رفتن به محتوای اصلی

دسامبر 2012

فدراليسم در ايران آينده و دمکراسي

متأسفانه اکثر تلویزیون های لوس آنجلسی معرکه بگیر جنگ و شیوع دشمنی در میان افراد ملیتهای ایران هستند و ازکاهی، کوهی می سازند وتبلیغهای دروغ ودهان پرکن پخش می کنند. بجای آموزش درست، به پخش مسایل احساسات بر انگیز ادامه می دهند. وظایف ما چیست؟ آیا مانند آقای سکوئی لوس آنجلس نشین باید فحش و تهمت را با فحش و تهمت پاسخ گوئیم؟! بنظر من نه! باید متین بود و تماشاگر تلویزیون و شنونده و خواننده را با منطق قانع کرد، و نشان داد که طرف تا چه اندازه از تربیت چیزی فرا گرفته است!

پیرامون نقد آقای یونس شاملی و مقاله "دشمنان آذربایجان را بشناسیم"

آقای شاملی عنوان مقاله شان را "محمد آزادگر دشمنان خود را در میان دیگر اندیشان جستجو میکند" گذاشته اند. برای روشن شدن موضوع بحث ابتدا باید دید دگر اندیشی چیست و دگر اندیش کدام است؟ در ادبیات سیاسی، دگراندیش کسی است که افکار و عقایدش با نظریات رسمی نظام حاکم نمی خواند، افکاری است که با دیکتاتوری (در مورد ایران با نظام جمهوری اسلامی در کل آن) در میافتد و در مقابل فشارهای رژیم مقاومت کرده و مبارزه جوئی می کند. در رابطه با موضوع مورد بحث، دگر اندیش کسی است که در راه آزادی و عدالت مبارزه می کند

ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک

مثلاً، دين اسلام يک ايدئولوژی نامنظم است که هر گروه و فرقه ای می تواند «مذهب» (در عربی به معنی "طريق راه رفتن") خود را از آن استخراج کند و، بر حول آن مذهب، دست به نهادسازی بزند. هنگامی که از مذاهب چهارگانهء سنی و مذاهب چندين گانهء شيعی سخن می گوئيم، اگرچه همواره مشغول سخن گفتن از «دين واحد اسلام» هستيم اما، صورت ها و نمودهای منظم شدهء اين دين را فقط در نهادهای مربوط به مذاهب آن پيدا می کنيم؛ مسجد سنی ها با مسجد شيعيان متفاوت است و مسجد شيعيان امامی با مسجد شيعيان زيدی تفاوت دارد.