برای ترکپرستان و تازیپرستان ، در باز است و جاده دراز و وقت تنگ ! ممانعتی برای نگهداشتن شماها وجود ندارد. در جایی دیگر غیراز ایران آریایی ؛ هویت خود را بیابید.
اگراز صراحت کلام کاویانیان ناراحت می شوید، بدانید که با امثال شماها در درون و برون از میهن تعارف را کنار گذاشته ایم!
همچنانکه به خاطر اسید پاشی اصفهان، در سلفچگان از کاویانیان بدون تعارف ، پاسخ گرفتند!
روز به روز ترس مردم سلحشور و غیور ایران بخصوص کاویانیان ،که براستی فرزندان راستین شرف نیاکانی هستند؛ از شما ناپاکان تازیپرست ، کمتر شده و بدانید بزودی با شناسایی شدن شما ها سگان زنجیری جمهوری اسلامی، خانواده هایتان در شهرستان های دیگر از خشم دیگر کاویانی ها در امان نخواهند ماند.
جناب مسئول محترم کامنتها. متاسفم که نمی توانم حرف شما را قبول کنم. همانطور که خودتان نوشته اید وقتی زیر یک مطلب اقتصادی کامنتی درباره ی زادروز یک ترانه سرا نوشته شود آن کامنت نامربوط است و طبق نوشته آقای توکلی باید به صفحه شما منتقل شود که در این صورت نه آن کامنت سانسور می شود و نه اینکه موضوع بحث زیر مقاله اقتصادی عوض می شود.
لطفا مرا روشن کنید که کامنتهای مربوط به مسائل ملی و پانترک و پان فارس چه ربطی به «نامه سرگشاده...» دارند؟
مسئله این است که وقتی کامنتی زیر مقاله اقتصادی از یک ترانه سرا حرف می زند و آن کامنت چاپ می شود، زنجیره کامنتهای مربوط به ترانه سرا پشت سر هم می آیند و بحث را منحرف می کنند. شما اولی را منتشر می کنید و طبیعتا نمی توانید دنباله زنجیره را ببرید.
تعجب آور است که هر موقع کامنت توهین آمیزی چاپ می شود شما مدعی می شوید که یک نفر دیگر آن را چاپ کرده است! پس این
مسئولیت شما چه معنایی دارد؟
برعکس آنچه که شما ادعا کرده اید انتقال کامنتهای نامربوط پیشنهاد من نیستند بلکه طبق گفته آقای توکلی قانون سایت هستند. انتظار من خواننده این است که شما بهعنوان مسئول کامنتها این قانون را رعایت کنید.
نوشته اید که من بیطرف نیستم. بله این واقعیت دارد و من بیطرف نیستم همانطور که شما بیطرف نیستید. ولی فرق بین من و شما این است که در اینطور مواردی که در مورد «نامه سرگشاده...» پیش آمده، بیطرفی را رعایت می کنم و اگر به کامنت قبلی من مراجعه کنید خواهید دید که خواستار اجرای قانون سایت و انتقال کامنتهای هر دو طرف به «صفحه شما» شده ام ولی شما این بیطرفی را رعایت نمی کنید و حتی به من در یک «سویه» خاصی ایراد می گیرید. شما اگر بیطرفی را رعایت می کردید می توانستید در همین مورد یا در مورد قبلی که بحثی بین من و جناب ایستا درگرفت به ایشان بگویید که اتهام استفاده از آیدی متعدد در مورد من بیمورد است و شما اگر بیطرف بودید مجموعه کامنتهای مرا که حداکثر می تواند 20 کامنت باشد جلو خود بگذارید، نظری به آنها بیندازید و اتهام بیمورد به من نزنید.
افظه تاریخی ضعیفی ندارم
تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهیم داد منطقه امنی با نام کشور مستقل کردستان، برای رژیم صهیونیستی و تروریست ها فراهم شود
چند سال پیش بود که رئیس جمهور وقت امریکا اقای بوش پسر، طی اظهاراتی عجیب!!! از به راه انداختن جنگ های صلیبی جدید علیه مسلمانان خبر داد،که واکنش شدید وجدان های بیدار و دنیای اسلام را به همراه داشت .بعد از چند سال کندولیزا رایس در تلاویو اصطلاحconstructive chaos (منطقه و یا ساختمان با هرج و مرج )را برای اولین بار برای خاورمیانه نوین در اینده به کار برد !!!این اولین اظهارات یک مقام بلند پایه یک کشور در مورد خاورمیانه بود .در همان سال ریچارد رالف سرهنگ ارتش ایالات
متحده امریکا نقشه خاورمیانه جدید را در مجله ارتش امریکا چاپ کرد و از تشکیل کشور کردستان ازاد و بزرگ خبر داد !!!
بعد از چند سال و نا امن شدن خاورمیانه، گروهک تروریستی داعش یک دفعه مثل قارچ رشد کرد و خبر اشغال بدون درگیری !!!موصل توسط این گروهک تروریستی منتشر شد ،که همه انسان های با وجدان را شدیدا ناراحت و نگران کرد.و این مسئله را برخی کشور های غربی بهانه کرده و به اقلیم کردستان عراق سلاح های سنگین دادند!!
حالا هم رژیم کودک کش اسراییل از حمایتش مبنی بر تشکیل کشور مستقل کردستان در عراق خبر می دهد!!!
در مرکز دنیای اسلام و در نزدیکی پایتخت جهان تشیع منطقه ای امن برای رژیم صیونیستی و صدور و تقویت گروهک های تروریستی پ ک ک ،پژاک،ی پ گ و...!!!تا مسئله فلسطین و قره باغ از یاد رود و منطقه و کشور را نا امن کنند و منطقه از این وضعیت نتواند رهایی یابد!!!
گروهک هایی که همیشه در کوه های قندیل در شمال عراق نزدیکی مرز بین ایران و ترکیه برای خود منطقه امن یافته اند و دستشان به خون پاک جوانان این مملکت و کشورهای منطقه الوده هست ،حالا می خواهند وارد شهر شوند و حکومت داری کنند؟؟؟
در روزهای اخیر عملیات و تحرکات تروریستی ،گروهک تروریستی پ ک ک در ترکیه افزایش یافته ،و از طرفی دیگر هم گروهک تروریستی پژاک شاخه ی ایرانی پ ک ک طبق اظهارات سرکرده گروهک تروریستی پ ک ک عبدالله اوجالان ،در کتب این گروهک.تحرکات تروریستی و حمله به مرزبانان ایرانی در مناطق مرزی شمال غرب کشور هم که همزمان افزایش یافته ،و حالا هم ادعای حمایت رژیم صیونیستی از تشکیل دولت کردستان !!!وقتی از اول مسئله را بازبینی میکنم ،میبینم اگر امروز تمام مسئولین کشور ،تمام نویسنده ها و وجدان های بیدار ،امروز عمل نکنند ،فردا پشیمان خواهیم شد .چون دشمنان برنامه شوم بلند مدتی دارند...
نه دوستان تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهیم داد منطقه امنی با نام کشور مستقل کردستان، برای رژیم صهیونیستی و تروریست ها فراهم شود تا از امکانات لجستیکی،اقتصادی و سیاسی بیشتری بهره ببرند ،ما اذربایجانی ها همیشه اگاهیم و جوانانی از نسل باکری ها داریم و در طول تاریخ نشان داده ایم ،که در مقابل دشمنان و تروریست ها سر فرود نمی اوریم و در هر زمان و مکان آماده ایم تا تروریست ها و دشمنان را تا آخرین منزل گاهشان دنبال کرده و به هلاکت برسانیم .
جناب ایستا باز هم شما .... اتهام بدون دلیل زدید و حرف "پربها" فرمودید.
اول شما لطف کنید و اسناد و مدارکی را که دارید بیاورید و یک نقل قول کوتاه از من بیاورید که نشان بدهد من پانترک هستم. بعد می توانیم باهم صحبت کنیم.
در این کامنت هم به من اتهام زده اید که با آیدی های متعدد می آیم. لطفا این را هم ثابت کنید.
امروز خبر گزاری ها اعلام کردند که رهبر یکی از حربهای المانی خواهان تیراندازی به سوی پناهنده گانی است که وارد المان میشوند. این خبر همه جهان را تکان داد و خبرنکاری مدعی شد که پیشنهاد تیراندازی به پناهنده در حقیقت در قوانین کشور یک بند قانونی است و مجلس المان انرا تصویب کرده است. اما ما به عنوان ایرانی وظیفه داریم که کار ی نکنیم که هم وطنهای ما اواره شوند و روزی پناهنده ایرانی از هر قوم تبار در مرزهای المان باتیر ژرمنها به زمین افتتد. انقلاب ننگین ضدایرانی اسلامی باعث اواره گی هزاران ایرانی شد و مرگ نا خواسته شد و امید است انقلاب دیگری در راه نباشد .
این جناب دیرنج مین ائللی خودشان اعتراف کردند که به دنبال یوگسلاویزه کردن ایران ومتلاشی کردن جامعه ایرانی هستند، ودر ضمن گفتند که ما جدایی طلبان حاضر نیستیم همراه با خلق ایران با رژیم مبارزه کنیم وبه نظر من منظور ایشان این بود که اگر به فرض ما بارژیم اگر مبارزه ای هم بکنیم مبارزاتمان جدا از خلق ایران خواهد بود.
آقای موحدی آیا میدانی که اسم مستعار علی رضا نابدل چه بود و اشعار ترکی اش را با نام اوختای پخش میکرد یعنی همان نامی که تو از آن ترس و وحشت داری و با مسخره نوشته ای « اسم فرزندانت را بگذار اوگتای جغتای وجوجی. و اینکه مجموعه بایاتی های «اشعار شفاهی خلق » آذربایجان توسط صمد بهرنگی بهروز دهقانی و همکاری مناف فلکی جمع آوری شده و انتشار یافته و کتاب پاره پاره مجموعه اشعار شعرای آذربایجان بزبان ترکی توسط صمد بهرنگی « اسم مستعار قارانقوش » .انتشار یافته آنهم در زمانی که کتاب سوزان دولت ایران انتشار یک صفحه نوشته به ترکی را در پرونده های زندانیان سیاسی مترادف وابستگی به اجنبی محسوب کرد و به زندان دراز مدت محکوم میکردند . بنده بخاطر داشتن کتاب هوپ هوپ نامه شاعر نامدار آذربایجان در سن ١٧ سالگی اولین بار بازداشت وتحت شکنجه قرار گرفتم و یاد محمد قاضی شاگرد صمد بهرنگ بخیر که بخاطر پخش اشعار ترکی
ترکی اوختای « نابدل» توسط ساواک آنقدر شکنجه شده بود که بعد از سه ماه از آزادی باز هم بوی بد زخم های چرک کرده اش میآمد و این محمد توسط رژیم وارث یعنی خمینی اعدام شد .
کسانی که قصاص قبل از جنایت می کنند، وپیشگویی می کنند که اگر سازمانهای کمونیستی ایرانی بعد از انقلاب 57 به قدرت می رسیدند مانند ملا ها جنایت می کردند ویا سازمان مجاهدین خلق ایران را سازمانی مخوف معرفی می کنند ویا رفیق لنین کبیر را جنایت کار خونخوار معرفی می کنند، اول اینکه هیچ بویی از اخلاق وانصاف نبرده اند وبعد اینکه هیچ شناخت واطلاعی از تاریخ ایرانی جامعه ایرانی جنبش چپ ایرانی جریان شناسی گروههای چپ ایرانی وتاریخ شوروی ومنطقه ندارند، در اینجا به تارخ شوروی وشخص رفیق لنین کبیر وانقلاب اکتبر نمی پردازم، بلکه به سازمانهای مارکسیستی ایرانی ومجاهدین می پردازم، هسته اصلی تبلیغات بر علیه سازمانهای مارکسیستی ایرانی ومجاهدین خلق، مربوط به رژیم اسلامی ودستگاه اطلاعاتی وامنیتی آن است، تا از یک طرف مردم به فکر تغییر وضعیت نیافتند واز سوی دیگرهمه را شریک جرم جنایات خود کنند، البته کینه تاریخی
سلطنت طلب ها را نباید نادیده گرفت، مردم جنایات رژیم خمینی را دیده وتجربه کرده اند، سلطنت طلبها با طرح چنین ادعاهایی بر علیه مارکسیستها ومجاهدین که امتحان پس نداده هستند، مارکسیستها ومجاهدین را بدتر از خمینی معرفی می کنند تا نتیجه بگیرند خودشان با وجود همه جنایاتی که انجام داده اند نیروی اصلح در کشور هستند تا بلکه دوباره به قدرت باز گردند اما غافل از آن که چرخ تاریخ به عقب باز نمی گردد، در بعد از انقلاب مارکسیستها ومجاهدین خواهان برگزاری محاکمات علنی ساواکی ها وشکنجه گران وناقضین حقوق بشربا حضور هیات منصفه مرکب از اقشار گوناگون مردم بودند، اتفاقا بسیار روی این مسئله تاکید می کردند که با افشای این دسته از اعمال وشکنجه ها دیگر امکان وقوع دوباره آن نخواهد بود وخواهان تبدیل شدن زندان اوین به موزه بودند. مارکسیستها ومجاهدین ، پیشروترین ، آگاه ترین، مترقی ترین، شجاع ترین وجان برکف ترین نیروهای جامعه ایران ومنطقه بودند، اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران وهنرمندان ودانشگاهیان ونیروهای فهمیده واقشار آگاه جامعه یا از میان آنها برخاسته بودند ویا از هواداران وحامیان آنها به شمار می رفتند، کل سازمانهای مارکسیستی ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران این دسته افراد را نمایندگی می کردند، معلوم است چنانچه قدرت دست این نیروها می افتاد اوضاع از اساس فرق می کرد، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع اجتماعی سیاسی اقتصادی نظامی از حال حاضر بدتر می شد؟ من حقیقت را می گویم اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند ما با توجه به ثروتهای انسانی وطبیعی کشورمان مطمئنا به یکی از قدرتهای جهانی بدل می شدیم، که متاسفانه مردم ایران وپیشتازان مارکسیست ومجاهد قربانی جنگ سرد شدند. هرچه برنامه ریز واقتصاد دان ونیروهای فهمیده بود به مارکسیستها ومجاهدین گرایش داشتند که بسیاری از آنها پاکسازی شدند، آیا در صورت قدرت داشتن این افراد وضع عالی نمی شد، در دوران پهلوی بسیاری از برنامه ریزان اقتصادی سابقه چپ داشتند. باز می پردازم به غرض ورزی که بر علیه مارکسیستها ومجاهدین صورت می پذیرد فرض کنیم اگر داد گستری وتیم قضایی ایران به دست مارکسیستها یا مجاهدین می افتاد آیا وضعیت بدتر از این که هست می شد، برچه پایه علمی این حرف زده می شود که مارکسیستها ومجاهدین مانند ملاها عمل می کردند، مارکسیستها ویا مجاهدین اگر به قدرت می رسیدند در محاکم قضایی از مضامین حقوقی جهانی ومدرن استفاده می کردند ودیگراز مفسد فی الارض ومحارب با خدا ومرتد وباغی ویاغی وطاغی خبری نبود، این نیروها که خواستار هیئت منصفه تشکیل شده از اقشار مختلف مردم بودند مگر می توانستند جنایت کنند، آیا حقوقدانان نزدیک به سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین مثل شکرالله پاک نژاد ، هدایت الله متین دفتری ، محمدرضا روحانی، هوشنگ کلانتری، ناصر کاخساز، محمدرضا کاخساز، بدتر وخطرناکتر از دایناسورهای حوزه علمیه قم بودند. هر کشوری شرایط خاص خود را دارا است وطبیعتا جنبش چپ ایران هم شرایط خاص خود را دارا بود ومنطبق با شرایط ایران بود ، جنبش چپ ایران را نباید با هیچ جنبش چپ دیگر کشورها ویا حتی در آن زمان با سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی مقایسه وشبیه سازی کرد. در آخر می خواهم بگویم وتا کید کنم که یک موی گندیده سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران، سازمانهای مارکسیستی که می گویم منظورم از چریکهای فدایی خلق اقلیت هست تا فداییان خلق اکثریت از مائوئیست ها گرفته تا حزب توده وحزب کمونیست کارگری وراه کارگر وپیکار وجبهه دموکراتیک ملی، هزاربار به رژیم جنایتکار وچپاولگر وپلید جمهوری اسلامی ورژیم استبداد سلطنتی پهلوی می ارزد. مرگ برخامنه ای ، لعنت برخمینی، نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی، نابود باد توطئه های تجزیه طلبان پانترک و پان کرد و.....
کدام پاکسازی اتنیکی؟! کدام جنایت؟! چه علتی باید داشته باشد که من موافق پاکسازی قومیتی در آذربایجان باشم ، مگر من از انسانیت تهی شده ام که شما اینگونه مرا مورد عنایت قرار می دهید ، مگر من دیوانه شده ام که دوست داشته باشم هم میهنان آذربایجانیم مورد تعدی وجنایت قرار بگیرند ، مشکل من فقط با تجزیه طلبان پان ترک است ، برادران وخواهران آذربایجانی هم میهن وهم خون من هستند ، غرض ورزی وکینه نسبت به ایران وایرانی شما را بدان جا کشانده است که چنین حرفها واتهامات عجیب وغریب به بنده می زنید که مرغ پخته را به خنده وا می دارد، نمی دانم ویا شاید خود چنین تفکراتی داشته باشید وخواهان جنایت برعلیه به قول خودتان فارسستانی ها باشید.
سلام-مقاله شماعین واقعیت است .دنیادیگرعوض شده ودیگرعصرودوران زوروپدرسالاری جای خودرابه گفتگو ومدنیت وعقلانیت داده است.همه بایدعصرانقلاب انفورماتیک وانفجاراطلاعات رادرک کنند.فیلترشکن های مجانی بااینترنت درجانه ودردستان هرزن ومردی وشهری وروستایی اخباردنیا وتاریخ وحقوق مدنی رابه مردم درس میدهد.
اینترنت سردار.فارس.تورک.عرب.عجم .مرزهای پوشالی دولت هاراشکسته وهربسیجی وآدمکش وروشنفکرمیتواندازآن استفاده کرده وپیام خودرابه هم ولایتی وغیرولایتی برساند.
دیگرکسی رانمیتوان مجبورومحصوردریک تونل سیاه خواست چندنفرنگه داشت.هرکس درایران هم اکنون درپنج گروه شعروتاریخ وسیاسی وادبی.موسیقی عضواست .انسانهایی دراین گروه هافعالیت میکنندکه دیگرهیچ کس راتوان جلوگیری ازدرج
آن هانیست.پس همه بایدازعلم وعقلانیت وحقوق مساوی حرف زده وعوامفریبی نکنند.مادیگرتحت هیچ شرایطی نباید دردایره توهمات والغاعات قرارگرفته
وبگذاریم آنهابرای مانسخه نپیچند.بهترین راه برای سردارومردار.شئونیسم وباستانگرا.سوسیالیسم وفاشسیم وتمامیت خواه پیروی ازقوانین دنیای متمدن وخروج ازوحشیگری صدسال سیاست اعمال زوربه دیگران است.
اگرخارج ازآن حرکت کنیداین رابدانیدکه اینجاشوروی ویوگسلاوی وسرنوشت شاه وصدام نخواهدشد.منتظرسوریه .عراق.لیبی باشید.ازمن گفتن وازتعدادی سیردرتوهم ورویاها ی دوران عهدعتیق سیرکردن باشد.برای همه مساوات حقوقی وزبانی وفرهنگی بایست اجرایی شود.
هرکس شایستگی داشت آنهاباید افسارقدرت رابدست گیرند.متوسل شدن به انگلیس وفرانسه وروس کارسازنیست .این هم بایدهمه بدانندوآویزه گوش خودکنند.
دوران عوامفریبی سپری شده است .حکومت اسلامی هم ابزاری بودبرای سرکوب حق وحقوق مدنی ملت های تحت ستم شئونیسم فارس که مهندسی شده ازطرف اروپاتوسط خمینی دجال وخامنه خودفروش بیش نبود.
این عصرهم درحال اتمام است وبایداین بساط هرچه سریعتربرچیده شود.اگراشتباه جمله ایی شدببخشیدنتوانستم دوباره خوانی کنم .
"" سخنگوی راسیسم آریائی کفن پوش شاهنامه ، از سوی راسیسم آریائی آلمانی، تهدید میشود "" ، کسانی که تحولات آلمان را دنبال میکنند در جریان هستند که به تازگی "" به بهانه تجاوز به یک دختر ۱۳ ساله روسی در آلمان، ( با وجود اقرار پلیس آلمان که تجاوزی در کار نبوده )، نژاد گرایان آلمانی، همراه با نژاد گرایان روسی مقیم آلمان، خواهان برگرداندن پناهندگان جنوبی ( بخوانید مو سیاهان، قیافههای قهوهای ) به کشورهای زادگاهشان شده اند. فراریان از خاورمیانه، اینک وارد فشار انبردستی شده اند، فشار کشورهای اورپائی برای اخراج آنان و فشار بی ثباتی در کشورهای زادگاهشان. روسیه از طرفی با به خدمت گرفتن دولت جامعه شاهنامه خوان، ایران را وارد جنگ فرسایشی اقتصادی کرده که نتیجهٔ آن فقط بی ثباتی بیشتر خاورمیانه است، بزودی فاکتوری دیگر نیز به بدبختیها اضافه خواهد شد، جنوب آفریقا وارد خشک سالی شده و فقط در
اتیوپی، هر روز تعداد کشته شدگان به دلیل خشک سالی، فزونی میگیرد، با شمال آفریقا در بحران و تشدید سیاست دشمنی با پناهندگان در اروپا، مردم جنوب آفریقا به کجا خواهند رفت؟ از طرفی، بعد فرهنگی سخنگوی راسیسم کفن پوش شاهنامه، با تحولات جدید، گسست شدید را شاهد خواهد بود، با توافقهای صورت گرفته بین دولت جامعه شاهنامه خوان و غرب، ایرانیان از هر ملیتی، قادر به فرار از کشور به بهانه سیاسی نخواهند بود، به ناچار، ایرانیان فراری، باید خود را، (( افغانی )) معرفی کنند تا شانس گرفتن اقامت در کشورهای غربی را بالا ببرند، این در حالیست که آریائی شاهنامه خوان، که احساس میکنند آسمان پاره شده به زمین افتاده است نمیتواند با این واقعیت به کنار بیاید، از همه مهمتر، همه شاهد بدرفتاری همین آریأیان با مردم افغانستان در ایران بودیم، آیا افغانیهای مقیم اورپا، آریائیهای جامعه شاهنامه خوان را، به گروههای نژاد پارست آلمانی و روسی معرفی خواهند کرد؟
آقای سیروس زنجانی گرامی، شما در کامنت تازه ی خود ایراد های پاسخ داده شده را دوباره طرح کرده اید. درباره ی کامنت های به دید شما نامربوط به مطلب بالای کامنت،به دید من آنکه باید مربوط یا نامربوط بودن کامنت با مطلب را تشخیص دهد در درجه ی نخست خواننده ی کامنت گزار است و مسؤولان تارنما اصولاً نباید در این انتخاب کامنت گزاران دخالت کنند، مگر اینکه نامربوط بودن کامنت با مطلب بسیار آشکار باشد، مانند اینکه برای نمونه زیر یک مطلب اقتصادی کامنتی درباره ی زادروز یک ترانه سرا نوشته شود. موردی که شما نمونه آوردید بخش هایی از یک زنجیره از کامنت های زیر نوشتار" نامه سرگشاده سازمان..." است که اولاً نامربوط بودن آنها با این نوشتار در حدی نیست که در اراده ی کامنت گزاران دخالت شود. ثانیاً اگرچه متن برخی از حلقه های این زنجیره از کامنت ها با مطلب اصلی دور می نماید، اما اگر زنجیره را دنبال کنید می بینید که
از طریق کامنت واسطی به مطلب پیوسته است. در این شرایط من به خود اجازه نمی دهم به صرف اینکه کامنتی از دید من ربط مستقیم به مطلب ندارد، زنجیره ی کامنت ها را پاره کنم. این کار به دید من دخالت نابجا در اراده ی کامنت گزاران است و با اصل آزادی ناسازگار می باشد. کنترل کامنت ها برای این نیست که ذره بین برداشته، با موشکافی در نوشته های دیگران به دنبال خطا بگردیم و سانسور کنیم. کنترل کامنت به باور من باید با توجه به اصل آزادی و تنها در مواردی انجام شود که توهین آشکار و تعرض به شخصیت و کرامت انسان وجود دارد. با شیوه ای که شما پیشنهاد می کنید از آزادی بیان و آزادی انتقاد چیزی برجا نمی ماند، بویژه اینکه شما بیطرف هم نیستید و سویه ی ایراد هایتان به روشنی در راستای گرایش معینی است. ضمناً کامنتی را که در آن واژه ی "خجالت آور" به کار رفته بود، من منتشر نکرده بودم. اما بعداً اصلاح نمودم.
توضیح در مورد رسیدگی به کامنتها:
1- در گذشته یک دوره به ناچار «کل اعضای مدیریت 6 نفر» به کار کامنتها رسیدگی میکردند. من هم در این دوره به کامنتها رسیدگی کرده ام اما هیچوقت پیشنهاد «مسئول کامنتها شدن» را نپذیرفته ام.
همیشه با نام خود به طرف مقابل پاسخ داده ام. کامنتی که بدون توجه به مقررات سایت بود نیز منتشر نشده -که قانون سایت است.
2- بار دوم ، یک مدت کوتاه- من و آقای اقبالی تنها به کامنت مطالب منتشرکرده ی خودمان رسیدگی کرده ایم. اما هیچوقت مسئول کل کامنتها نبوده ایم.
3- سخن آقای توکلی درست است . من هیچوقت حاضر نشده ام « مسئول رسیدگی به کل کامنتها» باشم. و نبودم. بارها هم پیشنهاد شده و طبق معمول رد کرده ام.
مسئول کامنتها یک دوره آقای نویدی بود- بعد ها هم مسئول اول و دوم و غیره آمد، که ربطی به من نداشت و ندارد.
-توضیح در مورد « انتشار و نوشتن در سایت، مقاله و کامنت و غیره»:
-من هر وقت فرصت کردم -لازم دانستم- مطالب خود را منتشر خواهم کرد. چه اینجا و چه در جاهای دیگر.
- اگر خواننده خواست با من « تبادل فکر» داشته باشد ، میتواند مستقیم با خودم تماس بگیرد .
جناب موحدی آیا خودتان واقفید که چرا با تهدیدوارعاب سخن می گوئید؟ چونکه مخالف خود را درک نمی کنید واین دلیل اصلی رفتارناهنجارهیتلر,استالین, پول پوت, خمینی و دیگرآدمکشان بود. شما مجبوربه اعمال خشونت کلامی هستید چراکه دنیا را با رنگی که دوست دارید می بینید و منکر وجود طیف رنگ ها می باشید و دنیای الوان آزارتان میدهد. شما فقط وفقط قدرت قضاوت با معیارهای خودتان دارید و با ارزشهای دیگران بیگانه اید. باور کنید دموکراسی درهوارکشیدن و دستمال تکان دادن بدون مزاحمت پلیس خلاصه نمی شود بلکه اساسی ترین بخش آن توانائی درک طرف مقابل است. بدانید که حتی اگر بفرض محال روزی بتوانید تهدیدادتان را عملی سازید و به جنایت پاکسازی ائتنیکی ترکها از موطن خودشان ازربایجان جنوبی دست یازید, همانند میلوشویچ و کارادیچ و ملادیچ در زندانهای لاهه خواهید پوسید وایرانتان به کشوری سوخته تبدیل شده, بدنامتر و ایزوله ترخواهد شد.
تاریخ نشان داده که اعمال قصاوت و پاکسازی قومی و قتل عام از طرف ملت حاکم نتیجه معکوس داشته و ملت تحت ستم را متحد تر و مصمم تر و رادیکال تر از پیش می سازد و به انحلال خشونت بار سیستم سیاسی موجود منجر می شود. بعد از خوابیدن گرد و خاک ما با استفاده ازانرژی آزاد شده وطن خود را می توانیم همانند اسلوانی و یا کرواسی یوگسلاوی سابق بسازیم اما شما احتمالا بدلیل شوک از دست دادن آنچه که مال شما نبود اما مال خود می پنداشتید همانند همه شکست خوردگان, درگیر جنگی خانمانسوز بین خودتان خواهید شد . ظاهرا شما از مصیبت بهمن 57 درس نگرفته اید و در حال کندن چاله دیگری برای خود هستید و این یکی از دلائل اصلی ما برای استفاده از حق تعیین سرنوشتمان است تا دیگر هرگز در چاله شماها نیافتیم.
بنا نداشتم جوابتان را بدهم چراکه شما همش تهدید می کنید و نظری قابل بحث و یا راه حلی ارائه نمی دهید اما گفتم آخرین حرفم را زده باشم. از این به بعد راحتتر بنویسید چرا که پاسخی نخواهید گرفت اما کامنتهایتان را خواهم خواند.
این اقای سیروس زنجانی هرچندوقت یکبار به طرفداری از اقای ایلیار در اینجا کامنتهای "توفانی" میگذارد! موجب شگفتیست که ایشان برای نوشتن کامنت هیچ انگیزه دیگری جز طرفداری از اقای ایلیار ندارد. در کامنتهایش هم همه ش از منتشرشدن کامنتهای دیگران شکایت میکند و خواستار آن است که کامنتهای مخالف پانترک ها وکامنت های انتقاد از اقای ایلیار سانسور شوند. ما که میدانیم بعضیها با آیدی های متعدد میایند از خودشان حمایت میکنند. اما میخواهم به این بعضیها بگویم که کسیکه نظری میدهد و بعد انتظار دارد هیچکس از نظرش انتقاد نکند و در موردش کامنت ننویسد معلوم است که به نطر خودش باور ندارد و ترس دارد که دیگران باطل بودن نظر اورا روشن کنند.
آقای مسئول محترم کامنتها از شما تشکر می کنم که در میان کامنتهایی که از شما انتقاد کرده اند به کامنت من جواب داده اید.
من کامنت خودم را زیر «نامه سرگشاده...» نوشته بودم که به «صفحه شما» منتقل شد. در زیر این مطلب کامنتهای زیادی است که به هیچوجه مربوط به مقاله نیستند و کاملا انحرافی هستند. هنوز این کامنتها در زیر آن مانده اند که اصلا به مطلب ربطی ندارند. مثلا کامنتهایی که اول آنها را می نویسم چه ربطی به موضوع دارند؟:
«البته ذکر این نکته ضروری است که بگویم رفیق قهرمان علیرضا نابدل در مقاله آقای پان...»
«آقای موحدی واقعا خجالت آور است که برای شخص دیگر تعین و تکلیف مشخص میکنید...»
«جنابعالی اگر خود را ترک میدانی تشریف خود را ببر ترکیه اینجا ایران است...»
«آقای موحدی اسم جنابعالی را من چند هفته است که در سایت ایرانگلوبال میبینم...»
«سلام-این آقای موحدی بقول خودش نیمه تورک ونیمه گیل...»
«آقای یوسف آذربایجان، کسی مثل شما وآقای ائلیار می خواهید....»
«این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی....»
«جناب تورک اوغلی متوهم کسی است که فکر میکند می تواند آذربایجان...»
خوب آقای مسئول کامنتها به نظر شما آیا این کامنتها مربوط به موضوع هستند و انحرافی نیستند؟
من کاری ندارم که این کامنتها خطاب به چه کسی نوشته شده اند. مسئله فقط این است که مربوط به موضوع نیسند.
شما فحش مودبانه را متناقض می دانید ولی باور کنید که متناقض نیست. جای دور نرویم. به بعضی از کامنتهای زیر همین «نامه سرگشاده...» مراجعه کنید. شاید به نظر شما اینها «نظر» هستند و خیلی هم مودبانه اند!
مثلا به نظر من این جمله یک فحش مودبانه است:
«باید خدمت این دیرنج مین ائللی گفت شما با اسم ترکیه ای خود بهتر است از جنایات فاشیستهای گرگهای خاکستری صحبت کنی»
و همچنین این جمله:
«آقای موحدی واقعا خجالت آور است که برای شخص دیگر تعین و تکلیف مشخص میکنید که چون اسم تو دیرنج مین ائللی است و همانند من نیست پس تو حق نظر نداری»
البته من فقط به کامنتهای این مطلب نگاه کردم. اگر کل کامنتها را در نظر بگیریم، خیلی بدتر از اینها وجود دارند که اگر واقعا لازم باشد می توانم وقت بگذارم و تعدادی از آنها را به شما نشان دهم.
آقای مسئول محترم کامنتها من نمی دانم شما چرا یک دفعه کامنتی را به این دلیل نقطه چین می کنید که نام یک نفر را درست ننوشته ولی به این کامنت کاری ندارید که خطاب به جناب یوسف آذربایجان نوشته شده: «این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی ده....»
در مورد حق ویژه برای این و آن شخص باید عرض کنم که این مسئله خود شماست با مسئول سایت و ربطی به من ندارد. فقط می توانم بگویم که من هم با حق ویژه برای هر شخصی مخالفم. هر حقی در سایت یا باید برای همه باشد یا برای هیچ کسی.
باید این واقعیت را پذیرفت که به دلیل تأثیر رژیم شوروی در ایران کل «چپ» و «جریان چپی» قربانیان ایدئولوژی بودند و هستند. صرفاً انرژی داشتن برای به تحقق پیوستن تغییر خوب در جامعه کافی نیست. به رغم آنکه اینها هم اهداف و رویاهایی را برای ایران داشته و یا به عبارت بهتر خوابهایی را برای این کشور دیده بودند اما به دلیل تقلیدی بودن تفکر خود و سرمایهگرا بودن جامعهی ایران حتی اگر به قدرت میرسیدند نمیتوانستند کاری از پیش ببرند و به دلیل سابقهی مبارزهی مسلحانه در زمان شاه، برای حفظ و بسط قدرت خود شاید دیکتاتوری و استبدادی بدتر از رژیم «ملای مطلقهی فقیه» ایجاد مینمودند و همان کشت و کشتاری که رژیم فاشیست بر علیه چپیها انجام داده بود، چپیها بر علیه ملاها و طیف مذهبی انجام میدادند که تفکر ضد اسلامی چپیها نیز این سرکوب و خفقان را تشدید مینمود.
با آنکه ریشهی تفکر کمونیستی به 100 سال پیش به انقلاب بلشویکی 1917 در شوروی میرسد اما هنوز هم میبینیم که این چپیها قادر به پالایش فکری و رها نمودن خود از رسوبات افکار مرتجعانهی کمونیستی نشدهاند در حالیکه در خود روسیه هم کمونیستها از این تفکر ارتجاعی دست کشیدهاند. سازمان مخوف مجاهدین خلق که سابقهاش با جنایت آمیخته است اکنون به عنوان یکی از موانع اصلی تغییر در ایران ایفای نقش مینماید و اکثریت مردم ایران از اینکه پس از این رژیم قدرت به دست آن بیفتد شدیداً وحشت دارند. تفکر کمونیستی کاملاً شکست خورده است اما کمونیستها به دلیل باقی ماندن در نوستالژی گذشته قادر به پذیرش این شکست نیستند و هنوز هم با بت درست نمودن از «کارگر»، شعار توخالی انقلاب کارگران و زحمتکشان را سر میدهند در حالیکه که حتی در خود شوروی هم کارگران صرفاً ابزار و بازیچه برای به دست گرفتن قدرت توسط جنایتکاران خونخواری مانند لنین و استالین شده بودند.
آقای سیروس زنجانی، از انتشار"کامنت های انحرافی" گله کرده و نوشته اید: " تعجب من در این است که چرا مسئول کامنتها این کامنتهای انحرافی را چاپ می کند؟"! منظور شما از کامنت "انحرافی" چیست؟ آیا هر کامنتی که در انتقاد از شخصی که نام برده اید یا در انتقاد از گرایش شما نوشته شود "انحرافی" است و باید سانسور شود؟! همچنین نوشته اید: " اینجا همه به هم فحش می دهند (ظاهرا خیلی هم مودبانه). پان ترکها به پان فارسها و برعکس."! این جمله ی شما متناقض است. چگونه می شود "خیلی مؤدبانه" فحش داد؟! مگر فحش "مؤدبانه" ممکن است؟! روشن است که تعریف شما از "فحش" درست نیست. نوشته های توهین آمیز کامنت ها نقطه چین می شوند و در صورت توهین آمیز بودن تمام یا بخش عمده ی کامنت، از نشر تمام کامنت جلوگیری می گردد. اگر شما "فحشی" دیده اید بطور مشخص بنویسید تا رسیدگی شود. به دید من نباید جلوی آزادی بیان را به بهانه های بی پایه
گرفت. مسأله ی حذف کامنت از زیر یک نوشتار ویژه و محدود کردن نشر آن به "صفحه شما" نیز تنها در شرایطی که عدم ربط آن با نوشتار مربوط کاملاً روشن باشد منطقی است، وگرنه حمایت از یک شخص خاص نباید موجب چنین تصرفی باشد، که این هم نقض اصل آزادی برای تأمین نظر شخصی ویژه است. بطور کلی من با تأمین هرگونه حق ویژه برای اشخاص به بهای پایمال کردن آزادی بیان و انتقاد مخالفم و اگر بنا بر چنین رفتاری باشد، یک لحظه نیز در این مسؤولیت نخواهم ماند.
دوش آب سردی برای اوردغان و اپزسیون اسلامی تروریست ، احرار شام ، جبهە النصر ، جبهەی بە نام ازاد سوریە و تمام اینها .. بریت ماکگورک نمایندەی تام اختیار آمریکا در عراق و سوریە برای جنگ با داعش همە آن را میشناسند کە حرف اول آمریکا را در عراق و سوریە میزند . در اینجا 2 صفتی آمریکا را نیز میخواهم بخصوص بە تورکان ناتو پرست این صفحە نشان دهم کە از یک طرف جو بایدن در تورکیە همراه اوردغان بە پ ک ک و ی پ د نیروهای مسلح سوریە پشت تریبون حملە میکند و از طرف دیگر جناب بریت ماکگورک نمایندەی تام اختیار پنتاگون پای پیادە بە دیدار رهبران ملت کورد بە کوبانی میرود و بر سر رساندن کمکهای آمریکا بە پ ک ک و ی پ د با رهبران کورد در کوبانی صحبت میکند جالب است کە عکسهای
بریت مکگورک را ایشان در این سفر بە کوبانی پخش میکند کە دق آن را بە اوردغان و تروریستهای سوریە کە در ژنف جمع شدەاند بدهد ،،
عکسهای بریت مکگورک قدرتمند ترین مرد آمریکا در عراق و سوریە در کوبانی
همین امروز عکسها هم خیلی خیلی تازە هست یعنی هنوز یک روز از سفر جناب نمایندەی تام اختیار پنتاگون و آمریکا بە کوبانی نگذشتە تورکهای ناتو پرست با چشمان باز نگاه کنند
http://awene.com/article/2016/02/01/50693
این آقای موحدی با رنگ وبوی فرهنگ بگیر بند مجاهدی که خود را با ترمین های دوران کودکی و بیسوادی چپ " ماتریالیست" معرفی میکند که گویا هر که ماتریالیست بود سوسیالیست است. از تاریخ جنبش فدایی هم اطلاع هر چند شفاهی درست ندارد. هیچ گاه جنبش فدایی از " جمهوری سوسیالیستی ایران" به عنوان هدف نام نبرده است بلکه همیشه به جمهوری دمکراتیک خلق اعتقاد داشته است. در ضمن صمد و بهروز دهقانی برایشان مسئله ملی بسیار اهمیت داشت ؛ تلاش این دو عزیر با توجه جو آنزمان که در حد توان به جمع آوری فولکلور و شعر ترکی پرداختند نشان از اهمیت و وجود مسئله ملی تورک بود که بعد از جنبش ملی آزربایجان همه چیز را از صفر شروع کردند تا آنجا که وقتی مرحوم بلود قره چورلو معرف به سهند کتاب "سازیمین سوزو" که اقتباس از اثر جاودانی ده ده قورقوت بود؛ را بیرون داد صمد از خوشحالی در پوست نمی گنجید.
جناب " Anonymj"، نوشته اید: " حناب مسئولان سایت, کامنتها را دستکاری نکنید.شما عمدا در بعضی از کامنها حرف ها را عوض یا حذف میکنید تا کامنت غلط انداز و بی مفهوم شود. این یکی کلکتان هم برملا خواهد شد".
من به عنوان مسؤول کامنت ها تاکنون درهیچ کامنتی حرفی را عوض و نوشته ای را دستکاری نکرده ام. تنها تصرف من در برخی کامنت ها نقطه چین کردن واژه ها، عبارات و جمله های توهین آمیز است. لطفاً کامنت یا کامنت هایی را که می گویید حروف آنها عوض شده و دستکاری شده اند مشخص کنید تا امکان رسیدگی باشد.
تمام جوامعی که به لحاظ فکری رشد یافتهاند با مسئلهی استقلال ملتها بصورت دموکراتیک برخورد نموده و موضوع تمامیت ارضی را بهانهی کشت و کشتار قرار نمیدهند چرا که در این کشورها این تفکر کاملاً جا افتاده که مرزهای قراردادی جغرافیایی که به دست انسان وضع شدهاند به دست انسان هم میتوانند تغییر یابند و حق انتخاب برای زندگی در درون این مرزها کاملاً داوطلبانه و اختیاری میباشد همانگونه که اسکاتلندیها در همهپرسی برای جدایی از بریتانیا رأی به ماندن دادند و یا با کسب اکثریت کرسیهای پارلمان ایالت کاتالونیا توسط استقلال طلبان زمینه برای جدایی آن از اسپانیا مهیا شده است اما وقتی به کشورهای عقبماندهای مثل ایران میآییم تحت عظمتطلبی پارسی/آریایی «تمامیت ارضی» مثل چماق بر سر ملل غیر فارس کوبیده میشود چرا که در چنین جوامعی «انسان» ارزشی داشته و باید بردهی «خاک» باشد.
اینکه عدهای در خیالاتشان «ایران توهمی» با تمدن چند هزار ساله ترسیم نمودهاند برای من تورک آزربایجانی ارزشی ندارد آنچه مهم است میخواهم در جهان جدید جایگاه خود را پیدا نموده و در زیر پرچم مختص به سرزمین خود که دربرگیرندهی مؤلفههای هویتی ملتم باشد زندگی نمایم نه آنگونه که خدایان فارسستان برایم تحمیل و مقدر نمودهاند. من یک ایرانی «صرفاً شناسنامهای» هستم و هیچگونه تعلق خاطری به این «کشور» و «تاریخ مملو از دروغ آن» نداشته و نه فقط نتوانستهام چیزی در آن برای افتخار نمودن پیدا نمایم بلکه چنگالهای راسیسم فارس را هر لحظه بر روان خود احساس نمودهام و دلیلی نمیبینم بالأجبار به «زبان تحمیلی و بیگانهی فارسی» تکلم نموده و در زیر پرچمی زندگی نمایم که از آن نفرت دارم. از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هر جنبهی دیگری نه تنها منفعتی در باقی ماندن آزربایجان جنوبی در استعمار و استثمار فارسستان نمیبینم بلکه هر روز بیشتر از قبل و با تمام وجود محو زبان، هویت و سرزمین تاریخی ملتم را احساس مینمایم. این جغرافیای موسوم به ایران برای ما تورکهای آزربایجان جنوبی چیزی غیر از «تحقیر» و «تحمیق» نداشته است. «ایران» ارزانی «ایرانپرستان»، «فارسپرستان» و «آریاپرستان». آزربایجان جنوبی ما هیچ قرابت و سنخیتی با فارسستان نداشته و دلیلی بر حیات مشترک با آن وجود ندارد.
این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی ده.... دنبال خانه کدخدا میگشت . این جناب در این سایت ایرانی فارسی زبان از موحدی، رهن و سرقفلی میخواهد چون او بعد از یوسف آذربایجان به این سایت آمده . یا مدتی پیش به آن جوان لارستانی میگفت شما تازه آمدید چرا اینقدر اینجا بلند حرف میزنید ؟ ! این .... طلبکاری ، تمام رفتار و گفتار .... تجزیه طلب را نشان میدهد که در خانه میزبان ،مانند ایرانزمین ، برای صاحبخانه قانون تعیین میکنند .
ای کاش در این بخش صفحە شما کە کامنت گذاران کامننت مینویسند این تکنولوژی وجود داشت و حتمأ هم وجود دارد ولی ای کاش ایران گلو بال هم برای هر چە بهتر دیالوگ و بحثها از آن استفادە میکرد کە همە متوانستند مستقیمأ در مورد هر کامنت زیر همان کامنت بە بحث ادامە دهند مثلأ در زیر این اعلامیەی فدائیان خطاب بە خمینی کە جناب توکلی پخش کردند کامنتهای زیادی نوشتە شدە مثلأ من دوست داشتم نە در زیر اعلامیە کامنت بگذارم ولی میخواستم در جواب چند کامنت گذار زیر کامنت آنها نظر خودم را بیان کنم ولی متأسفانە با این شیوەی کنونی کامنت گذاری ایران گلوبال کامنتها خلی از هم دور می افتند
آقای یوسف آذربایجان، کسی مثل شما وآقای ائلیار می خواهید از هر فرصتی تبلیغ قومیتگرایی وتجزیه طلبی ترکی بکنید ، اما به چه قیمت؟ شما می خواهید غیر مستقیم رفقای شهید فدایی خلق مثل رفیق فلک مناف تبریزی واسطوره مقاومت چریک فدایی رفیق علیرضا نابدل را قومیتگرای ترک جا بزنید، اما کیست که نداند این دو فدایی آرمانشان جمهوری سوسیالیستی ایران بود واگر شما برخی از شعارها وسرود های سازمان چریکها را در آن زمان ببینید از افتخارات ایران با ستان ومیهن پرستی واستفاده از واژه هایی مثل فره ایران وایران کنام شیران استفاده شده است در نظر رفقای جانباخته خلق علیرضا نابدل وفلک مناف تبریزی قومیتگرایی ترک وتجزیه آذربایجان مضحک بود آنها آزادی وعدالت را برای همه خلق ایران از فارس وآذری وکرد ولر بلوچ و..... می خواستند پس خواهش می کنم از قهرمانان فدایی خلق ایران سوء استفاده نکنید، آقای یوسف شما می گویید من به فرزندانم یک
کلمه فارسی یاد نداده ام که به نظر من افتخار ندارد بلکه .... هم دارد، رژیمی شبه آپارتاید وشبه فاشیستی مثل اسرائیل با تمام افکار نژاد پرستانه اش اما در مدارس به کودکان اسرائیلی عربی هم یاد می دهند ویاد گرفتن عربی اجباری است، شما ها باید بدانید تا زمانی که خطر تجزیه طلبی وقومیتگرایی که خود زاییده 37 سال حیات ننگین رژیم پلید اسلامی و...رزنی آخوند ها ست برطرف نشده افکار عمومی مردم ایران به قومیتگرایی حتی گذاشتن اسم ترکی حساس هستند، شاید تا اندازه ای افراطی باشد اما طبیعی ولازم است،ولی زمانی که رژیم سرنگون شد وخطر تجزیه برطرف شد مردم ایران می پذیرند که در مدارس زبان ترکی آذری هم تدریس شود وکتاب به زبان ترکی آذری هم چاپ شود هرچند آذربایجانیهای ما ترک نیستند وزبانشان ترکی شده است درآن زمان شما هر اسمی را که دوست داشتی روی خود بگذار مثلا اسم خود را بگذار آجولان ایتمات ویا اسم فرزندانت را بگذار اوگتای جغتای وجوجی. مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی پاینده باد ایران زنده باد خلق
سرتیپ ایگور کوناشنکوف، سخنگوی وزارت دفاع روسیه در واکنش به ادعای ترکیه در باره نقض حریم هوایی این کشور توسط جنگنده روسی سوخو34، اعلام کرد "کسانی که بدون رسیدگی به این قضیه، در باره عواقب این نقض هشدار می دهند، باید ابتدا به عواقف تله ای که توسط طرف ترکیه ایجاد شده، بیاندیشند".
سرتیپ ایگور کوناشنکوف، سخنگوی وزارت دفاع روسیه در واکنش به ادعای ترکیه در باره نقض حریم هوایی این کشور توسط جنگنده روسی سوخو34، اعلام کرد "کسانی که بدون رسیدگی به این قضیه، در باره عواقب این نقض هشدار می دهند، باید ابتدا به عواقف تله ای که توسط طرف ترکیه ایجاد شده، بیاندیشند".
سرتیپ کوناشنکوف با اشاره به اینکه وزارت دفاع روسیه مطالب ویدئویی را از استقرار توپ های خودکششی کالیبر بزرگ در خاک ترکیه در نزدیکی مرز با سوریه در اختیار دارد، گفت: "ما این مطالب ویدئویی را از یکی از گروه های میهن پرست سوری دریافت کرده ایم".
وی ادامه داد: "در این ویدئوها دیده می شود که این توپ ها به سوی سوریه و بخصوص نقاط مرزی آن شلیک می کنند".
کوناشنکوف گفت: "این حقیقتی انکارناپذیر است که ثابت می کند نظامیان ترکیه با استفاده از توپ های کالیبر بزرگ، چندین بار به گلوله باران مناطق مرزی سوریه دست زده اند"
شاید تسخیر از الیار باشد که در گذشته بارها خودش را اینجا مسئول کمنت ها جا میزد تا میان ترکها لاف برود و فارسها را بترساند . من خودم بارها اینجا خواندم که چگونه به کاربران میگفت وی مسئول بخشهای مختلف و کمنت های آن بخشهاست .
من حتا درباره این کار ار او چند کمنت فرستادم . کاربران دیگری مانند جمال نیز در اینجا بارها به وی اشاره کردند.
مدتی بود که جناب ائلیار مقاله نمی نوشتند و گویا ایران پرستان حوصله شان سر رفته بود و کسی را پیدا نمی کردند که به فحش ببندند. حالا دوباره جناب ائلیار پیدایشان شد و موج حمله به ایشان از سر گرفته شد.
اینجا جای بحث بر سر «نامه سرگشاده چریکهای فدایی خلق به خمینی» است یا جایی برای حمله به جناب ائلیار؟
تعجب من در این است که چرا مسئول کامنتها این کامنتهای انحرافی را چاپ می کند؟ آیا مطابقت مقررات سایت و آنچنانچه بارها جناب توکلی اعلام کرده اند، این کامنتها نباید به «صفحه شما» منتقل شوند؟ و یا اینکه به دلیل زیر پا گذاشتن حریم شخصی افراد چاپ نشوند؟
البته مسئله فقط به حمله به جناب ائلیار ختم نمی شود. اینجا همه به هم فحش می دهند (ظاهرا خیلی هم مودبانه). پان ترکها به پان فارسها و برعکس.
همه مسائل ایران به کنار رفته اند و فقط فحاشی مانده است. وای به روزی که ایران به دست این اشخاص بیفتد! چوبه های دار
از همین حالا برقرار هستند تا مخالفین را آویزان کنند!
بله این است تعداد شش هزار از ده ها و صدها هزار خود فروخته و منافع خود پرست نیست که تقاضای جنباتمه زدن سرسفره چپاول آخونها را دارند که با لگد پرانی سر سفزه نشینان مواجه شدند و اعتراض می کنند اینها موجودات فاجعه ای را دانسته دامن میزنند که تایید حکومت آخوندها است ! باید از این موجودات که ننگ انسانی و ننگ انسانیت و فهم و شعور آدمی در ایران هستند پرسید که بعد از گذشت سی و چند سال هنوز از ماهیت آخوندها و حکومت نمایشی آخوندی بی خبرند؟!
سلام-این آقای موحدی بقول خودش نیمه تورک ونیمه گیل بدجوری میدانداری کرده وفکرمیکندرضاشاه است وخودش قانون بنویسدوقانون اجراکند.
این آقافکرکنم بجای امرونهی کردن اول اینترنت رابازکندوببیندگیل ها درویکی پیدا ازکجاآمده وپنجاه سال وحال چندنفربودندوهستند بعدتورکان آزری رابه ترکیه وآزربایجان تبعیدکند.
ایشان فکرمیکندلیدرسیاسی ورهبرکل اپویسیون ایران است وتوهم ازوجوش جداناشدنی گشته ....
لطفا کمترتعیین تکلیف کرده بهرکس هرچه دلش میخواهدنپراند.ما دراین صدسال زیاداین گونه امرونهی کننده دیده ایم واداره ارشادوسازمان امربه معروف ونهی ازمنکرنیزیکی ارآنهاست.
این رفیق مامثل اینکه این همه نوشتجات رانمی خوانندوهرروزیک فتوامیدهد.ماتوکان هویت طلب شماهرچه دوست داری بخوان
دیگرباطناب هیچ خمینی وپان ایرانیست وتمامیت وخاک پرستی واردچاه نخواهیم شد.اگرلازم باشدخودمان برای
خودمان چاه خواهیم کند.صمدبهرنگ.علیرضانابدل.ستارخان.ساعدی.خمینی.خامنه ایی.ائیل یار.وهربنی بشری بیایدحتی آن کس امام زمان شماباشد،مادیگرچماق آنهانخواهیم شد.شماهم بیخودخودراخسته نکن واگرمیتوانی یک کم کتاب خودشناسی وکتاب های حقوقی بخوان.
مارگزیده ازهرریسمانی بایداحتیاط کند.شما راتوهم برداشته این جاتازه آمده ویاخودرابه آن راه نزن ،جنبش استقلال طلب آزربایجان راه خودرامیرودودرکنارآن به تمام ملت های درون ایران احترام وارزش قایل بوده ولی ازحق خودبهیچ وجه عدول نخواهدکرد.
شماهم هرراه ونقشه داری، برای خودنگه دار،وبابچه هم طرف نیستی،که بیایی هرروزودرهرمتن بخواهی به همه بتازی.
اگرخیلی زرنگی بروبه ولایت خودبرس که جاده داشته باشد.این جاده وراه را برای دیگران نساز.
آیا آ.الیار اجازه داشت کمنت های زیر مقاله خود را حذف کند یا خیر ؟ پس سانسور دهها کمنت حذف شده زیر نوشته های ایشان در طی چند ماه گذشته را چه کسی بعهده میگیرد ؟
این بار حق راباید به اقای لوائی داد که باور دارد ..در اینکه ایران نظریه ندارد هیچ شکی نیست.) اما ایران دشت های مغان و یا کوه الوند نیست بلکه گروهای سیاسی هستند که به این کشور شکل میدهند. مانند حزب توده و فدائیان و جریانات دینی غالب و مغلوب و جریانات دیگر . برنامه سازمانی مانند حرب توده چیست؟ ایجاد کشور کومونیستی ؟ ایا غیر از این است ؟ برنامه جریانات دینی چیست ایجاد حکومت قرانی و پیروی از مبانی شریعت . برنامه حزب دمکرات کردستان چیست ؟ جدائی بخشی از ایران و ایجاد دولت کرد. برنامه خود اقای لوائی چیست ایجاد دولت ترک.
توجه دارید که همه برنامه دارند ولی نه برای ایران بلکه برای تجزیه و حکومت دینی و یا کومونیستی . اقای لوائی درست میگویند ولی پاسخ ایشان پاسخی محلی وقومی است و نه برای همه ایران .ما اکنون نتیجه کار سازمان فدائی رابرای نمونه
از روز نخست تا کنون بررسی میکنیم .نتیجه تولدی خونین که با ترور اغاز میشود و سپس همکاری با مرتجعترین نظام اسلامی و همکاری با حزب توده و پشت پا زدن به همه ارمانهای خلقی و قومی و ازادی خواهانه . ایا باز ایران مقصر است و یا کسانیکه با چمدان ا ز المان شرقی به ایران وارد شدند. زحمت و جانفشانی از ان چریکهای فدائی خلق و ملیونها توده مردم و استفاده تبلیغاتی از ان حزب توده و اخوندها. ایا هدف فدائی های نخستین این بود ؟
جناب موحدی ! کمنت من در رابطه با مقاله این شخص در باره فداییان را در دیروز نگاه کن لطفن . این شخص همیشه در این سایت از حق ویژه ای برخورد بوده که کاملا اشتباه ناعادلانه فرصت طلبانه و غیراخلاقی است . این شخص زمانیکه مسئول کامنت بود صدها کمنت من ضد تجزیه طلبان آذری و راسیست را سانسور کرد و روزانه به دهها کمنت پان ترک نژادگرا امکان جعل و دروغ و تحریف میداد . من اگر وقت داشتم حتی علیه ایشان شکایت میکردم . اگر توکلی این کمنت ها را دوباره اجازه درج بدهد ، معلوم میشود این شخص چه شخصیتی دارد . من در خاتمه در کمنت هایم فقط بخودش میپرداختم چون میدانستم کمنت ها را میخواند . از این جهت انتقام خدا و خلق و ایرانزمین را از او گرفتم . چون روزانه با دهها کمنت خود این صفحه را نیز اشغال کرده بود و خواننده نمی توانست کمنت دیگرا ن را پیدا کند .
ضمن تشکر از آقای ائلیار باید بگویم که مسئله ستم ملی در بین مبارزین آذربایجانی همیشه در اولویت بود منتها وقتی این مبارزین در حلقه تشکیلات قرار میگرفتند مسئله ستم ملی از رونق میافتاد و مسئله پله ارتقاء تشکیلاتی و امثالهم جای ستم ملی را میگرفت که خود بحث درازی دارد و من سعی میکنم بشکل مفصل و با فاکتها مختلف در این باره نوشته ای تهیه کنم .برای خاطره از گذشته باید بگویم که اشعار حیدر بابایه سلام شهریار را برای من شهید فدائی مناف فلکی داد که بشکل نوشته روی کاربون بود و یا برخی از اشعار ترکی نابدل را و مناف همیشه در حال جمع آوری بایاتی های ترکی آذربایجانی بود که خود داستانی دارد .
آقای موحدی اسم جنابعالی را من چند هفته است که در سایت ایرانگلوبال میبینم یعنی از راه نرسیده برای دیگران تعین و تکلیف میکنی آقای فارس ما در ایران ترک داریم اگر به مردم عادی نیز مراجعت بکنی میگوین ما ترکها و شما فارسها یا بر عکس ما فارسها و شما ترکها و این در رابطه با کردها و دیگر ملل مثل عربها و بلوچ و ترکمن ها نیز گفته میشود حالا جنابعالی تشریف آورده ای و به ٣٠ میلیون ترک در ایران میگو ئی که نگو ترکم و الا باید بروی ترکیه و خنده دار تر از همه با نام سوسیالیزیم نیز تشریف فرما شده ای بنازم به این سوسیالیزیم و طرفداری از طبقه کارگر ، واقع که خجالت آور است .راستی هیتلر و فاشیستهای آلمان نیز طرفدار سوسیال فاشیزیم بودند .کلمه آخر این که من جد اندر جدم ترک بود و به فرزندانم نیز یک کلمه فارسی یاد نداده ام .
جنابعالی اگر خود را ترک میدانی تشریف خود را ببر ترکیه اینجا ایران است، با شما باید اینگونه صحبت کرد چون تجزیه طلب وپان ترک هستید واگر شما این افکار را نداشتید بنده هیچ وقت اینگونه با شما سخن نمی گفتم.
جناب آقای توکلی این که نشد! خوب شما اجازه انتشار کامنتهای توهین آمیز را ندهید ، یابه ایشان بگویید انحرافی ننویسد ، ایشان در مقاله فداییان در ماورای غبار زمان سیاست بزن در رو اعمال کرده وسعی داشته رفیق قهرمان علیرضا نابدل را قومیتگرای ترک جا بزند، وبعد کسی نتواند پاسخ ایشان را بدهد.
چون، چند بار به همکارمان ایلیار توهین شد، با هم به این نتیجه رسیدیم بهتر است، امکان کامنت گذاری ایشان بسته به ماند. طبیعتا اگر دیگر نویسندگان هم تقاضا کنند،چنین خواهد شد
.... اخه بچه ١٤ساله كه با شوسته شوى مغزى رفته به جنگ ميخواى ماشين بگيره برگرده خونه؟
برای ترکپرستان و تازیپرستان ، در باز است و جاده دراز و وقت تنگ ! ممانعتی برای نگهداشتن شماها وجود ندارد. در جایی دیگر غیراز ایران آریایی ؛ هویت خود را بیابید.
اگراز صراحت کلام کاویانیان ناراحت می شوید، بدانید که با امثال شماها در درون و برون از میهن تعارف را کنار گذاشته ایم!
همچنانکه به خاطر اسید پاشی اصفهان، در سلفچگان از کاویانیان بدون تعارف ، پاسخ گرفتند!
روز به روز ترس مردم سلحشور و غیور ایران بخصوص کاویانیان ،که براستی فرزندان راستین شرف نیاکانی هستند؛ از شما ناپاکان تازیپرست ، کمتر شده و بدانید بزودی با شناسایی شدن شما ها سگان زنجیری جمهوری اسلامی، خانواده هایتان در شهرستان های دیگر از خشم دیگر کاویانی ها در امان نخواهند ماند.
جناب مسئول محترم کامنتها. متاسفم که نمی توانم حرف شما را قبول کنم. همانطور که خودتان نوشته اید وقتی زیر یک مطلب اقتصادی کامنتی درباره ی زادروز یک ترانه سرا نوشته شود آن کامنت نامربوط است و طبق نوشته آقای توکلی باید به صفحه شما منتقل شود که در این صورت نه آن کامنت سانسور می شود و نه اینکه موضوع بحث زیر مقاله اقتصادی عوض می شود.
مسئولیت شما چه معنایی دارد؟لطفا مرا روشن کنید که کامنتهای مربوط به مسائل ملی و پانترک و پان فارس چه ربطی به «نامه سرگشاده...» دارند؟
مسئله این است که وقتی کامنتی زیر مقاله اقتصادی از یک ترانه سرا حرف می زند و آن کامنت چاپ می شود، زنجیره کامنتهای مربوط به ترانه سرا پشت سر هم می آیند و بحث را منحرف می کنند. شما اولی را منتشر می کنید و طبیعتا نمی توانید دنباله زنجیره را ببرید.
تعجب آور است که هر موقع کامنت توهین آمیزی چاپ می شود شما مدعی می شوید که یک نفر دیگر آن را چاپ کرده است! پس این
برعکس آنچه که شما ادعا کرده اید انتقال کامنتهای نامربوط پیشنهاد من نیستند بلکه طبق گفته آقای توکلی قانون سایت هستند. انتظار من خواننده این است که شما بهعنوان مسئول کامنتها این قانون را رعایت کنید.
نوشته اید که من بیطرف نیستم. بله این واقعیت دارد و من بیطرف نیستم همانطور که شما بیطرف نیستید. ولی فرق بین من و شما این است که در اینطور مواردی که در مورد «نامه سرگشاده...» پیش آمده، بیطرفی را رعایت می کنم و اگر به کامنت قبلی من مراجعه کنید خواهید دید که خواستار اجرای قانون سایت و انتقال کامنتهای هر دو طرف به «صفحه شما» شده ام ولی شما این بیطرفی را رعایت نمی کنید و حتی به من در یک «سویه» خاصی ایراد می گیرید. شما اگر بیطرفی را رعایت می کردید می توانستید در همین مورد یا در مورد قبلی که بحثی بین من و جناب ایستا درگرفت به ایشان بگویید که اتهام استفاده از آیدی متعدد در مورد من بیمورد است و شما اگر بیطرف بودید مجموعه کامنتهای مرا که حداکثر می تواند 20 کامنت باشد جلو خود بگذارید، نظری به آنها بیندازید و اتهام بیمورد به من نزنید.
افظه تاریخی ضعیفی ندارم
تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهیم داد منطقه امنی با نام کشور مستقل کردستان، برای رژیم صهیونیستی و تروریست ها فراهم شود
چند سال پیش بود که رئیس جمهور وقت امریکا اقای بوش پسر، طی اظهاراتی عجیب!!! از به راه انداختن جنگ های صلیبی جدید علیه مسلمانان خبر داد،که واکنش شدید وجدان های بیدار و دنیای اسلام را به همراه داشت .بعد از چند سال کندولیزا رایس در تلاویو اصطلاحconstructive chaos (منطقه و یا ساختمان با هرج و مرج )را برای اولین بار برای خاورمیانه نوین در اینده به کار برد !!!این اولین اظهارات یک مقام بلند پایه یک کشور در مورد خاورمیانه بود .در همان سال ریچارد رالف سرهنگ ارتش ایالات
متحده امریکا نقشه خاورمیانه جدید را در مجله ارتش امریکا چاپ کرد و از تشکیل کشور کردستان ازاد و بزرگ خبر داد !!!بعد از چند سال و نا امن شدن خاورمیانه، گروهک تروریستی داعش یک دفعه مثل قارچ رشد کرد و خبر اشغال بدون درگیری !!!موصل توسط این گروهک تروریستی منتشر شد ،که همه انسان های با وجدان را شدیدا ناراحت و نگران کرد.و این مسئله را برخی کشور های غربی بهانه کرده و به اقلیم کردستان عراق سلاح های سنگین دادند!!
حالا هم رژیم کودک کش اسراییل از حمایتش مبنی بر تشکیل کشور مستقل کردستان در عراق خبر می دهد!!!
در مرکز دنیای اسلام و در نزدیکی پایتخت جهان تشیع منطقه ای امن برای رژیم صیونیستی و صدور و تقویت گروهک های تروریستی پ ک ک ،پژاک،ی پ گ و...!!!تا مسئله فلسطین و قره باغ از یاد رود و منطقه و کشور را نا امن کنند و منطقه از این وضعیت نتواند رهایی یابد!!!
گروهک هایی که همیشه در کوه های قندیل در شمال عراق نزدیکی مرز بین ایران و ترکیه برای خود منطقه امن یافته اند و دستشان به خون پاک جوانان این مملکت و کشورهای منطقه الوده هست ،حالا می خواهند وارد شهر شوند و حکومت داری کنند؟؟؟
در روزهای اخیر عملیات و تحرکات تروریستی ،گروهک تروریستی پ ک ک در ترکیه افزایش یافته ،و از طرفی دیگر هم گروهک تروریستی پژاک شاخه ی ایرانی پ ک ک طبق اظهارات سرکرده گروهک تروریستی پ ک ک عبدالله اوجالان ،در کتب این گروهک.تحرکات تروریستی و حمله به مرزبانان ایرانی در مناطق مرزی شمال غرب کشور هم که همزمان افزایش یافته ،و حالا هم ادعای حمایت رژیم صیونیستی از تشکیل دولت کردستان !!!وقتی از اول مسئله را بازبینی میکنم ،میبینم اگر امروز تمام مسئولین کشور ،تمام نویسنده ها و وجدان های بیدار ،امروز عمل نکنند ،فردا پشیمان خواهیم شد .چون دشمنان برنامه شوم بلند مدتی دارند...
نه دوستان تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهیم داد منطقه امنی با نام کشور مستقل کردستان، برای رژیم صهیونیستی و تروریست ها فراهم شود تا از امکانات لجستیکی،اقتصادی و سیاسی بیشتری بهره ببرند ،ما اذربایجانی ها همیشه اگاهیم و جوانانی از نسل باکری ها داریم و در طول تاریخ نشان داده ایم ،که در مقابل دشمنان و تروریست ها سر فرود نمی اوریم و در هر زمان و مکان آماده ایم تا تروریست ها و دشمنان را تا آخرین منزل گاهشان دنبال کرده و به هلاکت برسانیم .
احمد حبیبی
جناب ایستا باز هم شما .... اتهام بدون دلیل زدید و حرف "پربها" فرمودید.
اول شما لطف کنید و اسناد و مدارکی را که دارید بیاورید و یک نقل قول کوتاه از من بیاورید که نشان بدهد من پانترک هستم. بعد می توانیم باهم صحبت کنیم.
در این کامنت هم به من اتهام زده اید که با آیدی های متعدد می آیم. لطفا این را هم ثابت کنید.
امروز خبر گزاری ها اعلام کردند که رهبر یکی از حربهای المانی خواهان تیراندازی به سوی پناهنده گانی است که وارد المان میشوند. این خبر همه جهان را تکان داد و خبرنکاری مدعی شد که پیشنهاد تیراندازی به پناهنده در حقیقت در قوانین کشور یک بند قانونی است و مجلس المان انرا تصویب کرده است. اما ما به عنوان ایرانی وظیفه داریم که کار ی نکنیم که هم وطنهای ما اواره شوند و روزی پناهنده ایرانی از هر قوم تبار در مرزهای المان باتیر ژرمنها به زمین افتتد. انقلاب ننگین ضدایرانی اسلامی باعث اواره گی هزاران ایرانی شد و مرگ نا خواسته شد و امید است انقلاب دیگری در راه نباشد .
ذدتاین جناب دیرنج مین ائللی خودشان اعتراف کردند که به دنبال یوگسلاویزه کردن ایران ومتلاشی کردن جامعه ایرانی هستند، ودر ضمن گفتند که ما جدایی طلبان حاضر نیستیم همراه با خلق ایران با رژیم مبارزه کنیم وبه نظر من منظور ایشان این بود که اگر به فرض ما بارژیم اگر مبارزه ای هم بکنیم مبارزاتمان جدا از خلق ایران خواهد بود.
آقای موحدی آیا میدانی که اسم مستعار علی رضا نابدل چه بود و اشعار ترکی اش را با نام اوختای پخش میکرد یعنی همان نامی که تو از آن ترس و وحشت داری و با مسخره نوشته ای « اسم فرزندانت را بگذار اوگتای جغتای وجوجی. و اینکه مجموعه بایاتی های «اشعار شفاهی خلق » آذربایجان توسط صمد بهرنگی بهروز دهقانی و همکاری مناف فلکی جمع آوری شده و انتشار یافته و کتاب پاره پاره مجموعه اشعار شعرای آذربایجان بزبان ترکی توسط صمد بهرنگی « اسم مستعار قارانقوش » .انتشار یافته آنهم در زمانی که کتاب سوزان دولت ایران انتشار یک صفحه نوشته به ترکی را در پرونده های زندانیان سیاسی مترادف وابستگی به اجنبی محسوب کرد و به زندان دراز مدت محکوم میکردند . بنده بخاطر داشتن کتاب هوپ هوپ نامه شاعر نامدار آذربایجان در سن ١٧ سالگی اولین بار بازداشت وتحت شکنجه قرار گرفتم و یاد محمد قاضی شاگرد صمد بهرنگ بخیر که بخاطر پخش اشعار ترکی
ترکی اوختای « نابدل» توسط ساواک آنقدر شکنجه شده بود که بعد از سه ماه از آزادی باز هم بوی بد زخم های چرک کرده اش میآمد و این محمد توسط رژیم وارث یعنی خمینی اعدام شد .کسانی که قصاص قبل از جنایت می کنند، وپیشگویی می کنند که اگر سازمانهای کمونیستی ایرانی بعد از انقلاب 57 به قدرت می رسیدند مانند ملا ها جنایت می کردند ویا سازمان مجاهدین خلق ایران را سازمانی مخوف معرفی می کنند ویا رفیق لنین کبیر را جنایت کار خونخوار معرفی می کنند، اول اینکه هیچ بویی از اخلاق وانصاف نبرده اند وبعد اینکه هیچ شناخت واطلاعی از تاریخ ایرانی جامعه ایرانی جنبش چپ ایرانی جریان شناسی گروههای چپ ایرانی وتاریخ شوروی ومنطقه ندارند، در اینجا به تارخ شوروی وشخص رفیق لنین کبیر وانقلاب اکتبر نمی پردازم، بلکه به سازمانهای مارکسیستی ایرانی ومجاهدین می پردازم، هسته اصلی تبلیغات بر علیه سازمانهای مارکسیستی ایرانی ومجاهدین خلق، مربوط به رژیم اسلامی ودستگاه اطلاعاتی وامنیتی آن است، تا از یک طرف مردم به فکر تغییر وضعیت نیافتند واز سوی دیگرهمه را شریک جرم جنایات خود کنند، البته کینه تاریخی
سلطنت طلب ها را نباید نادیده گرفت، مردم جنایات رژیم خمینی را دیده وتجربه کرده اند، سلطنت طلبها با طرح چنین ادعاهایی بر علیه مارکسیستها ومجاهدین که امتحان پس نداده هستند، مارکسیستها ومجاهدین را بدتر از خمینی معرفی می کنند تا نتیجه بگیرند خودشان با وجود همه جنایاتی که انجام داده اند نیروی اصلح در کشور هستند تا بلکه دوباره به قدرت باز گردند اما غافل از آن که چرخ تاریخ به عقب باز نمی گردد، در بعد از انقلاب مارکسیستها ومجاهدین خواهان برگزاری محاکمات علنی ساواکی ها وشکنجه گران وناقضین حقوق بشربا حضور هیات منصفه مرکب از اقشار گوناگون مردم بودند، اتفاقا بسیار روی این مسئله تاکید می کردند که با افشای این دسته از اعمال وشکنجه ها دیگر امکان وقوع دوباره آن نخواهد بود وخواهان تبدیل شدن زندان اوین به موزه بودند. مارکسیستها ومجاهدین ، پیشروترین ، آگاه ترین، مترقی ترین، شجاع ترین وجان برکف ترین نیروهای جامعه ایران ومنطقه بودند، اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران وهنرمندان ودانشگاهیان ونیروهای فهمیده واقشار آگاه جامعه یا از میان آنها برخاسته بودند ویا از هواداران وحامیان آنها به شمار می رفتند، کل سازمانهای مارکسیستی ایران وسازمان مجاهدین خلق ایران این دسته افراد را نمایندگی می کردند، معلوم است چنانچه قدرت دست این نیروها می افتاد اوضاع از اساس فرق می کرد، آیا اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند وضع اجتماعی سیاسی اقتصادی نظامی از حال حاضر بدتر می شد؟ من حقیقت را می گویم اگر مارکسیستها یا مجاهدین به قدرت می رسیدند ما با توجه به ثروتهای انسانی وطبیعی کشورمان مطمئنا به یکی از قدرتهای جهانی بدل می شدیم، که متاسفانه مردم ایران وپیشتازان مارکسیست ومجاهد قربانی جنگ سرد شدند. هرچه برنامه ریز واقتصاد دان ونیروهای فهمیده بود به مارکسیستها ومجاهدین گرایش داشتند که بسیاری از آنها پاکسازی شدند، آیا در صورت قدرت داشتن این افراد وضع عالی نمی شد، در دوران پهلوی بسیاری از برنامه ریزان اقتصادی سابقه چپ داشتند. باز می پردازم به غرض ورزی که بر علیه مارکسیستها ومجاهدین صورت می پذیرد فرض کنیم اگر داد گستری وتیم قضایی ایران به دست مارکسیستها یا مجاهدین می افتاد آیا وضعیت بدتر از این که هست می شد، برچه پایه علمی این حرف زده می شود که مارکسیستها ومجاهدین مانند ملاها عمل می کردند، مارکسیستها ویا مجاهدین اگر به قدرت می رسیدند در محاکم قضایی از مضامین حقوقی جهانی ومدرن استفاده می کردند ودیگراز مفسد فی الارض ومحارب با خدا ومرتد وباغی ویاغی وطاغی خبری نبود، این نیروها که خواستار هیئت منصفه تشکیل شده از اقشار مختلف مردم بودند مگر می توانستند جنایت کنند، آیا حقوقدانان نزدیک به سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین مثل شکرالله پاک نژاد ، هدایت الله متین دفتری ، محمدرضا روحانی، هوشنگ کلانتری، ناصر کاخساز، محمدرضا کاخساز، بدتر وخطرناکتر از دایناسورهای حوزه علمیه قم بودند. هر کشوری شرایط خاص خود را دارا است وطبیعتا جنبش چپ ایران هم شرایط خاص خود را دارا بود ومنطبق با شرایط ایران بود ، جنبش چپ ایران را نباید با هیچ جنبش چپ دیگر کشورها ویا حتی در آن زمان با سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی مقایسه وشبیه سازی کرد. در آخر می خواهم بگویم وتا کید کنم که یک موی گندیده سازمانهای مارکسیستی وسازمان مجاهدین خلق ایران، سازمانهای مارکسیستی که می گویم منظورم از چریکهای فدایی خلق اقلیت هست تا فداییان خلق اکثریت از مائوئیست ها گرفته تا حزب توده وحزب کمونیست کارگری وراه کارگر وپیکار وجبهه دموکراتیک ملی، هزاربار به رژیم جنایتکار وچپاولگر وپلید جمهوری اسلامی ورژیم استبداد سلطنتی پهلوی می ارزد. مرگ برخامنه ای ، لعنت برخمینی، نابود باد بقایای استبداد سلطنت پهلوی، نابود باد توطئه های تجزیه طلبان پانترک و پان کرد و.....کدام پاکسازی اتنیکی؟! کدام جنایت؟! چه علتی باید داشته باشد که من موافق پاکسازی قومیتی در آذربایجان باشم ، مگر من از انسانیت تهی شده ام که شما اینگونه مرا مورد عنایت قرار می دهید ، مگر من دیوانه شده ام که دوست داشته باشم هم میهنان آذربایجانیم مورد تعدی وجنایت قرار بگیرند ، مشکل من فقط با تجزیه طلبان پان ترک است ، برادران وخواهران آذربایجانی هم میهن وهم خون من هستند ، غرض ورزی وکینه نسبت به ایران وایرانی شما را بدان جا کشانده است که چنین حرفها واتهامات عجیب وغریب به بنده می زنید که مرغ پخته را به خنده وا می دارد، نمی دانم ویا شاید خود چنین تفکراتی داشته باشید وخواهان جنایت برعلیه به قول خودتان فارسستانی ها باشید.
سلام-مقاله شماعین واقعیت است .دنیادیگرعوض شده ودیگرعصرودوران زوروپدرسالاری جای خودرابه گفتگو ومدنیت وعقلانیت داده است.همه بایدعصرانقلاب انفورماتیک وانفجاراطلاعات رادرک کنند.فیلترشکن های مجانی بااینترنت درجانه ودردستان هرزن ومردی وشهری وروستایی اخباردنیا وتاریخ وحقوق مدنی رابه مردم درس میدهد.
وبگذاریم آنهابرای مانسخه نپیچند.بهترین راه برای سردارومردار.شئونیسم وباستانگرا.سوسیالیسم وفاشسیم وتمامیت خواه پیروی ازقوانین دنیای متمدن وخروج ازوحشیگری صدسال سیاست اعمال زوربه دیگران است.اینترنت سردار.فارس.تورک.عرب.عجم .مرزهای پوشالی دولت هاراشکسته وهربسیجی وآدمکش وروشنفکرمیتواندازآن استفاده کرده وپیام خودرابه هم ولایتی وغیرولایتی برساند.
دیگرکسی رانمیتوان مجبورومحصوردریک تونل سیاه خواست چندنفرنگه داشت.هرکس درایران هم اکنون درپنج گروه شعروتاریخ وسیاسی وادبی.موسیقی عضواست .انسانهایی دراین گروه هافعالیت میکنندکه دیگرهیچ کس راتوان جلوگیری ازدرج
آن هانیست.پس همه بایدازعلم وعقلانیت وحقوق مساوی حرف زده وعوامفریبی نکنند.مادیگرتحت هیچ شرایطی نباید دردایره توهمات والغاعات قرارگرفته
اگرخارج ازآن حرکت کنیداین رابدانیدکه اینجاشوروی ویوگسلاوی وسرنوشت شاه وصدام نخواهدشد.منتظرسوریه .عراق.لیبی باشید.ازمن گفتن وازتعدادی سیردرتوهم ورویاها ی دوران عهدعتیق سیرکردن باشد.برای همه مساوات حقوقی وزبانی وفرهنگی بایست اجرایی شود.
هرکس شایستگی داشت آنهاباید افسارقدرت رابدست گیرند.متوسل شدن به انگلیس وفرانسه وروس کارسازنیست .این هم بایدهمه بدانندوآویزه گوش خودکنند.
دوران عوامفریبی سپری شده است .حکومت اسلامی هم ابزاری بودبرای سرکوب حق وحقوق مدنی ملت های تحت ستم شئونیسم فارس که مهندسی شده ازطرف اروپاتوسط خمینی دجال وخامنه خودفروش بیش نبود.
این عصرهم درحال اتمام است وبایداین بساط هرچه سریعتربرچیده شود.اگراشتباه جمله ایی شدببخشیدنتوانستم دوباره خوانی کنم .
"" سخنگوی راسیسم آریائی کفن پوش شاهنامه ، از سوی راسیسم آریائی آلمانی، تهدید میشود "" ، کسانی که تحولات آلمان را دنبال میکنند در جریان هستند که به تازگی "" به بهانه تجاوز به یک دختر ۱۳ ساله روسی در آلمان، ( با وجود اقرار پلیس آلمان که تجاوزی در کار نبوده )، نژاد گرایان آلمانی، همراه با نژاد گرایان روسی مقیم آلمان، خواهان برگرداندن پناهندگان جنوبی ( بخوانید مو سیاهان، قیافههای قهوهای ) به کشورهای زادگاهشان شده اند. فراریان از خاورمیانه، اینک وارد فشار انبردستی شده اند، فشار کشورهای اورپائی برای اخراج آنان و فشار بی ثباتی در کشورهای زادگاهشان. روسیه از طرفی با به خدمت گرفتن دولت جامعه شاهنامه خوان، ایران را وارد جنگ فرسایشی اقتصادی کرده که نتیجهٔ آن فقط بی ثباتی بیشتر خاورمیانه است، بزودی فاکتوری دیگر نیز به بدبختیها اضافه خواهد شد، جنوب آفریقا وارد خشک سالی شده و فقط در
اتیوپی، هر روز تعداد کشته شدگان به دلیل خشک سالی، فزونی میگیرد، با شمال آفریقا در بحران و تشدید سیاست دشمنی با پناهندگان در اروپا، مردم جنوب آفریقا به کجا خواهند رفت؟ از طرفی، بعد فرهنگی سخنگوی راسیسم کفن پوش شاهنامه، با تحولات جدید، گسست شدید را شاهد خواهد بود، با توافقهای صورت گرفته بین دولت جامعه شاهنامه خوان و غرب، ایرانیان از هر ملیتی، قادر به فرار از کشور به بهانه سیاسی نخواهند بود، به ناچار، ایرانیان فراری، باید خود را، (( افغانی )) معرفی کنند تا شانس گرفتن اقامت در کشورهای غربی را بالا ببرند، این در حالیست که آریائی شاهنامه خوان، که احساس میکنند آسمان پاره شده به زمین افتاده است نمیتواند با این واقعیت به کنار بیاید، از همه مهمتر، همه شاهد بدرفتاری همین آریأیان با مردم افغانستان در ایران بودیم، آیا افغانیهای مقیم اورپا، آریائیهای جامعه شاهنامه خوان را، به گروههای نژاد پارست آلمانی و روسی معرفی خواهند کرد؟یوسف بی شما که بیست سال پیش ازدواج کرده ائی ؛چگونه بچه هایت دکترا گرفته وتز دانشگاهی می نویسند. احتمالا ازدانشگاه مرحوم دکتر کردان مدرک گرفته اند!!!
آقای سیروس زنجانی گرامی، شما در کامنت تازه ی خود ایراد های پاسخ داده شده را دوباره طرح کرده اید. درباره ی کامنت های به دید شما نامربوط به مطلب بالای کامنت،به دید من آنکه باید مربوط یا نامربوط بودن کامنت با مطلب را تشخیص دهد در درجه ی نخست خواننده ی کامنت گزار است و مسؤولان تارنما اصولاً نباید در این انتخاب کامنت گزاران دخالت کنند، مگر اینکه نامربوط بودن کامنت با مطلب بسیار آشکار باشد، مانند اینکه برای نمونه زیر یک مطلب اقتصادی کامنتی درباره ی زادروز یک ترانه سرا نوشته شود. موردی که شما نمونه آوردید بخش هایی از یک زنجیره از کامنت های زیر نوشتار" نامه سرگشاده سازمان..." است که اولاً نامربوط بودن آنها با این نوشتار در حدی نیست که در اراده ی کامنت گزاران دخالت شود. ثانیاً اگرچه متن برخی از حلقه های این زنجیره از کامنت ها با مطلب اصلی دور می نماید، اما اگر زنجیره را دنبال کنید می بینید که
از طریق کامنت واسطی به مطلب پیوسته است. در این شرایط من به خود اجازه نمی دهم به صرف اینکه کامنتی از دید من ربط مستقیم به مطلب ندارد، زنجیره ی کامنت ها را پاره کنم. این کار به دید من دخالت نابجا در اراده ی کامنت گزاران است و با اصل آزادی ناسازگار می باشد. کنترل کامنت ها برای این نیست که ذره بین برداشته، با موشکافی در نوشته های دیگران به دنبال خطا بگردیم و سانسور کنیم. کنترل کامنت به باور من باید با توجه به اصل آزادی و تنها در مواردی انجام شود که توهین آشکار و تعرض به شخصیت و کرامت انسان وجود دارد. با شیوه ای که شما پیشنهاد می کنید از آزادی بیان و آزادی انتقاد چیزی برجا نمی ماند، بویژه اینکه شما بیطرف هم نیستید و سویه ی ایراد هایتان به روشنی در راستای گرایش معینی است. ضمناً کامنتی را که در آن واژه ی "خجالت آور" به کار رفته بود، من منتشر نکرده بودم. اما بعداً اصلاح نمودم.توضیح در مورد رسیدگی به کامنتها:
-توضیح در مورد « انتشار و نوشتن در سایت، مقاله و کامنت و غیره»:1- در گذشته یک دوره به ناچار «کل اعضای مدیریت 6 نفر» به کار کامنتها رسیدگی میکردند. من هم در این دوره به کامنتها رسیدگی کرده ام اما هیچوقت پیشنهاد «مسئول کامنتها شدن» را نپذیرفته ام.
همیشه با نام خود به طرف مقابل پاسخ داده ام. کامنتی که بدون توجه به مقررات سایت بود نیز منتشر نشده -که قانون سایت است.
2- بار دوم ، یک مدت کوتاه- من و آقای اقبالی تنها به کامنت مطالب منتشرکرده ی خودمان رسیدگی کرده ایم. اما هیچوقت مسئول کل کامنتها نبوده ایم.
3- سخن آقای توکلی درست است . من هیچوقت حاضر نشده ام « مسئول رسیدگی به کل کامنتها» باشم. و نبودم. بارها هم پیشنهاد شده و طبق معمول رد کرده ام.
مسئول کامنتها یک دوره آقای نویدی بود- بعد ها هم مسئول اول و دوم و غیره آمد، که ربطی به من نداشت و ندارد.
-من هر وقت فرصت کردم -لازم دانستم- مطالب خود را منتشر خواهم کرد. چه اینجا و چه در جاهای دیگر.
- اگر خواننده خواست با من « تبادل فکر» داشته باشد ، میتواند مستقیم با خودم تماس بگیرد .
جناب موحدی آیا خودتان واقفید که چرا با تهدیدوارعاب سخن می گوئید؟ چونکه مخالف خود را درک نمی کنید واین دلیل اصلی رفتارناهنجارهیتلر,استالین, پول پوت, خمینی و دیگرآدمکشان بود. شما مجبوربه اعمال خشونت کلامی هستید چراکه دنیا را با رنگی که دوست دارید می بینید و منکر وجود طیف رنگ ها می باشید و دنیای الوان آزارتان میدهد. شما فقط وفقط قدرت قضاوت با معیارهای خودتان دارید و با ارزشهای دیگران بیگانه اید. باور کنید دموکراسی درهوارکشیدن و دستمال تکان دادن بدون مزاحمت پلیس خلاصه نمی شود بلکه اساسی ترین بخش آن توانائی درک طرف مقابل است. بدانید که حتی اگر بفرض محال روزی بتوانید تهدیدادتان را عملی سازید و به جنایت پاکسازی ائتنیکی ترکها از موطن خودشان ازربایجان جنوبی دست یازید, همانند میلوشویچ و کارادیچ و ملادیچ در زندانهای لاهه خواهید پوسید وایرانتان به کشوری سوخته تبدیل شده, بدنامتر و ایزوله ترخواهد شد.
تاریخ نشان داده که اعمال قصاوت و پاکسازی قومی و قتل عام از طرف ملت حاکم نتیجه معکوس داشته و ملت تحت ستم را متحد تر و مصمم تر و رادیکال تر از پیش می سازد و به انحلال خشونت بار سیستم سیاسی موجود منجر می شود. بعد از خوابیدن گرد و خاک ما با استفاده ازانرژی آزاد شده وطن خود را می توانیم همانند اسلوانی و یا کرواسی یوگسلاوی سابق بسازیم اما شما احتمالا بدلیل شوک از دست دادن آنچه که مال شما نبود اما مال خود می پنداشتید همانند همه شکست خوردگان, درگیر جنگی خانمانسوز بین خودتان خواهید شد . ظاهرا شما از مصیبت بهمن 57 درس نگرفته اید و در حال کندن چاله دیگری برای خود هستید و این یکی از دلائل اصلی ما برای استفاده از حق تعیین سرنوشتمان است تا دیگر هرگز در چاله شماها نیافتیم.بنا نداشتم جوابتان را بدهم چراکه شما همش تهدید می کنید و نظری قابل بحث و یا راه حلی ارائه نمی دهید اما گفتم آخرین حرفم را زده باشم. از این به بعد راحتتر بنویسید چرا که پاسخی نخواهید گرفت اما کامنتهایتان را خواهم خواند.
این اقای سیروس زنجانی هرچندوقت یکبار به طرفداری از اقای ایلیار در اینجا کامنتهای "توفانی" میگذارد! موجب شگفتیست که ایشان برای نوشتن کامنت هیچ انگیزه دیگری جز طرفداری از اقای ایلیار ندارد. در کامنتهایش هم همه ش از منتشرشدن کامنتهای دیگران شکایت میکند و خواستار آن است که کامنتهای مخالف پانترک ها وکامنت های انتقاد از اقای ایلیار سانسور شوند. ما که میدانیم بعضیها با آیدی های متعدد میایند از خودشان حمایت میکنند. اما میخواهم به این بعضیها بگویم که کسیکه نظری میدهد و بعد انتظار دارد هیچکس از نظرش انتقاد نکند و در موردش کامنت ننویسد معلوم است که به نطر خودش باور ندارد و ترس دارد که دیگران باطل بودن نظر اورا روشن کنند.
آقای مسئول محترم کامنتها از شما تشکر می کنم که در میان کامنتهایی که از شما انتقاد کرده اند به کامنت من جواب داده اید.
«آقای یوسف آذربایجان، کسی مثل شما وآقای ائلیار می خواهید....»من کامنت خودم را زیر «نامه سرگشاده...» نوشته بودم که به «صفحه شما» منتقل شد. در زیر این مطلب کامنتهای زیادی است که به هیچوجه مربوط به مقاله نیستند و کاملا انحرافی هستند. هنوز این کامنتها در زیر آن مانده اند که اصلا به مطلب ربطی ندارند. مثلا کامنتهایی که اول آنها را می نویسم چه ربطی به موضوع دارند؟:
«البته ذکر این نکته ضروری است که بگویم رفیق قهرمان علیرضا نابدل در مقاله آقای پان...»
«آقای موحدی واقعا خجالت آور است که برای شخص دیگر تعین و تکلیف مشخص میکنید...»
«جنابعالی اگر خود را ترک میدانی تشریف خود را ببر ترکیه اینجا ایران است...»
«آقای موحدی اسم جنابعالی را من چند هفته است که در سایت ایرانگلوبال میبینم...»
«سلام-این آقای موحدی بقول خودش نیمه تورک ونیمه گیل...»
«این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی....»
«جناب تورک اوغلی متوهم کسی است که فکر میکند می تواند آذربایجان...»
خوب آقای مسئول کامنتها به نظر شما آیا این کامنتها مربوط به موضوع هستند و انحرافی نیستند؟
من کاری ندارم که این کامنتها خطاب به چه کسی نوشته شده اند. مسئله فقط این است که مربوط به موضوع نیسند.
شما فحش مودبانه را متناقض می دانید ولی باور کنید که متناقض نیست. جای دور نرویم. به بعضی از کامنتهای زیر همین «نامه سرگشاده...» مراجعه کنید. شاید به نظر شما اینها «نظر» هستند و خیلی هم مودبانه اند!
مثلا به نظر من این جمله یک فحش مودبانه است:
«باید خدمت این دیرنج مین ائللی گفت شما با اسم ترکیه ای خود بهتر است از جنایات فاشیستهای گرگهای خاکستری صحبت کنی»
و همچنین این جمله:
«آقای موحدی واقعا خجالت آور است که برای شخص دیگر تعین و تکلیف مشخص میکنید که چون اسم تو دیرنج مین ائللی است و همانند من نیست پس تو حق نظر نداری»
البته من فقط به کامنتهای این مطلب نگاه کردم. اگر کل کامنتها را در نظر بگیریم، خیلی بدتر از اینها وجود دارند که اگر واقعا لازم باشد می توانم وقت بگذارم و تعدادی از آنها را به شما نشان دهم.
آقای مسئول محترم کامنتها من نمی دانم شما چرا یک دفعه کامنتی را به این دلیل نقطه چین می کنید که نام یک نفر را درست ننوشته ولی به این کامنت کاری ندارید که خطاب به جناب یوسف آذربایجان نوشته شده: «این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی ده....»
در مورد حق ویژه برای این و آن شخص باید عرض کنم که این مسئله خود شماست با مسئول سایت و ربطی به من ندارد. فقط می توانم بگویم که من هم با حق ویژه برای هر شخصی مخالفم. هر حقی در سایت یا باید برای همه باشد یا برای هیچ کسی.
موجب شادی فراوان است که از جشنهای میهنی در داخل ایران اینچنین استقبال میشود.
باید این واقعیت را پذیرفت که به دلیل تأثیر رژیم شوروی در ایران کل «چپ» و «جریان چپی» قربانیان ایدئولوژی بودند و هستند. صرفاً انرژی داشتن برای به تحقق پیوستن تغییر خوب در جامعه کافی نیست. به رغم آنکه اینها هم اهداف و رویاهایی را برای ایران داشته و یا به عبارت بهتر خوابهایی را برای این کشور دیده بودند اما به دلیل تقلیدی بودن تفکر خود و سرمایهگرا بودن جامعهی ایران حتی اگر به قدرت میرسیدند نمیتوانستند کاری از پیش ببرند و به دلیل سابقهی مبارزهی مسلحانه در زمان شاه، برای حفظ و بسط قدرت خود شاید دیکتاتوری و استبدادی بدتر از رژیم «ملای مطلقهی فقیه» ایجاد مینمودند و همان کشت و کشتاری که رژیم فاشیست بر علیه چپیها انجام داده بود، چپیها بر علیه ملاها و طیف مذهبی انجام میدادند که تفکر ضد اسلامی چپیها نیز این سرکوب و خفقان را تشدید مینمود.
با آنکه ریشهی تفکر کمونیستی به 100 سال پیش به انقلاب بلشویکی 1917 در شوروی میرسد اما هنوز هم میبینیم که این چپیها قادر به پالایش فکری و رها نمودن خود از رسوبات افکار مرتجعانهی کمونیستی نشدهاند در حالیکه در خود روسیه هم کمونیستها از این تفکر ارتجاعی دست کشیدهاند. سازمان مخوف مجاهدین خلق که سابقهاش با جنایت آمیخته است اکنون به عنوان یکی از موانع اصلی تغییر در ایران ایفای نقش مینماید و اکثریت مردم ایران از اینکه پس از این رژیم قدرت به دست آن بیفتد شدیداً وحشت دارند. تفکر کمونیستی کاملاً شکست خورده است اما کمونیستها به دلیل باقی ماندن در نوستالژی گذشته قادر به پذیرش این شکست نیستند و هنوز هم با بت درست نمودن از «کارگر»، شعار توخالی انقلاب کارگران و زحمتکشان را سر میدهند در حالیکه که حتی در خود شوروی هم کارگران صرفاً ابزار و بازیچه برای به دست گرفتن قدرت توسط جنایتکاران خونخواری مانند لنین و استالین شده بودند.آقای سیروس زنجانی، از انتشار"کامنت های انحرافی" گله کرده و نوشته اید: " تعجب من در این است که چرا مسئول کامنتها این کامنتهای انحرافی را چاپ می کند؟"! منظور شما از کامنت "انحرافی" چیست؟ آیا هر کامنتی که در انتقاد از شخصی که نام برده اید یا در انتقاد از گرایش شما نوشته شود "انحرافی" است و باید سانسور شود؟! همچنین نوشته اید: " اینجا همه به هم فحش می دهند (ظاهرا خیلی هم مودبانه). پان ترکها به پان فارسها و برعکس."! این جمله ی شما متناقض است. چگونه می شود "خیلی مؤدبانه" فحش داد؟! مگر فحش "مؤدبانه" ممکن است؟! روشن است که تعریف شما از "فحش" درست نیست. نوشته های توهین آمیز کامنت ها نقطه چین می شوند و در صورت توهین آمیز بودن تمام یا بخش عمده ی کامنت، از نشر تمام کامنت جلوگیری می گردد. اگر شما "فحشی" دیده اید بطور مشخص بنویسید تا رسیدگی شود. به دید من نباید جلوی آزادی بیان را به بهانه های بی پایه
گرفت. مسأله ی حذف کامنت از زیر یک نوشتار ویژه و محدود کردن نشر آن به "صفحه شما" نیز تنها در شرایطی که عدم ربط آن با نوشتار مربوط کاملاً روشن باشد منطقی است، وگرنه حمایت از یک شخص خاص نباید موجب چنین تصرفی باشد، که این هم نقض اصل آزادی برای تأمین نظر شخصی ویژه است. بطور کلی من با تأمین هرگونه حق ویژه برای اشخاص به بهای پایمال کردن آزادی بیان و انتقاد مخالفم و اگر بنا بر چنین رفتاری باشد، یک لحظه نیز در این مسؤولیت نخواهم ماند.ممنون از شما که کامنت مرا سانسور کردید و توضیحی هم ندادید. آفرين!
پیشنهاد می کنم این آقا را برای جایزۀ نوبل کاندید کنید. هوش سرشار ایشان هوش از سر خواننده می رباید.
جناب مسئول کامنت, چشم , نشان تان میدهم. ممتها ما هر چه بنویسیم , شما خواهید گفت, اینطوری بدست ما رسیده است.
افشار بهتر است این سخنان نادرستت را تحویل پان ترکان دهی
دوش آب سردی برای اوردغان و اپزسیون اسلامی تروریست ، احرار شام ، جبهە النصر ، جبهەی بە نام ازاد سوریە و تمام اینها .. بریت ماکگورک نمایندەی تام اختیار آمریکا در عراق و سوریە برای جنگ با داعش همە آن را میشناسند کە حرف اول آمریکا را در عراق و سوریە میزند . در اینجا 2 صفتی آمریکا را نیز میخواهم بخصوص بە تورکان ناتو پرست این صفحە نشان دهم کە از یک طرف جو بایدن در تورکیە همراه اوردغان بە پ ک ک و ی پ د نیروهای مسلح سوریە پشت تریبون حملە میکند و از طرف دیگر جناب بریت ماکگورک نمایندەی تام اختیار پنتاگون پای پیادە بە دیدار رهبران ملت کورد بە کوبانی میرود و بر سر رساندن کمکهای آمریکا بە پ ک ک و ی پ د با رهبران کورد در کوبانی صحبت میکند جالب است کە عکسهای
بریت مکگورک را ایشان در این سفر بە کوبانی پخش میکند کە دق آن را بە اوردغان و تروریستهای سوریە کە در ژنف جمع شدەاند بدهد ،،عکسهای بریت مکگورک قدرتمند ترین مرد آمریکا در عراق و سوریە در کوبانی
همین امروز عکسها هم خیلی خیلی تازە هست یعنی هنوز یک روز از سفر جناب نمایندەی تام اختیار پنتاگون و آمریکا بە کوبانی نگذشتە تورکهای ناتو پرست با چشمان باز نگاه کنند
http://awene.com/article/2016/02/01/50693
این آقای موحدی با رنگ وبوی فرهنگ بگیر بند مجاهدی که خود را با ترمین های دوران کودکی و بیسوادی چپ " ماتریالیست" معرفی میکند که گویا هر که ماتریالیست بود سوسیالیست است. از تاریخ جنبش فدایی هم اطلاع هر چند شفاهی درست ندارد. هیچ گاه جنبش فدایی از " جمهوری سوسیالیستی ایران" به عنوان هدف نام نبرده است بلکه همیشه به جمهوری دمکراتیک خلق اعتقاد داشته است. در ضمن صمد و بهروز دهقانی برایشان مسئله ملی بسیار اهمیت داشت ؛ تلاش این دو عزیر با توجه جو آنزمان که در حد توان به جمع آوری فولکلور و شعر ترکی پرداختند نشان از اهمیت و وجود مسئله ملی تورک بود که بعد از جنبش ملی آزربایجان همه چیز را از صفر شروع کردند تا آنجا که وقتی مرحوم بلود قره چورلو معرف به سهند کتاب "سازیمین سوزو" که اقتباس از اثر جاودانی ده ده قورقوت بود؛ را بیرون داد صمد از خوشحالی در پوست نمی گنجید.
جناب " Anonymj"، نوشته اید: " حناب مسئولان سایت, کامنتها را دستکاری نکنید.شما عمدا در بعضی از کامنها حرف ها را عوض یا حذف میکنید تا کامنت غلط انداز و بی مفهوم شود. این یکی کلکتان هم برملا خواهد شد".
من به عنوان مسؤول کامنت ها تاکنون درهیچ کامنتی حرفی را عوض و نوشته ای را دستکاری نکرده ام. تنها تصرف من در برخی کامنت ها نقطه چین کردن واژه ها، عبارات و جمله های توهین آمیز است. لطفاً کامنت یا کامنت هایی را که می گویید حروف آنها عوض شده و دستکاری شده اند مشخص کنید تا امکان رسیدگی باشد.
جناب تورک اوغلی متوهم کسی است که فکر میکند می تواند آذربایجان را از ایران جدا کند.
تمام جوامعی که به لحاظ فکری رشد یافتهاند با مسئلهی استقلال ملتها بصورت دموکراتیک برخورد نموده و موضوع تمامیت ارضی را بهانهی کشت و کشتار قرار نمیدهند چرا که در این کشورها این تفکر کاملاً جا افتاده که مرزهای قراردادی جغرافیایی که به دست انسان وضع شدهاند به دست انسان هم میتوانند تغییر یابند و حق انتخاب برای زندگی در درون این مرزها کاملاً داوطلبانه و اختیاری میباشد همانگونه که اسکاتلندیها در همهپرسی برای جدایی از بریتانیا رأی به ماندن دادند و یا با کسب اکثریت کرسیهای پارلمان ایالت کاتالونیا توسط استقلال طلبان زمینه برای جدایی آن از اسپانیا مهیا شده است اما وقتی به کشورهای عقبماندهای مثل ایران میآییم تحت عظمتطلبی پارسی/آریایی «تمامیت ارضی» مثل چماق بر سر ملل غیر فارس کوبیده میشود چرا که در چنین جوامعی «انسان» ارزشی داشته و باید بردهی «خاک» باشد.
اینکه عدهای در خیالاتشان «ایران توهمی» با تمدن چند هزار ساله ترسیم نمودهاند برای من تورک آزربایجانی ارزشی ندارد آنچه مهم است میخواهم در جهان جدید جایگاه خود را پیدا نموده و در زیر پرچم مختص به سرزمین خود که دربرگیرندهی مؤلفههای هویتی ملتم باشد زندگی نمایم نه آنگونه که خدایان فارسستان برایم تحمیل و مقدر نمودهاند. من یک ایرانی «صرفاً شناسنامهای» هستم و هیچگونه تعلق خاطری به این «کشور» و «تاریخ مملو از دروغ آن» نداشته و نه فقط نتوانستهام چیزی در آن برای افتخار نمودن پیدا نمایم بلکه چنگالهای راسیسم فارس را هر لحظه بر روان خود احساس نمودهام و دلیلی نمیبینم بالأجبار به «زبان تحمیلی و بیگانهی فارسی» تکلم نموده و در زیر پرچمی زندگی نمایم که از آن نفرت دارم. از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هر جنبهی دیگری نه تنها منفعتی در باقی ماندن آزربایجان جنوبی در استعمار و استثمار فارسستان نمیبینم بلکه هر روز بیشتر از قبل و با تمام وجود محو زبان، هویت و سرزمین تاریخی ملتم را احساس مینمایم. این جغرافیای موسوم به ایران برای ما تورکهای آزربایجان جنوبی چیزی غیر از «تحقیر» و «تحمیق» نداشته است. «ایران» ارزانی «ایرانپرستان»، «فارسپرستان» و «آریاپرستان». آزربایجان جنوبی ما هیچ قرابت و سنخیتی با فارسستان نداشته و دلیلی بر حیات مشترک با آن وجود ندارد.این ژوزف آذربادگان هم شده مثل آن رهگذری که توی ده.... دنبال خانه کدخدا میگشت . این جناب در این سایت ایرانی فارسی زبان از موحدی، رهن و سرقفلی میخواهد چون او بعد از یوسف آذربایجان به این سایت آمده . یا مدتی پیش به آن جوان لارستانی میگفت شما تازه آمدید چرا اینقدر اینجا بلند حرف میزنید ؟ ! این .... طلبکاری ، تمام رفتار و گفتار .... تجزیه طلب را نشان میدهد که در خانه میزبان ،مانند ایرانزمین ، برای صاحبخانه قانون تعیین میکنند .
کاملا درست است، کامنت های بی ربط بایستی به صفحه شما منتقل شود
سپاس.
ای کاش در این بخش صفحە شما کە کامنت گذاران کامننت مینویسند این تکنولوژی وجود داشت و حتمأ هم وجود دارد ولی ای کاش ایران گلو بال هم برای هر چە بهتر دیالوگ و بحثها از آن استفادە میکرد کە همە متوانستند مستقیمأ در مورد هر کامنت زیر همان کامنت بە بحث ادامە دهند مثلأ در زیر این اعلامیەی فدائیان خطاب بە خمینی کە جناب توکلی پخش کردند کامنتهای زیادی نوشتە شدە مثلأ من دوست داشتم نە در زیر اعلامیە کامنت بگذارم ولی میخواستم در جواب چند کامنت گذار زیر کامنت آنها نظر خودم را بیان کنم ولی متأسفانە با این شیوەی کنونی کامنت گذاری ایران گلوبال کامنتها خلی از هم دور می افتند
آقای یوسف آذربایجان، کسی مثل شما وآقای ائلیار می خواهید از هر فرصتی تبلیغ قومیتگرایی وتجزیه طلبی ترکی بکنید ، اما به چه قیمت؟ شما می خواهید غیر مستقیم رفقای شهید فدایی خلق مثل رفیق فلک مناف تبریزی واسطوره مقاومت چریک فدایی رفیق علیرضا نابدل را قومیتگرای ترک جا بزنید، اما کیست که نداند این دو فدایی آرمانشان جمهوری سوسیالیستی ایران بود واگر شما برخی از شعارها وسرود های سازمان چریکها را در آن زمان ببینید از افتخارات ایران با ستان ومیهن پرستی واستفاده از واژه هایی مثل فره ایران وایران کنام شیران استفاده شده است در نظر رفقای جانباخته خلق علیرضا نابدل وفلک مناف تبریزی قومیتگرایی ترک وتجزیه آذربایجان مضحک بود آنها آزادی وعدالت را برای همه خلق ایران از فارس وآذری وکرد ولر بلوچ و..... می خواستند پس خواهش می کنم از قهرمانان فدایی خلق ایران سوء استفاده نکنید، آقای یوسف شما می گویید من به فرزندانم یک
کلمه فارسی یاد نداده ام که به نظر من افتخار ندارد بلکه .... هم دارد، رژیمی شبه آپارتاید وشبه فاشیستی مثل اسرائیل با تمام افکار نژاد پرستانه اش اما در مدارس به کودکان اسرائیلی عربی هم یاد می دهند ویاد گرفتن عربی اجباری است، شما ها باید بدانید تا زمانی که خطر تجزیه طلبی وقومیتگرایی که خود زاییده 37 سال حیات ننگین رژیم پلید اسلامی و...رزنی آخوند ها ست برطرف نشده افکار عمومی مردم ایران به قومیتگرایی حتی گذاشتن اسم ترکی حساس هستند، شاید تا اندازه ای افراطی باشد اما طبیعی ولازم است،ولی زمانی که رژیم سرنگون شد وخطر تجزیه برطرف شد مردم ایران می پذیرند که در مدارس زبان ترکی آذری هم تدریس شود وکتاب به زبان ترکی آذری هم چاپ شود هرچند آذربایجانیهای ما ترک نیستند وزبانشان ترکی شده است درآن زمان شما هر اسمی را که دوست داشتی روی خود بگذار مثلا اسم خود را بگذار آجولان ایتمات ویا اسم فرزندانت را بگذار اوگتای جغتای وجوجی. مرگ بر خامنه ای لعنت برخمینی پاینده باد ایران زنده باد خلقسرتیپ ایگور کوناشنکوف، سخنگوی وزارت دفاع روسیه در واکنش به ادعای ترکیه در باره نقض حریم هوایی این کشور توسط جنگنده روسی سوخو34، اعلام کرد "کسانی که بدون رسیدگی به این قضیه، در باره عواقب این نقض هشدار می دهند، باید ابتدا به عواقف تله ای که توسط طرف ترکیه ایجاد شده، بیاندیشند".
سرتیپ ایگور کوناشنکوف، سخنگوی وزارت دفاع روسیه در واکنش به ادعای ترکیه در باره نقض حریم هوایی این کشور توسط جنگنده روسی سوخو34، اعلام کرد "کسانی که بدون رسیدگی به این قضیه، در باره عواقب این نقض هشدار می دهند، باید ابتدا به عواقف تله ای که توسط طرف ترکیه ایجاد شده، بیاندیشند".سرتیپ کوناشنکوف با اشاره به اینکه وزارت دفاع روسیه مطالب ویدئویی را از استقرار توپ های خودکششی کالیبر بزرگ در خاک ترکیه در نزدیکی مرز با سوریه در اختیار دارد، گفت: "ما این مطالب ویدئویی را از یکی از گروه های میهن پرست سوری دریافت کرده ایم".
وی ادامه داد: "در این ویدئوها دیده می شود که این توپ ها به سوی سوریه و بخصوص نقاط مرزی آن شلیک می کنند".
کوناشنکوف گفت: "این حقیقتی انکارناپذیر است که ثابت می کند نظامیان ترکیه با استفاده از توپ های کالیبر بزرگ، چندین بار به گلوله باران مناطق مرزی سوریه دست زده اند"
شاید تسخیر از الیار باشد که در گذشته بارها خودش را اینجا مسئول کمنت ها جا میزد تا میان ترکها لاف برود و فارسها را بترساند . من خودم بارها اینجا خواندم که چگونه به کاربران میگفت وی مسئول بخشهای مختلف و کمنت های آن بخشهاست .
من حتا درباره این کار ار او چند کمنت فرستادم . کاربران دیگری مانند جمال نیز در اینجا بارها به وی اشاره کردند.
مدتی بود که جناب ائلیار مقاله نمی نوشتند و گویا ایران پرستان حوصله شان سر رفته بود و کسی را پیدا نمی کردند که به فحش ببندند. حالا دوباره جناب ائلیار پیدایشان شد و موج حمله به ایشان از سر گرفته شد.
از همین حالا برقرار هستند تا مخالفین را آویزان کنند!اینجا جای بحث بر سر «نامه سرگشاده چریکهای فدایی خلق به خمینی» است یا جایی برای حمله به جناب ائلیار؟
تعجب من در این است که چرا مسئول کامنتها این کامنتهای انحرافی را چاپ می کند؟ آیا مطابقت مقررات سایت و آنچنانچه بارها جناب توکلی اعلام کرده اند، این کامنتها نباید به «صفحه شما» منتقل شوند؟ و یا اینکه به دلیل زیر پا گذاشتن حریم شخصی افراد چاپ نشوند؟
البته مسئله فقط به حمله به جناب ائلیار ختم نمی شود. اینجا همه به هم فحش می دهند (ظاهرا خیلی هم مودبانه). پان ترکها به پان فارسها و برعکس.
همه مسائل ایران به کنار رفته اند و فقط فحاشی مانده است. وای به روزی که ایران به دست این اشخاص بیفتد! چوبه های دار
بله این است تعداد شش هزار از ده ها و صدها هزار خود فروخته و منافع خود پرست نیست که تقاضای جنباتمه زدن سرسفره چپاول آخونها را دارند که با لگد پرانی سر سفزه نشینان مواجه شدند و اعتراض می کنند اینها موجودات فاجعه ای را دانسته دامن میزنند که تایید حکومت آخوندها است ! باید از این موجودات که ننگ انسانی و ننگ انسانیت و فهم و شعور آدمی در ایران هستند پرسید که بعد از گذشت سی و چند سال هنوز از ماهیت آخوندها و حکومت نمایشی آخوندی بی خبرند؟!
سلام-این آقای موحدی بقول خودش نیمه تورک ونیمه گیل بدجوری میدانداری کرده وفکرمیکندرضاشاه است وخودش قانون بنویسدوقانون اجراکند.
خودمان چاه خواهیم کند.صمدبهرنگ.علیرضانابدل.ستارخان.ساعدی.خمینی.خامنه ایی.ائیل یار.وهربنی بشری بیایدحتی آن کس امام زمان شماباشد،مادیگرچماق آنهانخواهیم شد.شماهم بیخودخودراخسته نکن واگرمیتوانی یک کم کتاب خودشناسی وکتاب های حقوقی بخوان.این آقافکرکنم بجای امرونهی کردن اول اینترنت رابازکندوببیندگیل ها درویکی پیدا ازکجاآمده وپنجاه سال وحال چندنفربودندوهستند بعدتورکان آزری رابه ترکیه وآزربایجان تبعیدکند.
ایشان فکرمیکندلیدرسیاسی ورهبرکل اپویسیون ایران است وتوهم ازوجوش جداناشدنی گشته ....
لطفا کمترتعیین تکلیف کرده بهرکس هرچه دلش میخواهدنپراند.ما دراین صدسال زیاداین گونه امرونهی کننده دیده ایم واداره ارشادوسازمان امربه معروف ونهی ازمنکرنیزیکی ارآنهاست.
این رفیق مامثل اینکه این همه نوشتجات رانمی خوانندوهرروزیک فتوامیدهد.ماتوکان هویت طلب شماهرچه دوست داری بخوان
دیگرباطناب هیچ خمینی وپان ایرانیست وتمامیت وخاک پرستی واردچاه نخواهیم شد.اگرلازم باشدخودمان برای
مارگزیده ازهرریسمانی بایداحتیاط کند.شما راتوهم برداشته این جاتازه آمده ویاخودرابه آن راه نزن ،جنبش استقلال طلب آزربایجان راه خودرامیرودودرکنارآن به تمام ملت های درون ایران احترام وارزش قایل بوده ولی ازحق خودبهیچ وجه عدول نخواهدکرد.
شماهم هرراه ونقشه داری، برای خودنگه دار،وبابچه هم طرف نیستی،که بیایی هرروزودرهرمتن بخواهی به همه بتازی.
اگرخیلی زرنگی بروبه ولایت خودبرس که جاده داشته باشد.این جاده وراه را برای دیگران نساز.
آیا آ.الیار اجازه داشت کمنت های زیر مقاله خود را حذف کند یا خیر ؟ پس سانسور دهها کمنت حذف شده زیر نوشته های ایشان در طی چند ماه گذشته را چه کسی بعهده میگیرد ؟
این دروغ است، ایلیار هر گز مسول کامنت ها نبوده است، لطفا جو سازی نکنید
این بار حق راباید به اقای لوائی داد که باور دارد ..در اینکه ایران نظریه ندارد هیچ شکی نیست.) اما ایران دشت های مغان و یا کوه الوند نیست بلکه گروهای سیاسی هستند که به این کشور شکل میدهند. مانند حزب توده و فدائیان و جریانات دینی غالب و مغلوب و جریانات دیگر . برنامه سازمانی مانند حرب توده چیست؟ ایجاد کشور کومونیستی ؟ ایا غیر از این است ؟ برنامه جریانات دینی چیست ایجاد حکومت قرانی و پیروی از مبانی شریعت . برنامه حزب دمکرات کردستان چیست ؟ جدائی بخشی از ایران و ایجاد دولت کرد. برنامه خود اقای لوائی چیست ایجاد دولت ترک.
از روز نخست تا کنون بررسی میکنیم .نتیجه تولدی خونین که با ترور اغاز میشود و سپس همکاری با مرتجعترین نظام اسلامی و همکاری با حزب توده و پشت پا زدن به همه ارمانهای خلقی و قومی و ازادی خواهانه . ایا باز ایران مقصر است و یا کسانیکه با چمدان ا ز المان شرقی به ایران وارد شدند. زحمت و جانفشانی از ان چریکهای فدائی خلق و ملیونها توده مردم و استفاده تبلیغاتی از ان حزب توده و اخوندها. ایا هدف فدائی های نخستین این بود ؟توجه دارید که همه برنامه دارند ولی نه برای ایران بلکه برای تجزیه و حکومت دینی و یا کومونیستی . اقای لوائی درست میگویند ولی پاسخ ایشان پاسخی محلی وقومی است و نه برای همه ایران .ما اکنون نتیجه کار سازمان فدائی رابرای نمونه
جناب موحدی ! کمنت من در رابطه با مقاله این شخص در باره فداییان را در دیروز نگاه کن لطفن . این شخص همیشه در این سایت از حق ویژه ای برخورد بوده که کاملا اشتباه ناعادلانه فرصت طلبانه و غیراخلاقی است . این شخص زمانیکه مسئول کامنت بود صدها کمنت من ضد تجزیه طلبان آذری و راسیست را سانسور کرد و روزانه به دهها کمنت پان ترک نژادگرا امکان جعل و دروغ و تحریف میداد . من اگر وقت داشتم حتی علیه ایشان شکایت میکردم . اگر توکلی این کمنت ها را دوباره اجازه درج بدهد ، معلوم میشود این شخص چه شخصیتی دارد . من در خاتمه در کمنت هایم فقط بخودش میپرداختم چون میدانستم کمنت ها را میخواند . از این جهت انتقام خدا و خلق و ایرانزمین را از او گرفتم . چون روزانه با دهها کمنت خود این صفحه را نیز اشغال کرده بود و خواننده نمی توانست کمنت دیگرا ن را پیدا کند .
ضمن تشکر از آقای ائلیار باید بگویم که مسئله ستم ملی در بین مبارزین آذربایجانی همیشه در اولویت بود منتها وقتی این مبارزین در حلقه تشکیلات قرار میگرفتند مسئله ستم ملی از رونق میافتاد و مسئله پله ارتقاء تشکیلاتی و امثالهم جای ستم ملی را میگرفت که خود بحث درازی دارد و من سعی میکنم بشکل مفصل و با فاکتها مختلف در این باره نوشته ای تهیه کنم .برای خاطره از گذشته باید بگویم که اشعار حیدر بابایه سلام شهریار را برای من شهید فدائی مناف فلکی داد که بشکل نوشته روی کاربون بود و یا برخی از اشعار ترکی نابدل را و مناف همیشه در حال جمع آوری بایاتی های ترکی آذربایجانی بود که خود داستانی دارد .
آقای موحدی اسم جنابعالی را من چند هفته است که در سایت ایرانگلوبال میبینم یعنی از راه نرسیده برای دیگران تعین و تکلیف میکنی آقای فارس ما در ایران ترک داریم اگر به مردم عادی نیز مراجعت بکنی میگوین ما ترکها و شما فارسها یا بر عکس ما فارسها و شما ترکها و این در رابطه با کردها و دیگر ملل مثل عربها و بلوچ و ترکمن ها نیز گفته میشود حالا جنابعالی تشریف آورده ای و به ٣٠ میلیون ترک در ایران میگو ئی که نگو ترکم و الا باید بروی ترکیه و خنده دار تر از همه با نام سوسیالیزیم نیز تشریف فرما شده ای بنازم به این سوسیالیزیم و طرفداری از طبقه کارگر ، واقع که خجالت آور است .راستی هیتلر و فاشیستهای آلمان نیز طرفدار سوسیال فاشیزیم بودند .کلمه آخر این که من جد اندر جدم ترک بود و به فرزندانم نیز یک کلمه فارسی یاد نداده ام .
جنابعالی اگر خود را ترک میدانی تشریف خود را ببر ترکیه اینجا ایران است، با شما باید اینگونه صحبت کرد چون تجزیه طلب وپان ترک هستید واگر شما این افکار را نداشتید بنده هیچ وقت اینگونه با شما سخن نمی گفتم.
جناب آقای توکلی این که نشد! خوب شما اجازه انتشار کامنتهای توهین آمیز را ندهید ، یابه ایشان بگویید انحرافی ننویسد ، ایشان در مقاله فداییان در ماورای غبار زمان سیاست بزن در رو اعمال کرده وسعی داشته رفیق قهرمان علیرضا نابدل را قومیتگرای ترک جا بزند، وبعد کسی نتواند پاسخ ایشان را بدهد.
چون، چند بار به همکارمان ایلیار توهین شد، با هم به این نتیجه رسیدیم بهتر است، امکان کامنت گذاری ایشان بسته به ماند. طبیعتا اگر دیگر نویسندگان هم تقاضا کنند،چنین خواهد شد