رفتن به محتوای اصلی

فوریه 2010

ایران گلوبال از دست افراطیون عصبانی است!

امروز صبح که نوشته «جريان اتوبوس ها چه بود؟ » را خواندم ؛ بشدت عصبانی شدم چرا که می دانستم کیهان شریعتمداری از «فئول » نیک جعفرزاده استفاده خواهد کرد و این موضع گیری بشدت غلط را به حساب ایران گلوبال خواهد نوشت .از این رو طی یادداشت کوتاهی و آنهم بشکل کامنت در پای مقاله (نیک جعفر زاده)چنین نوشتم:

بيانيه هجده تن از مادران فعالان سياسي

هجده تن از مادران فعالان سياسي – مدنی دربند خطاب به مردم ایران نامه ای نوشته اند و شرح فراق خود را از فرزندان عزیزشان باز گفته اند. متن بیانیه این مادران رنجدیده به این شرح است :گفته مي شود تاريخ بي رحمترين داور در دادگاه جهان است ، و در همه حال مظلومان را به داوري تاريخ دل خوش ميكنند ، تا امروز تاريخ شود و داد مظلومان بستاند.اما در سكوت ما تاريخ كجا سوختن ما را در تب بي خبري از دختران و پسرانمان به ياد خواهد آورد؟ تاريخ كجا به ياد خواهد آورد اشكها و ضجه هاي ما را در غم دوري دلبركانمان؟

چه کسی برنده صحنه‌ی « بهمن 88» است؟

اکنون دولت می‌خواهد کار و بحران را «تمام‌شده» قلمداد کند و خود را «برنده بازی» اعلام کند و جنبش سبز یا ملت بایستی اکنون، با عبور هر چه بیشتر از «سناریوی بهمن 57» و ایجاد قوی‌تر «سناریوی چالش شهروندی» خویش و با «قلبی گرم و مغزی سرد»، نشان دهد که نه تنها بازی و بحران پایان نیافته است بلکه ما وارد مرحله نوین و قوی‌تر آن می‌شویم. زیرا اکنون لااقل همه حضور بحران را در صحنه‌ی «بهمن 88» دیده‌اند و بحران تا جواب نگیرد، مرتب به شکلی نو برمی‌گردد. این درس عظیم روان‌کاوی و زندگی است.

بگذارید در خیابان راحت راه برویم

من بلند پروازی نمی کنم. معتقدم قدم به قدم. هر اتفاقی قدم به قدم صورت می گیرد. نمونه این شرایطی که در ایران هست، در طول تاریخ خیلی زیاد بوده است. همان بلوک شرق اروپا که فکر نمی کرد که آن دیوار فرو بریزد ولی دیوار ریخته شد و آن دمکراسی را که آرزویش را داشتند و در رویایش بودند به دست آوردند. ولی همه اینها قدم به قدم بود.

حسین شریعتمداری: ایران گلوبال عصبانیت خود را بروز داد

سايت ايران گلوبال از زاويه ديگري عصبانيت خود را بروز داد و با حمله به سايت جرس (وابسته به بهاءالله مهاجراني) نوشت: بايد جرسي ها را رسوا كنيم. چرا بايد مردم را از شرق تهران به ميدان آزادي مي كشاندند و بعد از آنجا به سمت صداوسيما راه مي افتادند؟ اصلا موسوي و كروبي كي باشند كه جرسي ها باشند؟

برای عباس عبدی: این جنبش وجود دارد

«جنبشی وجود ندارد » . جنبشی وجود ندارد ، چون «شعارها و مطالبات بازیچه ی دست سیاست طرف مقابل است» . جنبشی وجود ندارد ، چون «رهبری وجود ندارد » و جنبشی وجود ندارد چون سطح مطالبات و تاکتیک ها مشخصی نیست . عبدی ، نامی بر آنچه در این هشت ماه گذشت نمی نهد . اگر چه اغلب از تعبیر «جریان» در مصاحبه ی خود استفاده می کند و یکی دو بار هم از همان واژه ی جنبش به معنای عام . عبدی ادعای نداشتن رهبری توسط جنبش سبز را به سخره می گیرد و آن را توجیه یک ضعف می خواند که سعی شده است در ظاهر یک قوت پوشانده شود .

افکار سلطنت طلبی افراطی خطرناک است

نه خود سلطنت طلبان....هنگامی که ما واژه سلطنت را می شنویم زود بیاد پادشاهی مرحوم محمد رضا شاه و حکومت مستبده او و یا ملکه انگلستان و پادشاهان بلژیک و سوئد و غیره می افتیم. در صورتی که افکار و ایدئولوژی سلطنت طلبی می تواند در یک رژیم و سیستم جمهوری هم، مانند ایران امروزی و سوریه که به اصطلاح جمهوری نام گرفته اند، باشد.

جريان اتوبوس ها چه بود؟

یک هفته مانده بود به 22 بــهــمن یک نقشه از جرس به بیرون ارائه شد در آن نقشه مردم را ابتدا بسوی میدان آزادی و سپس به بسمت صدا و سیما فراخواندند!! این روزها هر کسی سبز شده و از سبز علوی تا سبز توده ای (روسی،چینی) خود موسوی و کروبی و موسوی که به ولایت فقیه ایمان دارند.

ضرورت تشکیل نهضت مقاومت ملی ایران

در «نهضت مقاومت ملی» همه اقشار مردم با هر عقیده و مرامی حضور دارند و تنها لازمه عضویت در چنین نهضتی، ایرانی بودن و عشق به این خاک مقدس و اعتقاد به آرمان آزادسازی میهن است. جنسیت، سن، قومیت، مذهب، گرایشات سیاسی، زبان و رنگ پوست هیچ نقشی در نهضت مقاومت نداشته و تنها هدف نهضت، پایان دادن اشغالگری است. دشمن که بیرون رانده شد، میهن که آزاد شد، دموکراسی و صندوقهای رأی و خرد جمعی، شکل حکومت و اهداف آنرا تعیین نموده و خورشید بار دیگر در این سرزمین طلوع خواهد کرد.

طرح “سبزبرگ روزانه”

طرح “سبزبرگ روزانه” / طرحی ساده، موثر و بسیار کم‌خطر برای جنبش سبز: کافی است هر روز فقط یک برگه‌ی ساده از یک دفتر معمولی جدا کنیم و پشت و رویش با خط درشت و خوانا (با ماژیک، خودکار یا به هرشکل دیگر) یک شعار بنویسیم و موقعی که از منزل خارج شدیم، هر جایی که توانستیم آن را روی زمین بیندازیم، مهم نیست یک کوچه‌ی خلوت باشد یا پیاده‌رو یک خیابان شلوغ، یا ایستگاه اتوبوس یا پارکینگ یا هرجای دیگر. این به انتخاب خودمان بستگی دارد.