رفتن به محتوای اصلی

اوت 2009

جنبش سبز و جایگاهِ اقوام [بخش 1]

فهرستِ مطالبِ این نوشتار در دو بخش: 1- کودتای سّید علی خامنه ای و جنبش سبز، 2- انقلاب مشروطیّت و روحانیّت 3 - انقلاب مشروطیّت و مردم آذربایجان 4- نیروی محرکهءِ انقلاب مشروطیّت 5- بازگشتِ نظم ایلی و فئودالیته 6- جنگِ جهانی اوّل و سلسلهءِ پهلوی 7- انقلاب پنجاه و هفت 8- جنبش سبز و جایگاهِ اقوام در آن 9- کنگرهءِ ملیّتهای ایرانِ فدرال.

سيري بر مهمترين تحولات و نظرات اخير

جداي از تحسين و ستايش موج سبز در سراسر جهان، طي هفته هاي اخير تحولات زيادي در ايران و سطح منطقه ازاين موج تأثير پذيرفته و يا بر آن تأثير گذارده است. همچنين، موج سبز نيز در عرصه ها و در جبهه هاي مختلف شاهد تحولات تازه اي بوده است. همينطور در عرصهً انديشه نيز اهل نظر و قلم از جوانب مختلف به موضوعات گوناگون مطرح در سطح اين جنبش پرداخته اند. گويي موج سبزبستر تازه اي آموزش و پرورش فکر و انديشه را با خود بهمراه آورده است.

تفاوت محاکمات کنونی با سالهای 1358-1360

آنچه پيش رو داريد در واقع ادامه بحثي است که دو هفته قبل تحت عنوان مسأله سکولارها نبايد موسوي باشد نوشتم (1). در نوشتار پيشين توضيح دادم که در رژيم شاه نه تنها اپوزيسيون مخالف سلطنت اجازه تشکيل احزاب را نداشت و دو حزب اصلي سکولار سالهاي 1320 تا 1332 يعني حزب توده و جبهه ملي بعد از 28 مرداد تعطيل شدند بلکه خودي ها هم نميتوانستند احزابي با برنامه هايی در مخالفت سياست هاي شاه بسازند

شوهای محاکماتی، سند اصلی ورشکستگی رژیم

نه من و نه آنها که مرا از نزدیک میشناسند مرا آدم ضعیفی نمی دانند ولی خود اعتراف میکنم که فوق قوی هم نیستم. بگذریم از اینکه نه ضعف زیر شکنجه را تحقیر میکنم و نه ایستادگی بسیار دلاورانه را به عرش میرسانم. هر کس تحملی دارد و مهم این است که مرز خود را بشناسد و با تحمل در خور خود، نقاب از چهره شکنجه گر بردارد.

قاضی، شکنجه گر، بازجو و رئیس جمهور همه از یک قماشند

پدر من نیز وکیل بود و قاضی. وکیل و قاضی در دوران محمد رضا شاه . دردورانی که این اقایان می گفتند بدترین دوران تاریخ ایران است. ولی همین شیادان روی او را سفید کرده اند. پدرم با شاه مخالف بود ، به زندان نیز افتاد و اعتقادات مذهبی نیز داشت، ولی اگر امروز زنده بود و شاهد این همه ننگ و کشتار و شکنجه و ازار مردم بیگناه ، به عنوان یک قاضی می گفت: این ایران من نیست. این ایران باید تغییر کند. این ها قاضی و وکیل مردم نیستند. این ها مذهب و سیاست و امور مملکتی را غصب کرده اند.

خامنه ای مقصر «هتك آبروی نظام» است!

خامنه اي ديروز در ديدار با دانشجويان بسيجي، «هتك آبروي نظام مقابل ملتها» را مسئله اصلي دانست و تلاش كرد اتفاقات كوي دانشگاه يا جنايات در زندان كهريزك را «كوچك نمايي» كند و كم اهميت نشان دهد. ديروز ايشان باز هم به دانشجويان بسيجي «مجوز برخورد» با معترضان در دانشگاهها را داد و مانند خطبه هاي 29 خرداد، با تهديد و هشدار با دانشجويان معترض سخن گفت!

«برگزاری انتخابات آزاد» هم تاکتیک و هم استراتژی

در حالی که ما بسیار خوشبین هستیم، نباید خوش خیال باشیم. صحبت از میلیاردها دلار یامفت نفتی است که بین چند باند سوداگر بغایت بیرحم تقسیم می شود: باند برخی از سران سپاه پاسداران، باند دفتر رهبری، باند مصباح-احمدی نژاد، ... و شبکه های وابسته. این باندها به این سادگی ها تسلیم نمی شوند. باید شکیبا بود و پشتکار داشت. کیفی تر شدن جنبش (رهبری، رسانه، اندیشه...) و گسترش شبکه های خودگردان در تمامی کشور آن ها را به زانو در خواهد آورد.

فرهنگ سیاسی ایران در حال تغییر است

استنباط شما بدین ترتیب این است که این نسل نو دنبال یک انقلاب مجدد نیست. به نظرم تحلیل شما در اینجا با تحلیل بسیاری از سیاسیون - چه در درون حاکمیت جمهوری اسلامی و چه اپوزیسیون نظام- در تقابل است. عده ای چه در داخل ایران و چه در خارج بسیار تمایل دارند تا از واژه انقلاب برای توصیف وقایع جاری استفاده کنند. مثلا صبح بعد از انتخابات، فارس نیوز - رسانه وابسته به دولت احمدی نژاد- بیست و دوم خرداد را انقلاب سوم مردم ایران دانست.

در شبهای 22 . 23 و 24 تیرماه در بهشت زهرا چه گذشت؟

به هر حال قسم خوردم و مادرم شروع کرد . گفت که پریشب ( 22 تیر ) وقتی وارد محوطه بخش شدم تعداد زیادی حدود 30 جنازه کاملا منجمد رو تو محوطه خوابونده بودن که یخشون آب بشه . کلی آدمهای ریش و پشم دار هم اونجا بودن و ما رو همراه تعدادی از همکارام به اتاقی بردند . اونجا واسمون یک آدم مسنی که جای مهر رو پیشونیش بود شروع به صحبت کرد و گفت امشب و چند شب دیگه ما اینجا باید جنازه هایی رو خاک کنیم که مربوط به منافقین هستند

اتحاد برای ایران، مهم تر از حمل پرچم در تظاهراتها است

نظری بر مقاله کوتاه آزاده سپهری باهم بیاندازیم و ببینیم که چرا بنده ادعا می کنم آن چیزی که ایشان گفته اند تا حدود زیادی واقعیت دارد. ایشان در اوایل مقاله، مطلبی را مطرح و پرسشی منطقی کرده اند که با هم می خوانیم: در تظاهراتهایی که در این دو ماه اخیر شرکت داشتم، بحثهای زیاد با افراد چپ داشتم. اکثر آنان واکنشهایی بسیار منفی به حمل پرچم شیر و خورشید نشان توسط برخی افراد داشتند، در صورتی که همانها حمل پرچمهای سبز و یا پلاکاردهایی نظیر موسوی رییس جمهور ماست را قابل قبول میدانستند.