با آسمان و ریسمان به هم بافی نمیتوان حق استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی را نفی نمود. هر ملتی در هر نقطه از جهان حق «استقلال» دارد. در روز «رستاخیز» شاید اصلاً رژیمی در ایران وجود نداشته باشد که بخواهد با تورکهای آزربایجان جنوبی مقابله نماید طبیعی است که «استقلالطلبی» و «آزادیخواهی» در هیچ نقطه از جهان بدون هزینه نبوده و نیست اما آنچه مهم است «آزادی» از استعمار و استثمار ننگین فارسستان میباشد.
در خصوص اینهم که در خصوص اینهم که جناب توکلی به جناب yaradiciliq نوشته است:
"چی مرتب هزار بار تکرار می کنی «جامعه شاهنامه خوان»، چند نفر از ایرانیان شاهنامه خوانده اند؟ ؛ تازه بخوانند؛ مگرجز تفریح و سرگمی چیز دیگری از ان می جویند؟ یعنی می فرمائید تئوری سیاسی ما ایراینان از شاهنامه متولد می شود بعبارت دیگر رهبران سیاسی اپوزیسیون برای تدوین خط مشی ، ابتدا می روند شاهنامه می خوانند؟"
کامنت شما دربرگیرندهی حقیقت نیست. خیلی از مردم ایران شاید شاهنامه نخوانند و ندانند که افسانههای شاهنامه اساس «ناسیونالیسم تخیلی فارس» را تشکیل میدهد و یا حتی برخی از مردم فارس حتی ندانند که «ملت ایران» با محوریت «پانفارسیسم» بنا شده است اما نخبگان باستانگرای فارسپرست، آریاپرست و کوروشپرست که در پی ترویج شاهنامهخوانی در بین نسل جوان میباشند کاملاً بصورت هدفمند به این کار مبادرت میورزند.
اطلاع موثق دارم که جلسات شاهنامهخوانی در فرهنگسراهای تهران و سایر جاها بطور مرتب برگزار میشوند و خیلی سادهاندیشانه است که تصور نماییم برگزار کنندگان آن هدفی غیر از "تفریح و سرگرمی" از آن نمیجویند بلکه با تزریق افکار نژادپرستانهی فردوسی به نسل جوان در پی احیای تمدن باشکوه ایران خیالیشان و یا به عبارت دیگر در پی هدایت جامعهی ایران به باتلاق باستانگرایی عظمتطلبانه میباشند.
به رغم آنکه این حرفها در کشورهای پیشرفته کهنه و منسوخ میباشند اما در فارسستان که فارسپرستی، آریاپرستی و کوروشپرستی اساس تفکر اکثریت مردم فارس را تشکیل میدهد این حرفها «جدید» میباشند چرا که در این جامعه «نژادپرستی فارسی/آریایی» پیوسته بازتولید میشود. در تفکر فارسستانیهای نژادپرست هنوز هم دعوای «ایران و توران شاهنامه» نه فقط تمام نشده بلکه هر روز جدیدتر و آپدیتتر نیز میگردد و با قاطعیت میتوان گفت که «تئوری سیاسی فارسستان» از شاهنامه متولد میشود و کلیت افکار ناسیونالیسم فارسی/آریایی که رژیم شاهنشاهی پهلوی در جامعه تزریق نموده بود برگرفته از شاهنامه و سایر منابع عظمتطلبانهی ایران باستان بود و از این نظر «رژیم ملای مطلقهی فقیه» هم دنبالهرو رژیم پهلوی میباشد و گرچه رهبران سیاسی اپوزیسیون فارسپرست و آریاپرست برای تدوین خط مشی شاهنامه را در مقابل چشمانشان نمیگیرند اما رسوبات افکار نژادپرستانهی فردوسی جهت دهندهی تفکرشان میباشد و از نظر جامعهشناسی سیاسی هم اگر نگاه نماییم جامعهی فارس ایران به لحاظ فکری و فرهنگی کاملاً تحت سیطرهی افکار فردوسی قرار داشته و شاهنامهی فردوسی اصلیترین منبع شکلگیری و هدایت «ناسیونالیسم تخیلی فارس» میباشد که مورد استفادهی رژیم پهلوی جهت تشکیل ملتی با محوریت «پانفارسیسم» قرار گرفته و در جمهوری اسلامی هم شاهنامهی فردوسی جایگاهی ویژه دارد.
از نظر «ناسیونالیسم افراطی» هم اگر مقایسه نماییم «ناسیونالیسم تخیلی فارس» جزو افراطیترین «ناسیونالیسم»ها در جهان میباشد اما «ناسیونالیسم تورکی» که در آزربایجان جنوبی جریان دارد از نظر میزان افراطیگری بهیچوجه قابل مقایسه با «ناسیونالیسم تخیلی فارس» نیست و به رغم آنکه ملت تورک آزربایجان جنوبی در صد سال اخیر مورد ژنوساید بیرحمانهی زبانی و هویتی «ناسیونالیسم افراطی فارس» قرار داشته و حتی در 21 آذر 1325 مورد کشتار بیرحمانه نیز قرار گرفته است که عنوان «نسلکشی» را نیز میتوان به آن اطلاق نمود اما همواره برخوردی متعادل از خود نشان داده است و اگر بعضاً خشونتهای زبانی در مباحثات روزمره دیده میشود اصلاً به مفهوم افراطی بودن «ناسیونالیسم تورکی آزربایجان جنوبی» نیست. ناسیونالیسم افراطی را فقط باید در اعمال تروریستی گروههایی مانند «پ ک ک» و جنایتهای رژیم ملای مطلقهی فقیه در کشورهای پیرامون که نمایندهی فارسستانیها میباشد جسنجو نمود نه در مباحثات نرم اینترنتی.
هیچکاه نام خوزستان ، عربستان نبوده است و بیش از 30% خوزستانی ها عرب نیستند و این مقدار هم مهاجرند ، مثلا همین بنی طرف سیصد سال پیش به ایران آمدند و الان از این حرفها می زنند ، شاید یک روزی عربها در آلمان و فرانسه و آمریکا هم از این حرفها بزنند ، بابا بروید ( اگر ناراحتید ) به همانجایی که از آن آمده اید ، در ایران شمار اعرب های مهاجر بیش از 2 درصد نیست ( در خوشبینانه ترین آمار ) بابا ما غلط کردیم مهمان نواز شدیم ؛ اسراییل به راستی حق دارد ، دست از سر ایران و ایرانی بردارید و به همان عید های مسخره فطر و قربان بچسبید که فکر نکنم حتا عربهای نسل امروزی تر هم دیگر به آنها ( از بس که مسخره اند ) بها بدهند ، خوزستان هیچگاه عربستان نبود ( مگر نزد عربهای مهاجر ) ، این حرفها سودی برایتان ندارد .
(ادامه نظر) از مشروطه دفاع می کردند، در مقطع انقلاب 57 به خاطر مسائل جنگ سرد واستبداد محمدرضا شاهی وبه تبع آن نا آگاهی بخش سنتی جامعه وزدوبند خمینی وباند مرتجع او با امپریالیسم آمریکا این بار رهبری دست آخوندها افتاده بود وبه اشتباه این ذهنیت غلط در ذهن بعضی از افراد بوجود آمد که جنبش پر افتخار چپ ایران در به قدرت رسیدن آخوندها سهیم بودند، زنده یاد احمد کسروی می گفت ما یک حکومت به آخوندها واسلام گرایان بدهکاریم منظور او این بود که به خاطر استبداد ونا آگاهی وتوطئه های خارجی روزی آخوندها به قدرت میرسند ولی آنقدر بی لیا قتی از خود نشان می دهند وغارت وچپاول میکنند وجنایت میکنند که بر اثر قیام مردم نه دیگر آخوندی می ماند ونه اسلامی. درود برفدایی سلام بر مجاهد مرگ برخامنه ای لعنت برخمینی نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد پاینده ایران
نامه سرگشاده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به خمینی کا ملا هوشیارانه ودرست بود ، سازمان چریکها حرف اصلی وهشدار خود را به خمینی ودر اصل به خلق ایران در آن ایام جوشان داد واتمام حجت کرد، حال شاید عده ای مغرض ومغلطه کار از این نامه خرده بگیرند که چرا سازمان چریکها در نامه خود به خمینی لقب پیشوای عالیقدر داده است واشکال بنی اسراییلی بگیرند ونتیجه بگیرند سازمان چریکها مدافع خمینی بوده است، باید به نا آگاهان ومغرضین ومغلطه کاران گفت که در آن ایام جوشان راهی غیر از این در آن مقطع وجود نداشت وباید اینگونه به خمینی خون آشام پیام می دادند شاپور بختیار نیز به خمینی خون آشام این گونه لقبها را در آن زمان میداد. دفاع وحمایت از انقلاب ضد سلطنتی در جای خود درست بود، خیزش عمومی آغاز شده بود شور وشوق والتهاب هم بود از اینها گذشته آنقدر همه چیز به سرعت اتفاق افتاد که ساز مان چریکهای فدایی خلق ایران و
سازمان مجاهدین خلق ایران تا آمدند به خودشان بجنبند رژیمی رفته بود ورژیم جدید جایگزین شده بود، رهبران فداییان ومجاهدین در اواخر دی واوایل بهمن 57 از زندان آزاد شده بودند، در واقع کاری از دست کسی ساخته نبود تقریبا همه چیز ساخته وپرداخته شده بود خمینی وباند مرتجعش با امپریالیسم آمریکا ساخت وپاخت کرده بود وامثال بهشتی وموسوی اردبیلی در خانه فریدون سحابی دائما با ژنرال هایزر وسولیوان در حال گفتگو وملا قات وزد وبند بودند تا جنبش چپ در ایران رهبری انقلاب را به دست نگیرد، کمتر از یک ماه پس از آزادی رهبران فدایی ومجاهد رژیم سلطنتی سقوط کرد، در آن مقطع به خاطر ضربه های سا واک کادر رهبری فداییان ومجاهدین خارج از زندان ضربات سختی خورده بود اما در بین طیف های گسترده مردم وبه خصوص جوانان هواداران زیادی داشتند وتازه قصد شروع به سازماندهی مردم وطرفداران را داشتند که رژیم تغییر کرد ورهبری انقلاب به ناحق به دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او افتاده بود که علت اصلی آن زد وبند خمینی با امپریالیسم آمریکا بود وعلت دیگر سا لیان سال استبداد محمد رضا شاهی، بلند گوهای تبلیغاتی در سطح بین المللی در دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او بود، به خاطر حکومت استبدادی شاه خائن وسرکوب ساواک بخش سنتی جا معه ایران با مفاهیم مترقی ومدرن سیاسی واجتماعی وهمچنین با چهره های رهبری فداییان ومجاهدین آشنا نبودند واین موضوع به نفع خمینی خون آشام بود، رژیم شاه خائن مشرو عیتی نداشت واز زمان کودتای ننگین 28 مرداد با بحران مشروعیت دست به گریبان بود به رژیم شاه هم نمی شد نزدیک شد ، کسی مثل شاهپور بختیار هم که اگر اندیشه خیرخواهانه داشت نمی توانست کاری بکند خشم فروخفته مردم فوران کرده بود شاهپور بختیار تا قبل از اینکه نخست وزیر شود شاه را غاصب می دانست نا گهانی تغییرعقیده داد وبه در ستی نیروهای سیاسی وحتی همکاران خود او از همکاری با او اجتناب کردند چون که کاری نمیشد کرد. زمینه ساز برقراری حکومت اسلامی رژیم سلطنتی بود هر چند انقلاب 57 درذات خودش ضد سلطنتی بود اما قدرت به دست حاکمانی افتاد که سلطنت را به شیوه جدید ابداع کردند در واقع جمهوری اسلامی ادامه رژیم سلطنتی است. رژیم سلطنتی همه نیروهای سیاسی مخالف را سرکوب کرده بود یا کشته بود ویا به زندان انداخته بود وهمه را ممنوع کرده بود وحتی در اواخر که دور برش داشته بود دو حزب فرمایشی خود را هم منحل کره بود وفقط حزب رستاخیز را مجاز به فعالیت کرده بود ومثل خمینی خون آشام که می گفت یک حزب فقط حزب الله. همه این اقدامات در حالی بود که آخوندها وشبکه تشکیلاتی آنها تا اقصی نقاط کشور آزادانه به فعالیت مشغول بودند، تبلیغاتشان هم از رادیو وتلوزیون پخش میشد نظام سلطنتی هم به آنها پروبال میداد، آخوندها از بودجه های دولتی برخوردار بودند اتفاقا تبلیغات نظام سلطنتی بر این پایه قرار گرفته بود که دشمنانش را مخالف اسلام ودیانت معرفی کند، در زندان هم آخوندها در کنار ساواک ودستگاه سرکوب قرار گرفته بودند وساواک آخوندها را بر علیه دیگر زندانیان سیاسی تحریک میکرد رژیم سلطنتی شده بود مدافع اسلام ومسلمانی وبه مدد همین آخوندها واسلام گرایی کودتای 28 مرداد را به فرمان امپریالیسم آمریکا وانگلیس وکمک لمپن هایی مثل شعبون بی مخ سازمان دادند یکی از حربه ها هم نجات بیضه اسلام بود. وقتی ساده ترین کتابها واشعار وترانه ها به خاطر وجود کلماتی خاص ممنوع میشد وقتی نیروهای مترقی ومردمی از داشتن کوچکترین تریبونی محروم بودند دستگاه آخوندها روز وشب ده ها هزار تریبون ومنبر در اختیارداشت ولاطائلات آنها از رادیو وتلوزیون سراسری پخش میشد وکتاب رساله آنها در تیراژمیلیونی به چاپ می رسید. درآخر می خواهم بگویم برخلاف انقلاب مشروطیت که رهبری جنبش دست نیروهای مترقی بود وتعداد معدودی آخوند
با وجود سابقهٔ چندین دهه مجودیت کمونیستها و چپها در آمریکای جنوبی، این کشورها هنوز "" گورههای زن فمینیستی "" ندارند و "" سقط جنین "" جرم محسوب میشود، کشوری مثل برزیل، سقط جنین برای زنان را، چنان تبدیل به تابو کرده است که سکانداران این جامعه با وجود زیکا نیز، قادر به آزاد کردن سقط جنین نیستند، بدتر اینکه تازگیها شایهٔ "" شیوع زیکا "" را به عنوان بهانهای برای ترویج سقط جنین و قانونی کردن آن اعلام میکنند.
جناب توکلی، اگر در کشورهای سوئد، آلمان و بلژیک و هکذا نژادپرستی در حال رشد است به دلیل شرایط بد اقتصادی است. "" در غرب تا وقتیکه همه درامد خوب دارند کسی به پناهندگان کاری ندارد ""، ولی در جامعه شاهنامه خوان شما، حتی زمانیکه نفت بشکهای ۱۲۷ دلار بود، نژاد پرستی غوغا میکرد. در مورد شاهنامه کم لطفی میکنید، لابد مجسّمه فردوسی را چونکه ایشون استند آپ کمدین بود با امضا هزاران شبه روشنفکر و دانشگاهی، دوباره در سلماس بر افراشتند؟ لابد تکرار این سخن کزائی از طرف مردم مصر که "" مصریها فردوسی نداشتند به همین دلیل عرب شدند "" را ما ترکها برای جامعه شاهنامه خوان ساختیم؟ شاهنامه سند هویت ملتی است که از بی هویتی، به اشعار یک شاعر، پناه آورده است. بی دلیل نیست که """ فریتز ولف "" با مبنا قرار دادن شاهنامه، کّل دامنه کلماتی فارسی را، فقط ۸۰۰ هشتصد کلمه بر آورد کرد چونکه ملتی با استناد
به شاهنامه، ادعا میکردند شاهنامه هویت آنان را، احیا کرد.
به رغم آنکه تفکر پانفارسیستی و پانایرانیستی محور تفکر مرکزگرایان فارسمحور و آریامحور را تشکیل میدهد کمتر به چشم میخورد کسی با این صراحت از «ایران فرهنگی (پانایرانیسم)» و «ایران سیاسی» سخن بگوید در حالیکه همین صدور انقلاب شیعی جهت تشکیل هلال شیعی هم در راستای همین پانایرانیسم (ایران فرهنگی) میباشد یعنی چه در درون رژیم و چه در میان اپوزیسیون آن گرایش مشترکی جهت نفوذ فرهنگی در کشورهای پیرامون، برای سلطهی سیاسی وجود دارد از اینرو با آنکه «جواد طباطبایی» بطور «خاص» به عنوان سخنگوی رسمی جریانی مانند «حزب پانایرانیست» و سایر طیفهای مشابه معرفی نشده است اما بطور «عام» میتوان وی را سخنگوی چنین جریاناتی به شمار آورد.
در خصوص سیاست آسیمیلاسیون و یکسانسازی زبانی و هویتی هم بین رژیم شاهنشاهی پهلوی، رژیم فاشیست شیعی/فارسی/آریایی و اپوزیسیون فارسپرست و آریاپرست آن کاملاً اشتراک و اتحاد عمل وجود دارد بنابراین از نظر هویتطلبان تورک تفاوتی بین رژیم شاهنشاهی پهلوی، رژیم «ملای مطلقهی فقیه» و باستانگرایان فارسپرست و آریاپرست درون و بیرون رژیم وجود ندارد. اگر اپوزیسیون آن هم پس از این رژیم قدرت را به دست گیرد نه فقط در وضعیت تورکهای آزربایجان جنوبی بهبودی حاصل نخواهد شد بلکه با به اوج رسیدن باستانگرایی عظمتطلبانهی فارسی/آریایی ته ماندهی زبان و هویتشان هم محو و نابود شده و از بین خواهد رفت. هر کسی تصور مینماید که در ایران آینده حکومتی دموکراتیک برقرار شده و حق ملتهای غیر فارس مثلاً در قالب فدرالیسم اعطاء شود در خیال خام بسر برده و شناخت درستی از مسائل و معضلات جامعهی ایران ندارد.
اینهم که تصور مینمایید حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی دنبالهرو اردوغان بوده و سرنوشت خود را به آن گره زده است اشتباه است. اردوغان نه کاری برای حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی انجام داده و نه حرکت ملی ارتباطی نه با اردوغان بلکه حتی با احزاب ملیگرای تورکیه نیز دارد. حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی حرکتی صرفاً «درونزا» برای احقاق حقوق ملی تورکهای آزربایجان جنوبی میباشد و تابع و دنبالهرو تورکیه، آزربایجان شمالی و هیچ جای دیگری نیست. حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی همواره «شخصیت مستقل» خود را حفظ نموده است و نه در داخل ایران و نه بیرون از آن خود را وامدار هیچ کشور، شخص، حزب، سازمان و طیفی ننموده است و اگر در بحثهای روزمره تورکهای آزربایجان جنوبی از موضع تورکیه مثلاً در مقابل تروریسم «پ ک ک» حمایت مینمایند به مفهوم وابسته بودن و یا تأثیر پذیرفتن آن از اردوغان و هیچ شخص دیگری نیست بلکه این موضعگیری در وهلهی اول به دلیل گرایش عمومی سیاسی به دلیل اشتراکات زبانی و هویتی تورکهای آزربایجان جنوبی و تورکهای تورکیه بوده و در وهلهی بعدی توسعهطلبی و الحاقخواهی مالیخولیایی کردها و جنایاتی که تروریستهای وابسته به «پ ک ک» مثل «پژاک» در غرب آزربایجان جنوبی مرتکب شده و میشوند سبب شده است سیاست اردوغان در قابل تروریسم «پ ک ک» مورد حمایت اکثریت فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی قرار گیرد.
من جدی گفتم. چرا به شما برخورده؟ مگر شما چه چیزی از کاندیداهای جایزۀ نوبل کم دارید؟ من یکی از خوانندگان پر و پا قرص نوشته های شما هستم. نگاه دورنگر و تحلیل های موشکافانۀ شما را می ستایم.
سلطه بی فکری و ندانم کاری در سپهر مخالفان سیاسی در ایران
چگونه با فریب چپ به دام اخوند کیش شدیم .وحشت من از جنگ داخلی در ایران است .
وحشت از سربازان بیگانه در ایران بیشتر از سپاه است.
وحشت از رجوی بیشتر از سیدعلی و خمینی است.
وحشت از مزدوران و قلم بدستان توده ای بیشتر از شریعتمداری کیهان نویس است.
وحشت ناشی از بی فکری و بی وطنی اهل قلم و اندیشه و
وحشت ناشی از تاریخ درس نگرفتن و
وحشت از بی برنامه گی مدعیان چپ وراست که هیچ پیمان و اصولی را بر نمی تابند.
وحشت از گزارش زیر است .(
فارس: «آیلت شاکد» خواستار تشکیل کشور مستقل کردستان و افزایش همکاری میان اسرائیل و کُردها شد.
به گزارش پایگاه خبری «تایمز اسرائیل»، آیلت شاکد که در کنفرانس امنیتی موسسه امنیت ملی در تلآویو سخنرانی میکرد، روز گذشته (سهشنبه) گفت: «ما خواستار تشکیل کشور کردستان هستیم؛ کشوری که ایران را از ترکیه جدا کند و رویکردهای دوستانهای در قبال اسرائیل داشته باشد».
وی با بیان اینکه «کُردها شریک و یار اسرائیلیها هستند»، مدعی شد، منافع مشترک رژیم صهیونیستی و کُردها، مقابله با افزایش گروههای جهادی در منطقه است.
وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی در ادامه مدعی شد، کُردها مردم کهن، دموکراتیک و صلحطلب هستند که هرگز به هیچ کشوری حمله نکردهاند.
شاکد با بیان اینکه «همکاری اقتصادی باید در هر رابطه رسمی وجود داشته باشد»، افزود: «زمان آن است که به کُردها کمک کنیم».
بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی و کردستان عراق روابط دیپلماتیک رسمی با یکدیگر ندارند اما برخی گزارشها حکایت از آن دارد که همکاری سیاسی، نظامی و تجاری میان آنها وجود دارد.
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز سال ۲۰۱۴ از تشکیل کشور کردستان حمایت کرده است.)
جناب آقای توکلی مادر وپدر تمام جریانات بنیاد گرایی اسلامی چه شیعه وچه سنی از جمله داعش ، مستقیم وغیر مستقیم رژیم جمهوری اسلامی است، رژیم الگو والهام بخش این گروههاست، همین عربستان وهابی تا قبل از روی کار آمدن خمینی سیاستها وقوانین ارتجاعی آن منحصر به خود کشور سعودی بود وسیاستهای فرقه ایی وبنیاد گرایی ودخالت جویانه در منطقه نداشت، تا قبل از روی کار آمدن خمینی یک اخوان المسلمین مصر بود که الهام از سید قطب وحسن البناء گرفته بودند وفعالیتهای عملی نداشتند تئوری بودند آنهم به صورت مخفیانه ، مرحوم جمال عبدالناصر جماعت اسلامگرای اخوان المسلمین را به طور کامل سرکوب کرده بود، ولی زمانی که خمینی قدرت را به چنگ آورد ، طاعون بنیاد گرایی اسلامی جهانی را در بر گرفت.
آقای بهرنگ! شما اگه خیلی باهوش و با استعدادی، بجای پرداختن به مسائل ترکیه، اول به حال و روز خودتان در ایران چاره ای بیاندیشید، و خود را از دست رژیم قرون وسطائی 37 سال است حلقومتان را میفشارد، رها کنید، بعد اظهار فخر بفرمائید. هرگاه از نظر دمکراسی، فرهنگی، تکنولژی، کشورداری، و در آمد سرانه و بسیاری جهات دیگر به پای ترکیه رسیدید، بعد خود را با ترکیه مقایسه کنید. شما نمی تونی ایران را با ترکیه مقایسه کنی، اول بفکر خودتان باشید. چاره ای بحال خودتان بکنید، بعد اظهار فضل بفرمائید. البته اگه ازم نرنجی.
به کاربر گرامی،... منوچهر.... ...منوچهر یک نام اصیل ایرانی است، که در دوران تحصیلی و در خانواده و وابستگان و دوستان در این نامگذاری بسیار استفاده شده است. امّا برخلاف این منوچهر ها، شما نه چهر و چهرهء منو دارید، و نه سرشت منو و نه افکار و کاراکتر منو. .......
با طنز و طعنهء شما دریافتم که این مقالهء من کارساز بوده و اهداف پیش بینی شده حاصل شده است، امّا خیلی مایل هستم بدانم مشکل شما با این مقاله در کجاست ؟ به اسلام و رژیم اسلامی توهین شده است، و یا اینکه به روشنفکران دینی یزد و کرمان، سمنان، اصفهان، مشهد و قم و تهران توهین شده است،
چه خوب بود هویّت خود را مشخص کنید که مثلأ شما منوچهر یزدی هستید و یا منوچهر یزدیان، و یا در پشت این نام منوچهر، یک غیرا ایرانی، از نجف و کربلا و لبنانُ و یا یک پان تُرک و یا یک پان عرب ضد ایرانی پنهان هست، از این گذشته اگر حرف حسابی دارید، وارد میدان شوید و دیدگاه خود را به معرض دید خوانندگان بگذارید، طعنه و طنز کار و روش افراد ترسو، توخالی، و لُمپَن و آسوسیال میباشد.
مدام از رسیدن روز رستاخیر ومحو جغرافیای ایران می گویند بفرض که رستاخیز شاهنامه خوانان نزدیک باشد آنهنگام چه بر سر آذربایجان می آید
در ارومیه که نیمی کرد وارمنی هستند ترک ها با بهره گیری از رانت شیعه بودن و حمایت دولت مرکزی در امن و امان زندگی می کنند و تمام مناصب دولتی را در اختیار گرفته اند در زمان رستاخیز وقتی این حمایت از بین برود چه بر سرشان خواهد آمد؟
شرق اردبیل و بخشی از زنجان تاتها و تالشها هستندکه حضور آنها بنفع ترکها تاحالا نادیده گرفته شده است درزمان رستاخیز! دولت براحتی می تواند آنها رادر قالب استان جدید تات و تالش علم کند و نصف اردبیل و زنجان را از چنگ ترکان درآورد
ترکان رانت خور مقیم مرکز( در بازار وحاکمیت) و مهاجر به شهرهای دیگر آیا براحتی می توانند به تجارت و کاسبی و خالی کردن جیب دیگر ایرانیان ادامه بدهند وقتی رفقایشان علم تجزیه بلند کرده اند یا مثل مسلمانان هند
که هنگام درگیری استقلال با هندوها به غرب هند (پاکستان فعلی) فرار کردند مجبور به مهاجرت به آذربایجان خواهند شد
الان میلیونها پناهنده اففان و عراقی در ایران زندگی می کنند که اقامت آنها با یک ظلم اشکار در آذربایجان ممنوع می باشد شمار کمی از آنها اگر پایشان به آذربایجان برسد بقصد ورود به ترکیه و رفتن به اروپا می باشد که بلافاصله دستگیر میشوند(اینها آریاییان را به بدرفتاری با اففانها متهم می کنند!) اگر در زمان بقول شما رستاخیز چند میلیون از این پناهندگان مقیم تهران - مشهد - اصفهان - یزد - کرمان و قزوین و ساوه روانه آذربایجان شوند( مثل کاری که اردوغان با مهاجران سوری کرد و آنها را به اروپا فرستاد و 3 میلیارد یورو باج گرفت) اثری از ترکان دده قورقوت خوان باقی خواهد ماند؟
قطع شدن جریان نفت و گاز مفت و مجانی و از کار افتادن صنایع فولاد و پتروشیمی و پالایشگاه که تماما وابسته به مواد اولیه سایر مناطق ایران هستند ( نفت و گاز جنوب - سنگ آهن و کک خراسان و فراورده های اولیه فولاد اصفهان) باعث بیکاری صدها هزار آذری خواهد شد این وضع شما را مثل جریان محاصره تبریز در غائه پیشه وری دوباره به علف خوردن از فرط گرسنگی و قحطی دچار می کند.
تمام این رجزخوانی های ترکان دده قوقوت خوان با فرستادن تنها یک تا دو میلیون مهاجر اففانی و عراقی از تهران و مشهد و اصفهان و قزوین به آذربایجان تمام خواهد شد آنهنگام مهمترین خواسته آنها از دولت پان فارس شاهنامه خوان فلان فلان شده این است که آنها را از زیر دست همنژادانشان نجات بدهند در حالیکه امروز از سر شکم سیری تنها دردشان دوم شدن تیم تراکتور است در حالیکه فجر سپاسی شیراز در دسته 3 است و یا خشک شدن دریاچه شور ارومیه است در حالیکه سالهاست دریاچه آب شیرین هامون خشک شده و هر 5 دقیقه یک خانواده زابلی بخاطر خشکسالی مجبور به مهاجرت میشود
مقاله خوبی می تونست باشه ؛ بشرط اینکه پیرامون رویکرد سیاست جدید اوباما در منطقه ،بیشتر توضیح می داد، بنظر م چیزی که از قلم افتاد این بود که امریکا و دیگر کشورهای غربی متوجه شدند که برای مبارزه با داعش ؛ چندان نمی شود بر روی ترکیه و عربستان تکیه نمود. ایران ؛ کشوری که اکثریت جمیعت ان چشم به غرب دارد و از الگوهای ان پیروی می کند، تا ده سال دیگر قطعا سیاست حاکم بر ایران تغییر ات اساسی خواهد کرد؛ همسویی ایران و امریکا در عرصه با مبارزه با صدام، طالبان و هم اکنون داعش و نیاز ایران به سرمایه گذاری در تاسیاست نفت ؛ همسویی سیاسی ایران و امریکا را توجیه می کند واز سوی دیگر برکسی پوشیده نیست که اسلام سلفی _ وهابی مادر فکری داعش است .
این جناب yaradiciliq مرا بیاد افرادی میندازد که با خودشان در حین را ه رفتن حرف میزنند و همیشه چیزی را زیر زبان مکرر تکرار میکنند. مردم اطراف این اشخاص او را راحت میگذارند و گاهی نیز از او احوالش را میپرسند ولی او تنها جوابش همان قرزدن و تکرار حرفهای همیشگی اش است.
متاسفانه بجز چند کامنت؛ اکثر کامنت ها را جمع کنید ،« دوزار هم نمی ارزه » کامنت ها «حیدری ؛ نعمتی» شده است. در این بین کامنت های عجیب و غریبی هم نوشته می شود که اصلن هیج ربطی به موضوع سیاسی ندارد مثلا یکی نوشته :«خلیل مومئنی کیست ؟جناب توکلی !» خیلی مومنی سه سال پیش به دلیل سرطان ریه درگذشت. اینهم لینک آن : http://iranglobal.info/node/29769
این گزار ش توسط جناح آدم خوار سپاه _ خامنه ای تهیه شده است . از سازنده این گزارش باید پرسید ، مگر این نیست که سازندگان این گزارش یک روز سفارت عربستان را اتش می زنند و روز دیگر ملوانان امریکایی را دستگیر می کنند و سپس به انان مدال می دهند.
جناب yaradiciliq گرامی / چی مرتب هزار بار تکرار می کنی «جامعه شاهنامه خوان»، چند نفر از ایرانیان شاهنامه خوانده اند؟ ؛ تازه بخوانند؛ مگرجز تفریح و سرگمی چیز دیگری از ان می جویند؟ یعنی می فرمائید تئوری سیاسی ما ایراینان از شاهنامه متولد می شود بعبارت دیگر رهبران سیاسی اپوزیسیون برای تدوین خط مشی ، ابتدا می روند شاهنامه می خوانند؟ ..البته ناسیونالیست افراطی (ترک ، کرد و فارس) با خود تنفر از ملیت های دیگر را پرورش می دهند . امروز در قلب تمدن غرب تنفر نژادی در حالا رشد و گسترش است و نفرت علیه ترک ها ، اعراب ، ایرانیان در بین جامعه المان، سوئد و.... در حال رشد است . المانی ها و سوئدی ها که دیگر شاهنامه نخوانده اند؟ لطفا حرف تازه ای بزنید . منطقه ما نیازمند سخن و نظر جدیدی است
جناب توکلی، در هیچ کدام از کشورهای خاورمیانه، ملیت بر اساس "" نفی و تحقیر ترک و عرب بنا نشده به جز جامعه شاهنامه خوان شما ""، هیچ کشور خاورمیانه، به آریائی بودن اعتقاد ندارد به جز جامعه جماعت شاهنامه خوان، شما از ناسیونالیزم ترکان شکایت دارید در حالیکه مردم آسیای مرکزی را کسی در ترکیه به چشم حقارت نگاه نمیکند، در ترکیه کسی به مغولها دید تحقیر آمیز ندارد، در حالیکه مردم ترکیه، از لحاظ شکل ظاهری، رنگ چهره، اندام، بیشتر از جماعت شاهنامه خوان، به اروپا ئیها شبیه هستند.
دوست عزیز یوسف آذربایجان...برای اینکه عشق علی رضا نابدل به فرهنگ ترکی را برای پیروان (( رفیق لنین کبیر )) نشان بدهیم , جا دارد ترانه (( آچیل سحر)) که اشعارش را ایشان سرودند و یعقوب ظروفچی هم این ترانه را بر وزن ترانه (( مرا ببوس)) خوانده اند در اینجا معرفی بکنیم.... بهترین ها را مثل همیشه برایتان آرزومندم... https://www.youtube.com/watch?v=3rtieZ8p9Fc
جناب لوایی گرامی/ در نوشته های شما ، دو اشکال اساسی وجود دادرد:1_ ادعا می کنید ولی رفرنس نمی دهید . بطور مثال در مورد همین «سخنگوی بنیادگرایی ( جواد طباطبایی)» سنخنگوی کیست؟ و در کدام سایت امده است؟ 2_ ایران کشور بزرگی است و در عرصه سیاسی هم تفکرات و نظریات متفاوت و متضادی در حاکمیت و در خارج ان و در بین اپوزیسیون وجود دارد. بطور مثال اتش زدن سفارت که به احتمال بسیار زیاد توسط سپاه و بدستور ویا بدون دستور خامنه ای برای کار شکنی علیه دولت روحانی انجام گرفته است را به گردن همه ی ایرانیان می اندازید. واقعیت این است که
در بین ایرانیان نظریه های متفاوت و متضادی وجود دارد . جامعه ایران به لحاظ فکری، آنطور که در بین ترکان معمول است؛ اسیر ناسیونالیسم نیست . متاسفانه جنابعالی، افکار خامنه ای و مخالفین سیاسی و فکری اور ا یک جا می کوبید. نظریه خامنه ای ، ایجاد هلال شیعه که از آذربایجان تا لبنان ، یمن و سوریه ، عراق و پاکستان را شامل می شود و این نظریه با توافق برجام برهم خورده است (هدف خامنه ای: هلال شیعه + بمب اتمی بود). قبل از «برجام » هم ، شکاف بزرگ بین مردم ایران و حکومت ، پایه های اجتماعی چنین هلالی را در خود ایران ازبین برد و ان را فاقد پایگاه توده ای ساخت، بطور مثال خامنه ای د ربین ترکمن ها ی شیعه عراق ، کرد ها شیعه عراق ، اعراب لبنان ، یمن ، سوریه، شیعیان پاکستان و... خیلی بیشتر از شیعیان ایران نفوذ دارد . دار و دسته خامنه ای _ سپاه همچنان برای ایجاد هلال شیعه مقاومت می کنند . رد صلاحیت نوه خمینی و شش هزار کاندیدا دیگر ، گروگان گیری ملوانان امریکایی ... در چارچوب این نظریه است .نظریه دیگر افکار پانیرانیست ها ست که انان یزد ، مهاباد ، تبریز را یکی بینید و در رویای ایران بزرگ در خواب عمیقی فرو رفته اند، این نظریه که با انقلاب 57 شکست سختی خورده بود، با ورشکستگی حکومت دینی، مجددا بشکل بسیار عوام فریبانه تر در حال، جان گرفتن است . نظریه نئولیبرال _اسلامی که ترکیه را همچون مدلی مد نظر دارد( تفکراصلاح طلبان ایران _ اسلامی ) نظریه دیگر که چند سالی است در حال رشد است که ایران فدرال با تفکرات لیبرالی ویا چپی است که در ان، ایران چند اتنیکی در پهنه افکار لیبرالی را می پذیرد و در عرصه فکری طیفی از چپ ها تا نئو لیبرال ها را در بر می گیرد. بنابراین در ایران ، نظریات بسیاری در بین ایرانیان وجود دارد . اتفاقا برخلا ف جامعه ترسیده ترکیه که چشم بسته بدنبال اردوغان افتاده است ، بسیار پویاست بنابراین همه را به یک چوب نرانید در بین هویت طلبان ترک آذری هم نظریات متفاوتی وجود دارد. بظر من دنباله روی از اردوغان، به جنبش هویت طلبی ترک آذری آسیب های جدی وارد ساخته و آن را به سرنوشت اردوغان گره زده است . اردوغان به دلیل اشتباه در حمایت از اسلام گرایان افراطی سوریه از متحدین غربی خود هم فاصله گرفته است. اردوغان برای کسب حمایت ناسیونالیست های ترک ،قرار داد صلح با کرد ها را که خود مبتکرش بود را برهم زده و جنگ خونینی را علیه کرد ها براه انداخته است، مصر را به سعودی سپرد و چشم برچهل هزار زندانی سیاسی اخوانی بست ، با روسیه و اسرائیل درگیر شده است . برکسی پوشیده نیست که جهان متمدن درگیر نبرد با داعش و دیگر افراطیون مسلمان است ؛ موضع اردوغان در این بین پیست ؟ واقعیت این است اردوغان سرگردان مانده است ؛ این را از من به یاد داشته باشید هر جنبش سالمی وابسته به هویت مستقلی خود است، هر گونه دنباله روی ، مرگ جنبش هویت طلبی را بدنبال دارد.
سلام-حسن روحانی درست کپی احمدی نژاد درشکل دیگراست ،این شخص مکار وعوام فریب وآن هالوونادان بودهردوبرای عوام فریبی وکلاهبردارسیاسی ،یک بابرنامه یکی بدون برنامه ،جهت استمرارحکومت جهل وتوتالیترسرکوبگروهدایت شده ازطرف استعمارگران وافرادپشت پرده پیش برندگان جمهوری اسلامی بامهندسی سرکارآمده اند.
اگرسخنان دیشب روحانی راتوجه میکردید،دقیقا سخنان عوامفریبانه احمدی نژادرابصورت عاقلانه باکلمات توجیه میکرد.
فرق این دوتنها ،در دانانی ونادانی این دوبایدخلاصه کرد.این فردتنهامیتواندعمرجمهوری اسلامی راهشت سال دیگرتضمین کرده تا درمرحله بعدی بایک ترفنددیگرغرب بتواندسیاست خودراباشکل وظاهری نودرفرددیگری به جامعه بیسوادایران غالب کند.
دراین هشت سال پول های بلوکه شده ایران درخارج نیز بایددرغرب هزینه شده ودیگرامیدبرای مردم درزندگی و زیرساخت های پایه نیزبه حوباب تبدیل خواهدشد.
غرب باهمکاری باروس وچین
توسط سیاست سازی های خودواعمال آن درمنطقه باهکاری رژیم ایران بسیارموفق عمل کرده وازکیسه مردم ایران ومنطقه زندگی مردم چین یک میلیاردواندی چین رانیزمدیریت میکند.این ها همگی باهمکاری اجماع هم ایران راسرکیسه کرده وتنهاچیزی که برای مردم ایران باقی خواهدماند،یک ایران دست خالی وعقب مانده درتمام زمینه های اقتصادی .سیاسی.فرهنگی رابایدبرشمرد.
اینجاست که به پان ایرانیست های شئونیسم فارس وچپ های حامی این سیستم عقب مانده بایددست مریزادگفت .
اینجاست که بایدبه این روشنفکرنماهای کم سوادبایدگفت شماها عامل تدوام وبقای این سیستم درظاهرولفافه دین هستیدوسرهمه مردم ومخصوصا سرملت های تحت ستم کلاه میگذارید.
اینجاست بایدگفت تمامیت خواهان درپشت سیاست داخلی ارتجاعی اسلامی سنگرگرفته ایدواین حکومت راپیش می برید.
اینجاست که بایدگفت ملا ها تنهاعامل سرکوب برای شماپان ایرانیست وغرب غارت گربیش نبوده وضدموکراسی بودن آنهابرای شما وبرای استمرارحکومت توتالیترشئونیسم فارس تمام شده وشماشئونیسم فارس دراصل سرکارهستیدنه ملاهای سرکوبگر.
""" راسیم آریائی و ناهنجاری رفتاری چپ و کمونیستها """ روسیه از یک طرف، نژاد پرستان اوروپائی را در اروپا، به جان پناهندگان خاورمیانهای میاندازد، و از طرفی دیگر، خاورمیانه را بی ثبات میکند. آمریکا، طرفدار اتحادیه اوروپاست که پناهندگان خاورمیانهای را در خود جای داده است، در نقطه مقابل، پوتین قرار گرفته، که با حمایت مالی از نژاد پرستان اوروپائی، قصد اضمحلال اتحادیه اروپا را کرده است. چپ و کمونیست ها، با حمایت از سیاستهای پوتین، به صف نژاد پرستان اروپائی ملحق شده اند و در این راه، تودهای ها، آخوندها و راست جامعه جماعت شاهنامه خوان به همراه تروریستهای پ ک ک ، لبیک گوی پوتین شده اند.
اقای سیروس زنجانی آخر جز خشونت کلام و بی احترامی جوابی ندارید. اینهمه ناروا نویسیهای پانترکها را میبینید و دم نمیزنید و بعد یک انتقاد ساده به اقای ایلیار را که میبینید زمین وزمان را بهم میدوزید. فکر نکنید که خوانندگان ساده اند و نمیفهمند که بهانه جوییهای شما چه معنی دارد.
(ادامه نظر) در شهرهای دیگر تجمعی نشد ویادر خیزش اخیر تبریز که به اعتراض به توهین تلوزیون ریش وپشم آخوندها بود در شهرهای دیگر خبری نبود، این یعنی در این همه سال ما مثل یک ملت نبوده ورفتار نکرده ایم، این فاجعه به نظر من محصول 37 سال حاکمیت ننگین رژیم پلید جمهوری اسلامی است، به نظر من مبارزین از هر طیف ومردم نباید به مسائل قومیتی دامن بزنند، ما باید یاد بگیریم مثل یک ملت رفتار کنیم، وبعد از سرنگونی رژیم یک جامعه مدرن ویک ملت پیشرو به نام ملت ایران را تشکیل بدهیم که همه با هم برابر باشند، مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی مرگ بر کلیت رژیم پلید جمهوری اسلامی با تمام باندهایش نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت دموکراتیک خلق
جناب آقای دکتر گلمراد مرادی مخالفت با تجزیه طلبی وفدرالیسم ربطی به زیر پا گذاشتن دموکراسی ندارد، خواهش می کنم تمام کنید این بحث های قومیتی رو! به نظر بنده حقیر قومیتگرایی وملت خواندن قومیتهای ایرانی یک تز راسیستی وارتجاعی است، ما در ایران یک ملت بیشتر نداریم با قومیتهای مختلف ، مدل حکومتی فدرالیسم نیز مناسب ایران نیست، فدرالیسم برای ایران تنها می تواند دامن زننده نفرت وتفرقه ملی وقومی شود وموجب متلاشی شدن جامعه ما شود وموجب یوگسلاویزه شدن ایران شود، طرح فدرالیسم برای کشور ایران کاملا بیهوده وارتجاعی است، در دوره های گذشته فدرالیسم در تشکیل جوامع وکشورهای بزرگتر مانند ایالات متحده آمریکا واتحاد جماهیر شوروی وآلمان نقش پیشرو ومترقی داشته، اما آنچه فدرالیستهای ایرانی می گویند ومی خواهند تماما ارتجاعی است چرا که اولا نوعی فدرالیسم قومی را مطرح می کنند ونه مانند مورد آمریکا وشوروی سابق وآلمان
فدرالیسم اداری وثانیا در مورد جامعه ای مثل ایران این را مطرح میکنند که فی الحال یک کشور وجامعه بزرگ وتشکیل شده است طرح فدرالیسم از هرنوع آن مخصوصا به شکل قومی آن بسیار برای ایران خطرناک است، اگر فدرالیسم از سوی برخی چپها مطرح شود اینان یا اشتباه میکنند ومتوجه نیستند ویا رویزیونیست واپورتونیست چپ نما هستند، آقای مرادی شما حق تعیین سرنوشت ملل را به میان آوردید، اولا اگر هر قومیتی به سرشان بزند که بخواهند از کشور مادر جدا شوند در آنوقت سنگ روی سنگ بند نمی ماند وخونریزی وجنگ کل جهان را برمی دارد مگرمبارزه برای بیرون راندن قوای اشغالگر از یک سرزمین باشد واگر شما از دید مارکسیستی حق تعیین سرنوشت ملل را بیان می کنید اشتباه می کنید وبه صورت غلط برداشت کرده اید، حق تعیین سرنوشت ملل که در مارکسیسم آمده است به این معنی است که ملل فرودست بر ملل امپریال واستعمارگر پیروز شوند واین تز به معنی مبارزه ملل ضعیف با ملل امپریالیست واستعمارگر واشغالگر است، منظور مارکس کبیر از حق تعیین سرنوشت ملل اصلا وابدا این نبود که گروههای قومیتی (اتنیک) در داخل یک کشور مستقل وملت واحد ومیهن مادر ادعای جدایی طلبی کنند وخود را ملیت بنامند، برعکس مارکس معتقد بود که هرجا کشوروملت بزرگتری واز نظر سیاسی یکپارچه تری به وجود آید این روند مثبت وبه نفع جنبش جهانی کارگران خواهد بود، واقعیت این است که جمهوری دموکراتیک خلق وجمهوری سوسیالیستی وشورایی در ذات مرکز گرا است وتصمیمات اصلی کشور در پایتخت وشورای مرکزی اتخاذ می شود. باز می گویم این بحث های قومیتی وایجاد فدرالیسم واز این دست از حرفها بیهوده وارتجاعی است حل مسئله قومیتها یک راهکار بیشتر ندارد وآنهم سرنگونی رژیم پلید جمهوری اسلامی است، این رژیم نزدیک به چهل سال است به اختلافات قومی دامن می زند وتفرقه افکنی می کند وبه قول عام بین قومیتها دو بهم زنی میکند تا افکار عمومی ایرانیان را از جنایات وچپاولهای خود منحرف کند، آن احمدی نژاد دلقک در تریبونی به زنان نجیب وشریف گیلکی توهین کرد واقعا شرم آور است، ویا در تلوزیون ریش وپشم آخوندی اخیرا به قوم شریف آذری ما توهین کردند، نزدیک به چهل سال است که به اقوام شریف کرد وبلوچ وترکمن وعرب خوزستانی توهین می کنند، تحقیر می کنند، تبعیض قائل می شوند، شکنجه میکنند، می کشند، برای چه؟ به این علت که که اکثریتشان اهل سنت هستند ودر دهه شصت از رزمندگان گروههای چپ استقبال کرده اند، پس به این علت است که می گویم با سرنگونی رژیم همه مسائل حل خواهد شد، یک مثال میزنم در دوره پهلوی(ستم شاهی) این تضادهای قومیتی به این شکل نبود ، البته خیلی کم بود ولی اصلا وابدا قابل قیاس با حال حاضر نبود، در آن زمان در برخوردهای اجتماعی وکاری وفردی کسی به قومیت و ولایت طرف مقابل خود کاری نداشت ودر وهله اول از ولایت وقومیت کسی سوال نمی کرد دقیقا برعکس الان در آن زمان با کمی اغماض ما ملت بودیم و واژه ملت به ما اطلاق میشد وتفرقه اتنیکی وجود نداشت، نمونه بارز آن در مقطع انقلاب 57 بود که تمام شهرها بلند شدند ومثلا وقتی عده ای در ساری شهید می شدند، خلق زاهدانی به خونخواهی به پا می خاستند، به این می گویند همبستگی ملی وتعریف ملت ویا حتی در اوایل دهه شصت این همبستگی ملی ملت ایران وجود داشت مثلا در قیام آمل سربداران(اتحادیه کمونیستهای ایران) مبارزان وپیشمرگه های کرد ودیگر مبارزان دقیقا از همه نقاط ایران درآمل بودند، ولی متاسفانه در سالهای حکومت ننگین جمهوری اسلامی این همبستگی ملی دچار آسیب زیادی شد وبه سختی به ما ملت می شود گفت که باید این مسئله حیاتی را که ممکن است عوارض خطرناکی داشته باشد حل کنیم، نمونه بارز آن قیام سال 88 بود که فقط چند شهر مثل تهران ورشت واصفهان برخواستند وبقیه شهرها ساکت بود، ویادر قضیه اسیدپاشی های اصفهان در شهرهای
خلیل مومئنی کیست ؟جناب توکلی !
در سایت بلشویکهای غیرانقلابی ایران ، شخصی بنام البرز از شما انتقاد کرده که چرا یادی از خلیل مومنی نکردید ؟ این شخص مبارز کیست لطفن ؟ اسامی شهدای اجنماعی رژیم شاه و شیخ همیشه برای من احساس احترام آفریده .
یک مثل تورکی است که میگوید " کسی را خواب رفته میتوان بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده نمیشود بیدار کرد. داستان غم انگیز شخصی بنام موحدی هم از این قرار است. . آقا شما میتوانید تورک نباشید/ قلدری و تروریج فرهنگ رضا خانی مبنی بر نفی کیستی تورک با آنهمه تلاشهای مذبوحانه و مانقورت پروی نتوانست هویت تورک را به خاک بسپارد ، امروز فریاد رسای هارای هارای من تورک هستم لرزه بر اندام پاسداران ایرانیت انداخته است. اردوی فرهنگی توران با جهانی شدن ارتباطات نور روشنگری به دالانهای تاریک تاریخ ساختگی انداخته است ، محصولات فرهنگی ترکیه و سریالهای تلویزیونی آن بیشتر بیننده را در قلب شوونیزم که همانا تهران باشد را دارد که حتی تاجیک تباران هم دیدن تولیدات تورکیه را به برنامه های پشم و شیشه ای ایران ترجیح میدهند. شما مدام از فداییان آزربایجان میگویید اما شناختی هم از آنان ندارید ؛ برای آشفته کردن
خواب شما باید بگویم که امروز بخش اعظم طرفداران جنبش فدایی در صفوف حرکت ملی و دمکراتیک آزربایجان در هر دو جبهه یعنی جبهه استقلال و یا فدرالیسم مشغول خالی کردی زیر پای شووینیزم آریایی بوده و آماده خاک سپاری آن در لحظه مناسب هستند . تورکهای تاریخ ساز اینبار تاریخ خود را مینویسند و با متانت مدنی بدور از ترور و تروریزم مجاهدی و استالینیستی مقاومت ملی را سازماندهی کرده اند . کمی بخود آیید اگر خود را به خواب نزده اید.
ملاهای آریایی و حواریون راسیست ....شان حیات ملت تورک آزربایجان جنوبی را در معرض مخاطره قرار دادهاند. این مملکت نفرین شده عامل بدبختی تورکهای آزربایجان جنوبی شده است. روز «رستاخیز» برای رهایی از استعمار و استثمار ننگین فارسستان نزدیک است. اینجایی که «ایران» نامیدندش را ما تورکهای آزربایجان جنوبی ساختیم اما دیگر جاده صاف کن فارسستان برای افتادن در دام استبدادی دیگر نخواهیم شد. آزربایجان جنوبی با یک حرکت حساب شده به اروپا ملحق شده و از تمام بدبختیهای آسیا و خاورمیانه خود را خلاص خواهد نمود.
سلطنت طلبها باز افاضات فرمودند به انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران میگویند شورش 57 باید به این مریدان شعبون جعفری ودست بوسان شاهزاده ارتجاع پهلوی گفت همین به قول خودتان شورش 57 وبه تیع آن فاجعه به قدرت رسیدن خمینی نتیجه استبداد شاه خائن بود او حتی به کسی مثل علی دشتی که خیر خواه اوبود ویکبار قصد نصیحت اورا داشت گفت بهتر است بروید بواسیرتان را عمل کنید ، بعد از کودتای 28 مرداد شاه خائن به پاس خدمات آخوند کاشانی به آخوندها وشخص کاشانی وآخوند فاسد وکثافتی مثل فلسفی امتیاز ویژه ای میداد در صورتی که تمام رو شنفکران ونیروهای چپ وجبهه ملی را سرکوب کرد وحتی به خیرخواهانش هم اهمیتی نمی داد ، فاجعه جمهوری اسلامی محصول سیاستهای استبدادی محمدرضا پهلوی شاه خائن است. مرگ بر خامنه ای لعنت بر خمینی نابود باد کلیت رژیم پلید جمهوری اسلامی با تمام باندهایش نابود باد
بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت دموکراتیک خلق.
با شعار دادن توخالی نمیتوان حکومتی بر اساس اصول انسانی ایجاد نمود. «سوسیالیسم سنتی» با پس دادن آزمون خود در عمل ثابت نموده که شعارهای مارکسیستی آن چیزی از غیر از توهم و خواب و خیال نبوده است. در هیچ جای جهان چنین نشده است که اگر سازمانی با دست زدن به اعمال تروریستی، کشت و کشتار و زور سرنیزه به قدرت برسد بخواهد و بتواند حکومتی مردمی و دموکراتیک برقرار نماید. سازمانی تروریستی که با چنان خشونتی به قدرت میرسد برای حفظ و بسط قدرت خود به هر نوع خشونت، جنایت و سرکوبگری دست انداخته و فشار، سرکوب، خفقان، دیکتاتوری و استبداد مطلق لازمهی تداوم قدرتش میباشد که در مورد سازمان مخوف مجاهدین خلق این «مسئله» بیشتر از 100 درصد صدق مینماید.
مسئول گرامی کامنتها ضمن تشکر از زحمات شما باید بگویم که این اقای سیروس زنجانی که که آیدی سخنگوی پانترکها ست فقط ازین ناراحت است که چرا مثل گذشته در این سایت ایران گلوبال استبداد پانترکی برقرار نیست و کامنتهای ایراندوستان قلع و قمع نمیشود. کاش آن کلام بی ادبانه را که اقای سیروس در جواب من نوشته میگذاشتید بماند تا همه میدیدند این اقای " مدعی ادب" خودش باچه خشونت و بی نزاکتی سخن میگوید. این اقا زیر پوشش قلابی "ادب" و "قانون سایت" میخواهد استبداد خود و پانترکیسم را بر ایران گلوبال حاکم کند. اقای توکلی بداند که اگر ایران گلوبال بار دیگر بصورت سایت انحصاری پانترکها دربیاید کسی رغبت نخواهد کرد به این سایت نگاه بیندازد.
اگر شورش پنجاه وهفت نبود این اتفاقها نمیافتد!
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد، هنوز بچههای ایران باذوق و شوق پای صحبتهای آخوندهای فریبکار و دروغگو و بیسواد مینشستند و هنوز هم شور و عشق انقلابی و شهادت و جهاد داشتند.
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم نکبت قوانین عقبافتادهی جمهوری اسلامی و کلآ اسلام را درک نمیکردند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم نمیفهمیدند که آب و برق مجانی وجود ندارد، و نمیتوانستند با فقر و ذلت و بی حرمتی و دربدری آشنا شوند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم مفهوم حجاب و صیغه و خانه عفاف و فحشا و تن فروشی را نمیفهمیدند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم معنای آزادی و دمکراسی و سکولاریسم را نمیفهمیدند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم مفهوم دخالت دین دراداره مملکت را درک نمیکردند
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم با واژه های دزدی و چپاول واختلاس و آشنایی با ارقام میلیاردی و وطن فروشی آشنایی پیدا نمیکردند
اکر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمیتوانستند وطن فروشان و بیگانه پرستان را بشناسند؟
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمیتوانستند با ارتجاع سرخ و سیاه و کمونیستهای اسلامی آشنا شوند
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمی فهمیدند که مدافعان حقوق کارگران و مدافعان عدالت اجتماعی فرصت طلبانی بیش نبودند و تنها شاه را مانع رسیدن به اهدافشان میدیدند ، تا امروز با افتخار بتوانند به سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی تاریخی بر خاندان پهلوی و بخلافت رسانذن آخوند را اعلام نمایند.
خوب آقای یوسف آذربایجان اینها را که شما گفتید بنده نیز می دانستم ، وبرسر خواندن وپخش کتابهای زنده یاد صمد بهرنگی بنده حقیر نیز کتکهایی نوش جان کرده ام، اما شما چه مسئله ای را می خواهید ثابت کنید، افکار قومیتگرایی وتجزیه طلبانه شما هیچ ربطی به رفیق صمد بهرنگی واسطوره های مقاومت چریک فدایی خلق رفقا بهروز دهقانی وعلیرضا نابدل ورفیق فلک مناف تبریزی ندارد، این دلاوران افکار قومیتگرایی وتجزیه طلبانه برایشان مضحک وارتجاعی بود ومن مطمئنم آن دلاوری به نام محمد قاضی شاگرد صمد که شما از او نام بردید که توسط ساواک بازداشت وشکنجه شد ومی گویید در زمان خمینی خون آشام به شهادت رسید او هم افکار تجزیه طلبانه وقومیتگرایی نداشته است مگر میشود فردی شاگرد صمد بوده باشد وا فکار راست داشته باشد؟! من هم عقیده دارم در شرایط نرمال وحاکمیت دموکراتیک خلق در آذربایجان زبان ترکی آذری هم در کنار زبان فارسی تدریس شود و
کتاب به زبا ن ترکی آذری هم چاپ شود هرچند که آذربایجانیهای شریف ما ترک نیستند وفقط زبانشان ترکی شده است، باز هم به شما می گویم سعی نکنید بیهوده قهرمانان فدایی خلق آذربایجانی ما را قومیتگرای تجزیه طلب ترک جا بزنید که هم تحریف تاریخ است وهم بسیار عملی غیر اخلاقی است ، این است توصیه من به شما هم میهن وهم زبان من یوسف آذربایجان.
متأسفانه در نقد «کمونیسم» و «تفکر کمونیستی» در ایران بسیار کمکاری شده است که این موضوع سبب شده کمونیستها با وجود شکست کامل به دلیل باقی ماندن در نوستالژی گذشته امکان جولان دادن یافتهاند در حالیکه هم در تخلیهی انرژی و انحراف رویکرد سیاسی مردم ایران در زمان شاه و پس از آن در تحکیم پایههای استبداد رژیم «ملای مطلقهی فقیه» نقشی اساسی ایفا نمودهاند.
اینکه کمونیستها قربانیان ایدئولوژی بودند حقیقت محض میباشد این «مکتب مارکسیسم» و «کمون»های آن که در اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده بود چه قرابت و سنخیتی با جامعهی مذهبی ایران داشت!؟ آیا کمونیستها اصلاً درک و شناخت درستی از جامعهی خود داشتند و یا مثل همین شعار توخالی «نابود باد توطئه های تجزیه طلبان پانترک» بهمن موحدی کلیت تفکر و حرکت سیاسیشان بر مبنای توهم و شعارهای پوچ بود که میخواست جامعهی ایران را به مسلخ تفکر فاشیستی هدایت نماید!؟
غرض ورزان ودشمنان جنبش چپ ایران ، که از روی کینه ودشمنی وحسادت به مخالفت با جنبش فداییان خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق می پردازند ، سه جریان هستند که بدترین آنها رژیم جمهوری اسلامی است وبعد سلطنت طلبان پهلوی چی هستند به خاطر کینه تاریخیشان وبعد تجزیه طلبان پان ترک وپان کرد وپان عرب هستند به خاطر اینکه تمام سازمانهای مارکسیستی وسوسیالیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران مدافع تمامیت ارضی ایران هستند، باز می گویم تمام این دشمنی ها از کینه وحسادت است، در زمان شاه خیلی از برنامه ریزان اقتصادی سابقه چپ داشتند یا نادم بودند واز زندان آزاد شده بودند ورژیم شاهنشاهی از علم آنها استفاده می کرد ، در زمان رژیم جمهوری اسلامی هم بدین گونه بود، رژیم در دهه شصت از توابین سازمانهای مارکسیستی ومجاهدین استفاده می کردند واز علم اقتصادی این افراد بهره می بردند قانون کار رژیم را توابین چپ نوشتند واگر در ظاهر هم در
قانون کار رژیم نکات مثبتی پیدا میشود ورژیم برای ظاهر سازی این قانون کاررا نگه داشته ولی آنرا اجراء نمی کند آنهم توابین چپ نوشته اند وزمانی احمد توکلی در اوایل دهه شصت که وزیر کار بود میخواست این قانون کار را بردارد وقانونی به قول خودشان اسلامی تدوین کنند وپوست کارگران وزحمت کشان را بیشتر بکنند که خمینی از ترس خلق ایران از این کار توکلی جلوگیری کرد ویا همین ربیعی وزیر کار فعلی آخوند قاتل روحانی یا همان حاج آقا عباد زمانی از اقتصاد دان سوسیالیست وشریف جناب آقای فریبرز رئیس دانا مشاوره اقتصادی می گرفت. بله این است داستان ما دشمنان وغرض ورزان به چپها هیچ دلیل منطقی وپشتوانه علمی و حقوقی برای ثابت کردن اتهامات خود به چپها ندارند وفقط از سر حسادت وکینه ودشمنی است که اتهامات مضحک به چپها وارد می کنند.
جناب مسئول محترم کامنتها من جوابهای شما را به دقت خوانده ام ولی متاسفانه جوابهای شما برای من خواننده قابل قبول نیستند. شما در حقیقت به سئوالهای من جواب نداده اید.
اینکه کامنتی را شما چاپ کرده باشید یا دیگری در اصل موضوع فرقی ایجاد نمی کند. مسئول کامنتها شما هستید.
عجیب است که شما «خود را وسط انداختن» را غیرمودبانه می دانید ولی این جمله را که «این افرادباتوجه به هارت وپرتشان عرضه هیچ کاری راندارند» را مودبانه می دانید و چاپ می کنید؟ احتمالا خواهید گفت که شما چاپش نکرده اید!
آقای مسئول محترم کامنتها لطفا معیارهای خودتان را برای سانسور و نقطه چین کردن کامنتها مشخص کنید و بنویسید تا من هم آنها را رعایت کنم.
روز «رستاخیر» آزربایجان جنوبی و بالکانیزه شده جغرافیای موسوم به ایران نزدیک است. در راه حفظ این جغرافیایی که «ایران» نامیدندش ما تورکهای آزربایجان جنوبی جانفشانیها نمودهایم که صد البته به دلیل اشتباهات فکری، خودزنی و ناآگاهی وپشت پا زدن رهبران سیاسیمان به هویت ملی تورک خود، سرزمین تاریخیمان به استعمار و استثمار ننگین ماری که در آستین خود پرورده بود درآمده است اما دیگر آن روزهای بیخبری و ناآگاهی سپری شد اکنون دیگر نسل جدید تورکهای آزربایجان جنوبی مثل من صرفاً به منافع آن فکر مینمایند. از جغرافیای موسوم به ایران حداقل نصف آن متعلق به «سرزمین تاریخی آزربایجان جنوبی» میباشد ما حاکمیت ملی مستقل خود را در آن برقرار خواهیم نمود. فارسپرستان و آریاپرستان هم در کویرهای فارسستان منتظر سربرآوردن امپراتوری اهورایی پارس از زیر ویرانههای تاریخ مملو از دروغشان باشند.
رهگذرگرامی
باید گفت اتفاقا انقلابی اساسی و خونینی برای رهایی و آزادی ملتمان ومیهنمان ایران در راه است.اگر هنوز یک ایرانی شریف باقی مانده اید، که نشان می دهد هنوز هستید؛ خود را برای کمک به هموطنانتان وایران فردا آماده و حفظ نمایید.
آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند جنگی بین ایران وعراق در می گرفت؟ نه اینکه جنگی در نمی گرفت بلکه روابط ما با جهان عرب بسیار بهتر از زمان شاه هم می شد، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع محیط زیستمان اینگونه اسف بار بود؟ خیر توجه واهمیت دادن وارزش به محیط زیست از اصول اساسی چپهاست بحران محیط زیست ایران وفرسایش خاک ایران از کشورهای آفریقایی بدتر است کشور مصر با اینکه هم جمعیت آن از ایران بیشتر است وهم اقلیمی بسیار خشک تر از ما دارد وضعیت منابع آبی زیرزمینی بهتری دارد این است سیاستهای غارتگرانه وبی لیاقتی آخوندها در طی این 37 سال در تخریب محیط زیست، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت اقتصادی ایران و وضعیت معیشتی وسطح رفاه وقدرت خرید مردم ودر آمد سرانه اینگونه اسف بار بود ؟ خیر در صورت به قدرت رسیدن این نیروها ما تبدیل به قدرتی اقتصادی جهانی
می شدیم وسطح رفاه وقدرت خرید مردم عالی می شد، مثل حال نبود که در ملاخانه (مثلامجلس) روسای کمیسیون های برنامه وبودجه مجلس آخوندهایی نفهم مثل مصباحی مقدم وانصاری ودری نجف آبادی بودند وهستند که فرق بین کاه ویونجه ویا ... وگوشت کوبیده را به هیچ وجه تشخیص نمی دهند، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع زنان مظلوم کشورمان اینگونه بود که از همه حقوق اجتماعی وفردی محروم هستند وبه آنها ظلم میشود در کلاسهای مدرسه بر سر کودکان خردسال مقنعه می گذارند که در مدارس شیپیش غوغا می کند ودر اثر بی توجهی ومحدودیت در ورزش دختران دانش آموز خیلی از این دانش آموزان دچار مشکلات بدنی از جمله ستون فقرات ومشکلات استخوانی می شوند اینست وضعیت زنان میهنمان در صورتی که اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت حقوق زنان در کشور ما از بهترین ها در دنیا می شد چون در کادر رهبری وتشکیلاتی سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران زنان حرف اول را می زنند وجایگاه ویژه ای دارند، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت نظامی ارتش ایران اینگونه میشد؟ اهمیت به سازمان نظامی از اصول اساسی چپهاست ومنظور آنها در اول انقلاب از ایجاد ارتش خلقی آموزش وآشنایی تمام دختران وپسران ایرانی با اصول نظامی بود ومنظور آنها از انحلال ارتش این بود که ارتشی مردمی وضدطبقه سرمایه داری تشکیل شود وهمانطور که دیدیم این ارتش شاهنشاهی با قدرت گرفتن خمینی خود را به خدمت خمینی در آورد ودر کردستان وترکمن صحرا علیه خلق جنایت کردند ، چپها می خواستند اینگونه نشود دیدیم که باروی کار آمدن خمینی ارتشیان با گذاشتن ته ریش به صورتشان به خلق ایران پشت کردند، باری با به قدرت رسیدن چپها ما یکی از قویترین قدرتهای نظامی می شدیم یکی از کارشناسان برجسته نظامی آمریکایی در بعد از حمله آمریکا به عراق وهنگام خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران(مجاهدین خلق) اظهار کرد مجاهدین دارای بزرگترین ارتش سوار زرهی جهان هستند با اینکه قدرت سیاسی در داخل کشورشان ندارند، وضعیت تجهیزات نظامی ارتش اسف بار است تجهیزات همه قراضه وبرای پنجاه سال پیش است عملا ارتش نیروی هوایی ندارد وبیشتر جنگنده های قدیمی زمینگر هستند آنوقت آخوندها فقط هارت وپورت الکی می کنند ودلشان رابه چهار تا موشک قراضه وقارقارک سپاه ضد خلقی خوش کرده اند وضعیت نظامی حال حاضر ایران را با ارتش های قوی ومدرن ترکیه وعربستان و.پاکستان ویا حتی نیروی هوایی امارات قیاس کنید این است بی لیاقتی آخوندها در امورات نظامی ما باید بعد از سرنگونی آخوندها از کشورهای روسیه وچین وفرانسه صد ها جنگنده وهلی کوپتر وهزاران دستگاه تانک ونفربر ودیگر ادوات نظامی خریداری کنیم. باری هر روز که به عمر جمهوری اسلامی افزوده میشود میهن ما ایران به نابودی نزدیکتر میشود وما ملت ایران باید زودتر این رژیم قرون وسطایی را سرنگون کنیم، ذکر این نکته ضروری است که نیروهای مثلا خارج از حکومت مثل سلطنت طلبان پهلوی چی خار چشم اپوزیسیون هستند ورژیم از آنها برای منحرف کردن مردم استفاده میکنند ویا همچنین وزارت اطلاعات از گفتار واباطیل فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب استفاده کرده ومردم را از خطر تجزیه ایران می ترسانند که البته دروغی بیش نیست پس شرم باد به تجزیه طلبان پان ترک وپان کرد وپان عرب وهمچنین سلطنت طلبهای پهلوی چی مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت خلق
شما ها(سیاسیون انقلابی فراری به اروپا) با وضعیت ایجاد شده بهتر است گلیم خود را از آب بکشید بیرون و موها و ابرو و ریش و سبیل هایتان را بلوند کرده که کاری به کارتون نداشته باشند. البته چشم بادومی های مغولی کمترمشکل دار خواهند بود خصوصا اگر ساپورت هم بشوند!
بگذارید ما" آریاییان شاهنامه خوان" در درون میهن، روی خاک نیاکانی از گرسنگی بمیریم یا خونمان بدست تازیپرستان و دیگر ناپاکان ریخته شود.چه باک.این خاک آریایی ، از خون ایرانیان سرخ است و مملو از ذرات پاک بدن نیاکان سلحشورمان.در کنارآنان می آرامیم و می آساییم. پس از 1400سال ما ماندیم.1400 سال دیگرنیز از فرزندان ما خواهند ماند.
اگر امثال شما ها هزارهزاران باشند.ما همانیم که برای شما .... و بقول شاهنامه نویس بزرگ ما .... یک واقعیتیم!
آقای سیروس زنجانی گرامی، 1 ـ متأسفانه شما پرسش های خود را، با وجود پاسخ داده شدن، مرتباً تکرار می کنید. درباره ی ربط کامنت با مطلب، شما را به کامنت پیشین خود ارجاع می دهم. لطفاً این بار با دقت بخوانید. 2 ـ در این باره که کامنت دارای واژه ی توهین آمیز را من منتشر نکرده ام، شما گفته ی مرا باور نکرده اید. این عدم باور شما چیزی را عوض نمی کند. شما مجبور به باور نیستید و من هم اصراری در باوراندن به شما ندارم و اصلاً چانه زدن در این باره بیهوده است. 3 ـ شما خود گاهی ادبیات مؤدبانه ای ندارید، چنانکه در پاسخ به کاربری که از شما انتقاد کرده نوشته اید: " خود را وسط انداخته" که سخن مؤدبانه ای نیست. از کسی که با داعیه ی "مبارزه با بی ادبی" به اعتراض می پردازد، انتظار می رود که خودش ادب نوشتاری را رعایت کند. 4 ـ از آنجا که من زمان نامحدودی برای پاسخ دادن به پرسش های تکراری ندارم، لطفاً پیش از
نگارش کامنت تازه ای، این کامنت و دیگر کامنت های من در پاسخ به خود را با دقت بیشتری ملاحظه کنید تا از تکرار پیشگیری شود.
اعتراض به مسئول کامنتها
جناب مسئول محترم کامنتها شما کامنت من در جواب به جناب ایستا نقطه چین کرده اید. من چه فحشی داده ام و کدام توهین را کرده ام که نقطه چین کرده اید؟ از کی تا حالا به وسط پریدن شده است فحش و توهین؟ این یک مسئله عادی است که وقتی کسی بدون مقدمه وسط حرف کسی حرفی را می زند می گویند که وسط حرفش پرید. وقتی کسی بدون اینکه مسئله ای به او مربوط باشد و طرف صحبت باشد بدون مقدمه به وسط می آید و دخالت می کند می گویند که فلانی پرید وسط.
آیا این شما نیستید که به طرفداری از جریان خاصی عمل می کنید؟
مسئولان محترم سایت, شما پنهان کاری کنید یا نکنید , دنیا میداند. کردها با کمک قدرتهای شرق و غرب و اسرائیل زمین ها و شهرهای ترکمن و عربهارا در سوریه و عراق اشغال و پاکسازی میکنند.با این کارشان روی صلح را هر گز نخواهند دید.
با آسمان و ریسمان به هم بافی نمیتوان حق استقلال ملت تورک آزربایجان جنوبی را نفی نمود. هر ملتی در هر نقطه از جهان حق «استقلال» دارد. در روز «رستاخیز» شاید اصلاً رژیمی در ایران وجود نداشته باشد که بخواهد با تورکهای آزربایجان جنوبی مقابله نماید طبیعی است که «استقلالطلبی» و «آزادیخواهی» در هیچ نقطه از جهان بدون هزینه نبوده و نیست اما آنچه مهم است «آزادی» از استعمار و استثمار ننگین فارسستان میباشد.
در خصوص اینهم که در خصوص اینهم که جناب توکلی به جناب yaradiciliq نوشته است:
"چی مرتب هزار بار تکرار می کنی «جامعه شاهنامه خوان»، چند نفر از ایرانیان شاهنامه خوانده اند؟ ؛ تازه بخوانند؛ مگرجز تفریح و سرگمی چیز دیگری از ان می جویند؟ یعنی می فرمائید تئوری سیاسی ما ایراینان از شاهنامه متولد می شود بعبارت دیگر رهبران سیاسی اپوزیسیون برای تدوین خط مشی ، ابتدا می روند شاهنامه می خوانند؟"
کامنت شما دربرگیرندهی حقیقت نیست. خیلی از مردم ایران شاید شاهنامه نخوانند و ندانند که افسانههای شاهنامه اساس «ناسیونالیسم تخیلی فارس» را تشکیل میدهد و یا حتی برخی از مردم فارس حتی ندانند که «ملت ایران» با محوریت «پانفارسیسم» بنا شده است اما نخبگان باستانگرای فارسپرست، آریاپرست و کوروشپرست که در پی ترویج شاهنامهخوانی در بین نسل جوان میباشند کاملاً بصورت هدفمند به این کار مبادرت میورزند.
اطلاع موثق دارم که جلسات شاهنامهخوانی در فرهنگسراهای تهران و سایر جاها بطور مرتب برگزار میشوند و خیلی سادهاندیشانه است که تصور نماییم برگزار کنندگان آن هدفی غیر از "تفریح و سرگرمی" از آن نمیجویند بلکه با تزریق افکار نژادپرستانهی فردوسی به نسل جوان در پی احیای تمدن باشکوه ایران خیالیشان و یا به عبارت دیگر در پی هدایت جامعهی ایران به باتلاق باستانگرایی عظمتطلبانه میباشند.به رغم آنکه این حرفها در کشورهای پیشرفته کهنه و منسوخ میباشند اما در فارسستان که فارسپرستی، آریاپرستی و کوروشپرستی اساس تفکر اکثریت مردم فارس را تشکیل میدهد این حرفها «جدید» میباشند چرا که در این جامعه «نژادپرستی فارسی/آریایی» پیوسته بازتولید میشود. در تفکر فارسستانیهای نژادپرست هنوز هم دعوای «ایران و توران شاهنامه» نه فقط تمام نشده بلکه هر روز جدیدتر و آپدیتتر نیز میگردد و با قاطعیت میتوان گفت که «تئوری سیاسی فارسستان» از شاهنامه متولد میشود و کلیت افکار ناسیونالیسم فارسی/آریایی که رژیم شاهنشاهی پهلوی در جامعه تزریق نموده بود برگرفته از شاهنامه و سایر منابع عظمتطلبانهی ایران باستان بود و از این نظر «رژیم ملای مطلقهی فقیه» هم دنبالهرو رژیم پهلوی میباشد و گرچه رهبران سیاسی اپوزیسیون فارسپرست و آریاپرست برای تدوین خط مشی شاهنامه را در مقابل چشمانشان نمیگیرند اما رسوبات افکار نژادپرستانهی فردوسی جهت دهندهی تفکرشان میباشد و از نظر جامعهشناسی سیاسی هم اگر نگاه نماییم جامعهی فارس ایران به لحاظ فکری و فرهنگی کاملاً تحت سیطرهی افکار فردوسی قرار داشته و شاهنامهی فردوسی اصلیترین منبع شکلگیری و هدایت «ناسیونالیسم تخیلی فارس» میباشد که مورد استفادهی رژیم پهلوی جهت تشکیل ملتی با محوریت «پانفارسیسم» قرار گرفته و در جمهوری اسلامی هم شاهنامهی فردوسی جایگاهی ویژه دارد.
از نظر «ناسیونالیسم افراطی» هم اگر مقایسه نماییم «ناسیونالیسم تخیلی فارس» جزو افراطیترین «ناسیونالیسم»ها در جهان میباشد اما «ناسیونالیسم تورکی» که در آزربایجان جنوبی جریان دارد از نظر میزان افراطیگری بهیچوجه قابل مقایسه با «ناسیونالیسم تخیلی فارس» نیست و به رغم آنکه ملت تورک آزربایجان جنوبی در صد سال اخیر مورد ژنوساید بیرحمانهی زبانی و هویتی «ناسیونالیسم افراطی فارس» قرار داشته و حتی در 21 آذر 1325 مورد کشتار بیرحمانه نیز قرار گرفته است که عنوان «نسلکشی» را نیز میتوان به آن اطلاق نمود اما همواره برخوردی متعادل از خود نشان داده است و اگر بعضاً خشونتهای زبانی در مباحثات روزمره دیده میشود اصلاً به مفهوم افراطی بودن «ناسیونالیسم تورکی آزربایجان جنوبی» نیست. ناسیونالیسم افراطی را فقط باید در اعمال تروریستی گروههایی مانند «پ ک ک» و جنایتهای رژیم ملای مطلقهی فقیه در کشورهای پیرامون که نمایندهی فارسستانیها میباشد جسنجو نمود نه در مباحثات نرم اینترنتی.
هیچکاه نام خوزستان ، عربستان نبوده است و بیش از 30% خوزستانی ها عرب نیستند و این مقدار هم مهاجرند ، مثلا همین بنی طرف سیصد سال پیش به ایران آمدند و الان از این حرفها می زنند ، شاید یک روزی عربها در آلمان و فرانسه و آمریکا هم از این حرفها بزنند ، بابا بروید ( اگر ناراحتید ) به همانجایی که از آن آمده اید ، در ایران شمار اعرب های مهاجر بیش از 2 درصد نیست ( در خوشبینانه ترین آمار ) بابا ما غلط کردیم مهمان نواز شدیم ؛ اسراییل به راستی حق دارد ، دست از سر ایران و ایرانی بردارید و به همان عید های مسخره فطر و قربان بچسبید که فکر نکنم حتا عربهای نسل امروزی تر هم دیگر به آنها ( از بس که مسخره اند ) بها بدهند ، خوزستان هیچگاه عربستان نبود ( مگر نزد عربهای مهاجر ) ، این حرفها سودی برایتان ندارد .
(ادامه نظر) از مشروطه دفاع می کردند، در مقطع انقلاب 57 به خاطر مسائل جنگ سرد واستبداد محمدرضا شاهی وبه تبع آن نا آگاهی بخش سنتی جامعه وزدوبند خمینی وباند مرتجع او با امپریالیسم آمریکا این بار رهبری دست آخوندها افتاده بود وبه اشتباه این ذهنیت غلط در ذهن بعضی از افراد بوجود آمد که جنبش پر افتخار چپ ایران در به قدرت رسیدن آخوندها سهیم بودند، زنده یاد احمد کسروی می گفت ما یک حکومت به آخوندها واسلام گرایان بدهکاریم منظور او این بود که به خاطر استبداد ونا آگاهی وتوطئه های خارجی روزی آخوندها به قدرت میرسند ولی آنقدر بی لیا قتی از خود نشان می دهند وغارت وچپاول میکنند وجنایت میکنند که بر اثر قیام مردم نه دیگر آخوندی می ماند ونه اسلامی. درود برفدایی سلام بر مجاهد مرگ برخامنه ای لعنت برخمینی نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد پاینده ایران
نامه سرگشاده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به خمینی کا ملا هوشیارانه ودرست بود ، سازمان چریکها حرف اصلی وهشدار خود را به خمینی ودر اصل به خلق ایران در آن ایام جوشان داد واتمام حجت کرد، حال شاید عده ای مغرض ومغلطه کار از این نامه خرده بگیرند که چرا سازمان چریکها در نامه خود به خمینی لقب پیشوای عالیقدر داده است واشکال بنی اسراییلی بگیرند ونتیجه بگیرند سازمان چریکها مدافع خمینی بوده است، باید به نا آگاهان ومغرضین ومغلطه کاران گفت که در آن ایام جوشان راهی غیر از این در آن مقطع وجود نداشت وباید اینگونه به خمینی خون آشام پیام می دادند شاپور بختیار نیز به خمینی خون آشام این گونه لقبها را در آن زمان میداد. دفاع وحمایت از انقلاب ضد سلطنتی در جای خود درست بود، خیزش عمومی آغاز شده بود شور وشوق والتهاب هم بود از اینها گذشته آنقدر همه چیز به سرعت اتفاق افتاد که ساز مان چریکهای فدایی خلق ایران و
سازمان مجاهدین خلق ایران تا آمدند به خودشان بجنبند رژیمی رفته بود ورژیم جدید جایگزین شده بود، رهبران فداییان ومجاهدین در اواخر دی واوایل بهمن 57 از زندان آزاد شده بودند، در واقع کاری از دست کسی ساخته نبود تقریبا همه چیز ساخته وپرداخته شده بود خمینی وباند مرتجعش با امپریالیسم آمریکا ساخت وپاخت کرده بود وامثال بهشتی وموسوی اردبیلی در خانه فریدون سحابی دائما با ژنرال هایزر وسولیوان در حال گفتگو وملا قات وزد وبند بودند تا جنبش چپ در ایران رهبری انقلاب را به دست نگیرد، کمتر از یک ماه پس از آزادی رهبران فدایی ومجاهد رژیم سلطنتی سقوط کرد، در آن مقطع به خاطر ضربه های سا واک کادر رهبری فداییان ومجاهدین خارج از زندان ضربات سختی خورده بود اما در بین طیف های گسترده مردم وبه خصوص جوانان هواداران زیادی داشتند وتازه قصد شروع به سازماندهی مردم وطرفداران را داشتند که رژیم تغییر کرد ورهبری انقلاب به ناحق به دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او افتاده بود که علت اصلی آن زد وبند خمینی با امپریالیسم آمریکا بود وعلت دیگر سا لیان سال استبداد محمد رضا شاهی، بلند گوهای تبلیغاتی در سطح بین المللی در دست خمینی خون آشام وباند مرتجع او بود، به خاطر حکومت استبدادی شاه خائن وسرکوب ساواک بخش سنتی جا معه ایران با مفاهیم مترقی ومدرن سیاسی واجتماعی وهمچنین با چهره های رهبری فداییان ومجاهدین آشنا نبودند واین موضوع به نفع خمینی خون آشام بود، رژیم شاه خائن مشرو عیتی نداشت واز زمان کودتای ننگین 28 مرداد با بحران مشروعیت دست به گریبان بود به رژیم شاه هم نمی شد نزدیک شد ، کسی مثل شاهپور بختیار هم که اگر اندیشه خیرخواهانه داشت نمی توانست کاری بکند خشم فروخفته مردم فوران کرده بود شاهپور بختیار تا قبل از اینکه نخست وزیر شود شاه را غاصب می دانست نا گهانی تغییرعقیده داد وبه در ستی نیروهای سیاسی وحتی همکاران خود او از همکاری با او اجتناب کردند چون که کاری نمیشد کرد. زمینه ساز برقراری حکومت اسلامی رژیم سلطنتی بود هر چند انقلاب 57 درذات خودش ضد سلطنتی بود اما قدرت به دست حاکمانی افتاد که سلطنت را به شیوه جدید ابداع کردند در واقع جمهوری اسلامی ادامه رژیم سلطنتی است. رژیم سلطنتی همه نیروهای سیاسی مخالف را سرکوب کرده بود یا کشته بود ویا به زندان انداخته بود وهمه را ممنوع کرده بود وحتی در اواخر که دور برش داشته بود دو حزب فرمایشی خود را هم منحل کره بود وفقط حزب رستاخیز را مجاز به فعالیت کرده بود ومثل خمینی خون آشام که می گفت یک حزب فقط حزب الله. همه این اقدامات در حالی بود که آخوندها وشبکه تشکیلاتی آنها تا اقصی نقاط کشور آزادانه به فعالیت مشغول بودند، تبلیغاتشان هم از رادیو وتلوزیون پخش میشد نظام سلطنتی هم به آنها پروبال میداد، آخوندها از بودجه های دولتی برخوردار بودند اتفاقا تبلیغات نظام سلطنتی بر این پایه قرار گرفته بود که دشمنانش را مخالف اسلام ودیانت معرفی کند، در زندان هم آخوندها در کنار ساواک ودستگاه سرکوب قرار گرفته بودند وساواک آخوندها را بر علیه دیگر زندانیان سیاسی تحریک میکرد رژیم سلطنتی شده بود مدافع اسلام ومسلمانی وبه مدد همین آخوندها واسلام گرایی کودتای 28 مرداد را به فرمان امپریالیسم آمریکا وانگلیس وکمک لمپن هایی مثل شعبون بی مخ سازمان دادند یکی از حربه ها هم نجات بیضه اسلام بود. وقتی ساده ترین کتابها واشعار وترانه ها به خاطر وجود کلماتی خاص ممنوع میشد وقتی نیروهای مترقی ومردمی از داشتن کوچکترین تریبونی محروم بودند دستگاه آخوندها روز وشب ده ها هزار تریبون ومنبر در اختیارداشت ولاطائلات آنها از رادیو وتلوزیون سراسری پخش میشد وکتاب رساله آنها در تیراژمیلیونی به چاپ می رسید. درآخر می خواهم بگویم برخلاف انقلاب مشروطیت که رهبری جنبش دست نیروهای مترقی بود وتعداد معدودی آخوندبا وجود سابقهٔ چندین دهه مجودیت کمونیستها و چپها در آمریکای جنوبی، این کشورها هنوز "" گورههای زن فمینیستی "" ندارند و "" سقط جنین "" جرم محسوب میشود، کشوری مثل برزیل، سقط جنین برای زنان را، چنان تبدیل به تابو کرده است که سکانداران این جامعه با وجود زیکا نیز، قادر به آزاد کردن سقط جنین نیستند، بدتر اینکه تازگیها شایهٔ "" شیوع زیکا "" را به عنوان بهانهای برای ترویج سقط جنین و قانونی کردن آن اعلام میکنند.
جناب توکلی، اگر در کشورهای سوئد، آلمان و بلژیک و هکذا نژادپرستی در حال رشد است به دلیل شرایط بد اقتصادی است. "" در غرب تا وقتیکه همه درامد خوب دارند کسی به پناهندگان کاری ندارد ""، ولی در جامعه شاهنامه خوان شما، حتی زمانیکه نفت بشکهای ۱۲۷ دلار بود، نژاد پرستی غوغا میکرد. در مورد شاهنامه کم لطفی میکنید، لابد مجسّمه فردوسی را چونکه ایشون استند آپ کمدین بود با امضا هزاران شبه روشنفکر و دانشگاهی، دوباره در سلماس بر افراشتند؟ لابد تکرار این سخن کزائی از طرف مردم مصر که "" مصریها فردوسی نداشتند به همین دلیل عرب شدند "" را ما ترکها برای جامعه شاهنامه خوان ساختیم؟ شاهنامه سند هویت ملتی است که از بی هویتی، به اشعار یک شاعر، پناه آورده است. بی دلیل نیست که """ فریتز ولف "" با مبنا قرار دادن شاهنامه، کّل دامنه کلماتی فارسی را، فقط ۸۰۰ هشتصد کلمه بر آورد کرد چونکه ملتی با استناد
به شاهنامه، ادعا میکردند شاهنامه هویت آنان را، احیا کرد.جناب توکلی
به رغم آنکه تفکر پانفارسیستی و پانایرانیستی محور تفکر مرکزگرایان فارسمحور و آریامحور را تشکیل میدهد کمتر به چشم میخورد کسی با این صراحت از «ایران فرهنگی (پانایرانیسم)» و «ایران سیاسی» سخن بگوید در حالیکه همین صدور انقلاب شیعی جهت تشکیل هلال شیعی هم در راستای همین پانایرانیسم (ایران فرهنگی) میباشد یعنی چه در درون رژیم و چه در میان اپوزیسیون آن گرایش مشترکی جهت نفوذ فرهنگی در کشورهای پیرامون، برای سلطهی سیاسی وجود دارد از اینرو با آنکه «جواد طباطبایی» بطور «خاص» به عنوان سخنگوی رسمی جریانی مانند «حزب پانایرانیست» و سایر طیفهای مشابه معرفی نشده است اما بطور «عام» میتوان وی را سخنگوی چنین جریاناتی به شمار آورد.
در خصوص سیاست آسیمیلاسیون و یکسانسازی زبانی و هویتی هم بین رژیم شاهنشاهی پهلوی، رژیم فاشیست شیعی/فارسی/آریایی و اپوزیسیون فارسپرست و آریاپرست آن کاملاً اشتراک و اتحاد عمل وجود دارد بنابراین از نظر هویتطلبان تورک تفاوتی بین رژیم شاهنشاهی پهلوی، رژیم «ملای مطلقهی فقیه» و باستانگرایان فارسپرست و آریاپرست درون و بیرون رژیم وجود ندارد. اگر اپوزیسیون آن هم پس از این رژیم قدرت را به دست گیرد نه فقط در وضعیت تورکهای آزربایجان جنوبی بهبودی حاصل نخواهد شد بلکه با به اوج رسیدن باستانگرایی عظمتطلبانهی فارسی/آریایی ته ماندهی زبان و هویتشان هم محو و نابود شده و از بین خواهد رفت. هر کسی تصور مینماید که در ایران آینده حکومتی دموکراتیک برقرار شده و حق ملتهای غیر فارس مثلاً در قالب فدرالیسم اعطاء شود در خیال خام بسر برده و شناخت درستی از مسائل و معضلات جامعهی ایران ندارد.اینهم که تصور مینمایید حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی دنبالهرو اردوغان بوده و سرنوشت خود را به آن گره زده است اشتباه است. اردوغان نه کاری برای حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی انجام داده و نه حرکت ملی ارتباطی نه با اردوغان بلکه حتی با احزاب ملیگرای تورکیه نیز دارد. حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی حرکتی صرفاً «درونزا» برای احقاق حقوق ملی تورکهای آزربایجان جنوبی میباشد و تابع و دنبالهرو تورکیه، آزربایجان شمالی و هیچ جای دیگری نیست. حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی همواره «شخصیت مستقل» خود را حفظ نموده است و نه در داخل ایران و نه بیرون از آن خود را وامدار هیچ کشور، شخص، حزب، سازمان و طیفی ننموده است و اگر در بحثهای روزمره تورکهای آزربایجان جنوبی از موضع تورکیه مثلاً در مقابل تروریسم «پ ک ک» حمایت مینمایند به مفهوم وابسته بودن و یا تأثیر پذیرفتن آن از اردوغان و هیچ شخص دیگری نیست بلکه این موضعگیری در وهلهی اول به دلیل گرایش عمومی سیاسی به دلیل اشتراکات زبانی و هویتی تورکهای آزربایجان جنوبی و تورکهای تورکیه بوده و در وهلهی بعدی توسعهطلبی و الحاقخواهی مالیخولیایی کردها و جنایاتی که تروریستهای وابسته به «پ ک ک» مثل «پژاک» در غرب آزربایجان جنوبی مرتکب شده و میشوند سبب شده است سیاست اردوغان در قابل تروریسم «پ ک ک» مورد حمایت اکثریت فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی قرار گیرد.
من جدی گفتم. چرا به شما برخورده؟ مگر شما چه چیزی از کاندیداهای جایزۀ نوبل کم دارید؟ من یکی از خوانندگان پر و پا قرص نوشته های شما هستم. نگاه دورنگر و تحلیل های موشکافانۀ شما را می ستایم.
سلطه بی فکری و ندانم کاری در سپهر مخالفان سیاسی در ایران
فارس: «آیلت شاکد» خواستار تشکیل کشور مستقل کردستان و افزایش همکاری میان اسرائیل و کُردها شد.چگونه با فریب چپ به دام اخوند کیش شدیم .وحشت من از جنگ داخلی در ایران است .
وحشت از سربازان بیگانه در ایران بیشتر از سپاه است.
وحشت از رجوی بیشتر از سیدعلی و خمینی است.
وحشت از مزدوران و قلم بدستان توده ای بیشتر از شریعتمداری کیهان نویس است.
وحشت ناشی از بی فکری و بی وطنی اهل قلم و اندیشه و
وحشت ناشی از تاریخ درس نگرفتن و
وحشت از بی برنامه گی مدعیان چپ وراست که هیچ پیمان و اصولی را بر نمی تابند.
وحشت از گزارش زیر است .(
به گزارش پایگاه خبری «تایمز اسرائیل»، آیلت شاکد که در کنفرانس امنیتی موسسه امنیت ملی در تلآویو سخنرانی میکرد، روز گذشته (سهشنبه) گفت: «ما خواستار تشکیل کشور کردستان هستیم؛ کشوری که ایران را از ترکیه جدا کند و رویکردهای دوستانهای در قبال اسرائیل داشته باشد».
وی با بیان اینکه «کُردها شریک و یار اسرائیلیها هستند»، مدعی شد، منافع مشترک رژیم صهیونیستی و کُردها، مقابله با افزایش گروههای جهادی در منطقه است.
وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی در ادامه مدعی شد، کُردها مردم کهن، دموکراتیک و صلحطلب هستند که هرگز به هیچ کشوری حمله نکردهاند.
شاکد با بیان اینکه «همکاری اقتصادی باید در هر رابطه رسمی وجود داشته باشد»، افزود: «زمان آن است که به کُردها کمک کنیم».
بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی و کردستان عراق روابط دیپلماتیک رسمی با یکدیگر ندارند اما برخی گزارشها حکایت از آن دارد که همکاری سیاسی، نظامی و تجاری میان آنها وجود دارد.
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز سال ۲۰۱۴ از تشکیل کشور کردستان حمایت کرده است.)
جناب آقای توکلی مادر وپدر تمام جریانات بنیاد گرایی اسلامی چه شیعه وچه سنی از جمله داعش ، مستقیم وغیر مستقیم رژیم جمهوری اسلامی است، رژیم الگو والهام بخش این گروههاست، همین عربستان وهابی تا قبل از روی کار آمدن خمینی سیاستها وقوانین ارتجاعی آن منحصر به خود کشور سعودی بود وسیاستهای فرقه ایی وبنیاد گرایی ودخالت جویانه در منطقه نداشت، تا قبل از روی کار آمدن خمینی یک اخوان المسلمین مصر بود که الهام از سید قطب وحسن البناء گرفته بودند وفعالیتهای عملی نداشتند تئوری بودند آنهم به صورت مخفیانه ، مرحوم جمال عبدالناصر جماعت اسلامگرای اخوان المسلمین را به طور کامل سرکوب کرده بود، ولی زمانی که خمینی قدرت را به چنگ آورد ، طاعون بنیاد گرایی اسلامی جهانی را در بر گرفت.
آقای بهرنگ! شما اگه خیلی باهوش و با استعدادی، بجای پرداختن به مسائل ترکیه، اول به حال و روز خودتان در ایران چاره ای بیاندیشید، و خود را از دست رژیم قرون وسطائی 37 سال است حلقومتان را میفشارد، رها کنید، بعد اظهار فخر بفرمائید. هرگاه از نظر دمکراسی، فرهنگی، تکنولژی، کشورداری، و در آمد سرانه و بسیاری جهات دیگر به پای ترکیه رسیدید، بعد خود را با ترکیه مقایسه کنید. شما نمی تونی ایران را با ترکیه مقایسه کنی، اول بفکر خودتان باشید. چاره ای بحال خودتان بکنید، بعد اظهار فضل بفرمائید. البته اگه ازم نرنجی.
به کاربر گرامی،... منوچهر.... ...منوچهر یک نام اصیل ایرانی است، که در دوران تحصیلی و در خانواده و وابستگان و دوستان در این نامگذاری بسیار استفاده شده است. امّا برخلاف این منوچهر ها، شما نه چهر و چهرهء منو دارید، و نه سرشت منو و نه افکار و کاراکتر منو. .......
با طنز و طعنهء شما دریافتم که این مقالهء من کارساز بوده و اهداف پیش بینی شده حاصل شده است، امّا خیلی مایل هستم بدانم مشکل شما با این مقاله در کجاست ؟ به اسلام و رژیم اسلامی توهین شده است، و یا اینکه به روشنفکران دینی یزد و کرمان، سمنان، اصفهان، مشهد و قم و تهران توهین شده است،چه خوب بود هویّت خود را مشخص کنید که مثلأ شما منوچهر یزدی هستید و یا منوچهر یزدیان، و یا در پشت این نام منوچهر، یک غیرا ایرانی، از نجف و کربلا و لبنانُ و یا یک پان تُرک و یا یک پان عرب ضد ایرانی پنهان هست، از این گذشته اگر حرف حسابی دارید، وارد میدان شوید و دیدگاه خود را به معرض دید خوانندگان بگذارید، طعنه و طنز کار و روش افراد ترسو، توخالی، و لُمپَن و آسوسیال میباشد.
آقای توکلی ، این جناب البرز نام ، از شما انتقاد میکند، که چرا به عنوان "موسس فرهنگ گفت و گو " از نقش و همکاری خلیل مومنی در کارتان ، اشاره نکردید ؟ !
مدام از رسیدن روز رستاخیر ومحو جغرافیای ایران می گویند بفرض که رستاخیز شاهنامه خوانان نزدیک باشد آنهنگام چه بر سر آذربایجان می آید
که هنگام درگیری استقلال با هندوها به غرب هند (پاکستان فعلی) فرار کردند مجبور به مهاجرت به آذربایجان خواهند شددر ارومیه که نیمی کرد وارمنی هستند ترک ها با بهره گیری از رانت شیعه بودن و حمایت دولت مرکزی در امن و امان زندگی می کنند و تمام مناصب دولتی را در اختیار گرفته اند در زمان رستاخیز وقتی این حمایت از بین برود چه بر سرشان خواهد آمد؟
شرق اردبیل و بخشی از زنجان تاتها و تالشها هستندکه حضور آنها بنفع ترکها تاحالا نادیده گرفته شده است درزمان رستاخیز! دولت براحتی می تواند آنها رادر قالب استان جدید تات و تالش علم کند و نصف اردبیل و زنجان را از چنگ ترکان درآورد
ترکان رانت خور مقیم مرکز( در بازار وحاکمیت) و مهاجر به شهرهای دیگر آیا براحتی می توانند به تجارت و کاسبی و خالی کردن جیب دیگر ایرانیان ادامه بدهند وقتی رفقایشان علم تجزیه بلند کرده اند یا مثل مسلمانان هند
الان میلیونها پناهنده اففان و عراقی در ایران زندگی می کنند که اقامت آنها با یک ظلم اشکار در آذربایجان ممنوع می باشد شمار کمی از آنها اگر پایشان به آذربایجان برسد بقصد ورود به ترکیه و رفتن به اروپا می باشد که بلافاصله دستگیر میشوند(اینها آریاییان را به بدرفتاری با اففانها متهم می کنند!) اگر در زمان بقول شما رستاخیز چند میلیون از این پناهندگان مقیم تهران - مشهد - اصفهان - یزد - کرمان و قزوین و ساوه روانه آذربایجان شوند( مثل کاری که اردوغان با مهاجران سوری کرد و آنها را به اروپا فرستاد و 3 میلیارد یورو باج گرفت) اثری از ترکان دده قورقوت خوان باقی خواهد ماند؟
قطع شدن جریان نفت و گاز مفت و مجانی و از کار افتادن صنایع فولاد و پتروشیمی و پالایشگاه که تماما وابسته به مواد اولیه سایر مناطق ایران هستند ( نفت و گاز جنوب - سنگ آهن و کک خراسان و فراورده های اولیه فولاد اصفهان) باعث بیکاری صدها هزار آذری خواهد شد این وضع شما را مثل جریان محاصره تبریز در غائه پیشه وری دوباره به علف خوردن از فرط گرسنگی و قحطی دچار می کند.
تمام این رجزخوانی های ترکان دده قوقوت خوان با فرستادن تنها یک تا دو میلیون مهاجر اففانی و عراقی از تهران و مشهد و اصفهان و قزوین به آذربایجان تمام خواهد شد آنهنگام مهمترین خواسته آنها از دولت پان فارس شاهنامه خوان فلان فلان شده این است که آنها را از زیر دست همنژادانشان نجات بدهند در حالیکه امروز از سر شکم سیری تنها دردشان دوم شدن تیم تراکتور است در حالیکه فجر سپاسی شیراز در دسته 3 است و یا خشک شدن دریاچه شور ارومیه است در حالیکه سالهاست دریاچه آب شیرین هامون خشک شده و هر 5 دقیقه یک خانواده زابلی بخاطر خشکسالی مجبور به مهاجرت میشود
مقاله خوبی می تونست باشه ؛ بشرط اینکه پیرامون رویکرد سیاست جدید اوباما در منطقه ،بیشتر توضیح می داد، بنظر م چیزی که از قلم افتاد این بود که امریکا و دیگر کشورهای غربی متوجه شدند که برای مبارزه با داعش ؛ چندان نمی شود بر روی ترکیه و عربستان تکیه نمود. ایران ؛ کشوری که اکثریت جمیعت ان چشم به غرب دارد و از الگوهای ان پیروی می کند، تا ده سال دیگر قطعا سیاست حاکم بر ایران تغییر ات اساسی خواهد کرد؛ همسویی ایران و امریکا در عرصه با مبارزه با صدام، طالبان و هم اکنون داعش و نیاز ایران به سرمایه گذاری در تاسیاست نفت ؛ همسویی سیاسی ایران و امریکا را توجیه می کند واز سوی دیگر برکسی پوشیده نیست که اسلام سلفی _ وهابی مادر فکری داعش است .
این جناب yaradiciliq مرا بیاد افرادی میندازد که با خودشان در حین را ه رفتن حرف میزنند و همیشه چیزی را زیر زبان مکرر تکرار میکنند. مردم اطراف این اشخاص او را راحت میگذارند و گاهی نیز از او احوالش را میپرسند ولی او تنها جوابش همان قرزدن و تکرار حرفهای همیشگی اش است.
متاسفانه بجز چند کامنت؛ اکثر کامنت ها را جمع کنید ،« دوزار هم نمی ارزه » کامنت ها «حیدری ؛ نعمتی» شده است. در این بین کامنت های عجیب و غریبی هم نوشته می شود که اصلن هیج ربطی به موضوع سیاسی ندارد مثلا یکی نوشته :«خلیل مومئنی کیست ؟جناب توکلی !» خیلی مومنی سه سال پیش به دلیل سرطان ریه درگذشت. اینهم لینک آن :
http://iranglobal.info/node/29769
این گزار ش توسط جناح آدم خوار سپاه _ خامنه ای تهیه شده است . از سازنده این گزارش باید پرسید ، مگر این نیست که سازندگان این گزارش یک روز سفارت عربستان را اتش می زنند و روز دیگر ملوانان امریکایی را دستگیر می کنند و سپس به انان مدال می دهند.
جناب yaradiciliq گرامی / چی مرتب هزار بار تکرار می کنی «جامعه شاهنامه خوان»، چند نفر از ایرانیان شاهنامه خوانده اند؟ ؛ تازه بخوانند؛ مگرجز تفریح و سرگمی چیز دیگری از ان می جویند؟ یعنی می فرمائید تئوری سیاسی ما ایراینان از شاهنامه متولد می شود بعبارت دیگر رهبران سیاسی اپوزیسیون برای تدوین خط مشی ، ابتدا می روند شاهنامه می خوانند؟ ..البته ناسیونالیست افراطی (ترک ، کرد و فارس) با خود تنفر از ملیت های دیگر را پرورش می دهند . امروز در قلب تمدن غرب تنفر نژادی در حالا رشد و گسترش است و نفرت علیه ترک ها ، اعراب ، ایرانیان در بین جامعه المان، سوئد و.... در حال رشد است . المانی ها و سوئدی ها که دیگر شاهنامه نخوانده اند؟ لطفا حرف تازه ای بزنید . منطقه ما نیازمند سخن و نظر جدیدی است
این هم شعر (( چال آشیق..چال)) از غلی رضا نابدل....می خواند یعقوب ظروفچی...
https://www.youtube.com/watch?v=nLdeVqqWtlQ
جناب توکلی، در هیچ کدام از کشورهای خاورمیانه، ملیت بر اساس "" نفی و تحقیر ترک و عرب بنا نشده به جز جامعه شاهنامه خوان شما ""، هیچ کشور خاورمیانه، به آریائی بودن اعتقاد ندارد به جز جامعه جماعت شاهنامه خوان، شما از ناسیونالیزم ترکان شکایت دارید در حالیکه مردم آسیای مرکزی را کسی در ترکیه به چشم حقارت نگاه نمیکند، در ترکیه کسی به مغولها دید تحقیر آمیز ندارد، در حالیکه مردم ترکیه، از لحاظ شکل ظاهری، رنگ چهره، اندام، بیشتر از جماعت شاهنامه خوان، به اروپا ئیها شبیه هستند.
دوست عزیز یوسف آذربایجان...برای اینکه عشق علی رضا نابدل به فرهنگ ترکی را برای پیروان (( رفیق لنین کبیر )) نشان بدهیم , جا دارد ترانه (( آچیل سحر)) که اشعارش را ایشان سرودند و یعقوب ظروفچی هم این ترانه را بر وزن ترانه (( مرا ببوس)) خوانده اند در اینجا معرفی بکنیم.... بهترین ها را مثل همیشه برایتان آرزومندم...
https://www.youtube.com/watch?v=3rtieZ8p9Fc
جناب لوایی گرامی/ در نوشته های شما ، دو اشکال اساسی وجود دادرد:1_ ادعا می کنید ولی رفرنس نمی دهید . بطور مثال در مورد همین «سخنگوی بنیادگرایی ( جواد طباطبایی)» سنخنگوی کیست؟ و در کدام سایت امده است؟ 2_ ایران کشور بزرگی است و در عرصه سیاسی هم تفکرات و نظریات متفاوت و متضادی در حاکمیت و در خارج ان و در بین اپوزیسیون وجود دارد. بطور مثال اتش زدن سفارت که به احتمال بسیار زیاد توسط سپاه و بدستور ویا بدون دستور خامنه ای برای کار شکنی علیه دولت روحانی انجام گرفته است را به گردن همه ی ایرانیان می اندازید. واقعیت این است که
در بین ایرانیان نظریه های متفاوت و متضادی وجود دارد . جامعه ایران به لحاظ فکری، آنطور که در بین ترکان معمول است؛ اسیر ناسیونالیسم نیست . متاسفانه جنابعالی، افکار خامنه ای و مخالفین سیاسی و فکری اور ا یک جا می کوبید. نظریه خامنه ای ، ایجاد هلال شیعه که از آذربایجان تا لبنان ، یمن و سوریه ، عراق و پاکستان را شامل می شود و این نظریه با توافق برجام برهم خورده است (هدف خامنه ای: هلال شیعه + بمب اتمی بود). قبل از «برجام » هم ، شکاف بزرگ بین مردم ایران و حکومت ، پایه های اجتماعی چنین هلالی را در خود ایران ازبین برد و ان را فاقد پایگاه توده ای ساخت، بطور مثال خامنه ای د ربین ترکمن ها ی شیعه عراق ، کرد ها شیعه عراق ، اعراب لبنان ، یمن ، سوریه، شیعیان پاکستان و... خیلی بیشتر از شیعیان ایران نفوذ دارد . دار و دسته خامنه ای _ سپاه همچنان برای ایجاد هلال شیعه مقاومت می کنند . رد صلاحیت نوه خمینی و شش هزار کاندیدا دیگر ، گروگان گیری ملوانان امریکایی ... در چارچوب این نظریه است .نظریه دیگر افکار پانیرانیست ها ست که انان یزد ، مهاباد ، تبریز را یکی بینید و در رویای ایران بزرگ در خواب عمیقی فرو رفته اند، این نظریه که با انقلاب 57 شکست سختی خورده بود، با ورشکستگی حکومت دینی، مجددا بشکل بسیار عوام فریبانه تر در حال، جان گرفتن است . نظریه نئولیبرال _اسلامی که ترکیه را همچون مدلی مد نظر دارد( تفکراصلاح طلبان ایران _ اسلامی ) نظریه دیگر که چند سالی است در حال رشد است که ایران فدرال با تفکرات لیبرالی ویا چپی است که در ان، ایران چند اتنیکی در پهنه افکار لیبرالی را می پذیرد و در عرصه فکری طیفی از چپ ها تا نئو لیبرال ها را در بر می گیرد. بنابراین در ایران ، نظریات بسیاری در بین ایرانیان وجود دارد . اتفاقا برخلا ف جامعه ترسیده ترکیه که چشم بسته بدنبال اردوغان افتاده است ، بسیار پویاست بنابراین همه را به یک چوب نرانید در بین هویت طلبان ترک آذری هم نظریات متفاوتی وجود دارد. بظر من دنباله روی از اردوغان، به جنبش هویت طلبی ترک آذری آسیب های جدی وارد ساخته و آن را به سرنوشت اردوغان گره زده است . اردوغان به دلیل اشتباه در حمایت از اسلام گرایان افراطی سوریه از متحدین غربی خود هم فاصله گرفته است. اردوغان برای کسب حمایت ناسیونالیست های ترک ،قرار داد صلح با کرد ها را که خود مبتکرش بود را برهم زده و جنگ خونینی را علیه کرد ها براه انداخته است، مصر را به سعودی سپرد و چشم برچهل هزار زندانی سیاسی اخوانی بست ، با روسیه و اسرائیل درگیر شده است . برکسی پوشیده نیست که جهان متمدن درگیر نبرد با داعش و دیگر افراطیون مسلمان است ؛ موضع اردوغان در این بین پیست ؟ واقعیت این است اردوغان سرگردان مانده است ؛ این را از من به یاد داشته باشید هر جنبش سالمی وابسته به هویت مستقلی خود است، هر گونه دنباله روی ، مرگ جنبش هویت طلبی را بدنبال دارد.سلام-حسن روحانی درست کپی احمدی نژاد درشکل دیگراست ،این شخص مکار وعوام فریب وآن هالوونادان بودهردوبرای عوام فریبی وکلاهبردارسیاسی ،یک بابرنامه یکی بدون برنامه ،جهت استمرارحکومت جهل وتوتالیترسرکوبگروهدایت شده ازطرف استعمارگران وافرادپشت پرده پیش برندگان جمهوری اسلامی بامهندسی سرکارآمده اند.
توسط سیاست سازی های خودواعمال آن درمنطقه باهکاری رژیم ایران بسیارموفق عمل کرده وازکیسه مردم ایران ومنطقه زندگی مردم چین یک میلیاردواندی چین رانیزمدیریت میکند.این ها همگی باهمکاری اجماع هم ایران راسرکیسه کرده وتنهاچیزی که برای مردم ایران باقی خواهدماند،یک ایران دست خالی وعقب مانده درتمام زمینه های اقتصادی .سیاسی.فرهنگی رابایدبرشمرد.اگرسخنان دیشب روحانی راتوجه میکردید،دقیقا سخنان عوامفریبانه احمدی نژادرابصورت عاقلانه باکلمات توجیه میکرد.
فرق این دوتنها ،در دانانی ونادانی این دوبایدخلاصه کرد.این فردتنهامیتواندعمرجمهوری اسلامی راهشت سال دیگرتضمین کرده تا درمرحله بعدی بایک ترفنددیگرغرب بتواندسیاست خودراباشکل وظاهری نودرفرددیگری به جامعه بیسوادایران غالب کند.
دراین هشت سال پول های بلوکه شده ایران درخارج نیز بایددرغرب هزینه شده ودیگرامیدبرای مردم درزندگی و زیرساخت های پایه نیزبه حوباب تبدیل خواهدشد.
غرب باهمکاری باروس وچین
اینجاست که به پان ایرانیست های شئونیسم فارس وچپ های حامی این سیستم عقب مانده بایددست مریزادگفت .
اینجاست که بایدبه این روشنفکرنماهای کم سوادبایدگفت شماها عامل تدوام وبقای این سیستم درظاهرولفافه دین هستیدوسرهمه مردم ومخصوصا سرملت های تحت ستم کلاه میگذارید.
اینجاست بایدگفت تمامیت خواهان درپشت سیاست داخلی ارتجاعی اسلامی سنگرگرفته ایدواین حکومت راپیش می برید.
اینجاست که بایدگفت ملا ها تنهاعامل سرکوب برای شماپان ایرانیست وغرب غارت گربیش نبوده وضدموکراسی بودن آنهابرای شما وبرای استمرارحکومت توتالیترشئونیسم فارس تمام شده وشماشئونیسم فارس دراصل سرکارهستیدنه ملاهای سرکوبگر.
""" راسیم آریائی و ناهنجاری رفتاری چپ و کمونیستها """ روسیه از یک طرف، نژاد پرستان اوروپائی را در اروپا، به جان پناهندگان خاورمیانهای میاندازد، و از طرفی دیگر، خاورمیانه را بی ثبات میکند. آمریکا، طرفدار اتحادیه اوروپاست که پناهندگان خاورمیانهای را در خود جای داده است، در نقطه مقابل، پوتین قرار گرفته، که با حمایت مالی از نژاد پرستان اوروپائی، قصد اضمحلال اتحادیه اروپا را کرده است. چپ و کمونیست ها، با حمایت از سیاستهای پوتین، به صف نژاد پرستان اروپائی ملحق شده اند و در این راه، تودهای ها، آخوندها و راست جامعه جماعت شاهنامه خوان به همراه تروریستهای پ ک ک ، لبیک گوی پوتین شده اند.
اقای سیروس زنجانی آخر جز خشونت کلام و بی احترامی جوابی ندارید. اینهمه ناروا نویسیهای پانترکها را میبینید و دم نمیزنید و بعد یک انتقاد ساده به اقای ایلیار را که میبینید زمین وزمان را بهم میدوزید. فکر نکنید که خوانندگان ساده اند و نمیفهمند که بهانه جوییهای شما چه معنی دارد.
(ادامه نظر) در شهرهای دیگر تجمعی نشد ویادر خیزش اخیر تبریز که به اعتراض به توهین تلوزیون ریش وپشم آخوندها بود در شهرهای دیگر خبری نبود، این یعنی در این همه سال ما مثل یک ملت نبوده ورفتار نکرده ایم، این فاجعه به نظر من محصول 37 سال حاکمیت ننگین رژیم پلید جمهوری اسلامی است، به نظر من مبارزین از هر طیف ومردم نباید به مسائل قومیتی دامن بزنند، ما باید یاد بگیریم مثل یک ملت رفتار کنیم، وبعد از سرنگونی رژیم یک جامعه مدرن ویک ملت پیشرو به نام ملت ایران را تشکیل بدهیم که همه با هم برابر باشند، مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی مرگ بر کلیت رژیم پلید جمهوری اسلامی با تمام باندهایش نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت دموکراتیک خلق
جناب آقای دکتر گلمراد مرادی مخالفت با تجزیه طلبی وفدرالیسم ربطی به زیر پا گذاشتن دموکراسی ندارد، خواهش می کنم تمام کنید این بحث های قومیتی رو! به نظر بنده حقیر قومیتگرایی وملت خواندن قومیتهای ایرانی یک تز راسیستی وارتجاعی است، ما در ایران یک ملت بیشتر نداریم با قومیتهای مختلف ، مدل حکومتی فدرالیسم نیز مناسب ایران نیست، فدرالیسم برای ایران تنها می تواند دامن زننده نفرت وتفرقه ملی وقومی شود وموجب متلاشی شدن جامعه ما شود وموجب یوگسلاویزه شدن ایران شود، طرح فدرالیسم برای کشور ایران کاملا بیهوده وارتجاعی است، در دوره های گذشته فدرالیسم در تشکیل جوامع وکشورهای بزرگتر مانند ایالات متحده آمریکا واتحاد جماهیر شوروی وآلمان نقش پیشرو ومترقی داشته، اما آنچه فدرالیستهای ایرانی می گویند ومی خواهند تماما ارتجاعی است چرا که اولا نوعی فدرالیسم قومی را مطرح می کنند ونه مانند مورد آمریکا وشوروی سابق وآلمان
فدرالیسم اداری وثانیا در مورد جامعه ای مثل ایران این را مطرح میکنند که فی الحال یک کشور وجامعه بزرگ وتشکیل شده است طرح فدرالیسم از هرنوع آن مخصوصا به شکل قومی آن بسیار برای ایران خطرناک است، اگر فدرالیسم از سوی برخی چپها مطرح شود اینان یا اشتباه میکنند ومتوجه نیستند ویا رویزیونیست واپورتونیست چپ نما هستند، آقای مرادی شما حق تعیین سرنوشت ملل را به میان آوردید، اولا اگر هر قومیتی به سرشان بزند که بخواهند از کشور مادر جدا شوند در آنوقت سنگ روی سنگ بند نمی ماند وخونریزی وجنگ کل جهان را برمی دارد مگرمبارزه برای بیرون راندن قوای اشغالگر از یک سرزمین باشد واگر شما از دید مارکسیستی حق تعیین سرنوشت ملل را بیان می کنید اشتباه می کنید وبه صورت غلط برداشت کرده اید، حق تعیین سرنوشت ملل که در مارکسیسم آمده است به این معنی است که ملل فرودست بر ملل امپریال واستعمارگر پیروز شوند واین تز به معنی مبارزه ملل ضعیف با ملل امپریالیست واستعمارگر واشغالگر است، منظور مارکس کبیر از حق تعیین سرنوشت ملل اصلا وابدا این نبود که گروههای قومیتی (اتنیک) در داخل یک کشور مستقل وملت واحد ومیهن مادر ادعای جدایی طلبی کنند وخود را ملیت بنامند، برعکس مارکس معتقد بود که هرجا کشوروملت بزرگتری واز نظر سیاسی یکپارچه تری به وجود آید این روند مثبت وبه نفع جنبش جهانی کارگران خواهد بود، واقعیت این است که جمهوری دموکراتیک خلق وجمهوری سوسیالیستی وشورایی در ذات مرکز گرا است وتصمیمات اصلی کشور در پایتخت وشورای مرکزی اتخاذ می شود. باز می گویم این بحث های قومیتی وایجاد فدرالیسم واز این دست از حرفها بیهوده وارتجاعی است حل مسئله قومیتها یک راهکار بیشتر ندارد وآنهم سرنگونی رژیم پلید جمهوری اسلامی است، این رژیم نزدیک به چهل سال است به اختلافات قومی دامن می زند وتفرقه افکنی می کند وبه قول عام بین قومیتها دو بهم زنی میکند تا افکار عمومی ایرانیان را از جنایات وچپاولهای خود منحرف کند، آن احمدی نژاد دلقک در تریبونی به زنان نجیب وشریف گیلکی توهین کرد واقعا شرم آور است، ویا در تلوزیون ریش وپشم آخوندی اخیرا به قوم شریف آذری ما توهین کردند، نزدیک به چهل سال است که به اقوام شریف کرد وبلوچ وترکمن وعرب خوزستانی توهین می کنند، تحقیر می کنند، تبعیض قائل می شوند، شکنجه میکنند، می کشند، برای چه؟ به این علت که که اکثریتشان اهل سنت هستند ودر دهه شصت از رزمندگان گروههای چپ استقبال کرده اند، پس به این علت است که می گویم با سرنگونی رژیم همه مسائل حل خواهد شد، یک مثال میزنم در دوره پهلوی(ستم شاهی) این تضادهای قومیتی به این شکل نبود ، البته خیلی کم بود ولی اصلا وابدا قابل قیاس با حال حاضر نبود، در آن زمان در برخوردهای اجتماعی وکاری وفردی کسی به قومیت و ولایت طرف مقابل خود کاری نداشت ودر وهله اول از ولایت وقومیت کسی سوال نمی کرد دقیقا برعکس الان در آن زمان با کمی اغماض ما ملت بودیم و واژه ملت به ما اطلاق میشد وتفرقه اتنیکی وجود نداشت، نمونه بارز آن در مقطع انقلاب 57 بود که تمام شهرها بلند شدند ومثلا وقتی عده ای در ساری شهید می شدند، خلق زاهدانی به خونخواهی به پا می خاستند، به این می گویند همبستگی ملی وتعریف ملت ویا حتی در اوایل دهه شصت این همبستگی ملی ملت ایران وجود داشت مثلا در قیام آمل سربداران(اتحادیه کمونیستهای ایران) مبارزان وپیشمرگه های کرد ودیگر مبارزان دقیقا از همه نقاط ایران درآمل بودند، ولی متاسفانه در سالهای حکومت ننگین جمهوری اسلامی این همبستگی ملی دچار آسیب زیادی شد وبه سختی به ما ملت می شود گفت که باید این مسئله حیاتی را که ممکن است عوارض خطرناکی داشته باشد حل کنیم، نمونه بارز آن قیام سال 88 بود که فقط چند شهر مثل تهران ورشت واصفهان برخواستند وبقیه شهرها ساکت بود، ویادر قضیه اسیدپاشی های اصفهان در شهرهایخلیل مومئنی کیست ؟جناب توکلی !
در سایت بلشویکهای غیرانقلابی ایران ، شخصی بنام البرز از شما انتقاد کرده که چرا یادی از خلیل مومنی نکردید ؟ این شخص مبارز کیست لطفن ؟ اسامی شهدای اجنماعی رژیم شاه و شیخ همیشه برای من احساس احترام آفریده .
یک مثل تورکی است که میگوید " کسی را خواب رفته میتوان بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده نمیشود بیدار کرد. داستان غم انگیز شخصی بنام موحدی هم از این قرار است. . آقا شما میتوانید تورک نباشید/ قلدری و تروریج فرهنگ رضا خانی مبنی بر نفی کیستی تورک با آنهمه تلاشهای مذبوحانه و مانقورت پروی نتوانست هویت تورک را به خاک بسپارد ، امروز فریاد رسای هارای هارای من تورک هستم لرزه بر اندام پاسداران ایرانیت انداخته است. اردوی فرهنگی توران با جهانی شدن ارتباطات نور روشنگری به دالانهای تاریک تاریخ ساختگی انداخته است ، محصولات فرهنگی ترکیه و سریالهای تلویزیونی آن بیشتر بیننده را در قلب شوونیزم که همانا تهران باشد را دارد که حتی تاجیک تباران هم دیدن تولیدات تورکیه را به برنامه های پشم و شیشه ای ایران ترجیح میدهند. شما مدام از فداییان آزربایجان میگویید اما شناختی هم از آنان ندارید ؛ برای آشفته کردن
خواب شما باید بگویم که امروز بخش اعظم طرفداران جنبش فدایی در صفوف حرکت ملی و دمکراتیک آزربایجان در هر دو جبهه یعنی جبهه استقلال و یا فدرالیسم مشغول خالی کردی زیر پای شووینیزم آریایی بوده و آماده خاک سپاری آن در لحظه مناسب هستند . تورکهای تاریخ ساز اینبار تاریخ خود را مینویسند و با متانت مدنی بدور از ترور و تروریزم مجاهدی و استالینیستی مقاومت ملی را سازماندهی کرده اند . کمی بخود آیید اگر خود را به خواب نزده اید.ملاهای آریایی و حواریون راسیست ....شان حیات ملت تورک آزربایجان جنوبی را در معرض مخاطره قرار دادهاند. این مملکت نفرین شده عامل بدبختی تورکهای آزربایجان جنوبی شده است. روز «رستاخیز» برای رهایی از استعمار و استثمار ننگین فارسستان نزدیک است. اینجایی که «ایران» نامیدندش را ما تورکهای آزربایجان جنوبی ساختیم اما دیگر جاده صاف کن فارسستان برای افتادن در دام استبدادی دیگر نخواهیم شد. آزربایجان جنوبی با یک حرکت حساب شده به اروپا ملحق شده و از تمام بدبختیهای آسیا و خاورمیانه خود را خلاص خواهد نمود.
سلطنت طلبها باز افاضات فرمودند به انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران میگویند شورش 57 باید به این مریدان شعبون جعفری ودست بوسان شاهزاده ارتجاع پهلوی گفت همین به قول خودتان شورش 57 وبه تیع آن فاجعه به قدرت رسیدن خمینی نتیجه استبداد شاه خائن بود او حتی به کسی مثل علی دشتی که خیر خواه اوبود ویکبار قصد نصیحت اورا داشت گفت بهتر است بروید بواسیرتان را عمل کنید ، بعد از کودتای 28 مرداد شاه خائن به پاس خدمات آخوند کاشانی به آخوندها وشخص کاشانی وآخوند فاسد وکثافتی مثل فلسفی امتیاز ویژه ای میداد در صورتی که تمام رو شنفکران ونیروهای چپ وجبهه ملی را سرکوب کرد وحتی به خیرخواهانش هم اهمیتی نمی داد ، فاجعه جمهوری اسلامی محصول سیاستهای استبدادی محمدرضا پهلوی شاه خائن است. مرگ بر خامنه ای لعنت بر خمینی نابود باد کلیت رژیم پلید جمهوری اسلامی با تمام باندهایش نابود باد
بقایای استبداد سلطنت پهلوی نابود باد توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت دموکراتیک خلق.جناب ایستا بهترین کار در مقابل شما سکوت است. خوانندگان قضاوت خواهند کرد.
با شعار دادن توخالی نمیتوان حکومتی بر اساس اصول انسانی ایجاد نمود. «سوسیالیسم سنتی» با پس دادن آزمون خود در عمل ثابت نموده که شعارهای مارکسیستی آن چیزی از غیر از توهم و خواب و خیال نبوده است. در هیچ جای جهان چنین نشده است که اگر سازمانی با دست زدن به اعمال تروریستی، کشت و کشتار و زور سرنیزه به قدرت برسد بخواهد و بتواند حکومتی مردمی و دموکراتیک برقرار نماید. سازمانی تروریستی که با چنان خشونتی به قدرت میرسد برای حفظ و بسط قدرت خود به هر نوع خشونت، جنایت و سرکوبگری دست انداخته و فشار، سرکوب، خفقان، دیکتاتوری و استبداد مطلق لازمهی تداوم قدرتش میباشد که در مورد سازمان مخوف مجاهدین خلق این «مسئله» بیشتر از 100 درصد صدق مینماید.
مسئول گرامی کامنتها ضمن تشکر از زحمات شما باید بگویم که این اقای سیروس زنجانی که که آیدی سخنگوی پانترکها ست فقط ازین ناراحت است که چرا مثل گذشته در این سایت ایران گلوبال استبداد پانترکی برقرار نیست و کامنتهای ایراندوستان قلع و قمع نمیشود. کاش آن کلام بی ادبانه را که اقای سیروس در جواب من نوشته میگذاشتید بماند تا همه میدیدند این اقای " مدعی ادب" خودش باچه خشونت و بی نزاکتی سخن میگوید. این اقا زیر پوشش قلابی "ادب" و "قانون سایت" میخواهد استبداد خود و پانترکیسم را بر ایران گلوبال حاکم کند. اقای توکلی بداند که اگر ایران گلوبال بار دیگر بصورت سایت انحصاری پانترکها دربیاید کسی رغبت نخواهد کرد به این سایت نگاه بیندازد.
اگر شورش پنجاه وهفت نبود این اتفاقها نمیافتد!
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد، هنوز بچههای ایران باذوق و شوق پای صحبتهای آخوندهای فریبکار و دروغگو و بیسواد مینشستند و هنوز هم شور و عشق انقلابی و شهادت و جهاد داشتند.
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم نکبت قوانین عقبافتادهی جمهوری اسلامی و کلآ اسلام را درک نمیکردند
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم با واژه های دزدی و چپاول واختلاس و آشنایی با ارقام میلیاردی و وطن فروشی آشنایی پیدا نمیکردنداگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم نمیفهمیدند که آب و برق مجانی وجود ندارد، و نمیتوانستند با فقر و ذلت و بی حرمتی و دربدری آشنا شوند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم مفهوم حجاب و صیغه و خانه عفاف و فحشا و تن فروشی را نمیفهمیدند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم معنای آزادی و دمکراسی و سکولاریسم را نمیفهمیدند
اگر شورش پنجاهوهفت اتفاق نمیافتاد مردم مفهوم دخالت دین دراداره مملکت را درک نمیکردند
اکر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمیتوانستند وطن فروشان و بیگانه پرستان را بشناسند؟
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمیتوانستند با ارتجاع سرخ و سیاه و کمونیستهای اسلامی آشنا شوند
اگر شورش پنجاه و هفت اتفاق نمی افتاد مردم نمی فهمیدند که مدافعان حقوق کارگران و مدافعان عدالت اجتماعی فرصت طلبانی بیش نبودند و تنها شاه را مانع رسیدن به اهدافشان میدیدند ، تا امروز با افتخار بتوانند به سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی تاریخی بر خاندان پهلوی و بخلافت رسانذن آخوند را اعلام نمایند.
خوب آقای یوسف آذربایجان اینها را که شما گفتید بنده نیز می دانستم ، وبرسر خواندن وپخش کتابهای زنده یاد صمد بهرنگی بنده حقیر نیز کتکهایی نوش جان کرده ام، اما شما چه مسئله ای را می خواهید ثابت کنید، افکار قومیتگرایی وتجزیه طلبانه شما هیچ ربطی به رفیق صمد بهرنگی واسطوره های مقاومت چریک فدایی خلق رفقا بهروز دهقانی وعلیرضا نابدل ورفیق فلک مناف تبریزی ندارد، این دلاوران افکار قومیتگرایی وتجزیه طلبانه برایشان مضحک وارتجاعی بود ومن مطمئنم آن دلاوری به نام محمد قاضی شاگرد صمد که شما از او نام بردید که توسط ساواک بازداشت وشکنجه شد ومی گویید در زمان خمینی خون آشام به شهادت رسید او هم افکار تجزیه طلبانه وقومیتگرایی نداشته است مگر میشود فردی شاگرد صمد بوده باشد وا فکار راست داشته باشد؟! من هم عقیده دارم در شرایط نرمال وحاکمیت دموکراتیک خلق در آذربایجان زبان ترکی آذری هم در کنار زبان فارسی تدریس شود و
کتاب به زبا ن ترکی آذری هم چاپ شود هرچند که آذربایجانیهای شریف ما ترک نیستند وفقط زبانشان ترکی شده است، باز هم به شما می گویم سعی نکنید بیهوده قهرمانان فدایی خلق آذربایجانی ما را قومیتگرای تجزیه طلب ترک جا بزنید که هم تحریف تاریخ است وهم بسیار عملی غیر اخلاقی است ، این است توصیه من به شما هم میهن وهم زبان من یوسف آذربایجان.متأسفانه در نقد «کمونیسم» و «تفکر کمونیستی» در ایران بسیار کمکاری شده است که این موضوع سبب شده کمونیستها با وجود شکست کامل به دلیل باقی ماندن در نوستالژی گذشته امکان جولان دادن یافتهاند در حالیکه هم در تخلیهی انرژی و انحراف رویکرد سیاسی مردم ایران در زمان شاه و پس از آن در تحکیم پایههای استبداد رژیم «ملای مطلقهی فقیه» نقشی اساسی ایفا نمودهاند.
اینکه کمونیستها قربانیان ایدئولوژی بودند حقیقت محض میباشد این «مکتب مارکسیسم» و «کمون»های آن که در اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده بود چه قرابت و سنخیتی با جامعهی مذهبی ایران داشت!؟ آیا کمونیستها اصلاً درک و شناخت درستی از جامعهی خود داشتند و یا مثل همین شعار توخالی «نابود باد توطئه های تجزیه طلبان پانترک» بهمن موحدی کلیت تفکر و حرکت سیاسیشان بر مبنای توهم و شعارهای پوچ بود که میخواست جامعهی ایران را به مسلخ تفکر فاشیستی هدایت نماید!؟
غرض ورزان ودشمنان جنبش چپ ایران ، که از روی کینه ودشمنی وحسادت به مخالفت با جنبش فداییان خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق می پردازند ، سه جریان هستند که بدترین آنها رژیم جمهوری اسلامی است وبعد سلطنت طلبان پهلوی چی هستند به خاطر کینه تاریخیشان وبعد تجزیه طلبان پان ترک وپان کرد وپان عرب هستند به خاطر اینکه تمام سازمانهای مارکسیستی وسوسیالیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران مدافع تمامیت ارضی ایران هستند، باز می گویم تمام این دشمنی ها از کینه وحسادت است، در زمان شاه خیلی از برنامه ریزان اقتصادی سابقه چپ داشتند یا نادم بودند واز زندان آزاد شده بودند ورژیم شاهنشاهی از علم آنها استفاده می کرد ، در زمان رژیم جمهوری اسلامی هم بدین گونه بود، رژیم در دهه شصت از توابین سازمانهای مارکسیستی ومجاهدین استفاده می کردند واز علم اقتصادی این افراد بهره می بردند قانون کار رژیم را توابین چپ نوشتند واگر در ظاهر هم در
قانون کار رژیم نکات مثبتی پیدا میشود ورژیم برای ظاهر سازی این قانون کاررا نگه داشته ولی آنرا اجراء نمی کند آنهم توابین چپ نوشته اند وزمانی احمد توکلی در اوایل دهه شصت که وزیر کار بود میخواست این قانون کار را بردارد وقانونی به قول خودشان اسلامی تدوین کنند وپوست کارگران وزحمت کشان را بیشتر بکنند که خمینی از ترس خلق ایران از این کار توکلی جلوگیری کرد ویا همین ربیعی وزیر کار فعلی آخوند قاتل روحانی یا همان حاج آقا عباد زمانی از اقتصاد دان سوسیالیست وشریف جناب آقای فریبرز رئیس دانا مشاوره اقتصادی می گرفت. بله این است داستان ما دشمنان وغرض ورزان به چپها هیچ دلیل منطقی وپشتوانه علمی و حقوقی برای ثابت کردن اتهامات خود به چپها ندارند وفقط از سر حسادت وکینه ودشمنی است که اتهامات مضحک به چپها وارد می کنند.جناب مسئول محترم کامنتها من جوابهای شما را به دقت خوانده ام ولی متاسفانه جوابهای شما برای من خواننده قابل قبول نیستند. شما در حقیقت به سئوالهای من جواب نداده اید.
اینکه کامنتی را شما چاپ کرده باشید یا دیگری در اصل موضوع فرقی ایجاد نمی کند. مسئول کامنتها شما هستید.
عجیب است که شما «خود را وسط انداختن» را غیرمودبانه می دانید ولی این جمله را که «این افرادباتوجه به هارت وپرتشان عرضه هیچ کاری راندارند» را مودبانه می دانید و چاپ می کنید؟ احتمالا خواهید گفت که شما چاپش نکرده اید!
آقای مسئول محترم کامنتها لطفا معیارهای خودتان را برای سانسور و نقطه چین کردن کامنتها مشخص کنید و بنویسید تا من هم آنها را رعایت کنم.
سلام بر شما
در ستون نظرات؛ اسم آقای «ناصر پایدار»، به اشتباه، ناصر پاکدامن تایپ شده است.
پوزش میخواهم.
همنشین
روز «رستاخیر» آزربایجان جنوبی و بالکانیزه شده جغرافیای موسوم به ایران نزدیک است. در راه حفظ این جغرافیایی که «ایران» نامیدندش ما تورکهای آزربایجان جنوبی جانفشانیها نمودهایم که صد البته به دلیل اشتباهات فکری، خودزنی و ناآگاهی وپشت پا زدن رهبران سیاسیمان به هویت ملی تورک خود، سرزمین تاریخیمان به استعمار و استثمار ننگین ماری که در آستین خود پرورده بود درآمده است اما دیگر آن روزهای بیخبری و ناآگاهی سپری شد اکنون دیگر نسل جدید تورکهای آزربایجان جنوبی مثل من صرفاً به منافع آن فکر مینمایند. از جغرافیای موسوم به ایران حداقل نصف آن متعلق به «سرزمین تاریخی آزربایجان جنوبی» میباشد ما حاکمیت ملی مستقل خود را در آن برقرار خواهیم نمود. فارسپرستان و آریاپرستان هم در کویرهای فارسستان منتظر سربرآوردن امپراتوری اهورایی پارس از زیر ویرانههای تاریخ مملو از دروغشان باشند.
رهگذرگرامی
باید گفت اتفاقا انقلابی اساسی و خونینی برای رهایی و آزادی ملتمان ومیهنمان ایران در راه است.اگر هنوز یک ایرانی شریف باقی مانده اید، که نشان می دهد هنوز هستید؛ خود را برای کمک به هموطنانتان وایران فردا آماده و حفظ نمایید.
باید خدمت رهگذر گفت که اگر انقلابی دیگری در کار نباشد که آخوندها ایران را به نابودی کامل می کشانند.
آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند جنگی بین ایران وعراق در می گرفت؟ نه اینکه جنگی در نمی گرفت بلکه روابط ما با جهان عرب بسیار بهتر از زمان شاه هم می شد، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع محیط زیستمان اینگونه اسف بار بود؟ خیر توجه واهمیت دادن وارزش به محیط زیست از اصول اساسی چپهاست بحران محیط زیست ایران وفرسایش خاک ایران از کشورهای آفریقایی بدتر است کشور مصر با اینکه هم جمعیت آن از ایران بیشتر است وهم اقلیمی بسیار خشک تر از ما دارد وضعیت منابع آبی زیرزمینی بهتری دارد این است سیاستهای غارتگرانه وبی لیاقتی آخوندها در طی این 37 سال در تخریب محیط زیست، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت اقتصادی ایران و وضعیت معیشتی وسطح رفاه وقدرت خرید مردم ودر آمد سرانه اینگونه اسف بار بود ؟ خیر در صورت به قدرت رسیدن این نیروها ما تبدیل به قدرتی اقتصادی جهانی
می شدیم وسطح رفاه وقدرت خرید مردم عالی می شد، مثل حال نبود که در ملاخانه (مثلامجلس) روسای کمیسیون های برنامه وبودجه مجلس آخوندهایی نفهم مثل مصباحی مقدم وانصاری ودری نجف آبادی بودند وهستند که فرق بین کاه ویونجه ویا ... وگوشت کوبیده را به هیچ وجه تشخیص نمی دهند، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع زنان مظلوم کشورمان اینگونه بود که از همه حقوق اجتماعی وفردی محروم هستند وبه آنها ظلم میشود در کلاسهای مدرسه بر سر کودکان خردسال مقنعه می گذارند که در مدارس شیپیش غوغا می کند ودر اثر بی توجهی ومحدودیت در ورزش دختران دانش آموز خیلی از این دانش آموزان دچار مشکلات بدنی از جمله ستون فقرات ومشکلات استخوانی می شوند اینست وضعیت زنان میهنمان در صورتی که اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت حقوق زنان در کشور ما از بهترین ها در دنیا می شد چون در کادر رهبری وتشکیلاتی سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران زنان حرف اول را می زنند وجایگاه ویژه ای دارند، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضعیت نظامی ارتش ایران اینگونه میشد؟ اهمیت به سازمان نظامی از اصول اساسی چپهاست ومنظور آنها در اول انقلاب از ایجاد ارتش خلقی آموزش وآشنایی تمام دختران وپسران ایرانی با اصول نظامی بود ومنظور آنها از انحلال ارتش این بود که ارتشی مردمی وضدطبقه سرمایه داری تشکیل شود وهمانطور که دیدیم این ارتش شاهنشاهی با قدرت گرفتن خمینی خود را به خدمت خمینی در آورد ودر کردستان وترکمن صحرا علیه خلق جنایت کردند ، چپها می خواستند اینگونه نشود دیدیم که باروی کار آمدن خمینی ارتشیان با گذاشتن ته ریش به صورتشان به خلق ایران پشت کردند، باری با به قدرت رسیدن چپها ما یکی از قویترین قدرتهای نظامی می شدیم یکی از کارشناسان برجسته نظامی آمریکایی در بعد از حمله آمریکا به عراق وهنگام خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی ایران(مجاهدین خلق) اظهار کرد مجاهدین دارای بزرگترین ارتش سوار زرهی جهان هستند با اینکه قدرت سیاسی در داخل کشورشان ندارند، وضعیت تجهیزات نظامی ارتش اسف بار است تجهیزات همه قراضه وبرای پنجاه سال پیش است عملا ارتش نیروی هوایی ندارد وبیشتر جنگنده های قدیمی زمینگر هستند آنوقت آخوندها فقط هارت وپورت الکی می کنند ودلشان رابه چهار تا موشک قراضه وقارقارک سپاه ضد خلقی خوش کرده اند وضعیت نظامی حال حاضر ایران را با ارتش های قوی ومدرن ترکیه وعربستان و.پاکستان ویا حتی نیروی هوایی امارات قیاس کنید این است بی لیاقتی آخوندها در امورات نظامی ما باید بعد از سرنگونی آخوندها از کشورهای روسیه وچین وفرانسه صد ها جنگنده وهلی کوپتر وهزاران دستگاه تانک ونفربر ودیگر ادوات نظامی خریداری کنیم. باری هر روز که به عمر جمهوری اسلامی افزوده میشود میهن ما ایران به نابودی نزدیکتر میشود وما ملت ایران باید زودتر این رژیم قرون وسطایی را سرنگون کنیم، ذکر این نکته ضروری است که نیروهای مثلا خارج از حکومت مثل سلطنت طلبان پهلوی چی خار چشم اپوزیسیون هستند ورژیم از آنها برای منحرف کردن مردم استفاده میکنند ویا همچنین وزارت اطلاعات از گفتار واباطیل فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان کرد وپان عرب استفاده کرده ومردم را از خطر تجزیه ایران می ترسانند که البته دروغی بیش نیست پس شرم باد به تجزیه طلبان پان ترک وپان کرد وپان عرب وهمچنین سلطنت طلبهای پهلوی چی مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی پاینده باد ایران برقرار باد حاکمیت خلقشما ها(سیاسیون انقلابی فراری به اروپا) با وضعیت ایجاد شده بهتر است گلیم خود را از آب بکشید بیرون و موها و ابرو و ریش و سبیل هایتان را بلوند کرده که کاری به کارتون نداشته باشند. البته چشم بادومی های مغولی کمترمشکل دار خواهند بود خصوصا اگر ساپورت هم بشوند!
بگذارید ما" آریاییان شاهنامه خوان" در درون میهن، روی خاک نیاکانی از گرسنگی بمیریم یا خونمان بدست تازیپرستان و دیگر ناپاکان ریخته شود.چه باک.این خاک آریایی ، از خون ایرانیان سرخ است و مملو از ذرات پاک بدن نیاکان سلحشورمان.در کنارآنان می آرامیم و می آساییم. پس از 1400سال ما ماندیم.1400 سال دیگرنیز از فرزندان ما خواهند ماند.
اگر امثال شما ها هزارهزاران باشند.ما همانیم که برای شما .... و بقول شاهنامه نویس بزرگ ما .... یک واقعیتیم!
آقای سیروس زنجانی گرامی، 1 ـ متأسفانه شما پرسش های خود را، با وجود پاسخ داده شدن، مرتباً تکرار می کنید. درباره ی ربط کامنت با مطلب، شما را به کامنت پیشین خود ارجاع می دهم. لطفاً این بار با دقت بخوانید. 2 ـ در این باره که کامنت دارای واژه ی توهین آمیز را من منتشر نکرده ام، شما گفته ی مرا باور نکرده اید. این عدم باور شما چیزی را عوض نمی کند. شما مجبور به باور نیستید و من هم اصراری در باوراندن به شما ندارم و اصلاً چانه زدن در این باره بیهوده است. 3 ـ شما خود گاهی ادبیات مؤدبانه ای ندارید، چنانکه در پاسخ به کاربری که از شما انتقاد کرده نوشته اید: " خود را وسط انداخته" که سخن مؤدبانه ای نیست. از کسی که با داعیه ی "مبارزه با بی ادبی" به اعتراض می پردازد، انتظار می رود که خودش ادب نوشتاری را رعایت کند. 4 ـ از آنجا که من زمان نامحدودی برای پاسخ دادن به پرسش های تکراری ندارم، لطفاً پیش از
نگارش کامنت تازه ای، این کامنت و دیگر کامنت های من در پاسخ به خود را با دقت بیشتری ملاحظه کنید تا از تکرار پیشگیری شود.اعتراض به مسئول کامنتها
جناب مسئول محترم کامنتها شما کامنت من در جواب به جناب ایستا نقطه چین کرده اید. من چه فحشی داده ام و کدام توهین را کرده ام که نقطه چین کرده اید؟ از کی تا حالا به وسط پریدن شده است فحش و توهین؟ این یک مسئله عادی است که وقتی کسی بدون مقدمه وسط حرف کسی حرفی را می زند می گویند که وسط حرفش پرید. وقتی کسی بدون اینکه مسئله ای به او مربوط باشد و طرف صحبت باشد بدون مقدمه به وسط می آید و دخالت می کند می گویند که فلانی پرید وسط.
آیا این شما نیستید که به طرفداری از جریان خاصی عمل می کنید؟
مسئولان محترم سایت, شما پنهان کاری کنید یا نکنید , دنیا میداند. کردها با کمک قدرتهای شرق و غرب و اسرائیل زمین ها و شهرهای ترکمن و عربهارا در سوریه و عراق اشغال و پاکسازی میکنند.با این کارشان روی صلح را هر گز نخواهند دید.