . - قرآن سوره توبه . 14 -
۳- چون با نامسلمانان و کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو افکنده و دستهای آنها را سخت ببندید و اسيرشان کنيد. آنگاه با گرفتن فدیه - جزیه - باج - تا پایان جنگ جهاد کنید. و اين است حکم الله،،،، - قرآن سوره محمد .آيه 4 -
- خون میچکد ز برگ برگ آیات خون آلود قرآن بیابانی محمدی -
- نه اسلام - نه قرآن - جاوید نام آزادگان. - بابک پرسا -
بسیاری از ناسیونالیستهای افراطی فارس زبان ، فردوسی را شاعر و حکیمی بی نقص و عیب دانسته ومعتقدند اگر فردوسی و سروده شاهنامه‌اش نبود بعد از حاکمیت اسلام و مسلمان شدن ایرانیان ، زبان مردم فارس ایران ( و البته افغانسان و تاجیکستان ) حتما عربی می شد و دیگر نشانی از زبان فارسی باقی نمی ماند و امروز مردم شیراز ، اصفهان ، کرمان و مشهد به جای فارسی یا همان دری قدیم به عربی تکلم میکردند ؛ چنانچه مردم مصر، چون شاعری مثل فردوسی را نداشتند ، زبان قبطی آنها در طول چند صد سال تبدیل به عربی شد......http://yurddash.net/post/59939
مسئولین محترم ایران گلوبال.... چند ساعت پیش آقای کیانوش رشیدی قادی در باره من کامنتی گذاشته بودند که ناپدید شد. چون من در آن کامنت نه بی احترامی حس کردم و نه بی ادبی, خواهشمند است اگر با قوانین این سایت مغایرت ندارد, باز هم درج بکنید. چون من بر این باور دارم که انسان (( تنها در فضای باز سیاسی و آزادانه اندیشیدن رشد و تکامل می یابد)). اگر کسی مرا انتقاد از نوع « سازنده گی» نکند , من هیج وقت پیشرفت نخواهم کرد.
مشکل را دارم که انچه که تلفط میکنم بنویسم. و این همیشه مشکل من بوده و همیشه همواما در جواب ایشان که نوشته بودند که (( دلاور ترک... بگو که « کیستی» تا بگویم « چیستی» و... لا.. چین... و پاچین)).. در جواب ایشان اول بایستی بگویم که از اینکه کلمه ( اسرار) مرا آنچه که در زبان دری بایستی نوشته شود ( اصرار) تصیح کردند خیلی متشکرم. ولی این را اضافه بکنم که چون زبان ترکی از معدود زبانهای است که آنچه که تلفظ میشود, نوشته هم میشود, ما و یا منِ ترک این
(( اسط...اثط...اصط...است....اثت..اصت...عسط...غثط...عصط...عست...عثت...عصت )). و اما در باره اینکه ایشان پرسیده اند من کیستم تا بگویم تو چیستی مرا بیش از اندازه خوشحال کرد . بدین جهت که , از نزول کتاب شاهنامه به عنوان (( کتاب آفرینش )) چند صباحی نیست که می گذرد. بنده هم از لحظه آفرینش این کتاب مقدس , شروع کردم دوباره خواندن این کتاب. اضافه بکنم که این کتاب مقدس ISBN: 978-964-2593-09-5 داراست که با تصاویر برگرفته شده از شاهنامه بایسنقری چاپ شده که در کتابخانه ملی با شماره 1032899ثبت گردیده است و از لیتو گرافی : گرافیک گستر- چاپ آفتاب و از پخش کتاب ماهان است که زیر نظر مدیرّت حسن ساسانی با تیراژ 3000 جلد منتشر شده است. البته می دانستم که اسم من در این کتاب آمده است ,چون آقای شاکری در رادیو تبریز اسمم را چندین بار تکرار کرده بود. ولی چون این کتاب در عرض 48 ساعت «« آسمانی و مقدس»» شد کنجکاوی من چهل و هشت هزار بار بیشتر شد که به این کتاب مقدس رجوع بکنم. با شگفتی زیاد متوجه شدم که اسم من در صفحه های 307,,308,,309,,581,,593,,630,,633,,634,,635,,643,,644,,درج شده است. دیدن اسمم در این کتاب مقدس مرا زیاد هیجان زده کرد به این خاطر که اسم (( کورش با حقوق بشرش)) در هیچ صفحه ای به چشم نمی خورد ولی اسم من لااقل یازده بار در این کتاب ذکر شده است. بدان جهت خودم را یازده بار ( مقدس تر )) از کورش دانستم تا اینکه چشمم به کلمه ای که تمام زندگی مرا به هم ریخت , خورد. این کتاب مقدس ( بر اساس چاپ مسکو) نشر شده است. چون تاریخ دقیق چاپ مسکو نوشته نشده است , متاسفانه من نمی دانم که این چاپ مسکو در زمان لنین بود ویا استالین. در زمان خروشچف بود و یا در زمان برژنف. در زمان آندره پف بود و با در زمان گرباچف. چون چاپ این کتاب مقدس به زمان کومونیست و استالینیست ها برمیگردد, « مقدس » بودن این کتاب ارزشش را از دست می دهد و در نتیجه من هم از « مقدس» بودن افتادم و آن آروزی که یک روز به عنوان ( فرد مقدس) به ایران رفته تا چند چاه ( جمکران ...چمکران ) مانند بسازم ثروتی جمع بکنم از دستم رقت. آقای کیانوش رشیدی قادی, با دادن این اطلاعات حتم دارم که حدس بزنید که من کیستم و چیستم.
امیدوارم مسئله قره باغ یا قاراباغ بطور مسالمت امیز حل شود و این به نفع هر دو طرف است .اگر نه بنده هم در کنار هموطنان ازبایجان شمالی از سرزمین مان دفاع خواهم کرد
با همین استدلال مقدونیه می تواند خواستار خارج شدن همگان از آتن تا هند شود .
کسانی که همیشه در توهم گذشته ای هستند که مشخص نیست چقدرش جعل است و چقدرش درست آینده ای ندارند .
اما در پایان ارجاع می دهم شما را به کتاب تاریخ سال اول راهنمایی که آریایی ها را اقوام مهاجر اعلام کرده است .و احتمالا شما آن کتاب هارا خواهنده و لیسانس گرفته اید (البته اگر لیسانس داشته باشی)
برفرض که ترک ها نیز 1200 سال قبل مهاجرت کرده باشند !!!
خوب که چه ؟
مهاجری ،بر مهاجر دیگر غلبه کرده است .
بگذریم از اینکه باز با استدلال شما به سبب فزونی مساجد بر معابد آتش پرستی باید ایران را متعلق به مسلمانان دانست .
ضمنا ما را به خیر شم امید نیست تمام خواسته ما این است :
شر مرسان !!!!
دنیز عزیز همه تلاش لیست امیدیها و اپوزسیون جعلی محل ماموریتشان خارج از ایران است در صورت بازگشت هم منافع و هم کارشان را از دست خواهند داد.تلاش انها یک ثمر داشت به تعویق انداختن بازگشت همه ما .
در ضمن دنیز عزیز سایت ایران گلوبال نوشته های من را درج نمینماید علت در چیست؟میتوانید جویا باشید؟این تنها کانال ارتباط من با هم اندیشان و رفقایی چون شماست به امایلهای من هم جوابی داده نمیشود ممنون میشوم اگر پی گیری نمایید.اخرین نوشته هایم را هم برای مطالعه و نقد شما در اینجا میفرستم.باریش
http://www.azadi-b.com/G/2016/04/post_136.html
http://www.azadi-b.com/G/2016/03/post_57.html
آقایان .. کیانوش توکلی.... اقبال اقبالی.. مقالات روشنگرانه و ارزشمند جناب دکتر جلال ایجادی معمولآ در سایت انتشار می یافت، چرا مقالهء جدید ایشان در سایت ایران گلوبال انتشار نیافته است ؟ آیا ایشان کُدی مخصوص بخود برای سایت ندارند ؟ با سپاس
خنده آور این است که مشتی پانفارس.... که از هندوستان راهی کویرهای مرکزی ممالک محروسه جغرافیای موسوم به ایران شده اند، بغلط تصورمیکنند، صاحب ایران اند. کولیان مهاجری که از فراسوی کوههای پامیر به این مرزو بوم آمدند، و مورد الطاف و ترحم سلاطین و پادشان تورک قرار گرفتند، امروز با سو استفاده از بشر دوستی مردم آزرباجان، که آنان را در این اقلیم جا دادند، حالا این مهاجرین گستاخ با پر روئی برای دیگران میدان میخوانند. عجب دنیائی است!
آقای صوفی زاده! شما تلویحا طوری صحبت میکنی که گویا از طرف پوتین مامورهستی با تهدید، بدولت و مردم آزربایجان راه و چاه نشان دهی. مدام درمطلب خود تاکید میکنی، که گویا سیاست خارجی ترکیه شکست خورده، و یا در صورت نبود روابط آزربایجان با ترکیه سیاست خارجی ترکیه ازهم میپاشد. چیزی که موجب خنده خواننده میشود. این چه سیاست شکست خورده است که اروپا را ازهجوم پناهندگان نجات میدهد؟ این چه سیاست شکست خورده است، به پوتین گفت نمیتوانی به هرکجا که دلت خواست لشکرکشی کنی؟ شما متاسفانه آرزوهای خود را بجای سیاست ترکیه میگذاری. بطوریکه احساس ضد تورکی در روح و روانت، درنوشته بخوبی نمایان است. آقای صوفی زاده! چنین نوشته های یک جانبه برای شناختن روحیه تورک ستیزان برای مردم آزربایجان حائزاهمیت است.اکراد باید دقت کنند، ازدوستی مردم آزربایجان سو استفاده نکنند، اگر روزی ورق برگردد، دودش بچشم شما نیز خواهد رفت.
به اقای ....Lachin.....موضوعات تاریخی و شناخت افرادی مانند ستار (خان) از سوی ما و بطور خود من، از روی کینه و دشمنی و یا توهین و تحقیر کسی نیست، بلکه واقعیّتهایی است که حضوری و شخصأ در هر مکان و زمان، و در هر محفل علمی و کادر کارشناسی و در هر جمعی از مردمان تُرک تبار اگر خواهان حقیقت باشند، حتّی گسترده تر مطرح خواهم کرد.
امّا فرض را بر این میگذاریم که شما در جایگاه یک فرد کارشناس خاورمیانه، ایران شناس و کوروش و فرودوسی شناس، بر روی صحنه می روید حتّی در حضور جمعی حتّی غیرا ایرانی کوروش را همانطور که تعریف کرده اید: (فردی کور و نابینا که ایستاده در حال ادرار کردن) است به مردم تحویل دهید، فکر میکنید ارزیابی این شنودگان و جهان پیرامونی در مورد هویّت و کاراکتر و روانکاوی فردی و قومی شما چه خواهد بود ؟.
بی جهت نیست که مردمان تُرک تبار امثال شما و طبقهء شما در هیچ جامعه و جمعی جا و مکانی ندارید.
کوروش اگر ایستاده و نشسته ادرار کرده است، اول که به شما ربطی ندارد، دوّم اگر تندرست باشید و کور نباشید می بینید که فقط در همین نوروز گذشته ایرانیان با حضور خود در مکان آرامگاه همین کوروش کور و در حال ادرار، جه غوغایی بپا کردند و میکنند، آنچه در رسانه ها پخش شد، فقط بخش بسیار ناچیزی از جبههء عظیم ناسیونالیسم ایرانی و از بازماندگان کوروش هستند.
آنچه که برای من جالب بود، هم میهنان بختیاری و کُرد دست در دست هم در آنجا حضور داشتند، جوانان کهگیلویه و بویراحمد از استان همسایهء استان فارس با لباس جنگی و چریکی حضور داشتند.
کور به آن کسی نمی گویند که بینایی دو چشم خود را از دست داده است، بودند و هستند افرادی نا بینا امّا نابغه، کور به کسی میگویند، که در دل و سر و کله، در جهان بینی، در اندیشیدن، در آفرینش، در زیستن سودمند، در همزیستی جمعی، در آفرینش تمدن و فرهنگ، زبان و ادبیّات، در ساختن ساختارهای قانونمند، در یافتن و پذیرش حقیقت، در تربیّت و منش کور و نابینا ست، که شما و طبقه و قومی مانند شما وجود شان در بنیاد بر کوری بنا نهاده و شکل گرفته است. در فقر و کوری تاریخی تلاش بر آن دارید که خود را از این بحران استخوان سوز نجات دهید، ولی از هر طرف که روی بر گردانی سیلی خواهید خورد و کله تان به دیوار خورده و خواهد خورد. شما کور زاییدهء تاریخ هستید.
فردوسی در زمان فئودالیته زیسته و گیریم که در حماسه اش زن ستیز هم بوده است، به شما چه مربوط !!.
زن ستیز مدرن به کسی و به قومی میگویند، که بینادگذار حرمسراها و در واقع رواج فساد و فاحشه گری است شاهان صفوی و قاجار و عثمانیان بنیاد گذار این بنیاد فحشا گری و برده داری است، ریشه این بی ارزشی زن در اسلام و پیش تاز آن محمد ابن عبدالله است که بیش از 70 زن داشت و تازه با بچه های و با کودکان هم خوابی داشته است.
همسر اردوغان رئیس جمهورتان چندی پیش از حرمسرا های تُرک تباران های دفاع کرد و آنرا آموزش برای زنان خواند. آنچه مسلم است فردوسی ضد اسلام بود و این اسلام ضد زن بوده و هست. کسی ضد اسلام بوده و هست ضد زن نخواهد بود.
چند بار برای من نوشته اید که من در کشور آلمان زندگی میکنم که وجود و استقلال آن مدیون تُرک تباران است.
شما اینقدر بی اطلاع هستید که نمیدانید با شکست نازیسیم کشور ایران ما هم دچار بحران شد، و انگلیس و ارتش سرخ با همکاری شما تُرک تباران کشور ما را اشغال کردند و رضا شاه را به افریقای جنوبی تبعید کردند.
از دیدگاه تاریخی ما، تنها عمل نازیسیم یعنی کشتار و نسل کشی یهودیان محکوم بوده و هست، و اشتباه بزرگ نازیسیم هم همین بوده که بجای استفاده و بکار گیری یهودیان این مردمان با هوش و خلاق را پاک سازی کرد. شکست نازیسیم اگر مایه افتخار شماست، برای ما ارمغانی نبوده و نیست. از این اینها گذشته از هم تباران تُرک خود بپرسید که جایگاه و موقعیّت اقلیّت تُرک در کجای جامعهء آلمان قرار دارد،
همین دیشب نتیجهء یک همه پرسی از جامعهء آلمانی در مورد کشور و حکومت ترکیه، در کانال یک تلویزیون رسمی آلمان چنین بود: 83% جامعهء آلمانی از کشور و حکومت ترکیه بی اعتماد است، تنها 17% بر این عقیده بودند که ترکیه زمانی میواند عضوی از اتحادیهء اروپا و از جمله آلمان باشد. حال شما در خواب و خیال پرت و پلا بگویید.
در ضمن جنبش ناحیّهء آذربایجان در زمان مشروطیّت حرکتی تجزیه طلبانه بوده که احمد کسروی به آن اشاره کرده است، صفحاتی را که از کتاب تاریح کسروی آدرس داده اید در این کتاب نیست، حتمأ تاریخ کسروی را هم دستمالی و واژگونه نگاری کرده اید. از ناحیّهء آذربایجان جز تجزیه طلبی و قومگرایی و فئودالیته انتظاری نبوده و نیست.
آقای اقبالی گرامی!
با درود.
من با دیدگاه های شما موافقم!
دست ما را از راه دور می فشارم.
با احترام
کیانوش رشیدی قادی
بیست و یکم فروردین ماه سال 7038 میترایی
من هم فکر میکنم تصمیم خوبی گرفته اید. جلوی کتابهای نخوانده پز دادن و مقالات روانی نوشتن به چه کارمیآد؟ نه نان میشود و نه آب.
به جهنم که مسلمان نیستی. هنگامی که با مرگ چشمت به حقیقت باز شد، درخواهی یافت که خسران و شقاوت ابدی را خریدار شده ای و به التماس خواهی افتاد که به این دنیا بازگردی و جبران مافات کنی، اما دیگر بازگشتی در کار نخواهد بود و جهنم خشم خدای متعال مأمن و مکان ابدی تو خواهد بود.
درودهای صمیمانه خدمت آقای کیانوش رشیدی قادی عزیز؛
7- تنها با برداشتن موانع فوق می توانیم پیش شرط های آزادی و سکولار دمکراسی در ایران را فراهم کنیم.1-"یوسف"های بی ربط به ایران و آذربایجان این سایت، پشت جبهه اردوعان - داعش هستند که آشکارا از فاشیسم دفاع می کنند و هدفی جز نابودی ایران و ایرانیان را تعقیب نمی کنند.
2- استراتژی آنها جایگزینی ترکیزاسیون و اسلامیزاسیون در ایران است!
3- ایرانیان 100 سال قبل به حاکمیت ایلیاتی - عشیرتی نه گفتند و بارگرداندن ایران به عصر حاکمیت قبایل ترک ناممکن است.
4- اکنون ترکیه، ستاد مرکزی جبهه فاشیستی اردوغان - داعش در آستانه فروپاشی قرار دارد. اکنون عصر زوال بقایای عثمانی گری ست و نه اعتلاء این حرکت فاشیستی و ضدبشری!
5-هسته اصلی این محفل که تعدادشان از انگشتان دست بیشتر نیست، در آلمان است و از "کسب و کار" با علی اف - اردوغان، تغذیه میشوند.
6-ما باید بزرگترین جبهه سیاسی ممکن علیه فاشیسم (پان اسلامیسم، پان ترکسم و پان عربیسم) ایجاد کنیم.
8- بدیهی ست که مبارزه با نیروئی که خارج از حاکمیت است، بطریق روشنگری سیاسی انجام می گیرد و نه قهرآمیز!!!
با احترام
اقبال اقبالی