رفتن به محتوای اصلی

می 2013

پرونده قتل سهراب - تزهایی درباره جنبش سبز

این رساله كه خود را بیانی از ارزش ها و چشم¬اندازهای جنبش سبز نامید، در طول چهار سال پس از كودتا نگاشته شده و انگیزه¬ی اصلی نگارش آن ، بیش از آن¬که کوششی برای شناسایی ماهیت آن توحش سازمان¬یافته¬ای باشد که استبداد دینی در این مدت بر آزادی¬خواهان ایران رواداشت، زجر غیرقابل تحملی بود که امثال این نگارنده از دست جمع کثیری از مدعیان و سهام¬داران ناصالح جنبش¬سبز متحمل شدند

درد دلهای یک آدم معروف

به آن آقای هشتصد ساله گفتم میدانم چرا همه کتابهایت را به فارسی نوشتی. به وی گفتم مرد حسابی زبان فارسی را تو چطور میتوانستی بزاری بری به زبان آذری بنویسی. بهانه هم نمیتوانی بیاری که اصلا زبان آذری چیست. آن همشهریت هفتاد هشتاد سال پیش آنرا کشف کرده و نه در یک ده، بلکه در دو ده، یکی دو نفر را دیده که به این زبان حرف میزدند

بازهم درباره رد فدراليسم قومی

برخی دوستان می پرسند که اگر زبان رسمی ايران کردی يا ترکی بود من چه احساسی داشتم. در پاسخ بايد بگويم که سالهاست در آمريکا زندگی می کنم که زبان رسمی ندارد اما زبانی که اکثريت مردم صحبت می کنند انگليسی است و برايم هيچ مسأله ای نيست. زبان برای ارتباطات است اگر کسی تجربه بدی هنگام آموزش زبانی داشته است نبايد آن را به همه مردم و متکلمان آن زبان تعميم دهد.