رفتن به محتوای اصلی

اکتبر 2011

موسوی و کروبی سکوت چرا؟!

چرا در حالیکه زندانیان سیاسی قهرمان در سلولهایِ انفرادیِ در بسته و زیر کنترل و شکنجه و فشار مستمر دژخیمان رژیم در زندان ؛ با ابتکارات و ریسک های بالا سوراخی برای تماس با بیرون پیدا می کنند و می توانند با ارسال نامه و پیام ؛ فریاد دادخواهی مردم ایران را ندا دهند ؛ ولی آقایان موسوی و کروبی با امکانات بیشمار بجا مانده از دوران قدرت و هواداران بیشمار در داخل و حمایت های جهانی از آنان نمی توانند روزنی و مکانیرمی برای تماس و ارسال پیام به جوانان و مردم مشتاقِ پیام خود بیابند ؟

اعدامهای ۶۷ باید به یک هولوکاست ایرانی تبدیل شود

تجربه اوین البته متفاوت بود از تجربه زندانیان گوهردشت که حالا به هر دلیلی که من نمی دانم پشت صحنه رو و فقط می دانم که به نوعی به زندانیها رسانده بودند که ماجرا اعدامه و مواضع یک مقدار تعدیل بشود و تعداد کمتری اعدام بشوند. ولی در اوین اینطوری نبود و مرکز ثقل این حوادث بود.

قدم زدن زنان در سنندج

قدم زدن در این خیابان قدم زدنی عادی نیست، بلکه یک پارتی خیابانی(مهمانی بزرگ) دختران (و نیز پسران) است. مراسمی که در خانه ها اجازه برگذاری آن داده نمی شود و لذا به خیابان منتقل شده است. این مسله در نگاه اول با توجه به نحوه پوشش عابران این خیابان قابل استنباط است. پوشش و آرایش عابران این خیابان، آرایش و پوششی است که مردم این شهر، البته با سبک زندگی ای خاص، در مهمانی های مهم، با آن ظاهر می شوند با عطرهایی که مخصوص مهمانی است.

عبرت های یک داستان واقعی: «دیکتاتوری»، خطری که در کمین حاکمان است

حاکمان جهان بی هیچ استثنایی دو راه بیشتر ندارند ؛ یا راهی روند که مردم از مرگشان دلگیر شوند و خاطره اش را گرامی بدارند و یا این که مرگ شان از دیدگاه مردمانشان به آزادی ملت ترجمه شود ، چیزی شبیه آنچه قذافی انتخاب کرد و جان خود و خانواده اش را نیز بر سر این انتخاب نابخردانه گذاشت.قدرت نامحدود و غیر پاسخگو ، بستن روزنه های دموکراسی و عدم مراجعه مستمر به آرای مردم ، اطرافیان متملق و فرصت طلب و جهانی که نسبت به ستم های روا شده بر یک ملت چشم فرو بسته بود...

اعدام انقلابی سرهنگ

نطفه دمکراسی در اعدام انقلابی سقط می شود. هلهله و رقص و پایکوبی. شهوتِ انتقام و خودارضایی جمعی. خون و خشونت تحریک می کند. خلسه جمعی. حق به حق دار رسید و خلق انتقام خود را از ستمگر خود سِتاند. «مگر کم از ما کُشت!؟» «می کشم، می کشم، آن که برادرم کشت». اعدام انقلابی. باید کشته می شد تا هوادارانش مایوس شوند! پروژه جذب نیروهای مخالف به سبک اعدام انقلابی! دیکتاتور، همیشه منزوی است مانند سرهنگ قذافی در لحظه ای که از بندگان دیروز و سروران امروز درخواست کرد «مرا نکشید!» دیالکتیکِ گذار از بندگی به سروری.

همبستگی ملی: علی کبیری- تبریزلی سیامک

آن چه ایران را به سمت تجزیه پیش می برد یا ممکن است به سمت تجزیه پیش ببرد، نه وجود حقیقتی به نام ملیتهای ایرانی و کثیرالملله بودن ایران، بلکه همین افکار مغشوش امثال شماست. زمانی که روز سختی و گرفتاری است، مثل زمان جنگ، مثل زمان اعتراضات خیابانی و غیره، اعتراض شما باید اعتراض ما هم باشد. اما زمان گرفتاری ما، مشکلات به خود ما مربوط می شود!. چرا؟. چون آخر همه ما ایرانی هستیم، اما بعضیها ایرانی ترند!.

در ظاهر بخش فارسی صدای امریکا که پس از روی کار آمدن رامین عسگرد بعنوان مدیر ، طی ماههای گذش

در ظاهر بخش فارسی صدای امریکا که پس از روی کار آمدن رامین عسگرد بعنوان مدیر ، طی ماههای گذشته دستخوش تغییر و تحولاتی بوده که هر بار مورد اعتراض مخاطبان این رسانه قرار گرفته است در تازه‌ترین اقدام خود ضمن متوقف کردن ناگهانی همکاری با جمشید چالنگی ، از تمدید قرارداد احمد باطبی و کوروش صحتی نیز سر باز زد. توقف همکاری با جمشید چالنگی ، احمد باطبی و کوروش صحتی واکنشهای زیادی را در سطح سایتها و وبلاگها به همراه داشته است

پای بندی به اصول

اگر چه به قول اروپائیان بی انصافی است که همه موها را با یک قیچی آرایش کرد یا با یک شانه، شانه زد. باید گفت که همه جوانترها مانند مسعود نوعی و حمید نیستند که پای بند به هیچ اصولی نباشند و فقط به خود فکر کنند! یعنی همه چیز را، با بهای سنگین صداقت و شرافت و انسانیت، فقط برای زندگی کردن خود بهر نحوی، بپردازند. اما انسان علم غیب ندارد و نمی تواند در دنیای بغرنج و پر از هیاهو و تلاش برای زنده ماندن همه چیز را ببیند و به همه کس اعتماد کند. همه نامها رؤیائی و از هوا گرفته شده هستند.

“کانت در” نقد عقل محض

کانت می گوید که همه شناخت ها با تجربه شروع می شوند اما همگی از آن نتیجه نمی شوند زیرا بخشی از شناخت ها ماتقدم هستند. ماده و فرم را در نظر بگیریم. ماده همان داده های حسی ست درحالی که فرم همان فرم شهود و نیز فرم فکر است. از نظر ارسطو فرم در ماده است اما افلاطون فرم را از ماده جدا می کند و به اسم ایده می خواند. کانت فلسفه افلاطونی دارد زیرا نظرش برخلاف ارسطو می باشد و می گوید که فرم در ماده نیست بلکه در ذهن ماست.

رییس جمهور غیر پاسخگو، همان بهتر که نخست وزیر باشد

یکی از راه های الزام رییس جمهور به تمکین از مجلس، تغییر اسم ریاست جمهوری و بالتبع تغییر وظایف و اختیارات آن است. البته از قبل نیز پاره ای اختیارات روسای جمهور که در دیگر کشورها به دست ایشان است، در اختیار رهبری قرار داشته است و رییس جمهور در عمل مسوولیت قوه مجریه را به عهده داشته است نه عالی ترین مقام کشور را. لذا تغییر ریاست جمهوری به نخست وزیری که باعث زیر نظر مجلس رفتن می شود، اختیارات و عنوان را به هم نزدیکتر خواهد کرد.