رفتن به محتوای اصلی

مارس 2011

آقای دادستان! تنها گناه مهسا زندگی مشترک با من است

آقای دادستان به من حق بدهید که نگران باشم چرا که وقتی می شنوم در ملا عام با فائزه هاشمی که دختر یکی از مقام های عالی رتبه نظام است اینگونه رفتار می شود و چنین الفاظ رکیک و رفتار وقیحانه ای با او صورت می گیرد چه تضمینی برای من که زندانی هستم و همسرم در بازداشتگاه بند ۲ الف به سر می برد باقی می ماند.

ذات حکومت دینی با زن‌ستیزی گره خورده است

جدایی دین از دولت، فقط امری مربوط به شکلی از یک نظام سیاسی نیست و در پس این شعار، موضوع نفی امتیاز نهفته است؛ نفی امتیازی که به نام دین، مردانگی، مذهب یا هر نام دیگری توجیه می‌شود. جدایی دین از دولت، به معنای این است که انسان‌ها در برابر قانون و دولت برابر هستند و دولت باید در برابر انسان‌ها، مستقل از تعلق جنسی، قومی یا مذهبی آنها رفتاری یکسان داشته باشد. با در نظر داشتن این واقعیات، می‌توان نتیجه گرفت که بین سکولاریسم و برابری زنان و مردان، رابطه‌ای تنگاتنگ وجود دارد...

بیانیه پایانی: شکر گذاری و تقدیر خبرگان انتصابی از حوادث پس از انتخاب!

ایشان با پیروی از تاکتیک شهید دزدی دولت و نیروی انتظامی , دستبردی بر واقعیتها و رویدادهای خیابانهای این روزهای ایران زده و ضمن چشم پوشی از دیدن صف معترضان( نوار که پا نداره ) , گوش خود را هم از شنیدن صداهای اعتراض مصون داشته و اظهار داشتند : صبر انقلابى مردم شريف ايران و نظام جمهورى اسلامى ـ كه نشان‏گر ظرفيت بالا و توان مديريت بحران است ـ پس از دادن فرصت‏هاى متعدد به سران فتنه، براى توبه و بازگشت به دامن انقلاب و آرمان‏هاى امام خمينى در 9دى به پايان رسيد و...

وسوسه ای یا وظیفه ای؟

وفادارترین مخاطبان این نامه ها، به قصد بازنگری خاطره هایشان این کاغذها را در بهترین شرایط آنقدر نگه میدارند تا زمان مرگشان فرا رسد. باز چه میشود؟ یا نامه ها باز میشود و به دور ریخته میشود، یا یکی از بازماندگان نگاهی به آن میاندازد و بعد به زبالهدان میرود. اگر اینها جمع شده بود، چه گنجینهای بود. از این قبیل نامه های محکومان به مرگ دیدنیست. آنها در یک قدمی نیستی قلم در دست میگیرند تا به کسانی (بگو به تمام عالمی که میماند و او میرود) پیامی برساند.

درسوگ جان شیفته ی کُردستان

مامه غنی بلوریان جان شیفته‌ی کُردستان، سالیان بسیاری به سیاه چال‌های تاج برسران خودکامه افکنده شد تا غریو روزان و شبان دوستاقبانان و گردش جنون آمیز زوزه‌های شلاقشان را صبورانه تاب آورد. ۲۵٬سال از جوانی پر تب و تاب را از بندی به بندی، ازقلعه‌ای به قلعه‌ای از حصاری به حصاری سپری کرد؛ اما شعله‌ی سوزانی که در جان و دلش گُرگرفته بود، همچنان می‌سوخت و پرتو درخشانش را به هر سویی می‌پراکند.

سازمان عفو بین الملل: مبارزه برای کلمات در ایران

سازمان عفو بین الملل در آخرین شماره از نشریه wire به مسئله زبان مادری در ایران با عنوان مبارزه برای کلمات پرداخته است. این نشریه، فعالان آذربایجانی را به عنوان طلایه داران مبارزه برای حق آموزش به زبان مادری معرفی کرده است و در ادامه سخنان چند فعال آذربایجانی را به چاپ رسانده است ...

مرده متحرکی در ریاست مجلس خبرگان

فرق است میان روزگاری نزدیک به سی سال پیش که آقای مهدوی کنی به عنوان نخست وزیر دست چین آقای خمینی پس از قتل رجایی و باهنر زمام امور حکومت اسلامی بحران زده را بگیرد تا امروز که جایگزین مرد مورد وثوق خمینی، هاشمی رفسنجانی، بشود. آن دوره مهدوی کنی بعنوان مردی ٥٠ ساله، آستان بوس ولی فقیه ٧٩ ساله ای شد که پیشتر بر وی معلمی کرده بود و در عین آدمکشی،در میان شیفتگانش اقتدار داشت.

زنان بدون مردان یا «زنان بدون زنان و فیلم کارت پستالی»

مدتها بود که می خواستم فیلم «زنان بدون مردان» را ببینم. مدتی پیش نقدی کوتاه بر چند عکس از سری عکسهای زنان الله شیرین نشاط نوشته بودم و قدرتهای او را در این زمینه تحسین کرده بودم و نیز سوالاتی مطرح کرده بودم. اما کنجکاو بودم که آیا او می تواند جدا از عکاسی در زمینه کارگردانی نیز موفق باشد و اثری متفاوت بیافریند؟ جدا از آن چون این فیلم برنده جایزه ونیز شده بود برایم این سوال مطرح بود که آیا این فیلم به خاطر قدرت هنری اثر به آن اعطا شده است و یا اینکه این فیلم...

يک يادداشت کوتاه در مورد تشکيلات

شکی نيست که نه تنها برای پيروزی جنبش جوانان ايران بلکه برای اداره درست کشور نيز احزاب و جبهه های سياسی - نظری گوناگون لازم هستند و نظير مردم در آمريکا که امروز داوطلبانه اکثراً عضو حزب جمهوريخواه يا حزب دموکرات يا احزاب ديگر هستند، ای کاش ايرانيان نيز چنين انتخاب هايی را داشتند. البته از آغاز جمهوری اسلامی احزاب هوادار دولت اسلامی حق حيات و ادامه حيات يافتند و آيت الله خمينی نيز با حمايت از حزبيت مؤتلفه اسلامی سنگ بنای برسميت شناختن تحزب برای اسلامگرايان را گذاشت که اتفاقاً...